قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۷ ب.ظ

544 . صفحه 544


بیست و سوم خرداد :


نفیسه :



(آیه 12)-

شأن نزول:
نقل کرده‏اند: جمعى از اغنیاء خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏آمدند و با او نجوا مى‏کردند (این کار علاوه بر این که وقت گرانبهاى پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را مى‏گرفت مایه نگرانى مستضعفین و موجب امتیازى براى اغنیاء بود) در اینجا این آیه نازل شد و به آنها دستور داد که قبل از نجوا کردن با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله صدقه‏اى به مستمندان بپردازند، اغنیاء وقتى چنین دیدند از نجوا خوددارى کردند. آیه بعد نازل شد (و آنها را ملامت کرد و حکم آیه اول را نسخ نمود) و اجازه نجوا به همگان داد- ولى نجوا در مورد کار خیر و اطاعت پروردگار.
تفسیر:
یک آزمون جالب! در بخشى از آیات گذشته سخن از مسأله نجوا بود، باز همین بحث را ادامه داده، نخست مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که مى‏خواهید با رسول خدا نجوا کنید پیش از نجوایتان صدقه‏اى در راه خدا بدهید» (یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدى نجواکم صدقة).
سپس مى‏افزاید: «این براى شما بهتر و پاکیزه‏تر است» (ذلک خیر لکم و اطهر).
این صدقه هم براى متمکنان «خیر» بود، زیرا موجب ثوابى مى‏شد، و هم براى نیازمندان، چرا که وسیله کمکى به آنها محسوب مى‏گشت.
و اما «اطهر» بودنش از این نظر بود که قلوب اغنیا را از حب مال مى‏شست، و قلوب نیازمندان را از کینه و ناراحتى.
ولى از آنجا که اگر وجوب صدقه قبل از نجوا عمومیت مى‏داشت فقرا از طرح مسائل مهم یا نیازهاى خود در برابر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به صورت نجوا محروم مى‏شدند، در ذیل آیه حکم صدقه را از این گروه برداشته، مى‏فرماید: «و اگر توانائى نداشته باشید خداوند آمرزنده و مهربان است» (فان لم تجدوا فان الله غفور رحیم).
و به این ترتیب آنها که تمکن مالى داشتند دادن صدقه قبل از نجوا براى آنان واجب بود، و آنها که نداشتند بدون آن مى‏توانستند با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نجوا کنند.


(آیه 13)- جالب این که دستور فوق تأثیر عجیبى گذاشت و آزمون جالبى شد و همگى جز یک نفر از دادن صدقه و نجوا خوددارى کردند، و او امیر مؤمنان على علیه السّلام بود اینجا بود که آنچه لازم بود روشن شود شد و آنچه باید مسلمانان از این دستور بفهمند و درس گیرند گرفتند.
لذا آیه مورد بحث نازل گردید و این حکم را نسخ کرد و فرمود: «آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات قبل از نجوا خوددارى کردید»؟! (أ أشفقتم أن تقدموا بین یدى نجواکم صدقات).
معلوم مى‏شود حب مال در دل شما از علاقه به نجواى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بیشتر است، و نیز معلوم مى‏شود در این نجواها غالبا مسائل حیاتى مطرح نمى‏شد، و گرنه چه مانعى داشت که این گروه قبل از نجوا صدقه‏اى مى‏دادند و نجوا مى‏کردند، بخصوص این که مقدار خاصى براى صدقه نیز تعیین نشده بود و مى‏توانستند با مبلغ کمى این مشکل را حل کنند.
سپس مى‏افزاید: «اکنون که این کار را نکردید (و خود به تقصیر خویشتن پى بردید) و خداوند توبه شما را پذیرفت، نماز را بر پا دارید و زکات را ادا کنید، و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید، و (بدانید) خداوند از آنچه انجام مى‏دهید با خبر است» (فاذ لم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیموا الصلاة و آتوا الزکاة و اطیعوا الله و رسوله و الله خبیر بما تعملون).


(آیه 14)- حزب شیطان! در اینجا بخشى از توطئه‏هاى منافقان را بر ملا مى‏سازد، و آنها را با نشانه‏هایشان به مسلمانان معرفى مى‏کند، و ذکر این معنى بعد از آیات نجوا شاید به این مناسبت است که در میان نجوا کنندگان با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله افراد منافقى نیز وجود داشتند که از این کار به عنوان پوششى براى توطئه‏هاى خود و اظهار نزدیکى به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله استفاده مى‏کردند همین امر سبب شد که قرآن به صورت یک امر کلى با آن برخورد کند.
نخست مى‏فرماید: «آیا ندیدى کسانى را که طرح دوستى با گروهى که مورد غضب خدا بودند ریختند»؟! (ا لم تر الى الذین تولوا قوما غضب الله علیهم).
سپس مى‏افزاید: «آنها نه از شما هستند و نه از آنان» یهود (ما هم منکم و لا منهم).
نه در مشکلات و گرفتاریها یاور شما هستند، و نه دوست صمیمى آنها، بلکه منافقانى هستند که هر روز چهره عوض مى‏کنند، و هر لمحه به شکلى در مى‏آیند.
باز در ادامه همین سخن مى‏افزاید: «سوگند دروغ یاد مى‏کنند (که از شما هستند) در حالى که خودشان مى‏دانند» دروغ مى‏گویند (و یحلفون على الکذب و هم یعلمون).
این راه و رسم منافقان است که پیوسته براى پوشانیدن چهره زشت و منفور خود به سوگندهاى دروغ پناه مى‏برند، در حالى که عملشان بهترین معرف آنهاست.


(آیه 15)- بعد به عذاب دردناک این منافقان لجوج اشاره کرده، مى‏فرماید:
«خداوند عذاب شدیدى براى آنها فراهم ساخته است» (اعد الله لهم عذابا شدیدا).
و بدون شک این عذاب عادلانه است «چرا که آنها اعمال بدى انجام مى‏دادند» (انهم ساء ما کانوا یعملون).


(آیه 16)- سپس براى توضیح بیشتر در مورد نشانه‏هاى این منافقان مى‏گوید: «آنها سوگندهاى خود را سپرى قرار دادند و مردم را از راه خدا باز داشتند» (اتخذوا ایمانهم جنة فصدوا عن سبیل الله).
قسم یاد مى‏کنند که مسلمانند و هدفى جز اصلاح ندارند در حالى که زیر پوشش این قسم به انواع فساد و خرابکارى و توطئه مشغولند، و در حقیقت از نام مقدس خدا براى جلوگیرى از راه خدا بهره مى‏گیرند.
و در پایان آیه مى‏افزاید: «از این رو براى آنان عذاب خوار کننده‏اى است» (فلهم عذاب مهین).
آنها مى‏خواستند با این سوگندهاى دروغین آبرو براى خود فراهم کنند ولى خدا آنها را به عذاب خوار کننده و شدیدى مبتلا مى‏سازد.


(آیه 17)- و از آنجا که منافقان غالبا به اموال و فرزندان (سرمایه‏هاى اقتصادى و نیروهاى انسانى) خود براى حل مشکلات تکیه مى‏کنند قرآن در این آیه مى‏گوید، «هرگز اموال و اولادشان، آنها را از عذاب الهى حفظ نمى‏کند» (لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من الله شیئا).
بلکه همین اموال طوق لعنتى برگردن آنها مى‏شود و مایه عذاب دردناکشان.
و باز در پایان آیه آنها را با این جمله تهدید مى‏کند: «آنها اهل آتشند و جاودانه در آن مى‏مانند» (اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون).


(آیه 18)- و عجب این که این منافقان در قیامت هم دست از منافقگرى خود برنمى‏دارند چنانکه در این آیه مى‏فرماید: به خاطر بیاورید «روزى را که خداوند همه آنها را بر مى‏انگیزد (و اعمالشان را بر آنها عرضه مى‏دارد و در دادگاه عدلش از آنها سؤال مى‏کند) ولى آنان براى خدا نیز سوگند (دروغ) یاد مى‏کنند همان گونه که (امروز) براى شما یاد مى‏کنند» (یوم یبعثهم الله جمیعا فیحلفون له کما یحلفون لکم).
قیامت تجلیگاه اعمال و روحیات انسان در این دنیاست، و از آنجا که منافقان این روحیه را همراه خود به قبر و برزخ برده‏اند در صحنه قیامت نیز آشکار مى‏شود، و بر طبق عادت گذشته سوگند دروغین یاد مى‏کنند.
سپس مى‏افزاید: «و گمان مى‏کنند کارى مى‏توانند انجام دهند» (و یحسبون انهم على شى‏ء). ولى این یک پندار موهوم و خیالى خام بیش نیست! و سرانجام آیه را با این جمله پایان مى‏دهد: «بدانید آنها دروغگویانند» (الا انهم هم الکاذبون).
و به این ترتیب کوس رسوائى آنها را همه جا مى‏زنند.


(آیه 19)- در این آیه سرنوشت نهائى این منافقان تیره‏دل را چنین بیان مى‏کند: «شیطان بر آنها مسلط شده، و یاد خدا را از خاطر آنها برده است» (استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر الله).
به همین دلیل «آنان حزب شیطانند» (اولئک حزب الشیطان).
«بدانید حزب شیطان زیانکارانند» (ألا ان حزب الشیطان هم الخاسرون).
آرى! منافقان دروغگو و مغرور به مال و مقام سرنوشتى جز این ندارند که دربست در اختیار شیطان و وسوسه‏هاى او قرار مى‏گیرند، و خدا را بکلى فراموش مى‏کنند، نه تنها منحرف مى‏شوند که در زمره عمّال شیطان و اعوان و انصار لشکر و حزب او براى گمراه ساختن دیگران قرار مى‏گیرند.


(آیه 20)- در ادامه بیان صفات و نشانه‏هاى منافقان در اینجا که آخرین آیات سوره مجادله است نشانه‏هاى دیگرى از آنها را مطرح مى‏کند، و سرنوشت حتمى آنها را که شکست و نابودى است روشن مى‏سازد.
نخست مى‏فرماید: «کسانى که با خدا و رسولش دشمنى مى‏کنند آنها در زمره ذلیل‏ترین افرادند» (ان الذین یحادون الله و رسوله اولئک فى الاذلین).


(آیه 21)- این آیه در حقیقت دلیلى است براى این معنى، مى‏فرماید: «خدا چنین مقرّر داشته که من و رسولانم پیروز مى‏شویم» (کتب الله لاغلبن انا و رسلى).
و هیچ شک و تردیدى در آن نیست.
«چرا (چنین نباشد، در حالى) که خداوند قوى و شکست ناپذیر است» (ان الله قوى عزیز).
به همان اندازه که خداوند قدرتمند است دشمنانش ضعیف و ذلیلند، و اگر مى‏بینیم در آیه قبل تعبیر به «اذلّین» (ذلیل‏ترین افراد) شده دلیلش همین بوده است.
در طول تاریخ این پیروزى فرستادگان الهى در چهره‏هاى گوناگونى نمایان شده: در عذابهاى مختلفى همچون طوفان نوح، و صاعقه عاد و ثمود، و زلزله‏هاى ویرانگر قوم لوط، و مانند آن، و در پیروزى در جنگهاى مختلف، مانند غزوات «بدر» و «حنین» و فتح «مکه» و سایر غزوات پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله.
و از همه مهمتر پیروزى منطقى آنها بر مکاتب شیطانى و دشمنان حق و عدالت بوده است.


اعظم :


دقت کردین این سوره چه نکته های جالبی داره


مثلا ایه 11
یه اداب معاشرته


ایه 12:
معمولا وقتی کاری پولی میشه دیگه هر کسی به بهانه الکی انجامش نمیده

اونوقت کسایی انجامش میدن که واقعا لازم دارن اوم عمل رو
حکایت صدقه دادن قبل از صحبت با پیامبر ....


جالبه میگن فقط حضرت علی علیه السلام صدقه دادن و نجوی کردن با پیامبر
....

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی