قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جزء اول» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۵۴ ق.ظ

20 . صفحه 20


پانزدهم دی :

هانیه :

چقدر این تسلیم بودن جای فکر داره.  گاهی حس می کنم فقط تسلیمم اما قلبا یا از چیزی می ترسم یا اندوهگین میشم. اجازه بدین نقل قول جالبی از یه کتاب بگم که بی ربط نیست.
"وقتی می گوییم لا اله الا الله باید خدایان دروغین را کنار بگذاریم. هر چه دل انسان را برباید خدای اوست ...."
 من حس می کنم تو زندکی ام هرجا استرس و ترس یه چیزی داشتم. از نبودن یا نداشتن ها ناراحت شدم. همه شون یه غم و ترس عاریتی بوده. واقعی نیست. همشون به نوعی برام خیلی مهم بودن، جقدر سخته واقعی تسلیم بودن. و عملی کردنش ؟؟؟؟ نمیدونم شاید بهترین کار همینه که همنوا بشیم با ابراهیم (ع) " ربنا و اجعلنا مسلمین ...."
 یه جای دیگه هم شنیدم که می گفت ما ادما برای اینکه حقیقت واقعی را درک کنیم باید سکوت کنیم. یه سکوت درونی. به جدل های ذهنمون الکی پاسخ ندیم. تمومی ندارند... یه کم از درون سکوت کنیم هم از درون هم از بیرون. (حقیقتا برا من یه کم سخته بدونم کجا باید سکوت کنم. مثلا همین پست گذاشتن های اینجا... ) نمی دونم !؟ اما خوشحالم که یه تبادل نظر و واگویه های عرفانی برا بکارگیری کتابی که خودشو هدایت گر انسانهای حقیقت جو معرفی کرده، وجود داره. ممنونم دوستان از پست های اموزنده تون
 یه نکته جالب دیگه هم به ذهنم رسید برا اون ازمایشاتی که دیروز داشتیم
 اینجا ما تقریبن هر هفته تمرین داریم و هر کدومش نمره داره. و اگه کم بذاریم یه جورایی از نمره نهایی مون کم میشه. البته با توجه به تعداد زیادشون اگه یکیو تحویل ندیم یه کم تاثیر داره اما تاثیر داره. و اگه یه کم غافل بشیم دیگه بدجوری اثر میکنه و نهایتا یه مقدار زیادی را از دست میدیم و جای جبران هم نیست.  

درسته خدا بخشنده است. رحیمه. مهربون و گله. اما جای جبران نیست. کم بذارم از نمره نهایی ای بالاخره کم میشه هرچند کم اما اثر میذاره.
برا همین شاید بشه گفت همه ازمایشاش مهمه. اما یه تفاوتی هست.

من همیشه بعد از هر تمرینم از استادم نمره میگیرم یه جورایی حدس میشه زد اخر ترم چکاره ام اما فیدبک از خدا گرفتن کجاست؟ کاش همین وسطاش بهمون می گفت ...

 

نفیسه :

 

127.خانه کعبه پیش از ابراهیم حتی از زمان حضرت آدم بر پا شده بود سپس در طوفان نوح فرو ریخت وبعد به دست ابراهیم وفرزندش اسماعیل تجدید بنا گردید .یعنی شالوده های خانه کعبه وجود داشته وابراهیم واسماعیل پایه ها رابالا بردند.
 128،129.در این ایات ابراهیم وفرزندش اسماعیل پنج تقاضای مهم از خداوند دارند شاید بتوان گفت مهمترین قسمت دعا تسلیم بودن است واینکه پرستش وعبادت هم شیوه ای دارد تا بتوان انگونه که شایسته مقام ربوبیت است حق عبادت رابه جا اوریم که فکر میکنم منظور نماز باشد.در مورد پنجمین تقاضای انها میتوان گفت که رهبران ومربیان انسان باید از نوع خود او باشند با همان صفات وغرایز تابتوانند از نظر جنبه های علمی سر مشقهای شایسته ای باشند  در غیر اینصورت نه انهامیتواننددردها، نیازهاومشکلات و...انسانها رادرک کنند نه انسانها میتوانند از انها سرمشق بگیرنند.
 130.ایا این سفاهت نیست که انسان ایینی راکه هم اخرت در ان است وهم دنیا رها کرده وبه سراغ برنامه هایی برود که دشمن خرد ومخالف فطرت وتباه کننده دین ودنیاست؟
 131.این ایه به یکی دیگر از ویژگیهای برگزیده ابراهیم خلیل الله که در واقع ریشه بقیه صفات اوست اشاره داردکه ان همان تسلیم شدن در برابر خداوند است.
132.وصیت وسفارش نمونه ی ابراهیم ویعقوب به فرزندان خود در واپسین لحظات عمرشان توصیه به ایین پاک توحیدی ونیز ایمان وتسلیم ان بودن است .
 133.اعتقاد جمعی از یهود این بود که یعقوب به هنگام مرگ خود فرزندان خویش را به دینی که هم اکنون یهود به ان معتقدند (با تمام تحریفهایش)توصیه کرد خداوند در رد اعتقاد انهااین ایه را نازل فرمود.
 134.یهود بسیار روی مساله نیاکان وافتخاراتشان و عظمت انها در پیشگاه خداوند تکیه میکردنند در واقع این ایه میگوید به جای اینکه تمام هدف خود را صرف تحقیق و مباهات وافتخار نسبت به نیاکان خود کنید در اصلاح عقیده وعمل خویش بکوشید چون عمل هر کس مربوط به خودش است.
دوستان فردا خونه ما فراموش نشه.شماره راضیه خانم وخانم حسینی از گوشیم پاک شده به اونا وهمینطور سهیلا خانم لطفا خبر بدین وهر کس دیگه که از قلم افتاده .منتظرتونیم.کاش میشد پذیرای هانیه جان وپریا خانم هم میبودیم.

 

اعظم :

 

در مورد تسلیم بودن واقعا همینه که نوشتی
خیلی سخته
خیلی
همیشه یاد داستان خضر و موسی میفتم
ولی خب یه حایی باید برسه به اینکه نباید در مقابل خدلوند شاخ و شونه بکشه به خصوص در مرحله امر و نهی خداوند
یا ایهاالانسان ما غرک بربک الکریم
به قول حافظ
در کارخانه ای که ره علم و فصل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند
 در مورد سکوت من خیلی وقتها بهش فکر می کنم
نظر جدی خودمه که دنیای کنونی ما روز به روز بیشتر به این سمت میره که خلوت رو از آدم بگیره
یه نگاهی به تکنولوژی های حدید به خصوص ور حیطه ارتباطات نگاه کنیم
پیشرفتهایی که در زمینه گوشیهای همراه پیش اومده
: گستره شبکه های مجازی و جذابیتهای زیادش
 حتی خلوت قبل خواب رو از آدم گرفته
گوشی در بغل میخوابیم
 مجال فکر کردن و نشخوار کردن کل داده هایی که در روز گرفتیم رو نداریم
 سرمون شلوغه بیش از اندازه
حتی سخنرانهای ما روزی شونصد جا سخنرانی میکنن
همش میخوان رو دیگران تاثیر بذارن
کمیت به شدت جای کیفیت رو گرفته
خلاصه حرف در موردش زیاددارم
اما راهکار خودم این بوده که حداقل از این ابزار در "یک جهت " استفاده کنم
یعنی تموم مطالعات و شنیدنیها و دیدنیها رو متمرکز کنم روی یه موضوع
و اون الان قرانه
 یعنی فکر کردم و دیدم خیلی ضرورت داره
 البته من تقریبا چندسالی هستش که هی دارم شاخ و برگهای فضول ذهنم رو کم میکنم
همه رو اورده بودم تو مبحث خوسازی و واقعا ثمرات خوبی بدام داشته
ولی این اواخر فهمیدم قرآن موضوعی هستش که خیلی بنیادیه
و اگه قرار باشه تو فرصت کوتاه عمر بدای چیزی وقت بداره
قرآن در اولویته
 به قول حافظ
نصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگزارند و خم طره یاری گیرند
آزمون و خطا مبکنیم بسیار در مسیر عمر
خداوند خودش دستگیرمون باشه و هدایتمون کنه که به بطالت نگذرونیم
کل مراوده شبکه اجتماعی من همین گروه معرفته و تک و توک جایی پست میذارم مگر من باب احوالپرسی
اهدنا الصراط المستقیم

یه چیز دیگه اینکه همیشه نوشتن عزم منو در انجام کارها بیشتر میکنه
اینکه می نویسم بهم انرژی ادامه مبده
و ار نیروی جمع هم استفاده میکنم بدای تداومی که همبشه درش لنگ میزنم

بدالله مع الجماعه

وحیده :

 ایه 129: یکى دیگر از دعاهاى حضرت ابراهیم  این بود که خدایا پس از من هم پیامبرى  بفرست که مردم را اموزش و تزکیه دهد..
 (یعلمهم)اول امده و بعد( یزکیهم) امده  ؛علم و دانش زمانى نتیجه مى دهد و برایمان سودمند است که همراه با تزکیه و تقوا باشد.
اگر علم ما همراه با حکمت وبینش و بصیرت و شعور کافى نباشه نه به درد خودمان مى خورد نه دیگران.
ایه 132:خیلى باید حواسمان به سلامت عقیده و  ایمان فرزندان و نسلمان باشیم,,
در وصیتهامون تنها به مسایل مادى فرزندانمان نپردازیم بلکه به اینده دینى انها هم توجه داشته باشیم ,,که این خود  بهترین عاقبت به خیرى است.
**خدایا به حق محمد(ص) و آل محمد به ما و نسل ما حسن عاقبت عنایت فرما.. (heart)
ایه 133:  ( ام کنتم شهداء) یعنى سخن باید بر اساس علم و آگاهى باشد,
نکته اى که در این ایه و ایه قبل مهمه اینکه به سابقه هامون نباید مغرور شویم ,,بى دینى حتى بچه هاى پیغمبر را هم تهدید مى کنه و پیامبر خدا هم نسبت به دین بچه هاش دغدغه داره..(purple_heart)
دعاى امام سجاى علیه السلام :

خدایا هنگامى که مدت روزهاى عمرمان سپرى شود و رشته زندگى مان بگسلد ودعوت تو ما را احضار کند ,,چنان مقدر فرما ،که آنچه نویسندگان اعمال ما مى شمارند، توبه اى باشد مقبول درگاه تو تا پس از آن ، ما را بر گناهى که مرتکب شده ایم وبه معصیتى که انجام داده ایم ,,مواخذه و بازخواست نفرمایی.
امین یا اله العاصین......

 

درسهای من از این ایات :
تسلیم بودن در برابر خداوند مقام و مرتبه بلندیه که حتی پیامبر بزرگ خداوند برای اینگونه بودن دعا می کنه
برای تسلیم و بندگی و خوب بودن خودمون و فرزندانمون خیلی دعا کینم (نسلمون حتی نه فقط فرزندانمون )
ک3. ار خوبی که می کنیم برای قبولیش دعا کنیم .
آدم عاقل حتما در مقام تسلیم و بندگی خداوند است و این نادونی و جهالت ادمه که راهی جز راه بندگی انتخاب می کنه (الا من سفه نفسه )
بنی اسراییل همه از نسل یعقوب هستن ، آیات صفحات پیش زیاد از کفرو بهانه جوییشون گفته شد ... اینها ادعا می کردن که یعقوب سلام الله علیه در هنگام مرگ وصیت کرده که به دین دیگری باشند ، خداوند در این آیات این ادعا رو باطل می کنه
هر کسی مسئول کار خودشه (لها ما کسبت و لکم ما کسبتم )
 یه نکته جالبی هستش که همیشه در تمام قرآن تزکیه مقدم بر تعلیم کتاب و حکمت هستش (وقتی سخن از جانب خداست ) در اینجا از زبان حضرت ابراهیم دعایی که شده تعلیم بر تزکیه مقدم شده است

 اینها جا موند :
 برای عاقبت به خیریمون دعا کینم (ولا تموتون الا ... )
این نکته هم جاموند
9. نه تنها برای تسلیم بودنمون دعا کنیم بلکه ار خداوند بخوایم راه و رسمش هم بهمون یاد بده (ارنا مناسکنا)که در جهل و تاریکی گام بر نداریم به گمان و پندار خودمون

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۳ ، ۰۷:۵۴
* مسافر
يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۰۹ ب.ظ

19 . صفحه 19



چهاردهم دی :

 

هانیه :

 

 ایات ص ١٩.  تذکر ایه ١٢٠. اینکه اگر از موضوعی اگاه باشیم و بهش ایمان اىرده باشیم و بعد باز هم به هوای نفسمون عمل کنیم. خدا هیچ کمکی نمی کنه.  و این از سنت های خدا است. خوب وقتی به زندگیم نگاه می کنم خیلی جاها غفلت بوده اما خیلی جاها هم میدونستم خطاست اما شاید صرف وقت داشتن برا توبه  یا اینکه اون کار در نظرم زیبا و ضروری جلوه کرده ( مثل اون وقتایی که میخوایم اطرافیانمون را تربیت کنیم در صورتی که نقصش تو خودمونه ) باعث شده باوجود اگاهی یه راه خطا را انتخاب کنم.

و این ایه یه جوری اتمام حجت می کنه.


 موضوع دیگه ای که ذهنمو بهش مشغول کرد اینکه عهد خدا به ستمکاران نمیرسه. پس اگه منتظر عهد و پیمان و هدایتی هستم باید ستمکار نباشم.


 اما چرا خدا به حضرت ابراهیم اینو میگه؟ شاید صرف پیامبر بودن باعث نمیشه فرزندان نیکی داشته باشی،.

اما مگه نه اینکه (حداقل اطلاعات من ) پیامبران بعد از ذریه ابراهیم (ع) بودند مثلا بنی هاشم از دریه اسماعیل و موسی بن عمران از ذریه اسحاق و ... است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وحیده :

ایه 120: وقتى قبله عوض شد یک عده گفتند چرا قبله عوض شد.*خداوند در این ایه مى گوید یهودى ها با این چیز ها راضى نمى شوند ... ( دشمن به کم راضى نمى شود.) زمانى راضى مى شوند که کامل تسلیم انها شوى.
و خداوند مى فرماید: اى پیامبر اگر بعد از انکه راه حق برایت روشن شد به خاطر تمایلات این و ان از راه و مکتبت عقب نشینى کردى ,,یارى و سرپرستى خدا را از دست خواهى داد.
هدایت واقعى تنها در راهى است که خدا مى گوید


 ایه 121؛ حق تلاوت قران را باید به جا اوریم ؛ یعنى تدبر و قصد عمل.
 تلاوت قران، تفکر در ایات ،و عمل به انها  (اوامرش را اجرا کنیم و از نهى شده هایش بر حذر باشیم )،و ابلاغ به دیگران .....  حق قران است.......


خدایا به ما توفیق تلاوت قران و حق تلاوت و فهم قران و عمل به قران و تبلیغ قران ,,مرحمت بفرما و بین ما و قران و اهل بیت محمد(  ص) در دنیا و اخرت جدایی نیافکن


 ایه 124: خداوند همه مردم را امتحان مى کند و پیامبران هم از این قضیه مستثنى نیستند
خداوند علم دارد که ما چه کاره هستیم اما امتحانمان مى کند تا با اعمالى که انجام مى دهیم ,,مزد بگیریم.
تمام تلخى ها و شیرینى ها وسیله امتحان است.
بعد از موفقیت در هر امتحان یک درجه بالاتر مىرویم,,همانطورى که حضرت ابراهیم به رتبه خلیل الله رسید.


نکته دیگر این ایه:امامت و رهبرى عهد خداست و خدا این عهد را به ظالمین نمى دهد.

اىه 126: حضرت ابراهیم دو تا دعا کرد یکى قبول شد و مکه شهر امنى شد,ولى اینکه فقط مومنان از  نعمت رفاه  بر خوردار باشند  .مورد قبول واقع نشد  زیرا سنت الهى ان است که  خداوند هم به  کافر هم به مومن  رزق و روزى مى دهد  پاداش کفر و ایمان جایش قیامت است.
حساب نعمت هاى مادى و معنوى  خدا از هم جداست,در مسایل معنوى خدا گزینش مى کند اما در مساىل مادى به همه مى دهد.

نفیسه :


120.هدایتی جز هدایت خداوندنیست. اگر از هواهای نفسانی کسانی که لباس دین بر تن کرده وآنرا کیش و آیین نامیده اند پیروی کنیم نه سرپرستی خواهیم داشت تا امور را سرپرستی کند وما راپشتیبانی نماید ونه یاوری که به ما مدد برساند.


 121.امام صادق (ع)پیرامون تفسیر قسمت اول این آیه میفرمایند:آنهاآیات اورا به شکل ترتیل می خوانند ودر آن تدبر ورزیده وبه احکامش عمل میکنند وامید به وعده آن داشته واز هشدار آن بیم دارند واز داستان های آن پند میگیرند ودستورات آن را اجرا کرده واز آن چه نهی کرده دست میکشند .به خدا سوگند منظور آن ،این نیست که انسان ایات ان راحفظ کند وبه حروفش اگاهی یابد وسوره هایش را تلاوت  کند ویک دهم ویک پنجم هایش رادریابد وحروفش رااز بر کند ولی درعین حال درانجام حدود ان کوتاهی ورزد .منظور از ان تنها اندیشیدن درایات ان وعمل به احکامش است.


 123.تفسیر این ایه همانند ایه 48 است.


124.دراین ایه منظور از(کلمات) طبق گفته امام صادق (ع) همان کلماتی هستند که آدم از پروردگارش دریافت کرده وبا انها اینگونه توبه نموده : پروردگارا به حق محمد ،علی،فاطمه ،حسن،حسین،ازتو مسالت دارم که توبه مرا بپذیری بااین تفاوت که حضرت ابراهیم همه انهارابه انجام رساند (فاتمهن)یعنی ان کلمات راتانام حضرت قاءم (عج)کامل کرد.


126.امام صادق (ع)فرمودند:منظور ازثمرات القلوب (میوه های دل)این است که مردم را دوستدار انان قرار دهد تا نزدانان بسیار رفت وامد کنند.

اعظم :

درسهای من از آیات این صفحه :
آیه 120 :
1. همانا هدایت تنها هدایتی است که اصول و پایه هایش را خداوند گذاشته باشد (هدی الله هو الهدی)
2. معمولا آدمها تا وقتی که مثل اونا نشی ازت راضی نمیشن به خصوص در اصول دین و عقایدت پس بهره آدم وقتی فهمید و مطمئن شد که راه و روش زندگیش را مطابق آنچه خداوند خواسته است تبیین کرد ، هوی و هوسهای دیگران او را در راهش سست نکند


آیه 121 . در مورد حق تلاوت دوستان جملات ارزشمندی نوشتن برای من هم همین نکته آیه جلب توجه کرد و به جای آوردن حق تلاوت است که امام صادق اون رو کامل بیان کرده و به جاست ما هم در این راه پیش بریم و البته راه آسانی نیست

 آیه 123 . یه بار دیگه می گه تقوی خودمون در اون دنیا توشه راهمون هست و همین و بس


آیه 124 :
1.  آزمایش یکی از ابزارهای پر رنگ خداوند برای درجه بندی آدمهاست و بیشتر برای اینکه خودشان را به خودشان نشان دهد
پیامبران هم از قاعده استثنی نیستن
حضرت ابراهیم آزمایشهای زیادی شد (بیشتر هم با اقوام درجه یکش عمو ، فرزند و همسر و ....) و بعد از سالها پیامبری و سرفراز بیرون اومدن از همه امتحات و آزمایشها به مقام امامت رسید
2. حضرت ابراهیم از خداوند خواست که این مقام رو نسل او هم عطا کنه و خداوند فرمود که پارتی بازی نداریم و اونایی اون عهد میرسه که "ظالم " نباشن ... با توجه به معنی ظلم در کل قران (ظلم در حق خدا ، مردم و خود) از این آیه داشتن مقام عصمت برای امامت استخراج میشه
و البته این عمد هم از طرف اسماعیل علیه السلام ادامه پیدا کرد و به حضرت محمد و آل او رسید ...
3 . حتی دعای پیامبر هم وقتی درگیر میشه که طرف شایستگی از خودش داشته باشه و صرف دعا حتی دعای پیامبر هم کافی یست


 آیه 126 :
در مورد رزق مادی همه انسانها برابر هستن اما رزق معنوی با تلاشها و ایمان و عمل صالح و سرفراز بیرون امدن از امتحانات به انسان میرسه

 هانیه جان اینکه نوشتی آیه 120 یه جورایی اتمام حجته واقعا همینطوره


 در مورد ستمکاری هم که نوشتی واقعا همینطوره و البته معنای ظلم رو در همین قرآن به طور کامل می فهمیم به مرور


 در مورد سوالت هم همونطور که تو توضیحات آیات نوشتم بحث اینه که هیچ پارتی بازیی وجود نداره و حتی اگه از تبار ابراهیم به اون عظمت هم باشی و دعا هم در حقت بکنه ولی باید شایستگیی درخودت باشه تا به مقامات برسی و اینجا به خصوص موضوع امامت مطرح هستش که بعد کلی سن و آزمایش به حضرت ابراهیم رسیده


امیدوارم به پاسخ رسیده باشی 


ممنونم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۹
* مسافر
شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ

18 . صفحه 18

سیزدهم دی :

 

وحیده :

ایه 113؛  خود برتربینى ,تعصب,خودخواهى ,انحصار طلبى ,نادیده گرفتن دیگران ,, از رذایل اخلاقى است.
گاهى اوقات فقط راه خود را درست مى بینیم وحرف حق دیگران را گوش نمى دهیم
تواضع این است که حرف حق را بپذیریم..


ایه 114:اظلم یعنى ظالمترین
خداوند مى گوید ظالمترین کسى است که مانع مسجد شود
ظلم فرهنگى برزگترین ظلم هاست,,خرابى مسجد فقط با بیل و گلنگ نیست ,هر کارى که باعث شود مساجد خلوت شود همین حکم را دارد.
 مواظب باشیم برنامه ها و سرگرمى هاى مختلف ما  مساجد را خلوت نکند.
 مسجد  یعنى جایی که راه خدا, یاد خدا ,احکام خدا  در ان مطرح باشد.
این حکم شامل  خراب کردن  و بد نام کردن هر کسى که انسان را به خدا نزدیک تر  مى کند  را هم شامل مى شود.


ایه 117 ؛ همین که خداوند اراده کند کار انجام مى شود ..نیازى به لفظ و فکر وهمت و غیره ندارد هم مى تواند بگوید"" باش"" هم ""نباش ""
خدایى که با یک اراده هستى رو هست ونیست مى کنه چرا اینقدر در زندگى ما حضورش کم رنگ شده ....

نفیسه :


113.به نقل از امام حسن (ع)این آیه تنها به این دلیل نازل شد که گروهی از یهودیان ومسیحیان نزد  پیامبر(ص) رفتند وگفتند بین ما قضاوت کن وهردو یکدیگر راتکفیر کردند   پیامبر فرمود همه شما باطل ودر اشتباه ومنحرف از دین خدا وامر او هستید ولی آنها گفتند چگونه کافریم درحالی که ما اهل کتابیم وآن راقراءت میکنیم؟ رسول خدا (ص) فرمود شما نا آگاهانه با دین خدا مخالفت ورزیدیدچرا که اگر به آن دو کتاب عمل میکردید بدون دلیل وبرهان یکدیگر را تکفیر نمیکردید زیرا خداوند کتابهایش را به منظور شفا دادن از کوری وجهالت ،ومعیاری برای سنجش هدایت از ضلالت وگمراهی نازل کرده وکسانی که به آنها عمل میکنند به راه مستقیم هدایت میشوند اگر شما به کتاب خدا عمل نکرده باشید وبال گردن شما خواهد شد واگر به دلیل وبرهان خداوند سر تسلیم فرود نیاورید در برابر خداوند نافرمان تلقی شده ودرمعرض خشم اوخواهید بود.

 

115.امام محمد باقر(ع)فرمود:خداوند این آیه راتنها برای نمازهای مستحبی نازل کرده است ورسول اکرم(ص) هنگام رفتن به خیبر برروی شتر خود به صورت اشاره وبه هر سو که شترش اورا میبرد نماز گزارد وهمچنین به هنگام بازگشت از مکه که کعبه در پشت سرش قرار میگرفت اینگونه نماز رابه جای آورد.


117.امام هادی (ع)فرمودند:اراده کردن مخلوق عبارت از فکری است که در ذهن صورت میگیرد وعملی است که پس از آن از او ظاهر میشود ولی اراده خداوند به انجام چیزی ایجاد کردن ونه چیز دیگر است چرا که اونیاز به اندیشیدن ندارد وبررسی وتفکر نمیکند واو از این صفات منزه است چرا که آنها از صفات مخلوقات میباشد پس اراده خداوند همان فعل او ونه چیز دیگر است وبه آن چیز میگوید باش پس میشود بدون آنکه کلمه ای بگوید یاسخنی را به زبان آورد ویا بررسی وتفکر کند وچنان که خداوند قابل توصیف نیست فعل اونیز قابل توصیف نمیباشد.


.دراین آیه سخن از گروهی از بهانه جویان است که ظاهرا همان مشرکان عرب بودند این افراد بی اطلاع گفتند چرا خدا باما سخن نمیگوید چرا نشانه ای بر خود ما نازل نمیشود پیشینیان آنها نیز همین گونه سخنان را داشتند ولی آیات ونشانه ها برای آنهایی که حقیقت جو  واهل یقینند روشن است لزومی ندارد که بر هر یک یک از افراد مستقیما و مستقلا آیاتی نازل شود.


اعظم : 


 خب ایه 113 که برای چندمین بار میگه صرف یه اسم نباید برتری طلبی کنیم که نسبت به دیگران که مثلا ما مسلمونیم ،اونا فلان
ملاک تمایز بین ادمها عمل اوناست


 ایه 117 هم که در مورد نحوه افرینش خداوند هستش که از  نوع کن فیکونی است
از این منظر برای من جالبه که وقتی از خداوند کمک میخوایم و کارامون گره افتاده فکر می کنیم خداوند هم مثل ما باید مشکلات رو حل کنه ولی برای خداوند قضیه اصلا پیچیده نیست همه چیز کن فیکونی هستش براش


ایه 118 هم میگه شاید ادمها در همه قرون برای نپذیرفتن دین حق بهانه جویی می کردن با زبانهاو ادبیات مختلف
ولی نفس کار یکی بوده
نادانی
و اینکه ته قلباشون نیتش شبیه هم هستش
مهم اینه که نمیخواستن ایمان بیارن و تسلیم باشن


بقیه ایات رو هم که دوستان نوشتن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۲
* مسافر
جمعه, ۱۲ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۵۶ ب.ظ

17 . صفحه 17


دواز دهم دی :

طیبه :

بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف علیهم و لا هم یحزنون ):(آری ،هر کس تسلیم کرد رویش را برای خدا، در عین حال نیکو کار باشد پس پاداش او در نزد پروردگارش می باشد و نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند)،یعنی هر کس در عقیده و عمل تسلیم اوامر الهی باشد در حالی که در عمل و عقیده نیکوئی نماید و هم نیک بیاندیشد و هم نیک عمل کند،(سعادت به حقیقت ایمان و عبودیت است و دائر مدار اسم نمی باشد،یعنی نام یهودی یا مسیحی یا مسلمان باعث سعادت نمی شود)پس آنگاه خداوند تمامی اعمال و عقاید او را استیفاء می کند و بهتر ازآنچه کردند ومزید بر آن هم از فضل خود به آنان می بخشد و خدا همه وسائل امنیت وشادمانی را برای آنان فراهم می سازد و لذا خوف و حزنی نخواهندداشت .


شأن نزول و ارتباطها :

این آیه پاسخی به ادعاهای نابجا گروهی از یهودیان و مسیحیان است که در آیه قبل به آن اشاره شده و آن این بود که تنها یهود و نصاری وارد بهشت می‌شوند. اما این آیه در یک قاعده کلی علت ورود به بهشت را تسلیم فرمان خدا بودن معرفی می‌کند.


آرامش تنها در سایه ایمان و عمل صالح است (لاخوف علیهم)

 

وحیده :

 ایه 106:این ایه پاسخ به سوالى است یهودى ها داشتند:چرا یک سرى از احکام تغییر مى کنند,مثلا عوض شدن قبله.
نسخ و تغییر قانون بر پایه مصلحت و اقتضاى زمان ممکن است تغییر کند..ماننده نسخه یک بیمار که پزشک مى تواند نسخه بعدى را طور دیگرى بنویسد.


ایه 108؛ سوال کردن چیز خوبى است ,اما خود سوال هم فرهنگى دارد,کاهى به خاطر فهمیدن سوال مى پرسیم ,اما گاهى از روى بهانه یا شیطنت  سوالى مطرح مى کنیم .گاهى اوقات در جواب یک سوال فتنه اى وجود دارد.
ىهودى ها از پیامبر خواستند مرده هایشان را زنده کند..


ایه 109:خودمان که در حقى وارد نمى شویم به خاطر حسد مانع دىگران هم مى شوىم ,,تحمل رشد دیگران را نداریم.


 آن کس که حسد می ورزد و زایل شدن نعمت غیر را آرزو کند و کینه صاحب نعمت را در دل دارد،بداند که ایمان ندارد که حق تعالی از روی صلاح تام این نعمت را نصیب او کرده و دست فهم ما از آن کوتاه است و بداند که ایمان ندارد به عدل خدای تعالی و قسمت را عادلانه نمی داند. تو در اصول عقاید می گویی خدای تعادل عادل است،این جز لفظ چیز دیگر نیست. ایمان به عدل با حسد منافی است.

 

نفیسه :


بسم رب نور.خداوند بسیار تواناست.اوشمارابادانش خود تدبیر میکند وعهده دار مصالح ومنافع شماست چون تنهاخداوندعزوجل است که دانا به مصالح می باشد نه کس دیگر.اگر خداونداراده کند که امرمکروه وناپسندی رابرشمانازل کند ویا کیفر وعذابی رابرشما فرودبیاورد هیچ یاوری برایتان نیست تا در برابرآن شما رایاری کند.امام محمد باقر (ع)فرمودند:چه بسا خداوند نسخ وتنزیل رابه دلیل مصالح ومنافعتان مقدر ساخته تا به آن ایمان بیاورید وبا تصدیق وباوربه ان ثواب برایتان مهیا وفراوان شود.پس اوهمان چیزی رااراده میکند که صلاحتان در آن است وبرای شمابهترین چیزاست هیچ کس نمیتواند آن چه که او مقدم ساخته موخر وآن چه که او موخر ساخته مقدم  کند اگرپروردگارتان شما رابرای آن مصالح ارشاد وهدایت کند کسی نیست شما رابدون خداوند یاری کند وشما رااز عذاب او رهایی بخشد.


باید به همان نشانه هایی که خداوند عرضه داشته وآیات بیینه ای که آشکار ساخته بسنده کرد اگر با عناد ورزیدن وعدم پایبندی به حجت  ودلیل فرودامده کفر رابه جای ایمان بپذیرد از راهی که به بهشت منتهی میشود منحرف ودرمسیری که پایان آن جهنم است قدم میگذارد.


ازآنجا که خداوند بر همه چیز قادر وتواناست برایتان مقدر ساخته که با روش پسندیده تربا مخالفان خود مقابله کنید که این شیوه به عبادت وپرستش خدا نزدیکتر است و بیشتر به صلاح شما می باشد.


با کامل کردن وضو، تکبیرات،قیام،قراءت،رکوع وسجود و حد ومرز آن نماز بخوانید ومقداری از مال خود را انفاق کنید .اگر اموالی نداشتید از آبرو ونیکنامی خود به نفع برادران مومنتان استفاده کنید تا آنان رابه منافعی برسانید وضرر وزیان را از آنان بازدارید وخداوند متعال به وسیله آبرو و مقام محمد (ص)و علی (ع) وخاندان مطهر آن دو در روز قیامت به شما سود میرساند وبه وسیله ی آن ،اعمال بد شما را کاهش داده  واعمال نیک شما چند برابر میکند ودرجات شما رابالا میبرد .او داناست و به عمق مطالب وآن چه در دلها پنهان شده  آگاه است( ظاهر مسایل درونی وباطن مسایل ظاهری) وبرطبق اعتقادات نیت هایتان به شما جزا میدهد.


اعظم : 


تو ایات این صفحه بیشتر ایه 106 توجهم رو جلب کرد . جریان نسخ آیات
چند تا شبهه تو ذهنم بود که حل شد ....نمی دونستن ایاتی که نسخ شدن چه ویژگیهایی داشتن
فهمیدم که معمولا از شکل و شمایل ایه معلومه
و مشخصه که حکم شرعی ایه منوط به زمان خاشی هستش مثل ایه 109 همین صفحه "واعفوا واصفحوا..." حتی .... یعنی تا زمانی که حکم دیگه ای بیاد
معمولا به خاطر شرایط زماتی و اماده نبودن شرایط اجتماعی برای کامل امدن حکم ، حکم موقت میومده مثل حکم زن زناکار که تا زمانی زندانی شدن در خانه بود و بعدحکمش عوض شد

در مورد ایات دیگه توضیحات دوستان کافی بود


و ایه 112 ، باز هم تاکید روی تسلیم بودن در مقابل خداوند و نیکوکاری است
این تسلیم بودنه خیلی مهمه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۳ ، ۱۵:۵۶
* مسافر
پنجشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۰۴ ب.ظ

16 . صفحه 16




یازدهم دی :

وحیده :

99: قران انقدر واضخ و روشن است که هر کس بخواهد هدایت شود به وسیله ان هداىت مى گردد.
با تلاوت ایات و با تزکیه و تعلیم مى توان به را ه مستقىم که همان راه بندگى خداست هدایت شویم. براى این هدایت باید در خودمان قابلیت هاىى را اىجاد کنیم و خودمان به دنبال راه درست باشیم.و قران فقط براى پرهیزکاران کتاب هدایت است..

 

100:سه چىزى که باید رعایت بشه و اصلا ربطى به این ندارد که طرف مقابل مسلمان است یا کافر:
امانت دارى,,احترام به والدین ,,وفاى به عهد..
ما چقدر به عهد و پىمان هامون وفادار مى مونیم.چه عهد با خدا چه با بندگان خدا... .

101: پناه به خدا که ما هم منتظر امام زمان باشیم اما وقتى امد ایمان نیاوریم.به هیچکس نمى شود اطمینان کرد و به خودمان هم نمى توان اطمینان کنیم که در شرایط مختلف چگونه رفتار خواهیم کرد.گاهى فقط شعار مى دهىم ودر عمل کوتاهى مى کنىم.

102؛حضرت سلیمان براى جلوگیرى از سوء استفاده ساحران,ابزار سحر و جادوى انها را جمع اورى کرد.اما بعد از وفات ایشان .انها به دست مردم افتاد  و براى توجىه کار خود گفتند سلیمان هم خود جادوگر بوده.درسته دوره  مالکیت سلیمان بوده اما باز هم عده اى  خلاف مى کردند. همیشه  داشتن یک رهبر حق  یا حکومت حق یا  پدر مادر حق  یا....ضمانتى نىست براى اىنکه ما هم دنباله روى حق باشیم.

 

نفیسه :

 

کلمه (راعنا)ازکلماتی است که مسلمانان باآن رسول الله (ص)راخطاب میکردند ومیگفتند (راعنا)یعنی به ما التفات کن ومراعات حال ما رابکن ماسخن تو رامی شنویم وتو نیزسخن مارابشنو اما این کلمه درزبان یهودیان به این معنا بود:بشنو ،خدا تو راکر کند.وقتی یهودیان شنیدندمسلمانان رسول خدا رااینگونه خطاب میکنند به یکدیگر گفتند :تاکنون پنهانی به محمد ناسزا میگفتیم بیاییدتا اکنون آشکارا به او ناسزا گوییم وبه قصد توهین رسول خدا (ص)را با کلمه (راعنا)خطاب میکردند که اگر میگفتند شنیدیم وفرمان بردیم وبشنو وبه ما بنگر قطعا برای آنها بهتر ودرستر بود ولی خدا آنها را به علت کفرشان لعنت کرد درنتیجه جز گروهی اندک ایمان نمیاورند

 

امام صادق پیرامون آیه 105 میفرمایند:کسانی که رحمت الهی به آنان اختصاص داده شده ،پیامبر خدا ،جانشین اووعترت آن دو میباشند. خداوندصد رحمت را آفرید و نودونه رحمت نزد اومحمدوعلی وعترت آن دوذخیره شده است ویک رحمت برسایر موجودات گسترده شده است.

 

اعظم :

این آیه 102 رو من تو تفسیر المیزان نگاه کردم نوشته بود از آیاتی هستش که مفسرین توش اختلاف نظر زیاد دارن البته در بنیانش ها در روایات مربوط به سحر و حکومت سلیمان سلام الله علیه و هاروت و ماروت

 

اما سرجمعش این بود که خلاصه یه عده ای یه جورایی به علم سحر و ساحری دست یافتن البته با کمک شیطان و باهاش کارای عجیب و غریب کردن و می کنن و البته یهودیان هم عضو همینایی بودن که علم رو آموختن ... سحر هست وجود داره و تاثیر هم داره ولی مورد نفرت خداوند هستش ولی در کل اگر خداوند نخواد موثر نمی افته


راستش این آیه رو تو سی دی ظهور وقتی می خواست شروع کنه در مورد شیطان پرستی و حاکمیت یهودیها و ابزار رسانه و .... خوند من هنوز هم با همون تلاوت یادمه


 ایمان و تقوی با هم سودمند هستن ، ایمان بدون تقوی نمی تونه خیر زیادی داشته باشه ... البته در تفسیر نوشته بود که این ایمان منظور کسانی که مومن هستن نیست ، به صورت کلی بیشتر ایمان زیانی منظور هستش نه حقیقت ایمان

 در مورد 104 دوستان توضیحات رو گفتن... درسی که من شخصا ازش گرفتم این بود که مواظب ادبیات کلاممون باشیم گاهی ادبیاتی در کلاممون داریم مخصوصا وقتی در مورد دین صحبت می کنیم که ادبیات شایسته ای نیست و با ادبیات ادمای بی ادب (ادب رو به معنای تامش در نظر بگیرین )زیاد فرقی نمی کنه ... تو این آیه از این ادبیات که مورد سوءاستفاده هم قرار می گیره پرهیز داده شده .... مواظب باشیم یه جوری حرف نزنیم که در مظان اتهام به چیزی قرار بگیریم که واقعا و دلی اهلش نیستیم

ایه 105 هم برای من شخصا این تعبیر رو داشت که کلا کفار دنبال خیر برای مومنین نیستن و حتی آرزوی خیر بر مومنین هم نمی کنن ، اگر مومن باشیم کلا امیدمون رو ازشون قطع می کنیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۴
* مسافر
چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۰۵ ب.ظ

15 . صفحه 15


دهم دی :


وحیده :

 ایه 94:
قُلْ به آنها بگو: اگر راست می‌گویید و ادعایتان صحیح است وبهشت نزد خدا مخصوص شما است، ِ و دیگر مردمان آن‌گونه که گمان می‌برید وارد آن نخواهند شد، و فقط یهودی و نصرانی از آن بهره‌مند می‌گردد، و اگر آتش جهنم به جز چند روز اندکی به شما نمی‌رسد، پس آرزوی مرگ کنید. و این نوعی مباهله بین آنها و پیامبر( ص) فقط دو راه پیش رو داشتند: یا اینکه به خدا و پیامبرش ایمان بیاورند و یا اینکه مباهله کنند، و آن آرزوی مرگ است،
پس هریک از آنها به وضوح دریافت که در اوج مخالفت و کینه توزی با خدا و پیامبرش قرار دارد..

ایه 95:

وَلَن یَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ و آنها به سبب کفر و گناهانی که دارند، هرگز آرزوی مرگ نمی‌کنند، چون می‌دانند که مردن، راهی به‌سوی مجازاتشان است. پس مردن ناپسندترین چیز برای آنان است و آنها از تمام مردم بر زندگی حریص‌تر هستند، حتی از مشرکین، که به هیچ یک از پیامبران و به هیچ یک از کتاب‌ها ایمان ندارند.

 ایه 96؛

شدت دل بستگى انها به دنیا را بیان مى کند.
می‌فرماید: یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ هر یک از آنان دوست دارد که هزار سال عمر کند، و این نهایت حرص است، چرا که آنها چیزی را آرزو می‌کنند که ممکن نیست. از سویی، چنانچه آنان این مقدار عمر کنند کاری از پیش نمی‌برند و عذاب خدا را از خود دور نخواهند کرد. وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ و خداوند به آنچه می‌کنند بینا است. این بخش از آیه متضمن تهدید می‌باشد، مبنی بر این که به سبب کارهایشان مجازات خواهند شد...

 

 ایه 97:

قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ یهودیان ادعا می‌کنند آنچه آنها را از ایمان آوردن به تو باز داشته دوستت جبرئیل است،  پس دشمنی با جبرئیل متضمن کفر ورزیدن به خدایی است که آن را نازل فرموده است، همچنانکه متضمن دشمنی با کسی است که آن را از جانب خدا آورده است. و همچنین متضمن دشمنی با کسی است که جبرئیل به‌سوی او فرستاده شده است. این است علت دشمنی آنها با جبرئیل.

 

در مورد ایه 97 :هنگامى که پیامبر (ص)به مدینه امد ,روزى یکى از علماى یهود( ابن صوریا )با جمعى از یهود نزد پیامبر (ص) امد :
و سؤالات گوناگونى از حضرتش کردند، و نشانه‏هایى را که گواه نبوّت و رسالت او بود جستجو نمودند، از جمله گفتند: اى محمد! خواب تو چگونه است؟ زیرا به ما اطلاعاتى در باره خواب پیامبر موعود داده شده است. فرمود: تنام عیناى و قلبى یقظان! «چشم من به خواب مى‏رود اما قلبم بیدار است» گفتند: راست گفتى اى محمد! و پس از سؤالات متعدد دیگر، ابن صوریا گفت: یک سؤال باقى مانده که اگر آن را صحیح جواب دهى به تو ایمان مى‏آوریم و از تو پیروى خواهیم کرد، نام آن فرشته‏اى که بر تو نازل مى‏شود چیست؟ فرمود: جبرئیل است.

«ابن صوریا» گفت: او دشمن ما است، دستورهاى مشکل در باره جهاد و جنگ مى‏آورد، اما میکائیل همیشه دستورهاى ساده و راحت آورده، اگر فرشته وحى تو میکائیل بود به تو ایمان مى‏آوردیم!

(آیه 98):

این آیه موضوع فوق را با تأکید بیشتر توأم با تهدید بیان مى‏کند و مى‏گوید: «هر کس دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل باشد خداوند دشمن اوست، خدا دشمن کافران است.
اشاره به این که اینها قابل تفکیک نیستند: اللّه، فرشتگان او، فرستادگان او، جبرئیل، میکائیل و هر فرشته دیگر، و در حقیقت دشمنى با یکى دشمنى با بقیه است.

 

 اعظم :

ببخشین این توضیحاتی که در مورد صفحه 15(میدم یه مقداریش برای دوستانی که تو جلسه معرفت حضور داشتن تکراریه من باب اینکه میخوام مکتوبشون کنم می فرستم


یهودیها می گفتن عذاب آخرت برای ما جز چند روزی نیست و میگفتن آخرت از آن ماست تو آیه 94 میگه اگه راست می گن پس آرزوی مرگ کنن


آیه 95 میگه هرگز رزوی مرگ نمی کنن به خاطر اعمالی که پیش فرستادن


 برای من عبارت "بما قدمت ایدیهم "جالب توجه بود ... این عبارت دقیقا به معنای اعمالی که پیش فرستادن هستش


 ممکنه ما هزار تا حرف شیک و معنوی هم بلد باشیم و هزار تا آرزوی معنوی حتی داشته باشیم یا مثلا اوراد و اذکاری رو هم بخونیم ولی اون چیزهایی سر نوشت ما رو در آخرت میسازن که عملا انجام داده باشیم


یعنی کل کارهایی که در شبانه روز انجام میدیم اینها نشون دهنده این هستن که ما چه کاره ایم


نه ادعاهای پوچمون


من سعی می کنم فعل آیات رو به خودمون برگردونم اینکه ما هم طالب عمر درازیم و آرزوی مرگ نمی کنیم چون به دلبستگیهای دنیا چسبیدیم


 هنوز دنیا برامون شیرینه و لذتهاش هنوز میخوایمش ، هنوز دنیا برامون زندان نشده ... هنوز دلمون از کوچکی دنیا تنگ نشده


یک کلام هنوز "مومن" نشدیم

 

هانیه :


مرسی من این تفسیرو از قران بیشتردوست دارم. اینکه خدا در قران یه داستان را صرفا روایت نمی کنه و برگردوندن افعال ایات بسمت خودمون بنظر  پسندیده تره.


 اینکه مخاطبش عینا خودمون هستیم.

 

اعظم :


می تونه هم غیر این باشه
به هر حال این کتاب هدایت برای انسانها و در طول سالیان مختلفه


اصلا برای من جالب بوده احساس میکنم قران لایه های مختلفی داره که در هر سطوحی از فهم هر کی که طالب هدایت باشه نکته برای بیان داشنه باشه


خلاصه آیات این صفحه برای من شخصا باداور مرگ و رفتن بود و اینکه مواظب اعمالم و نیاتم در همین روزمره های زندگی باشم

 

هانیه :

 اخه یه مدتی هست. حس می کردم داریم قوم یهود رو معرفی می کنیم که برا من خیلی قابل درک نبود. یعنی حس کردم باید این خووندن یه فایده درونی تر داشته باشه. برا همین ابن نوع تفسیرتون بدلم نشست


نه اتفاقا من از اول با همین نیت وارد خوندن شدم یعنی این دور جدید خوندنم بر ابن اساس بود که بنی اسراییلیهای وجود خودم رو ، فرعونهای وجودم رو اصلاح کنم
رو خصوصیات قوم یهود هم خیلی تاکید کردم از این لحاظ که اصولا تکیه بر دانش و منطق صرف خیلی باب شده

 ایول !!

اعظم :
اگه یه نگاهی به اونچه تا حالا نوشتم بکنیم رویکرد ایات نسبت به خودمون رو زیاد نوشتم

 

هانیه :
اره حواسم بود برا همین حسمو گفتم که خودمم تشویق کنم بع اون سمت برم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۵
* مسافر
سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۰۳ ب.ظ

14 . صفحه 14


نهم دی :


طیبه :

دوباره در ایه 93 تکرار شده خذو ا ما اتیناکم  بقوة و اسمعوا  انچه را از ایات به شما دادیم باقوت بگیرین و بشنوین  این قدرت  خیلی مهم باید باشه در مورد ایات که تاکید شده بر ان


عمل به آیات و احکام الهى ، باید همراه با جدّیّت ، عشق و تصمیم باشد نه شوخى ، نه عادت ، نه شکّ و نه تشریفات . (خذوا ما اتیناکم بق

 

وحیده : 

همان طورى که توى ایات خوندیم.مشکل در خود یهودى ها بود نه  در پىغمبر...
 واقعا  گاهى اوقات  گیر و مشکل تو خود ماست,,به چىزى و کسى و جایى و.......ربطى نداره.


 اگر چه از بنى اسراییل پیمان گرفته شده بود و معجزات اشکارى از پیامبرشان   دیده بودند ,اما روحشان به گوساله پرستى قلاب شده بود...
خدا نکنه که انسان دل وروحش به چیزى,به سبکى ,به جایی,به کسى,.......  گره بخوره و عادت کنه.

دعاى امام سجاد علیه السلام :خدایا به تو پناه مى آورم از هیجان حرص و آز و شعله ور شدن آتش خشم و چیره شدن حسد  و کم شدن و ضعف صبر و شکیبایی   و کمى قناعت  و بدى اخلاق  و افراط در شهوت و طرفدارى از باطل.

 

اعظم :

 تو این آیات باز هم قصه کفر یهود هستش
بهانه میارن که حرف حرف خودشون باشه
به خاطر بشارت های تورات میان مدینه ساکن میشن ولی موقعی که پیامبر میعوث میشه جزء اولین مخالفان هستن
میگن همون توراتی که داریم برای ما کافیه
خداوند هم دوباره تخلفاتشون رو از همون توراتی که دارن و ادعا میکنن بهش ایمان دارن هم نشونشون میده


کشتن پیامبران ، گوساله پرستی ، معجزه طور و اینکه گفتن شنیدیم و سر باز زدیم


با این ایات یاد ظهور اقتادم احساسم اینه همچین اتفاقی میفته
شاید از بین همین مدعیان انتظار عده ای برخیزن و مخالفت کنن
چون روایت هست که اسلام پوستین وارونه می پوشه
اونقدر تغییر در اون به وجود میاد که گویی حضرت قران جدید میاره


برای من دو نکته این صفحه حلب توجه کرد
یکی علت مخالفت یهود با پیامبر
حسد
اینو خیلی باید مواظب باشیم
گاهی همین حسد در درجات پایینشم باعث انکار حقیقت میشه


کلمه "بغیا "در آیه 90


 و دیگری "اشربوا فی قلوبهم العجل " در ایه 93
عبارتی که در مورد پرستش گوساله به کار برده شده
محبت و میل به گوساله چنان در دلهاشون رسوخ کرده بوده که عبارت نوشیدن گوساله در قلبهاشون استفاده شد
یعنی اشد حب


 توجه طیبه جان به "خذوا اتینکم بقوه" هم قابل توجه هستش
خیلی مهم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۳
* مسافر
دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ

13 . صفحه 13



هشتم دی :

وحیده :

در ایه 84: از پیمانى صحبت شده که خداوند در مورد احترام به خون مردم از بنى اسراییل گرفته.
اسلام راجب حق سفارش هاى بسیارى کرده به طوریکه علاوه بر انسان ,این حق و خقوق براى حیوانات نیز بیان شده
مثلا همین حق حیات.

در نهج البلاغه .به مراتب حضرت على به اجراى حقوق حىوانات سفارش کرده( اجراى عدالت را براى حیوانات بیان فرموده .ودر جاىی دیگر فرموده حیوانات را در رفاه بگزارید...

و افسوس که ما به راحتى به حقوق انسان ها تجاوز مى کنىم...

در روایتى از امام صادق (ع) امده که این ایه درباره امام حسین علیه السلام نازل شده است.....
السلام علیک یا ابا عبدا.....

 

 86)- این آیه در حقیقت انگیزه اصلى این اعمال ضدّ و نقیض را بیان کرده مى‏گوید: «آنها کسانى هستند که زندگى دنیا را به قیمت از دست دادن آخرت خریدارى کردند» (أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا.

روح القدس چیست؟
مفسران در باره روح القدس، تفسیرهاى گوناگونى دارند:
1- برخى گفته‏اند منظور جبرئیل است، بنابراین معنى آیه فوق چنین خواهد بود «خداوند عیسى را به وسیله جبرئیل کمک و تأیید کرد».
اما جبرئیل را روح القدس مى‏گویند به خاطر این که جنبه روحانیّت در فرشتگان مسأله روشنى است و اطلاق کلمه «روح» بر آنها کاملا صحیح است، و اضافه کردن آن به «القدس» اشاره به پاکى و قداست فوق العاده این فرشته است.
2- بعضى دیگر معتقدند «روح القدس» همان نیروى غیبى است که عیسى علیه السّلام را تأیید مى‏کرد، و با همان نیروى مرموز الهى مردگان را به فرمان خدا زنده مى‏نمود.

آیه 88 بیانگر این واقعیّت است که انسان بر اثر پیروى از هوسهاى سرکش آن چنان از درگاه خدا رانده مى‏شود و بر قلب او پرده‏ها مى‏افتد که حقیقت کمتر به آن راه مى‏یابد.(fire)
دلهاى بى‏خبر و مستور!

 

اعظم :

 تو آیه 85 کلمه " عدوان " یعنی نه فقط کسایی که گناهان رو انجام دادن بلکه اونایی که یاری هم کردن اونها هم در عذاب یکسانند ...این نکته قابل توجه ما هم هست که مبادا با زبان و عمل یاریگر آدمایی باشیم که گناه میکنن یا ظلم میکنن در حق دیگران


 گاهی سکوت ما ... سر تکون دادن ما ... یا تحسینهای ضمنی ما یاری کردن دیگران هست بر گناه


 تو همین آیه : جمله " افتومنون ببعض الکتاب و یکفرون بعض " باز هم نکته ای هستش برای ما ... که هر وقت دلمون خواست و آیات متمایل به دل ما بود ازشئن تبعیت کنن و اونجایی که به ضررمون هستش یا به مذاقمون خوش نمیاد بی خیال آیات بشیم ... رسوایی در دنیا " خزی فی الحیاة ادنیا " و عذاب آخرت در انتظار ما هست با این عمل


 در واقع ایمان واقعی وقتی هستش که وقتی آیات با دلمون سازگار نیست بهشون عمل کنیم و هنری نیست وقتی خودمون چیزی رو مایلیم اون رو انجام بدیم


تو آیه 87 هم همین نکته لحاظ شده " لا تهوی انفسکم استکبرتم ..." هر پیامبری پیامی اورد که مخالف میل و هوای شما بود تکبر ورزیدید (عده ای رو تکذیب و عده ای رو کشتین ) یعنی آدم گاهی برای اثبات هوای نفسش و مخالفت با آیات بعد استکبار تا مرحله تکذیب و کشتن پیامبران هم پیش میره
 خلاصه نکته مهمی هستش این مساله


آیه 88 هم الان هم رواج داره در مقابل استدلالهای به حق دیگران در دین اونجایی که مخالف میلمون هست (ولی واقعا می دونیم درسته ولی نمیخوایم فبول کنیم )می گیم


 بابا ما از حرفهای تو هیچی نمی فهمیم (قلوبنا غلف ) ...و بعد فکر می کنیم دیگه خیالمون راحت شده


در صورتی این کفری هست پنهان در وجود ما ....


 فقط عده معدودی واقعا ایمان آوردند


خدایا ما را از زمره مومنین واقعی قرار بده و لحظه لحظه عمرمون رو بودن در صراط مستقیم قرار بده

 

طیبه :

 این آیه 85 خیلی خیلی تعمق داره


چیزی برا خودمون و دورو برمون زیاد دیده میشه


 نماز و دوست داریم میخونیم ولی غیبت رو بی خیالیم  برا حجاب فلسفه می خوایم در عینی که فلسفه سختی نداره   باز حجاب داریم اما شوهر بدون هماهنگی  خانم نباید از پدر و مادر سر بزنه تازه اگه خوب باشه   وای به حال کسانی کا باعث قطع این رابطه هم  میشن  حال داشته باشیم کا رخیر میکنیم حالش نباشه  دنیا باید برا ما تعطیل شه  اوه  اوه خیلی زیاد  این قبیل انتخابا ...........................................................................
خدایا چقدر من بدم  میشه  این همه بدی رو به خوبی تبدیل کنی

 از امام صادق(ع) روایت شده که فرموده اند:کفر در کتاب خدا بر پنج قسم است ... و قسم چهارم از کفر، ترک اوامر خداست و این سخن خداى عز و جل است که مى فرماید: «أفتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم» پس خداوند آنان را به خاطر ترک نمودن اوامر الهى کافر دانسته و به آنان نسبت ایمان داده است، اگر چه ایمان مورد قبول نیست و براى آنان نزد خداوند سودى ندارد ...».


الان احساس میکنم اون طور که باید قران بخونم و عمل کنم نبوده  مثل یه چیزی که بی رمق میگیری  تو دست این کتاب  این طوری گرفتم  معنی ایه 63 همین رو میگهو طور را بالاى سر شما قرار دادیم» (وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ).

«و گفتیم آنچه را از آیات الهى به شما داده‏ایم با قدرت و قوت بگیرید» (خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ).

«و آنچه را در آن است دقیقا به خاطر داشته باشید (و به آن عمل کنید) تا پرهیزکار شوید» (وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ).
در مورد این با  قدرت و قوت گرفتن ایات خدا مطلبی داشتین بزارین ممنونم

اعظم :


طیبه جان به نکته دقیقی اشاره کردی
این قضیه سهل و سبک شمردن کلام خدا خیلی مهمه
این همه روزانه جمله رد وبدل می کنیم :
میگیم به قول فلانی
یا می نویسیم این جمله از دکتر فلانی
استاد بهمانی
ویلیام فلان
آنتونی بهمان
......
اونوقت اینقدر از ایات خدا نمی دونیم
بدونیم هم استفاده نمی کنیم قولی و عملی که بگیم
این جمله از "خداوند"
خداییش تو این عالم چی مهمتر از همین قران که بهش چنگ بزنیم و ازش هدایت بگیریم
 وقتی ملاصدرا آخر عمرش میگه کاش عمرم رو صرف قرآن کرده بودم
با اصلا خود علامه طباطبایی که 20 جلد تفسیرالمیزان نوشتن حسرت میخورن بر اینکه کاش بیشتر وقت میذاشتن
ما باید چی بگیم
بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تاآنجا که گمان کردم کسی هستم ولی همینکه کمی بصیرتم باز شد خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. درآخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبر در قرآن وروایات محمد وآل محمد بروم.

یقین کردم که کارم بی اساس بوده زیرا در طول عمر به جای نور درسایه ایستاده بودم.ازغصه جانم آتش گرفت وقلبم شعله کشید تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر وتدبر در قرآن کردم،در خانه وحی راکوبیدم،درها باز شد و پرده ها کنار رفت ودیدم فرشتگان به من می گویند ((سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین)).

 تفسیر ملاصدرا،مقدمه سوره واقعه_ تفسیرنورج8ص247

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۰
* مسافر
يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ب.ظ

12 . صفحه 12

هفتم دی ماه :

 

وحیده :

ایه 77؛ایمان به حضور و علم خداوند,انسان را از خطا باز مى دارد.


ایه 78: بنی اسرائیل دو گروهند یاباسواد مغرض که کتاب خدا را تحریف می کنند و یا بی سواد و نادان که مشتی خرافات را به عنوان کتاب آسمانی پذیرفته اند،(و ان هم الا یظنون )


مردم عوام که از محتواى کتاب آسمانى خبرى نداشتند، با آرزو و خیال زندگى مى کردند. آنها فکر مى کردند که یهود، نژاد برتر و فرزندان و محبوبان خدا هستند و به جهنّم نمى روند و اگر مجازاتى هم براى آنان باشد، چند روزى بیشتر نیست

امّى بودن و بى سواد بودن ، نقص است و باید براى دست یابى به کتاب حقّ، همه تلاش کنند تا مورد انتقاد قرار نگیرند.

توقّعات و انتظارات ، باید بر مبناى علم باشد نه خیال


 انان از عمل تحریف  و افتراى به دین هدفى جز فروش دین و به دست اورزن متاع دنىا نداشته و ندارند.
شدید ترین عذاب ها متوجه کسانى است که  به تفکر و  اعتقاد مردم خیانت مى کنند.


امام صادق مى فرماىند. اگر عوام ما هم از علمای خود فسق آشکار و تعصب شدید و حرص به دنیا و اموال حرام ببینند و از آنها پیروی کنند، مثل یهود خواهند بود که خداوند آنان را به خاطر پیروی از علما ی فاسق نکوهش کرده است." سپس امام فرمود:" عوام باید از دانشمندانی تقلید کنند که پاکی روح خود را حفظ می کنند، دین خود را نگه می دارند و مخالف هوی و هوس و مطیع فرمان خداوندهستند....


 80: امتیاز طلبى از جمله خصوصىیات یهود است
همه در برابر قانون خدا یکسان هستند و خداوند .


کیفر و پاداش براساس آرزو نیست ، بلکه براساس عمل است .

 و آن دسته از گناهان کیفر دارند که آگاهانه و از روى عمد و اختیار مرتکب شده باشیم ، نه بر اساس جهل یا جبر.

انسان فطرتا پاک است ، ولى گناه و خطایا بر او عارض شده ، او را احاطه کرده و جوهر او را عوض مى کنند...


احسان ، جامع ترین و وسیع ترین واژه در باب نیکى است .
 در حال فقر والدین : احسان مادّى
در حال غناى آنان : احسان روحى چنانکه احسان به یتیم شامل ؛ تاءدیب ، حفظ حقوق ، محبّت و تعلیم او مى شود.

(اصول همه ى ادیان یکى است . )

احسان باید همراه با ادب و بدون منّت باشد. در کنار احسان ، جمله (قولوا للناس حسنا) آمده است .

اگرچه به همه ى مردم نمى توان احسان کرد، ولى با همه مى توان خوب سخن گفت .

نماز ورابطه با خداوند، از زکات ورابطه با فقرا جدا نیست .

اداى حقوق ، داراى مراتب و مراحلى است . اوّل حقّ خداوند، سپس والدین ، سپس خویشاوندان ، سپس یتیمان که کمبود محبّت دارند وآنگاه مساکین که کمبود مادّیات دارند.

 

اعظم :

ایه 77
در ادامه دو ایه پیش هستش و رد تفکر مادیت یهود
که اونا معتقد بودن اگه هم کیشانشون به مسلمونا جریان تورات و وعده های امدن پیامبر رو نگن که مسلمونا علیه اونا احتجاج کنن ، خدا هم خبر دار نمیشه !!!!
خدا تو این ایه میگه هر چی رو پنهان کنین و اشکار همه رو میدونه


چون از جنس ماده و دارای خصوصیات جسمانی بشری نیست


 ایه 77 و 78 هم که توضیحات کامل داده شد
موضوع تحریف تورات و با هر چیزی که از پیس خودمون بنویسیم و به خدا نسبت بدیم هم که تکلیفش روشنه


کلمه "ویل" به معنای وای
یعنب هلاکت و عذاب شدید و هر چیزی که انسان براش سخت و غیر قابل تحمله و ازش دوری میکنه


تو ایه 81 هم منظور از "احاطت خطیئة "
یعنی کلا محصور در گناه هستش و هیچ راه نفوذی به بیرون نداره و امید خیری ازش نیست
عذاب سخت و جاودان در انتظارشه


 ایه 83 هم که در ترتیب و اولویت نیکی رسوندن هستش
و اهمیت نیکی به پدر و مادر مورد تاکید قرار گرفته
(تو پرانتز بگم که همسران خیلی خوبه که کمک هم کنن که به والدینشون کمک کنن و مانع خیر رسونی به والدین طرف مقابل نشن )


و قولوا للناس حسنا
که خوب صحبت کردن با دیگران رو مشروط به نوع دین نکرده و به صورت عام فرموده "ناس"

وحیده :

 دعاى امام سجاد (ع) براى پدر و مادر:
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و در دلم انداز که هر وظیفه را که در برابر ایشان بر عهده‌ی من است، بشناسم، و آگاهی از آن وظیفه را، به کمال، در من فراهم آر،
و چنان کن که آنچه را به من الهام کرده‌ای، به کار بندم، و توفیق ده تا آنچه بینش آن را به من داده‌ای، به جای آورم،
و چیزی از آنچه به من آموخته‌ای، فرو نگذارم، و اعضای بدنم از پرداختن به آنچه مرا الهام کرده‌ای، در نمانَد.
خدایا، هر آزاری که از من به آن دو رسیده، و هر ناپسندی که از من در حقّ ایشان سر زده، و هر حقی از آن دو را که من تباه کرده‌ام، همه را سبب آمرزش گناهان‌شان و بلندی مرتبه‌شان و افزونی حَسَناتشان قرار ده؛ ای آن که بدی‌ها را به چندین برابر نیکی‌ها دگرگون می‌سازی.

 

طیبه :

اینکه خداوند مى‏فرماید: «امّا یبلغنّ عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلا تقل لهما افٍّ و لا تنهرهما؛هرگاه یکى از آن دو یا هر دوى آنها به سن پیرى رسیدند، کمترین اهانتى به آنان روا مدار! و بر آنها فریاد مزن!».

یعنى اگر ترا ناراحت کردند تو کوچکترین سخن را در عتاب و آزار آنان بر زبان میاور! گرچه ترا کتک بزنند بلکه با آنان کریمانه سخن بگو:«و قل لهما قولاً کریماً؛(10) و گفتار لطیف، سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!» امام صادق (ع) فرمود: یعنى در مقابل درشتى و تندخوئى والدین بگو: خداوند شما را ببخشاید! خداوند فرمود: «واخفض لهما جناح الذّل من الرّحمة و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانى صغیرا؛(11) و بالهاى تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده!». امام در توضیح این آیه مى‏فرماید: با نگاه تند و آزار دهنده آنان را مرنجان فقط با نگاههاى مهرآمیز و محبت‏انگیز دلهایشان را بدست آر! صداى خود را بلندتر از آن‏ها نکن! دست خود را بالاتر از دست آنان نبر و خود را مقدم بر آنان قرار نده!(12)
حضرت امام صادق(ع) راحتى در هنگام مرگ و آسان شدن سکرات موت را از دیگر آثار نیکى به والدین شمرده است و به فرزندان صالحى که با والدین خود خوشرفتارى مى‏کنند مژده داد که: هر کس دوست دارد خداوند متعال در لحظه مرگ بر او آسان بگیرد به بستگان خود صله رحم کرده و به پدر و مادرش نیکى کند. در این صورت علاوه بر این که در لحظه جان دادن احساس آرامش و راحتى خواهد کرد، در دنیا نیز در زندگى خود به فقر و بیچارگى دچار نخواهد شد.(19)

اگر پدر و مادر در خانواده طوری رفتار کنند که فرزندانشان احترام به پدر و مادر را از صمیم دل رعایت کنند و شأن آنها را نگه دارند، ولایتمداری در فرزندانشان تحقق پیدا خواهد کرد و اِلا بعید است فرزندی که نسبت به پدر و مادر خود بی‌ادب است، ولایتمدار شود.

اعظم :

هر چیری که انجامش برای ادمیزاد سخت بوده خداوند در قرآن تاکید بیشتری روش کرده
مثل همین نیکی به پدر و مادر
نسبت به نیکی کردن به فرزند

چون دومی معمولا در وجود ادم هست ولی برای از زیر اولی در رفتن بهانه زیاده
حداوند حقشون رو بر ما ببخشه من که تا یه زمانی کوتاهیهایی کردم
امیدوارم فرصت جبران رو از دست ندم

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۵۹
* مسافر
شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۵۵ ق.ظ

11. صفحه 11



امروز ششم دی

 

میتونین امروز صفحه 11 رو  از این سایت دانلود کنین و از تلاوت دلنشینش استفاده کنید

http://www.quranhefz.ir/SoundClips/category-50-1.aspx

وحیده :

در اىه 66؛
و بیاد آورید هنگامى را که موسى به قوم خود گفت: خدا به شما فرمان مى دهد که گاوى را با این ویژگیها سر ببرید...

گفتند: آیا ما را به تمسخر مى گیرى؟! ما از تو درمورد عامل قتل مى پرسیم و تو دستور کشتن گاو را به ما مى دهى؟!

روشن است که این بهت زدگى و سخن آنان بدان جهت بود که رابطه اى میان پرسش خود و پاسخ موسى (ع) نمى دیدند و به راز این دستور آگاه نبودند.
گاهى اوقات دستورى که به ما مى رسد با ذهن وسلىقه ما جور در نمى اید  , اما چون دستور دستور خداست باید انجام دهىم حتى اگر رازش را نمى فهمیم.

درایه 67.موسى گفت: پناه مى برم به خدا از اینکه از نادانان باشم.

این تعبیر، بیانگر این درس است که استهزاى دیگران جز کار عناصر نادان و کودن نیست
جهل در مقابل عقل است نه در مقابل علم,انسان باسواد هم مى تواند جاهل باشد.
زمانى که غرایز بر عقل حاکم شود جهل  مى شود.
مسخره کردن کار انسان جاهل است.

بهانه تراشى هاى مکرر بنى اسرایىل براى انجام ندادن فرمان خداوند بیشتر کا را پیچیده مى کرد.


دل هاى ان ها بعد از دیدن معجزه به جاى نرم شدن سخت تر شد.


دل هاىى که از یاد خدا دور باشند سخت مى شوند.و پذیراى حق نیستند


خدا در هر مرحله از گمراهى بنى اسرایىل باز هم همراهشان است این به واسطه رحمت خداوند است.

 اعظم :

 بنی اسراییل به حساب خودشون خیلی عقل گرا بودن و ساده لوح نبودن . رو این حساب مادی گرا بودن و به باور خودشون چیزایی که می دیدن و منطقی بود باور می کردن
پس این قصه الان مادیون و به حساب عقل گراها نو نیست و قدمتش به عهد موسی علیه السلام میرسه


مثل ایه 55 که خواستن از موسی که خدا رو بهشون تشون بده
و با اوت عذابی هم که سرشون اومد (مردن و دوباره زنده شدن )
اخرش هم رفتن یه گوساله درست کردن و گفتن اینم حدایی که دیده میشه و صدا میده


 توداستان بقره هم این داستان اتفاق میفته
یه ادمی رو میکشن و خونش رو کسی گردن نمی گیرهد
از حضرت موسی داوری میخوان اون هم به فرمان خدا میگه گاو بکشین
به نظر بنی اسراییل کشتن گاو و داوری با هم جور در نمیاد
تسلیم هم که نیستن
میگن "اتتخذنا هزوا"
ما رو مسخره میکنی
یعنی ما حالیمون هست که ربط متطقیی بین این دو تا برقرارنیست


خدا گفت یه گاو بکشین
اونا هم به حساب اینکه میخواستن اشکال تراشی کنن هی از شکل و شمایل گاو پرسیدن


کاملاهم از کلمات ایه ها مشخصه که با چه لحنی می گفتن
" برو از خدات بپرس "
"قالوادع لنا ربک"
نه برو از خدامون بپرس


اخر ایه 67 هم موسی میگه پناه می برم به خدا از اینکه از جاهلان باشم
یه توضیحی بدم در مورد عقل حضرت علی میگه عاقل کسی که به هر مرتبه ای از شناخت دست یافت عمل خود را تابع ان می کند (رو این حرف ما همه مون ادمای ناعاقلی هستیم )
حضرت موسی که خدا رو شناخته و به حکمت قبولش داره وقتی خدا بهش میگه گاو رو بکش دیگه چون و چرا نمیگه
این یعنی ادم عاقل وقتی بهش میگن تو ما رو مسخره میکنی میگه خدا نکنه من جاهل باشم
یعنی مثل شما
که این همه معجزه (مردن و زنده شدن ،مسخ شدن ،کوه بالاسرتون اومدن و ....)
دیدین و هنوز انکار میکنین


 اخر ایه 73 هم میگه " لعلکم تعقلون "
یعنی یه بار دیگه بهتون قدرت خدا ثابت میشه ( با زنده شدن اون ادم مرده با زدن گاو بهش )
شاید عاقل بشید


 نکته کلیدی
به مفهوم عقل
علم و جهل
دوباره دقت کنیم


 ایه 74 هم جالبه
"ثم قست قلوبکم "
این بار از فلب نام برده شده
دقت کنیم قلب هم در مقابل عقل نیست
هی میگن مجادله عقل ودل
این بنی اسراییلی ها که بعد این معجزه هم "عاقل" نشدن
خدا میگه
قلباشون قساوت داره و از سنگ سخت تره
قلب اینجا مرکز ادراکه و نه حس و مترادف عقل


ایه 75م
یهودیها قبل اسلام هی به ظهور پیامبر مژده میدادن
میگفتن تو تورات ما به اومدنش مژده داده
نشونه های پیامیر رو هم میگفتن ولی بعد بعثت که دیدن پیامبد تز قوم اونا نیست
زدن زیر حرفای خودشون
مسلمونا امید داشتن که یهودیها بیشتر از همه با علم و کتابی که داشتن ایمان بیارن ولی خدا تو این ایه میگه
امیدوار نباشین
این موجودات با این که میدونن ولی باز تحریف میکننو ایمان نمیارن


ایه 76 هم میگه
همین یهودیها با اهل ایمان که هستن میگن ما ایمان اوردیم
ولی ور خلوت و به هم دینان خودشون (یهودیهای ساده ای که یعد بعثت هم همه جا میگفتن که تورات به اومدن همین پیامبر مژده داده) میگفتن
نرین به این مسلمونا بگین که ما اینا رو می دونستیم
چون بعدا پیش خدا میگن که اینا میدونستن
اینجا باز تفکر مادی یهودیت دیده میشه
چون فکر میکنن خدا تا اونا نگن توی دلشون چیه نمی دونه چه خبره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۳ ، ۰۷:۵۵
* مسافر