552. صفحه 552
سی و یکم خرداد :
نفیسه :
(آیه 6)- من بشارت ظهور «احمد» را آوردهام! در این آیه به مسأله رسالت حضرت عیسى (ع) و کارشکنى و تکذیب بنى اسرائیل در مقابل او اشاره کرده، مىافزاید «و (به یاد آورید) هنگامى را که عیسى بن مریم گفت: اى بنى اسرائیل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم، این در حالى است که تصدیق کننده کتابى که قبل از من فرستاده شده [- تورات] مىباشم» (و اذ قال عیسى ابن مریم یا بنى اسرائیل انى رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدى من التوراة).
«و بشارت دهنده به رسولى که بعد از من مىآید و نام او احمد است» (و مبشرا برسول یأتى من بعدى اسمه احمد).
بنابراین من حلقه اتّصالى هستم که امت موسى و کتاب او را به امت پیامبر آینده (پیامبر اسلام) و کتاب او، پیوند مىدهم.
گرچه جمعى از بنى اسرائیل به این پیامبر موعود ایمان آوردند، اما گروه عظیمى سرسختانه در برابر او ایستادند، و حتّى معجزات آشکار او را انکار کردند و لذا در پایان آیه مىافزاید: «هنگامى که او [- احمد] با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمد گفتند: این سحرى است آشکار»! (فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین).
عجب این که: طایفه یهود، قبل از مشرکان عرب، این پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را شناخته بودند، اما با این همه بسیارى از بتپرستان، ایمان آوردند ولى بسیارى از یهود بر لجاج و عناد و انکار باقى ماندند.
(آیه 7)- در آیه قبل خواندیم که چگونه گروهى معاند و لجوج على رغم بشارت پیامبر پیشین حضرت مسیح (ع) درباره ظهور پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله، و على رغم توأم بودن دعوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله با «بینات» و دلائل روشن و معجزات، چگونه به مقابله و انکار برخاستند، در اینجا عاقبت کار این افراد، و سرنوشت آنها را تشریح مىکند.
نخست مىفرماید: «چه کسى ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالى که دعوت به اسلام مىشود» (و من اظلم ممن افترى على الله الکذب و هو یدعى الى الاسلام).
آرى! چنین کسى که دعوت پیامبر الهى را دروغ، معجزه او را سحر و آئین او را باطل مىشمرد ستمکارترین مردم است، چرا که راه هدایت و نجات را به روى خود و سایر بندگان خدا مىبندد.
در پایان آیه مىافزاید: «و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمىکند» (و الله لا یهدى القوم الظالمین).
(آیه 8)- مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند! سپس براى این که نشان دهد دشمنان حق قادر نیستند آئین او را برچینند ضمن تشبیه جالبى مىفرماید: «آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولى خداوند نور خود را کامل مىکند هر چند کافران خوش نداشته باشند»! (یریدون لیطفؤا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون).
آرى! همان گونه که خداوند اراده کرده بود این نور الهى روز به روز در گسترش است و دامنه اسلام هر زمان نسبت به گذشته وسیعتر مىشود، و آمارها نشان مىدهد که جمعیت مسلمانان جهان على رغم تلاشهاى مشترک «صهیونیستها»، «صلیبیها» و دیگر دشمنان اسلام رو به افزایش است.
(آیه 9)- در این آیه براى تأکید بیشتر با صراحت مىگوید: «او کسى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاده تا او را بر همه ادیان غالب سازد هر چند مشرکان کراهت داشته باشند» (هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله و لو کره المشرکون).
و سرانجام اسلام هم از نظر منطق، و هم از نظر پیشرفت عملى بر مذاهب دیگر غالب شد، و دشمنان را از قسمتهاى وسیعى از جهان عقب زد و جاى آنها را گرفت و هم اکنون نیز در حال پیشروى است.
البته مرحله نهائى این پیشروى به عقیده ما با ظهور حضرت مهدى- عج- تحقق مىیابد که این آیات خود دلیلى بر آن ظهور عظیم است.
(آیه 10)- تجارتى پرسود و بىنظیر! یکى از اهداف مهم این سوره، دعوت به ایمان و جهاد است، این آیه و سه آیه بعد نیز تأکیدى است به این دو اصل، با مثال لطیفى که انگیزه حرکت الهى را در جان انسان به وجود مىآورد.
نخست مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمائى کنم که شما را از عذاب دردناک رهائى مىبخشد»؟ (یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم على تجارة تنجیکم من عذاب الیم).
(آیه 11)- سپس به شرح آن تجارت پرسود پرداخته، مىافزاید: «و آن این که به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید» (تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فى سبیل الله باموالکم و انفسکم).
بدون شک خدا نیازى به این تجارت پرسود ندارد، بلکه تمام منافع آن دربست به مؤمنان تعلق مىگیرد، لذا در پایان آیه مىفرماید: «این براى شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید» (ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون).
ایمان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از ایمان به خدا جدا نیست، همان گونه که جهاد با جان، از جهاد با مال نمىتواند جدا باشد، و اگر مىبینیم جهاد با مال مقدم داشته شده نه به خاطر آن است که از جهاد با جان مهمتر مىباشد، بلکه به خاطر این است که مقدمه آن محسوب مىشود چرا که ابزار جهاد از طریق کمکهاى مالى فراهم مىگردد.
(آیه 12)- تا اینجا سه رکن اساسى از ارکان این تجارت بزرگ مشخص شد «خریدار» خداست و «فروشنده» انسانهاى با ایمان، «و متاع» جانها و اموالشان، اکنون نوبت به رکن چهارم مىرسد که بهاى این معامله عظیم است.
مىفرماید: اگر چنین کنید «گناهانتان را مىبخشد و شما را در باغهائى از بهشت داخل مىکند که نهرها از زیر درختانش جارى است و در مسکنهاى پاکیزه در بهشت جاویدان جاى مىدهد، و این پیروزى عظیم است» (یغفر لکم ذنوبکم و یدخلکم جنات تجرى من تحتها الانهار و مساکن طیبة فى جنات عدن ذلک الفوز العظیم).
در مرحله پاداش اخروى نخست به سراغ آمرزش گناهان مىرود چرا که بیشترین ناراحتى فکر انسان از گناهان خویش است، همچنین این تعبیر نشان مىدهد که نخستین هدیه الهى به شهیدان راهش این است که تمام گناهانشان را مىبخشد.
(آیه 13)- در این آیه به دو شاخه از مواهب الهى در دنیا نیز اشاره کرده، مىفرماید: «و (نعمت) دیگرى که آن را دوست دارید به شما مىبخشد، و آن یارى خداوند، و پیروزى نزدیک است» (و اخرى تحبونها نصر من الله و فتح قریب).
چه تجارت پرسود و پربرکتى؟ که سراسرش فتح و پیروزى و نعمت و رحمت است.
سپس به همین دلیل به مؤمنان در مورد این تجارت بزرگ تبریک مىگوید و مىافزاید: «و مؤمنان را بشارت ده» به این پیروزى بزرگ (و بشر المؤمنین).
(آیه 14)- همچون حواریون باشید! در این آیه که آخرین آیه سوره صف مىباشد باز تکیه و تأکید روى امر «جهاد» است که محور اصلى سوره را تشکیل مىدهد، منتهى از طریقى دیگر این مسأله را تعقیب مىکند، و مطلبى مهمتر از عنوان بهشت و نعمتهاى بهشتى ارائه داده، مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! یاوران خدا باشید» (یا ایها الذین آمنوا کونوا انصار الله).
خدائى که تمام قدرتها از او سرچشمه مىگیرد و به او باز مىگردد.
سپس به یک نمونه تاریخى اشاره مىکند تا بدانند این راه بدون رهرو نبوده و نیست، مىافزاید: «همان گونه که عیسى بن مریم به حواریون گفت: چه کسانى در راه خدا یاوران من هستند»؟! (کما قال عیسى ابن مریم للحواریین من انصارى الى الله).
و «حواریون (در پاسخ با نهایت افتخار) گفتند: ما یاوران خدائیم» (قال الحواریون نحن انصار الله).و در همین مسیر با دشمنان حق به مبارزه برخاستند «در این هنگام گروهى از بنى اسرائیل ایمان آوردند (و به حواریون پیوستند) و گروهى کافر شدند» (فآمنت طائفة من بنى اسرائیل و کفرت طائفة).
اینجا بود که نصرت و یارى ما به کمک آنها شتافت «ما کسانى را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأیید کردیم، و سرانجام بر آنان پیروز شدند» (فایدنا الذین آمنوا على عدوهم فاصبحوا ظاهرین).
شما نیز حواریون محمد صلّى اللّه علیه و آله هستید، و به این افتخار مفتخرید که یاوران اللّه و رسول خدا مىباشید، و همان گونه که حواریون بر دشمنان غلبه کردند شما نیز پیروز خواهید شد.
حواریّون کیانند؟
در قرآن مجید پنج بار از حواریون مسیح (ع) یاد شده که دو بار در همین سوره است، این تعبیر اشاره به دوازده نفر از یاران خاص حضرت مسیح است که نام آنها در انجیلهاى کنونى (انجیل متّى و لوقا باب 6) ذکر شده است.
در حدیثى آمده است که پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله هنگامى که در «عقبه» با جمعى از اهل مدینه که براى بیعت آمده بودند رو به رو شد فرمود: دوازده نفر از خودتان را انتخاب و به من معرفى کنید که اینها نماینده قوم خود باشند، همان گونه که حواریون نسبت به عیسى بن مریم بودهاند و این نیز اهمیت مقام آن بزرگواران را نشان مىدهد.