قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۰ ق.ظ

551 . صفحه 551



سی ام خرداد : 


نفیسه : 




(آیه 12)- شرایط بیعت زنان: در تعقیب آیات گذشته که احکام زنان مهاجر را بیان مى‏کرد در این آیه حکم بیعت زنان را با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شرح مى‏دهد.

بطورى که مفسران نوشته‏اند این آیه روز فتح مکّه نازل شد، هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بر کوه صفا قرار گرفته بود از مردان بیعت گرفت، زنان مکّه که ایمان آورده بودند براى بیعت خدمتش آمدند، آیه نازل شد و کیفیت بیعت با آنان را شرح داد.

روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مى‏فرماید: «اى پیامبر! هنگامى که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزى را شریک خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند تهمت و افترائى پیش دست و پاى خود نیاورند، و در هیچ کار شایسته‏اى مخالفت و نافرمانى تو نکنند، با آنها بیعت کن و براى آنها از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است» (یا ایها النبى اذا جاءک المؤمنات یبایعنک على ان لا یشرکن بالله شیئا و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن اولادهن و لا یأتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن و ارجلهن و لا یعصینک فى معروف فبایعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحیم).

در مورد چگونگى بیعت بعضى نوشته‏اند که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور داد ظرف آبى آوردند، و دست خود را در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف مى‏گذاردند، و بعضى گفته‏اند: پیامبر از روى لباس با آنها بیعت مى‏کرد.


(آیه 13)- چنانکه دیدیم این سوره با مسأله قطع رابطه از دشمنان خدا آغاز شد و با همین امر نیز پایان مى‏گیرد، مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! با قومى که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نکنید» (یا ایها الذین آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله علیهم).

شما نباید آنها را به دوستى برگزینید و اسرار خود را در اختیار آنها بگذارید.

تعبیر «قوما غضب اللّه علیهم» مفهوم وسیع و گسترده‏اى دارد که همه کفار و مشرکین را شامل مى‏شود، و تعبیر به «غضب» در قرآن مجید منحصر به «یهود» نیست، بلکه در مورد منافقان نیز آمده است (فتح/ 6).

سپس به ذکر مطلبى مى‏پردازد که در حکم دلیل بر این نهى است، مى‏فرماید:

«آنان از (نجات در) آخرت مأیوسند همان گونه که کافران مدفون در قبرها مأیوس مى‏باشند» (قد یئسوا من الآخرة کما یئس الکفار من اصحاب القبور).

زیرا مردگان کفار در جهان برزخ نتائج کار خود را مى‏بینند و راه بازگشت براى جبران ندارند لذا بکلى مأیوسند، این گروه از زندگان نیز به قدرى آلوده گناهند که هرگز امیدى به نجات خویش ندارند، درست همانند مردگان از کفار.



ر

سوره صف،سوره شصت و یکم قران کریم است.

این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 14 آیه میباشد.‏

محتواى سوره:

این سوره در حقیقت بر دو محور اساسى دور مى‏زند:

یکى برترى اسلام بر تمام آئینهاى آسمانى، و تضمین بقاء و جاودانگى آن از سوى خداوند، و دیگر لزوم جهاد در طریق حفظ و پیشرفت این آئین.

اما در یک نظر مى‏توان به سه بخش دیگر نیز اشاره کرد.

1- دعوت به هماهنگى گفتار و کردار و پرهیز از سخنان بى‏عمل.

2- یادآورى از پیمان شکنى بنى اسرائیل و بشارت مسیح به ظهور اسلام.

3- اشاره فشرده‏اى به زندگى حواریین مسیح و الهام از آنها.

انتخاب نام «صف» براى سوره به خاطر تعبیرى است که در آیه چهارم این سوره آمده، گاهى نیز به عنوان سوره «عیسى» و یا سوره «حواریین» نامیده شده است.

فضیلت تلاوت سوره:

در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم:

«هر کس سوره عیسى (سوره صف) را بخواند حضرت مسیح بر او درود مى‏فرستد و تا در دنیا زنده است براى او استغفار مى‏کند و در قیامت رفیق او است».


(آیه 1)- آغاز این سوره نیز تسبیح خداوند است و به همین جهت آن را جزء سوره‏هاى «مسبّحات» (سوره‏هائى که با تسبیح خدا شروع مى‏شود) شمرده‏اند.

مى‏فرماید: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، همه تسبیح خدا مى‏گویند» (سبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض).

چرا تسبیح او نگویند و از هر عیب و نقصى منزهش نشمرند با این که «او شکست ناپذیر، و حکیم است» (و هو العزیز الحکیم).


(آیه 2)-

شأن نزول:

جمعى از مؤمنان پیش از آنکه حکم جهاد نازل شود مى‏گفتند: اى کاش خداوند بهترین اعمال را به ما نشان مى‏داد تا عمل کنیم، چیزى نگذشت که خداوند به آنها خبر داد که «افضل اعمال، ایمان خالص و جهاد است» اما این خبر آنها را ناخوشایند آمد و تعلل ورزیدند، آیه نازل شد و آنها را ملامت کرد.

تفسیر:

این آیه به عنوان ملامت و سرزنش از کسانى که به گفته‏هاى خود عمل نمى‏کنند، مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چرا سخنى مى‏گوئید که عمل نمى‏کنید»؟! (یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون).


(آیه 3)- سپس در ادامه همین سخن مى‏افزاید: «نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنى بگوئید که عمل نمى‏کنید» (کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون).

آیه فوق هرگونه تخلف از عهد و پیمان و وعده، و حتى به گفته بعضى نذر را نیز شامل مى‏شود.

در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «وعده مؤمن به برادرش نوعى نذر است، هر چند کفاره ندارد، و هر کس تخلف وعده کند با خدا مخالفت کرده، و خویش را در معرض خشم او قرار داده، و این همان است که قرآن مى‏گوید:«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون».


(آیه 4)- در این آیه مسأله اصلى را که مسأله جهاد است پیش کشیده، مى‏فرماید: «خداوند کسانى را دوست مى‏دارد که در راه او پیکار مى‏کنند گوئى بنائى آهنین‏اند» (ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص).

بنابراین نفس پیکار مطرح نیست، آنچه مهم است این که پیکار «فى سبیل اللّه» باشد و آن هم با اتحاد و انسجام کامل همانند سدّى فولادین.

از مهمترین عوامل پیروزى در برابر دشمنان انسجام و به هم پیوستگى صفوف در میدان نبرد است، نه تنها در نبردهاى نظامى که در نبرد سیاسى و اقتصادى نیز جز از طریق وحدت کارى ساخته نیست.


(آیه 5)- در تعقیب دو دستورى که در آیات قبل درباره «هماهنگى گفتار و کردار» و «وحدت صفوف» آمده بود در این آیه براى تکمیل این معنى به گوشه‏اى از زندگى دو پیامبر موسى و عیسى علیهما السّلام اشاره مى‏کند که متأسفانه نمونه‏هاى روشنى از «جدائى گفتار و عمل» و «عدم انسجام صفوف» در زندگى پیروان آن دو دیده مى‏شود، با سرنوشت شومى که به دنبال آن پیدا کردند.

نخست مى‏فرماید: «به یاد آورید هنگامى را که موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مى‏دهید با این که مى‏دانید من فرستاده خدا به سوى شما هستم»؟! (و اذ قال موسى لقومه یا قوم لم تؤذوننى و قد تعلمون انى رسول الله الیکم).

این آزار اشاره به نسبتهاى ناروائى است که به موسى مى‏دادند و خداوند موسى را از آن مبرا ساخت، در آیه 69 سوره احزاب مى‏خوانیم: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همانند کسانى نباشید که موسى را آزار دادند و خداوند او را (از آنچه در حق او مى‏گفتند) مبرا ساخت».

ولى این عمل بدون مجازات نماند چنانکه در پایان آیه مورد بحث مى‏خوانیم: «هنگامى که آنها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت، و خدا فاسقان را هدایت نمى‏کند» (فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا یهدى القوم الفاسقین).

از این تعبیر استفاده مى‏شود که هدایت و ضلالت، هر چند از ناحیه خداوند است اما زمینه‏ها و مقدمات و عوامل آن، از ناحیه خود انسان است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی