598 . صفحه 598
پانزدهم مرداد :
نفیسه :
سوره قدر ،نود و هفتمین سوره است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 5 آیه میباشد.
محتوا و فضیلت سوره:
محتواى این سوره چنانکه از نامش پیداست بیان نزول قرآن مجید در شب قدر است، و سپس بیان اهمیت شب قدر و برکات و آثار آن.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود: «هرکس آن را تلاوت کند پاداش کسى را دارد که ماه رمضان را روزه گرفته، و شب قدر را احیا داشته است».
واضح است این همه فضیلت از آن کسى است که مىخواند و مىفهمد و به محتوایش جامه عمل مىپوشاند، قرآن را بزرگ مىشمرد و آیاتش را در زندگى پیاده مىکند.
(آیه 1)- شب قدر شب نزول قرآن! از آیات قرآن به خوبى استفاده مىشود که قرآن مجید در ماه مبارک رمضان نازل شده است: «شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن» (بقره/ 185).
و ظاهر این تعبیر آن است که تمام قرآن در این ماه نازل گردید.
و در نخستین آیه سوره قدر مىفرماید: «ما آن [- قرآن] را در شب قدر نازل کردیم» (انا انزلناه فى لیلة القدر).
تعبیر به «انا انزلناه» (ما آن را نازل کردیم) اشاره به عظمت این کتاب بزرگ آسمانى است که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده است.
نزول آن در شب «قدر» همان شبى که مقدرات و سرنوشت انسانها در تمام سال در آن شب تعیین مىشود دلیل دیگرى بر سرنوشت ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانى است .
از ضمیمه کردن این آیه با آیه سوره بقره نتیجهگیرى مىشود که شب قدر در ماه مبارک رمضان است، اما کدام شب است؟
از قرآن چیزى در این مورد استفاده نمىشود، ولى مشهور و معروف در روایات این است که در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم، یا بیست و سوم است البته در روایات متعددى بیشتر روى شب بیست و سوم تکیه شده.
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام نیز نقل شده که فرمود: «تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضا در شب بیست و سوم است» و به این ترتیب بین روایات جمع مىشود.
(آیه 2)- در این آیه براى بیان عظمت شب قدر، مىفرماید: «و تو چه مىدانى شب قدر چیست؟» (و ما ادراک ما لیلة القدر).
این تعبیر نشان مىدهد که عظمت این شب به قدرى است که حتى پیامبر با آن علم وسیع و گستردهاش قبل از نزول این آیات به آن واقف نبود.
(آیه 3)- و بلافاصله مىگوید: «شب قدر بهتر از هزار ماه است» (لیلة القدر خیر من الف شهر).
بهتر بودن این شب از هزار ماه به خاطر ارزش عبادت و احیاى آن شب است، و روایات فضیلت لیلة القدر و فضیلت عبادت آن، که در کتب شیعه و اهل سنت فراوان است این معنى را کاملا تأیید مىکند.
علاوه بر این نزول قرآن در این شب، و نزول برکات و رحمت الهى در آن سبب مىشود که از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.
در بعضى از تفاسیر آمده است که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: یکى از بنى اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فى سبیل اللّه بود! اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخارى براى آنها نیز میسر مىشد، آیه فوق نازل گشت و بیان کرد که «شب قدر از هزار ماه برتر است».
(آیه 4)- سپس به توصیف بیشترى از آن شب بزرگ پرداخته، مىافزاید:
«فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدیر) هر کارى نازل مىشوند» (تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر).
با توجه به این که «تنزّل» فعل مضارع است، و دلالت بر استمرار دارد روشن مىشود که شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امرى است مستمر و شبى است مداوم که در هر سال تکرار مىشود.
منظور از «روح» مخلوق عظیمى است ما فوق فرشتگان، چنانکه در حدیثى از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که شخصى از آن حضرت سؤال کرد: «آیا روح همان جبرئیل است»؟
امام علیه السّلام در پاسخ فرمود: «جبرئیل از ملائکه است، و روح اعظم از ملائکه است، مگر خداوند متعال نمىفرماید: ملائکه و روح نازل مىشوند»؟
منظور از «من کل امر» این است که فرشتگان براى تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتى در آن شب نازل مىشوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.
(آیه 5)- و در آخرین آیه مىفرماید: «شبى است سرشار از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع سپیده» (سلام هى حتى مطلع الفجر). هم قرآن در آن نازل شده، هم عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است، هم خیرات و برکات الهى در آن شب نازل مىشود، هم رحمت خاصش شامل حال بندگان مىگردد، و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل مىگردند.
بنابراین شبى است سر تا سر سلامت و نور و رحمت از آغاز تا پایان، حتى طبق بعضى از روایات در آن شب شیطان در زنجیر است و از این نظر نیز شبى است سالم و توأم با سلامت.
در داستان ابراهیم ع آمده است که چند نفر از فرشتگان الهى نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند براى او آوردند و بر او سلام کردند (هود- 69) مىگویند لذتى که ابراهیم ع از سلام این فرشتگان برد با تمام دنیا برابرى نداشت، اکنون باید فکر کرد که وقتى گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل مىشوند و بر مؤمنان سلام مىکنند چه لذت و لطف و برکتى دارد؟! وقتى ابراهیم ع را در آتش نمرودى افکندند فرشتگان آمدند و بر او سلام کردند، و آتش بر او گلستان شد، آیا آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر" برد" و" سلام" نمىشود؟
آرى این نشانه عظمت امت محمد ص است که در آنجا بر خلیل ع نازل مىشوند و در اینجا بر این امت اسلام .
نکتهها:
1- چه امورى در شب قدر مقدر مىشود؟
در پاسخ این سؤال، که چرا این شب، شب قدر نامیده شده؟ سخن بسیار گفتهاند، از جمله اینکه:
1: شب قدر به این جهت" قدر" نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مىشود، شاهد این معنى سوره دخان است که مىفرماید:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ:
" ما این کتاب مبین را در شبى پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بودهایم، در آن شب که هر امرى بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین مىگردد" (دخان- 3 و 4).
این بیان هماهنگ با روایات متعددى است که مىگوید: در آن شب، مقدرات یک سال انسانها تعیین مىگردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور دیگر، در آن لیله مبارکه تفریق و تبیین مىشود.
البته این امر هیچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهى به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگیها و لیاقتهاى افراد، و میزان ایمان و تقوى و پاکى نیت و اعمال آنها است.
یعنى براى هر کس آن مقدر مىکنند که لایق آن است، یا به تعبیر دیگر زمینههایش از ناحیه خود او فراهم شده، و این نه تنها منافاتى با اختیار ندارد و بلکه تاکیدى بر آن است.
2: بعضى نیز گفتهاند آن شب را از این جهت شب قدر نامیدهاند که داراى قدر و شرافت عظیمى است (نظیر آنچه در آیه 74 سوره حج آمده است ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ" آنها قدر خداوند را نشناختند").
3: گاه نیز گفتهاند به خاطر آن است که قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر، و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.
4: یا اینکه شبى است که مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.
5: یا اینکه کسى که آن شب را احیا بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت مىشود.
6: یا اینکه در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مىشوند که عرصه زمین بر آنها تنگ مىشود، چون تقدیر به معنى- تنگ گرفتن نیز آمده است مانند وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ (طلاق- 7).
جمع میان تمام این تفسیرها در مفهوم گسترده" لیلة القدر" کاملا ممکن است هر چند تفسیر اول از همه مناسبتر و معروفتر است.
2- شب قدر کدام شب است؟
در اینکه" لیلة القدر" در ماه رمضان است تردیدى نیست، چرا که جمع میان آیات قرآن همین معنى را اقتضا مىکند، از یک سو مىگوید: قرآن در ماه رمضان نازل شده (بقره- 185) و از سوى دیگر مىفرماید: در شب قدر نازل گردیده (آیات مورد بحث).
ولى در اینکه کدام شب از شبهاى ماه رمضان است؟ گفتگو بسیار است، و در این زمینه تفسیرهاى زیادى شده، از جمله شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست و یکم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم، و شب بیست و نهم.
ولى مشهور و معروف در روایات این است که در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است، لذا در روایتى مىخوانیم که در دهه آخر ماه مبارک پیغمبر اکرم ص تمام شبها را احیا مىداشت و مشغول عبادت بود.
و در روایتى از امام صادق ع آمده است که" شب قدر شب بیست و یکم یا بیست و سوم است"، حتى هنگامى که راوى اصرار کرد کدامیک از این دو شب است و گفت: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت کنم کدامیک را انتخاب نمایم؟! امام ع تعیین نفرمود، و افزود، ما ایسر لیلتین فیما تطلب:" چه آسان است دو شب براى آنچه مىخواهى"! .
ولى در روایات متعددى که از طرق اهل بیت ع رسیده است بیشتر روى شب بیست و سوم تکیه شده، در حالى که روایات اهل سنت بیشتر روى" شب بیست و هفتم" دور مىزند.
در روایتى از امام صادق ع نیز نقل شده که فرمود:
التقدیر فى لیلة القدر تسعة عشر، و الإبرام فى لیلة احدى و عشرین و الامضاء فى لیلة ثلاث و عشرین.
" تقدیر مقدرات در شب نوزدهم، و تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضاء در شب بیست و سوم است و به این ترتیب بین روایات جمع مىشود.
ولى به هر حال هالهاى از ابهام شب قدر را به خاطر جهتى که بعدا به آن اشاره مىشود، فراگرفته است.
3- چرا شب قدر مخفى است؟
بسیارى معتقدند مخفى بودن شب قدر در میان شبهاى سال، یا در میان شبهاى ماه مبارک رمضان براى این است که مردم به همه این شبها اهمیت دهند، همانگونه که خداوند رضاى خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم به همه طاعات روى آورند، و غضبش را در میان معاصى پنهان کرده تا از همه بپرهیزند، دوستانش را در میان مردم مخفى کرده تا همه را احترام کنند، اجابت را در میان دعاها پنهان کرده تا به همه دعاها رو آورند، اسم اعظم را در میان اسمائش مخفى ساخته تا همه را بزرگ دارند، و وقت مرگ را مخفى ساخته تا در همه حال آماده باشند.
و این فلسفه مناسبى به نظر مىرسد.
4- آیا شب قدر در امتهاى پیشین نیز بوده است؟
ظاهر آیات این سوره نشان مىدهد که شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام ص نبوده، بلکه همه سال تا پایان جهان تکرار مىشود.
تعبیر به فعل مضارع (تنزل) که دلالت بر استمرار دارد، و همچنین تعبیر به جمله اسمیه" سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ" که نشانه دوام است نیز گواه بر این معنى است.
بعلاوه روایات بسیارى که شاید در حد تواتر باشد نیز این معنى را تایید مىکند.
ولى آیا در امتهاى پیشین نیز بوده است یا نه.
صریح روایات متعددى این است که این از مواهب الهى بر این امت مىباشد، چنان که در حدیثى از پیغمبر اکرم ص آمده است که فرمود:
ان اللَّه وهب لامتى لیلة القدر لم یعطها من کان قبلهم: خداوند به امت من شب قدر را بخشیده و احدى از امتهاى پیشین از این موهبت برخوردار نبودند" .
در تفسیر آیات فوق نیز بعضى از روایات دلالت بر این مطلب دارد.
5- چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است؟
ظاهر این است که بهتر بودن این شب از هزار ماه،به خاطر ارزش عبادت و احیاى آن شب است،و روایات فضیلت لیلة القدر و فضیلت عبادت آن که در کتب شیعه و اهل سنت فراوان است این معنى را کاملا تایید مىکند.
علاوه بر این،نزول قرآن در این شب،و نزول برکات و رحمت الهى در آن، سبب مىشود که از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.
در حدیثى از" امام صادق" ع آمده است که به" على بن ابى حمزه ثمالى" فرمود:" فضیلت شب قدر را در شب بیست و یکم و بیست و سوم بطلب، و در هر کدام از این دو یکصد رکعت نماز بجاى آور، و اگر بتوانى هر دو شب را تا طلوع صبح احیا بدار و در آن شب غسل کن".
" ابوحمزه" مىگوید: عرض کردم:" اگر نتوانم ایستاده اینهمه نماز بخوانم؟
فرمود: نشسته بخوان، عرض کردم: اگر نتوانم؟ فرمود: در بستر بخوان، و مانعى ندارد در آغاز شب خواب مختصرى بکنى و بعد مشغول عبادت شوى، درهاى آسمان در ماه رمضان گشوده است، و شیاطین در غل و زنجیرند، و اعمال مؤمنین مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان"؟!.
6- چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟
از آنجا که در شب قدر سرنوشت انسانها براى یک سال، بر طبق لیاقتها وشایستگیهاى آنها، تعیین مىشود، باید آن شب را بیدار بود، و توبه کرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتى بیشتر و بهتر براى رحمت او پیدا کرد.
آرى در لحظاتى که سرنوشت ما تعیین مىشود نباید انسان در خواب باشد، و از همه چیز غافل و بیخبر که در این صورت سرنوشت غمانگیزى خواهد داشت! قرآن چون یک کتاب سرنوشتساز است، و خط سعادت و خوشبختى و هدایت انسانها در آن مشخص شده است باید در شب قدر،! شب تعیین سرنوشتها، نازل گردد، و چه زیبا است رابطه میان" قرآن" و" شب قدر"؟ و چه پر معنى است پیوند این دو با یکدیگر!
سوره بیّنه،نود و هشتمین سوره قرآن است.
این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 8 آیه میباشد.
محتوا و فضیلت سوره:
این سوره اشاره به رسالت جهانى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و آمیخته بودن آن با دلائل و نشانههاى روشن مىکند.
و در بخش دیگرى از این سوره موضعگیریهاى مختلف اهل کتاب و مشرکان را در برابر اسلام مشخص مىکند که آن گروه که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترین مخلوقاتند، و آن گروه که راه کفر و شرک و گناه پیش گرفتند بدترین مخلوقات محسوب مىشوند.
این سوره داراى نامهاى متعددى است که به تناسب الفاظ آن انتخاب شده، اما از همه معروفتر سوره «بیّنة» و «لم یکن» و «قیّمة» است.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله چنین نقل شده: «اگر مردم مىدانستند این سوره چه برکاتى دارد خانواده و اموال را رها کرده، به فرا گرفتن آن مىپرداختند»! مردى از قبیله «خزاعه» عرض کرد: اى رسول خدا! تلاوت آن چه اجر و پاداشى دارد؟
فرمود: «هیچ منافقى آن را قرائت نمىکند، و نه کسانى که شک و تردید در دلشان است، به خدا سوگند فرشتگان مقرب از آن روز که آسمانها و زمین آفریده شده است آن را مىخوانند، و لحظهاى در تلاوت آن سستى نمىکنند، هر کس آن را در شب بخواند خداوند فرشتگانى را مأمور مىکند که دین و دنیاى او را حفظ کنند، و آمرزش و رحمت براى او بطلبند، و اگر در روز بخواند به اندازه آنچه روز آن را روشن مىکند و شب آن را تاریک مىسازد ثواب به او مىدهند».
(آیه 1)- در آغاز سوره به وضع اهل کتاب (یهود و نصارى) و مشرکان عرب قبل از ظهور اسلام پرداخته، مىگوید: «کافران از اهل کتاب و مشرکان (مىگفتند:) دست از آیین خود بر نمىدارند تا دلیل روشنى براى آنها بیاید» (لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتى تأتیهم البینة).
(آیه 2)- «پیامبرى از سوى خدا (بیاید) که صحیفههاى پاکى را (بر آنها) بخواند» (رسول من الله یتلوا صحفا مطهرة). مطهر از شرک و دروغ و دخالت شیاطین جن و انس.
(آیه 3)- صحیفههائى که «در آن نوشتههاى صحیح و پرارزشى باشد» ولى هنگامى که آمد ایمان نیاوردند مانند اهل کتاب! (فیها کتب قیمة).
(آیه 4)- آرى! آنها قبل از ظهور پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله چنین ادعائى را داشتند، ولى بعد از ظهور او و نزول کتاب آسمانیش صحنه عوض شد، و آنها در دین خدا اختلاف کردند «و اهل کتاب اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه دلیل روشن (و پیامبر راستین و آشکار) براى آنها آمد» (و ما تفرق الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءتهم البینة).
آیه فوق شبیه چیزى است که در سوره بقره آیه 89 آمده است: «هنگامى که از طرف خداوند کتابى براى آنها آمد که موافق نشانههائى بود که با خود داشتند، و پیش از آن به خود نوید فتح مىدادند، هنگامى که این کتاب و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافران باد»! مىدانیم اهل کتاب انتظار چنین ظهورى را داشتند، و قاعدتا مشرکان عرب که اهل کتاب را از خود عالمتر و آگاهتر مىدانستند نیز در این برنامه با آنها همصدا بودند. ولى بعد از تحقق آرزوهایشان مسیر خود را تغییر دادند و به صف مخالفان پیوستند.
(آیه 5)- سپس «اهل کتاب» و به تبع آنها «مشرکان» را مورد ملامت قرار داده، مىگوید: چرا در این آیین جدید اختلاف کردند، بعضى مؤمن و بعضى کافر شدند در حالى که در این آیین «دستورى به آنها داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالى که دین خود را براى او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند» (و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلاة و یؤتوا الزکاة).
سپس مىافزاید: «و این است آیین مستقیم و پایدار» (و ذلک دین القیمة).
منظور از «و ما امروا» این است که در آیین اسلام دستورى جز توحید خالص و نماز و زکات و مانند آن نیامده، و اینها امورى هستند شناخته شده، چرا از قبول آن سرباز مىزنند و در پذیرش آن اختلاف مىکنند؟
منظور از «دین» مجموعه دین و شریعت است، یعنى آنها مأمور شده بودند که خدا را پرستش کنند و دین و آیین خود را در تمام جهات خالص گردانند.
جمله «و ذلک دین القیمة» اشاره به آن است که این اصول یعنى توحید خالص و نماز (توجه به خالق) و زکات (توجه به خلق) از اصول ثابت و پا بر جاى همه ادیان است، بلکه مىتوان گفت: اینها در متن فطرت آدمى قرار دارد.
زیرا از یکسو سرنوشت انسان بر مسأله توحید است، و از سوى دیگر فطرتش او را دعوت به شکر منعم و معرفت و شناخت او مىکند، و از سوى سوم روح اجتماعى و مدنیت انسان او را به سوى کمک محرومان فرا مىخواند.
(آیه 6)- بهترین و بدترین مخلوقات! در آیات گذشته آمده بود که کفار اهل کتاب و مشرکان در انتظار این بودند که دلیل روشنى از سوى خداوند سراغ آنها بیاید.
در اینجا به دو گروه «کافران» و «مؤمنان» در برابر این دعوت الهى، و سرانجام کار هر یک از آنها اشاره مىکند.
نخست مىفرماید: «کافران از اهل کتاب و مشرکان (به این آیین جدید) در آتش دوزخند، جاودانه در آن مىمانند، آنها بدترین مخلوقاتند»! (ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فى نار جهنم خالدین فیها اولئک هم شر البریة).
تعبیر «اولئک هم شر البریة» (آنها بدترین مخلوقاتند) تعبیر تکان دهندهاى است که نشان مىدهد در میان تمام جنبندگان و غیر جنبندگان موجودى مطرودتر از کسانى که بعد از وضوح حق و اتمام حجت راه راست را رها کرده در ضلالت گام مىنهند یافت نمىشود.
مقدم داشتن «اهل کتاب» بر «مشرکان» در این آیه نیز ممکن است به خاطر این باشد که آنها داراى کتاب آسمانى و علما و دانشمندان بودند و نشانههاى پیغمبر اسلام در کتب آنها صریحا آمده بود، بنابراین مخالفت آنها زشتتر و بدتر بود.
(آیه 7)- در این آیه به گروه دوم که نقطه مقابل آنها هستند و در قوس صعودى قرار دارند اشاره کرده، مىفرماید: «کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترین مخلوقات خدا هستند» (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة).
تعبیر «اولئک هم خیر البریة» به خوبى نشان مىدهد که انسانهاى مؤمن و صالح العمل حتى از فرشتگان برتر و بالاترند، چرا که آیه مطلق است، و هیچ استثنائى در آن نیست، آیات دیگر قرآن مانند آیه 70 سوره اسراء نیز گواه بر این معنى مىباشد.