قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوره بقره» ثبت شده است

سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ

49 . صفحه 49

چهاردهم بهمن :

وحیده :

 ایه 283:اگر در سفر بودید و کاتب براى ثبت سند پیدا نشد,وثیقه بگیرید,کار از محکم کارى عیب نمى کند..
**والبته اگر به یکدیگر اطمینان داشتید وثیفه لازم نیست,.
**انجا که بیان حق لازم است,سکوت حرام است,
**و کسى که حقیقتى را کتمان کند به خاطر انحرافات درونى اش است ،قلب گنهکار بیمار است.
**همه مى دانیم که خدا میبیند و از همه چیز خبر دارد اماانگار ایمان نداریم چرا  که اگر بدانیم  خدا از همه نیات و درونیات ما با خبر است چرا این همه گناه مى کنیم.به کى مى خواهیم دروغ بگوییم سر کى رو میخواهیم کلاه بذاریم , چرا اینقدر کتمان حقیقت ها برایمان راحت شده است.؟؟!!!!! توى این سوره خیلى زیاد به این کتمان حقیقت پرداخته شده بود, چقدر خدا گفت واى بر انها .چقدر خدا گفت لعنت خدا بر انها ,,بدترین تهدید ها رابرایشان به کار برد ,اما دریغ و افسوس ,کیست که پند گیرد!!


ایه 284: حضرت على علیه السلام مى فرماید,؛ مردم بر اساس افکار و نیات خود مجازات مى شوند.
خدا مالک مطلق است( لله ما فى السموات....
خدا عالم مطلق است( ان تبدوا ما فى انفسکم)
خدا قادر مطلق است( والله على کل شى قدیر)
 اعمال ما نشانگر طرز تفکر و اعتقادات درونى ماست ,از کوزه همان برون تراود که در اوست,,,
خدا از تمام نیات و حالات درونى ما خبر دارد چه پنهانشان کنیم چه اشکار....
** خیلى از گناهانى که از ماسر مى زند جنبه ى درونى دارد ,عمل قلب ما است ,یک قلب بیمار و مریض که جایگاه همه چیزو همه کس هست الا خدا ..یک قلب گنهکار مى تواند کفر بورزد,حق را کتمان کند و..........
**و باز هم خداوند بیم و امید را کنار هم قرار داد.(یغفر و یعذب) .


ایه 285: دو ایه پایانى سوره بقره ارزش خاصى دارد و تلاوت انها همانند گنج است.
پیامبر به انچه دعوت مى کرد ایمان واقعى و کامل داشت ,واین ایمان است که باعث مى شود به هر انچه مى گوید عمل کند بدون کم وکاستى ...و مبلغان دینى هم اینگونه باید باشند یعنى به انچه مى گویند ایمان داشته باشند و عمل کنند...
** همه ى انبیاء یک هدف دارند و ایمان به همه ى انها لازم است.

**براى دریافت مغفرت الهى باید ایمان  و عمل داشته باشیم ,,,
خداوندا شنیدیم و اطاعت کردیم و امرزش خواستاریم......

ایه 286: تکالیف الهى بیش از توان انسان نیست,واى که چه خداى خوبى داریم ,بر هیچکس سخت نمى گیرد,از هرکس به اندازه ى توانایى و ظرفیتش انتظار دارد..
** بازتاب اعمال ما به خودمان بر مى گردد,اگر عمل خوبى انجام دهیم سود مى بریم واگر مرتکب خطایى شویم زیان نصیب ما خواهد شد.
** انسانها ازاد و صاحب اختیار هستند و هر طور که مى خواهند عمل مى کنند که البته نتیجه ى کارشان نیز با خودشان است
** حتى کسانى که مى گویند سمعنا و اطعنا و سراپا عادل و متقى هستند باز هم از خطا و نسیان هاى خود نگرانند و دعا مى کنند
** از تاریخ گذشتگان عبرت بگیریم  و به خدا پناه ببریم و  از خدا بخواهیم ان ازمایش ها و تکالیف سنگینى که بر انها بود را براى ما نخواهد ,,که معلوم نیست اگر جاى انها بودیم چه راهى را انتخاب مى کردیم
"" بارها و بارها خدا رو شکر کردم از اینکه جز انسانهایى  که در صدر اسلام مى زیستند نبودیم و گرنه معلوم نبود اسلام را مى پذیرفتیم یا نه والبته هر چند که همین الان هم پیروى واقعى حضرت محمد و اهل بیتش نیستیم, متاسفانه..

 چه خوب است در  ابتداى هر دعایمان اقرار به ضعف خود کنیم ( لا طاقه لنا)
سپس به عظمت خدا گواهى دهیم ( انت مولینا)
و بعد خواسته هاى خود را مطرح کنیم ( واعف عنا و اغفرلناو ارحمنا...)
 و به امید ان روزى که همه ى مومنین و مومنات یک دل و یک صدا،بخواهندو  دعاکنند وانصرنا على القوم الکافرین و اسلام ناب محمدى بر کفر پیروز شود  . ..

اعظم :

 آیه 283 : 4 حکم دیگه مربوط به قوانین قرض و وام .... نکته ها رو وحیده جان نوشتن .... فقط یه نکته که باز هم سفارش خداوند بر تقوا شده .... چقدر این تقوا مهمه ... راه رفتن در تمام خط و مرزهای مشخص شده الهی


آیه 284 : محاسبه خداوند بر معیار و حالات و ملکات قلبی است ...چه اظهار شود و چه نشود ... آن حالات قلبیی که در انسان ثابت شده باشد و منشاء عمل در ما باشه .... چقدر خوبه که درونمون و حالات قلبمون پر از  تقوای الهی باشه و خارج از حد و مرز حرکت نکنه


 آیه 285 : در آیات ابتدایی سوره بقره اشاره شد که از صفات متقین ایمان به غیبه ... در این آیه بخشی از این غیبها رو بیان می کنه ... ایمان به خداوند ، ملائکه ، کتاب و همه پیامبران الهی ....یه جایی تو همین سوره داشتیم که بنی اسرائیل در مقابل حضرت موسی می گفتن "سمعنا و عصینا " اینجا خداوند می گه مومنین میگن "سمعنا و اطعنا " چقدر تفاوت ...

 آیه 285 : همه ما حتی انبیا الهی بی نیاز از آمرزش الهی نیستیم ... خداوندا ما را مشمول غفران و آمرزش خودت قرار بده

 آیه 286 : سنت خداوند اینه که از نراحل ایمان اون مقداری رو بر بندگان تکلیف کرده که در خور فهم اون باشه و از اطاعت اونی رو تکلیف کرده که در خور نیروی توانایی اون باشه


آیه 286 : چقدر به این دعا ها محتاجیم که خداوندا تکلیف سخت بر عهده مون نذار ( بر بنی اسرائیل به خاطر گنهکاری این تکالیف سخت قرار داده شد ) ... خداوندا از خطاها و فراموشکاریهامون در گذر .... از مجازات در برابر گناهان صرفنظر کن (عفو) .... آثار گناهانمون رو محو کن (غفران ) و همه اینها در کنار رحمت و مهربانی تو ... تو مولای ما هستی پس مار را در مغلوب کردن گروه کافران یاری فرما

 

وحیده :

 

 در حدیث قدسی آمده است که خداوند فرمود: "ای (رسول گرامی) برای تو و امتت گنجی از گنجهای عرشم را دادم. این گنج فاتحه الکتاب و آخر سوره بقره است.


 هر کسی چهار آیه اول سوره بقره و آیه الکرسی و دو آیه بعد از آن و سه آیه آخر سوره بقره را بخواند، در جان و مالش مکروهی (ناملایمتی) را نخواهد دید، و شیطان به او نزدیک نخواهد شد و قرآن را فراموش نخواهد کرد.

این دو آیه پایانى  اگر سه شب در منزلی خوانده شود، شیطان به آن نزدیک نمیشود.

 

نفیسه :

283.اگر کسی نبود تا اسناد معامله راتنظیم کند و قرار داد بنویسد وثیقه بگیرید تا اثر اطمینان بخشی داشته باشد حال اگر اطمینان وجود داشته باشد نیازی به اینکار نیست .در اینجا طلب طلبکار به عنوان یک امانت ذکر شده که خیانت در ان گناه بزرگی است .کسانی که از حقوق دیگران اگاهند موظفند به هنگام دعوت برای ادای شهادت ان را کتمان نکنند .کتمان شهادت وخودداری از اظهار ان به وسیله دل وروح انجام میشود که یک گناه قلبی است. ممکن است مردم ندانند چه کسی طلبکار وچه کسی بدهکار است یا چه کسی قادر به ادای شهادت میباشد وچه کسی نیست ولی خداوند میداند وهر کس را طبق اعمالش جزا میدهد.

 

284.این ایه در حقیقت انچه را که در جمله اخر ایه قبل امد تکمیل میکند .تصور نکنید اعمالی همچون کتمان شهادت و گناهان قبلی دیگر بر او مخفی میماند. کسی که حاکم بر جهان هستی وزمین واسمان است،هیچ چیز بر اومخفی نخواهد بود هم اگاهی داردنسبت به همه چیز این جهان وهم قادر است لیاقتها وشایستگی ها را مشخص کند وهم متخلفان را کیفر دهد.

 

285.سوره بقره با بیان بخشی از معارف واعتقادات حق اغاز شد وبا همین معنی که در این ایه وایه بعد میباشد پایان میابد وبه این ترتیب اغاز وپایان ان هماهنگ است.این امتیاز انبیای الهی است که عموما به مرام ومکتب خویش ایمان قاطع داشته وهیچ گونه تزلزلی در اعتقاد خود نداشته اند قبل از همه خودشان مومن بوده اند وبیش از همه استقامت وپایمردی داشتند .مومنان علاوه بر ایمان راسخ وجامع در مقام عمل نیز چنین بودند .به این ترتیب ایمان به مبدأ ومعاد ورسولان الهی با التزام عملی به تمام دستورات الهی همراه وهماهنگ میگردد.

 

286.تمام احکام با همین ایه تفسیر و تقیید میابد وبه مواردی که تحت قدرت انسان است اختصاص می یابد. این ایه مردم رابه مسوولیت خود وعواقب کار خویش متوجه میسازد وبه افسانه جبر واقبال و طالع و موهومات دیگر خط بطلان میکشد.بدنبال ان هفت خواسته از زبان مومنان از پروردگار بیان میکند که در واقع اموزشی است برای همگان که چه بگویند وچه بخواهند ودرخواستهای انان بسیار جامع است چون دنیا واخرت وپیروزیهای فردی واجتماعی وعفو وبخشش ورحمت الهی رادربر میگیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۰
* مسافر
دوشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۲ ق.ظ

48 . صفحه 48

سیزدهم بهمن :

 

هانیه :

 

 این ص فقط یک ایه داشت! و پیامش برای من این بود که در این حق الناس خیلی باید حواسم باشه این طور که خدا راجع به مال سفت و محکم سندی می گه، در مورد آبرو و حیثت و .... ببین چی می گه!!! همه مون می توانیم درک کنیم اگه یک بخش از مالمون بره شاید خیلی آزاردهنده نباشه که آبرومون بره! خدایا واقعا پناه می برم به تو از تمام کارهایی که نباید می کردم و کردم و امیدوارم در ادامه مسیر بیشتر هوامونو داشته باشی!


داره بهمون تعلیم می ده، مرسی خدای مهربون و باز همون پیام همیشگی ازخدا بترسین و تقوا پیشه کنید  و خدا آگاه است از همه چی {اینجا این صفت را درک کردم! چرا اورده ... اما منتظر پیام های قشنگ شما هستم.}

 

وحیده :

 

 ایه 282: بزرگترین ایه قران این ایه است.درباره ى مسایل حقوقى و نحوه ى تنظیم اسناد تجارى مى باشد.
این ایه دقت نظر اسلام و جامعیت ان را بیان مى کند..
**(تداینتم)؛ شامل هر گونه معامله ى غیر نقدى  ,وام,خرید,.......
هر معامله اى نیاز به کاتب و شاهد دارد,
,(فاکتبوه)؛ براى حفظ اعتماد و خوش بینى به همدیگر و ارامش روحى طرفین و جلوگیرى از فراموشى,انکار و سوءظن......نوشتن لازم است....
و براى اطمینان از عدم دخل و تصرف احتمالى طرفین ,شاهد لازم است...


در زمانى که در تمام جزیره العرب به گفته ى مورخان هفده با سواد بیشتر نبود ,این همه سخن از نوشتن نشانه ى توجه اسلام به حفظ حقوق است ....
** نویسنده ى اسناد باید در نوشتن عدالت داشته باشد و خدا را در نظر بگیرد و تمام خصوصیات بدهى را بنویسد...
** باید متن قرارداد را بدهکار بگوید تا کاتب بنویسد..
** طورى قانون تدوین شود که حق کسى ضایع نشود...
** سفیهان و ناتوانان باید در مناسبتهاى اجتماعى ولى و سرپرستى داشته باشند,توجه به حقوق طبقه ى محروم و اقشار ضعیف جامعه باید صورت بگیرد و مورد توجه همه باشد...


اگر شاهد زن بود باید دو تا زن باشند ,این کار یا به خاطر روحیه ى ظریف و عاطفى زن است ,یا به خاطر اینکه زن در بازار و اقتصاد ,حضور فعالى ندارد,اشنایى او با معاملات کمتر است.  
** اگر شما را به عنوان شاهد دعوت کردند ,خوددارى نکنید,,
** (ذلکم اقسط عند الله ) اگر فایده و اسرار احکام براى مردم گفته شود ,پذیرفتن ان اسان تر مى شود.  
** کاتب و شاهد ,مرزبان حقوق مردم هستند ,شکستن مرزها فسق است ..(فانه فسوق)
** خدا نیاز هاى مادى و معنوى مارا مى داند و بر اساس ان برایمان احکام و قوانینى بیام مى کند و این به نفع خود ماست پس از خدا پروا کنیم .....
...

 

اعظم :

 

همونطور که در مورد آیه های انفاق گفتم بحث پول و مادیات از اونجایی که شدیدا با حس مالکیت آدم پیوند داره خیلی مهم و حیاتی هستش ... چه بسا دوستیها و خویشیهایی که سر همین موضوع به هم خورده و از هم پاشیده ... واسه همین خداوند در مورد این موضوع چه انفاقش ، چه صدقه اش ، چه رباش و در اینجا قرضش موضوع رو شرح و بسط داده ... برما واجبه رو این موضوعها دقت بیشتری بکنیم چون شدیدا با حق الناس در ارتباطه ...

 

آیه 282 : در این آیه 18 نکته مربوط به قرض و وام بیان شده با توضیحات کافی ... معنی آیه واضح و روشنه و لازم نیست که تو تفسیر هم در موردش بنویسیم ...


 چیزی که من شخصا نمی دونستم این بود که :


 بدهکار باید متن قرارداد رو املا کنه (لازم نیست خودش بنویسه ولی باید اون بگه کس دیگه بنویسه نه طلبکار )


در این املا کردن خدا رو نظر بگیره و چیزی رو فروگذار نکنه


بدهی های کوچیک هم نوشته بشه چون گاهی همونها باعث دردسره


در معاملات نقدی اگر چه تنظیم سند لازم نیست ولی شاهد لازمه


 در آخر تقوای الهی رعایت کنیم که خداوند اونجه لازم بوده برای زندگی ما برامون تبیین کرده و تعلیم داده ... عبارت "خداوند به شما تعلیم می دهد " بعد از "تقوا بورزید" می فهماند که تقوی اثر عمیقی در دروشن بینی و فزونی علم انسان دارد زیرا قلب صاف مانند ایینه حقایق رو منعکس می کنه


در مورد شهادت زن هم که وحیده جان توضیح دادن ... بحث عاطفه و رقت قلب در زن بسیار در قضاوت و تفسیرش از قضایا تاثیر گذاره

 مریم :

در مورد حضور دو شاهد زن یه جایی که یادم نیست کجا شنیدم اینکه میکن دوتا شاهد زن بیارید برای اینه که تا میشه ازحضور زن در مراسمات حقوقی و اجتماعی جلوگیری کنن.. چون پیدا کردن دوتا شاهد زن که ویژگی های مناسب رو داشته باشن سختتره تا یکی! برای همین این شرط رو گذاشتن که فقط به ضرورت زن در اجتماع حاضر بشه...که اونم به خاطر روحیه ی لطیف زن هست واینکه خدا میخواد زنانگی رو دروجود زن به زیباترین شکلش نگه داره و ازاین روح لطیف فقط برای همسر وفرزندانش استفاده کنه و مطمینا در این صورته که میتونه بااین لطافت زندگی خانوادگیش رو شیرین کنه

 

نفیسه :

 

282.این ایه که بزرگترین ایه است 19 دستور مهم در مورد داد وستد مالی دارد:1.وقتی بدهی مدت داری وجود دارد ان را مکتوب کنید.3و2.این قرار داد باید به وسیله شخص سومی تنظیم گردد وان شخص عادل باشد. 4.کسی که قدرت نویسندگی دارد نباید از نوشتن خودداری کند .5.کسی که بدهکار است باید املاء کند.6.بدهکار باید تمام مطالب را املاءنماید وچیزی را از قلم نیندازد.7.اگر بدهکار نادان ،مجنون یا لال باشد باید ولی او املاء کند .8.ولی باید عدالت را رعایت نماید.9.دو شاهد هم باید داشته باشید.10و11.دو شاهد باید دو مرد باشند یعنی هم بالغ و هم مسلمان باشند12.اگر دو مرد نبودند،یک مرد ودو زن شهادت دهند کفایت میکند.13.شهود عادل و مورد اعتماد و اطمینان باشند.14.اگر شهود دو مرد باشند میتوانند هر کدام مستقلا شهادت دهند اما دو زن باید به اتفاق یکدیگر اداء شهادت نمایند. 15.ادای شهادت به هنگام دعوت برای اینکار واجب است.16.بدهی چه کم وچه زیاد باید نوشته شود.17.مگر اینکه دادوستد نقدی باشد و جنس وقیمت در میان خود دست به دست کنید.18.در معادله ی نقدی اگر چه تنظیم سند ونوشتن لازم نیست ولی گرفتن شاهد برای ان بهتر است.19.هیچگاه نویسنده وشهود نباید مورد ضرر و ازار واذیت قرار گیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۲
* مسافر
يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ق.ظ

47 . صفحه 47

 

سیزدهم بهمن :

ربا خواری که بسیار عواقب بدی در زندگی انسان دارد را رها کنیم حتی اگه بنظر در اون سود می کنیم اما در نهایت ضرر داره و این قدر این کار زشته که خدا دعوت به جهاد براش داده (ایه 279) یعنی سرسختانه با اون مبارزه بشه.
- {یک جای دیگه هم در این ایات داشتیم راجع به قمار و شراب که می گفت درسته براتون منفعتی داره اما ضررش خیلی بیشتره این کارو نکنید} این تیپ ایات به من یاد اوری می کنه سرتو بلند کن و به جای اینکه جلو پاتو نگه داری یک کم دوراندیش باش. و عمیق نگاه کن..

 این ایه 277 از اون ایه هایی است که نشونه های مومنین را بیان می کنه و باز هم مثل همیشه (بنظرم این سومین یا چهارمین بار است که از ابتدای این سوره یاداوری می شه) مومنان هرگز نمی ترسند و اندوهگین نمی شوند. {چند روز پیش بابت یک موضوعی کلی ناراحت بودم و غصه می خوردم یاد این ایه افتادم که قبلا هم بهش برخورده بودیم. دیدم هنوز خیلی کار داره که ادعا کنیم  به خدا ایمان داریم!!}

 اندرز هایی که خدا می کنه برای خودمونه، یه بار گوش بده! امتحانش ضرر نداره!

 مهلت بده به کسانی که توانایی پرداخت اون قرض را ندارند و اگه بهشون ببخشی برای تو بهتره! و خدا در اون روزی که لازمه برات جبران می کنه، {درسته اینجا یک بنظر تاکید برای قضیه مالی شده اما بنظرم حتی قضایای غیر مالی وقتی یک جورایی از کسی بدهکاریم حتی یه عذرخواهی کوچیک، بهشون تا موقعی که زنده هستند مهلت بدیم. پشت سرشون حرف نزنیم حتی اگه حق با ماست یا .... شاید برگشتند و اگه نه ببخشیمشون که این کار پسندیده تره}

 چقدر زندگی مون متفاوت می شه اگر بیشتر به مرگ فکر کنیم .... {بقول عزیزی ما رفتنی ایم ... }

 

وحیده :

 

ایه 275: کسانى که ربا مى خورند,تعادل ندارند ماننده شخص پریشان حالى که تعادل روانى و عقلى اش مختل شده ,این حال و روز انها ,چه در این دنیا وچه در قیامت است,,مشى و مرام و قیام و اقتصادشان نا متعادل است ,,
حرام خدا را با حلال قاطى کردند  مى گویند ربا هم مثله داد وستد ,در حالى که خدا هر چه را بخواهد حلال مى کند و هر چه را بخواهد حرام مى کند.
 ربا از سنت هاى عصر جاهلیت بود ,که در اوایل اسلام , مومنین هم ربا خوار بودند.


ایه 276: در ربا درسته که پول رشد مى کند ,اما برکت ندارد, چون خدا رشد ان را به تدریج کم و محو مى کند (یمحق الله)،پس خدا در ان خیرى را قرار نمى دهد
در مقابل هنگام انفاق ممکن است مالى یا چیزى را به ظاهر از دست بدهیم اما خداوند رشد ان را زیاد مى کند (یربى الصدقات) و به هر صورتى برایمان جبران مى کند...

ایه 277: در انتهاى ایه قبل خدا گفت ؛ بنده هاى ناسپاس و گنهکار را دوست ندارم,,و در این ایه سیماى کسانى را بیان مى کند که دوستشان دارد و مورد لطف و توجه خود قرار مى دهد..
هم ایمان داشته باشیم ,هم عمل صالح انجام دهیم ,ظاهر و باطن هر دو باید خوب باشد....
نماز و زکات جزء اعمال صالح است ,اما دوباره در کنار عمل صالح مطرح مى شوند ,که این حاکى از اهمیت زیاد انها دارد
در قران بارها و بارها نماز در کنار زکات قرار گرفته,یعنى نماز بدون زکات قبول نیست..
افرادى که همه ى  احکام الهى را اجرا کنند .ودر هیچ کدام از اوامر الهى کم و کاستى نگذارند ,پادششان نزد خدا محفوط است و امنیتشان را خداوند تضمین کرده...
درسته ربا خواران اعتبار حساب هاى بانکى شان زیاد است  اما مومنان ,ذخیره هاى الهى شان زیاد است...

ایه 278: از پول گذشتن خیلى سخته ,جاهاى زیادى در قران هست که مى گوید اگر از پول گذشتى ,دین دارى...
صرف نظر کردن از مال حرام تقواست...
تقوا مرحله بالا تر ایمان است..
خدا مى گوید سود مالتان را رها کنید...


ایه 279: ربا جنگ با خدا و رسول خداست ...
خدا مى گوید توبه کنید و اصل مالى که دادید را پس بگیرید و سود ان را رها کنید تا نه به شما ظلم شود نه به دیگران..
ممکن ربا تورم پولى وجود داشته باشد .اما  هدف از پول چیست؟؟!! اگر غرت است ,اگر محبوبیت است ,اگر قرب به خداست,اگر  فرزندان خوب است واگر................
که ربا خوار هیچ کدام از اینها راندارد.....


ایه 280: نحوه برخورد با بدهکاران را توضیح مى دهد,
اگر بدهکار تنگ دست است  ,به او مهلت دهید  در اینجا مى گوید حتى براى گرفتن اصل مال هم ,مهلت بدهید تا زمانى که بتواند پرداخت کند  ..
و بخشیدن برایتان بهتر است اگر بدانید در بخشىدن چه صواب و پاداشى  است ...به مقدارى که به بده کار مهلت داده مى شود ,صواب صدقه ى همان مبلغ نوسته مى شود..
البته از طرفى هم کسى که مال مردم را در دستش نگه دارد و در حالى که مى تواند پرداخت کند اما اىن کار رانکند و بد حساب باشد ,هر شب که بگزرد گناهى بر گناهش افزوده شود ان هم گناه دزدى....

ایه 281: بترسیم از روزى که همه نزد خدا احضار مى شویم هرکس انچه را کرده بر اساس ان کیفر و پاداش مى شود..بدون اینکه به کسى ظلم شود ,این ایه به منظور جمع بندى ایات ربا است..
یاد قیامت مارا از هر نوع گناهى درو مى کند......


منصوره :

اگه همه قرآن میخوندن و عمل میکردیم چه خوب بود، حتی من خوندم برای مهلت به بدهکار اگر واقعا نیازی به پول ندارید و بنده خدا مجبوره یکی از وسایل ضروری زندگیش رو بفروشه اجازه ندید اینکارو بکنه

 به نظر من بانک ها توی این مسائل خیللی مقصرن البته تقصیر خود ما آدمها هم کم نیست

همه به فکر سود بیشترن به جای باز کردن گره از کار مردم

 

اعظم :


 ایه 275 : ربا و انفاق درست در نقطه مقابل هم هستن و در نتیجه آثار متضادی هم دارند ... در هیچ کدام از فروع دین خداوند این شدت رو به کار نبرده که اون رو معادل با جنگ در برابر خدا و رسول بدونه ( یه مورد دیگه هم هست البته که اون اینه که مسلمانان دشمنان دین رو حاکم خودشون قرار بدن ) در سایر گناهان کبیره مثل زنا ، شرب و قمار و ... لحن کلام بسیار ملایمتره و این نشون میده که تبعات ربا در جامعه خیلی عظیمه


آیه 275 : رباخوار سودجو هستش و یه رقابت وحشتناک بر سر این سودجویی در جامعه رخ میده ... همه سودجویان رباخوار سعی می کنند درصد بیشتری سود رو وارد جیبشون کنن ، خوی درندگی و بی محبتی کامل در رباخوار ایجاد میشه و از سویی یک حس انتقام طلبی در ربا دهنده به وجود میاد که چرا باید این همه سود راهی جیب رباخوار بکنه ولی نیاز مالی اون رو به این سمت کشونده


 آیه 275 : ربا خوار مثل یه شخص جن زده و دیوانه است که فقط به مصالح خودش فکر می کنه و منافع جامعه و دیگران رو در نظر نمی گیره ، منطق اینا اینجوریه که ربا هم مثل خرید و فروش معمولی هستش چون دو طرف با اراده خودشون این کار رو انجام میدن ، برای چنین شخصی زشتی عمل ربا معلوم نیست چون فقط به سود مادی خودش فکر می کنه

 آیه 275 : توضیح خداوند کوتاه و کامل است "احل الله البیع و حرم الربوا " یعنی واضحه که تفاوت فاحش هستش بین بیع و ربا مثلا اینها :
الف :  در بیع هر دو طرف سود و زیان یکسان می برن نه اینکه یکی به سرعت سرمایه دار بشه و یکی در استضعاف مالی قرار بگیره
ب : گردش سرمایه با ربا به سمت تراکم ثروت در دست ثروتمند پیش میره در حالی که هدف خداوند از بحثی مثل انفاق ایجاد تعادل اقتصادی در جامعه بود
پ : ربا وباعث ایجاد طبقه های نا همگن اقتصادی در جامعه میشه
ت : به جای اینکه کار و تولید در جامعه رواج پیدا کنه ، عده ای فقط از داد و ستد پول پولدار تر میشن

 ایه 275 : ادامه آیه هم میگه که قانون عطف به ما سبق نمیشه و اونایی که پیش از این ربا میگرفتن و میدادن پس از این حکم اگر پند بپذیرن مشکلی براشون نیست و جبرانی لازم نیست


 یه نکته کلی در مورد این آیه بگم وقتی عملی از حوزه فردی خارج میشه و میره تو حوزه اجتماعی و بعد فراگیر میشه به شدت قبحش میریزه ولی این جور نیست که تاثیری در روند جامعه نداشته باشه
مثلا اگه بی عفتی و بی ناموسی فردی باشه سریع فرد انگشت نما میشه ، زشتیش رو همه می فهمن باهاش قطع رابطه میکنن و یه جوری جلوش گرفته میشه ولی وقتی بی عفتی فراگیر میشه دیگه افراد براشون عادی میشه این امر حال آنکه تاثیرات سوء این بی عفتی سالها نسلها رو خراب و ویران میکنه
در مورد ربا هم همینجوره الان در جامعه ما یه همچین چیزی رخ داده دیگه ربا خواری اونجور بد دیده نمیشه به خصوص که در سطح کلان بانکی کاملا رخ داده این امر و مردم هم به عناوین مختلف در این گردونه شرکت می کنن و در عین اینکه غر هم میزنن که وای باید کلی سود بدیم به بانک و اینا ولی قطعش نمی کنن این تجمع ثروت رو در دست بانکداران

 آیه 276 : ثمرات انفاق خیلی زیاده مثل ایجاد محبت ، گسترش امنیت ، برگردوندن دلها از دزدی و اختلاس و غصب و ... ، ایجاد اتحاد و مساعدت .... برعکس ربا که قساوت و سنگدلی و مال اندوزی و بغض و عداوت رو در جامعه شیوع میده ... خداوند می گه کسی که کفر در دلش ثابت شده باشه در اینجا منظور رباخوار هستش رو دوست نداره به هیچ وجه

 ایه 277 : کسایی که همه جوره چشمشون به سود مدی هستش رنگ آرامش رو نخواهند دید برعکس مومنین که غم از دست دادن و ترس برشون نیست چون واقعا ایمان داند و نماز به پای میدارند و اهل زکاتند


 آیه 278 : در این آیه آخرش میگه "اگر مومنید " بعد از این آیه دیگه ربا نگیرین فقط همون اصل مالتون رو بگیرین و باقیش رو رها کنین

آیه 279 : شدت برخورد با رباخوار در این آیه بیشتر شده ، اگر ادامه بدین به ربا خواری اعلام جنگ کردید با خداوند و پیامبرش که قوانی رو براتون تشریع کرده ... یه جوری انگار پیامبر باید مردم رو در مقابل این امر تسلیم کنه و اگر نشدن باید باهاشون وارد جنگ بشه ... یعنی حکومت اسلامی نباید در مقابل ربا کوتاه بیاد

 یه 279  : آخر آیه میگه لاتظلمون و ولا تظلمون
یک حکم کلی نه باید به کسی ستم کرد و نه بذاری بهت ستم بشه


 آیه 280 : اگر بدهکار تنگدسته باید بهش مهلت داد و بهترش حتی اینه که بدهی رو بهش بخشید حتی در صورت عجز و ناتوانی از پرداختش

 حکم کلی میده اینکه سرانجام می میرین و در اینجا میگه که اصل عمکلتون در اون دنیا به شما بر می گرده و به کسی ظلم نمیشه
این مرگ اندیشی به شدت روی رویگردان شدن از دنیا طلبی و این سودهای کاذب مالی گرفتن تاثیر داره

 

نفیسه :

275.این آیه و دو آیه بعد در مورد مساله ربا خواری که درست بر ضد انفاق و یکی از عوامل مهم زندگی طبقاتی و طغیان اشراف بود سخن می گوید.ربا خواران که قیامشان در دنیا بی رویه و غیر عاقلانه و آمیخته با ثروت اندوزی جنون آمیز است در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان محشور می شوند . منطق ربا خواران اینست که بیع هم مانند ربا است و تفاوتی بین ایندو نیست .ولی قرآن بیع را حلال کرده و ربا را حرام . هر کس اندرز الهی به او رسد و از ربا خواری خودداری کند، سودهایی که بذست آورده قبل از حکم تحریم ربا مال اوست و گذشته را خدا می بخشد .اما کسانی که همچنان به این کار ادامه می دهند ، اهل دوزخند.

 

276.در مقایسه ای بین ربا و انقاق در راه خدا می فرماید: خداوند ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد. رباخواران نه تنها با ترک انفاق و قرض الحسنه و صرف مال در راه نیازمندیهای عمومی شکر نعمتی را که خداوند به آنها ارزانی داشته به جای نمی آورند بلکه آنها را وسیله هر گونه ظلم و ستم و گناه و فساد قرار می دهند و طبیعی است که خداوند چنینن کسانی را دوست نمی دارد.

 

277.دربرابر ربا خواران نا سپاس و گناهکار کسانی هستند که در پرتو ایمان خودپرستی را ترک گفته و عواطف فطری خود را زنده می کنند و علاوه بر ارتباط با پروردگار و برپا داشتن نماز به کمک و حمایت نیازمندان می شتابند و از این راه از تراکم ثروت و به وجود آمدن اختلافات طبقاتی و به دنبال آن هزار گونه جنایت جلاگیری می کنند، پاداش خود را نزد پروردگار خواهند داشت و در هر دو جهان از نتیجه عمل نیک خود بهره مند می شوند .طبیعی است دیگر عوامل اضطراب و دلهره برای این دسته بوجود نمی آید خطری که در راه سرمایه داران مفت خور بود و لعن و نفرینهایی که بدنبال آن نثارشان می شد، برای این دسته نیست.

 

278.این آیه با ایمان به خدا شروع شده و هم با ایمان ختم شده است و در واقع تاکیدی است بر این معنی که رباخواری با روح ایمان سازگاری ندارد.

 

279.از این آیه بر می آید که حکومت اسلامی می تواند با توسل به زور جلوی رباخواری را بگیرد .اگر توبه کنید و دستگاه رباخواری را برچینید حق دارید سرمایه های اصلی خود را که در دست مردم است به استثنای سود از آنها جمع آوری کنید و این قانون کاملا عادلانه است زیرا که هم از ستم کردن شما بر دیگران جلوگیری می کند و هم از ستم وارد شدن بر شما و در این صورت نه ظالم خواهید بود و نه مظلوم.درحقیقت یک شعار وسیع و پرمایه اسلامی اینست که می گوید به همان نسبت که مسلمانان باید از ستمگری بپرهیزند از تن دادن به ظلم و ستم نیز باید اجتناب نمایند.اصولا اگر ستم کش نباشد ستمگر هم کمتر پیدا می شود.

 

280.قانون کلی درباره تمام بدهکاران این است که باید برای پرداخت اصل بدهی نیز به انها مهلت داده شود. این مساله ای اخلاقی وانسانی است که بحث حقوقی سابق را تکمیل میکند واحساس کینه توزی وانتقام رابه محبت وصمیمیت مبدل میسازد.

 

281.در تفاسیر امده که این اخرین ایه ای است که بر پیامبر نازل شده است .رباخوری از نظر اخلاقی اثرفوق العاده بدی در روحیه وام گیرنده به جا میگذارد وکینه او را در دل خودش میابد وپیوند تعاون وهمکاری اجتماعی را بین افراد وملتها سست میکند .امام صادق (ع)میفرمایند :خداوند ربا راحرام کرد ه تا مردم از کار نیک امتناع نورزند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۴
* مسافر
شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ق.ظ

46 . صفحه 46

 

یازدهم بهمن :

وحیده :

 ایه 270: بى سابقه است در قران که خدا   چهارده ,پانزده تا ایه پشت سرهم و کنار هم  راجبه یک موضوع بیاورد.این خبر از اهمیت موضوع انفاق دارد...
اگر بدانیم که خدا از کارهاى ما خبر دارد ,خیلى بهتر و با خیال راحتر عمل مى کنیم...
حالارکه خدا مى داند چرا کم بدهیم ..حالا که خدا مى داند ,چرا جنس نامرغوب انفاق کنیم...حالا که خدا مى داند چرا براى ریا خیرات کنیم...حالا که خدا مى داند چرا اینقدر برایمان انجام کار خیر سخت و سنگین شده........
(من نفقه) هر چیزى که باشه ,هر مقدارى که باشه اشکالى ندارد..
خدا در این ایه تشویق و تنبىه را پشت سرهم اورده
تشویق ؛ بدهید ,خدا مى بیند
تنبیه؛کسى که در دنیا یار گرسنگان نباشد ظالم است و در قیامت هم یارى ندارد.


خدا از انفاق ونذر هاى ما خبر دارد,وفاى به انها واجب است و ترک انها ظلم است
گاهى اوقات انفاق نمى کنیم چون, فکر مى کنیم این پول یک زمانى به دردمان مى خورد و کمکمان مى کند ...به راستى که سخت در اشتباه هستیم ,یارى تنها از جانب خداست و تا او نخواهد یاورى برایمان نخواهد بود....
خدا همه چیز را مى بیند و به بهترین صورت جبران مى کند...


ایه 271:امام محمد باقر علیه السلام مى فرماىد : خمس و زکات را علنى پرداخت کنید و صدقات مستحبى را پنهانى بدهید...
در انفاق اشکار و پنهان  در هر کدام برکاتى وجود دارد,
در اشکارا ,باعث تشویق  دیگران مى شود,نوعى امر به معروف است ,
 پنهانى انفاق کردن بهتر است ,چون اخلاص در ان بیشتر است ,,ابروى گیرنده حفظ مى شود,,وسوسه هاى شیطان کمتر مى شود..
(تؤتوها الفقرا)  : شما به سراغ فقرا بروید ,نگذارید ان ها به سراغ شما بیایند...
(فهو خیر لکم)؛ چون خدا مى داند که انسان دنبال سود است و دوست دارد کارى که انجام مى دهد بهره اى نصیبش شود خدا  مى گوید بدانید که انفاق براى شما بهتر است .و سبب بخشیدن بخشى از گناهانتان مى شود...
**وقتى خدا بداند ,دیگر چه نیاز است که مردم بدانند ....

ایه 272: ما کارى به هدایت مردم نداشته باشىم ,اگر مى دانیم ,نیازمندند ,کمکشان کنیم ,اگر گرسنه اند سیرشان کنیم,
در سیره عملى پیامبر و اهل بیتش نمونه زیاد داریم که به کسانى که به انها جسارت و بى احترامى کردند ,کمک مى کردند
**خدا هر کسى که زمینه داشته باشد را هدایت مى کند.باید در مسیر حق گام برداریم ,تا هدایت خدا شامل حالمان شود.تا خودمان نخواهیم نمى شود.
** باز هن خداوند تکرار م تاکید مى کند که خیرهایى که انفاق مى کنیم به نفع خودمان است و ذخیره ى قیامتمان مى شود  پس,دست ودلمان نلرزد....

ایه 273:اولویت انفاق با کسانى است که در راه خدا محصور شده اند ,به خاطر دین از وطن دور شده اند ,یا در جبهه هاى جنگ هستند ,در کل یعنى به خاطر قدم گذاشتن در راه خدا دچار فقر شده اند...
وتوان تلاش و حرکت و هجرت را ندارند تا شرایط زندگیشان بهتر شود. .
فقراى عفیف و گمنام مورد ستایش خداوند هستند ,انهایى که هیچوقت با اصرار از مردم چیزى نمى گیرند...


ایه 274: در تفاسیر شیعه و سنى این ایه را درباره شأن حضرت على مى دانند ,,درست است که بارزترین مصداق این ایه حضرت على علیه السلام مى باشد  اما شامل همه ى کسانى مى شود که اینگونه عمل مى کنند,,ما شیعه ى امیر المومنین هستیم و  باید پیرو ود نباله روى  حضرت باشیم ..
در این ایه انفاق در شب مقدم بر روز ذکر شده  و کمک مخفى از علنى بهتر معرفى شده .....
* اهل بیت خصوصا حضرت على  از تاریکى شب براى کمک استفاده مى کردند..
چه خوب است شکمى سیر شود ,بدون اینکه کسى بداند که از طرف چه کسى بوده , یکى از فایدهایش این است که انتظار تملق و بله قربان گویى نداریم ...

 

نفیسه :

 

.270.در این ایه و ایه بعد سخن از چگونگی انفاقهاوعلم خداوند به ان است .خداوند از جزییات انفاقها ونذرهایی که میکنیم مطلع است.اینکه مقدار ان کم است یا زیاد ،خوب است یا بد ،از راه حلال به دست امده یا حرام ،همراه با منت وازار بوده یا بدون ان ،همه را میداند .در پایان ایه میفرماید ((وظالمان یاوری ندارند ))ظالمان در اینجا اشاره به ثروت اندوزان بخیل وانفاق کنندگان ریاکار ومنت گذاران ومردم ازاران است که خداوند انها رایاری نمیکند وانفاقشان نیز در دنیا واخرت یاورشان نخواهد بود .این ایه به طور ضمنی اشاره به مشروعیت نذرنیز دارد.


 271.انفاق چه اشکار باشدوچه نهان خوب است .اما شکل پنهانی ان بهتر است.در بعضی ازاحادیث تصریح شده که انفاقهای واجب مثل زکات بهتر است اشکارا باشد وانفاقهای  مستحب ،پنهانی.


 272.این ایه انفاق به غیر مسلمانان راجایز میداند.بنابراین ترک انفاق به انها برای اجبارشان به اسلام صحیح نیست .بلکه خداوند هر که رابخواهد هدایت میکند.گمان نکنید از انفاق خود سودی نمیبرید .بلکه تمام انچه را که انفاق میکنید بطور کامل به شما باز میگرداند انهم در روزی که شدیدا به ان نیازمندید بنابراین همیشه در انفاقهای خود کاملا دست ودل باز باشید.البته نباید تصور کرد که سود انفاق تنها جنبه اخروی دارد بلکه از نظر این دنیا نیز به سود شماست هم از جنبه مادی وهم از جنبه معنوی .


 273.از امام باقر(ع)نقل شده که این ایه در مورد اصحاب صفه نازل شده (حدود چهار صد از مسلمانان مکه واطراف مدینه که هیچ منزلگاهی نداشتند از این جهت در مسجد پیامبر سکنی گزیده بودند ) چون اقامتشان در مسجد با شوون مسجد سازگار نبود دستور داده شد که به سکوی بزرگ وسیعی که در بیرون مسجد بود منتقل شوند و به این دسته از برادران خود کمک کنند وانها نیز چنین نمودند .در این ایه بهترین کسانی راکه انفاق در مورد انها باید صورت بگیرد با سه صفت معرفی میکند :1.کسانی که در راه محصور شده اند یعنی کسانی که به خاطر اشتغال به مساله جهاد در راه خدا ونبرد با دشمن ویادگیری فنون جنگی از تلاش برای معاش و تامین هزینه زندگی باز مانده اند .2.کسانی که افراد نادان وبی اطلاع انها را از شدت عفاف ،بی نیاز تصور میکنند .3.انها انقدر بزرگوارند که هرگز چیزی را با اصرار از مردم نمیخواهند.

274.در احادیث بسیاری امده که این ایه در مورد حضرت علی (ع)است که چهار درهم خود را یکی شب ،یکی روز، یکی پنهان ویکی اشکار انفاق نمود.ممکن است مقدم داشتن شب بر روز،پنهان بر اشکاراشاره بر این دارد که مخفی بودن انفاق بهتر است هر چند درهمه حال وبه هر شکل نباید انفاق را فراموش کرد . سپس میفرماید :((نه ترسی برانهاست ونه غمگین میشوند زیرا میدانند در مقابل چیزی که ازدست داده اند به مراتب  بیشتر از فضل پروردگار واز برکات فردی و اجتماعی ان در این جهان وان جهان بهر مند خواهند شد.

 

اعظم :

از آیه 261 الی 274 موضوع انفاق به طور کامل و مبسوط از نظر کیفیت مالی که باید انفاق شود ، نیت آن ، شرط پذیرش آن با مثال واضح تویح داده شده


 آیه 270 : تفسیر دوستان از این آیه کامل بود فقط نکته ای این آیه داشت که توجه من رو خیلی جلب کرد و علامه طباطبایی هم خیلی اون رو شرح و بسط داده بود و باعث تعجب من هم شد ... ااون هم جمله پایانی آیه " و ما لظالمین من انصار ... ستمکارانی که یاری نمی شوند .... علامه فرموده بود در هر معصیتی خداوند راه جبران و یاری به کسی که گناه کرده گذاشته


 اما یاریهای خداوند برای گناهکاران : 1. توبه 2. کفاره 3 . شفیعان در روز قیامت

 اما اینکه اینجا ترک انفاق جزء اونایی هستش که یاری نمیشه نکته های بزرگی داره


 ترک انفاق توبه نمی پذیرد چون مصداق حق الناسه "توبه در حقوق الناس قبول نیست ، مگر آنکه حق را به مستحق برگردانند، "

ترک انفاق جزء گناهان کبیره است چون اگر از گناهان صغیره بود کفاره مى پذیرفت

شفاعت در قیامت هم شامل آن نمى شود، به دلیل اینکه در جاى دیگر فرمود: (الا اصحاب الیمین فى جنات یتساعلون ، عن المجرمین ، ما سلککم فى سقر؟ قالوا لم نک من المصلین ، و لم نک نطعم المسکین ... فما تنفعهم شفاعه الشافعین )


این ظلم در هر کس یافت شود یعنى هر کس نافرمانى خدا را بکند و حق فقرا را ندهد چنین کسى مورد رضایت خدا و مصداق (الا لمن ارتضى ) نخواهد بود، چون در بحث شفاعت گفتیم کسى که خدا دین او را نپسندد، در قیامت شفاعت نمى کند


 امتناع ورزیدن از اصل انفاق بر فقرا، در صورتى که فقرائى باشند و احتیاج به کمک داشته باشند از گناهان کبیره مهلک تر است ، و خداى تعالى بعضى از اقسام این خوددارى را شرک به خدا و کفر به آخرت خوانده است ، مانند امتناع از دادن زکات ، و فرموده : (و ویل للمشرکین ، الذین لایوتون الزکوة ، و هم بالاخرة هم کافرون ). دلیل بر اینکه منظور از این مشرکین مسلمانانى هستند که زکات نمى دادند، و یا به عبارت دیگر صدقه نمى دادند، این است که سوره مدثر در مکه نازل شده ، و زکات به معناى اسلامیش در مکه و در هنگام نزول این سوره واجب نشده بود.


در کل این آیه وحشتناک بود یعنی این جور نیست که اگه دوست داشتیم انفاق کنیم انفاق یه جورایی واجبه و ترکش مشمول غرامت سنگینی هستش


 آیه 271 : توضیحات دوستان جامع بود فقط یه نکته در مورد صدقه پنهانی : صدقه پنهانى خالص تر و پاک تر انجام مى شود.

و چون بناى دین بر اخلاص است ، بنابر این عمل هر قدر به اخلاص نزدیک تر باشد به فضیلت نیز نزدیکتر است ، و بهمین جهت خداى سبحان صدقه سرى را بر صدقه علنى ترجیح داده و مى فرماید: (و ان تخفوها و توتوها الفقراء فهو خیر لکم )، چون کلمه (خیر) به معناى بهتر است ، و خدا به اعمال بندگانش با خبر است ، و در تشخیص عمل خیر از غیر آن اشتباه نمى کند، (و اللّه بما تعملون خبیر).

آیه 272: علاوه بر توضیح دوستان در المیزان نوشته بود که این آیه برای تسلی خاطر پیامبر وسط آیات انفاق آمده چون : گوئى رسولخدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) وقتى اختلاف مسلمانان در خصوص مساله انفاق را دیده و ملاحظه کرده است که بعضى انفاق را با خلوص انجام مى دهند و بعضى دیگر بعد از انفاق منت و اذیت روا مى دارند و گروهى دیگر اصلا از انفاق کردن مال پاکیره خوددارى مى ورزند،

در دل شریف خود احساس ناراحتى و اندوه مى نمودند و لذا خداى تعالى در این آیه ، خاطر شریف او را تسلى داده و مى فرماید: مساله اختلاف مراحل ایمان که در این مردم مى بینى که یکى اصلا ندارد و دیگرى اگر دارد نیتش خالص نیست و گروه سوم هم انفاق دارد و هم نیتش خالص است همه مربوط و مستند به خداى تعالى است ، او است که هر کس را بخواهد به هر درجه از ایمان که صلاح بداند هدایت مى فرماید، و بعضى را به کلى محروم مى سازد، نه ایجاد ایمان در دلها به عهده تو است ، و نه حفظ آن ، تا هر وقت ببینى که پاره اى از مردم محفوظ مانده
در بعضى ضعیف شده و اندوهناک شوى ، و وقتى خداى تعالى در آخر این گفتار ایشان را تهدید مى کند و با خشونت سخن مى گوید، دچار شفقت یعنى اندوهى تواءم با ترس شوى .

 در مورد آیه 273 و 274 توضیح دوستان کفایت می کرد فقط یه نکته در مورد 273 اینجا یه اشاره ضمنی هم هست به مومنینی که ققیر میشن "مؤ منین تا آنجا که مى توانند تظاهر به فقر نمى کنند، و از علامتهاى فقر به غیر آن مقدارى که نمى توان پنهان داشت ، پنهان مى دارند، و مردم پى به حال آنان نمى برند، مگر اینکه شدت فقر رنگ و رویشان را زرد کند، و یا لباسشان کهنه شود (و یا مثلا از زبان اطفالشان اظهار شود، و امثال اینها).

از اینجا معلوم مى شود که مراد از جمله (لا یسئلون الناس الحافا) این است که فقراى مؤ من اصلا دریوزگى نمى کنند، تا منجر به اصرار در سؤ ال شود، زیرا بطوریکه گفته اند: وقتى روى کسى به سؤ ال باز شود براى بار دوم دیگر طاقت صبر ندارد، و نفس او از تلخى فقر به جزع در مى آید، و عنان اختیار را از کف مى دهد و در هر فرصتى تصمیم مى گیرد باز هم سؤ ال کند و اصرار هم بورزد، و راه را بر هر کس ‍ بگیرد.

ولى بعید نیست که منظور نفى اصرار باشد، نه نفى اصل سوال ، و منظور از الحاف اظهار حاجت بیش از مقدار واجب باشد، براى اینکه صرف اظهار حاجت ضرورى حرام نیست ، بلکه گاهى واجب هم مى شود، آن سؤ الى مذموم است که زائد بر مقدار لزوم باشد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۴
* مسافر
جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ق.ظ

45 . صفحه 45

 

دهم بهمن :

 

وحیده :

 

ایه 265: در ایه قبل انقاق ریا کاران را تشبیه کرد به کشاورزى روى سنگى سفتى که باران در ان نفوذ نمى کند ...ودر قلب ریاکار ,کار خیر اثرى ندارد...
**در این ایه  انفاق مخلصین را بیان مى کند,کسانى که براى رضاى خدا و خودسازى خود انفاق مى کند
** بخل یک مرض روحى است ,اگر هدف تحصیل رضاى خدا و رشد و کمال  روحى باشد مثله باغى است روى بلندى که باران درشت و ریز  میوه هایش را دو چندان مى کند...
** اگر از روزیى که خدا به ما داده در راه او با نیت خالص انفاق کنیم ,خدا ان را دو چندان مى کند،مثله مادرى است که اگر به بچه اش شیر بدهد ,همینطور شیرش زیاد تر مى شود ,اما اگر شیر ندهد,به زودى شیرش خشک خواهد شد..


اخلاص کار سختى است ,مخلصین نزد خدا محبوبتر هستند ,چون عزت و ذلت دست خداوند است.
مهمتر از امکانات ,بهره گىرى از امکانات است ,مهم نیست باران درشت باشد یا ریز ,مهم این است که زمین ان را جذب کند...


ایه 266: مثالى دیگر براى انفاق کننزگان ریاکار.
منت و ازار  بعد از انفاق همچون باد سوزانى است بر باغى سر سبز...
** اگرمقدارى از  مالمان را در راه خدا خرج نکنیم  ,یا با براى خدا نباشد و به منظور خودنمایى باشد ,روز قیامت بهت زده مى شویم از اینکه دستمان خالى است,که دیگر قابل جبران نیست...
** گاهى اوقات براى تصمیم گیرى بهتر  ویا قضاوت کردن دیگران و یا براى درک بهتر شرایطشان ,خوب است خودمان را جاى انها بگذاریم و شرایط انها را براى خود مجسم کنیم...( ایود احدکم)

ایه 267:موضوع این ایه این است که از چه اموالى باید انفاق کرد؟؟!
انفاق اشیاء نامطلوب و بى ارزش ممنوع,در این مورد هم خودمان را جاى انها بگزاریم که اگر چنین اموالى را دریافت کنیم ,چه احساسى خواهیم داشت..جز دلسردى چه عایدمان مى شود....

ایه 268: در هنگام انفاق ,شیطان وعده ى فقر مى دهد ,مى گه این کار را نکن,براى خودت نگه دار,براى روز مبادا,یه روز به دردت مى خوره,پیرى دارى,مریضى دارى,اسرافه......و کلى پیام هاى اینگونه که از شیطان دریافت مى کنیم.....
اما در عوض خدا وعده مغفرت و امرزش مى دهد  و مى گوید غصه این رو نخور ,خودم جبران مى کنم ,بهتر از این را جایگزینش مى کنم ....
اما چه سخت و مشکل است تسخیص این دو پیام از هم ... .؟؟؟!!!کدام  شیطانیست ,,کدام الهیست......

ایه 269:یک بینش و دیدى لازم است که بفهمیم این الهام از طرف خدا است یا شیطان....
شناخت راه حق از باطل و تشخیص الهام هاى درونى خیر وشر ,,را حکمت مى گویند...
**گاهى با کلى تحصیل علم و مدارک زیاد ،قدرت تشخیص نداریم و نمى توانیم حکیم باشیم  **و گاهى اوقات فردى عوام و بى سواد به خاطر بینش و حکمتى که دارد,,حق را به راحتى ازباطل سوا مى کند...
در قران مال را خیر نامیده ,اگر از مالى که داریم خیرات کنیم ,عوض ان حکمت دریافت مى کنیم ..
"""حضرت خدیجه از مال زیادش گذشت تا به کوثر رسید"""
اگر بدهیم جایش به زودى با بهترینى پر مى شود....
والبته فقط عاقلان هستند قدر و ارزش حکمت را مى دانند...و در راه به دست اوردنش گام بر مى دارند..

 

اعظم :

چقدر خداوند این مساله انفاق رو شرح و بسط داده و مساله بد انواع مثالها برای ذهن قابل فهم کرده

 موضوع خیلی مهمیه ... تجربه های کار با ادمای مختلف به من ثابت کرده که موضوع" مال " برای ادما بسیار حیاتیه .... حتی مورد خوبی هستش برای امتحان خلوص ادما در رفاقت


 انگار ادمها تاثیرات کاهش و افزایش پول رو خیلی زود میفهمنت حتی بیشتر از سلامتی .... سلامتی نسیه است و مال نقد .... پول بعضیهامون به جونمون بستگی داره واسه همین هم خداوند بد


خداوند به این موضوع مالی زیاد پرداخته


ایه 265: در این ایه اول منظور از انفاق رو نزد مومنین واقعی بیان کرده
ابتغاء مرضات الله :کسب رضایت خداوند
تثبیتا من انفسهم : در دست داشتن زمام نفس که هم ریا توش نداشته باشه و هم با منت و اذیت صدقه اش رو باطل نکنه
تو هر کار خوبی این قسمت دوم خیلی سخته
نفس تو نیتهای ادم خیلی دخالت میکنه و بعد هم که با ازار زبانی و جسمی کار خوب ادم خراب میشه خلاصه این تثبیت نفس مهمه


 قسمتهای بعدی این ایه هم که ثمره انفاق خوبه که وحیده جان به خوبی توضیح دادن

ایه 266: تو این ایه باز نثال زده برای کسی که دو شرط ایه قبل رو عمل نکنه
و انفاق کنه
که چه جور انفاقش هدر میره و بیسود هستش و حتی زیان بار

مثال رو تا حد امکان سخت کرده
ادم پیری که بچه های کوچیک و ضعیف داره و دردامدش از یع باغ پر میوه است که باغش میسوزه

شخص پیره یعنی دیگه دوباره نمی تونه از نو شروع کنه
بچه هاش کوچیکن نمیتونن زیر بالش رو بگیرن و دست کمکش باشن تازه خودشون نیازمند هم هستند
تنها داراییشون هم بر باد رفته

برای بیان سختی شرایط


 ایه 267 : حالا از چی ها انفاق کنیم ... توضیحات وحیده جان جامع و کامل بود


ایه 268: اون خطاها که خطا در نیت و بعد عمل بود بیشتر کار نفس بود که انفاق میکردی و خرابش میکرد

ولی شیطان کلا نمی ذاره ادم بره انفاق کنه و یا از مال خوب انفاق کنه میگه فقیر میشی ...

میدونین ادم فکر میکنه با داشتن مال و دارایی خوشبخته .... واسهدهمین بخشیدن براش سخته ....

در صورتی که گاهی خداوند در عین نداری رضایت درونییی بهت میده که هیچ ثروتندی اندازه تو احساس خوشبختی نمی کنه
یعنی لازم نیست نتیجه انفاقت حتما با پول و مال بهت برگرده گاهی خداوند از فضلش بی نیازت میکنه و غنی ...
که میلیاردها مال و ثروت اون حس غنا رو به ادم نمیده
خداوند خودش بلده چه کنه

 ایه 269 :از جمله نعمتهای خداوند و پاداشهایی که میشه در قبال انفاق دریافت کرد
حکمته
و چقدر حکمت نعمت خوبی هستش
اینکه ادم به یه فهم عالی از پیرامونش برسه
در حل مشکلات خودس و دیگران
درک کردن روزیهای معنوی
و همه اینها
که قابل فهم بدای خردمندانه
اولوالالباب
جالبه که ما واژه عقل و عاقل رو در قرآن نداریم و عقل فقط به صورت فعل در قران اومده

خردمندان و عاقلان که نقام بالایی ازفهم و درک و حکمت دارن با کلمه "اولوالالباب " در قران یاد شدن

 خوشا به حال اولوالالباب
امیدوارم خداوند این جور فهم و حکمت رو قسمت و روزی طالبان معرفت قرار بده
که :
من یوت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۲
* مسافر
پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۵۱ ق.ظ

44 . صفحه 44

 

نهم بهمن : 

 

نفیسه :

 

260. ابراهیم (ع) میخواست با رویت وشهود ایمان خود راقویتر کند. خداوند نیز از ابراهیم خواست تا چهار نوع پرنده را قطعه قطعه کند ودرهم بیامیزد وروی هر کوه قسمتی از ان را بگذارد وسپس اسم انها را صدا بزند.ابراهیم نیز چنین کاری کرد واجزای پراکنده مرغان جدا وجمع گردیدند وبهم امیختند و ان پرنده زنده شد .این موضوع به ابراهیم نشان داد همین صحنه در روز قیامت اما در مقیاسی وسیعتر انجام میشود.خداوند هم تمام ذرات بدن مردگان را بخوبی میشناسد وهم توانایی سرجمع کردن انها را دارد.

 

261 .ذکر ایات انفاق پشت سر ایات مربوط به معاد ممکن است به این مورد داشته باشد که یکی از بهترین اسباب نجات در قیامت انفاق وبخشش است .طبق این ایه پاداش کسی که در راه خدا انفاق میکند هفتصد برابر میشود .حتی خداوند این را هم برای هر کس که بخواهد وشایستگی در انها وانفاق انها از نظر نیت واخلاص وکیفیت وکمیت ببیند ،دو یا چند برابر میکند.

 

262 . .در این ایه بعضی شرایط انفاق در راه خداوند به طور کلی بیان میشود. کسانی که در راه خدا بذل مال میکنند ولی منت میگذارند یا کاری میکنند که باعث ازار و رنجش  است در واقع با انجام این عمل ناپسند اجر وپاداش خود را تباه میکنند .چنین افرادی بدهکارند نه طلبکار ! چون ابروی انسان وسرمایه های روانی واجتماعی او به مراتب برتر وبالاتر از ثروت ومال است.پاداش انفاق کنندگان نزد خداست وتعبیر ((ربهم))(پروردگارشان)اشاره به این دارد که خداوند انها را پرورش میدهد وبر ان میافزاید.

 

263.در حقیقت این ایه تکمیل کننده ایه قبل در زمینه ترک منت وازار هنگام انفاق است. گفتار پسندیده در برابر کسی که حاجتی دارد وعفو وگذشت نسبت به او از انفاق همراه با ازار بهتر است .انچه که در راه خدا انفاق میکنید برای نجات خویشتن ذخیره میکنید و خداوند بی نیاز ودر برابر ناسپاسی شما بردبار است.پیامبر (ص)در حدیثی گوشه ای از اداب انفاق رابیان میکند :هنگامی که حاجتمندی از شما چیزی بخواهدگفتار او راقطع نکنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد .سپس با وقار وادب وملایمت به او پاسخ دهید یا چیزی که در قدرت دارید در اختیارش بگذارید یا به طرز شایسته ای باز گردانید زیرا ممکن است سوال کننده  فرشته ای باشد که مامور ازمایش شما است تا ببیند در برابر نعمتهایی که خداوند به شما ارزانی داشته چگونه عمل میکنید.

 

264.افراد با ایمان نباید انفاقهای خود را به خاطر منت وازار،باطل وبی اثر سازند زیرا این عمل همانند انفاق کردنهایی است که از روی ریا وخودنمایی میباشد. سنگ صافی را درنظر بگیرید که لایه نازکی خاک روی انرا گرفته وبذری در میان ان خاک باشد بارانی شدید ببارد وخاک وبذر را بشوید اینگونه نیز بذر انفاق از بین میرود .خدا توفیق هدایت را از کافران میگیرد چون خودشان پای در راه کفر وریا ومنت وازار گذاشتند .اینها شایستگی هدایت شدن را ندارند.

 

اعظم :

آیه 260 : مشاهده معمولا بر یقین انسان اضافه میکنه و در درک مفاهیم خیلی بیشتر از "دانستن تاثیر داره
ذیل این آیه در تفسیر المیزان نوشته بود وقتی خداوند به حضرت موسی گفت قومش گوساله پرست شدند غضب نکرد وقتی اومد و گوساله پرست شدنشون رو دید بسیار غضبناک شد و ....با اینکه از اول هم میدونست سخن خداوند راست و حقیقت هستش ( در تفاوت مشاهده با دانستن )
اینجا هم حضرت ابراهیم به کعاد ایمان داشت برای یقین بیشتر طلب مشاهده کرد


آیه 260 : خوبه وقتی کسی سوال عملی ازمون می پرسه برای درک بیشتر موضوع بهش بگیم خودش مواد اولیه آزمایش رو تهیه کنه و تموم مراحل آزمایش به دست خودش انجام بشه

آیه 260 : و اما چرا صفت عزیز و حکیم ....(به خصوص برای هانیه جان )

یعنى بدان که خدا عزیز است ، و هیچ چیزى نمى تواند از تحت قدرت او بگریزد، و از قلم او بیافتد و خدا حکیم است ، و هیچ عملى را به جز از راهى که لایق آن است انجام نمى دهد، به همین جهت بدن و جسدها را با احضار و ایجاد ارواح ایجاد مى کند، نه به عکس .


و اگر فرمود: (بدان که خدا چنین و چنان است ) و نفرمود: (خدا چنین و چنان است )، براى این بود که بفهماند خطور قلبى ابراهیم (علیه السلام ) که او را وادار کرد چنین مشاهده اى را درخواست کند، خطورى مربوط به معناى دو اسم خداى تعالى یعنى (عزیز) و (حکیم ) بوده است ، لذا در پاسخ او عملى انجام داد تا علم به حقیقت عزت و حکمت خدا براى او حاصل شود.


آیه 261 : از اینجا تا آیه 274 موضوع انفاق مطرح شده
سیاق این آیات از این جهت که همه در باره انفاق است ، و مضامین آنها به یکدیگر ارتباط دارد این را مى فهماند که همه یک باره نازل شده و این آیات مؤ منین را تحریک و تشویق به انفاق در راه خدا مى کند، و نخست براى زیاد شدن و برکت مالى که انفاق مى کنند مثلى مى زند، که یک درهم آن هفتصد درهم مى شود، و چه بسا که خدا بیشترش هم مى کند، و سپس براى انفاق ریائى و غیر خدائى مثلى مى آورد تا بفهماند که چنین انفاقى برکت و بهره اى ندارد، و در مرحله سوم مسلمانان را از انفاق با منت و اذیت نهى مى کند، زیرا که منت و اذیت اثر آن را خنثى مى کند، و اجر عظیمش را حبط نموده و از بین مى برد سپس دستور مى دهد که از مال پاکیره خود انفاق کنند، نه اینکه از جهت بخل و تنگ نظرى هر مال ناپاک و دور انداختنى را در راه خدا بدهند، و آنگاه موردى را که باید مال در آن مورد انفاق شود ذکر مى کند که عبارت است از فقرائى که در راه خدا از هستى ساقط شده اند، و در آخر اجر عظیمى که این انفاق نزد خداى تعالى دارد بیان مى کند.

خداوند با دستورهای مختلفی که در زمینه اقتصاد داده است از تجمع ثروت در دست عده ای جلوگیری کرده است و رسیدن به یک تعادل اقتصادی در سطح جامعه مطرح بوده است ....
ثروتندان با انفاق از یک سو و نهی از تجمل گرایی از سوی دیگر میتوانند این تعدیل را در جامعه ایجاد کنند و این وظیفه ای بر دوش انهاست
غرض از اینها ایجاد یک زندگى متوسطى است که فاصله طبقاتى در آن فاحش و بیش از اندازه نباشد، تا در نتیجه ، ناموس وحدت و همبستگى زنده گشته ، خواستهاى متضاد و کینه هاى دل و انگیره هاى دشمنى بمیرند، چون هدف قرآن این است که زندگى بشر را در شؤ ون مختلفش نظام ببخشد، و طورى تربیتش دهد که سعادت انسان را در دنیا و آخرت تضمین نماید و بشر در سایه این نظام در معارفى حق و خالى از خرافه زندگى کند، زندگى همه در جامعه اى باشد که جو فضائل اخلاق حاکم بر آن باشد و در نتیجه در عیشى پاک از آنچه خدا ارزانیش داشته استفاده کند، و داده هاى خدا برایش نعمت باشد، نه عذاب و بلا، و در چنین جوى ، نواقص و مصائب مادى را برطرف کند.


 ایجاد فساد اقتصادی از بین رفتن انفاق ، و از سوى دیگر شیوع ربا است که به زودى به آیات آن خواهیم رسید.

 ایه 261 : تجارتی پرسودتر از این اجر انفاق هفتصد برابر و یا بیشتر (یضاعف لمن یشاء)


 آیه 262 : انفاقی انفاقه که فی سبیل الله باشه (مثل سایر عبادات چون جهاد) دنبال رضایت خدا باشیم نه رضایت نفس که این خودش منبع فساد میشه : فخر فروشی و به برده کشی ضعفا و ....

 آیه 262 و 264 : چقدر تاکید شده انفاق با اذیت و آزار همراه نباشه و الوده به منت نباشه که اجری نداره
در مورد سایر کارای خوبمون هم همینه ها مثلا خوبی به همسر ، پدر و مادر و فرزندان و بعدش منت گذاشتن واقعا ضایع کردن کارای خوبیه که کردیم


 آیه 263 : در این آیه شریفه خداوند متعال قول معروف و آمرزیدن و مغفرت (یعنى چشم پوشى از بدى ها که مردم به انسان مى کنند) را بر صدقه اى که گوشه و کنایه داشته باشد ترجیح داده ، و این مقابله دلالت دارد بر اینکه مراد از (قول معروف ) این است که وقتى مى خواهى سائل را رد کنى با زبانى خوش رد کنى ، مثلا دعایش کنى که خدا حاجتت را برآورد.


 آیه 264 : کسى که در انفاق خود مرتکب ریا مى شود، در ریا کردنش و در ترتیب ثواب بر انفاقش حال سنگ صافى را دارد که مختصر خاکى روى آن باشد، همینکه بارانى تند بر آن ببارد، همین بارانى که مایه حیات زمین و سرسبزى آن و آراستگى اش به گل و گیاه است ، در این سنگ خاک آلود چنین اثرى ندارد، و خاک نامبرده در برابر آن باران دوام نیاورده و بکلى شسته مى شود، تنها سنگى سخت مى ماند که نه آبى در آن فرو مى رود، و نه گیاهى از آن مى روید، پس وابل (باران پشت دار) هر چند از روشن ترین اسباب حیات و نمو است ، و همچنین هر چند خاک هم سبب دیگرى براى آن است ، اما وقتى محل این آب و خاک ، سنگ سخت باشد عمل این دو سبب باطل مى گردد، بدون اینکه نقصى و قصورى در ناحیه آب و خاک باشد، پس این حال سنگ سخت بود و عینا حال ریاکار نیز چنین است :
براى اینکه وقتى ریاکار در عمل خود خدا را در نظر نمى گیرد، ثوابى بر عملش مترتب نمى شود، هر چند که نفس عمل هیچ نقصى و قصورى ندارد، چون انفاق سببى است روشن براى ترتیب ثواب ، لیکن به خاطر اینکه قلب صاحبش چون سنگ است ، استعداد پپذیرفتن رحمت و کرامت را ندارد.


و از همین آیه بر مى آید که قبول شدن اعمال ، احتیاج به نیتى خالص وقصدى به وجه اللّه دارد. شیعه و سنى هم از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده اند که فرمود: (انما الاعمال بالنیات - معیار در ارزش اعمال تنها نیت ها هستند).

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۱
* مسافر
چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ق.ظ

43 . صفحه 43

 

هشتم بهمن :

 

نفیسه :

260. ابراهیم (ع) میخواست با رویت وشهود ایمان خود راقویتر کند. خداوند نیز از ابراهیم خواست تا چهار نوع پرنده را قطعه قطعه کند ودرهم بیامیزد وروی هر کوه قسمتی از ان را بگذارد وسپس اسم انها را صدا بزند.ابراهیم نیز چنین کاری کرد واجزای پراکنده مرغان جدا وجمع گردیدند وبهم امیختند و ان پرنده زنده شد .این موضوع به ابراهیم نشان داد همین صحنه در روز قیامت اما در مقیاسی وسیعتر انجام میشود.خداوند هم تمام ذرات بدن مردگان را بخوبی میشناسد وهم توانایی سرجمع کردن انها را دارد.

 

261.ذکر ایات انفاق پشت سر ایات مربوط به معاد ممکن است به این مورد داشته باشد که یکی از بهترین اسباب نجات در قیامت انفاق وبخشش است .طبق این ایه پاداش کسی که در راه خدا انفاق میکند هفتصد برابر میشود .حتی خداوند این را هم برای هر کس که بخواهد وشایستگی در انها وانفاق انها از نظر نیت واخلاص وکیفیت وکمیت ببیند ،دو یا چند برابر میکند.

 

262.در این ایه بعضی شرایط انفاق در راه خداوند به طور کلی بیان میشود. کسانی که در راه خدا بذل مال میکنند ولی منت میگذارند یا کاری میکنند که باعث ازار و رنجش  است در واقع با انجام این عمل ناپسند اجر وپاداش خود را تباه میکنند .چنین افرادی بدهکارند نه طلبکار ! چون ابروی انسان وسرمایه های روانی واجتماعی او به مراتب برتر وبالاتر از ثروت ومال است.پاداش انفاق کنندگان نزد خداست وتعبیر ((ربهم))(پروردگارشان)اشاره به این دارد که خداوند انها را پرورش میدهد وبر ان میافزاید.

 

263.در حقیقت این ایه تکمیل کننده ایه قبل در زمینه ترک منت وازار هنگام انفاق است. گفتار پسندیده در برابر کسی که حاجتی دارد وعفو وگذشت نسبت به او از انفاق همراه با ازار بهتر است .انچه که در راه خدا انفاق میکنید برای نجات خویشتن ذخیره میکنید و خداوند بی نیاز ودر برابر ناسپاسی شما بردبار است.پیامبر (ص)در حدیثی گوشه ای از اداب انفاق رابیان میکند :هنگامی که حاجتمندی از شما چیزی بخواهدگفتار او راقطع نکنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد .سپس با وقار وادب وملایمت به او پاسخ دهید یا چیزی که در قدرت دارید در اختیارش بگذارید یا به طرز شایسته ای باز گردانید زیرا ممکن است سوال کننده  فرشته ای باشد که مامور ازمایش شما است تا ببیند در برابر نعمتهایی که خداوند به شما ارزانی داشته چگونه عمل میکنید.

 

264.افراد با ایمان نباید انفاقهای خود را به خاطر منت وازار،باطل وبی اثر سازند زیرا این عمل همانند انفاق کردنهایی است که از روی ریا وخودنمایی میباشد. سنگ صافی را درنظر بگیرید که لایه نازکی خاک روی انرا گرفته وبذری در میان ان خاک باشد بارانی شدید ببارد وخاک وبذر را بشوید اینگونه نیز بذر انفاق از بین میرود .خدا توفیق هدایت را از کافران میگیرد چون خودشان پای در راه کفر وریا ومنت وازار گذاشتند .اینها شایستگی هدایت شدن را ندارند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۷
* مسافر
سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۴۱ ق.ظ

42 . صفحه 42




هفتم بهمن :

 

هانیه :

 

 ایه 253 یه سری از مسیحیان دلیل اینکه مسیح را احرین پیامبر خدا می دانند و اونو پسر خدا می دانند به خاطر اینه که خلقت حضرت مسیح با همه آدما فرق داره! نمی دانم این جا منظورش این برتری دادن هست یا نه اما من حس کردم داره یک تاکیدی می ذاره به اینکه درسته شاید نوع ورودش به این دنیا فرق داشته و از این نظر برتری داشته اما پیامبر خداست... و مسلما پیامبران هم به اقتضای رسالتی که داشتند و عملکردشون در یک درجه نیستند ....


ادامه آیه هم برای من یاد اوره اینه که خدا هر کاری بخواهد می کنه اما اینکارو انجام نمی ده شاید به دلیل همون امتحان است که بعضی از ما رو با بعضی دیگه امتحان می کنه ، یا شاید ... بنظرم شاید این پیروزی و شکسته مهم نیست مهم انتخاب آدما در زندگی است که باید خودشون انجام بدهند وگرنه اگر از روی جبر باشه که ارزش نداره


 ایه 254  نمی دونم ترتیب نزول ایات چه طوری بود ایا یک پیوستگی خاصی وجود داره یا نه .... اما ای کاش به همون ترتیبی که نازل شده بود ما هم یاد می گرفتیم ... خدایا منتظر وعده ای که دادی هستیم

 در هر صورت انفاق کنیم قبل از اینکه خیلی دیر بشه، گاهی حس می کنیم باید خیلی پولدار بشیم تا بتوانیم ببخشیم یا اینکه انفاق فقط مالی است. برای اون قسمت اول یک دوستی به من می گفت برای من فرقی نداره درامد چقدر باشه یک بخشی از اونو کنار می ذارم برام جالب بود کاش بتوانیم عملی اش کنیم... برای قسمت دوم هم یادمه چند ایه قبل برای انواع انفاق ها یک چیزی داشتیم ...


ایه 255 وای که چقدر این ایات زیباست .... یک جورایی داره می گه این خدایی که باید بپرستین کیه .... و ایه بعدش انتخاب با شماست. راه ها از هم جداست ببینید می خواین کجا برین .. بدانید که طناب خدا محکمه .... چنگ بزنید و خیالتون راحت .... و بعد خدا شنواست ...و عالم اما چرا شنوا ؟  ...

 من این صفاتی که از خدا در جاهای مختلف می یاره را درست نمی فهمم اگه از دوستان کسی چیزی در این مورد می دونه یا خوونده ممنون می شم جواب بده

 

نفیسه :

 

253.همه پیامبران الهی با این که از نظر نبوت ورسالت همانند بودند اما از جهات مقام یکسان نبودند.((خدا با بعضی از انان سخن گفت))ومنظور حضرت موسی کلیم الله است. و((درجات بعضی رابالابرد )) که نمونه کامل ان پیامبر گرامی اسلام است که ایینش کاملترین واخرین ایینها بود ویا منظور از ان بعضی از پیامبران پیشین مانند ابراهیم و امثال اوست .نشانه های روشن حضرت عیسی شفای بیماران غیر قابل علاج واحیای مردگان و معارف عالی دینی است.سنت الهی بر این بوده وهست که مردم را در انتخاب راه ازاد بگذارد ولی انها از ازادی راه خود سوء استفاده کردند وراه اختلاف پیمودند.بدون شک گروهی از این ارادی نتیجه منفی میگیرند ولی در مجموع وجود ازادی از مهمترین ارکان تکامل انسان است زیرا تکامل اجباری  تکامل محسوب نمیشود.


 254. روی سخن این ایه با مسلمانان است. وبه یکی از وظایفی که سبب وحدت جامعه وتقویت حکومت وبنیه دفاعی و جهاد میشود اشاره میکند. از تهدیدی که در ذیل ایه امده میتوان اینگونه برداشت کرد که انفاق واجب همان زکات است.کسانی که انفاق و زکات را ترک میکنند هم به خویشتن ستم میکنند وهم به دیگران وکفر در اینجا به معنای سرپیچی وگناه وتخلف از دستور خداست.


255.ابتدا از ذات اقدس الهی ومساله توحید واسماء حسنی وصفات او شروع میشود. الله ،نام مخصوص خداوند وبه ومعنی ذاتی است که جامع همه صفات کمال وجلال است.بدیهی است کهوحیات در خداوند حیات حقیقی است چرا که حیاتش عین ذات و مجموعه علم وقدرت او میباشد. خداوند به خواب نمیرود .فیض ولطف تدبیر خداوند داءمی است و لحظه ای قطع نمیگردد.همه چیز از ان خداوند است این صفت خداوند اثر تربیتی بر انسان دارد زیراهنگامی که بدانند انچه که دارند از خودشان نیست جند روزی به عاریت به انهاسپرده شده ،انسان رااز تجاوز به حقوق دیگران باز میدارد وبا یک استفهتم انکاری میگوید هیچ کس  بدون فرمان خدا نمیتواند در پیشگاه اوشفاعت کند .پهنه زمان و مکان همه در پیشگاه علم او روشن است س هر کاری حتی شفاعت باید به اذن اوباشد .علم ودانش محدود دیگران نیز پرتویی از علم بی پایان اوست .قدرت پروردگار همه اسمانها را در بر گرفته وکرسی علم و دانش او به همه این عوالم احاطه دارد و چیزی از قلمرو حکومت ونفوذ علم اوبیرون نیست .


خداوندی که عظیم وبزرگ است وبی نهایت هیچ کاری برایش مشکل نیست وهیچگاه از اراده وتدبیر جهان هستی خسته وناتوان وغافل وبی خبر نمیگردد وعلم او به همه چیز احاطه دارد قابل توجه این است که ایه الکرسی برخلاف انچه مشهور ومعروف است همین یک ایه بیشتر نیست.


256.ایه الکرسی در واقع مجموعه ای از توحید وصفات جمال  وجلال خدا بود که اساس دین را تشکیل میدهد وچون در تمام مراحل با دلیل عقل قابل استدلال است ،نیازی به اجبار واکراه نیست.این ایه پاسخ دندان شکنی است به انها که تصور میکنند اسلام در بعضی از موارد جنبه تحمیلی داشته  وبا زور و شمشیر وقدرت نطامی پیش رفته .هر کس به خدا ایمان اورد زه دستگیره محکمی دست زده که گسستن از ان امکان ندارد و مساله کفر و ایمان چیزی نیست که با تظاهر انجام گیرد زیرا خداوند سخنان همه را اعم ازانچه اشکارا میگویند یا در جلسات خصوصی ونهانی همه را میشنود.

 

وحیده :

ایه 253: پیغمبرها همشون  مقام بالایى دارند اما در یک سطح نبودند ،  حضرت موسى کلیم الله شد ,حضرت عیسى با روح القدس مؤید شد ,حضرت ابراهیم خلیل الله شد ,خاتمیت نصیب پیامبر اسلام شد, کتاب حضرت محمد (ص ) از از تحریفى دور ماند,و هر پیغمبرى گواه بر امت خودش بود اما پیامبر ما گواه بر همه ى انبیاء......

خدا هر چه اراده کند ,انجام مى دهد ,اگر مى خواست  جلوى همه ى انحرافات را مى گرفت ,اما سنت و قانون خدا این است که انسان ازاد باشد ...و ازادانه انتخاب کند ....... ازادانه عمل کند.

ایه 254: اگر بدانیم انچه داریم ,خدا به ما داده و ما از خود هیچ نداریم و فقط امانت دارى مى کنیم تا یک روز این امانت را پى دهیم به صاحبش ,دیگر دلبسته ى هیچ چیزى و کسى نمى شویم و از مالى که خدا به ما داده خیلى راحت ,در راه خودش انفاق مى کنیم, و جالب این است که خدا گفته مقدارى از انچه من روزیت کردم را انفاق کن .... اما باز بخل مى ورزیم... بخل نشانه ى بارز  کفر است..
یکى از راه هاى ایجاد انگیزه براى انفاق کردن این است که بدانین روز قیامت دست خالى خواهیم بود,بدانیم  ان روز انفاق از هر دوستى بهتر است...
فرصت ها زود مى گذرد و از دست مى رود  اى کاش هواسمان بیشتر باشد ...
اى کاش به وعده هاى خدا ایمان بیاوریم ....

اىه 255: در روایات شیعه و سنى امده که این ایه به منظره ى قله ى قران است ..
بزرگترین مقام رادر ایات قران دارد و نسبت به تلاوت ان بسیار سفارش شده ..
به خاطر کلمه ى"" کرسى  ""در این ایه به آیه الکرسى معروف است..
 شانزده مرتبه اسم خداوند امده و به انواع صفات خدا اشاره دارد .


اله : هر چیزى است که ما به سوى انها جذب شویم یعنى تمامى جاذبه ها اله ما هستند اما الله ذات خداوندى است.
هم زنده است هم به پا دارنده
نه خواب سبک اورا فرا مى گیرد نه خواب سنگین
انچه در اسمان و زمین است مظهر اوست
کیست که جز به اذن او شفاعت کند.
گذشته و اینده را مى داند
علم و قدرتش اسمان و زمین را فرا گرفته
حفظ اسمان و زمین برایش سنگین نیست  
والا است و بزرگ خداى ما........ .

امام محمد باقر از امیر المومنین (ع) روایت فرموده: هنگامی که آیت الکرسی نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آیه الکرسیآیه ای است که از گنج عرش نازل شده و زمانی که این آیه نازل گشت هر بتی که در جهان بود با صورت به زمین خورد.
در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.

 ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال کرد: " دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد"

 مرد گفت "رسول خدا فرمود:" آیه ای از گنج های عرش نازل شد که بت های جهان به خاطر آن آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.


پیامبر به حضرت علی (ع) فرمود: " یا علی ! من سید عربم-مکه سید شهر هاست- کوه سینا سید همه کوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است - فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه کتاب هاست - بقره سید همه سوره های قرآن است - ودر بقره یک آیه است که آن آیه 50کلمه دارد و هر کلمه 50 برکت دارد و آن آیت الکرسی است.

 

اعظم :

 

آیه 253 : در این آیه خداوند فرموده که برخی از انبیا رو بر برخی برتری داده ، به طور خاص حضرت موسی (من کلم الله ) و حضرت عیسی بیان شدند در کل قرآن آیاتی هستش که برتریهای ویژه برخی از پیامبران رو عنوان فرموده .... برتریهایی که میان پیامبران هست حاصل فضلی است که خداوند به اونا اعطا کرده (فضلنا)

 آیه 253: برعکس اون برتریها که که حاصل فضل خداست در ادامه آیه میگه که جنگ و قتال حاصل اختلاف خود آدمهاست (ولکن اختلفوا) ... خداوند پیامبرانش رو با دلایل روشن فرستاد و جا داشت که دیگه اختلافی میان آدمها به وجود نیاد ولی وجود حس انحصار طلبى در مردم بود، که آنانرا به اختلاف واداشت ، و به دنبال اختلاف به ظلم و ستم کشانید، و در آخر آنها را به دو دسته مؤ من و کافر تقسیم کرد، و به دنبال آن هم تفرقه هایى دیگر در سایر شؤ ون حیات و سعادت زندگیشان پدید آورد و اگر خدا مى خواست ، مى توانست از تاءثر اختلاف جلوگیرى کند، بطورى که هر چند اختلاف در آنان وجود داشته باشد کارشان به جنگ و قتال منتهى نشود، و پنجه به روى هم نکشند، و لیکن چنین چیزى را نخواست و این سبب را مانند سایر اسباب و علل به حال خود گذاشت ، تا طبق سنت جاریه اش در همه اسباب رفتار کرده باشد، همان سنتى که خود او در عالم صنع و ایجاد جارى کرده ، و خدا هر چه بخواهد مى کند.


