قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۹ ب.ظ

548 . صفحه 548


بیست و هفتم خرداد :


نفیسه :



(آیه 17)- در این آیه نتیجه کار دو گروه شیطان و اتباعش و منافقان و دوستانشان از اهل کفر را روشن ساخته، مى‏افزاید: «سرانجام کارشان این شد که هر دو در آتش دوزخ خواهند بود، جاودانه در آن مى‏مانند، و این است کیفر ستمکاران»! (فکان عاقبتهما انهما فى النار خالدین فیها و ذلک جزاء الظالمین).این یک اصل کلى است که عاقبت همکارى کفر و نفاق، و شیطان و یارانش، شکست و ناکامى و عذاب دنیا و آخرت است، در حالى که همکارى مؤمنان و دوستانشان همکارى مستمر و جاودانى و سرانجامش پیروزى و برخوردارى از رحمت واسعه الهى در هر دو جهان است.



(آیه 18)- در این آیه روى سخن را به مؤمنان کرده، به عنوان یک نتیجه‏گیرى از ماجراى شوم و دردناک «بنى نضیر» و منافقان و شیطان، مى‏فرماید:
«اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و هرکس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده»؟ (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد).
در حقیقت سرمایه اصلى انسان در صحنه قیامت کارهائى است که از پیش فرستاده، و گرنه غالبا کسى به فکر انسان نیست که براى او چیزى بعد از مرگ او بفرستد، و یا اگر بفرستند ارزش زیادى ندارد.
سپس بار دیگر براى تأکید مى‏افزاید: «از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى‏دهید آگاه است» (و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون).
آرى! تقوا و ترس از خداوند سبب مى‏شود که انسان براى فرداى قیامت بیندیشد، و اعمال خود را پاک و پاکیزه و خالص کند.


(آیه 19)- این آیه به دنبال دستور به تقوا و توجه به معاد، تأکید بر یاد خدا کرده، چنین مى‏فرماید: «و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند، و خدا نیز آنها را به خود فراموشى گرفتار کرد» (و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم).
خمیر مایه تقوا دو چیز است: یاد خدا یعنى توجه به مراقبت دائمى «اللّه» و حضور او در همه جا و همه حال، و توجه به دادگاه عدل خداوند و نامه اعمالى که هیچ کار صغیر و کبیرى وجود ندارد مگر این که در آن ثبت مى‏شود، و به همین دلیل توجه به این دو اصل (مبدأ و معاد) در سر لوحه برنامه‏هاى تربیتى انبیا و اولیاء قرار داشته، و تأثیر آن در پاکسازى فرد و اجتماع کاملا چشمگیر است. اصولا یکى از بزرگترین بدبختیها و مصائب انسان خود فراموشى است، چرا که ارزشها و استعدادها و لیاقتهاى ذاتى خود را که خدا در او نهفته و از بقیه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشى مى‏سپرد، و این مساوى با فراموش کردن انسانیت خویش است، و چنین انسانى تا سر حد یک حیوان درّنده سقوط مى‏کند، و همّتش چیزى جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود! و اینها همه عامل اصلى فسق و فجور بلکه این خود فراموشى بدترین مصداق فسق و خروج از طاعت خداست.
لذا در پایان آیه مى‏گوید: «آنها فاسقانند» (اولئک هم الفاسقون).


(آیه 20)- در این آیه به مقایسه این دو گروه (گروه مؤمنان با تقوا، و متوجه به مبدأ و معاد، و گروه فراموشکاران خدا که گرفتار خود فراموشى شده‏اند) پرداخته، مى‏گوید: «هرگز دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند» (لا یستوى اصحاب النار و اصحاب الجنة).
نه در این دنیا، نه در معارف، نه در نحوه تفکّر، نه در طرز زندگى فردى و جمعى و هدف آن، و نه در آخرت و پاداشهاى الهى، خط این دو گروه در همه جا، و همه چیز، از هم جداست، یکى به یاد خدا و قیامت و احیاى ارزشهاى والاى انسانى، و اندوختن ذخائر براى زندگى جاویدان است، و دیگرى غرق شهوات و لذات مادى و گرفتار فراموشى همه چیز و اسیر بند هوى و هوس.
و به این ترتیب انسان بر سر دو راهى قرار دارد یا باید به گروه اول بپیوندد یا به گروه دوم و راه سومى در پیش نیست.
و در پایان آیه به صورت یک حکم قاطع مى‏فرماید: «اصحاب بهشت رستگار و پیروزند» (اصحاب الجنة هم الفائزون).
نه تنها در قیامت رستگار و پیروزند که در این دنیا نیز پیروزى و آرامش و نجات از آن آنهاست، و شکست در هر دو جهان نصیب فراموشکاران است.


(آیه 21)- اگر قرآن بر کوهها نازل مى‏شد از هم مى‏شکافتند! در تعقیب آیات گذشته که از طرق مختلف براى نفوذ در قلوب انسانها استفاده مى‏کرد، و مسائل سرنوشت ساز انسانها را در زنده‏ترین صورتش بیان نمود در این آیه که ناظر به همه آیات قرآن مجید است پرده از روى این حقیقت بر مى‏دارد که نفوذ قرآن بقدرى عمیق است که اگر بر کوهها نازل مى‏شد آنها را تکان مى‏داد، اما عجب از این انسان سنگدل که گاه مى‏شنود و تکان نمى‏خورد! نخست مى‏فرماید: «اگر این قرآن را بر کوهى نازل مى‏کردیم مى‏دیدى در برابر آن خاشع مى‏شود، و از خوف خدا مى‏شکافد» (لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرأیته خاشعا متصدعا من خشیة الله).
«و اینها مثالهائى است که براى مردم مى‏زنیم شاید در آن بیندیشید» (و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون).
بعضى این آیه را بر ظاهرش حمل کرده‏اند و گفته‏اند: تمام موجودات این جهان، از جمله کوهها، براى خود نوعى درک و شعور دارند و اگر این آیات بر آنها نازل مى‏شد به راستى از هم متلاشى مى‏شدند، گواه این معنى را آیه 74 سوره بقره مى‏دانند که در توصیف گروهى از یهود مى‏گوید: «سپس دلهاى شما بعد از این ماجرا سخت شد، همچون سنگ! و یا سخت‏تر! چرا که پاره‏اى از سنگها مى‏شکافد و از آنها نهرها جارى مى‏شود، و پاره‏اى از آنها شکاف بر مى‏دارد و آب از آن تراوش مى‏کند و پاره‏اى از خوف خدا به زیر مى‏افتد»!


(آیه 22)- در آیات بعد به ذکر قسمت مهمى از اوصاف جمال و جلال خدا- که توجه به هر یک در تربیت نفوس و تهذیب قلوب تأثیر عمیق دارد- مى‏پردازد، و ضمن سه آیه پانزده صفت و به تعبیر دیگر هجده صفت از اوصاف عظیم او را بر مى‏شمرد و هر آیه با بیان توحید الهى و نام مقدس «اللّه» شروع مى‏شود که انسان را به عالم نورانى اسماء و صفات حق رهنمون مى‏گردد.
مى‏فرماید: «او خدائى است که معبودى جز او نیست، داناى آشکار و نهان است و او رحمان و رحیم است» (هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم).در اینجا قبل از هر چیز روى مسأله توحید که خمیرمایه همه اوصاف جمال و جلال و ریشه اصلى معرفت الهى است تکیه مى‏کند، و بعد از آن روى علم و دانش او نسبت به غیب و شهود.
سپس روى رحمت عامه او که همه خلایق را شامل مى‏شود «رحمن» و رحمت خاصه‏اش که ویژه مؤمنان است «رحیم» تکیه شده، تا به انسان امید بخشد. و او را در راه طولانى تکامل و سیر الى اللّه که در پیش دارد یارى دهد.


(آیه 23)- در این آیه علاوه بر تأکید روى مسأله توحید هشت وصف دیگر ذکر کرده، مى‏فرماید: «او خدائى است که معبودى جز او نیست» (هو الله الذى لا اله الا هو).
«حاکم و مالک اصلى اوست» (الملک).
«از هر عیب منزه است» (القدوس).
«به کسى ستم نمى‏کند» و همه از ناحیه او در سلامتند (السلام).
سپس مى‏افزاید: او براى دوستانش «امنیت بخش است» (المؤمن).
او حافظ و نگاهدارنده و «مراقب (همه چیز) است» (المهیمن).
 «او قدرتمندى شکست ناپذیر است» (العزیز).
«که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مى‏کند» (الجبار).
سپس مى‏افزاید: «و شایسته عظمت است» و چیزى برتر و بالاتر از او نیست (المتکبر).
از آنجا که عظمت و بزرگى تنها شایسته مقام خداست این واژه به معنى ممدوحش تنها درباره او به کار مى‏رود و هرگاه در غیر مورد او به کار رود به معنى مذموم است.
و در پایان آیه، بار دیگر روى مسأله توحید که سخن با آن آغاز شده بود تکیه کرده، مى‏فرماید: «خداوند منزه است از آنچه شریک براى او قرار مى‏دهند» (سبحان الله عما یشرکون).


(آیه 24)- و در آخرین آیه سوره در تکمیل این صفات به شش وصف دیگر اشاره کرده، چنین مى‏فرماید: «او خداوندى است خالق» (هو الله الخالق).
«آفریننده‏اى بى‏سابقه» (البارى).
«و صورتگرى» بى‏نظیر (المصور).
و سپس از آنجا که اوصاف خداوند منحصر به این اوصاف نیست، بلکه اوصافش همچون ذاتش بى‏پایان است، مى‏افزاید: «براى او نامهاى نیک است» (له الاسماء الحسنى).
و به همین دلیل از هرگونه عیب و نقص، منزه و مبراست، «و آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او مى‏گویند» و او را از هر عیب و نقصى پاک مى‏شمرند (یسبح له ما فى السماوات و الارض).
و سرانجام براى تأکید بیشتر، روى موضوع نظام آفرینش به دو وصف دیگر از اوصافش که یکى از آنها قبلا آمد، اشاره کرده، مى‏فرماید: «و او عزیز و حکیم است» (و هو العزیز الحکیم).
اولى نشانه کمال قدرت او بر همه چیز، و غلبه بر هر مانع است، و دومى اشاره به علم و آگاهى از نظام آفرینش و تنظیم برنامه دقیق در امر خلقت و تدبیر است.
و به این ترتیب در مجموع این آیات سه گانه علاوه بر مسأله توحید- که دو بار تکرار شده- هفده وصف از اوصاف خدا آمده است بدین ترتیب:
عالم الغیب و الشهاده- رحمان- رحیم- ملک- قدّوس- سلام- مؤمن- مهیمن- عزیز- جبّار- متکبّر- خالق- بارئ- مصوّر- حکیم- داراى اسماء الحسنى- کسى که همه موجودات عالم تسبیح او مى‏گویند.
و به این ترتیب، این آیات دست پویندگان راه معرفت اللّه را گرفته منزل به منزل پیش مى‏برد، از ذات پاک او شروع مى‏کند، و بعد به عالم خلقت مى‏آورد، و باز در این سیر الى اللّه از مخلوق نیز به سوى خالق مى‏برد، قلب را مظهر اسماء و صفات الهى و مرکز انوار ربانى مى‏کند و در لابلاى این معارف و انوار، او را مى‏سازد و تربیت مى‏نماید شکوفه‏هاى تقوا را بر شاخسار وجودش ظاهر ساخته و لایق قرب جوارش مى‏کند.
آیات آخر این سوره آیاتى است فوق العاده با عظمت و الهام بخش در حدیثى از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «هر کس آخر سوره حشر را بخواند، گناهان گذشته و آینده او بخشوده مى‏شود»!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی