قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوره صف» ثبت شده است

دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ق.ظ

552. صفحه 552



سی و یکم خرداد : 


نفیسه :


(آیه 6)- من بشارت ظهور «احمد» را آورده‏ام! در این آیه به مسأله رسالت حضرت عیسى (ع) و کارشکنى و تکذیب بنى اسرائیل در مقابل او اشاره کرده، مى‏افزاید «و (به یاد آورید) هنگامى را که عیسى بن مریم گفت: اى بنى اسرائیل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم، این در حالى است که تصدیق کننده کتابى که قبل از من فرستاده شده [- تورات‏] مى‏باشم» (و اذ قال عیسى ابن مریم یا بنى اسرائیل انى رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدى من التوراة).

«و بشارت دهنده به رسولى که بعد از من مى‏آید و نام او احمد است» (و مبشرا برسول یأتى من بعدى اسمه احمد).

بنابراین من حلقه اتّصالى هستم که امت موسى و کتاب او را به امت پیامبر آینده (پیامبر اسلام) و کتاب او، پیوند مى‏دهم.

گرچه جمعى از بنى اسرائیل به این پیامبر موعود ایمان آوردند، اما گروه عظیمى سرسختانه در برابر او ایستادند، و حتّى معجزات آشکار او را انکار کردند و لذا در پایان آیه مى‏افزاید: «هنگامى که او [- احمد] با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمد گفتند: این سحرى است آشکار»! (فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین).

عجب این که: طایفه یهود، قبل از مشرکان عرب، این پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را شناخته بودند، اما با این همه بسیارى از بت‏پرستان، ایمان آوردند ولى بسیارى از یهود بر لجاج و عناد و انکار باقى ماندند.


(آیه 7)- در آیه قبل خواندیم که چگونه گروهى معاند و لجوج على رغم بشارت پیامبر پیشین حضرت مسیح (ع) درباره ظهور پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله، و على رغم توأم بودن دعوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله با «بینات» و دلائل روشن و معجزات، چگونه به مقابله و انکار برخاستند، در اینجا عاقبت کار این افراد، و سرنوشت آنها را تشریح مى‏کند.

نخست مى‏فرماید: «چه کسى ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالى که دعوت به اسلام مى‏شود» (و من اظلم ممن افترى على الله الکذب و هو یدعى الى الاسلام).

آرى! چنین کسى که دعوت پیامبر الهى را دروغ، معجزه او را سحر و آئین او را باطل مى‏شمرد ستمکارترین مردم است، چرا که راه هدایت و نجات را به روى خود و سایر بندگان خدا مى‏بندد.

در پایان آیه مى‏افزاید: «و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمى‏کند» (و الله لا یهدى القوم الظالمین).


(آیه 8)- مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند! سپس براى این که نشان دهد دشمنان حق قادر نیستند آئین او را برچینند ضمن تشبیه جالبى مى‏فرماید: «آنان مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولى خداوند نور خود را کامل مى‏کند هر چند کافران خوش نداشته باشند»! (یریدون لیطفؤا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون).

آرى! همان گونه که خداوند اراده کرده بود این نور الهى روز به روز در گسترش است و دامنه اسلام هر زمان نسبت به گذشته وسیعتر مى‏شود، و آمارها نشان مى‏دهد که جمعیت مسلمانان جهان على رغم تلاشهاى مشترک «صهیونیستها»، «صلیبیها» و دیگر دشمنان اسلام رو به افزایش است.


(آیه 9)- در این آیه براى تأکید بیشتر با صراحت مى‏گوید: «او کسى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاده تا او را بر همه ادیان غالب سازد هر چند مشرکان کراهت داشته باشند» (هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله و لو کره المشرکون).

و سرانجام اسلام هم از نظر منطق، و هم از نظر پیشرفت عملى بر مذاهب دیگر غالب شد، و دشمنان را از قسمتهاى وسیعى از جهان عقب زد و جاى آنها را گرفت و هم اکنون نیز در حال پیشروى است.

البته مرحله نهائى این پیشروى به عقیده ما با ظهور حضرت مهدى- عج- تحقق مى‏یابد که این آیات خود دلیلى بر آن ظهور عظیم است.


(آیه 10)- تجارتى پرسود و بى‏نظیر! یکى از اهداف مهم این سوره، دعوت به ایمان و جهاد است، این آیه و سه آیه بعد نیز تأکیدى است به این دو اصل، با مثال لطیفى که انگیزه حرکت الهى را در جان انسان به وجود مى‏آورد.

نخست مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! آیا شما را به تجارتى راهنمائى کنم که شما را از عذاب دردناک رهائى مى‏بخشد»؟ (یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم على تجارة تنجیکم من عذاب الیم).


(آیه 11)- سپس به شرح آن تجارت پرسود پرداخته، مى‏افزاید: «و آن این که به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید» (تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فى سبیل الله باموالکم و انفسکم).

بدون شک خدا نیازى به این تجارت پرسود ندارد، بلکه تمام منافع آن دربست به مؤمنان تعلق مى‏گیرد، لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «این براى شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید» (ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون).

ایمان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از ایمان به خدا جدا نیست، همان گونه که جهاد با جان، از جهاد با مال نمى‏تواند جدا باشد، و اگر مى‏بینیم جهاد با مال مقدم داشته شده نه به خاطر آن است که از جهاد با جان مهمتر مى‏باشد، بلکه به خاطر این است که مقدمه آن محسوب مى‏شود چرا که ابزار جهاد از طریق کمکهاى مالى فراهم مى‏گردد.


(آیه 12)- تا اینجا سه رکن اساسى از ارکان این تجارت بزرگ مشخص شد «خریدار» خداست و «فروشنده» انسانهاى با ایمان، «و متاع» جانها و اموالشان، اکنون نوبت به رکن چهارم مى‏رسد که بهاى این معامله عظیم است.

مى‏فرماید: اگر چنین کنید «گناهانتان را مى‏بخشد و شما را در باغهائى از بهشت داخل مى‏کند که نهرها از زیر درختانش جارى است و در مسکنهاى پاکیزه در بهشت جاویدان جاى مى‏دهد، و این پیروزى عظیم است» (یغفر لکم ذنوبکم و یدخلکم جنات تجرى من تحتها الانهار و مساکن طیبة فى جنات عدن ذلک الفوز العظیم).

در مرحله پاداش اخروى نخست به سراغ آمرزش گناهان مى‏رود چرا که بیشترین ناراحتى فکر انسان از گناهان خویش است، همچنین این تعبیر نشان مى‏دهد که نخستین هدیه الهى به شهیدان راهش این است که تمام گناهانشان را مى‏بخشد.


(آیه 13)- در این آیه به دو شاخه از مواهب الهى در دنیا نیز اشاره کرده، مى‏فرماید: «و (نعمت) دیگرى که آن را دوست دارید به شما مى‏بخشد، و آن یارى خداوند، و پیروزى نزدیک است» (و اخرى تحبونها نصر من الله و فتح قریب).

چه تجارت پرسود و پربرکتى؟ که سراسرش فتح و پیروزى و نعمت و رحمت است.

سپس به همین دلیل به مؤمنان در مورد این تجارت بزرگ تبریک مى‏گوید و مى‏افزاید: «و مؤمنان را بشارت ده» به این پیروزى بزرگ (و بشر المؤمنین).


(آیه 14)- همچون حواریون باشید! در این آیه که آخرین آیه سوره صف مى‏باشد باز تکیه و تأکید روى امر «جهاد» است که محور اصلى سوره را تشکیل مى‏دهد، منتهى از طریقى دیگر این مسأله را تعقیب مى‏کند، و مطلبى مهمتر از عنوان بهشت و نعمتهاى بهشتى ارائه داده، مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! یاوران خدا باشید» (یا ایها الذین آمنوا کونوا انصار الله).

خدائى که تمام قدرتها از او سرچشمه مى‏گیرد و به او باز مى‏گردد.

سپس به یک نمونه تاریخى اشاره مى‏کند تا بدانند این راه بدون رهرو نبوده و نیست، مى‏افزاید: «همان گونه که عیسى بن مریم به حواریون گفت: چه کسانى در راه خدا یاوران من هستند»؟! (کما قال عیسى ابن مریم للحواریین من انصارى الى الله).

و «حواریون (در پاسخ با نهایت افتخار) گفتند: ما یاوران خدائیم» (قال الحواریون نحن انصار الله).و در همین مسیر با دشمنان حق به مبارزه برخاستند «در این هنگام گروهى از بنى اسرائیل ایمان آوردند (و به حواریون پیوستند) و گروهى کافر شدند» (فآمنت طائفة من بنى اسرائیل و کفرت طائفة).

اینجا بود که نصرت و یارى ما به کمک آنها شتافت «ما کسانى را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأیید کردیم، و سرانجام بر آنان پیروز شدند» (فایدنا الذین آمنوا على عدوهم فاصبحوا ظاهرین).

شما نیز حواریون محمد صلّى اللّه علیه و آله هستید، و به این افتخار مفتخرید که یاوران اللّه و رسول خدا مى‏باشید، و همان گونه که حواریون بر دشمنان غلبه کردند شما نیز پیروز خواهید شد.

حواریّون کیانند؟

در قرآن مجید پنج بار از حواریون مسیح (ع) یاد شده که دو بار در همین سوره است، این تعبیر اشاره به دوازده نفر از یاران خاص حضرت مسیح است که نام آنها در انجیلهاى کنونى (انجیل متّى و لوقا باب 6) ذکر شده است.

در حدیثى آمده است که پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله هنگامى که در «عقبه» با جمعى از اهل مدینه که براى بیعت آمده بودند رو به رو شد فرمود: دوازده نفر از خودتان را انتخاب و به من معرفى کنید که اینها نماینده قوم خود باشند، همان گونه که حواریون نسبت به عیسى بن مریم بوده‏اند و این نیز اهمیت مقام آن بزرگواران را نشان مى‏دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۰۵:۵۱
* مسافر
يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۰ ق.ظ

551 . صفحه 551



سی ام خرداد : 


نفیسه : 




(آیه 12)- شرایط بیعت زنان: در تعقیب آیات گذشته که احکام زنان مهاجر را بیان مى‏کرد در این آیه حکم بیعت زنان را با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شرح مى‏دهد.

بطورى که مفسران نوشته‏اند این آیه روز فتح مکّه نازل شد، هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بر کوه صفا قرار گرفته بود از مردان بیعت گرفت، زنان مکّه که ایمان آورده بودند براى بیعت خدمتش آمدند، آیه نازل شد و کیفیت بیعت با آنان را شرح داد.

روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مى‏فرماید: «اى پیامبر! هنگامى که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزى را شریک خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند تهمت و افترائى پیش دست و پاى خود نیاورند، و در هیچ کار شایسته‏اى مخالفت و نافرمانى تو نکنند، با آنها بیعت کن و براى آنها از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است» (یا ایها النبى اذا جاءک المؤمنات یبایعنک على ان لا یشرکن بالله شیئا و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن اولادهن و لا یأتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن و ارجلهن و لا یعصینک فى معروف فبایعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحیم).

در مورد چگونگى بیعت بعضى نوشته‏اند که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور داد ظرف آبى آوردند، و دست خود را در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف مى‏گذاردند، و بعضى گفته‏اند: پیامبر از روى لباس با آنها بیعت مى‏کرد.


(آیه 13)- چنانکه دیدیم این سوره با مسأله قطع رابطه از دشمنان خدا آغاز شد و با همین امر نیز پایان مى‏گیرد، مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! با قومى که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نکنید» (یا ایها الذین آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله علیهم).

شما نباید آنها را به دوستى برگزینید و اسرار خود را در اختیار آنها بگذارید.

تعبیر «قوما غضب اللّه علیهم» مفهوم وسیع و گسترده‏اى دارد که همه کفار و مشرکین را شامل مى‏شود، و تعبیر به «غضب» در قرآن مجید منحصر به «یهود» نیست، بلکه در مورد منافقان نیز آمده است (فتح/ 6).

سپس به ذکر مطلبى مى‏پردازد که در حکم دلیل بر این نهى است، مى‏فرماید:

«آنان از (نجات در) آخرت مأیوسند همان گونه که کافران مدفون در قبرها مأیوس مى‏باشند» (قد یئسوا من الآخرة کما یئس الکفار من اصحاب القبور).

زیرا مردگان کفار در جهان برزخ نتائج کار خود را مى‏بینند و راه بازگشت براى جبران ندارند لذا بکلى مأیوسند، این گروه از زندگان نیز به قدرى آلوده گناهند که هرگز امیدى به نجات خویش ندارند، درست همانند مردگان از کفار.



ر

سوره صف،سوره شصت و یکم قران کریم است.

این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 14 آیه میباشد.‏

محتواى سوره:

این سوره در حقیقت بر دو محور اساسى دور مى‏زند:

یکى برترى اسلام بر تمام آئینهاى آسمانى، و تضمین بقاء و جاودانگى آن از سوى خداوند، و دیگر لزوم جهاد در طریق حفظ و پیشرفت این آئین.

اما در یک نظر مى‏توان به سه بخش دیگر نیز اشاره کرد.

1- دعوت به هماهنگى گفتار و کردار و پرهیز از سخنان بى‏عمل.

2- یادآورى از پیمان شکنى بنى اسرائیل و بشارت مسیح به ظهور اسلام.

3- اشاره فشرده‏اى به زندگى حواریین مسیح و الهام از آنها.

انتخاب نام «صف» براى سوره به خاطر تعبیرى است که در آیه چهارم این سوره آمده، گاهى نیز به عنوان سوره «عیسى» و یا سوره «حواریین» نامیده شده است.

فضیلت تلاوت سوره:

در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم:

«هر کس سوره عیسى (سوره صف) را بخواند حضرت مسیح بر او درود مى‏فرستد و تا در دنیا زنده است براى او استغفار مى‏کند و در قیامت رفیق او است».


(آیه 1)- آغاز این سوره نیز تسبیح خداوند است و به همین جهت آن را جزء سوره‏هاى «مسبّحات» (سوره‏هائى که با تسبیح خدا شروع مى‏شود) شمرده‏اند.

مى‏فرماید: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، همه تسبیح خدا مى‏گویند» (سبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض).

چرا تسبیح او نگویند و از هر عیب و نقصى منزهش نشمرند با این که «او شکست ناپذیر، و حکیم است» (و هو العزیز الحکیم).


(آیه 2)-

شأن نزول:

جمعى از مؤمنان پیش از آنکه حکم جهاد نازل شود مى‏گفتند: اى کاش خداوند بهترین اعمال را به ما نشان مى‏داد تا عمل کنیم، چیزى نگذشت که خداوند به آنها خبر داد که «افضل اعمال، ایمان خالص و جهاد است» اما این خبر آنها را ناخوشایند آمد و تعلل ورزیدند، آیه نازل شد و آنها را ملامت کرد.

تفسیر:

این آیه به عنوان ملامت و سرزنش از کسانى که به گفته‏هاى خود عمل نمى‏کنند، مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چرا سخنى مى‏گوئید که عمل نمى‏کنید»؟! (یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون).


(آیه 3)- سپس در ادامه همین سخن مى‏افزاید: «نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنى بگوئید که عمل نمى‏کنید» (کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون).

آیه فوق هرگونه تخلف از عهد و پیمان و وعده، و حتى به گفته بعضى نذر را نیز شامل مى‏شود.

در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «وعده مؤمن به برادرش نوعى نذر است، هر چند کفاره ندارد، و هر کس تخلف وعده کند با خدا مخالفت کرده، و خویش را در معرض خشم او قرار داده، و این همان است که قرآن مى‏گوید:«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون».


(آیه 4)- در این آیه مسأله اصلى را که مسأله جهاد است پیش کشیده، مى‏فرماید: «خداوند کسانى را دوست مى‏دارد که در راه او پیکار مى‏کنند گوئى بنائى آهنین‏اند» (ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص).

بنابراین نفس پیکار مطرح نیست، آنچه مهم است این که پیکار «فى سبیل اللّه» باشد و آن هم با اتحاد و انسجام کامل همانند سدّى فولادین.

از مهمترین عوامل پیروزى در برابر دشمنان انسجام و به هم پیوستگى صفوف در میدان نبرد است، نه تنها در نبردهاى نظامى که در نبرد سیاسى و اقتصادى نیز جز از طریق وحدت کارى ساخته نیست.


(آیه 5)- در تعقیب دو دستورى که در آیات قبل درباره «هماهنگى گفتار و کردار» و «وحدت صفوف» آمده بود در این آیه براى تکمیل این معنى به گوشه‏اى از زندگى دو پیامبر موسى و عیسى علیهما السّلام اشاره مى‏کند که متأسفانه نمونه‏هاى روشنى از «جدائى گفتار و عمل» و «عدم انسجام صفوف» در زندگى پیروان آن دو دیده مى‏شود، با سرنوشت شومى که به دنبال آن پیدا کردند.

نخست مى‏فرماید: «به یاد آورید هنگامى را که موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مى‏دهید با این که مى‏دانید من فرستاده خدا به سوى شما هستم»؟! (و اذ قال موسى لقومه یا قوم لم تؤذوننى و قد تعلمون انى رسول الله الیکم).

این آزار اشاره به نسبتهاى ناروائى است که به موسى مى‏دادند و خداوند موسى را از آن مبرا ساخت، در آیه 69 سوره احزاب مى‏خوانیم: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همانند کسانى نباشید که موسى را آزار دادند و خداوند او را (از آنچه در حق او مى‏گفتند) مبرا ساخت».

ولى این عمل بدون مجازات نماند چنانکه در پایان آیه مورد بحث مى‏خوانیم: «هنگامى که آنها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت، و خدا فاسقان را هدایت نمى‏کند» (فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا یهدى القوم الفاسقین).

از این تعبیر استفاده مى‏شود که هدایت و ضلالت، هر چند از ناحیه خداوند است اما زمینه‏ها و مقدمات و عوامل آن، از ناحیه خود انسان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۵:۵۰
* مسافر