قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۳۰ ب.ظ

60 . صفحه 60

بیست و پنجم بهمن :

وحیده :

ایه 71: امام صادق‌علیه السلام درباره‌ی «و انتم تعلمون» فرمودند: یعنی اهل کتاب به صفات ذکر شده برای پیامبر در تورات آگاهند، (ولی آن را کتمان می‌کنند.

** تلبیس، مشتبه کردن وکتمان حق، دو اهرم نیرومند دشمن برای ایجاد انحراف در بین مؤمنان است. در دو آیه قبل فرمود: «یضلونکم...» در این آیه می‌فرماید: «تلبسون، تکتمون»

**کتمان حق، حرام و اظهار آن واجب است. «تکتمون الحق...»
--

ایه 72؛ دوازده نفر از دانشمندان یهود، تصمیم گرفتند برای ایجاد تزلزل و تردید در مسلمانان، صبحگاهان نزد حضرت محمدصلی الله علیه وآله آمده و اظهار ایمان کنند، ولی در آخر روز از اسلام برگردند و بگویند: ما محمد و آیین او را دیدیم، ولی با آنچه در تورات وانجیل آمده است، مطابقت ندارد. آنها با این نقشه‌ی ماهرانه می‌خواستند به هم‌کیشان خود این طور وانمود کنند که اگر اسلام مکتب خوبی بود، اهل علم و کتاب از آن دست برنمی‌داشتند، با این کار هم در مسلمانان تردید بوجود آورند و هم سایر یهودیان را از مسلمان شدن بازدارند. خداوند متعال نیز با نزول این آیه، نقشه‌ی آنان را برملا ساخت.

**دشمنان برای انحراف مسلمانان، برنامه‌ریزی می‌کنند. در آیه 69 خواندیم که اهل کتاب دوست دارند شما را منحرف سازند، این آیه به نقشه‌ی آنان برای رسیدن به آن هدف می‌پردازد. «یضلونکم... قالت طائفة»

**چه بسا گروهی با نام اسلام، در صفوف مسلمانان نفوذ کرده و از پشت خنجر بزنند، لذا باید هشیار بود. «آمنوا... واکفروا... لعلهم یرجعون»

**باید در مرحله‌ای از ایمان قرار بگیریم که بازگشت برخی مسلمانان از دین، مایه‌ی تزلزل ما نگردد. «واکفروا آخره لعلهم یرجعون»

ایه 73: اهل کتاب، از گرایش یهود به اسلام نگران بودند و برای پیشگیری از آن تبلیغ می‌کردند. «لا تؤمنوا الا لمن تبع دینکم»

** هدایت الهی، یک جریان مستمر در طول تاریخ بوده است و اختصاص به قوم خاصی ندارد. «ان الهدی هدی الله»

**تعصب و خودبرتربینی، یکی از آفت‌های دینداری است. «الا لمن تبع دینکم»

** الطاف پروردگار، در انحصار گروه خاصی نیست. نبوت و هدایت، فضل الهی است که به هرکس بخواهد می‌دهد. «ان الفضل بید الله»

**گزینش پیامبران از سوی خداوند، بر اساس علم اوست. «واسع علیم»

ایه 74؛ این آیه، تصور غلط یهود را که خداوند هیچ قومی را مانند یهود مورد لطف خویش قرار نمی‌دهد، نفی کرده و می‌فرماید: خداوند بهتر می‌داند چه کسی را عهده‌دار رسالت خویش بگرداند. او در میان بندگانش لایق‌ترین فرد را انتخاب نموده و مورد لطف خاص خویش قرار می‌دهد. خداوند، هم لطفش توسعه دارد و هم حکمتش انتخابگر است.

ایه 75: در روایات آمده است که امانت را به صاحبش برگردانید، حتی اگر صاحب امانت، فاسق باشد.

**امانتداری، ملاکی برای ارزشیابی افراد است. «یؤده... لایؤده»

** ارزشهای اخلاقی، ثبات دارند. حفظ امانت، در نزد همه نیکو، و خیانت در آن، نسبت به هر کسی باشد زشت است. رد امانت، یک ارزش است، گرچه از یهود باشد. «یؤده... لایؤده»

** قیام ومقاومت، برای گرفتن حق لازم است. «لایؤده الیک الا ما دمت علیه قائما»

** یهود و نصاری، خود را اندیشمند، و مسلمانان را بی‌سواد و امی می‌پنداشتند. «لیس علینا فی‌الامیین سبیل»

**بالاتر از گناه، توجیه گناه است. یهود اموال مردم را به ناحق می‌خوردند و می‌گفتند: خداوند به این کار راضی است. «یقولون علی الله الکذب--------------

ایه 76؛ وفای به عهد در تمام موارد زیر لازم است:
الف: عهدی که خداوند از طریق فطرت یا انبیا با انسان‌ها بسته است.
ب: عهدی که انسان با خدا می‌بندد.
ج: عهدی که انسان با مردم می‌بندد.
د: عهد رهبر با امت و بالعکس.

 ** در برابر تفکرات غلط، موضع بگیرید. «بلی»

** تقوی، انسان را از دروغ بستن به خدا و ضایع کردن حق مردم بیمه می‌کند. «یقولون... الکذب... بلی من اوفی و اتقی»

**شعار، کار ساز نیست، عمل و تقوا لازم است. «اوفی واتقی»

ایه 77:این آیه، کسانی را که پیمان شکنی می‌کنند، به پنج نوع قهر الهی تهدید می‌کند: بی‌بهرگی در آخرت، محرومیت از خطاب الهی، محرومیت از نظر لطف الهی، محرومیت از پاکی از گناه و گرفتاری به عذاب دردناک.

در روایات شیعه و سنی آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «لا ایمان لمن لاامان له و لا دین لمن لاعهد له» کسی که مراعات امانت نکند، ایمان ندارد و آن کسی که به عهد خویش وفادار نباشد بی‌دین است.
در بعضی روایات آمده است که مراد از «عهد الله»، حقایق مربوط به پیامبر اسلام در تورات است که به دست عالمان یهود تحریف گشته است.
مقایسه کنیم وضع کسانی را که از جانب خداوند به آنها سلام داده می‌شود؛ «سلام قولا من رب رحیم»,, با کسانی که خدا هیچ سخنی با آنان نگوید؛ «لایکلمهم الله» واگر ناله‌ای سر دهند با جمله‌ی «اخسئوا فیها ولاتکلمون» خفه می‌شوند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: هر کس با سوگند، مال و ثروت برادرش را به ناحق بخورد، مورد غضب الهی است. سپس این آیه را تلاوت نمودند.

حضرت علی علیه السلام فرمودند: مراد از نگاه خداوند در قیامت؛ «لاینظر الیهم» نگاه رحمت است، (نه نگاه با چشم).


**امانت مردم نزد انسان، عهد الهی است. در آیات قبل خواندیم که بعضی امانت مردم را بر نمی‌گردانند، در این آیه به جای امانت مردم، کلمه‌ی «عهدالله» بکار رفته است.

**پیمان شکنی، از گناهان کبیره است. این نوع تهدید پی‌درپی، در باره هیچ گناهی در قرآن مطرح نشده است. «یشترون بعهد الله... لا خلاق لهم...»

--

ایه 78: گناه علما و دانشمندان بی‌تقوا چند برابر است، زیرا:
الف: مردم را به اشتباه می‌اندازند. «لتحسبوه من‌الکتاب»
ب: به خداوند دروغ می‌بندند. «هو من عندالله»
ج: تمام این حرکت‌ها را آگاهانه انجام می‌دهند. «وهم یعلمون»

** عوام فریبی ولفاظی، از گناهان دانشمندان است. «یلوون السنتهم»

**نطق خوب، اگر در مسیر حق نباشد، وسیله‌ای برای انحراف است. «یلوون السنتهم»

**گمراه کنندگان، مقدسات مذهبی و کتب آسمانی را دستاویز خود قرار می‌دهند. «بالکتاب»

** اگر دشمن زمینه‌ی پذیرش انحراف را در شما ببیند، ادعاهای خطرناک‌تری مطرح می‌کند. «لتحسبوه من الکتاب ...یقولون هو من عندالله»

**بزرگ‌ترین خیانت به فرهنگ وعقیده‌ی انسان، تحریف آگاهانه ومغرضانه‌ی علما و خواص است. «یقولون علی‌الله الکذب و هم یعلمون»

ایه 79: امتیاز پیامبران بر دیگران آن است که هر قدر بر تعداد یاران و مقدار قدرتشان افزوده شود، مردم را بیشتر به بندگی خدا دعوت می‌کنند، و هرگز راه توحید را عوض نمی‌کنند و تأکید و هشدارشان بیشتر می‌شود. اما دعوت کننده‌های سودجو، در ابتدا با قیافه‌ای مقدس مآبانه ودلسوزانه کار را شروع می‌کنند، ولی پس از رسیدن به مسند قدرت، استبداد و خودمحوری را پی‌ریزی می‌نمایند.

در روایات آمده است که به بردگان خود، «عبدی» نگویید، بلکه «فتی‌» بگویید و بردگان نیز به مولای خود «ربی» نگویند، بلکه «سیدی» بگویند.

«ربانیین» جمع «ربانی» به کسی گفته می‌شود که پیوند او با خدا محکم باشد و در فکر اصلاح و تربیت دیگران باشد.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: درباره من دو گروه هلاک شدند: 1- پیروان افراطی، که مرا از حد بشری بالا بردند. 2- دشمنان بی‌انصاف، که پیامبری مرا قبول ندارند و من از هر دو گروه بیزارم.
حضرت عیسی علیه السلام نیز این هشدار را برای پیروان خود گوشزد کرده بود و نظیر این معنا را در نهج‌البلاغه از حضرت علی علیه السلام نیز شاهد هستیم. همچنین فرمودند: «لا ترفعونی فوق حقی فان الله تعالی اتخذنی عبدا قبل ان یتخذنی نبیا» مرا از آنچه هستم بالاتر نبرید، همانا خداوند پیش از آنکه مرا پیامبر قرار دهد، بنده آفریده است. سپس این آیه را تلاوت فرمودند.........
رسول‌خدا صلی الله علیه وآله درباره‌ی این آیه فرمودند: هیچ مرد وزن مسلمان، آزاد یا بنده‌ای نیست مگر آنکه حق واجبی از خداوند بر گردن اوست و آن اینکه قرآن را فراگیرد و در آن تفکر کند..


ایه 80:هرگونه دعوت به شرک از سوی هر کس که باشد، ممنوع است. «ولایأمرکم ان تتخذوا...»

**کفر، تنها انکار خدا نیست؛ بلکه پذیرش هرگونه رب و مستقل دانستن هر مخلوقی، کفر است. «تتخذوا الملائکة و النبیین اربابا أیأمرکم بالکفر»

ایه 81 و 82: تفاوت مکتب انبیا، مانند تفاوت برنامه‌ی دو استاد یا دو استاندار است که در اصول مسائل علمی و سیاسی، دارای جهت واحدی هستند، ولی در مسائل جزئی، به جهت تفاوت‌های فردی دانش آموزان یا شرایط منطقه‌ای، برنامه‌های گوناگون ارائه می‌دهند.

حضرت علی‌علیه السلام فرمودند: خداوند از انبیای پیشین پیمان گرفت که مردم را به بعثت پیامبر اسلام و صفات او خبر و بشارت دهند و به آنان فرمان تصدیق آن حضرت را بدهند
 امام صادق‌علیه السلام فرمود: مراد از «جائکم رسول مصدق» پیامبر اسلام است.

** هر جا کار سخت است، پیمان گرفتن لازم است. دست برداشتن از آئین و سنت موجود، و ایمان و حمایت از شخص نوظهور، ساده نیست. لذا خداوند میثاق می‌گیرد. «اخذ الله میثاق...»

** آمدن پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله قطعی است، لذا از همه‌ی انبیا پیمان گرفته شده، نه بعضی از آنها. «میثاق النبیین... جائکم رسول»

** انبیا دارای هدفی مشترک هستند. لذا پیامبران قبلی، آمدن انبیای بعدی را بشارت می‌دادند ونسبت به آنان پیمان ایمان ونصرت دارند، وپیامبران بعدی، انبیای قبل را تصدیق می‌کردند. «مصدق لما معکم لتؤمنن»

 **ایمان به تنهایی کفایت نمی‌کند، بلکه حمایت نیز لازم است. «لتومنن به ولتنصرنه»

**حمایتی ارزشمند است که از ایمان سرچشمه گرفته باشد. «لتؤمنن به ولتنصرنه»


ایه 83: موجودات آسمان‌ها و زمین، همگی تسلیم خدایند. حتی اگر در حال عادی این سرسپردگی را کتمان کنند، در حال احساس خطر به ناچار دل به او می‌سپارند. مؤمنان با میل و رغبت تسلیم او هستند، ولی همگان در زمان احساس خطر یا مرگ یا مغلوب شدن در جنگ و یا درماندن در استدلال، تسلیم او می‌شوند. همه ذرات عالم، از کوچک‌ترین اتم تا بزرگ‌ترین کرات، همه تابع همان قانونی هستند که خداوند بر آنها حاکم کرده است و هر لحظه می‌تواند آن را تغییر دهد.

امام صادق‌علیه السلام در مورد این آیه فرمودند: زمانی که قائم‌علیه السلام قیام کند، تمام سرزمین‌ها شهادت «لااله الا الله و محمد رسول‌الله» سر خواهند داد

**انتخاب راه غیر خدا، با حرکت هستی سازگار نیست. «أفغیر دین الله یبغون و له اسلم»

**حقیقت دین، تسلیم است. «أفغیر دین الله یبغون و له اسلم...»
** انسان، دائما در جستجوی راه و روشی است و گرایش به مکتب در نهاد او قرار دارد. (جمله «یبغون» دلالت بر خواست و تمایل دائمی دارد.)

** اگر پایان کار ما اوست، چرا از همان اول رو به سوی او نکنیم؟ «الیه یرجعون»

نفیسه :


78.این ایه در مورد گروهی از علمای یهود نازل شده که با دست خود چیزهایی برخلاف انچه در تورات امده بود درباره صفات پیامبر اسلام(ص)مینوشتند وان را به خدا نسبت میدادند .ضمنا از این ایه وایات قبل خطر مهم علما ودانشمندان منحرف برای یک امت وملت روشن میشود.

79.کسی نزد پیامبر اسلام امد واظهار داشت ما همانند دیگران به تو سلام میکنیم در حالیکه به نظر ما چنین اعترافی کافی نیست تقاضا داریم به ما اجازه دهی امتیازی برایت قایل شویم وتو را سجده کنیم .پیامبر فرمود:سجده برای غیر خدا جایز نیست پیامبرخود راتنها به عنوان یک بشر احترام کنید ولی حق او را بشناسید واز او پیروی نمایید !این ایه همچنان افکار باطل گروهی از اهل کتاب را نفی واصلاح میکند و فرستادگان الهی هیچ گاه از مرحله بندگی وعبودیت تجاوز نکردند وهمیشه بیش از هرکس در برابرخداوند خاضع بودند.

80.این ایه، ایه قبل راتکمیل میکند.همانطور که پیامبران مردم را به پرستش خویش دعوت نمیکردند،به پرستش فرشتگان وسایر پیامبران هم دعوت نمینمودند.مشرکان عرب،فرشتگان را دختران خدا میپنداشتندونوعی ربوبیت برای انها قایل بودند وبا این حال خود را پیرو ایین ابراهیم معرفی میکردند .صاءبان خود را پیرو یحیی(ع)میدانستند.ولی مقام فرشتگان را تاسرحدپرستش بالا میبرند.یهود ونصارا که عزیز یا مسیح(ع)رافرزند خدا معرفی میکردند که این ایه همه ی اینها را رد میکند.چگونه ممکن است پیامبری پیدا شود ونخست مردم رابه ایمان وتوحید دعوت کند سپس راه شرک را به انها نشان دهد ! ایه ضمنا اشاره سربسته ای به معصوم بودن پیامبران وعدم انحراف انها از مسیر فرمان خدا میکند.

81.به دنبال اشاراتی که در ایات پیشین درباره وجود نشانه های روشن پیامبر اسلام در کتب انبیاء قبل امده بود در اینجا اشاره به یک اصل کلی در این رابطه میکند وان پیمان گرفتن از پیامبران وپیروان پیشین است برای ایمان اوردن ویاری رساندن به پیامبری است که انها را تصدیق میکند.در ایات قران کرارا اشاره به وحدت هدف پیغمبران خدا شده است واین ایه نمونه زنده ای از ان میباشد.

82.دراین ایه قران مجید پیمان شکنان را مورد مذمت وتهدید قرار میدهد که هر کس پیمان شکنی کند، فاسق است ومیدانیم که خداوند فاسقان لجوج ومتعصب را هدایت نمیکند وکسی را مشمول هدایت الهی نشد سرنوشتش دوزخ وعذاب شدیدالهی است.

83.در اینجا بحث درباره اسلام اغاز میشودوتوجه اهل کتاب وپیروان ادیان گذشته رابه ان جلب میکند.دراینجا قران مجید((اسلام))رابه معنی وسیعی تفسیر کرده ومیگوید :تمام کسانی که در اسمان وزمینند وتمام موجوداتی که درانها وجود دارند مسلمانند.یعنی در برابر فرمان او تسلیمند.زیرا روح اسلام همان تسلیم در برابر حق است تنها گروهی از روی اختیار (طوعا)دربرابر قوانین تشریعی او تسلیم هستند و گروهی بی اختیار (کرها) در برابر قوانین تکوینی او.

اعظم :

آیه 78 : از اول قرآن تا اینجا چندین بار به عناوین مختلف به لغزش علمای دین اشاره شده ، لغزش خواص به مراتب سخت تر از لغزش عوام هستش و بسیار دامنه وسیعتری رو داره

آیه 79 : متاسفانه خیلی از آدمها در مواجهه با حقایق بزرگ و یا آدمهای بزرگ دو راه رو پیش می گیرن یا کلا انکارشون می کنن و یا اونقدر اون آدمها رو بزرگ می کنن که میذاردشون جای خدا
هر دوی این روشها هم یه جورایی به خاطر جهل و ناآگاهی و نفس پرستی خودشون هستش ، بت سازی می کنن و نتیجه هر دو کار کتمان حقیقت و باطل کردن حقیقت هستش همونجور که تو صفحه پیش گفته شد

در این مورد یاد یه جمله ای از دکتر شریعیتی افتادم که سالها پیش تو کتابی از ایشون دیدم نوشته بود وقتی می خواین حقیقتی رو از بین ببرین بهش حمله نکنین فقط بد ازش دفاع کنین و مثالش چیزی تو این مایه ها بود در طول تاریخ چنین کسانی بدترین ضربه ها رو به حقیقت زدن

آیه 80 . یه بار یه بنده خدایی می گفت هر وقت کسی خیلی داشت تو چشمتون بزرگ می شد و به نظرتون خیلی دیگه آدم حسابی بود ، خوب سخنرانی می کرد ، دور و برش داشت پر میشد از مرید
خواستین ببین راست میگه یا دروغ نگاه کنید ببین انگشت اشاره اش به سمت خودشه یا خدا ، اگه پنهان و آشکار آدمها رو یه جورایی به سمت خودش جذب می کرد بدونین داره واسش دکان بازار درست می کنه و اگه به سمت خدا بود و از چاپلوسی برحذر می داشت بدونین کارش درسته
معمولا ائمه و پیامبران به خاطر این که چنین مسائلی پیش نیاد به شدت از چاپلوسی و چاپلوس پروری بیزاری جستن
بر ما هم واجبه این کار رو بکنیم .... تو این چاپلوسیها خیری نیست نه بذاریم کسی چاپلوسیمون رو بکنه نه خودمون این کار رو بکنیم

آیه 81 : یه جورایی ختم کلام اینه که هر پیامبری راه رو برای پیامبر دیگری باز کرده ، یعنی اصولا اگر همه آدمها به پیامبرشون اعتقاد و ایمان واقعی داشتن و کتاب خودشون رو کاملا قبول داشتن و به آیاتش ایمان داشتن باید دین پیامبر بعدی رو می پذیرفتن ، یعنی الان همه باید مسلمان بودن و چیزی به نام یهودی و مسیحی و ... نباید داشتیم ، اینی که الان پیروان این دینها هستن علتش اینه که مطالب کتابشون رو تحریف کردن و به آیات تحریفی ایمان اوردن
وگرنه از هر پیامبری برای پیامبر بعدی پیمان یاری و ایمان گرفته شده
...
همین امر در مورد امام زمان هم هستش ، از تموم اماما حدیث داریم به این مضمون که اگر در زمان حضرت مهدی بودن دست از یاریشون بر نمی داشتن ....

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۰
* مسافر
جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ب.ظ

59 . صفحه 59

بیست و چهارم بهمن :

وحیده :

ایه 71: امام صادق‌علیه السلام درباره‌ی «و انتم تعلمون» فرمودند: یعنی اهل کتاب به صفات ذکر شده برای پیامبر در تورات آگاهند، (ولی آن را کتمان می‌کنند.

** تلبیس، مشتبه کردن وکتمان حق، دو اهرم نیرومند دشمن برای ایجاد انحراف در بین مؤمنان است. در دو آیه قبل فرمود: «یضلونکم...» در این آیه می‌فرماید: «تلبسون، تکتمون»

**کتمان حق، حرام و اظهار آن واجب است. «تکتمون الحق...»
--

ایه 72؛ دوازده نفر از دانشمندان یهود، تصمیم گرفتند برای ایجاد تزلزل و تردید در مسلمانان، صبحگاهان نزد حضرت محمدصلی الله علیه وآله آمده و اظهار ایمان کنند، ولی در آخر روز از اسلام برگردند و بگویند: ما محمد و آیین او را دیدیم، ولی با آنچه در تورات وانجیل آمده است، مطابقت ندارد. آنها با این نقشه‌ی ماهرانه می‌خواستند به هم‌کیشان خود این طور وانمود کنند که اگر اسلام مکتب خوبی بود، اهل علم و کتاب از آن دست برنمی‌داشتند، با این کار هم در مسلمانان تردید بوجود آورند و هم سایر یهودیان را از مسلمان شدن بازدارند. خداوند متعال نیز با نزول این آیه، نقشه‌ی آنان را برملا ساخت.

**دشمنان برای انحراف مسلمانان، برنامه‌ریزی می‌کنند. در آیه 69 خواندیم که اهل کتاب دوست دارند شما را منحرف سازند، این آیه به نقشه‌ی آنان برای رسیدن به آن هدف می‌پردازد. «یضلونکم... قالت طائفة»

**چه بسا گروهی با نام اسلام، در صفوف مسلمانان نفوذ کرده و از پشت خنجر بزنند، لذا باید هشیار بود. «آمنوا... واکفروا... لعلهم یرجعون»

**باید در مرحله‌ای از ایمان قرار بگیریم که بازگشت برخی مسلمانان از دین، مایه‌ی تزلزل ما نگردد. «واکفروا آخره لعلهم یرجعون»

ایه 73: اهل کتاب، از گرایش یهود به اسلام نگران بودند و برای پیشگیری از آن تبلیغ می‌کردند. «لا تؤمنوا الا لمن تبع دینکم»

** هدایت الهی، یک جریان مستمر در طول تاریخ بوده است و اختصاص به قوم خاصی ندارد. «ان الهدی هدی الله»

**تعصب و خودبرتربینی، یکی از آفت‌های دینداری است. «الا لمن تبع دینکم»

** الطاف پروردگار، در انحصار گروه خاصی نیست. نبوت و هدایت، فضل الهی است که به هرکس بخواهد می‌دهد. «ان الفضل بید الله»

**گزینش پیامبران از سوی خداوند، بر اساس علم اوست. «واسع علیم»

ایه 74؛ این آیه، تصور غلط یهود را که خداوند هیچ قومی را مانند یهود مورد لطف خویش قرار نمی‌دهد، نفی کرده و می‌فرماید: خداوند بهتر می‌داند چه کسی را عهده‌دار رسالت خویش بگرداند. او در میان بندگانش لایق‌ترین فرد را انتخاب نموده و مورد لطف خاص خویش قرار می‌دهد. خداوند، هم لطفش توسعه دارد و هم حکمتش انتخابگر است.

ایه 75: در روایات آمده است که امانت را به صاحبش برگردانید، حتی اگر صاحب امانت، فاسق باشد.

**امانتداری، ملاکی برای ارزشیابی افراد است. «یؤده... لایؤده»

** ارزشهای اخلاقی، ثبات دارند. حفظ امانت، در نزد همه نیکو، و خیانت در آن، نسبت به هر کسی باشد زشت است. رد امانت، یک ارزش است، گرچه از یهود باشد. «یؤده... لایؤده»

** قیام ومقاومت، برای گرفتن حق لازم است. «لایؤده الیک الا ما دمت علیه قائما»

** یهود و نصاری، خود را اندیشمند، و مسلمانان را بی‌سواد و امی می‌پنداشتند. «لیس علینا فی‌الامیین سبیل»

**بالاتر از گناه، توجیه گناه است. یهود اموال مردم را به ناحق می‌خوردند و می‌گفتند: خداوند به این کار راضی است. «یقولون علی الله الکذب--------------

ایه 76؛ وفای به عهد در تمام موارد زیر لازم است:
الف: عهدی که خداوند از طریق فطرت یا انبیا با انسان‌ها بسته است.
ب: عهدی که انسان با خدا می‌بندد.
ج: عهدی که انسان با مردم می‌بندد.
د: عهد رهبر با امت و بالعکس.

 ** در برابر تفکرات غلط، موضع بگیرید. «بلی»

** تقوی، انسان را از دروغ بستن به خدا و ضایع کردن حق مردم بیمه می‌کند. «یقولون... الکذب... بلی من اوفی و اتقی»

**شعار، کار ساز نیست، عمل و تقوا لازم است. «اوفی واتقی»

ایه 77:این آیه، کسانی را که پیمان شکنی می‌کنند، به پنج نوع قهر الهی تهدید می‌کند: بی‌بهرگی در آخرت، محرومیت از خطاب الهی، محرومیت از نظر لطف الهی، محرومیت از پاکی از گناه و گرفتاری به عذاب دردناک.

در روایات شیعه و سنی آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «لا ایمان لمن لاامان له و لا دین لمن لاعهد له» کسی که مراعات امانت نکند، ایمان ندارد و آن کسی که به عهد خویش وفادار نباشد بی‌دین است.
در بعضی روایات آمده است که مراد از «عهد الله»، حقایق مربوط به پیامبر اسلام در تورات است که به دست عالمان یهود تحریف گشته است.
مقایسه کنیم وضع کسانی را که از جانب خداوند به آنها سلام داده می‌شود؛ «سلام قولا من رب رحیم»,, با کسانی که خدا هیچ سخنی با آنان نگوید؛ «لایکلمهم الله» واگر ناله‌ای سر دهند با جمله‌ی «اخسئوا فیها ولاتکلمون» خفه می‌شوند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: هر کس با سوگند، مال و ثروت برادرش را به ناحق بخورد، مورد غضب الهی است. سپس این آیه را تلاوت نمودند.

حضرت علی علیه السلام فرمودند: مراد از نگاه خداوند در قیامت؛ «لاینظر الیهم» نگاه رحمت است، (نه نگاه با چشم).


**امانت مردم نزد انسان، عهد الهی است. در آیات قبل خواندیم که بعضی امانت مردم را بر نمی‌گردانند، در این آیه به جای امانت مردم، کلمه‌ی «عهدالله» بکار رفته است.

**پیمان شکنی، از گناهان کبیره است. این نوع تهدید پی‌درپی، در باره هیچ گناهی در قرآن مطرح نشده است. «یشترون بعهد الله... لا خلاق لهم...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۹
* مسافر
پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۸ ب.ظ

58 . صفحه 58

بیست و سوم بهمن :

 

وحیده :


ایه 62: رویدادهایی که از زبان وحی به ما رسیده‌اند، براساس حق هستند.و وهم، خیال، دروغ و نادرستی در انها راه ندارد.

** هر داستانی درباره پیامبران، که با توحید منافات داشته باشد، ساختگی و باطل است. «لهو القصص الحق و ما من اله الا الله.»

ایه 63:اعراض از حق، نمونه‌ای از فساد است، و اعراض کننده مفسد می‌باشد. «تولوا... مفسدین»
**علم خداوند به کارهای مفسدان، بزرگ‌ترین هشدار است.

ایه 64:دعوت به سوى حق و توحید لازم است ,خواه با استدلال,خواه با مباهله,وخواه از طریق دعوت به مشترکات.....

**مسلمانان باید بر سر مشترکات، با اهل کتاب به توافق برسند. «قل یا اهل‌الکتاب تعالوا الی کلمة...»

**یکی از مراحل تبلیغ، دعوت به مشترکات است. «کلمة سواء بیننا و بینکم» قرآن می‌تواند محور مشترک خوبی برای دعوت باشد، زیرا هم تاریخ انبیا را دارد و هم از تحریف به دور بوده است.

**در تبلیغ و دعوت دیگران، باید به عقاید حقه و مقدسات طرف مقابل، احترام گذارد. «کلمة سواء بیننا و بینکم »

**یگانه پرستی و بیزاری از شرک، از مشترکات تمام ادیان آسمانی است. «کلمة سواء... الا نعبد الا الله»
** توحید، سبب تعالی انسان است. «تعالوا» در جایی بکار می‌رود که دعوت به رشد و بالا آمدن باشد. «تعالوا... الا نعبد الا الله»
**اطاعت بی‌چون و چرا از دیگر انسان‌ها، نشانه‌ی پذیرش نوعی ربوبیت برای آنها ویک نوع عبودیت برای ماست. در حالی که همه‌ی انسان‌ها با یکدیگر مساوی هستند. «لایتخذ بعضنا بعضا اربابا» و اندیشه‌ی آزاد و شخصیت مستقل، شعار قرآن است. «لایتخذ بعضنا بعضا اربابا»

** اعراض و سرپیچی مخالفان نباید در اراده و ایمان ما اثر بگذارد. «فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمو..

**بندگی خدا، نفی شرک و طرد حاکمیت غیر خداوند، از ویژگی‌های یک مسلمان واقعی است. «اشهدوا بانا مسلمون»


ایه 65: هر یک از یهود و نصاری، ابراهیم علیه السلام را از خود می‌دانستند و به قدری بازار این ادعا داغ بود که قرآن در دو آیه‌ی بعد می‌فرماید: «ما کان ابراهیم یهودیا ولا نصرانیا» این آیه برای پوچی ادعای آنها می‌گوید: چگونه شما ابراهیم را که قبل از تورات و انجیل بوده، تابع آن دو کتاب می‌دانید؟ کتابی که هنوز نازل نشده است، پیرو ندارد. آیا حاضر نیستید این مقدار هم فکر کنید که لااقل حرف شما با تاریخ منطبق باشد.

**سعی نکنید با انتساب شخصیت‌ها به خود، حقانیت خود را اثبات کنید. «لم‌تحاجون فی ابراهیم» به جای نزاع در انتساب شخصیت‌های والا، از فکر آنان پیروی کنید.

** ادعاهای خود را مستند و هماهنگ با منطق و فطرت و تاریخ قرار دهید. «و ما انزلت التورات»

ایه 66؛ این آیه تذکر و هشداری است به اهل‌کتاب، که شما در مورد آنچه بدان علم و آگاهی دارید، اشکال‌تراشی و سؤالات بی‌جا می‌کنید. با آنکه شما زندگی طبیعی حضرت عیسی ونیاز او به غذا ومسکن ولباس را دیده‌اید، ولی باز هم در مورد او به گفتگو نشسته‌اید. گروهی او را دروغگو وگروهی فرزند خدا می‌پندارید.و یا در شناخت محمدصلی الله علیه وآله که نشانه‌هایش در تورات وانجیل آمده وبرای شما شناخته شده است، به بحث وگفتگو می‌پردازید.شما که درباره معلومات، اهل جدال و بحث هستید و به نقطه‌ی توافقی نمی‌رسید، دیگر چه کار به مسأله‌ای دارید که در مورد آن علم ندارید؟ مثل اینکه مذهب حضرت ابراهیم چه بوده است؟


**افراد مغرور و لجوج را تحقیر کنید. «هاانتم هؤلاء»

**افراد لجوج، حتی در امور روشن به نزاع می‌نشینند. «حاججتم فیمالکم به علم»

**اگر سرچشمه‌ی مباحثات، تحقیق باشد ارزش دارد، ولی اگر برای طفره رفتن باشد، مورد انتقاد است. «حاججتم فیما لکم به علم»


ایه 67: بر خلاف ادعای یهودیان و مسیحیان،) ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه او فردی حق‌گرا و تسلیم خدا بود و هرگز از مشرکان نبود.


**«حنف»، به معنای گرایش به حق است و در مقابل آن واژه‌ی «جنف»، معنی گرایش و تمایل به باطل را می‌دهد. بنابراین «حنیف» به کسی گفته می‌شود که در مسیر باشد، ولی بت‌پرستان آن را در مورد خود بکار می‌بردند و مشرکان نیز «حنفاء» خوانده می‌شدند.
این آیه، با آوردن کلمه‌ی «مسلما» در کنار کلمه‌ی «حنیفا»، هم دامن ابراهیم را از لوث شرک پاک کرده است و هم دامن این کلمه‌ی مقدس را از لوث مشرکان.
امام صادق‌علیه السلام در تفسیر عبارت «حنیفا مسلما» فرمودند: «خالصا مخلصا لیس فیه شی‌ء من عبادة الاوثان» یعنی ابراهیم شخصی خالص و برگزیده بود که در او ذره‌ای از پرستش بت‌ها نبود.

ایه 68: از این آیه معلوم می‌شود که نسبت ایمانی، فراتر و محکم‌تر از نسبت خویشاوندی است و افرادی که همفکر و هم خط و هم هدف باشند، به همدیگر نزدیک‌تر از کسانی هستند که در ظاهر قوم و خویشند، ولی به لحاظ فکری و اعتقادی از همدیگر جدایند. امام صادق علیه السلام به یکی از یاران با وفایش فرمود: «انتم والله من آل محمد» به خدا سوگند که شما از آل‌محمد صلی الله علیه وآله هستید. و سپس آیه فوق را تلاوت فرمود. رسول اکرم صلی الله علیه وآله نیز در مورد سلمان فارسی فرمودند: «سلمان منا اهل البیت..
با اینکه آیه فرمود: نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم، پیروان او هستند، لکن نام پیامبر اسلام و مسلمانان را جداگانه برد، تا بهترین نمونه‌ی پیروی را در وجود حضرت محمد صلی الله علیه وآله و مسلمانان، به دنیا نشان دهد.

در روایتی آمده است: «ان ولی محمد من اطاع الله و ان بعدت لحمته، و ان عدو محمد من عصی الله و ان قربت قرابته»دوست و طرفدار محمدصلی الله علیه وآله کسی است که خدا را اطاعت کند، هرچند به لحاظ فامیلی از او دور باشد و دشمن پیامبر کسی است که خدا را نافرمانی کند، هرچند با پیامبر نسبت و نزدیکی داشته باشد.
امام صادق‌علیه السلام فرمود: مراد از «الذین آمنوا» در آیه، امامان و پیروان آنها هستند..


ایه 69: سیمای تهاجم فرهنگی و توطئه‌های دشمن برای بی‌دین کردن مسلمانان را در این آیه و سه آیه بعد می‌بینیم. این آیه خبر از کینه‌های مکتبی، آیه بعد خبر از لجاجت و کفر، آیه هفتاد و یکم خبراز شیوه حق‌پوشی و کتمان آگاهانه، و آیه هفتاد و دوم خبر از تاکتیک فریبنده‌ی دشمن می‌دهد که مجموعا یک تهاجم فرهنگی برخاسته از باطن تاریک، بکارگیری شیوه‌های کتمان، زیر سؤال بردن و تضعیف و تزلزل عقاید توده‌ی مردم است.


** خداوند، نقشه‌های دشمنان دین را افشا وآنان را رسوا می‌کند. «ودت طائفة...»

**شناخت دشمن وبرنامه‌های او، لازمه‌ی درامان ماندن از آسیب‌های احتمالی است. «ودت طائفة...»

**میل به انحراف دیگران، خود یک انحراف بزرگ اخلاقی است. «ودت... و مایضلون الا انفسهم»


ایه 70: ظاهرا این آیه به بشارت‌هایی نظر دارد که اهل کتاب در تورات و انجیل درباره حضرت محمد صلی الله علیه وآله خوانده بودند، ولی به خاطر حفظ موقعیت اجتماعی و منافع مادی، همه‌ی آن نشانه‌های الهی را نادیده گرفتند.

** دانستن تنها کفایت نمی‌کند، پذیرفتن نیز لازم است. «تکفرون... تشهدون»..



نفیسه :

 

62.پس از شرح زندگی مسیح در این ایه به عنوان تاکید هر چه بیشتر میفرماید:اینها سرگذشت واقعی مسیح است نه ادعاهایی همچون الوهیت مسیح یا فرزند خدا بودنش. نه مدعیان خدایی بودن او سخن حق میگفتند ونه انهایی که العیاذ بالله فرزند نامشروعش میخوانند.حق ان است که تو اوردی وتو گفتی او بنده خدا وپیامبر بود که با یک معجزه الهی از مادری پاک وبدون پدر تولد یافت. تولد فرزند بدون پدر در برابر قدرت خدا مساله مهمی نیست .اری! چنین خدایی سزاوار پرستش است نه غیر او.

63.در این ایه کسانی راکه از پذیرش این حقایق سرباز میزنند مورد تهدید قرار داد که اگر با این همه دلایل و شواهد روشن باز هم روی بگردانند بدان که در جستجوی حق نیستند و فاسد و مفسدند.زیرا که خداوند از مفسدان اگاه است.


64.در ایات گذشته دعوت به سوی اسلام بود ولی این ایه دعوت به نقطه های مشترک میان اسلام وایینهای اهل کتاب است. روی سخن ایه با پیامبر است که بگو ای اهل کتاب ! بیایید به سوی سخنی که میان ما وشما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خداوند یگانه به خدایی نپذیرد.با این طرز استدلال به ما می اموزد اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس با شما همکاری کنند بکوشید لااقل در اهداف مهم مشترک همکاری انها را جلب کنید و ان را پایه ای برای پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید .اگر انها بعد از این دعوت منطقی به سوی نقطه مشترک توحید سر برتابند بگویید که دوری شما از حق در روح ما کمترین اثری نمیگذارد وما همچنان به راه خود یعنی راه اسلام ادامه خواهیم داد تنها خدا را میپرستیم وتنها قوانین او را به رسمیت میشناسیم وبشر پرستی در هرشکل وصورت در میان ما نخواهد بود.

65.در اخبار اسلامی امده که دانشمندان یهود و نصاری نجرانی نزد پیامبر (ص)به نزاع درباره حضرت ابراهیم برخاستند .یهود میگفتند :اویهودی بود ونصاری میگفتند:اوفقط نصرانی بود.به این ترتیب هر کدام مدعی بودند که ابراهیم از ماست .این ایه وسه ایه بعد از ان نازل شدو انها را در این ادعاهای بی اساس تکذیب کرد. این ایه روی سخن با انها دارد که ای اهل کتاب چرا درباره ابراهیم به گفتگو ونزاع میپردازید در حالیکه تورات وانجیل بعد از او نازل شده .ایا فکر نمیکنید؟

66.ایه حاضر به طریق دیگر انها را مورد سرزنش قرار میدهد و میگوید شما که در مسایل مربوط به مذهب خودتان که از ان اگاهی داشتید بحث و گفتگو کردید و دیدید که حتی در این مباحث گرفتار چه اشتباهات بزرگی شده اید وچه اندازه از حقیقت دور افتاده اید و در واقع علم شما جهل مرکب بود با این حال چگونه در چیزی که از ان اطلاع ندارید بحث وگفتگو میکنید.اری او میداند که در چه تاریخی ایین خود را بر ابراهیم نازل کرده است.

67.سپس با صراحت تمام به این مدعیان پاسخ میگوید که ابراهیم نه یهودی بود ونه نصرانی بلکه موحد خالص و مسلمان (پاک نهادی)بود.خداوند پس از توصیف ابراهیم (ع)به عنوان حنیف و مسلم میفرماید که او هرگز از مشرکان نبود تا هر گونه ارتباطی میان ابراهیم وبت پرستان عرب را نفی کند.

68.چگونه میتوان خود راپیرو این پیامبر بزرگ که همه پیروان ادیان الهی برای او عظمت قایل هستند دانست!در ایه مورد بحث به این معنی پرداخته و میگوید سزاوارترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی میکردند واین پیامبر (پیامبر اسلام)وکسانی که به اوایمان اورده اند میباشد.اهل کتاب که با عقاید شرک امیز خود اساسی ترین اصل دعوت ابراهیم یعنی توحید را زیر پا گذارده اند و یا بت پرستان عرب که درست در نقطه مقابل ایین ابراهیم (ع)قرار گرفته اند چگونه میتوانند خود راپیرو ابراهیم ودر خط او بدانند ودر پایان ایه به انها که پیرو واقعی مکتب پیامبران بزرگ خدا بودند بشارت می هد که خداوند ولی وسرپرست مومنان است.

69.جمعی از یهود کوشش داشتند افراد سرشناس ومبارزی از مسلمانان پاکدل مثل (معاذ)و(عمار)وبعضی دیگر رابه سوی ایین خود دعوت کنند وبا وسوسه های شیطانی از اسلام بازگردانند.ایه نازل شد وبه همه مسلمانان در این زمینه اخطار کرد.این ایه ضمن افشای نقشه دشمنان اسلام برای دور ساختن تازه مسلمان از اسلام به انها یاداور میشود که دست ازکوشش بیهوده خود بردارند .تربیت مسلمان در مکتب پیامبر(ص)چنان حساب شده و اگاهانه بودکه احتمال بازگشت وجود نداشت .انها اسلام را با تمام هستی خود دریافته بودندودشمنان نمیتوانستند انها راگمراه کنند بلکه با القا شبهات ونسبت دادن خلافها به اسلام وپیامبر (ص)روح بدبینی را در روح خود پرورش میدادند.

70.در ادامه گفتگو درباره فعایتهای تخریبی اهل کتاب در این ایه وایه بعد روی سخن به انها کرده وبه خاطر کتمان حق و عدم تسلیم دربرابران،انها را شدیدا مورد سرزنش قرار میدهد که شما نشانه های پیامبر اسلام (ص)را در تورات و انجیل خوانده اید ونسبت به ان اگاهی دارید،پس چرا راه انکار را پیش میگیرید؟

 

اعظم :


اگر یادتون باشه در آیه 31 شرط دوست داشتن خداوند تبعیت از پیامبر عنوان شده بود (فاتبعونی ) ، در آیه 53 حواریون وقتی داشتن در مورد ایمانشان میگفتند ، فرمودند "اتبعنا الرسول "، در این صفحه هم در آیه 68 خداوند فرموده که "اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه ..."
خلاصه اینکه نمیشه فقط گفت ایمان اوردیم بدون اینکه پیروی در کار باشه ... شرط دوت داشتن خداوند و بودن با پیامبران تبعیت و پیروی از اونهاست .... بر ما واجبه که به سیره پیامبر در زندگی آگاه بشیم و از ایشون تبعیت کنیم ... هم اخلاقی هم عبادی


در ایه 64 هم یه نکته ای وجود داشت که توجه من رو جلب کرد و اون به توافق ریدن بر سر مشترکات هستش ، خیلی وقتها ما با آدمهایی درگیری داریم برای حل و فصل موضوع بهتره برگردیم یه مروری کنیم و ببینیم اشتراکاتمون چی بود از اونجا بیایم جلو معمولا در میاد که مشکل از کجا آب میخوره
این یه روش خیلی خوبه
حتی در مورد خودمون هم میشه ازش استفاده کرد .... شنبدم چیزی با این مضمون از آقای بهجت که اگر در امری شک و شائبه براتون وجودداشت گیج بودین و نمی دونستین تکلیف چیه بر گردین به چند پله قبلتر جایی که بهش یقین و ایمان داشتین ، تو اون یقینها و ایمانها خوب عمل نکردین ، که تو پله های بعد دچار گیجی شدین

در ایه 66 هم یه نکته توجهم رو جلب کرد "لم تحاجون فیما لیس لک به علم " خیلی وقتها ما اینجوری هستیم
موردهایی هستش که علمی نداریم بهش ولی در مورد بحث می کنیم ، مثلا همین قرآن و اسلام ، چیز زیادی نمی دونیم ولی در موردش تحلیلهای بی پایه و ااس می کنیم ... یا در موارد دیگه ، بدون علم هی نظر می دیم
حتی جاهایی به ایتدلالهای خوب دیگران گوش نمی کنیم چون درونی مشکل داریم یه لجبازیهایی تو وجودمون هست مثل قوم یهود و مسیح که کوتاه نمی اومدن در مقابل اسلام ، که نمی ذاره ما هم حق پذیر یاشیم
خیلی باید مراقب باشیم و بیخودی و بی علم در مورد چیزی نظر ندیم و بحث نکنیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۸
* مسافر
چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۷ ب.ظ

57 . صفحه 57

بیست و دوم بهمن :

وحیده :


ایه 53؛لازمه‌ی ایمان، اطاعت از پیامبر است. «آمنا... واتبعنا الرسول»
** ایمان به تمام دستورات الهی لازم است. «بما انزلت»
3- از خداوند بخواهیم که ایمان ما را تثبیت کرده و مارا از حامیان انبیا قرار دهد. «فاکتبنا مع الشاهدین»

ایه 54: امام رضاعلیه السلام فرمود: مراد از مکر خدا، کیفر مکر است وگرنه او اهل مکر نیست.

**گرچه آیه به یکی از سنت‌های الهی اشاره دارد، ولی با توجه به آیات قبل که حضرت عیسی کفر بنی‌اسرائیل را احساس کرد و با توجه به آیه بعد که خداوند عیسی‌علیه السلام را به آسمان بالا برد، استفاده می‌شود که مراد از مکر در اینجا، توطئه‌ی قتل حضرت عیسی است که گروهی در زمان آن حضرت برای خاموش کردن دعوت او نقشه‌ها کشیده و تدبیرها نمودند، حتی برای حبس و دستگیری و معرفی او جایزه تعیین و مقدمات اعدام و به دار آویختن او را فراهم کردند. اما خداوند نقشه‌ی آنها را نقش برآب کرد و او را به بهترین شکل نجات داد.

پیام‌ها:
**خداوند، پشتیبان اولیای خویش است. «ومکروا ومکر الله»

** تدبیر وحرکت انسان، مقدمه‌ی قهر یا لطف خداوند است.

** کیفرهای الهی، با جرم بشر تناسب و سنخیت دارد. «و مکروا و مکر الله»

**اراده وتدبیر خدا، بالاتر از هر تلاش، حرکت وتدبیر است.

ایه 55: نمونه عینی و عملی تدبیر الهی در برابر مکر دشمنان، در این آیه بیان شده است.
امام باقرعلیه السلام فرمود: معراج حضرت عیسی‌علیه السلام، در شب 21 ماه مبارک رمضان بوده است.

پیام‌ها:
** برای سایر انبیا نیز معراج بوده است. «رافعک الی»

**زندگی در میان کفار، مایه‌ی آلودگی، و دوری از آنها، مایه‌ی پاکی و طهارت است. «مطهرک من الذین کفروا»

**پیشگویی غیبی غلبه‌ی مسیحیت بر یهود، از معجزات قرآن است. «جاعل الذین اتبعوک فوق الذین کفروا»

** پیروی از انبیا، رمز پیروزی است. «جاعل الذین اتبعوک فوق الذین کفروا»

** جهانی بودن اسلام، منافاتی با وجود اقلیت‌های مذهبی در پناه اسلام ندارد. از عبارت «الی یوم‌القیامة» استفاده می‌شود که یهود و نصاری تا قیامت می‌باشند.

** بازگشت همه به سوی خداست و او داور بی‌چون و چراست. «الی مرجعکم»

ایه 56 و57؛ در تفسیر اطیب‌البیان، نمونه‌ای از عذاب‌های دنیوی بنی‌اسرائیل، این‌گونه آمده است: 37 سال پس از حضرت مسیح، شخصی به نام طیطوس که از قیصرهای روم بود، بر یهود مسلط شد ومیلیون‌ها نفر از آنان را کشته وهزاران نفر را به اسارت گرفت. او دستور داد اموال آنان را به آتش کشیده و یا غارت کنند و اسیران آنها را طعمه‌ی درندگان کند.
**در کنار تهدید کفار، تشویق اهل ایمان لازم است، چنانکه در کنار ایمان، انجام کارهای نیک لازم است.

پیام‌ها:
** سروکار کفار با خود خداست. «فاعذبهم»

**هرچه اتمام حجت بیشتر باشد، قهر خدا بر انکار کنندگان بیشتر خواهد بود. کسانی که زنده کردن مرده را از عیسی می‌بینند، ولی ایمان نمی‌آورند، مستحق هر نوع عذابی هستند. «فاعذبهم عذابا الیما»
**گاهی خداوند در این دنیا نیز مجازات می‌دهد. «فی الدنیا و الاخرة»
**در برابر قهر خدا، هیچ قدرتی نمی‌تواند مانع باشد. «و ما لهم من ناصرین»

ایه 58: برای رهبری صحیح و قاطع، نشانه‌های الهی و بیان محکم و مستدل لازم است. «الایات والذکر الحکیم»

ایه 59:گروهی از نصاری وارد مدینه شده و به حضور پیامبر صلی الله علیه وآله رسیدند. آنان در گفتگو با پیامبر صلی الله علیه وآله ولادت عیسی علیه السلام را بدون داشتن پدر، نشانه و دلیل الوهیت او عنوان کردند. این آیه نازل شد وجواب آنان را چنین بیان نمود: اگر تولد بدون پدر، دلیل خدا یا فرزند خدا بودن است، خلقت حضرت آدم که مهم‌تر است، چون نه پدر داشت و نه مادر. پس چرا شما آدم را خدا یا فرزند خدا نمی‌دانید؟!

پیام‌ها:

**مخالفان را از همان راهی که پذیرفته‌اند، به حق دعوت کنیم. مسیحیان پذیرفته‌اند که آدم مخلوق خداست، با اینکه پدر و مادر نداشت. «مثل عیسی... کمثل آدم»

** قدرت خداوند در خلقت، محدود نیست. «کن فیکون»

ایه 60؛ کلمه‌ی «ممترین» از «مریة» به معنای شک و تردید است. عین این آیه در سوره‌ی بقره آیه 147 نیز آمده است. با این آیه روشن می‌شود که سخن حق و پایدار تنها از جانب خدایی است که خود حق و ثابت است وگرنه از انسان‌هایی که در طوفان هوسها و غرایز ثباتی ندارند، قانون و سخن پایدار را نمی‌توان انتظار داشت.

پیام‌ها:

** ثبات و حقانیت، جز در راه خدا، کلام خدا و قانون خداوند، وجود ندارد. «الحق من ربک»

** تعداد زیاد مخالفان، تلاش و فعالیت آنان، و ثروت و تبلیغاتشان، نباید در حقانیت راه و عقاید ما تأثیر گذارد. «فلا تکن من الممترین»

ایه 61؛ این آیه ، به آیه‌ی مباهله معروف گشته است.
مباهله، یعنی توجه و تضرع دو گروه مخالف یکدیگر، به درگاه خدا و تقاضای لعنت و هلاکت برای طرف مقابل که از نظر او اهل باطل است.
در تفاسیر شیعه و سنی و برخی کتب حدیث و تاریخ می‌خوانیم که در سال دهم هجری، افرادی از سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیان نجران نیز هیئتی را به نمایندگی از سوی خود برای گفتگو با پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله به مدینه گسیل داشتند. با وجود گفتگوهایی که میان آنان و پیامبر صلی الله علیه وآله رد وبدل شد، باز هم آنان بهانه‌جویی کرده و در حقانیت اسلام ابراز تردید می‌کردند. این آیه نازل شد و خطاب به پیامبر فرمود: به کسانی که با تو محاجه و جدال کرده، و از قبول حق شانه خالی می‌کنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان، خدا را بخوانیم و با حالت تضرع و ابتهال بر دروغگویان نفرین کنیم و هر نفرینی که دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم می‌شود که راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم.
هنگامی که نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم‌صلی الله علیه وآله شنیدند، به یکدیگر نگاه کرده و متحیر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فکر و اندیشه و مشورت کنند. بزرگ نصاری به آنها گفت: شما پیشنهاد را بپذیرید و اگر دیدید که پیامبر با سر وصدا و جمعیتی انبوه برای نفرین می‌آید، نگران نباشید و بدانید که خبری نیست، ولی اگر با افراد معدودی به میدان آمد، از انجام مباهله صرف‌نظر و با او مصالحه کنید.

*روز مباهله، آنها دیدند که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله همراه با دو کودک و یک جوان و یک زن بیرون آمدند. آن دو کودک، حسن و حسین‌علیهما السلام و آن جوان، علی‌بن ابی‌طالب‌علیهما السلام و آن زن فاطمه‌ی زهراعلیها السلام دختر پیامبر صلی الله علیه وآله بودند.
اسقف مسیحیان گفت: من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خداوند بخواهند کوه از جا کنده شود، کنده می‌شود. اگر این افراد نفرین کنند، یک نفر مسیحی روی زمین باقی نمی‌ماند. لذا از مباهله اعلام انصراف کرده و حاضر به مصالحه شدند.
این ماجرا، علاوه بر تفاسیر شیعه، در منابع معتبر اهل سنت نیز آمده است.

گرچه پیامبر می‌توانست خود شخصا نفرین کند وکاری به علی، فاطمه، حسن و حسین‌علیهم السلام نداشته باشد، ولی خدا و رسول، با این عمل به ما فهماندند که این افراد، یاران و شریکان رسول خدا در دعوت به حق و هدف او هستند و همراه او آماده‌ی استقبال از خطر بوده و تداوم‌گر حرکت او می‌باشند.

** آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فقل تعالوا ندع»

**در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله کننده پنج نفر بیشتر نبودند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»

**اهل‌بیت پیامبرعلیهم السلام مستجاب الدعوة هستند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»

** کسی که منطق و استدلال و معجزه، او را به پذیرش حق تسلیم نمی‌کند، باید با او مباهله کرد. «تعالوا... نبتهل»

** اگر مؤمنان محکم بایستند، دشمن به دلیل باطل بودنش عقب نشینی می‌کند. «ندع... نبتهل»

** استدلال را باید با استدلال پاسخ داد، ولی مجادله و لجاجت باید سرکوب شود. «لعنة الله علی الکاذبین»

 

نفیسه : 

 

53.در این ایه جمله هایی نقل شده که بیانگر نهایت توحید واخلاص حواریون است.انها ایمان خویش را به پیشگاه خداوند چنین عرضه داشتند که خدایا ما به انچه تو نازل فرمودی ایمان اوردیم واز حضرت عیسی پیروی میکنیم پس ما را در زمره گواهان بنویس.

54.پس از شرح ایمان حواریون ،در این ایه اشاره به نقشه های شیطانی یهود کرده میگوید که یهود و سایر دشمنان مسیح برای نابودی او و ایینش نقشه کشیدند و خداوند برای حفظ او و ایینش چاره جویی کرد و خداوند بهترین چاره جویان است. بدیهی است نقشه های خدا بر نقشه های همه پیشی میگیرد ،چرا که انها معلوماتی اندک وقدرتی محدود دارند و علم وقدرت خداوند بی پایان است.

55.این ایه همچنان ادامه ایات مربوط به زندگی حضرت مسیح(ع) است .به استناد ایه 157سوره نساء در بین مفسران معروف است که مسیح هرگز کشته نشد و خداوند او رابه اسمان برد.ایه مورد بحث ناظر به همین معنی است .منظور از پاکیزگی ،یا نجات او از چنگال افراد پلید و بی ایمان است ویا از تهمتهای ناروا وتوطءه های ناجوانمردانه ،که در سایه پیروزی ایین او حاصل شد.این ایه یکی از ایات اعجاب امیز و از پیشگوییها واخبار غیبی قران است که میگوید پیروان مسیح همواره بر یهود که مخالف مسیح بودند برتری خواهند داشت.انچه از پیروزیها گفته شد مربوط به این جهان است محاکمه نهایی و گرفتن نتیجه اعمال چیزی است که در اخرت خواهد امد.

56.این ایه وایه بعد خطاب به حضرت مسیح است میفرماید:بعد از انکه مردم به سوی خدا بازگشتند و او در میان انان داوری کرد ،صفوف از هم جدا میشود وکسانی که حق را دیدند ولی انکار کردند مجازات میشوند در حالیکه هیچ یاوری ندارند.

57.سپس به گروه دوم اشاره دارد:انها افرادی هستند که به خدا ایمان اوردند وعمل صالح انجام دادند که پاداش خود را میگیرند .بنابراین خدایی که ظالمان را دوست ندارد هرگز در حق بندگان ستم نخواهد کرد و اجر انها را بطورکامل خواهد داد.

58.پس از شرح داستان مسیح ،در این ایه روی سخن را به پیامبر اسلام (ص) کرده میگوید :اینها را که بر تو میخوانیم از نشانه های حقانیت تو و یاداوری حکیمانه است که به صورت ایات قران بر تو نازل گردیده و خالی از هر گونه باطل و خرافه است .این در حالی است که دیگران سرگذشت این پیامبر بزرگ را به هزار گونه افسانه ودروغین و خرافات و بدعتها الوده اند.

59.قبلا گفتیم مقدار زیادی از ایات این سوره در پاسخ گفتگوهای مسیحان نجران نازل شده است ،انها در یک هیات شصت نفری برای گفتگو با پیامبر (ص) وارد مدینه شدند.از جمله مسایلی که در این گفتگو مطرح شد این بود که انها پرسیدند:ما را به چه چیز دعوت میکنی ؟پیامبر فرمود:به سوی خدای یگانه واین که مسیح بنده ای از بندگان اوست وحالات بشری داشت .انها این سخن را نپذیرفتند وبه ولادت عیسی (ع)بدون پدر اشاره کرده و ان را دلیل بر الوهیت او خواندند .ایه نازل شد وبه انها پاسخ داد و چون حاضر به قبول پاسخ نشدند انها را دعوت به مباهله کرد.ایه ناظر به کسانی است که ولادت حضرت مسیح (ع)را بدون پدر ،دلیل بر فرزندی او نسبت به خدا ویا الوهیتش میگرفتند .اگر مسیح بدون پدر دنیا امد جای تعجب نیست زیرا موضوع ادم (ع)از اینهم شگفت انگیزتر بود چون او بدون پدر ومادر بدنیا امد سپس به غافلان میفهماند که هر کاری در برابر اراده حق سهل واسان است تنها کافی است بفرماید:موجود باش ان هم موجود میشود.

60.در این ایه برای تاکید انچه در ایات قبل امد میفرماید: اینها که برتو میخوانیم حق است واز جانب پروردگارت، هرگز تردیدی نداشته باش.

61.این ایه و دو ایه قبل در مورد درباره هیات نجرانی نازل شده .وقتی گفتند که ایا دیده ای فرزندی بدون پدر متولد شود ؟در این هنگام ایه:ان مثل عیسی عند الله ...نازل شد و هنگامی که پیامبر (ص)انها رابه مباهله دعوت کرد انها تا فردای ان روزاز حضرتش مهلت خواستند .فردا که شد پیامبرامد در حالیکه دست علی (ع)را گرفته بود و حسن وحسین (علیهما السلام)در پیش روی او راه میرفتند و فاطمه (علیهاالسلام)پشت سرش بود. در روایت امده اسقف مسیحیان به انها گفت:من صورتهایی را میبینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوهها را از جا بر کند چنین خواهد کرد هرگز با انها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد ویک نصرانی تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند .این ایه بعد از ایاتی نازل شد که با استدلال، خدا بودن مسیح را نفی میکردند اما چون نجرانی ها به ستیز بر خواستند، این ایه مباهله نازل گردید.

 

اعظم : 

 

ممنون از دوستان خوبم که تفسیر رو گذاشتن ، از اونجایی که تفاسیر دوستان کامل بود من دیگه تفسیر نمی ذارم ... فقطیه نکته تو آیه 61 هستش که از حضرت علی به جان پیامبر تعبیر شده .... چیزی فراتر از صحابه ، یار ، دوست .... انگار خود خود پیامبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۷
* مسافر
سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۵ ب.ظ

56 . صفحه 56

بیست و یکم بهمن :

وحیده :

ایه 46: سخن گفتن در گهواره و پیش گویى از اینده از معجزات حضرت عیسى است.

**کسی که می‌تواند به مریم، بدون داشتن همسر فرزند دهد، می‌تواند در گهواره، زبان کودک او را به سخن گفتن باز کند. «یکلم الناس فی المهد»

** آنجا که خدا بخواهد پاکدامنی را از اتهام پاک نماید، زبان بسته‌ی کودک را باز می‌کند. «یکلم الناس فی المهد»

**اگر خدا بخواهد،حتى یک کودک نیز مى تواند همانند بزرگسالان سخن گوید.واین نشانه ى اراده ى خداوندى است.
 
**از مادری صالحه چون مریم، فرزندی مثل عیسی پدید می‌آید. «من‌الصالحین»

**بعضی‌امامان همچون امام‌جواد، امام‌هادی وامام‌زمان‌علیهم السلام درکودکی‌به‌مقام‌امامت‌رسیده‌اند..

 ایه 47:اراده‌ی خداوند است که سبب پیدایش وآفرینش موجودات مى شود.وتنها خداوند است که می‌تواند بدون نیاز به اسباب و وسیله, چیزى خلق کند..

او سبب‌ساز و سبب سوز است، گاهی تأثیر چیزی را از آن می‌گیرد و گاهی به چیزی اثر می‌بخشد. پیدایش وبقا و آثار همه چیز بسته به اراده و خاست اوست.

**خداوند در پاسخ زکریا فرمود: «یفعل مایشاء» و در جواب مریم فرمود: «یخلق مایشاء» شاید رمزش این باشد که فرزند برای بانوی بی‌شوهر شگفت آورتر از فرزند برای پیرمرد باشد ادست

** شرط آفرینش، اراده‌ی حتمی الهی است. «قضی امرا... کن فیکون»

ایه 48؛ درتفاسیر شیعه و سنی می‌خوانیم که مراد از تعلیم کتاب، آموزش خط و نوشتن است ومراد از حکمت، آگاهی بر مصالح و مفاسد اشیا و افعال و اخلاق و عقاید است، خواه آثار دنیوی باشد، خواه اخروی.

**یکی از اصول و شرایط رهبری الهی، داشتن آگاهی‌های لازم است. آگاهی براساس علم و حکمت وکتب آسمانی. «یعلمه الکتاب و...»

**رهبر هر زمانی باید به حوادث و قوانین گذشته نیز آگاه باشد. خداوند به عیسی علیه السلام، تورات موسی علیه السلام را آموخت. «والتوراة»

ایه 49؛ هرپیامبری باید معجزه‌ای داشته باشد.و معجزه‌اش نیز باید متناسب با شرایط وافکار مردم آن عصر باشد. امام رضاعلیه السلام فرمود: عیسی‌علیه السلام در زمانی ظهور کرد که بیماری‌ها شیوع داشته و مردم به طبیب نیاز داشتند. لذا معجزات آن حضرت در جهت شفای بیماران بود.

**اگر ولی خدا از گل پرنده‌ای می‌سازد، پس زنده شدن مردگان در روز قیامت با قدرت الهی کار مشکلی نیست.

**معجزه، جلوه‌ای از ربوبیت خدا و در راستای هدایت وتربیت انسان‌هاست. «جئتکم بایة من ربکم»

** اولیای خداوند با اذن او قدرت تصرف و تغییر در نظام آفرینش را دارند. «انفخ فیه فیکون طیرا باذن الله»

**انبیا علم غیب دارند وحتی به جزئیات زندگی مردم آگاهند. «انبئکم بما تأکلون و ما تدخرون فی بیوتکم»

ایه 50:پیامبران، یکدیگر را قبول دارند و تصدیق می‌کنند. «و مصدقا...»

** دین، یک جریان است نه یک جرقه، و همه‌ی انبیا دارای هدفی واحد هستند. «و مصدقا لما بین یدی من التوراة»

** وعده‌ی محرومیت زدایی، رفع محدودیت‌ها و اعطای آزادی‌های صحیح و معقول، رمز استقبال مردم است. «لاحل لکم بعض الذی حرم علیکم»

** بعضی از محدودیت‌ها در ادیان سابق، جریمه‌ی موقت الهی بوده‌اند، نه حکم دائمی الهی. «لاحل لکم بعض الذی حرم علیکم»

** انبیا همان گونه که دارای ولایت تکوینی هستند و قدرت تصرف در هستی را دارند؛ «اخلق لکم» صاحب ولایت تشریعی نیز هستند وقانون وضع می‌کنند. «لاحل لکم...»

** تنها کسی حق دارد قانون را عوض کند که رسول خدا و دارای معجزه باشد. بعد از جمله «احل لکم» جمله «جئتکم بآیة» آمده است.

**معجزه از شئون ربوبیت الهی و برای هدایت وتربیت مردم است. «آیة من ربکم»

**هر کس اهل تعصب وتحجر باشد و تغییرات بجا را نپذیرد، تقوا ندارد. «لاحل لکم... اتقوا الله»

** لازمه‌ی تقوا، اطاعت از پیامبر است. «فاتقوا الله و اطیعون»

ایه 51: بر خلاف انجیل‌های تحریف شده کنونی، که از خداوند به عنوان پدر عیسی‌علیه السلام نام می‌برند، قرآن جمله‌ی «ربی و ربکم» را از زبان حضرت عیسی نقل می‌کند، تا با هرگونه تفکر غلط و ادعای الوهیت درباره حضرت عیسی مبارزه کند. زیرا خداوند، پروردگار عیسی و سایر مردم است.
حال که بناست راهی را طی کنیم، راه خدا و بندگی او را بپذیریم که راهی مستقیم و بدون انحراف است. در حالی که راههای دیگران دارای لغزشگاه‌ها، محدودیت‌ها و تابع هوس‌های درونی طاغوت‌هاست.

**فلسفه‌ی عبادت ما، ربوبیت خداوند است. «ان الله ربی و ربکم فاعبدوه»

** عیسی‌علیه السلام در مخلوق بودن وتحت تربیت بودن، همانند سایر مردم است. «ربی و ربکم»

**عبادت و بندگی خدا، راه مستقیم سعادت است. «فاعبدوه هذا صراط مستقیم»

ایه 52:با اینکه بنی‌اسرائیل، زنده کردن مردگان و شفادادن کوران را از حضرت عیسی‌علیه السلام دیدند، ولی باز هم لجاجت ورزیده و کفر می‌گفتند، به گونه‌ای که به فرموده‌ی امام صادق‌علیه السلام، عیسی سخنان کفرآمیز آنان را می‌شنید.

«حواریون» جمع «حواری» به معنای تغییر دهنده مسیر است. حواریون، کسانی بودند که مسیر انحرافی مردم را رها و به راه حق پیوستند.
تعداد آنان دوازده نفر بود واسامی آنان در انجیل متی‌ ولوقا آمده است. امام رضاعلیه السلام فرمود: آنان افرادی بودند که هم خود را پاک ونورانی کردند و هم برای پاک کردن دیگران کوشیدند.

**هوشیاری در شناخت افکار و عقاید مردم، شرط رهبری است. «فلما أحس عیسی منهم الکفر»

 نفس عیسی، مرده را زنده می‌کند، کور مادر زاد را شفا می‌بخشد، اما انسان‌های لجوج از آن بهره‌ای نمی‌برند. «فلما احس عیسی منهم الکفر...»

انبیا، گرفتار کفار لجوج بودند و یاران اندک داشتند. «احس عیسی منهم الکفر»

**بی‌تقوایی و عدم اطاعت از رهبری، نوعی کفر است. «فاتقوا الله واطیعون فلما احس عیسی منهم الکفر»

**شناخت نیروهای وفادار وسازماندهی وتمرکز بر آنان وجداسازی جبهه‌ی حق از باطل، برای رهبری و ادامه حرکت او ضروری است. «من أنصاری الی الله»

**انبیا، مردم را برای خدا می‌خواهند، نه خود. «من انصاری الی الله...نحن انصارالله»

**یاری کردن منادیان الهی، یاری خداوند است. «نحن انصار الله»

**سبقت در حمایت از رهبران دینی، دارای ارزش است. با اینکه حضرت عیسی طرفدارانی داشت، ولی خداوند از ایمان حواریون ستایش نموده، و این به خاطر سبقت و صراحت آنان است. «من انصاری... نحن انصارالله»

**مقام تسلیم در برابر خداوند، پس از مرحله ایمان است. «امنا بالله... مسلمون»

** انبیا، شاهدان و گواهان در قیامت هستند. «واشهد بانا مسلمون»

 

نفیسه :

46.در این ایه به یکی از فضایل و معجزات حضرت مسیح اشاره میکند و ان سخن گفتن این پیامبر در گهواره بود.ذکر (فی المهد)(کهلا) ممکن است اشاره به این مطلب داشته باشد که او در گهواره همانگونه سخن میگفت که در موقع رسیدن به کمال عمر .یعنی سخنانی سنجیده وپرمحتوا وحساب شده ونه سخنانی کودکانه.

47.دراین ایه داستان مریم ادامه میابد.وقتی که بشارت تولد حضرت مسیح (ع)راشنید گفت چگونه فرزندی خواهم داشت درحالیکه هرگز همسری نداشتم.ولی خداوند به این شگفتی پایان داد و فرمود وقتی خداوند چیزی را مقرر کند وفرمان وجود انرا صادر نماید تنها به ان میگوید موجود باش ان نیز موجود میشود.

48.به دنبال صفات چهارگانه ای که در ایات قبل برای حضرت مسیح ذکر شد *ابرومند در دنیا واخرت بودن ،از مقربان بودن ،سخن گفتن در گهواره واز صالحان بودن*به دو صفت دیگر ان پیامبر بزرگ اشاره میکند [خداوند به او کتاب ودانش وتورات وانجیل می اموزد ]جمله فوق نخست به تعلیم کتاب وحکمت بطور کلی اشاره میکند وبعد دو مصداق روشن این کتاب وحکمت یعنی تورات و انجیل رابیان مینماید.

49.ایه مذکور به معجزات حضرت مسیح میپردازد :1.از گل چیزی به شکل پرنده میسازد و در ان میدمد وبه فرمان خدا پرنده میشود.2.درمان بیماریهای صعب العلاج یا غیره مثل نابینایی،برص 3.زنده کردن مردگان به اذن خداوند 4.خبر دادن از اسرار نهانی مردم .از مفاد ایه فوق وایات مشابه ان استفاده میشود که فرستادگان واولیای خدا به اذن او میتواند هنگام لزوم در جهان تکوین و افرینش تصرف کنند وبرخلاف عادت وجریان طبیعی حوادثی به وجود اورند .

50.این ایه نیز ادامه سخنان حضرت مسیح(ع) است ودر واقع بخشی از اهداف بعثت خود را شرح میدهد: 1.تصدیق تورات 2.تحکیم مبانی واصول ان 3.حلال کردن بعضی چیزهایی که براثر ظلم وگناه حرام شده بود مثل گوشت شتر وپاره ای از چربیهای حیوانات وبعضی از پرندگان وماهیها.

51.برای دفع هرگونه ابهام واشتباه وبرای این که تولد استثنایی عیسی(ع) دستاویزی برای الوهیت او نشود،حضرت عیسی(ع) مردم را به پرستش خداوند دعوت میکند.در ایات دیگر قران نیز کرارا میخوانیم که حضرت مسیح روی مساله عبودیت وبندگی خود در پیشگاه خدا تکیه میفرمود وبرخلاف انچه که در انجیلهای تحریف یافته کنونی از زبان مسیح (ع)نقل شده که او غالبا کلمه پدر را درباره خدا به کار میبرد قران مجید کلمه (رب)(پروردگار) ومانند ان را از اونقل میکند که دلیلی است بر نهایت توجه او نسبت به مبارزه با شرک وبا دعوی الوهیت حضرت مسیح(ع)ولذا تا زمانی که حضرت مسیح در میان مردم بود هیچ کس جرات نکرد او را یکی از خدایان معرفی کند بلکه به اعتراف محققان مسیحی مساله تثلیث واعتقاد به خدایان سه گانه از قرن سوم میلادی پیدا شد.

52.مطابق پیشگویی وبشارت موسی (ع)جمعیت یهود قبل از امدن عیسی منتظر او بودند اما هنگامی که اوظاهر گشت ومنافع نامشروع جمعی از منحرفان بنی اسراییل به خطر افتاد ،تنها گروه معدودی گرد مسیح را گرفتند .قران از این افراد پاک به عنوان حواریون نام برده است. حواریون برای اثبات اخلاص خود در پاسخ گفتند ما یاران خداییم وایین او را یاری میکنیم ونگفتند یاور تواییم! امام رضا (ع) فرمودند :از نظر عامه مردم به این خاطر حواریون به این نام خوانده شدند که انها لباس کثیف را با شستن تمیز میکردند .این کلمه از (الخبز الحواری)مشتق شده است واز نظر ما به این دلیل است که انها درون خود ودیگران را با پند واندرز از الودگی گناهان پاک وتمیز میکردند.

اعظم:


خداوند همه رو امتحان میکنه و این سنت الهیه که از اول خلقت بوده
و جالبه مقربینش رو سخت تر امتحان کرده
پیامبران و تک تک امامانمون رو ....
یکی از این مقربین حضرت مریم بوده که واقعا امتحان سختی شده ، عابده و پرهیزکاری که حتما حتما مورد اتهام سختی قرار گرفته
جایی که با همه قرب و نزدیکیی که با خداوند داشته ،ارزوی مرگ کرده
در ایه 46 خداوند قدری خاطرش رو اسوده میکنه که فرزندت در گهواره حرف میزنه و این خودش اتهام بزرگ رو از تو دور میکند

ایه 47:خداوند میگه که این قوانین علت و معلولی که در هستی وجود داره برای برقراری نظام هستی گذاشته شده
این قوانین رو خود خدا گذاشته و براش سخت نیست که اون قوانین رو برداره
مثل همین خلقت بدون پدر
خلقت خداوند از نوع "کن فیکون "هستش

ایه 49 :تاکید خداوند بر عبارت "باذن الله " چون در خلق کردن و زنده ساختن و شفا دادن امکان لغزش مردم زیاده اینکه نسبت الوهیت به حضرت عیسی بدن

ایه 52: حضرت عیسی بعد از تلاش و دعوت و استدلال و معجزه علایم کفر رو در قومش "حس کرد "
بعدش یه کارتشکیلاتی انجام داد و اون متمرکز کردن قواش برای حفظ دعوتش بود
سوال کرد چه کسانی یاران منند که از حواریون جواب مثبت گرفت
در قران بر ایمان حواریون صحه گذاشته شده
اما در انجیل تحریف شده جملاتی مبنی بر لغزش همگی انها و حتی خیانت یکی از انها به عیسی وجود داره

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۵
* مسافر
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۰۴ ق.ظ

55 . صفحه 55

 

بیستم بهمن :

 

نفیسه :

38.سالهای درازی از عمر زکریا وهمسرش گذشته بود واز نظر معیارهای طبیعی بسیار بعید به نظر می رسید که صاحب فرزند شود با ایمان به قدرت پروردگار ومشاهده وجود میوه های تازه در غیر فصل،قلب اولبریز از امید گشت که شاید در فصل پیری ،میوه فرزند بر شاخسار وجودش اشکار شود به همین دلیل هنگامی که مشغول نیایش بود از خداوند تقاضای فرزند کرد.

39.هنگامی که در محراب ایستاده بود ومشغول نیایش بود ،فرشتگان وی را صدا زدند که خداوند تو را به یحیی بشارت میدهد که کلمه خدا (حضرت عیسی)راتصدیق میکند، اقا ورهبر خواهد بود،از هوی وهوس برکنار وپیامبری از صالحان است.خداوند اجابت دعای او رابه وسیله فرشتگان خبر دادوپنج صفت از اوصاف این فرزند پاکیزه رابیان داشت.


40.زکریا از شنیدن این بشارت غرق شادی وسرور شد ودر عین حال نتوانست شگفتی خود رااز چنین موضوعی پنهان کند و سوال کرد چگونه با این شرایط فرزندی خواهم داشت .پاسخ امد:خداوند هر کاری که بخواهد انجام میدهد .با این پاسخ کوتاه که تکیه بر نفوذ اراده ومشیت الهی داشت زکریا قانع شد.

41.زکریا تقاضایی نشانه ای بر این بشارت میکند تا قلبش مالامال ازاطمینان شود .خداوند این نشانه را قرار داد که زکریا سه روز با ایما واشاره سخن میگوید وزبان او بدون هیچ عیب وعلت برای گفتگو با مردم از کار می افتد .در حالیکه به ذکر خدا مترنم بود.خدایی که میتواند زبان بسته را به هنگام ذکرش بگشاید ،قادر است از رحم عقیم وبسته فرزندی با ایمان که مظهر یاد پروردگار باشد به وجود اورد.


42.فرشتگان به مریم بشارت دادند که خداوند تورابرگزیده وپاک ساخته وبرتمام زنان جهان برتری داده است .این برگزیدگی وبرتری مریم برتمام زنان عالم نبود جز در سایه تقوا وپرهیزگاری.اری او برگزیده شده تا پیامبری همچون عیسای مسیح به دنیا اورد.

43.این ایه سخن از خطاب دیگری از فرشتگان به مریم است که اورا به شکرانه این نعمتهای بزرگ دعوت به سجده ورکوع در برابرخداوند میکنند.

44.این داستانها به صورت صحیح وخالی از هر گونه خرافه در هیچیک از کتب پیشین که تحریف یافته است وجود ندارد وسند ان تنها وحی اسمانی قران است.ازاین ایه وایاتی که در سوره صافات درباره یونس امده استفاده میشود که برای مشکل ویا در هنگام مشاجره ونزاع وهنگامی که کاربه بن بست میرسد و هیچ راهی برای پایان دادن به نزاع دیده نمیشود میتوان از قرعه استمداد جست.

45.از این ایه به بعد به بخش دیگری از زندگی مریم که جریان تولد فرزندش حضرت مسیح(ع)است ،میپردازد.فرشتگان گفتند :ای مریم خداوند تو را به کلمه ای (وجود و عظمتی)ازسوی خودش بشارت میدهد که نامش عیسی است که در این جهان وجهان دیگر ابرومند وبا شخصیت واز مقربان خواهد بود.

 

اعظم :

با توجه به اینکه آیات این صفحه از ترجمه بسیار روان و قابل فهمه و تفسیرهای خوبی که نفیسه جان همیشه زحمتش رو می کشه مطالب صفحه رو واضح تر کرده من تفسیری نمی ذارم فقط چند تا نکته برای من جالب بوده که عنوانش میکنم اینکه چقدر برداشت من درست باشه هم خداوند عالمه


یه نکته اینکه مهم برکت زندگی هستش ، خیلی از پیامبرها در پیری فرزند اوردن ، اونم یکی یا دوتا مثل حضرت زکریا که یحیی فرزندش بود و حضرت ابراهیم که حق و یعقوب رو در سن پیری خداوند بهشون عطا کرد یا عمران که حضرت مریم رو خداوند بهش عطا کرد
فرزند پاک و صالح که ذریه ای طیب و پاک ازش به وجود میاد ، خیلی مهمه
کیفیت از کمیت بهتره

فرزند مایه امتحان خیلی ها بوده داشتن و نداشتنش ، دیر اومدن و زود اومدنش و کم بودن و زیاد بودنش و الی آخر

تو آیه 38 و آیه 36 دعای مادر حضرت مریم و حضرت زکریا برای "ذریه"(سکه همون نسل هستش )پاک و طیب بود
چه خوبه وقتی آدم برای فرزند صالح داشتن دعا می کنه برای یک نسل پاک داشتن دعا کنه
(نوه ها و نتیجه ها و .... )

معمولا پیامبرها از خداوند نشونه می خواستند ما هم در حد و اندازه خودمون میتونیم خواتار نشونه باشیم و اگه واقعا طالب باشیم خداوند نشونه بهمون نشون میده

زن می تونه به مقام های عالی معنوی برسه در سایه ایمان و پرهیزکاری

یه کلمه ای هم که تو آیه 39 من بهش تا حالا دقت نکرده بودم صفت "حصور" برای حضرت یحیی بود که به معنی خویشتن داری کامل در زمینه شهوت جنسی هستش ... (حضرت مریم دخترخاله حضرت یحیی بودن )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۳ ، ۰۵:۰۴
* مسافر
يكشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۰۶ ق.ظ

54 . صفحه 54

نوزدهم بهمن :

وحیده :


ایه 30: در ایه قبل سخن از علم و قدرت خداوند بود و این ایه هم نمونه اى از علم و قدرت خداست.
در تفسیر برهان امده که امام سجاد در مسجد النبى در هر موعظه این ایه را براى مردم تلاوت مى کردند..

اعمال انسان محو نمی‌شود و در قیامت در برابر او حاضر می‌گردد. «محضرا» وهمین اعتقاد .مانع گناه مى شود.

** گنهکاران، در قیامت از اعمال خود شرمنده‌اند، اما چه سود؟ «تود لو ان بینها»در ان روز ارزوها هم نشدنى است.

**بسیاری از اعمالی که در دنیا مورد علاقه انسان است، در قیامت مورد تنفر او قرار خواهد گرفت. «تود لو ان بینها و بینه أمدا بعیدا»

**خدا پروایی، مانع گناه است. «یحذرکم الله»

**سرچشمه‌ی هشدارهای الهی، محبت و رأفت اوست. «یحذرکم الله نفسه والله رؤف بالعباد»

**بیم و امید در کنار هم نقش تربیتی دارند. امید، به تنهایی سبب غرور، وبیم از تنهایی، سبب یأس می‌شود. «یحذرکم الله نفسه... والله رؤف بالعباد...

ایه 31: این ایه جایگاه پیامبر و لزوم اطاعت از او را بیان مى کند.
**هر ادعایی با عمل ثابت می‌شود.«ان کنتم تحبون الله فاتبعونی»
**لازمه‌ی ایمان به خدا، پیروی از اولیای خداست. «فاتبعونی»

**هر کس در عمل سست است، در حقیقت پایه‌ی محبت او سست است. «تحبون... فاتبعونی»
 
** عمل، سخن و سکوت رسول خدا، حجت و قابل پیروی است. «فاتبعونی»

**اگر می‌خواهید خداوند شما را دوست بدارد، باید از سنت رسول الله پیروی کنید. «فاتبعونی یحببکم الله»

** انسان می‌تواند به جایی برسد که رضای او، رضای خدا و پیروی از او، پیروی از خدا باشد. «فاتبعونی یحببکم الله»

** بهترین پاداش‌ها، پاداش معنوی است. محبوبیت نزد خدا ودریافت مغفرت، بهترین پاداش برای مؤمنان است. «یحببکم الله»

** نشانه‌ی دوستی، سرپوش گذاردن روی بدی‌ها و برخورد با عفو و رحمت است ایه 32: این ایه جایگاه پیامبر و لزوم اطاعت از او را بیان مى کند.
**هر ادعایی با عمل ثابت می‌شود.«ان کنتم تحبون الله فاتبعونی»
**لازمه‌ی ایمان به خدا، پیروی از اولیای خداست. «فاتبعونی»

**هر کس در عمل سست است، در حقیقت پایه‌ی محبت او سست است. «تحبون... فاتبعونی»
 
** عمل، سخن و سکوت رسول خدا، حجت و قابل پیروی است. «فاتبعونی»

**اگر می‌خواهید خداوند شما را دوست بدارد، باید از سنت رسول الله پیروی کنید. «فاتبعونی یحببکم الله»

** انسان می‌تواند به جایی برسد که رضای او، رضای خدا و پیروی از او، پیروی از خدا باشد. «فاتبعونی یحببکم الله»

** بهترین پاداش‌ها، پاداش معنوی است. محبوبیت نزد خدا ودریافت مغفرت، بهترین پاداش برای مؤمنان است. «یحببکم الله»

** نشانه‌ی دوستی، سرپوش گذاردن روی بدی‌ها و برخورد با عفو و رحمت است. «یحببکم... یغفر لکم»
** کارهای نیک، مایه‌ی آمرزش گناهان است. «فاتبعونی... یغفرلکم ذنوبکم» واطاعت وپیروی از پیامبر، موجب دریافت عفو الهی است.
 «یحببکم... یغفر لکم»
** کارهای نیک، مایه‌ی آمرزش گناهان است. «فاتبعونی... یغفرلکم ذنوبکم» واطاعت وپیروی از پیامبر، موجب دریافت عفو الهی است.

ایه 32: رفتار و گفتار و کردار پیامبر حجت است، زیرا اطاعت از پیامبر در کنار اطاعت خداست. «اطیعوا الله و الرسول»

**محبوب شدن یا منفور شدن در نزد پروردگار، به دست خود ماست. «فان تولوا فان الله لا یحب الکافرین»

** سرپیچی از فرمان پیامبر، برابر با کفر است. «ان الله لایحب الکافرین»

ایه 33؛
**انسان‌ها همه در یک سطح نیستند و خدای حکیم، بعضی را برگزیده است تا مسئولیت سنگین رسالت را بر دوش آنان بگذارد. «ان الله اصطفی»

** اولین انسان، پیامبر خدا بوده تا بشر هیچ‌گاه بدون هدایت نماند. «اصطفی آدم»

** جریان بعثت، در طول تاریخ بشر استمرار داشته است. «اصطفی آدم و نوحاو...»

ایه 34؛
**در طول تاریخ، دودمان نبوت از نسل پاکان بوده است. «اصطفی... علی العالمین ذریة...»

** بعضی از ویژگی‌ها وکمالات از طریق وراثت منتقل می‌شود. «بعضها من بعض»

** خداوند حتی بر گفتار ورفتار برگزیدگان خود نظارت دارد. «اصطفی... سمیع علیم»

ایه 35: رشد معنوی زن تا آنجا بالا می‌رود که بعد از سالها انتظار، فرزند خود را نذر خدمت خانه خدا می‌کند. «امرأت عمران رب انی نذرت لک»
** افراد دوراندیش، قبل از تولد فرزند به فکر مسیر خدمات او نیز هستند. «نذرت لک ما فی بطنی محررا»
** از خود بگذریم و تنها در راه خدا صرف کنیم. «نذرت لک»

**موضوع نذر، تاریخی بس طولانی در ادیان الهی دارد. «رب انی نذرت»

**کسانی در خدمات دینی موفق‌ترند که تمام وجود خود را صرف خدمت نمایند، نه بخشی از وقت را. «محررا»
**خدمت فرزند به مادر، حق طبیعی مادر و قابل گذشت است. «محررا»
** اگر عزیزترین ومحبوب‌ترین چیزها را می‌دهید، به فکر قبولی آن نیز باشید. «فتقبل»


ایه 36: مادر انتظار داشت فرزندش پسر باشد، تا بتواند خدمتکار بیت‌المقدس شود، لذا چون نوزاد دختر به دنیا آمد، با حسرت گفت: پروردگارا! فرزند دختری زاده‌ام حال چگونه به نذرم عمل کنم؟ اما خداوند برای تسلی خاطر این مادر می‌فرماید: آن پسری که انتظارش را داشتی به خوبی این دختر نیست، زیرا این دختر دارای کمالاتی است و مادر پسری می‌شود که او نیز مایه‌ی برکت خواهد بود، پس بهره‌ی تو از نسل مبارک چندین برابر خواهد شد.
«مریم» به معنای «عابده» و«خادمه» است و این نام 34 مرتبه در قرآن آمده است...

**تمایلات انسان مهم نیست، مصلحت و خواست خداوند مهم است. «والله اعلم بما وضعت»

** گاهی دختر در پاکی و پاکدامنی، به جایی می‌رسد که هرگز پسر به آن نمی‌رسد. «لیس الذکر کالانثی»
** حضرت مریم مقام والایی دارد. «لیس الذکر کالانثی» مراد از «الانثی» زن خاصی است.

** برای فرزندان خود، نام نیکو انتخاب نمایید. «انی سمیتها مریم»

**قبل از هر چیز، به فکر سلامتی فرزند از شر شیطان باشید. «اعیذها»

**برای تأمین سعادت فرزند، تنها به تربیت خود متکی نباشیم، او را به خدا بسپاریم که توانایی‌های ما محدود وعوامل انحراف زیاد است. «اعیذها بک..

ایه 37؛ کسی که در راه خدا گام بر دارد، دنیای او نیز تأمین می‌شود. مادر مریم فرزندش را برای خدا نذر کرد، خداوند در این آیه می‌فرماید: هم جسم او را رشد دادیم و هم سرپرستی مانند زکریا برای او قرار دادیم و هم مائده آسمانی بر او نازل کردیم.
رزق بی‌حساب، به معنای نداشتن حساب نیست، بلکه به معنای خارج بودن از محاسبات عمومی است. «یرزق من یشاء بغیر حساب»
حضرت مریم از نظر ظاهری وجسمی، رشد کامل وخوبی داشت. «فانبتها نباتا حسنا»
مادری همانند مریم، محل تربیتی مثل مسجد و سرپرستی همچون زکریای پیامبر وبا تغذیه‌ای بهشتی، محصولش فرزندی چون عیسی می‌شود. عوامل مؤثر در تربیت عبارتند از:
روح پاک مادر. «تقبلها ربها بقبول حسن»
جسم سالم. «نباتا حسنا»
تعلیم و تربیت الهی. «کفلها زکریا»
تغذیه پاک. «وجد عندها رزقا»

 

نفیسه :


30.این ایه تکمیلی است بر انچه که در ایه قبل امد واز حضور اعمال نیک وبد در قیامت پرده بر میدارد .در واقع این جمله معجونی است از بیم وامید ،از یک سو اعلام خطر میکندو هشدار میدهد از سوی دیگر بندگان رابه لطفش امیدوار میسازد تا تعادلی میان خوف ورجا که عامل مهم تربیتی انسان است برقرار شود.

31.جمعی در حضور پیامبر ادعای محبت به پروردگار کردند در حالیکه عملشان اینگونه نبود .این ایه وایه بعد نازل شد.این ایه مفهوم دوستی واقعی راتبیین میکند.محبت یک علاقه قلبی ضعیف وخالی از هرگونه اثر نیست بلکه باید اثار ان در عمل انسان منعکس باشد.این ایه نه تنها به مدعیان محبت پروردگار در عصر حضرت محمد(ص)پاسخ میدهدبلکه یک اصل کلی در منطق اسلام برای همه اعصار وقرون است انها که شب وروز دم از عشق پروردگار یا عشق ومحبت پیشوایان اسلام ومجاهدان راه خدا وصالحان ونیکان میزنند اما در عمل کمترین شباهتی به انها ندارند مدعیان دروغینی بیش نیستند.

32.چون شما مدعی محبت خدایید بایدبا اطاعت از فرمان او و پیامبرش این محبت را عملا اثبات کنید .سرپیچی از اینکار نشان میدهد که محبت خدا وجود ندارد بنابراین از جانب خدا هم دوستی ای وجود نخواهد داشت. زیرا محبت یک طرفه بی معنی است.

33.این ایه سراغازی است برای بیان سرگذشت مریم واشاره ای به مقامات اجداد او که نمونه بارزی است از محبت واقعی به پروردگار وظهور اثار این محبت در عمل که در ایات گذشته به ان اشاره شده .خداوند افرینش این افراد را ازاغاز افرینشی ممتاز قرار داد هر چند با داشتن افرینش ممتاز بااراده واختیار خود راه حق راپیمودند سپس به خاطر اطاعت فرمان خدا وکوشش در راه هدایت انسانها ،امتیازهای جدیدی کسب کردند که با امتیاز ذاتی انها امیخته شد.

34.این برگزیدگان الهی از نظر اسلام و پاکی وتقوا ومجاهده برای راهنمایی بشر همانند یکدیگر بودند .خداوند مراقب کوششها وتلاشهای انها بوده وسخنانشان را شنیده است و از اعمالشان اگاه است .در ایات فوق علاوه بر ادم به تمام پیامبران اولوالعزم اشاره دارد وپیامبر ما راهم شامل میشود.

35.در برخی روایات امده که خداوند به عمران وحی فرستاد که پسری به او عطا خواهد کرد که به عنوان پیامبر به سوی بنی اسراییل فرستاده میشود .اواین جریان رابا همسرش در میان گذاشت لذا همسر او هنگامیکه باردار شدتصور کرد فرزند مذکور همان است که در رحم دارد وبی خبر از اینکه کسی که رحم اوست مادر ان فرزند است به همین دلیل نذر کرد تا فرزند را خدمتگذار خانه خدا کند.

36.چون دختر نمیتواند همیشه در مسجد بماند ونیروی جسمی کمتری نسبت به پسر داشته ونیز مسایل حجاب و بارداری و وضع حمل ،ادامه این خدمت را برای او مشکل میسازد،برای همین همیشه پسران را نذر میکردند.مریم در لغت به معنای زن عبادتکار وخدمتگزار است واز انجا که این نامگذاری به وسیله مادرش بعد وضع حمل صورت گرفت ،نهایت عشق وعلاقه این مادر با ایمان را برای وقف فرزندش در مسیر بندگی وعبادت خدا نشان میدهد.

37.کار خداوند رویاندن است یعنی همانگونه که در درون بذر گلهاوگیاهان استعدادهایی نهفته است ،در درون وجود ادمی واعماق روح وفطرت او نیز همه گونه استعدادهای عالی نهفته شده است که اگر انسان خود را تحت تربیت مربیان الهی که باغبانهای باغستان جهان انسانیتند قرار دهد به سرعت پرورش می یابد و ان استعدادهای خداداد اشکار میشود .هرچه بر سن مریم افزوده میشد ،اثار عظمت وجلال در وی نمایانتر میگشت. به جایی رسید که زکریا که سرپرستش بود در پیش مریم غذاهای خاصی میافت و وقتی میپرسید این غذاها را از کجا اوردی ؟مریم در جواب میگفت:اینها از طرف خداست و خدا به هرکس که بخواهد بی حساب روزی میدهد.

 

اعظم :

از دوست خوبم مریم روستا در وبلاگ برای خاطر آیه ها :


❤️وقتی خدا کسی را قبول کند❤️


بچه‌ی توی شکمش را برای خدا نذر کرده بود. گفته بود: انّی نذرتُ لک ما فی بطنی محرّراً. گفته بود من برای تو آزادش می‌کنم، برای بندگی تو. که فقط خدمتِ تو را بکند. همیشه وقتی از کنارِ این آیه می‌گذرم صلابت و صداقت کلمات مادرِ مریم (س) لبریزم می‌کند. از خدا خواسته بود نذرش را قبول کند. خدا امّا نذر مادر را نه، خودِ مریم را قبول کرده بود؛ آن هم به بهترین وجه؛ بقبولٍ حَسَن. و پرورش او را خودش به عهده گرفته بود؛ اَنبَتَها نَباتاً حَسناً...

بله، این‌جوری‌هاست؛ وقتی خدا کسی را قبول کند، خودش عهده‌دارِ تربیتِ او می‌شود. وقتی یک نذر، صادقانه باشد؛ به صداقتِ کلامِ مادری که تنها کودکش را - هنوز نیامده – نذر خدا می‌کند.


اسمش حنّه بود. همسر عمران. مادر مریم(س)


جالب توجه ترین نکته این صفحه برای من ایه 31 سوره است که خداوند می فرمایند که ادعای دوستی خداوند با پیروی کردن از پیامبر اثبات میشود
این روزها دیده میشه که خیلیهامون مدعییم که خیلی با خداوند رفیقیم و اینا ولی هیچ اثری از تبعیت از پیامبر در هیچ کجای زندگیمون نیست
پیامبری که طبق همین قرآن قول و فعلش هرگز خارج از مدار حق نیست
...

 آیه 37 : وقتی نذر مادر حضرت مریم رو پذیرفته بود عبارت بسیار زیبایی رو به کار بده بود که با دل من زیاد بازی می کنه "انبتها نباتا حسنا "خداوند حضرت مریم رو مانند یه گیاه رویش و پرورش داد ، نزد خودش

خیلی عبارت لطیفیه کاملا مشخصه اونی که اینجوری پرورش پیدا میکنه یک "زن هستش" ، یک "بانو "

هانیه :


و چه جالب بود برام این ایه ٣١ که می گه حواست باشه پاتو جا پای کی بذاری. !!! تا خدا دوست داشته باشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۵:۰۶
* مسافر
سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ

49 . صفحه 49

چهاردهم بهمن :

وحیده :

 ایه 283:اگر در سفر بودید و کاتب براى ثبت سند پیدا نشد,وثیقه بگیرید,کار از محکم کارى عیب نمى کند..
**والبته اگر به یکدیگر اطمینان داشتید وثیفه لازم نیست,.
**انجا که بیان حق لازم است,سکوت حرام است,
**و کسى که حقیقتى را کتمان کند به خاطر انحرافات درونى اش است ،قلب گنهکار بیمار است.
**همه مى دانیم که خدا میبیند و از همه چیز خبر دارد اماانگار ایمان نداریم چرا  که اگر بدانیم  خدا از همه نیات و درونیات ما با خبر است چرا این همه گناه مى کنیم.به کى مى خواهیم دروغ بگوییم سر کى رو میخواهیم کلاه بذاریم , چرا اینقدر کتمان حقیقت ها برایمان راحت شده است.؟؟!!!!! توى این سوره خیلى زیاد به این کتمان حقیقت پرداخته شده بود, چقدر خدا گفت واى بر انها .چقدر خدا گفت لعنت خدا بر انها ,,بدترین تهدید ها رابرایشان به کار برد ,اما دریغ و افسوس ,کیست که پند گیرد!!


ایه 284: حضرت على علیه السلام مى فرماید,؛ مردم بر اساس افکار و نیات خود مجازات مى شوند.
خدا مالک مطلق است( لله ما فى السموات....
خدا عالم مطلق است( ان تبدوا ما فى انفسکم)
خدا قادر مطلق است( والله على کل شى قدیر)
 اعمال ما نشانگر طرز تفکر و اعتقادات درونى ماست ,از کوزه همان برون تراود که در اوست,,,
خدا از تمام نیات و حالات درونى ما خبر دارد چه پنهانشان کنیم چه اشکار....
** خیلى از گناهانى که از ماسر مى زند جنبه ى درونى دارد ,عمل قلب ما است ,یک قلب بیمار و مریض که جایگاه همه چیزو همه کس هست الا خدا ..یک قلب گنهکار مى تواند کفر بورزد,حق را کتمان کند و..........
**و باز هم خداوند بیم و امید را کنار هم قرار داد.(یغفر و یعذب) .


ایه 285: دو ایه پایانى سوره بقره ارزش خاصى دارد و تلاوت انها همانند گنج است.
پیامبر به انچه دعوت مى کرد ایمان واقعى و کامل داشت ,واین ایمان است که باعث مى شود به هر انچه مى گوید عمل کند بدون کم وکاستى ...و مبلغان دینى هم اینگونه باید باشند یعنى به انچه مى گویند ایمان داشته باشند و عمل کنند...
** همه ى انبیاء یک هدف دارند و ایمان به همه ى انها لازم است.

**براى دریافت مغفرت الهى باید ایمان  و عمل داشته باشیم ,,,
خداوندا شنیدیم و اطاعت کردیم و امرزش خواستاریم......

ایه 286: تکالیف الهى بیش از توان انسان نیست,واى که چه خداى خوبى داریم ,بر هیچکس سخت نمى گیرد,از هرکس به اندازه ى توانایى و ظرفیتش انتظار دارد..
** بازتاب اعمال ما به خودمان بر مى گردد,اگر عمل خوبى انجام دهیم سود مى بریم واگر مرتکب خطایى شویم زیان نصیب ما خواهد شد.
** انسانها ازاد و صاحب اختیار هستند و هر طور که مى خواهند عمل مى کنند که البته نتیجه ى کارشان نیز با خودشان است
** حتى کسانى که مى گویند سمعنا و اطعنا و سراپا عادل و متقى هستند باز هم از خطا و نسیان هاى خود نگرانند و دعا مى کنند
** از تاریخ گذشتگان عبرت بگیریم  و به خدا پناه ببریم و  از خدا بخواهیم ان ازمایش ها و تکالیف سنگینى که بر انها بود را براى ما نخواهد ,,که معلوم نیست اگر جاى انها بودیم چه راهى را انتخاب مى کردیم
"" بارها و بارها خدا رو شکر کردم از اینکه جز انسانهایى  که در صدر اسلام مى زیستند نبودیم و گرنه معلوم نبود اسلام را مى پذیرفتیم یا نه والبته هر چند که همین الان هم پیروى واقعى حضرت محمد و اهل بیتش نیستیم, متاسفانه..

 چه خوب است در  ابتداى هر دعایمان اقرار به ضعف خود کنیم ( لا طاقه لنا)
سپس به عظمت خدا گواهى دهیم ( انت مولینا)
و بعد خواسته هاى خود را مطرح کنیم ( واعف عنا و اغفرلناو ارحمنا...)
 و به امید ان روزى که همه ى مومنین و مومنات یک دل و یک صدا،بخواهندو  دعاکنند وانصرنا على القوم الکافرین و اسلام ناب محمدى بر کفر پیروز شود  . ..

اعظم :

 آیه 283 : 4 حکم دیگه مربوط به قوانین قرض و وام .... نکته ها رو وحیده جان نوشتن .... فقط یه نکته که باز هم سفارش خداوند بر تقوا شده .... چقدر این تقوا مهمه ... راه رفتن در تمام خط و مرزهای مشخص شده الهی


آیه 284 : محاسبه خداوند بر معیار و حالات و ملکات قلبی است ...چه اظهار شود و چه نشود ... آن حالات قلبیی که در انسان ثابت شده باشد و منشاء عمل در ما باشه .... چقدر خوبه که درونمون و حالات قلبمون پر از  تقوای الهی باشه و خارج از حد و مرز حرکت نکنه


 آیه 285 : در آیات ابتدایی سوره بقره اشاره شد که از صفات متقین ایمان به غیبه ... در این آیه بخشی از این غیبها رو بیان می کنه ... ایمان به خداوند ، ملائکه ، کتاب و همه پیامبران الهی ....یه جایی تو همین سوره داشتیم که بنی اسرائیل در مقابل حضرت موسی می گفتن "سمعنا و عصینا " اینجا خداوند می گه مومنین میگن "سمعنا و اطعنا " چقدر تفاوت ...

 آیه 285 : همه ما حتی انبیا الهی بی نیاز از آمرزش الهی نیستیم ... خداوندا ما را مشمول غفران و آمرزش خودت قرار بده

 آیه 286 : سنت خداوند اینه که از نراحل ایمان اون مقداری رو بر بندگان تکلیف کرده که در خور فهم اون باشه و از اطاعت اونی رو تکلیف کرده که در خور نیروی توانایی اون باشه


آیه 286 : چقدر به این دعا ها محتاجیم که خداوندا تکلیف سخت بر عهده مون نذار ( بر بنی اسرائیل به خاطر گنهکاری این تکالیف سخت قرار داده شد ) ... خداوندا از خطاها و فراموشکاریهامون در گذر .... از مجازات در برابر گناهان صرفنظر کن (عفو) .... آثار گناهانمون رو محو کن (غفران ) و همه اینها در کنار رحمت و مهربانی تو ... تو مولای ما هستی پس مار را در مغلوب کردن گروه کافران یاری فرما

 

وحیده :

 

 در حدیث قدسی آمده است که خداوند فرمود: "ای (رسول گرامی) برای تو و امتت گنجی از گنجهای عرشم را دادم. این گنج فاتحه الکتاب و آخر سوره بقره است.


 هر کسی چهار آیه اول سوره بقره و آیه الکرسی و دو آیه بعد از آن و سه آیه آخر سوره بقره را بخواند، در جان و مالش مکروهی (ناملایمتی) را نخواهد دید، و شیطان به او نزدیک نخواهد شد و قرآن را فراموش نخواهد کرد.

این دو آیه پایانى  اگر سه شب در منزلی خوانده شود، شیطان به آن نزدیک نمیشود.

 

نفیسه :

283.اگر کسی نبود تا اسناد معامله راتنظیم کند و قرار داد بنویسد وثیقه بگیرید تا اثر اطمینان بخشی داشته باشد حال اگر اطمینان وجود داشته باشد نیازی به اینکار نیست .در اینجا طلب طلبکار به عنوان یک امانت ذکر شده که خیانت در ان گناه بزرگی است .کسانی که از حقوق دیگران اگاهند موظفند به هنگام دعوت برای ادای شهادت ان را کتمان نکنند .کتمان شهادت وخودداری از اظهار ان به وسیله دل وروح انجام میشود که یک گناه قلبی است. ممکن است مردم ندانند چه کسی طلبکار وچه کسی بدهکار است یا چه کسی قادر به ادای شهادت میباشد وچه کسی نیست ولی خداوند میداند وهر کس را طبق اعمالش جزا میدهد.

 

284.این ایه در حقیقت انچه را که در جمله اخر ایه قبل امد تکمیل میکند .تصور نکنید اعمالی همچون کتمان شهادت و گناهان قبلی دیگر بر او مخفی میماند. کسی که حاکم بر جهان هستی وزمین واسمان است،هیچ چیز بر اومخفی نخواهد بود هم اگاهی داردنسبت به همه چیز این جهان وهم قادر است لیاقتها وشایستگی ها را مشخص کند وهم متخلفان را کیفر دهد.

 

285.سوره بقره با بیان بخشی از معارف واعتقادات حق اغاز شد وبا همین معنی که در این ایه وایه بعد میباشد پایان میابد وبه این ترتیب اغاز وپایان ان هماهنگ است.این امتیاز انبیای الهی است که عموما به مرام ومکتب خویش ایمان قاطع داشته وهیچ گونه تزلزلی در اعتقاد خود نداشته اند قبل از همه خودشان مومن بوده اند وبیش از همه استقامت وپایمردی داشتند .مومنان علاوه بر ایمان راسخ وجامع در مقام عمل نیز چنین بودند .به این ترتیب ایمان به مبدأ ومعاد ورسولان الهی با التزام عملی به تمام دستورات الهی همراه وهماهنگ میگردد.

 

286.تمام احکام با همین ایه تفسیر و تقیید میابد وبه مواردی که تحت قدرت انسان است اختصاص می یابد. این ایه مردم رابه مسوولیت خود وعواقب کار خویش متوجه میسازد وبه افسانه جبر واقبال و طالع و موهومات دیگر خط بطلان میکشد.بدنبال ان هفت خواسته از زبان مومنان از پروردگار بیان میکند که در واقع اموزشی است برای همگان که چه بگویند وچه بخواهند ودرخواستهای انان بسیار جامع است چون دنیا واخرت وپیروزیهای فردی واجتماعی وعفو وبخشش ورحمت الهی رادربر میگیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۰
* مسافر
دوشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۲ ق.ظ

48 . صفحه 48

سیزدهم بهمن :

 

هانیه :

 

 این ص فقط یک ایه داشت! و پیامش برای من این بود که در این حق الناس خیلی باید حواسم باشه این طور که خدا راجع به مال سفت و محکم سندی می گه، در مورد آبرو و حیثت و .... ببین چی می گه!!! همه مون می توانیم درک کنیم اگه یک بخش از مالمون بره شاید خیلی آزاردهنده نباشه که آبرومون بره! خدایا واقعا پناه می برم به تو از تمام کارهایی که نباید می کردم و کردم و امیدوارم در ادامه مسیر بیشتر هوامونو داشته باشی!


داره بهمون تعلیم می ده، مرسی خدای مهربون و باز همون پیام همیشگی ازخدا بترسین و تقوا پیشه کنید  و خدا آگاه است از همه چی {اینجا این صفت را درک کردم! چرا اورده ... اما منتظر پیام های قشنگ شما هستم.}

 

وحیده :

 

 ایه 282: بزرگترین ایه قران این ایه است.درباره ى مسایل حقوقى و نحوه ى تنظیم اسناد تجارى مى باشد.
این ایه دقت نظر اسلام و جامعیت ان را بیان مى کند..
**(تداینتم)؛ شامل هر گونه معامله ى غیر نقدى  ,وام,خرید,.......
هر معامله اى نیاز به کاتب و شاهد دارد,
,(فاکتبوه)؛ براى حفظ اعتماد و خوش بینى به همدیگر و ارامش روحى طرفین و جلوگیرى از فراموشى,انکار و سوءظن......نوشتن لازم است....
و براى اطمینان از عدم دخل و تصرف احتمالى طرفین ,شاهد لازم است...


در زمانى که در تمام جزیره العرب به گفته ى مورخان هفده با سواد بیشتر نبود ,این همه سخن از نوشتن نشانه ى توجه اسلام به حفظ حقوق است ....
** نویسنده ى اسناد باید در نوشتن عدالت داشته باشد و خدا را در نظر بگیرد و تمام خصوصیات بدهى را بنویسد...
** باید متن قرارداد را بدهکار بگوید تا کاتب بنویسد..
** طورى قانون تدوین شود که حق کسى ضایع نشود...
** سفیهان و ناتوانان باید در مناسبتهاى اجتماعى ولى و سرپرستى داشته باشند,توجه به حقوق طبقه ى محروم و اقشار ضعیف جامعه باید صورت بگیرد و مورد توجه همه باشد...


اگر شاهد زن بود باید دو تا زن باشند ,این کار یا به خاطر روحیه ى ظریف و عاطفى زن است ,یا به خاطر اینکه زن در بازار و اقتصاد ,حضور فعالى ندارد,اشنایى او با معاملات کمتر است.  
** اگر شما را به عنوان شاهد دعوت کردند ,خوددارى نکنید,,
** (ذلکم اقسط عند الله ) اگر فایده و اسرار احکام براى مردم گفته شود ,پذیرفتن ان اسان تر مى شود.  
** کاتب و شاهد ,مرزبان حقوق مردم هستند ,شکستن مرزها فسق است ..(فانه فسوق)
** خدا نیاز هاى مادى و معنوى مارا مى داند و بر اساس ان برایمان احکام و قوانینى بیام مى کند و این به نفع خود ماست پس از خدا پروا کنیم .....
...

 

اعظم :

 

همونطور که در مورد آیه های انفاق گفتم بحث پول و مادیات از اونجایی که شدیدا با حس مالکیت آدم پیوند داره خیلی مهم و حیاتی هستش ... چه بسا دوستیها و خویشیهایی که سر همین موضوع به هم خورده و از هم پاشیده ... واسه همین خداوند در مورد این موضوع چه انفاقش ، چه صدقه اش ، چه رباش و در اینجا قرضش موضوع رو شرح و بسط داده ... برما واجبه رو این موضوعها دقت بیشتری بکنیم چون شدیدا با حق الناس در ارتباطه ...

 

آیه 282 : در این آیه 18 نکته مربوط به قرض و وام بیان شده با توضیحات کافی ... معنی آیه واضح و روشنه و لازم نیست که تو تفسیر هم در موردش بنویسیم ...


 چیزی که من شخصا نمی دونستم این بود که :


 بدهکار باید متن قرارداد رو املا کنه (لازم نیست خودش بنویسه ولی باید اون بگه کس دیگه بنویسه نه طلبکار )


در این املا کردن خدا رو نظر بگیره و چیزی رو فروگذار نکنه


بدهی های کوچیک هم نوشته بشه چون گاهی همونها باعث دردسره


در معاملات نقدی اگر چه تنظیم سند لازم نیست ولی شاهد لازمه


 در آخر تقوای الهی رعایت کنیم که خداوند اونجه لازم بوده برای زندگی ما برامون تبیین کرده و تعلیم داده ... عبارت "خداوند به شما تعلیم می دهد " بعد از "تقوا بورزید" می فهماند که تقوی اثر عمیقی در دروشن بینی و فزونی علم انسان دارد زیرا قلب صاف مانند ایینه حقایق رو منعکس می کنه


در مورد شهادت زن هم که وحیده جان توضیح دادن ... بحث عاطفه و رقت قلب در زن بسیار در قضاوت و تفسیرش از قضایا تاثیر گذاره

 مریم :

در مورد حضور دو شاهد زن یه جایی که یادم نیست کجا شنیدم اینکه میکن دوتا شاهد زن بیارید برای اینه که تا میشه ازحضور زن در مراسمات حقوقی و اجتماعی جلوگیری کنن.. چون پیدا کردن دوتا شاهد زن که ویژگی های مناسب رو داشته باشن سختتره تا یکی! برای همین این شرط رو گذاشتن که فقط به ضرورت زن در اجتماع حاضر بشه...که اونم به خاطر روحیه ی لطیف زن هست واینکه خدا میخواد زنانگی رو دروجود زن به زیباترین شکلش نگه داره و ازاین روح لطیف فقط برای همسر وفرزندانش استفاده کنه و مطمینا در این صورته که میتونه بااین لطافت زندگی خانوادگیش رو شیرین کنه

 

نفیسه :

 

282.این ایه که بزرگترین ایه است 19 دستور مهم در مورد داد وستد مالی دارد:1.وقتی بدهی مدت داری وجود دارد ان را مکتوب کنید.3و2.این قرار داد باید به وسیله شخص سومی تنظیم گردد وان شخص عادل باشد. 4.کسی که قدرت نویسندگی دارد نباید از نوشتن خودداری کند .5.کسی که بدهکار است باید املاء کند.6.بدهکار باید تمام مطالب را املاءنماید وچیزی را از قلم نیندازد.7.اگر بدهکار نادان ،مجنون یا لال باشد باید ولی او املاء کند .8.ولی باید عدالت را رعایت نماید.9.دو شاهد هم باید داشته باشید.10و11.دو شاهد باید دو مرد باشند یعنی هم بالغ و هم مسلمان باشند12.اگر دو مرد نبودند،یک مرد ودو زن شهادت دهند کفایت میکند.13.شهود عادل و مورد اعتماد و اطمینان باشند.14.اگر شهود دو مرد باشند میتوانند هر کدام مستقلا شهادت دهند اما دو زن باید به اتفاق یکدیگر اداء شهادت نمایند. 15.ادای شهادت به هنگام دعوت برای اینکار واجب است.16.بدهی چه کم وچه زیاد باید نوشته شود.17.مگر اینکه دادوستد نقدی باشد و جنس وقیمت در میان خود دست به دست کنید.18.در معادله ی نقدی اگر چه تنظیم سند ونوشتن لازم نیست ولی گرفتن شاهد برای ان بهتر است.19.هیچگاه نویسنده وشهود نباید مورد ضرر و ازار واذیت قرار گیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۲
* مسافر
يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ق.ظ

47 . صفحه 47

 

سیزدهم بهمن :

ربا خواری که بسیار عواقب بدی در زندگی انسان دارد را رها کنیم حتی اگه بنظر در اون سود می کنیم اما در نهایت ضرر داره و این قدر این کار زشته که خدا دعوت به جهاد براش داده (ایه 279) یعنی سرسختانه با اون مبارزه بشه.
- {یک جای دیگه هم در این ایات داشتیم راجع به قمار و شراب که می گفت درسته براتون منفعتی داره اما ضررش خیلی بیشتره این کارو نکنید} این تیپ ایات به من یاد اوری می کنه سرتو بلند کن و به جای اینکه جلو پاتو نگه داری یک کم دوراندیش باش. و عمیق نگاه کن..

 این ایه 277 از اون ایه هایی است که نشونه های مومنین را بیان می کنه و باز هم مثل همیشه (بنظرم این سومین یا چهارمین بار است که از ابتدای این سوره یاداوری می شه) مومنان هرگز نمی ترسند و اندوهگین نمی شوند. {چند روز پیش بابت یک موضوعی کلی ناراحت بودم و غصه می خوردم یاد این ایه افتادم که قبلا هم بهش برخورده بودیم. دیدم هنوز خیلی کار داره که ادعا کنیم  به خدا ایمان داریم!!}

 اندرز هایی که خدا می کنه برای خودمونه، یه بار گوش بده! امتحانش ضرر نداره!

 مهلت بده به کسانی که توانایی پرداخت اون قرض را ندارند و اگه بهشون ببخشی برای تو بهتره! و خدا در اون روزی که لازمه برات جبران می کنه، {درسته اینجا یک بنظر تاکید برای قضیه مالی شده اما بنظرم حتی قضایای غیر مالی وقتی یک جورایی از کسی بدهکاریم حتی یه عذرخواهی کوچیک، بهشون تا موقعی که زنده هستند مهلت بدیم. پشت سرشون حرف نزنیم حتی اگه حق با ماست یا .... شاید برگشتند و اگه نه ببخشیمشون که این کار پسندیده تره}

 چقدر زندگی مون متفاوت می شه اگر بیشتر به مرگ فکر کنیم .... {بقول عزیزی ما رفتنی ایم ... }

 

وحیده :

 

ایه 275: کسانى که ربا مى خورند,تعادل ندارند ماننده شخص پریشان حالى که تعادل روانى و عقلى اش مختل شده ,این حال و روز انها ,چه در این دنیا وچه در قیامت است,,مشى و مرام و قیام و اقتصادشان نا متعادل است ,,
حرام خدا را با حلال قاطى کردند  مى گویند ربا هم مثله داد وستد ,در حالى که خدا هر چه را بخواهد حلال مى کند و هر چه را بخواهد حرام مى کند.
 ربا از سنت هاى عصر جاهلیت بود ,که در اوایل اسلام , مومنین هم ربا خوار بودند.


ایه 276: در ربا درسته که پول رشد مى کند ,اما برکت ندارد, چون خدا رشد ان را به تدریج کم و محو مى کند (یمحق الله)،پس خدا در ان خیرى را قرار نمى دهد
در مقابل هنگام انفاق ممکن است مالى یا چیزى را به ظاهر از دست بدهیم اما خداوند رشد ان را زیاد مى کند (یربى الصدقات) و به هر صورتى برایمان جبران مى کند...

ایه 277: در انتهاى ایه قبل خدا گفت ؛ بنده هاى ناسپاس و گنهکار را دوست ندارم,,و در این ایه سیماى کسانى را بیان مى کند که دوستشان دارد و مورد لطف و توجه خود قرار مى دهد..
هم ایمان داشته باشیم ,هم عمل صالح انجام دهیم ,ظاهر و باطن هر دو باید خوب باشد....
نماز و زکات جزء اعمال صالح است ,اما دوباره در کنار عمل صالح مطرح مى شوند ,که این حاکى از اهمیت زیاد انها دارد
در قران بارها و بارها نماز در کنار زکات قرار گرفته,یعنى نماز بدون زکات قبول نیست..
افرادى که همه ى  احکام الهى را اجرا کنند .ودر هیچ کدام از اوامر الهى کم و کاستى نگذارند ,پادششان نزد خدا محفوط است و امنیتشان را خداوند تضمین کرده...
درسته ربا خواران اعتبار حساب هاى بانکى شان زیاد است  اما مومنان ,ذخیره هاى الهى شان زیاد است...

ایه 278: از پول گذشتن خیلى سخته ,جاهاى زیادى در قران هست که مى گوید اگر از پول گذشتى ,دین دارى...
صرف نظر کردن از مال حرام تقواست...
تقوا مرحله بالا تر ایمان است..
خدا مى گوید سود مالتان را رها کنید...


ایه 279: ربا جنگ با خدا و رسول خداست ...
خدا مى گوید توبه کنید و اصل مالى که دادید را پس بگیرید و سود ان را رها کنید تا نه به شما ظلم شود نه به دیگران..
ممکن ربا تورم پولى وجود داشته باشد .اما  هدف از پول چیست؟؟!! اگر غرت است ,اگر محبوبیت است ,اگر قرب به خداست,اگر  فرزندان خوب است واگر................
که ربا خوار هیچ کدام از اینها راندارد.....


ایه 280: نحوه برخورد با بدهکاران را توضیح مى دهد,
اگر بدهکار تنگ دست است  ,به او مهلت دهید  در اینجا مى گوید حتى براى گرفتن اصل مال هم ,مهلت بدهید تا زمانى که بتواند پرداخت کند  ..
و بخشیدن برایتان بهتر است اگر بدانید در بخشىدن چه صواب و پاداشى  است ...به مقدارى که به بده کار مهلت داده مى شود ,صواب صدقه ى همان مبلغ نوسته مى شود..
البته از طرفى هم کسى که مال مردم را در دستش نگه دارد و در حالى که مى تواند پرداخت کند اما اىن کار رانکند و بد حساب باشد ,هر شب که بگزرد گناهى بر گناهش افزوده شود ان هم گناه دزدى....

ایه 281: بترسیم از روزى که همه نزد خدا احضار مى شویم هرکس انچه را کرده بر اساس ان کیفر و پاداش مى شود..بدون اینکه به کسى ظلم شود ,این ایه به منظور جمع بندى ایات ربا است..
یاد قیامت مارا از هر نوع گناهى درو مى کند......


منصوره :

اگه همه قرآن میخوندن و عمل میکردیم چه خوب بود، حتی من خوندم برای مهلت به بدهکار اگر واقعا نیازی به پول ندارید و بنده خدا مجبوره یکی از وسایل ضروری زندگیش رو بفروشه اجازه ندید اینکارو بکنه

 به نظر من بانک ها توی این مسائل خیللی مقصرن البته تقصیر خود ما آدمها هم کم نیست

همه به فکر سود بیشترن به جای باز کردن گره از کار مردم

 

اعظم :


 ایه 275 : ربا و انفاق درست در نقطه مقابل هم هستن و در نتیجه آثار متضادی هم دارند ... در هیچ کدام از فروع دین خداوند این شدت رو به کار نبرده که اون رو معادل با جنگ در برابر خدا و رسول بدونه ( یه مورد دیگه هم هست البته که اون اینه که مسلمانان دشمنان دین رو حاکم خودشون قرار بدن ) در سایر گناهان کبیره مثل زنا ، شرب و قمار و ... لحن کلام بسیار ملایمتره و این نشون میده که تبعات ربا در جامعه خیلی عظیمه


آیه 275 : رباخوار سودجو هستش و یه رقابت وحشتناک بر سر این سودجویی در جامعه رخ میده ... همه سودجویان رباخوار سعی می کنند درصد بیشتری سود رو وارد جیبشون کنن ، خوی درندگی و بی محبتی کامل در رباخوار ایجاد میشه و از سویی یک حس انتقام طلبی در ربا دهنده به وجود میاد که چرا باید این همه سود راهی جیب رباخوار بکنه ولی نیاز مالی اون رو به این سمت کشونده


 آیه 275 : ربا خوار مثل یه شخص جن زده و دیوانه است که فقط به مصالح خودش فکر می کنه و منافع جامعه و دیگران رو در نظر نمی گیره ، منطق اینا اینجوریه که ربا هم مثل خرید و فروش معمولی هستش چون دو طرف با اراده خودشون این کار رو انجام میدن ، برای چنین شخصی زشتی عمل ربا معلوم نیست چون فقط به سود مادی خودش فکر می کنه

 آیه 275 : توضیح خداوند کوتاه و کامل است "احل الله البیع و حرم الربوا " یعنی واضحه که تفاوت فاحش هستش بین بیع و ربا مثلا اینها :
الف :  در بیع هر دو طرف سود و زیان یکسان می برن نه اینکه یکی به سرعت سرمایه دار بشه و یکی در استضعاف مالی قرار بگیره
ب : گردش سرمایه با ربا به سمت تراکم ثروت در دست ثروتمند پیش میره در حالی که هدف خداوند از بحثی مثل انفاق ایجاد تعادل اقتصادی در جامعه بود
پ : ربا وباعث ایجاد طبقه های نا همگن اقتصادی در جامعه میشه
ت : به جای اینکه کار و تولید در جامعه رواج پیدا کنه ، عده ای فقط از داد و ستد پول پولدار تر میشن

 ایه 275 : ادامه آیه هم میگه که قانون عطف به ما سبق نمیشه و اونایی که پیش از این ربا میگرفتن و میدادن پس از این حکم اگر پند بپذیرن مشکلی براشون نیست و جبرانی لازم نیست


 یه نکته کلی در مورد این آیه بگم وقتی عملی از حوزه فردی خارج میشه و میره تو حوزه اجتماعی و بعد فراگیر میشه به شدت قبحش میریزه ولی این جور نیست که تاثیری در روند جامعه نداشته باشه
مثلا اگه بی عفتی و بی ناموسی فردی باشه سریع فرد انگشت نما میشه ، زشتیش رو همه می فهمن باهاش قطع رابطه میکنن و یه جوری جلوش گرفته میشه ولی وقتی بی عفتی فراگیر میشه دیگه افراد براشون عادی میشه این امر حال آنکه تاثیرات سوء این بی عفتی سالها نسلها رو خراب و ویران میکنه
در مورد ربا هم همینجوره الان در جامعه ما یه همچین چیزی رخ داده دیگه ربا خواری اونجور بد دیده نمیشه به خصوص که در سطح کلان بانکی کاملا رخ داده این امر و مردم هم به عناوین مختلف در این گردونه شرکت می کنن و در عین اینکه غر هم میزنن که وای باید کلی سود بدیم به بانک و اینا ولی قطعش نمی کنن این تجمع ثروت رو در دست بانکداران

 آیه 276 : ثمرات انفاق خیلی زیاده مثل ایجاد محبت ، گسترش امنیت ، برگردوندن دلها از دزدی و اختلاس و غصب و ... ، ایجاد اتحاد و مساعدت .... برعکس ربا که قساوت و سنگدلی و مال اندوزی و بغض و عداوت رو در جامعه شیوع میده ... خداوند می گه کسی که کفر در دلش ثابت شده باشه در اینجا منظور رباخوار هستش رو دوست نداره به هیچ وجه

 ایه 277 : کسایی که همه جوره چشمشون به سود مدی هستش رنگ آرامش رو نخواهند دید برعکس مومنین که غم از دست دادن و ترس برشون نیست چون واقعا ایمان داند و نماز به پای میدارند و اهل زکاتند


 آیه 278 : در این آیه آخرش میگه "اگر مومنید " بعد از این آیه دیگه ربا نگیرین فقط همون اصل مالتون رو بگیرین و باقیش رو رها کنین

آیه 279 : شدت برخورد با رباخوار در این آیه بیشتر شده ، اگر ادامه بدین به ربا خواری اعلام جنگ کردید با خداوند و پیامبرش که قوانی رو براتون تشریع کرده ... یه جوری انگار پیامبر باید مردم رو در مقابل این امر تسلیم کنه و اگر نشدن باید باهاشون وارد جنگ بشه ... یعنی حکومت اسلامی نباید در مقابل ربا کوتاه بیاد

 یه 279  : آخر آیه میگه لاتظلمون و ولا تظلمون
یک حکم کلی نه باید به کسی ستم کرد و نه بذاری بهت ستم بشه


 آیه 280 : اگر بدهکار تنگدسته باید بهش مهلت داد و بهترش حتی اینه که بدهی رو بهش بخشید حتی در صورت عجز و ناتوانی از پرداختش

 حکم کلی میده اینکه سرانجام می میرین و در اینجا میگه که اصل عمکلتون در اون دنیا به شما بر می گرده و به کسی ظلم نمیشه
این مرگ اندیشی به شدت روی رویگردان شدن از دنیا طلبی و این سودهای کاذب مالی گرفتن تاثیر داره

 

نفیسه :

275.این آیه و دو آیه بعد در مورد مساله ربا خواری که درست بر ضد انفاق و یکی از عوامل مهم زندگی طبقاتی و طغیان اشراف بود سخن می گوید.ربا خواران که قیامشان در دنیا بی رویه و غیر عاقلانه و آمیخته با ثروت اندوزی جنون آمیز است در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان محشور می شوند . منطق ربا خواران اینست که بیع هم مانند ربا است و تفاوتی بین ایندو نیست .ولی قرآن بیع را حلال کرده و ربا را حرام . هر کس اندرز الهی به او رسد و از ربا خواری خودداری کند، سودهایی که بذست آورده قبل از حکم تحریم ربا مال اوست و گذشته را خدا می بخشد .اما کسانی که همچنان به این کار ادامه می دهند ، اهل دوزخند.

 

276.در مقایسه ای بین ربا و انقاق در راه خدا می فرماید: خداوند ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد. رباخواران نه تنها با ترک انفاق و قرض الحسنه و صرف مال در راه نیازمندیهای عمومی شکر نعمتی را که خداوند به آنها ارزانی داشته به جای نمی آورند بلکه آنها را وسیله هر گونه ظلم و ستم و گناه و فساد قرار می دهند و طبیعی است که خداوند چنینن کسانی را دوست نمی دارد.

 

277.دربرابر ربا خواران نا سپاس و گناهکار کسانی هستند که در پرتو ایمان خودپرستی را ترک گفته و عواطف فطری خود را زنده می کنند و علاوه بر ارتباط با پروردگار و برپا داشتن نماز به کمک و حمایت نیازمندان می شتابند و از این راه از تراکم ثروت و به وجود آمدن اختلافات طبقاتی و به دنبال آن هزار گونه جنایت جلاگیری می کنند، پاداش خود را نزد پروردگار خواهند داشت و در هر دو جهان از نتیجه عمل نیک خود بهره مند می شوند .طبیعی است دیگر عوامل اضطراب و دلهره برای این دسته بوجود نمی آید خطری که در راه سرمایه داران مفت خور بود و لعن و نفرینهایی که بدنبال آن نثارشان می شد، برای این دسته نیست.

 

278.این آیه با ایمان به خدا شروع شده و هم با ایمان ختم شده است و در واقع تاکیدی است بر این معنی که رباخواری با روح ایمان سازگاری ندارد.

 

279.از این آیه بر می آید که حکومت اسلامی می تواند با توسل به زور جلوی رباخواری را بگیرد .اگر توبه کنید و دستگاه رباخواری را برچینید حق دارید سرمایه های اصلی خود را که در دست مردم است به استثنای سود از آنها جمع آوری کنید و این قانون کاملا عادلانه است زیرا که هم از ستم کردن شما بر دیگران جلوگیری می کند و هم از ستم وارد شدن بر شما و در این صورت نه ظالم خواهید بود و نه مظلوم.درحقیقت یک شعار وسیع و پرمایه اسلامی اینست که می گوید به همان نسبت که مسلمانان باید از ستمگری بپرهیزند از تن دادن به ظلم و ستم نیز باید اجتناب نمایند.اصولا اگر ستم کش نباشد ستمگر هم کمتر پیدا می شود.

 

280.قانون کلی درباره تمام بدهکاران این است که باید برای پرداخت اصل بدهی نیز به انها مهلت داده شود. این مساله ای اخلاقی وانسانی است که بحث حقوقی سابق را تکمیل میکند واحساس کینه توزی وانتقام رابه محبت وصمیمیت مبدل میسازد.

 

281.در تفاسیر امده که این اخرین ایه ای است که بر پیامبر نازل شده است .رباخوری از نظر اخلاقی اثرفوق العاده بدی در روحیه وام گیرنده به جا میگذارد وکینه او را در دل خودش میابد وپیوند تعاون وهمکاری اجتماعی را بین افراد وملتها سست میکند .امام صادق (ع)میفرمایند :خداوند ربا راحرام کرد ه تا مردم از کار نیک امتناع نورزند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۴
* مسافر