 آیه 254 : چقدر خداوند روی انفاق تاکید داره ...چه ما بخیلیم از مالی که خداوند بهمون داده حاضر نیستیم به کسی ببخشیم تازه این در حالی هستش که نتیجه این بخشش در روزی که هیچی به در آدم نمی خوره جز کوله بار خوبیهاش ، فریاد رس آدمه ... خیلی خوب می شد که این خودخواهی متعالی رو اقلا داشتیم .....
 هانیه جان من دقیقا نمی دونم این آیات به ترتیب نزول هستش یا نه ولی خیلی دوست دارم در یه فرصت خوب به اینکه روی چه حسابی آیات قرآن کنار هم چیده شده ... ایاتی که نزولشون در یک وقت و زمان نبوده ....

 آیه 255 : مجموعه صفات خداوند که همه اونا به آدم دلگرمی میده که به یه پناه محکم تکیه داره که همیشه هست ، زنده و بیدار و ....


 آیه 256 : این آیه خیلی برای من شیرین و جالبه
این ایه یه جورایی موید آیه 253 هستش ... خداوند هر کاری برای هدایت بنده ها لازم بوده انجام داده ، پیامبران رو با دلایل روشن فرستاده و راه دین و راستی رو واضح و روشن کرده بعدش هم اختیار رو داده به آدما ....  نکته جالبش برای من " و من یکفر بالطاغوت و یومن بالله " بود
برای خیلی از ماها فکر می کنیم این ایمان به خدا وجود اومده این در حالی هستش که ما هنوز در دل به غیر خدا ایمان داریم ،هنوز امیدواریم که راههای غیر خدایی هم برای بشریت جواب بده حال آنکه تو این آیه گفته اول باید هر چی غیر خدا و خدایی هست رو بهش کافر بشیم و بعد به خداوند ایمان بیاریم
به نظرم خیلی جای تامل داره

 آیه 256 : هانیه جان به نظرم چون ایمان یه موضوع قلبی و زبانی است ، ایمان در دل و اقرار به زبان واسه همین خداوند فرموده شنوا و دانا هستش ، ایمان قلبی را میداند (علیم ) و  اقرار به زبانش رو میشنوه (سمیع)

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۴۱
* مسافر
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۲۶ ق.ظ

40 . صفحه 40



پنجم بهمن :

 

هانیه :

خدایا پناه می برم به تو از اینکه ذره ای خودخواهی و خودپرستی داشته باشم که مرا از درگاه تو براند


 ایه 246 گاهی اوقات هی دنبال یه سری کارایی ام که یاد بگیریم و انجام بدیم، این کتاب، اون کتاب، این روایت، اون روایت، ادعا طبق طبق... دریغ از یک ذره عمل ... این یعنی ظلم!
اگه واقعا هدف رسیدن به یقیقنه و کسانی که ظالم باشند به این درجه نمی رسند پس خوبه این ظلمها رو بشناسم... این یه ظلم بود.. .

 ایه 247 برای من دو پیام داشت
1- انجام دادن حکم خدا مستقل از اون چیزی که صلاح می دونیم.  البته منظور حکمی است که یقین بدونیم از طرف خداست (چون چند آیه قبل داشتیم که گاهی این حاکمان دینی یک سری سو استفاده هایی می کنند.... ) و بعد اعتماد و عمل ... قطعا خدا چیزی را می دانه که ما به آن آگاه نیستیم.
2- انتخابمون در افراد باید اون خصوصیات نفسانی اونا باشه که برای یک کار مناسبند و نه به ظاهر توجه کنیم که این مثلا جوونه به درد رهبری نمی خوره وپول نداره نمی توانه جامعه را هدایت کنه و... {برام جالبه درست با همین استدلال بعد از رحلت پیامبر امام علی را کنار گذاشتند!}


 از همون اول یه جامعه مسلمون رفت زیر سوال. جامعه ای که میانگین افراد با اینکه پیامبرشون را دیده بودند اما به این ایه صریح عمل نکردند با اینکه براشون مسلم بود این آیات از طرف خداست.


ایه 248 گاهی بین خیلی چیزها، خوب و بد ها شک می کنم. گاهی می پرسم هانیه با خودت صادق باش کدوم داره بهت آرامش می ده. اما دوباره به همین آرامشه شک می کردم شاید معیار خوبی برای تشخیص نباشه، این آیه دلمو قرص کرد. خدایا دلمونو آروم کن ... و یک قلب سلیم عطا کن ... آمین یا رب العالمین

 

نفیسه :

 

 246.قوم یهودکه زیر سلطه فرعونیان، ضعیف شده بودند بر اثر رهبریهای خردمندانه موسی (ع) از ان وضع اسف انگیز نجات یافته وبه قدرت وعزت رسیدند خداوند به برکت این پیامبر نعمتهای فراوانی به انها بخشیداز ان جمله صندوق عهد بود (صندوقی که مادر  موسی اورا در ان نهاد).ولی همین پیروزیها کم کم باعث غرور تنها شد وتن به قانون شکنی دادند سرانجام به دست فلسطینیان شکست خوردند وقدرت ونفوذ خود را همراه باصندوق عهد از دست دادند این وضع سالها ادامه داشت تا اینکه پیامبری به نام (اشموءیل)برایشان بر انگیخته شد .انها از این پیامبر خواستند تا پادشاهی بر انها انتخاب کند تاهمگی تحت فرمان اوبا دشمن نبرد کنند تا عزت از دست رفته را باز یابند .اشموءیل خواسته قوم رابه پیشگاه خدا عرضه داشت  وخداوند ((طالوت)) را به پادشاهی برگزید .پیامبرشان انها را ثابت قدم در عهد وپیمان نمیدید به انها گفت اگر دستور پیکار به شما برسداز ان سرپیچی نکنید ولی انهامیگفتند چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم .اما پیمان شکنی کردند وتنها 313نفر وفادار ماندند ،همانند سربازان وفادار اسلام در جنگ بدر.


247.طالوت به پادشاهی انتخاب شد .انها به انتخاب خدا اعتراض کردند .طالوت جوانی از یک قبیله گمنام بنی اسرائیل واز نظرمالی یک کشاورز ساده بودوهمین فقر او باعث مانع تراشی قوم بنی اسرائیل گردید .پاسخ دندان شکن قران به گمراهان بنی اسرائیل این بود که این گزینش خداوند حکیم است ودوم اینکه سخت در اشتباهید وشرایط اساسی رهبری را فراموش کرده اید .نسب عالی وثروت هیچ امتیازی برای رهبری ندارد .خداوند ملک خود را به هر که بخواهد میبخشدو باید امکانات و وسایل مختلف از جانب خدا فراهم شود.


 248.گویا بنی اسرائیل حتی با تصریح پیامبرشان اشموءیل به ماموریت طالوت از جانب خداوند ایمان نیاوردند و خواستار نشانه ازطرف او شدند و خداوند نیز صندوق عهد را که در نزد انان مهم وبا ارزش بود ،نشانه اوقرار داد .

 

ساجده :

یادم میاد از یک سخنرانی اقای قراءتی که درباب این موضوع که وهابی ها توسل به اءمه رو شرک میدونن و دخیل بستن به اماکن متبرکه از همین قران که مورد قبولشون هست این ایه رو مثال زدن که خود بنی ااسراییل تابوت عهد رو خدا به عنوان یک نشانه متبرک براشون فرستاده که به نوعی حجته در واقع این تابوت از اون جهت ارزشمنده که همون صندوقی است که مادر حضرت موسی ایشون رو در اون قرار دادن و در نیل گذاشتن و اونا یک همچین صندوقی رو ارزشمند و متبرک میدونن و اون وقت توسل ما به اءمه و یا بوسیدن کعبه به عنوان یخ مکان متبرک رو شرک میدونن

 

اعظم :

 

 آیه 246 : باز هم در گرفتن از گذشتگان "الم تر الی ..." این نکته در گرفتن از تاریخ و تکرار نکردن اون یکی از ویژگیهای انسانهای عاقل هستش میدونستید ؟ غیر عاقلها همش می خوان خودشون تجربه کنن و هی عمر از کف می دن ....


 آیه 246: گاهی می بینی مجاهدین میگن "فی سبیل الله " بریم جنگ کنیم ولی در عمل اینقدر گرفتار خودخواهی و نفسانیات هستن که انگیزه جنگیدنشون رو با این منیت ها از دست میدن و در جنگ بزرگتر یعنی جهاد با نفس عملا شکست می خورن مثل اینا که خداوند می فرماید شمار کسانی که طالب جنگ بودن در راه خدا !!!!  خیلی بود ، کلمه "ملاء" ولی هی کم و کمتر شدن و تو صفحه بعد میگه خیلی تعدادشون قلیل شد و همش هم سر همین منیت ها تو این صفحه یکیش رو میگه در آیه 247


 آیه 246: یکی از انگیزه های جهاد اینه که حکومت ظالمی باعث اخراج کردن و بیرون راندن از وطن مردمش بشه ... اینجا اونجایی که جهاد واجبه "کتب علیهم القتال " ...


آیه 246: اون سوال پیامبرشون جنبه اتمام حجت داشته "اگه جنگ بشه میاین " همه هم میگن بله .... این بله گفتن ها حاب کتاب داره ... مواظب وقتایی که حجت برمون تموم میشه باشیم که بعد با خودخواهیهامون در حق خودمون ظلم نکنیم


آیه 246: وقتی آدم تشخیص امری رو میده (مثلا اینکه اینجا جهاد واجبه " پیامبرش هم تایید می کنه ولی زیر بار جهاد نمیره (یا هر کار دیگه ای با این شرایط ) در حق خودش ظلم کرده (بالظالمین )

 آیه 247: چه استدلال احمقانه ای ما از او سزاوارتریم چون اون فقیره ... فقط کجا به فرماندهی و سلطنت ربط داره خداوند عالمه (نحن احق بالملک و لم یوت سعه من المال )


 آیه 247 : فرمانده باید از شرایط علمی و بدنی مناسب برخوردار باشه (زاده بسطه فی العلم و الجسم )


چقدر خوب هانیه جان اینجا به ولایت امیر المومنین و بهانه های بنی اسراییلی قوم پیامبر اشاره کرد

 آیه 248 : گاهی یه شی بی ارزش چون مربوط به عزیزی بوده ، باعث آرامش آدم میشه ... حالا اون عزیز اگه ولی و امام آدم باشه که آخر سکینه و آرامش هستش (به خاطر وصل بودن کامل با خداوند ) چقدر آرامش دهنده هستش


 مومنین نشانه های الهی رو در می یابند (لایه لکم ان کنتم مومنین )

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۲۶
* مسافر
شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۱۱ ق.ظ

39 . صفحه 39

 

چهارم بهمن :

 

وحیده : ایه 238:** مسىله نماز ,لابه لاى  مساىل خانواده گفته که خود یک نکته مهم است...
**همانطور که از هر چیزى باید حفاظت شود ,باید مواظب نماز هایمان باشیم ,
** همانطور که نماز ما را حفظ مى کند ما هم باید حافظ نماز باشیم ,,حفظ نماز به این است  درست و شمرده و با حضور قلب خوانده شود ,به جماعت باشد ر احکام مربوط به نماز رابدانیم و به کار بریم
**  در روایات امده که نماز  گاهى از ما شکایت مى کند ,که  مرا ضایع کردى ,به من اهانت کردى  مرا سبک شمردى.........

در تعقیبات نماز این فرازو خیلى دوست دارم :خدایا این نماز من است که به جا اوردم ,نه به خاطر احتیاجى که تو به آن دارى ,ونه به خاطر میلى که تو در آن دارى، جز اینکه من براى تعظیم و فرمانبردارى و پذیرفتن  آنچه تو به من فرمان دادى به جاى آوردم ، اگر در این نماز عیبى یا نقصى در رکوعش یا سجده هایش هست ,پس از   من مؤاخذه  مفرما,و به پذیرفتن  آن و آمرزش  ,بر من تفضل بفرما,


ایه 239: نماز در هیچ حالتى نباید ساقط شود ,در این ایه امده اگر از دشمن یا خطرى مى ترسید به هر شکلى که مى توانید نماز بخوانید و هر وقت ایمن شدید ,نماز عادى را به جا اورید .
نماز مصداق ذکر و یاد خداست  دراینجا ذکر منظور نماز است ,همانطور که خدا به حضرت موسى گفت نماز را بخوان که ذکر من است .   
در روایات امده که حضرت محمد( ص) و حضرت على علیه السلام  در بعضى جنگ ها نمازرا با اشاره مى خواندند...
نماز شکر خداست به شکرانه آن چیزهایى که به ما از طریق علم و وحى اموخت  ,,که جز از طریق وحى راهى براى به دست اوردن انها نیست...


ایه 240 : در تفاسیر امده این ایه از آن دست ایات که جزء احکام اولیه بوده و بعد دستور دیگرى امده ,,اول بنا بوده زن بعد از مرگ شوهرش یک سال بماند و بعد اگر خواست ازدواج کند و بعد ایه عده امده که چهار ماه و ده روز عده نگه دارد..
** مردا باید بخشى از مالشان را براى زن وصیت کنند ** نظر اسلام این است که آینده مالى زن بیوه تامین شود  و ازدواج او هم مانعى ندارد..


ایه 241 و 242: یک سفارش,تکمیلى است براى حق زن مطلقه .همانطور در در ایات قبل امد ,اگر  مهریه تعیین نشده باید مرد هدیه اى  به مقدار توانایى و بضاعت خود بعد از طلاق به زن بدهد ,اگر مهریه تعیىن شده اما با هم امیزش حنسى نداشتند باید نصف مهریه را بپردازد  اما اگر  امیزش جنسى داشتند باید کامل مهریه را بپردازد.....
** این ایه توجه دارد که حق زن از بین نرود ,چون که زن در اثز طلاق ضربه ى بیشترى مى خورد ,پس باید یک جورى این جبران شود..

.......در برخورد با زنان مطلقه  تقوا  لازم است ..ودر ایات الهى باید اندیشه کرده تا به رازهایش اگاه شویم ..
ایه 243: در تاریخ است که یکى از شهر هاى شام بود که  هفتاد هزار خانوار جمعیت داشت ,بیمارى طاعون امد که از قهر خداوند بود ,,عده اى مردند  و عده اى فرار کردند ,اما در  بیابان به همان بیمارى گرفتار شدند و مردند اما با وساطت  یکى از انبیا خدا دوباره زنده شدند......
** از قهر خدا نمى شود فرار کرد  .انجا که اراده خزا باشد فرار کارساز نیست.
 ** به تاریخ بنگریم و از آن درس بگیریم ,قران صدها قصه و تاریخ دارد اما عبرت و نکته هاى آن مهم است و باید به عوامل عزت و سقوط آنها توجه کرد.
تازه صبر خداوند خیلى زیاد است وباما بنده هاى ناسپاس  خیلى خیلى مراعات مى کند , که اگر مى خواست بر اساس رفتار ما رفتار کند  که عذابهاى فراوانى بود که هر لحظه بر ما وارد مى شد . گاهى اوقات خدا هفتاد و هشتاد سال هم به ما فرصت مى دهد شاید آدم شویم....
خدا کنه زودتر به خودمون بیاییم ......

ایه 244: چون در ایه قبل گفت ,مرگ و زندگى دست خداست و از اراده ى او نمى شود فرار کرد,,در اینجا مى گوىد,  پس چرا جبهه نمى روید  وباز تاکید بر جهاد و مبارزه در راه خدا وبا نیت الهى  .قرار شد کارها رنگ الهى به خود بگیرند تو مورد قبول هدا واقع شود .جنگ و جهاد باید فى سبیل الله باشد نه از روى هوى و هوس و انتقام جویى و استعمار و کشور گشایى  و ..............

 

نفیسه :

 

238. نماز قویترین رابطه انسان با خداست ودر ایات قران تاکید فراوانی به ان شده ،از ان جمله ایه مورد بحث میباشد .مبادا گرما وسرما گرفتاریهای دنیا وپرداختن به مال وهمسر وفرزند شما را از این امر مهم بازدارد .منظور از (صلاه وسطی)نماز میانه یا همان نماز ظهر است تاکید روی این نماز به این خاطر بوده که بر اثر گرمی هوای نیمروز تابستان یا گرفتاریهای شدید کسب وکار به ان اهمیت کمتری میدادند.

 239.این ایه تاکید میکند که درسخت ترین شرایط حتی در صحنه جنگ نباید نماز فراموش شود .منتها در چنین وضعی بسیاری از شرایط نماز همچون رو به قبله بودن وانجام رکوع وسجود به طور متعارف ساقط میگردد.بنابراین محافظت بر نماز تنها در حال امنیت نیست بلکه در همه حال باید نماز رابه جا اورد ولی هر وقت امنیت خود رابازیافتید به صورت معمولی وبا ادب کامل تمام شرایط نماز رابه جا اورید .روشن است شکرانه این تعلیم الهی که طرز نماز خواندن را در حالت امن وخوف به انسانها اموخته  همان عمل کردن بر طبق ان میباشد.


 240.این درمورد شوهرانی سخن میگوید که ر استانه مرگ قرار گرفته اند وهمسرانی را از خود به جا میگذارند .میفرماید که این افراد باید وصیت کنند که تایک سال همسرانشان را بهره مند سازند واز خانه شوهر بیرون نکنند وهزینه وزندگی  انها پرداخته شود این در صورتی است که همسران از خانه شوهر بیرون نروند واگر غیر از این باشد گناهی بر این شوهران نسبت به کارهای شایسته ای  که ممکن است این زنان انجام بدهند ،نیست مثل ازدواج مجدد بعد از اتمام عده و غیره. در پایان ایه این زن را دلداری میدهد و میفرماید که خداوند قادراست راه دیگری بعد فقدان شوهر پیشین در برابرانها بگشاید واگر مصیبتی هم به انها رسیده حتما حکمتی در ان بوده و جای نگرانی نیست.

241.حکم این ایه  به قرینه ایه 236است که تفسیر ان بیان شد و در مورد زنانی است که مهری برای انها در زمان عقد قرار داده نشده و قبل از امیزش جنسی طلاق داده میشوند.


242.در این ایه که اخرین ایه طلاق است خداوند اشاره به اندیشیدن در ایات میکند .بدیهی است که منظور از اندیشه کردن وتعقل ان است که مبدا حرکت به سوی عمل باشد وگرنه اندیشه تنها درباره احکام نتیجه بخش نخواهد بود.


 243.این ایه اشاره سربسته ودر عین حال اموزنده ای است به سرگذشت عجیب یکی از اقوام پیشین که طاعون در محیط انها ظاهر گشت همه انها از ان منطقه فرار کردند و ولی همه انها مردند وسپس خداوند انها را زنده کرد تا ماجرای زندگی انها درس عبرتی برای بقیه باشد .جمله (ثم احیاهم)اشاره به زنده شدن ان جمعیت است که به دعای حضرت حزقیل پیامبر صورت گرفت واز انجا که بازگشت انان به حیات یکی از نعمتهای رروشن الهی بود (هم از نظر خودشان وهم از نظر عبرت مردم)نه تنها این گروه بلکه همه انسانها مشمول الطاف عنایات ونعمتهای اویند.دانشمند معروف شیعه مرحوم صدوق ،ره،به این ایه برای احکام مساله ((رجعت)) استدلال کرده ومیگوید:یکی از عقاید ما اعتقاد به رجعت است (که گروهی از انسانهای پیشین باردیگر به همین دنیا باز میگردند . این ایه سندی بر مساله معاد واحیای مردگان در قیامت باشد.


244.از اینجا ایات جهاد شروع میشود:در راه خداپیکار کنید که خدا سخنان شما را میشنود واز انگیزه های درونی شما ونیاتتان در امر جهاد اگاه است.


245.منظور از وام دادن به خدا ،انفاقهایی است که در راه جهاد میشود .تصور نکنید که انفاق وبخشش اموال شما را کم میکند زیرا گسترش ومحدودیت روزی شما به دست خداست .در چندین ایه از قران از انفاق در راه خدا به قرض ووام دادن به پروردگارتعبیر شده است واین نهایت لطف خداوندبه بندگان از یک طرف وکمال اهمیت مساله از سوی دیگر رامیرساند .در نهج البلاغه علی (ع)میفرماید:خداونداز شما درخواست قرض کرده در حالی که گنجهای اسمان وزمین از ان اوست واو بی نیاز وستوده است بلکه میخواهد شما بیازماید که کدامیک نیکوکارترید.

 

اعظم :

 

 در نظر داشته باشین که این قوانین مترقی در زمینه خانواده و در اینجا طلاق در عصر و زمانی بوده که زن در مرتبه پایینی از حق و حقوق قرار داشته است ... در جایی که حتی اختیار زن بعد از مرگ همسر و طلاق هم بر عهده مردان قوم  و قبیله ش بوده و قوانین سختی بدون در نظر گرفتن نیازهای طبیعیش بر اون تحمیل میشده اگر الان هم نشانه هایی از اون رو در همین جامعه خودمون ببینیم مطمئن باشیم که اسلام در هیچ کجای زندگیمون رخنه نکرده و همه ش بر اساس تعصبات قومی و قبیله ای و نفسانی کار می کنیم


دیشب هم نوشتم که اسلام به حفظ کانون خانواده خیلی اهمیت داده و طلاق رو منفورترین حلال در نظر گرفته ... اون هم بنا به مصالحی که خودش با توجه به اینکه زن و مرد را آفریده و از نیازهاشون خبر داشته قرار داده ... نگه داشتن عده ، تاکید بر در نظر گرفتن حدود الهی و تقوی در امر طلاق ، عبارتهای مکرر "معروف " ، "سرحوهن باحسان " ... "لاتنسوالفضل بینکم " ، "متاع بالمعروف "همه و همه اشاره بر این داره که طلاق در نیکوترین وجه اتفاق بیفته .... مقایسه کنین با اونچه که در جامعه ما رخ میده ... تا طرفین آبروی هم رو نبرن و همدیگه رو ضایع نکنن در میان خویش و قوم ، مهریه رو با هزار حیله و تدبیر از زیرش در نرن تا چه برسه که علاوه بر اون هدیه ای هم بدن (241) طلاق رخ نمیده

 

عبارات "حقا علی المتقین " و "حقا علی المحسنین " در آیاتی که به منظور دادن هدیه غیر نقدی به زن دادن هستش اگر چه با عبارت متقین و محسنین اشاره به استحباب عمل داره و نه وجوب ولی به طور ضمنی بر این اشاره داره که عاطفه و نیاز زن در این زمینه لحاظ بشه ... من که به نظرم اگر مردی اینقدر نیکوکار باشه و متقی که رعایت این نیاز رو بکنه و به وجه نیکویی طلاق بده همسرش رو جا داره زن بره دوباره با همین مرد ازدواج کنه

 

 خب نکته های مربوط به آیات طلاق با خیر و خوشی تموم شد

 

 آیه 238 : دوستان گفتن که بیشتر به نظر میرسه آیه مربوط به نماز ظهر باشه ... خب به هر حال وقتی آدم بیشتر مشغول کار هستش (وسط روز) خالی کردن ذهنش از اشتغالات و اینکه بره سراغ نماز کار آسونی نیست .. اشاره خداوند به کلمه قانتین اهمیت خضوع در نماز رو اشاره می کنه


 آیه 238 : خوبه آدم وقتی قانونی میذاره جایی که می بینه اجرای بندی از قانون به علت سختی برای مخاطباش ممکنه دچار سستی در عمل بشه در بندی جداگانه به انجامش تذکر بده


آیه 243 :عبارت "الم تر الی"... لزوم درس گرفتن از تاریخ رو بیان می کنه ما معمولا از اونچه در اطرافمون رخ میده درس نمی گیریم حتما باید در مورد خودمون اتفاق بیفته تا سرمون به سنگ بخوره ... چشمامون رو واکنیم کلی درس از همین فک و فامیل و دوست و آشنا و مردم شهر و کشورمون می گیریم


 فی سبیل الله در مورد جنگ و جهاد میگه که انگیزه ها نسانی نباشه


آیه 244 : معمولا هر جا خدا میگه سمیع علیم یعنی حواستون باشه زیر آبی نرین من همه چی رو میدونم و میشنوم مواظب انگیزه های درونیتون باشین


 آیه 245 : لحن استفهامی آیه برای تشویق بیشتره مثل بجه ها که ما بهشون میگیم "کی میتونه این کارو بکنه " بیشتر به خاطر تشویق


 آیه 245 : "الیه ترجعون" در نظر گرفتن مرگ و رفتن دادن صدقه و انفاق رو برای آدم راحت تر میکنه

 

هانیه :

یه جا از فیلم در پناه تو یادمه (البته من دوباره مرورش کردم وگرنه حافظه ام این قدر قوی نبود) که می گفت با توجه به اینکه روزهای قمری از مغرب تا مغرب بعدی است منظور از نماز وسط نماز صبح است... {حالا البته نمی دونم چقدر اهمیت داره به نظرم کل نمازهامون مهمند حالا کدومش سخت تره یا مهمتر بستگی به شرایط زندگی مون داره!  اما این یاداوری از اون فیلم برام جالب بود بخصوص که مجبوریم برای نماز صبح از خواب عمیق و شیرینی دست بکشیم.

 این ایه 239 برای من خیلی جالب بود از این جهت که  این جا من بخصوص در مسافرت هایی که می شه با هواپیما و پرواز های طولانی مشکل نمازخووندن داشتم از اینکه این همه صریح پاسخمو گرفتم بسیار خوشحالم. فقط یک سوال حکمی دارم اینکه منظورش از "فاذا امنتم فاذکروا الله " یعنی واقعا دوباره بخوونه !!؟؟


چقدر پیاماتون در مورد طلاق عالی بود و چقدر دستورات قرآن شیرینه ! هیچ وقت این جوری بهش نگاه نکرده بودم. بعد از خودم پرسیدم اینکه می گن اسلام دین خشنی است و جهاد می کنه پیکار می کنه می کشه می گه بکشین ... یه کم با این آیات تناقض داره. و... مگه می شه این همه به ظلم نکردن برای مورد توضیح بده بعد اون جوری بکش بکش راه بندازه !!! ... گاهی فکر می کنم مردم حرف مفت زیاد می زنند


این ترس چقدر چیز بدی است قشنگ عین عدم ایمان به خداست .... این دوباره یکی از اون نشانه ها برای من تو زندگی امه، جایی که می ترسم، استرس دارم یه جای کار می لنگه ...


اون ایه 244 فی سبیل الله خیلی چسبید این کلمه جقدر مهمه و ممنون از توضیح خوب دوستان بابت باز کردن این آیه چون من همچنان ذهنم راجع به جهاد درگیره ! این توضیحات بهم می چسبه

 

 اعظم :

اون نکته در مورد "وسطی" جالب بود نشنیده بودم و البته در تفاسیر هم ندیده بودم ...

 

در مورد سوالت که نوشته بودی آیا باید اون نمازارو دوباره خوند هیچ تفسیری اینو ننوشته بود ... بیشتر مفهمومش این بود که نعمتهایی که خداوند به شما عطا کرده رو به یاد بیارید مثلا همین نماز و شرایطش در سفر و غیر سفر که خداوند براتون ذکرکرده

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۱
* مسافر