551 . صفحه 551
سی ام خرداد :
نفیسه :
(آیه 12)- شرایط بیعت زنان: در تعقیب آیات گذشته که احکام زنان مهاجر را بیان مىکرد در این آیه حکم بیعت زنان را با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شرح مىدهد.
بطورى که مفسران نوشتهاند این آیه روز فتح مکّه نازل شد، هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بر کوه صفا قرار گرفته بود از مردان بیعت گرفت، زنان مکّه که ایمان آورده بودند براى بیعت خدمتش آمدند، آیه نازل شد و کیفیت بیعت با آنان را شرح داد.
روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مىفرماید: «اى پیامبر! هنگامى که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزى را شریک خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند تهمت و افترائى پیش دست و پاى خود نیاورند، و در هیچ کار شایستهاى مخالفت و نافرمانى تو نکنند، با آنها بیعت کن و براى آنها از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است» (یا ایها النبى اذا جاءک المؤمنات یبایعنک على ان لا یشرکن بالله شیئا و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن اولادهن و لا یأتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن و ارجلهن و لا یعصینک فى معروف فبایعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحیم).
در مورد چگونگى بیعت بعضى نوشتهاند که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور داد ظرف آبى آوردند، و دست خود را در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف مىگذاردند، و بعضى گفتهاند: پیامبر از روى لباس با آنها بیعت مىکرد.
(آیه 13)- چنانکه دیدیم این سوره با مسأله قطع رابطه از دشمنان خدا آغاز شد و با همین امر نیز پایان مىگیرد، مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! با قومى که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نکنید» (یا ایها الذین آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله علیهم).
شما نباید آنها را به دوستى برگزینید و اسرار خود را در اختیار آنها بگذارید.
تعبیر «قوما غضب اللّه علیهم» مفهوم وسیع و گستردهاى دارد که همه کفار و مشرکین را شامل مىشود، و تعبیر به «غضب» در قرآن مجید منحصر به «یهود» نیست، بلکه در مورد منافقان نیز آمده است (فتح/ 6).
سپس به ذکر مطلبى مىپردازد که در حکم دلیل بر این نهى است، مىفرماید:
«آنان از (نجات در) آخرت مأیوسند همان گونه که کافران مدفون در قبرها مأیوس مىباشند» (قد یئسوا من الآخرة کما یئس الکفار من اصحاب القبور).
زیرا مردگان کفار در جهان برزخ نتائج کار خود را مىبینند و راه بازگشت براى جبران ندارند لذا بکلى مأیوسند، این گروه از زندگان نیز به قدرى آلوده گناهند که هرگز امیدى به نجات خویش ندارند، درست همانند مردگان از کفار.
ر
سوره صف،سوره شصت و یکم قران کریم است.
این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 14 آیه میباشد.
محتواى سوره:
این سوره در حقیقت بر دو محور اساسى دور مىزند:
یکى برترى اسلام بر تمام آئینهاى آسمانى، و تضمین بقاء و جاودانگى آن از سوى خداوند، و دیگر لزوم جهاد در طریق حفظ و پیشرفت این آئین.
اما در یک نظر مىتوان به سه بخش دیگر نیز اشاره کرد.
1- دعوت به هماهنگى گفتار و کردار و پرهیز از سخنان بىعمل.
2- یادآورى از پیمان شکنى بنى اسرائیل و بشارت مسیح به ظهور اسلام.
3- اشاره فشردهاى به زندگى حواریین مسیح و الهام از آنها.
انتخاب نام «صف» براى سوره به خاطر تعبیرى است که در آیه چهارم این سوره آمده، گاهى نیز به عنوان سوره «عیسى» و یا سوره «حواریین» نامیده شده است.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله مىخوانیم:
«هر کس سوره عیسى (سوره صف) را بخواند حضرت مسیح بر او درود مىفرستد و تا در دنیا زنده است براى او استغفار مىکند و در قیامت رفیق او است».
(آیه 1)- آغاز این سوره نیز تسبیح خداوند است و به همین جهت آن را جزء سورههاى «مسبّحات» (سورههائى که با تسبیح خدا شروع مىشود) شمردهاند.
مىفرماید: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، همه تسبیح خدا مىگویند» (سبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض).
چرا تسبیح او نگویند و از هر عیب و نقصى منزهش نشمرند با این که «او شکست ناپذیر، و حکیم است» (و هو العزیز الحکیم).
(آیه 2)-
شأن نزول:
جمعى از مؤمنان پیش از آنکه حکم جهاد نازل شود مىگفتند: اى کاش خداوند بهترین اعمال را به ما نشان مىداد تا عمل کنیم، چیزى نگذشت که خداوند به آنها خبر داد که «افضل اعمال، ایمان خالص و جهاد است» اما این خبر آنها را ناخوشایند آمد و تعلل ورزیدند، آیه نازل شد و آنها را ملامت کرد.
تفسیر:
این آیه به عنوان ملامت و سرزنش از کسانى که به گفتههاى خود عمل نمىکنند، مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! چرا سخنى مىگوئید که عمل نمىکنید»؟! (یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون).
(آیه 3)- سپس در ادامه همین سخن مىافزاید: «نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنى بگوئید که عمل نمىکنید» (کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون).
آیه فوق هرگونه تخلف از عهد و پیمان و وعده، و حتى به گفته بعضى نذر را نیز شامل مىشود.
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «وعده مؤمن به برادرش نوعى نذر است، هر چند کفاره ندارد، و هر کس تخلف وعده کند با خدا مخالفت کرده، و خویش را در معرض خشم او قرار داده، و این همان است که قرآن مىگوید:«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون».
(آیه 4)- در این آیه مسأله اصلى را که مسأله جهاد است پیش کشیده، مىفرماید: «خداوند کسانى را دوست مىدارد که در راه او پیکار مىکنند گوئى بنائى آهنیناند» (ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص).
بنابراین نفس پیکار مطرح نیست، آنچه مهم است این که پیکار «فى سبیل اللّه» باشد و آن هم با اتحاد و انسجام کامل همانند سدّى فولادین.
از مهمترین عوامل پیروزى در برابر دشمنان انسجام و به هم پیوستگى صفوف در میدان نبرد است، نه تنها در نبردهاى نظامى که در نبرد سیاسى و اقتصادى نیز جز از طریق وحدت کارى ساخته نیست.
(آیه 5)- در تعقیب دو دستورى که در آیات قبل درباره «هماهنگى گفتار و کردار» و «وحدت صفوف» آمده بود در این آیه براى تکمیل این معنى به گوشهاى از زندگى دو پیامبر موسى و عیسى علیهما السّلام اشاره مىکند که متأسفانه نمونههاى روشنى از «جدائى گفتار و عمل» و «عدم انسجام صفوف» در زندگى پیروان آن دو دیده مىشود، با سرنوشت شومى که به دنبال آن پیدا کردند.
نخست مىفرماید: «به یاد آورید هنگامى را که موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مىدهید با این که مىدانید من فرستاده خدا به سوى شما هستم»؟! (و اذ قال موسى لقومه یا قوم لم تؤذوننى و قد تعلمون انى رسول الله الیکم).
این آزار اشاره به نسبتهاى ناروائى است که به موسى مىدادند و خداوند موسى را از آن مبرا ساخت، در آیه 69 سوره احزاب مىخوانیم: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! همانند کسانى نباشید که موسى را آزار دادند و خداوند او را (از آنچه در حق او مىگفتند) مبرا ساخت».
ولى این عمل بدون مجازات نماند چنانکه در پایان آیه مورد بحث مىخوانیم: «هنگامى که آنها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت، و خدا فاسقان را هدایت نمىکند» (فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا یهدى القوم الفاسقین).
از این تعبیر استفاده مىشود که هدایت و ضلالت، هر چند از ناحیه خداوند است اما زمینهها و مقدمات و عوامل آن، از ناحیه خود انسان است.