قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۰۷ ب.ظ

602 . صفحه 602

نوزدهم مرداد :



نفیسه :




سوره قریش،صد و ششمین سوره قرآن میباشد.
این سوره در «مکّه» نازل شده و 4 آیه دارد.
محتواى سوره:
این سوره در حقیقت مکمل سوره «فیل» محسوب مى‏شود و آیات آن دلیل روشنى بر این مطلب است.
محتواى این سوره بیان نعمت خداوند بر قریش و الطاف و محبتهاى او نسبت به آنهاست، تا حسّ شکرگزارى آنها تحریک شود و به عبادت پروردگار این بیت عظیم که تمام شرف و افتخارشان از آن است قیام کنند.
همان گونه که در آغاز سوره «و الضّحى» گفتیم آن سوره و سوره «الم نشرح» در حقیقت یک سوره محسوب مى‏شود، همچنین سوره «فیل» و سوره «قریش» چرا که پیوند مطالب آنها بقدرى است که مى‏تواند دلیل بر وحدت آن دو بوده باشد.
به همین دلیل براى خواندن یک سوره کامل در هر رکعت از نماز اگر کسى سوره‏هاى فوق را انتخاب کند باید هر دو را با هم بخواند.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود:
«کسى که آن را بخواند به تعداد هر یک از کسانى که در گرد خانه کعبه طواف کرده، یا در آنجا معتکف شده، ده حسنه به او مى‏دهند».
مسلما چنین فضیلتى از آن کسانى است که در پیشگاه خداوندى که پروردگار کعبه است سر تعظیم فرود آورده، او را عبادت کنند، و احترام این خانه را پاسدارى کرده و پیامش را با گوش جان بشنوند و به کار بندند.


(آیه 1)- از آنجا که در سوره قبل شرح نابودى اصحاب الفیل و لشکریان «ابرهه»- که به قصد نابود کردن خانه کعبه آمده بودند- آمد، در اولین آیه این سوره که در واقع تکمیلى است براى سوره «فیل» مى‏فرماید: کیفر لشکر فیل سواران «به خاطر این بود که قریش (به این سرزمین مقدس) الفت گیرند» و زمینه ظهور پیامبر فراهم شود (لایلاف قریش).
زیرا آنها و تمام اهل «مکّه» به خاطر مرکزیت و امنیت این سرزمین در آنجا سکنى گزیده بودند، بسیارى از مردم حجاز هر سال به آنجا مى‏آمدند، مراسم حج را به جا مى‏آوردند و مبادلات اقتصادى و ادبى داشتند و از برکات مختلف این سرزمین استفاده مى‏نمودند.
همه اینها در سایه امنیت ویژه آن بود، اگر با لشکرکشى ابرهه و امثال او این امنیت خدشه‏دار مى‏شد یا خانه کعبه ویران مى‏گشت دیگر کسى با این سرزمین الفتى پیدا نمى‏کرد.

(آیه 2)- در این آیه مى‏افزاید: «الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه» و به خاطر این الفت به آن بازگردند! (ایلافهم رحلة الشتاء و الصیف).
ممکن است منظور الفت بخشیدن قریش به این سرزمین مقدس باشد که آنها در طول سفر تابستانه و زمستانه خود عشق و علاقه به این کانون مقدس را از دل نبرند، و به خاطر امنیتش به سوى آن باز گردند، نکند تحت تأثیر مزایاى زندگى سرزمین یمن و شام واقع شوند و «مکّه» را خالى کنند.
و یا این که منظور ایجاد الفت میان قریش و سایر مردم در طول این دو سفر بزرگ است، چرا که بعد از داستان ابرهه مردم با دیده دیگرى به آنها مى‏نگریستند، و براى کاروان قریش احترام و اهمیت و امنیت قائل بودند.
مى‏دانیم زمین «مکّه» باغ و زراعتى نداشت، دامدارى آن نیز محدود بود،بیشترین درآمد آن از طریق همین کاروانهاى تجارى تأمین مى‏شد، در فصل زمستان به سوى جنوب یعنى سرزمین یمن که هواى آن نسبتا گرم بود روى مى‏آوردند، و در فصل تابستان به سوى شمال و سرزمین شام که هواى ملایم و مطلوبى داشت، و اتفاقا هم سرزمین یمن و هم سرزمین شام از کانونهاى مهم تجارت در آن روز بودند، و مکّه و مدینه حلقه اتصالى در میان آن دو محسوب مى‏شد.
البته قریش با کارهاى خلافى که انجام مى‏دادند مستحق این همه لطف و محبت الهى نبودند، اما چون مقدر بود از میان آن قبیله، و از آن سرزمین مقدس، اسلام و پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله طلوع کند، خداوند این لطف را در حق آنها انجام داد.

(آیه 3)- در این آیه چنین نتیجه مى‏گیرد که قریش با این همه نعمت الهى که به برکت کعبه پیدا کرده‏اند «پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند» نه بتها را (فلیعبدوا رب هذا البیت).

(آیه 4)- «همان کس که آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و ناامنى ایمن ساخت» (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف).
از یکسو به آنها رونق تجارت عطا فرمود، و جلب منفعت نمود، و از سوى دیگر ناامنى را از آنها دور کرد و دفع ضرر فرمود، و اینها همه با شکست لشکر «ابرهه» فراهم گشت، و در حقیقت استجابت دعاى ابراهیم بنیانگذار کعبه بود، ولى آنها قدر این همه نعمت را ندانستند، و این خانه مقدس را به بتخانه‏اى تبدیل کردند، و عبادت بتان را بر پرستش خداى خانه مقدم داشتند، و سرانجام ثمره شوم این همه ناسپاسى را دیدند.




سوره ماعون،صد و هفتمین سوره قرآن میباشد.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 7 آیه است.‏
محتوا و فضیلت سوره:
در این سوره صفات و اعمال منکران قیامت در پنج مرحله بیان شده، که آنها به خاطر تکذیب این روز بزرگ چگونه از «انفاق» در راه خدا، کمک به «یتیمان» و «مسکینان» سرباز مى‏زنند، و چگونه در مورد «نماز» مسامحه کار و ریا کارند، و از کمک به «نیازمندان» روى گردانند؟
در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثى از امام باقر علیه السّلام آمده است که:
«هر کس این سوره را در نمازهاى فریضه و نافله‏اش بخواند خداوند نماز و روزه او را قبول مى‏کند، و او را در برابر کارهائى که در زندگى دنیا از او سر زده است مورد محاسبه قرار نمى‏دهد».
در شأن نزول این سوره بعضى گفته‏اند: درباره «ابوسفیان» نازل شده که هر روز دو شتر بزرگ نحر مى‏کرد، و خود و یارانش از آن استفاده مى‏نمودند اما روزى یتیمى آمد و تقاضاى چیزى کرد او با عصایش بر او زد و او را دور کرد.


(آیه 1)- اثرات شوم انکار معاد: در این سوره نخست پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را مخاطب قرار داده، و اثرات شوم انکار روز جزا را در اعمال منکران بازگو مى‏کند، مى‏فرماید: «آیا کسى که روز جزا را پیوسته انکار مى‏کند دیدى»؟! (ا رایت الذى یکذب بالدین).
منظور از «دین» در اینجا «جزا» یا «روز جزا» ست، و انکار روز جزا و دادگاه بزرگ آن، بازتاب وسیعى در اعمال انسان دارد که در این سوره به پنج قسمت از آن اشاره شده است.

(آیه 2)- سپس بى‏آنکه در انتظار پاسخ این سؤال بماند مى‏افزاید: «او همان کسى است که یتیم را با خشونت مى‏راند»! (فذلک الذى یدع الیتیم).

(آیه 3)- «و (دیگران را) به اطعام مسکین و مستمند تشویق نمى‏کند» (و لا یحض على طعام المسکین).

(آیه 4)- در سومین وصف این گروه، مى‏فرماید: «پس واى بر نمازگزارانى که ...» (فویل للمصلین).

(آیه 5)- «در نماز خود سهل‏انگارى مى‏کنند» (الذین هم عن صلاتهم ساهون).
نه ارزشى براى آن قائلند، و نه به اوقاتش اهمیتى مى‏دهند، و نه ارکان و شرائط و آدابش را رعایت مى‏کنند.

(آیه 6)- در چهارمین مرحله به یکى دیگر از بدترین اعمال آنها اشاره کرده، مى‏فرماید: «همان کسانى که ریا مى‏کنند» (الذین هم یراؤن).
جامعه‏اى که به ریاکارى عادت کند، نه فقط از خدا و اخلاق حسنه و ملکات فاضله دور مى‏شود، بلکه تمام برنامه‏هاى اجتماعى او از محتوا تهى مى‏گردد، و در یک مشت ظواهر فاقد معنى خلاصه مى‏شود، و چه دردناک است سرنوشت چنین انسان، و چنین جامعه‏اى!

(آیه 7)- و در آخرین مرحله مى‏افزاید: «و دیگران را از ضروریات زندگى منع مى‏کنند» (و یمنعون الماعون).
مسلما یکى از سرچشمه‏هاى تظاهر و ریاکارى عدم ایمان به روز قیامت، و عدم توجه به پاداشهاى الهى است، و گرنه چگونه ممکن است انسان پاداشهای الهى را رها کند و رو به سوى خلق و خوشایند آنها آورد؟
«ماعون» از ماده «معن» به معنى چیز کم است، و منظور از آن در اینجا اشیاء جزئى است که مردم مخصوصا همسایه‏ها از یکدیگر به عنوان عاریه یا تملک مى‏گیرند، مانند مقدارى نمک، آتش (کبریت) ظروف و مانند اینها.
بدیهى است کسى که از دادن چنین اشیائى به دیگرى خوددارى مى‏کند آدم بسیار پست و بى‏ایمانى است، یعنى آنها به قدرى بخیلند که حتى از دادن این اشیاء کوچک مضایقه دارند.
پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «کسى که وسائل ضرورى و کوچک را از همسایه‏اش دریغ دارد خداوند او را از خیر خود، در قیامت منع مى‏کند، و او را به حال خود وا مى‏گذارد، و هرکس خدا او را به خود واگذارد، چه بدحالى دارد؟»




سوره کوثر،صد و هشتمین سوره قرآن میباشد.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 3 آیه است.‏
محتوا و فضیلت سوره:
در شأن نزول این سوره مى‏خوانیم: «عاص بن وائل» که از سران مشرکان بود، پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را به هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات کرد، و مدتى با حضرت گفتگو نمود، گروهى از سران قریش در مسجد نشسته بودند و این منظره را از دور مشاهده کردند، هنگامى که «عاص بن وائل» وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت مى‏کردى؟ گفت: با این مرد «ابتر»! توضیح این که: پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله دو فرزند پسر از بانوى اسلام خدیجه داشت:
یکى «قاسم» و دیگرى «طاهر» که او را «عبد اللّه» نیز مى‏نامیدند، و این هر دو در مکّه از دنیا رفتند، و پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فاقد فرزند پسر شد، این موضوع زبان بدخواهان قریش را گشود، و کلمه «ابتر» (یعنى بلا عقب) را براى حضرتش انتخاب کردند فکر مى‏کردند با رحلت پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله برنامه‏هاى او به خاطر نداشتن فرزند ذکور تعطیل خواهد شد و خوشحال بودند.
قرآن مجید نازل شد و به طرز اعجاز آمیزى در این سوره به آنها پاسخ گفت، و خبر داد که دشمنان او ابتر خواهند بود، و برنامه اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهد شد، بشارتى که در این سوره داده شده از یکسو ضربه‏اى بود بر امیدهاى دشمنان اسلام، و از سوى دیگر تسلّى خاطرى بود به رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله که بعد از شنیدن این لقب زشت و توطئه دشمنان قلب پاکش غمگین و مکدّر شده بود.در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله آمده است:
«هرکس آن را تلاوت کند خداوند او را از نهرهاى بهشتى سیراب خواهد کرد و به عدد هر قربانى که بندگان خدا در روز عید (قربان) قربانى مى‏کنند، و همچنین قربانى‏هائى که اهل کتاب و مشرکان دارند، به عدد هر یک از آنان اجرى به او مى‏دهد».
نام این سوره (کوثر) از اولین آیه آن گرفته شده است.



(آیه 1)- ما به تو خیر فراوان دادیم! روى سخن در تمام این سوره به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله است- مانند سوره و الضحى و سوره الم نشرح- و یکى از اهداف مهم هر سه سوره تسلّى خاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبانهاى مکرر دشمنان است.
نخست مى‏فرماید: «ما به تو کوثر [- خیر و برکت فراوان‏] عطا کردیم» (انا اعطیناک الکوثر).
«کوثر» در این که منظور از «کوثر» در اینجا چیست؟ در روایتى آمده است که وقتى این سوره نازل شد پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بر فراز منبر رفت و این سوره را تلاوت فرمود، اصحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده؟
گفت: نهرى است در بهشت، سفیدتر از شیر، و صافتر از قدح (بلور) در دو طرف آن قبّه‏هایى از درّ و یاقوت است».
بعضى آن را به نبوت تفسیر کرده، و بعضى دیگر به قرآن، و بعضى به کثرت اصحاب و یاران، و بعضى به کثرت فرزندان و ذرّیّه که همه آنها از نسل دخترش فاطمه زهرا علیها السّلام به وجود آمدند.
بعضى نیز آن را به «شفاعت» تفسیر کرده‏اند.
ولى ظاهر این است که «کوثر» مفهوم وسیع و گسترده‏اى دارد که هر یک از آنچه در بالا گفته شد یکى از مصداقهاى روشن آن است، و مصداقهاى بسیار دیگرى نیز دارد که ممکن است به عنوان تفسیر مصداقى براى آیه ذکر شود.
فراموش نباید کرد این سخن را خداوند زمانى به پیامبرش مى‏گوید که آثار این خیر کثیر هنوز ظاهر نشده بود، این خبرى بود از آینده نزدیک و آینده‏هاى دور، خبرى بود اعجازآمیز و بیانگر حقانیت دعوت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله.

(آیه 2)- این نعمت عظیم و خیر فراوان شکرانه عظیم لازم دارد، هر چند شکر مخلوق هرگز حق نعمت خالق را ادا نمى‏کند، بلکه توفیق شکرگزارى خود نعمت دیگرى است از ناحیه او لذا مى‏فرماید: اکنون که چنین است «پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن» (فصل لربک و انحر).
آرى! بخشنده نعمت اوست بنابر این نماز و عبادت و قربانى که آن هم نوعى عبادت است براى غیر او معنى ندارد.
این در برابر اعمال مشرکان است که براى بتها سجده و قربانى مى‏کردند، در حالى که نعمتهاى خود را از خدا مى‏دانستند!

(آیه 3)- و در آخرین آیه این سوره با توجه به نسبتى که سران شرک به آن حضرت مى‏دادند، مى‏فرماید: «و (بدان) دشمن تو قطعا بریده نسل و بى‏عقب است» (ان شانئک هو الابتر).
تعبیر به «شانئک» بیانگر این واقعیت است که آنها در دشمنى خود حتى کمترین ادب را نیز رعایت نمى‏کردند، یعنى عداوتشان آمیخته با قساوت و رذالت بود.
حضرت فاطمه علیها السّلام و «کوثر»!
گفتیم «کوثر» یک معنى جامع و وسیع دارد، و آن «خیر و برکت فراوان» است، ولى بسیارى از بزرگان علماى شیعه یکى از روشنترین مصداقهاى آن را وجود مبارک «فاطمه زهرا» علیها السّلام دانسته‏اند، چرا که شأن نزول آیه مى‏گوید: آنها پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را متهم مى‏کردند که بلا عقب است، قرآن ضمن نفى سخن آنها مى‏گوید: «ما به تو کوثر دادیم».
از این تعبیر استنباط مى‏شود که این «خیر کثیر» همان فاطمه زهرا علیها السّلام است،زیرا نسل و ذریه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به وسیله همین دختر گرامى در جهان انتشار یافت نسلى که نه تنها فرزندان جسمانى پیغمبر بودند، بلکه آیین او و تمام ارزشهاى اسلام را حفظ کردند، و به آیندگان ابلاغ نمودند، نه تنها امامان معصوم اهل بیت علیهم السّلام که آنها حساب مخصوص به خود دارند.
در اینجا به بحث جالبى از «فخر رازى» برخورد مى‏کنیم که در ضمن تفسیرهاى مختلف کوثر مى‏گوید:
قول سوم این است که این سوره به عنوان رد بر کسانى نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله خرده مى‏گرفتند، بنابر این معنى سوره این است که خداوند به او نسلى مى‏دهد که در طول زمان باقى مى‏ماند، ببین چه اندازه از اهل بیت را شهید کردند، در عین حال جهان مملوّ از آنهاست، این در حالى است که از بنى امیه (که دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذکرى در دنیا باقى نماند، سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنهاست. مانند باقر و صادق و رضا و نفس زکیه.
هزاران هزار از فرزندان فاطمه علیها السّلام در سراسر جهان پخش شدند، در میان آنها نویسندگان و فقها و محدثان و مفسران والا مقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثار و فداکارى در حفظ آیین اسلام کوشیدند.





نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی