قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۵۱ ق.ظ

44 . صفحه 44

 

نهم بهمن : 

 

نفیسه :

 

260. ابراهیم (ع) میخواست با رویت وشهود ایمان خود راقویتر کند. خداوند نیز از ابراهیم خواست تا چهار نوع پرنده را قطعه قطعه کند ودرهم بیامیزد وروی هر کوه قسمتی از ان را بگذارد وسپس اسم انها را صدا بزند.ابراهیم نیز چنین کاری کرد واجزای پراکنده مرغان جدا وجمع گردیدند وبهم امیختند و ان پرنده زنده شد .این موضوع به ابراهیم نشان داد همین صحنه در روز قیامت اما در مقیاسی وسیعتر انجام میشود.خداوند هم تمام ذرات بدن مردگان را بخوبی میشناسد وهم توانایی سرجمع کردن انها را دارد.

 

261 .ذکر ایات انفاق پشت سر ایات مربوط به معاد ممکن است به این مورد داشته باشد که یکی از بهترین اسباب نجات در قیامت انفاق وبخشش است .طبق این ایه پاداش کسی که در راه خدا انفاق میکند هفتصد برابر میشود .حتی خداوند این را هم برای هر کس که بخواهد وشایستگی در انها وانفاق انها از نظر نیت واخلاص وکیفیت وکمیت ببیند ،دو یا چند برابر میکند.

 

262 . .در این ایه بعضی شرایط انفاق در راه خداوند به طور کلی بیان میشود. کسانی که در راه خدا بذل مال میکنند ولی منت میگذارند یا کاری میکنند که باعث ازار و رنجش  است در واقع با انجام این عمل ناپسند اجر وپاداش خود را تباه میکنند .چنین افرادی بدهکارند نه طلبکار ! چون ابروی انسان وسرمایه های روانی واجتماعی او به مراتب برتر وبالاتر از ثروت ومال است.پاداش انفاق کنندگان نزد خداست وتعبیر ((ربهم))(پروردگارشان)اشاره به این دارد که خداوند انها را پرورش میدهد وبر ان میافزاید.

 

263.در حقیقت این ایه تکمیل کننده ایه قبل در زمینه ترک منت وازار هنگام انفاق است. گفتار پسندیده در برابر کسی که حاجتی دارد وعفو وگذشت نسبت به او از انفاق همراه با ازار بهتر است .انچه که در راه خدا انفاق میکنید برای نجات خویشتن ذخیره میکنید و خداوند بی نیاز ودر برابر ناسپاسی شما بردبار است.پیامبر (ص)در حدیثی گوشه ای از اداب انفاق رابیان میکند :هنگامی که حاجتمندی از شما چیزی بخواهدگفتار او راقطع نکنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد .سپس با وقار وادب وملایمت به او پاسخ دهید یا چیزی که در قدرت دارید در اختیارش بگذارید یا به طرز شایسته ای باز گردانید زیرا ممکن است سوال کننده  فرشته ای باشد که مامور ازمایش شما است تا ببیند در برابر نعمتهایی که خداوند به شما ارزانی داشته چگونه عمل میکنید.

 

264.افراد با ایمان نباید انفاقهای خود را به خاطر منت وازار،باطل وبی اثر سازند زیرا این عمل همانند انفاق کردنهایی است که از روی ریا وخودنمایی میباشد. سنگ صافی را درنظر بگیرید که لایه نازکی خاک روی انرا گرفته وبذری در میان ان خاک باشد بارانی شدید ببارد وخاک وبذر را بشوید اینگونه نیز بذر انفاق از بین میرود .خدا توفیق هدایت را از کافران میگیرد چون خودشان پای در راه کفر وریا ومنت وازار گذاشتند .اینها شایستگی هدایت شدن را ندارند.

 

اعظم :

آیه 260 : مشاهده معمولا بر یقین انسان اضافه میکنه و در درک مفاهیم خیلی بیشتر از "دانستن تاثیر داره
ذیل این آیه در تفسیر المیزان نوشته بود وقتی خداوند به حضرت موسی گفت قومش گوساله پرست شدند غضب نکرد وقتی اومد و گوساله پرست شدنشون رو دید بسیار غضبناک شد و ....با اینکه از اول هم میدونست سخن خداوند راست و حقیقت هستش ( در تفاوت مشاهده با دانستن )
اینجا هم حضرت ابراهیم به کعاد ایمان داشت برای یقین بیشتر طلب مشاهده کرد


آیه 260 : خوبه وقتی کسی سوال عملی ازمون می پرسه برای درک بیشتر موضوع بهش بگیم خودش مواد اولیه آزمایش رو تهیه کنه و تموم مراحل آزمایش به دست خودش انجام بشه

آیه 260 : و اما چرا صفت عزیز و حکیم ....(به خصوص برای هانیه جان )

یعنى بدان که خدا عزیز است ، و هیچ چیزى نمى تواند از تحت قدرت او بگریزد، و از قلم او بیافتد و خدا حکیم است ، و هیچ عملى را به جز از راهى که لایق آن است انجام نمى دهد، به همین جهت بدن و جسدها را با احضار و ایجاد ارواح ایجاد مى کند، نه به عکس .


و اگر فرمود: (بدان که خدا چنین و چنان است ) و نفرمود: (خدا چنین و چنان است )، براى این بود که بفهماند خطور قلبى ابراهیم (علیه السلام ) که او را وادار کرد چنین مشاهده اى را درخواست کند، خطورى مربوط به معناى دو اسم خداى تعالى یعنى (عزیز) و (حکیم ) بوده است ، لذا در پاسخ او عملى انجام داد تا علم به حقیقت عزت و حکمت خدا براى او حاصل شود.


آیه 261 : از اینجا تا آیه 274 موضوع انفاق مطرح شده
سیاق این آیات از این جهت که همه در باره انفاق است ، و مضامین آنها به یکدیگر ارتباط دارد این را مى فهماند که همه یک باره نازل شده و این آیات مؤ منین را تحریک و تشویق به انفاق در راه خدا مى کند، و نخست براى زیاد شدن و برکت مالى که انفاق مى کنند مثلى مى زند، که یک درهم آن هفتصد درهم مى شود، و چه بسا که خدا بیشترش هم مى کند، و سپس براى انفاق ریائى و غیر خدائى مثلى مى آورد تا بفهماند که چنین انفاقى برکت و بهره اى ندارد، و در مرحله سوم مسلمانان را از انفاق با منت و اذیت نهى مى کند، زیرا که منت و اذیت اثر آن را خنثى مى کند، و اجر عظیمش را حبط نموده و از بین مى برد سپس دستور مى دهد که از مال پاکیره خود انفاق کنند، نه اینکه از جهت بخل و تنگ نظرى هر مال ناپاک و دور انداختنى را در راه خدا بدهند، و آنگاه موردى را که باید مال در آن مورد انفاق شود ذکر مى کند که عبارت است از فقرائى که در راه خدا از هستى ساقط شده اند، و در آخر اجر عظیمى که این انفاق نزد خداى تعالى دارد بیان مى کند.

خداوند با دستورهای مختلفی که در زمینه اقتصاد داده است از تجمع ثروت در دست عده ای جلوگیری کرده است و رسیدن به یک تعادل اقتصادی در سطح جامعه مطرح بوده است ....
ثروتندان با انفاق از یک سو و نهی از تجمل گرایی از سوی دیگر میتوانند این تعدیل را در جامعه ایجاد کنند و این وظیفه ای بر دوش انهاست
غرض از اینها ایجاد یک زندگى متوسطى است که فاصله طبقاتى در آن فاحش و بیش از اندازه نباشد، تا در نتیجه ، ناموس وحدت و همبستگى زنده گشته ، خواستهاى متضاد و کینه هاى دل و انگیره هاى دشمنى بمیرند، چون هدف قرآن این است که زندگى بشر را در شؤ ون مختلفش نظام ببخشد، و طورى تربیتش دهد که سعادت انسان را در دنیا و آخرت تضمین نماید و بشر در سایه این نظام در معارفى حق و خالى از خرافه زندگى کند، زندگى همه در جامعه اى باشد که جو فضائل اخلاق حاکم بر آن باشد و در نتیجه در عیشى پاک از آنچه خدا ارزانیش داشته استفاده کند، و داده هاى خدا برایش نعمت باشد، نه عذاب و بلا، و در چنین جوى ، نواقص و مصائب مادى را برطرف کند.


 ایجاد فساد اقتصادی از بین رفتن انفاق ، و از سوى دیگر شیوع ربا است که به زودى به آیات آن خواهیم رسید.

 ایه 261 : تجارتی پرسودتر از این اجر انفاق هفتصد برابر و یا بیشتر (یضاعف لمن یشاء)


 آیه 262 : انفاقی انفاقه که فی سبیل الله باشه (مثل سایر عبادات چون جهاد) دنبال رضایت خدا باشیم نه رضایت نفس که این خودش منبع فساد میشه : فخر فروشی و به برده کشی ضعفا و ....

 آیه 262 و 264 : چقدر تاکید شده انفاق با اذیت و آزار همراه نباشه و الوده به منت نباشه که اجری نداره
در مورد سایر کارای خوبمون هم همینه ها مثلا خوبی به همسر ، پدر و مادر و فرزندان و بعدش منت گذاشتن واقعا ضایع کردن کارای خوبیه که کردیم


 آیه 263 : در این آیه شریفه خداوند متعال قول معروف و آمرزیدن و مغفرت (یعنى چشم پوشى از بدى ها که مردم به انسان مى کنند) را بر صدقه اى که گوشه و کنایه داشته باشد ترجیح داده ، و این مقابله دلالت دارد بر اینکه مراد از (قول معروف ) این است که وقتى مى خواهى سائل را رد کنى با زبانى خوش رد کنى ، مثلا دعایش کنى که خدا حاجتت را برآورد.


 آیه 264 : کسى که در انفاق خود مرتکب ریا مى شود، در ریا کردنش و در ترتیب ثواب بر انفاقش حال سنگ صافى را دارد که مختصر خاکى روى آن باشد، همینکه بارانى تند بر آن ببارد، همین بارانى که مایه حیات زمین و سرسبزى آن و آراستگى اش به گل و گیاه است ، در این سنگ خاک آلود چنین اثرى ندارد، و خاک نامبرده در برابر آن باران دوام نیاورده و بکلى شسته مى شود، تنها سنگى سخت مى ماند که نه آبى در آن فرو مى رود، و نه گیاهى از آن مى روید، پس وابل (باران پشت دار) هر چند از روشن ترین اسباب حیات و نمو است ، و همچنین هر چند خاک هم سبب دیگرى براى آن است ، اما وقتى محل این آب و خاک ، سنگ سخت باشد عمل این دو سبب باطل مى گردد، بدون اینکه نقصى و قصورى در ناحیه آب و خاک باشد، پس این حال سنگ سخت بود و عینا حال ریاکار نیز چنین است :
براى اینکه وقتى ریاکار در عمل خود خدا را در نظر نمى گیرد، ثوابى بر عملش مترتب نمى شود، هر چند که نفس عمل هیچ نقصى و قصورى ندارد، چون انفاق سببى است روشن براى ترتیب ثواب ، لیکن به خاطر اینکه قلب صاحبش چون سنگ است ، استعداد پپذیرفتن رحمت و کرامت را ندارد.


و از همین آیه بر مى آید که قبول شدن اعمال ، احتیاج به نیتى خالص وقصدى به وجه اللّه دارد. شیعه و سنى هم از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده اند که فرمود: (انما الاعمال بالنیات - معیار در ارزش اعمال تنها نیت ها هستند).

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۰۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی