قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوره بینه» ثبت شده است

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۸ ب.ظ

599 . صفحه 599


شانزدهم مرداد : 



نفیسه : 



(آیه 8)-این آیه پاداش مومنان را در چند جمله کوتاه چنین بیان مى‏کند:

«پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاى بهشت جاویدان است که نهرها از زیر درختانش جارى است (در حالى که) همیشه در آن مى‏مانند» (جزاؤهم عند ربهم جنات عدن تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا).

«هم خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند» (رضى الله عنهم و رضوا عنه).

«و این (مقام والا و پاداشهاى مهم و بى‏نظیر) براى کسى است که از پروردگارش بترسد» (ذلک لمن خشى ربه). چرا که همین ترس انگیزه حرکت به سوى هرگونه اطاعت و تقوا و اعمال صالح است.

آنها از خدا راضیند چرا که هر چه خواسته‏اند به آنها داده، و خدا از آنها راضى است چرا که هر چه او خواسته انجام داده‏اند، و اگر هم لغزشى بوده به لطفش صرف نظر کرده، چه لذتى از این برتر و بالاتر که احساس کند مورد قبول و رضاى معبود و محبوبش واقع شده، و به لقاى او واصل گردیده است.

دارد هر کس از تو مرادى و مطلبى

مقصود ما دنیا و عقبى لقاى تو است!

آرى! بهشت جسم انسان، باغهاى جاویدان آن جهان است، ولى بهشت جانش رضاى خدا و لقاى محبوب است.

على علیه السّلام و شیعیانش خیر البریّه‏اند!

در روایات فراوانى که از طرق اهل سنت و منابع معروف آنها، و همچنین در منابع معروف شیعه نقل شده، آیه «اولئک هم خیر البریة» (آنها بهترین مخلوقات خدا هستند) به على علیه السّلام و پیروان او تفسیر شده است.

در تفسیر «الدرّ المنثور» از «ابن عباس» آمده است که وقتى آیه «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة» نازل شد پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به على فرمود:

«آن تو و شیعیان تو در قیامت مى‏باشید که هم شما از خدا خشنود هستید و هم خدا از شما خشنود».

نامبرده در حدیث دیگرى از «ابن مردویه» از على علیه السّلام نقل مى‏کند که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به من فرمود: «آیا این سخن خدا را نشنیده‏اى که مى‏فرماید:

کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند بهترین مخلوقاتند؟ این تو و شیعیان تو هستید، و وعده‏گاه من و شما کنار حوض کوثر است، هنگامى که من براى حساب امتها مى‏آیم و شما دعوت مى‏شوید در حالى که پیشانى سفید و شناخته شده‏اید».

کوتاه سخن این که حدیث فوق از احادیث بسیار معروف و مشهور است که از سوى غالب دانشمندان و علماى اسلام پذیرفته شده، و این فضیلتى است بزرگ و بى‏نظیر براى على علیه السّلام و پیروانش.

ضمنا از این روایات به خوبى این حقیقت آشکار مى‏شود که واژه «شیعه» از همان عصر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به وسیله آن حضرت در میان مسلمین نشر شد، و اشاره به پیروان خاص امیرمؤمنان على علیه السّلام است، و آنها که گمان مى‏کنند تعبیر «شیعه» از تعبیراتى است که قرنها بعد به وجود آمده سخت در اشتباهند.





سوره زلزله ،سوره نود و نهم قرآن است.

این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 8 آیه میباشد. ‏

محتواى سوره:

مطالب این سوره عمدتا بر سه محور دور مى‏زند:

نخست از «اشراط الساعة» و نشانه‏هاى وقوع قیامت بحث مى‏کند، و به دنبال آن سخن از شهادت زمین به تمام اعمال آدمى آمده است.

در بخش دیگر از تقسیم مردم به دو گروه «نیکوکار» و «بدکار» و رسیدن هرکس به اعمال خود سخن مى‏گوید.

در فضیلت تلاوت این سوره تعبیرات مهمى در روایات اسلامى آمده، از جمله در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «هر کس آن را تلاوت کند گویى سوره بقره را قرائت کرده، و پاداش او به اندازه کسى است که یک چهارم قرآن را تلاوت کرده باشد».

و در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم که فرمود: «هرگز از تلاوت سوره «اذا زلزلت الارض» خسته نشوید، چرا که هر کس آن را در نمازهاى نافله بخواند هرگز به زلزله گرفتار نمى‏شود، و با آن نمى‏میرد، و به صاعقه و آفتى از آفات دنیا تا هنگام مرگ گرفتار نخواهد شد».



(آیه 1)- همان گونه که گفتیم آغاز این سوره با بیان بعضى از حوادث هول انگیز و وحشتناک پایان این جهان و شروع رستاخیز همراه است، نخست مى‏فرماید: «هنگامى که زمین شدیدا به لرزه درآید» (اذا زلزلت الارض زلزالها).

و آن یا زلزله تمام کره زمین است- برخلاف زلزله‏هاى معمولى که موضعى و مقطعى است- و یا اشاره به زلزله معهود یعنى زلزله رستاخیز است.



(آیه 2)- «و زمین (چنان زیر و رو شود که) بارهاى سنگینش را خارج سازد» (و اخرجت الارض اثقالها).

بعضى گفته‏اند: منظور از «اثقال» (بارهاى سنگین زمین) انسانها هستند که با زلزله رستاخیز از درون قبرها به خارج پرتاب مى‏شوند.

و بعضى دیگر گفته‏اند: گنجهاى درون خود را بیرون مى‏ریزد، و مایه حسرت دنیا پرستان بى‏خبر مى‏گردد.

این احتمال نیز وجود دارد که منظور بیرون فرستادن مواد سنگین و مذاب درون زمین است که معمولا کمى از آن به هنگام آتشفشانها و زلزله‏ها بیرون مى‏ریزد، در پایان جهان آنچه در درون زمین است به دنبال آن زلزله عظیم به بیرون پرتاب مى‏شود.

تفسیر اول مناسبتر است هر چند جمع میان سه تفسیر نیز بعید نیست.


(آیه 3)- به هر حال، در آن روز «انسان (از دیدن این صحنه بى‏سابقه، سخت متوحش مى‏شود، و) مى‏گوید: زمین را چه مى‏شود» که این گونه مى‏لرزد؟

(و قال الانسان ما لها).

«انسان» در اینجا معنى گسترده‏اى دارد که همگان را شامل مى‏شود، زیرا تعجب از اوضاع و احوال زمین در آن روز مخصوص به کافران نیست.

این تعجب، و سؤال ناشى از آن نفخه اولى است که نفخه پایان جهان است، زیرا زلزله عظیم در پایان جهان رخ مى‏دهد.

و در این صورت منظور از اثقال زمین معادن و گنجها و مواد مذاب درون آن است.


(آیه 4)- و از آن مهمتر این که: «در آن روز تمام خبرهایش را بازگو مى‏کند»(یومئذ تحدث اخبارها).

آنچه از خوبیها و بدیها، و اعمال خیر و شر، بر صفحه زمین واقع شده، همه را برملا مى‏سازد، و یکى از مهمترین شهود اعمال انسان در آن روز همین زمینى است که ما اعمال خود را بر آن انجام مى‏دهیم، و شاهد و ناظر ماست.

در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «منظور از خبر دادن زمین این است که اعمال هر مرد و زنى را که بر روى زمین انجام داده‏اند خبر مى‏دهد، مى‏گوید: فلان شخص در فلان روز فلان کار را انجام داد، این است خبر دادن زمین»!


(آیه 5)- در این آیه مى‏افزاید: «این به خاطر آن است که پروردگارت به او وحى کرده است» (بان ربک اوحى لها). و زمین در اجراى این فرمان کوتاهى نمى‏کند.

تعبیر «اوحى» در اینجا به خاطر آن است که چنین سخن گفتن اسرار آمیز بر خلاف طبیعت زمین است و این جز از طریق یک وحى الهى ممکن نیست.


(آیه 6)- سپس مى‏فرماید: «در آن روز مردم بصورت گروههاى پراکنده (از قبرها) خارج مى‏شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود»! (یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم).

جمله «لیروا اعمالهم» به معنى «تجسّم اعمال» و مشاهده خود اعمال است، و این آیه یکى از روشنترین آیات که بر مسأله تجسّم اعمال دلالت دارد محسوب مى‏شود یعنى در آن روز اعمال آدمى به صورتهاى مناسبى تجسّم مى‏یابد و در برابر او حضور پیدا مى‏کند، و همنشینى با آن مایه نشاط یا رنج و بلاست.


(آیه 7)- سپس به سرانجام کار هر یک از این دو گروه مؤمن و کافر، نیکوکار و بدکار، اشاره کرده، مى‏فرماید: «پس هرکس هم وزن ذرّه‏اى کار خیر انجام دهد آن را مى‏بیند» (فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره).


(آیه 8)- «و هر کس هم وزن ذرّه‏اى کار بد کرده آن را مى‏بیند»! (فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره).

ظاهر این آیات نیز تأکید مجددى است بر مسأله «تجسم اعمال» و مشاهده خود عمل، اعم از نیک و بد در روز قیامت، که حتى اگر سر سوزنى کار نیک یا بد باشد در برابر صاحب آن مجسم مى‏شود و آن را مشاهده مى‏کند.

منظور از «ذرّة» در اینجا کوچکترین وزنهاست.

نه تنها از آیات فوق، که از آیات مختلف قرآن به خوبى استفاده مى‏شود که در حسابرسى اعمال در قیامت فوق العاده دقت و موشکافى مى‏شود، در آیه 16 سوره لقمان مى‏خوانیم: «پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (عمل نیک یا بد) باشد و در دل سنگى یا در گوشه‏اى از آسمانها یا زمین پنهان گردد، خداوند آن را (در قیامت) براى حسابرسى مى‏آورد، خداوند دقیق و آگاه است».

این تعبیرات نشان مى‏دهد که در آن حسابرسى بزرگ کوچکترین کارها محاسبه مى‏شود، ضمنا این آیات هشدار مى‏دهد که: نه گناهان کوچک را کم اهمیت بشمرند، و نه اعمال خیر را کوچک، چیزى که مورد محاسبه الهى قرار مى‏گیرد هر چه باشد کم اهمیت نیست.

به راستى ایمان عمیق به محتواى این آیات کافى است که انسان را در مسیر حق وادارد، و از هرگونه شر و فساد باز دارد.



صدمین سوره قران سوره عادیات میباشد.

این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 11 آیه است.‏

محتوا و فضیلت سوره:

در آغاز سوره سوگندهاى بیدار کننده‏اى را ذکر مى‏کند، و بعد از آن سخن از پاره‏اى از ضعفهاى نوع انسان همچون کفر و بخل و دنیا پرستى به میان مى‏آورد، و سرانجام با اشاره کوتاه و گویائى به مسأله معاد، و احاطه علمى خداوند به بندگان، سوره را پایان مى‏دهد.

در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله آمده است: «هرکس آن را تلاوت کند به عدد هر یک از حاجیانى که (شب عید قربان) در «مزدلفه» توقف مى‏کنند و در آنجا حضور دارند ده حسنه به او داده مى‏شود.

در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «هر کس سوره «و العادیات» را بخواند، و بر آن مداومت کند، خداوند روز قیامت او را با امیرمؤمنان على علیه السّلام مبعوث مى‏کند و در جمع او و میان دوستان او خواهد بود».

ناگفته پیداست که این همه فضیلت براى آنهاست که آن را برنامه زندگى خویش قرار دهند و به تمام محتواى آن ایمان دارند و عمل مى‏کنند.

(آیه 1)-

شأن نزول:

در حدیثى آمده است که: این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:

در سال هشتم هجرت به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله خبر دادند که دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده، و با یکدیگر عهد کرده‏اند که تا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و على علیه السّلام را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند از پاى ننشینند! پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله جمع کثیرى از یاران خود را به سرکردگى بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولى بعد از گفتگوهائى بدون نتیجه بازگشتند، سرانجام پیامبر، على علیه السّلام را با گروه کثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت، آنها بسرعت به سوى منطقه دشمن حرکت کردند و شبانه راه مى‏رفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را در هم شکستند، عده‏اى را کشتند، و زنان و فرزندانشان را اسیر کردند، و اموال فراوانى به غنیمت گرفتند.

سوره عادیات نازل شد در حالى که هنوز سربازان اسلام به مدینه بازنگشته بودند، پیغمبر خدا صلّى اللّه علیه و آله آن روز براى نماز صبح آمد، و این سوره را در نماز تلاوت فرمود.

بعد از پایان نماز اصحاب عرض کردند: این سوره‏اى است که ما تا به حال نشنیده بودیم! فرمود: آرى، على علیه السّلام بر دشمنان پیروز شد، و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد- چند روز بعد على علیه السّلام با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.

تفسیر:

سوگند به جهادگران بیدار! گفتیم این سوره با سوگندهاى بیدارگرى آغاز شده، نخست مى‏فرماید:«سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى که نفس زنان پیش مى‏رفتند» (و العادیات ضبحا).

یا به شتران حاجیان که از سرزمین «عرفات» به «مشعر الحرام» و از «مشعر» نفس زنان به سوى «منى» حرکت مى‏کنند سوگند.

و این تفسیر از جهاتى مناسبتر به نظر مى‏رسد، و در روایات اهل بیت علیهم السّلام نیز وارد شده.



(آیه 2)- سپس مى‏افزاید: «و سوگند به افروزندگان جرقه آتش» در برخورد سمهایشان با سنگهاى بیابان (فالموریات قدحا).اسبان مجاهدانى که چنان با سرعت به سوى میدان نبرد حرکت مى‏کنند که از اثر برخورد سمّ آنها به سنگهاى بیابان جرقه‏ها مى‏پرد، یا شترانى که بسرعت به مواقف حج مى‏دوند و سنگها و ریگها از زیر پاى آنها پریده و بر اثر برخورد به سنگهاى دیگر تولید جرقه مى‏کند.


(آیه 3)- سپس در سومین سوگند، مى‏فرماید: «و سوگند به هجوم آوران سپیده دم» (فالمغیرات صبحا).


(آیه 4)- سپس به یکى دیگر از ویژگیهاى این مجاهدان و مرکبهاى آنها اشاره کرده، مى‏افزاید: آن چنان بر دشمن هجوم سریع مى‏برند «که گرد و غبار به هر سو پراکندند» (فاثرن به نقعا).

یا این که بر اثر هجوم شتران حاجیان از مشعر الحرام به سوى منى، گرد و غبار از هر سو پراکنده مى‏شود.


(آیه 5)- و در آخرین ویژگى از ویژگیهاى آنها مى‏فرماید: «و (ناگهان) در میان دشمن ظاهر شدند» (فوسطن به جمعا).

چنان هجوم آنها غافلگیرانه و برق آسا بود که در چند لحظه صفوف دشمن را از هم شکافته و به قلب آنها هجوم بردند، و جمعیت آنها را از هم متلاشى کردند، و این نتیجه همان سرعت عمل و بیدارى و آمادگى و شهامت و شجاعت است.

و یا اشاره به ورود حاجیان از «مشعر» به قلب «منى» است.

از اینجا روشن مى‏شود که جهاد آن چنان عظمتى دارد که حتى نفسهاى اسبهاى مجاهدان شایسته سوگند است، و همچنین جرقه‏هاى ناشى از برخورد سمشان به سنگها، و همچنین گرد و غبارى که در فضا پخش مى‏کنند، آرى گرد و غبار صحنه جهاد هم پر ارزش و با عظمت است.


(آیه 6)- بعد از این سوگندهاى عظیم به پاسخ قسم، یعنى چیزى که سوگندها به خاطر آن یاد شده است پرداخته، مى‏فرماید: «مسلما انسان در برابر نعمتهاى پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است» (ان الانسان لربه لکنود).

همان انسان تربیت نایافته، همان انسانى که انوار معارف الهى و تعلیمات انبیا بر قلبش نتافته، و بالاخره همان انسانى که خود را تسلیم غرائز و شهوات سرکش نموده است او مسلما «ناسپاس» و «بخیل» است.

تعبیر «انسان» در این گونه موارد به معنى انسانهاى شرور هوى پرست سرکش و طغیانگر است.


(آیه 7)- سپس مى‏افزاید: «و او خود (نیز) بر این معنى گواه است» (و انه على ذلک لشهید). چرا که انسان نسبت به نفس خویش بصیرت دارد، و اگر صفات درونى خود را از هرکس بتواند پنهان کند از خدا و وجدان خویش نمى‏تواند مخفى دارد، خواه به حقیقت اعتراف کند یا نه!


(آیه 8)- در این آیه مى‏افزاید: «و او علاقه شدید به مال دارد» (و انه لحب الخیر لشدید). و همین علاقه شدید و افراطى او به مال و ثروت سبب بخل و ناسپاسى و کفران او مى‏شود.

اطلاق «خیر» بر «مال» به خاطر آن است که در حد ذات خود چیز خوبى است، و مى‏تواند وسیله انواع خیرات گردد، ولى انسان ناسپاس و بخیل آن را از هدف اصلیش بازداشته، و در مسیر خود خواهى و خود کامگى به کار مى‏گیرد.


(آیه 9)- سپس به صورت یک استفهام انکارى توأم با تهدید، مى‏فرماید:

«آیا (این انسان ناسپاس و بخیل و دنیاپرست) نمى‏داند در آن روز تمام کسانى که در قبرها هستند برانگیخته مى‏شوند» (ا فلا یعلم اذا بعثر ما فى القبور).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۸
* مسافر
جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۵۹ ق.ظ

598 . صفحه 598


پانزدهم مرداد :


نفیسه :




سوره قدر ،نود و هفتمین سوره است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 5 آیه میباشد.‏
محتوا و فضیلت سوره:
محتواى این سوره چنانکه از نامش پیداست بیان نزول قرآن مجید در شب قدر است، و سپس بیان اهمیت شب قدر و برکات و آثار آن.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود: «هرکس آن را تلاوت کند پاداش کسى را دارد که ماه رمضان را روزه گرفته، و شب قدر را احیا داشته است».
واضح است این همه فضیلت از آن کسى است که مى‏خواند و مى‏فهمد و به محتوایش جامه عمل مى‏پوشاند، قرآن را بزرگ مى‏شمرد و آیاتش را در زندگى پیاده مى‏کند.


(آیه 1)- شب قدر شب نزول قرآن! از آیات قرآن به خوبى استفاده مى‏شود که قرآن مجید در ماه مبارک رمضان نازل شده است: «شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن» (بقره/ 185).
و ظاهر این تعبیر آن است که تمام قرآن در این ماه نازل گردید.
و در نخستین آیه سوره قدر مى‏فرماید: «ما آن [- قرآن‏] را در شب قدر نازل کردیم» (انا انزلناه فى لیلة القدر).
تعبیر به «انا انزلناه» (ما آن را نازل کردیم) اشاره به عظمت این کتاب بزرگ آسمانى است که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده است.
نزول آن در شب «قدر» همان شبى که مقدرات و سرنوشت انسانها در تمام سال در آن شب تعیین مى‏شود دلیل دیگرى بر سرنوشت ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانى است .
از ضمیمه کردن این آیه با آیه سوره بقره نتیجه‏گیرى مى‏شود که شب قدر در ماه مبارک رمضان است، اما کدام شب است؟
از قرآن چیزى در این مورد استفاده نمى‏شود، ولى مشهور و معروف در روایات این است که در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم، یا بیست و سوم است البته در روایات متعددى بیشتر روى شب بیست و سوم تکیه شده.
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام نیز نقل شده که فرمود: «تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضا در شب بیست و سوم است» و به این ترتیب بین روایات جمع مى‏شود.

(آیه 2)- در این آیه براى بیان عظمت شب قدر، مى‏فرماید: «و تو چه مى‏دانى شب قدر چیست؟» (و ما ادراک ما لیلة القدر).
این تعبیر نشان مى‏دهد که عظمت این شب به قدرى است که حتى پیامبر با آن علم وسیع و گسترده‏اش قبل از نزول این آیات به آن واقف نبود.

(آیه 3)- و بلافاصله مى‏گوید: «شب قدر بهتر از هزار ماه است» (لیلة القدر خیر من الف شهر).
بهتر بودن این شب از هزار ماه به خاطر ارزش عبادت و احیاى آن شب است، و روایات فضیلت لیلة القدر و فضیلت عبادت آن، که در کتب شیعه و اهل سنت فراوان است این معنى را کاملا تأیید مى‏کند.
علاوه بر این نزول قرآن در این شب، و نزول برکات و رحمت الهى در آن سبب مى‏شود که از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.
در بعضى از تفاسیر آمده است که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: یکى از بنى اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فى سبیل اللّه بود! اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخارى براى آنها نیز میسر مى‏شد، آیه فوق نازل گشت و بیان کرد که «شب قدر از هزار ماه برتر است».

(آیه 4)- سپس به توصیف بیشترى از آن شب بزرگ پرداخته، مى‏افزاید:
«فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدیر) هر کارى نازل مى‏شوند» (تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر).
با توجه به این که «تنزّل» فعل مضارع است، و دلالت بر استمرار دارد روشن مى‏شود که شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امرى است مستمر و شبى است مداوم که در هر سال تکرار مى‏شود.
منظور از «روح» مخلوق عظیمى است ما فوق فرشتگان، چنانکه در حدیثى از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که شخصى از آن حضرت سؤال کرد: «آیا روح همان جبرئیل است»؟
امام علیه السّلام در پاسخ فرمود: «جبرئیل از ملائکه است، و روح اعظم از ملائکه است، مگر خداوند متعال نمى‏فرماید: ملائکه و روح نازل مى‏شوند»؟
منظور از «من کل امر» این است که فرشتگان براى تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتى در آن شب نازل مى‏شوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.

(آیه 5)- و در آخرین آیه مى‏فرماید: «شبى است سرشار از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع سپیده» (سلام هى حتى مطلع الفجر). هم قرآن در آن نازل شده، هم عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است، هم خیرات و برکات الهى در آن شب نازل مى‏شود، هم رحمت خاصش شامل حال بندگان مى‏گردد، و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل مى‏گردند.
بنابراین شبى است سر تا سر سلامت و نور و رحمت از آغاز تا پایان، حتى طبق بعضى از روایات در آن شب شیطان در زنجیر است و از این نظر نیز شبى است سالم و توأم با سلامت.
در داستان ابراهیم ع آمده است که چند نفر از فرشتگان الهى نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند براى او آوردند و بر او سلام کردند (هود- 69) مى‏گویند لذتى که ابراهیم ع از سلام این فرشتگان برد با تمام دنیا برابرى نداشت، اکنون باید فکر کرد که وقتى گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل مى‏شوند و بر مؤمنان سلام مى‏کنند چه لذت و لطف و برکتى دارد؟! وقتى ابراهیم ع را در آتش نمرودى افکندند فرشتگان آمدند و بر او سلام کردند، و آتش بر او گلستان شد، آیا آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر" برد" و" سلام" نمى‏شود؟
آرى این نشانه عظمت امت محمد ص است که در آنجا بر خلیل ع نازل مى‏شوند و در اینجا بر این امت اسلام .
نکته‏ها:
1- چه امورى در شب قدر مقدر مى‏شود؟
در پاسخ این سؤال، که چرا این شب، شب قدر نامیده شده؟ سخن بسیار گفته‏اند، از جمله اینکه:
1: شب قدر به این جهت" قدر" نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مى‏شود، شاهد این معنى سوره دخان است که مى‏فرماید:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ:
" ما این کتاب مبین را در شبى پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بوده‏ایم، در آن شب که هر امرى بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین مى‏گردد" (دخان- 3 و 4).
این بیان هماهنگ با روایات متعددى است که مى‏گوید: در آن شب، مقدرات یک سال انسانها تعیین مى‏گردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور دیگر، در آن لیله مبارکه تفریق و تبیین مى‏شود.
البته این امر هیچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهى به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگیها و لیاقتهاى افراد، و میزان ایمان و تقوى و پاکى نیت و اعمال آنها است.
یعنى براى هر کس آن مقدر مى‏کنند که لایق آن است، یا به تعبیر دیگر زمینه‏هایش از ناحیه خود او فراهم شده، و این نه تنها منافاتى با اختیار ندارد و بلکه تاکیدى بر آن است.
2: بعضى نیز گفته‏اند آن شب را از این جهت شب قدر نامیده‏اند که داراى قدر و شرافت عظیمى است (نظیر آنچه در آیه 74 سوره حج آمده است ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ" آنها قدر خداوند را نشناختند").
3: گاه نیز گفته‏اند به خاطر آن است که قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر، و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.
4: یا اینکه شبى است که مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.
5: یا اینکه کسى که آن شب را احیا بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت مى‏شود.
6: یا اینکه در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مى‏شوند که عرصه زمین بر آنها تنگ مى‏شود، چون تقدیر به معنى- تنگ گرفتن نیز آمده است مانند وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ (طلاق- 7).
جمع میان تمام این تفسیرها در مفهوم گسترده" لیلة القدر" کاملا ممکن است هر چند تفسیر اول از همه مناسبتر و معروفتر است.


2- شب قدر کدام شب است؟
در اینکه" لیلة القدر" در ماه رمضان است تردیدى نیست، چرا که جمع میان آیات قرآن همین معنى را اقتضا مى‏کند، از یک سو مى‏گوید: قرآن در ماه رمضان نازل شده (بقره- 185) و از سوى دیگر مى‏فرماید: در شب قدر نازل گردیده (آیات مورد بحث).
ولى در اینکه کدام شب از شبهاى ماه رمضان است؟ گفتگو بسیار است، و در این زمینه تفسیرهاى زیادى شده، از جمله شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست و یکم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم، و شب بیست و نهم.
ولى مشهور و معروف در روایات این است که در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است، لذا در روایتى مى‏خوانیم که در دهه آخر ماه مبارک پیغمبر اکرم ص تمام شبها را احیا مى‏داشت و مشغول عبادت بود.
و در روایتى از امام صادق ع آمده است که" شب قدر شب بیست و یکم یا بیست و سوم است"، حتى هنگامى که راوى اصرار کرد کدامیک از این دو شب است و گفت: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت کنم کدامیک را انتخاب نمایم؟! امام ع تعیین نفرمود، و افزود، ما ایسر لیلتین فیما تطلب:" چه آسان است دو شب براى آنچه مى‏خواهى"! .
ولى در روایات متعددى که از طرق اهل بیت ع رسیده است بیشتر روى شب بیست و سوم تکیه شده، در حالى که روایات اهل سنت بیشتر روى" شب بیست و هفتم" دور مى‏زند.
در روایتى از امام صادق ع نیز نقل شده که فرمود:
التقدیر فى لیلة القدر تسعة عشر، و الإبرام فى لیلة احدى و عشرین و الامضاء فى لیلة ثلاث و عشرین.
" تقدیر مقدرات در شب نوزدهم، و تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضاء در شب بیست و سوم است و به این ترتیب بین روایات جمع مى‏شود.
ولى به هر حال هاله‏اى از ابهام شب قدر را به خاطر جهتى که بعدا به آن اشاره مى‏شود، فراگرفته است.
3- چرا شب قدر مخفى است؟
بسیارى معتقدند مخفى بودن شب قدر در میان شبهاى سال، یا در میان شبهاى‏ ماه مبارک رمضان براى این است که مردم به همه این شبها اهمیت دهند، همانگونه که خداوند رضاى خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم به همه طاعات روى آورند، و غضبش را در میان معاصى پنهان کرده تا از همه بپرهیزند، دوستانش را در میان مردم مخفى کرده تا همه را احترام کنند، اجابت را در میان دعاها پنهان کرده تا به همه دعاها رو آورند، اسم اعظم را در میان اسمائش مخفى ساخته تا همه را بزرگ دارند، و وقت مرگ را مخفى ساخته تا در همه حال آماده باشند.
و این فلسفه مناسبى به نظر مى‏رسد.
4- آیا شب قدر در امتهاى پیشین نیز بوده است؟
ظاهر آیات این سوره نشان مى‏دهد که شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام ص نبوده، بلکه همه سال تا پایان جهان تکرار مى‏شود.
تعبیر به فعل مضارع (تنزل) که دلالت بر استمرار دارد، و همچنین تعبیر به جمله اسمیه" سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ" که نشانه دوام است نیز گواه بر این معنى است.
بعلاوه روایات بسیارى که شاید در حد تواتر باشد نیز این معنى را تایید مى‏کند.
ولى آیا در امتهاى پیشین نیز بوده است یا نه.
صریح روایات متعددى این است که این از مواهب الهى بر این امت مى‏باشد، چنان که در حدیثى از پیغمبر اکرم ص آمده است که فرمود:
ان اللَّه وهب لامتى لیلة القدر لم یعطها من کان قبلهم‏: خداوند به امت من شب قدر را بخشیده و احدى از امتهاى پیشین از این موهبت برخوردار نبودند" .
در تفسیر آیات فوق نیز بعضى از روایات دلالت بر این مطلب دارد.
5- چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است؟
ظاهر این است که بهتر بودن این شب از هزار ماه،به خاطر ارزش عبادت و احیاى آن شب است،و روایات فضیلت لیلة القدر و فضیلت عبادت آن که در کتب شیعه و اهل سنت فراوان است این معنى را کاملا تایید مى‏کند.
علاوه بر این،نزول قرآن در این شب،و نزول برکات و رحمت الهى در آن، سبب مى‏شود که از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.
در حدیثى از" امام صادق" ع آمده است که به" على بن ابى حمزه ثمالى" فرمود:" فضیلت شب قدر را در شب بیست و یکم و بیست و سوم بطلب، و در هر کدام از این دو یکصد رکعت نماز بجاى آور، و اگر بتوانى هر دو شب را تا طلوع صبح احیا بدار و در آن شب غسل کن".
" ابوحمزه" مى‏گوید: عرض کردم:" اگر نتوانم ایستاده اینهمه نماز بخوانم؟
فرمود: نشسته بخوان، عرض کردم: اگر نتوانم؟ فرمود: در بستر بخوان، و مانعى ندارد در آغاز شب خواب مختصرى بکنى و بعد مشغول عبادت شوى، درهاى آسمان در ماه رمضان گشوده است، و شیاطین در غل و زنجیرند، و اعمال مؤمنین مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان"؟!.
6- چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟
از آنجا که در شب قدر سرنوشت انسانها براى یک سال، بر طبق لیاقتها وشایستگیهاى آنها، تعیین مى‏شود، باید آن شب را بیدار بود، و توبه کرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتى بیشتر و بهتر براى رحمت او پیدا کرد.
آرى در لحظاتى که سرنوشت ما تعیین مى‏شود نباید انسان در خواب باشد، و از همه چیز غافل و بیخبر که در این صورت سرنوشت غم‏انگیزى خواهد داشت! قرآن چون یک کتاب سرنوشت‏ساز است، و خط سعادت و خوشبختى و هدایت انسانها در آن مشخص شده است باید در شب قدر،! شب تعیین سرنوشتها، نازل گردد، و چه زیبا است رابطه میان" قرآن" و" شب قدر"؟ و چه پر معنى است پیوند این دو با یکدیگر!




سوره بیّنه،نود و هشتمین سوره قرآن است.
این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 8 آیه میباشد.‏
محتوا و فضیلت سوره:
این سوره اشاره به رسالت جهانى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و آمیخته بودن آن با دلائل و نشانه‏هاى روشن مى‏کند.
و در بخش دیگرى از این سوره موضعگیریهاى مختلف اهل کتاب و مشرکان را در برابر اسلام مشخص مى‏کند که آن گروه که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترین مخلوقاتند، و آن گروه که راه کفر و شرک و گناه پیش گرفتند بدترین مخلوقات محسوب مى‏شوند.
این سوره داراى نامهاى متعددى است که به تناسب الفاظ آن انتخاب شده، اما از همه معروفتر سوره «بیّنة» و «لم یکن» و «قیّمة» است.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله چنین نقل شده: «اگر مردم مى‏دانستند این سوره چه برکاتى دارد خانواده و اموال را رها کرده، به فرا گرفتن آن مى‏پرداختند»! مردى از قبیله «خزاعه» عرض کرد: اى رسول خدا! تلاوت آن چه اجر و پاداشى دارد؟
فرمود: «هیچ منافقى آن را قرائت نمى‏کند، و نه کسانى که شک و تردید در دلشان است، به خدا سوگند فرشتگان مقرب از آن روز که آسمانها و زمین آفریده شده است آن را مى‏خوانند، و لحظه‏اى در تلاوت آن سستى نمى‏کنند، هر کس آن را در شب بخواند خداوند فرشتگانى را مأمور مى‏کند که دین و دنیاى او را حفظ کنند، و آمرزش و رحمت براى او بطلبند، و اگر در روز بخواند به اندازه آنچه روز آن را روشن مى‏کند و شب آن را تاریک مى‏سازد ثواب به او مى‏دهند».



(آیه 1)- در آغاز سوره به وضع اهل کتاب (یهود و نصارى) و مشرکان عرب قبل از ظهور اسلام پرداخته، مى‏گوید: «کافران از اهل کتاب و مشرکان (مى‏گفتند:) دست از آیین خود بر نمى‏دارند تا دلیل روشنى براى آنها بیاید» (لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتى تأتیهم البینة).


(آیه 2)- «پیامبرى از سوى خدا (بیاید) که صحیفه‏هاى پاکى را (بر آنها) بخواند» (رسول من الله یتلوا صحفا مطهرة). مطهر از شرک و دروغ و دخالت شیاطین جن و انس.



(آیه 3)- صحیفه‏هائى که «در آن نوشته‏هاى صحیح و پرارزشى باشد» ولى هنگامى که آمد ایمان نیاوردند مانند اهل کتاب! (فیها کتب قیمة).



(آیه 4)- آرى! آنها قبل از ظهور پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله چنین ادعائى را داشتند، ولى بعد از ظهور او و نزول کتاب آسمانیش صحنه عوض شد، و آنها در دین خدا اختلاف کردند «و اهل کتاب اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه دلیل روشن (و پیامبر راستین و آشکار) براى آنها آمد» (و ما تفرق الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءتهم البینة).
آیه فوق شبیه چیزى است که در سوره بقره آیه 89 آمده است: «هنگامى که از طرف خداوند کتابى براى آنها آمد که موافق نشانه‏هائى بود که با خود داشتند، و پیش از آن به خود نوید فتح مى‏دادند، هنگامى که این کتاب و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافران باد»! مى‏دانیم اهل کتاب انتظار چنین ظهورى را داشتند، و قاعدتا مشرکان عرب که اهل کتاب را از خود عالمتر و آگاهتر مى‏دانستند نیز در این برنامه با آنها همصدا بودند. ولى بعد از تحقق آرزوهایشان مسیر خود را تغییر دادند و به صف مخالفان پیوستند.



(آیه 5)- سپس «اهل کتاب» و به تبع آنها «مشرکان» را مورد ملامت قرار داده، مى‏گوید: چرا در این آیین جدید اختلاف کردند، بعضى مؤمن و بعضى کافر شدند در حالى که در این آیین «دستورى به آنها داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالى که دین خود را براى او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند» (و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلاة و یؤتوا الزکاة).
سپس مى‏افزاید: «و این است آیین مستقیم و پایدار» (و ذلک دین القیمة).
منظور از «و ما امروا» این است که در آیین اسلام دستورى جز توحید خالص و نماز و زکات و مانند آن نیامده، و اینها امورى هستند شناخته شده، چرا از قبول آن سرباز مى‏زنند و در پذیرش آن اختلاف مى‏کنند؟
منظور از «دین» مجموعه دین و شریعت است، یعنى آنها مأمور شده بودند که خدا را پرستش کنند و دین و آیین خود را در تمام جهات خالص گردانند.
جمله «و ذلک دین القیمة» اشاره به آن است که این اصول یعنى توحید خالص و نماز (توجه به خالق) و زکات (توجه به خلق) از اصول ثابت و پا بر جاى همه ادیان است، بلکه مى‏توان گفت: اینها در متن فطرت آدمى قرار دارد.
زیرا از یکسو سرنوشت انسان بر مسأله توحید است، و از سوى دیگر فطرتش او را دعوت به شکر منعم و معرفت و شناخت او مى‏کند، و از سوى سوم روح اجتماعى و مدنیت انسان او را به سوى کمک محرومان فرا مى‏خواند.


(آیه 6)- بهترین و بدترین مخلوقات! در آیات گذشته آمده بود که کفار اهل کتاب و مشرکان در انتظار این بودند که دلیل روشنى از سوى خداوند سراغ آنها بیاید.
در اینجا به دو گروه «کافران» و «مؤمنان» در برابر این دعوت الهى، و سرانجام کار هر یک از آنها اشاره مى‏کند.
نخست مى‏فرماید: «کافران از اهل کتاب و مشرکان (به این آیین جدید) در آتش دوزخند، جاودانه در آن مى‏مانند، آنها بدترین مخلوقاتند»! (ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فى نار جهنم خالدین فیها اولئک هم شر البریة).
تعبیر «اولئک هم شر البریة» (آنها بدترین مخلوقاتند) تعبیر تکان دهنده‏اى است که نشان مى‏دهد در میان تمام جنبندگان و غیر جنبندگان موجودى مطرودتر از کسانى که بعد از وضوح حق و اتمام حجت راه راست را رها کرده در ضلالت گام مى‏نهند یافت نمى‏شود.
مقدم داشتن «اهل کتاب» بر «مشرکان» در این آیه نیز ممکن است به خاطر این باشد که آنها داراى کتاب آسمانى و علما و دانشمندان بودند و نشانه‏هاى پیغمبر اسلام در کتب آنها صریحا آمده بود، بنابراین مخالفت آنها زشت‏تر و بدتر بود.


(آیه 7)- در این آیه به گروه دوم که نقطه مقابل آنها هستند و در قوس صعودى قرار دارند اشاره کرده، مى‏فرماید: «کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترین مخلوقات خدا هستند» (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة).
تعبیر «اولئک هم خیر البریة» به خوبى نشان مى‏دهد که انسانهاى مؤمن و صالح العمل حتى از فرشتگان برتر و بالاترند، چرا که آیه مطلق است، و هیچ استثنائى در آن نیست، آیات دیگر قرآن مانند آیه 70 سوره اسراء نیز گواه بر این معنى مى‏باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۹
* مسافر