218 . صفحه 218
نفیسه :
شما افرادى فاسد و مفسدید چرا که در خدمت یک دستگاه جبار و ظالم و طاغى هستید و علم و دانش خود را براى تقویت پایههاى این حکومت خودکامه، فروختهاید، و این خود بهترین دلیل بر مفسد بودن شماست، و «خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمىکند» (إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ).
این گروه کوچک و اندک که به مقتضاى ظاهر کلمه «ذُرِّیَّةٌ» بیشتر از جوانان و نوجوانان تشکیل مىشدند، تحت فشار شدیدى از ناحیه فرعون و اطرافیانش قرار داشتند، و هر زمان «از این بیم داشتند که دستگاه فرعونى (با فشارهاى شدیدى که روى مؤمنان وارد مىکرد) آنان را وادار به ترک آیین و مذهب موسى کند» (عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ).
چرا که «فرعون مردى بود که در آن سرزمین برترى جویى داشت» (وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ).
«و اسرافکار و تجاوزکار بود» و هیچ حد و مرزى را به رسمیت نمىشناخت (وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ).
حقیقت «توکل» واگذارى کار به دیگرى و انتخاب او به وکالت است.
مفهوم توکل این نیست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد. بلکه مفهوم آن این است که هرگاه نهایت تلاش و کوشش خود را به کار زد و نتوانست مشکل را حل کند، وحشتى به خود راه ندهد، و با اتکاء به لطف پروردگار و استمداد از ذات پاک و قدرت بىپایان او، ایستادگى به خرج دهد، و به جهاد پىگیر خود همچنان ادامه دهد.
سپس از ساحت مقدس خدا تقاضا کردند که از شرّ دشمنان و وسوسهها و فشارهاى آنان در امان باشند، و عرضه داشتند: «پروردگارا ما را وسیله فتنه و تحت تأثیر و نفوذ ظالمان و ستمگران قرار مده» (رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).
نخست این که خداوند مىفرماید: «ما به موسى و برادرش وحى فرستادیم که براى قوم خود خانههایى در سرزمین مصر انتخاب کنید» (وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً).
و مخصوصا «این خانهها را نزدیک به یکدیگر و مقابل هم بسازید» (وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً).
سپس به خودسازى معنوى و روحانى بپردازید «و نماز را بر پا دارید» (وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ). و از این طریق روان خود را پاک و قوى نمایید.
و براى این که آثار ترس و وحشت از دل آنها بیرون رود، و قدرت روحى و انقلابى را بازیابند «به مؤمنان بشارت بده» بشارت به پیروزى و لطف و رحمت خدا (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ).
سپس موسى (ع) از پیشگاه خدا تقاضا مىکند و مىگوید: «پروردگارا! اموال آنها را محو و بىاثر ساز» تا نتوانند از آن بهره گیرند (رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ).
بعد اضافه کرد: پروردگارا! «علاوه بر این، قدرت تفکر و اندیشه را نیز از آنان بگیر» (وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ).
چه این که با از دست دادن این دو سرمایه، آماده زوال و نیستى خواهند شد و راه ما به سوى انقلاب و وارد کردن ضربه نهایى بر آنان باز مىگردد.
خداوندا! اگر من از تو درباره فرعونیان چنین مىخواهم نه به خاطر روح انتقامجویى و کینه توزى است، بلکه به خاطر این است که آنها دیگر هیچ گونه آمادگى براى ایمان ندارند «و تا عذاب الیم تو فرا نرسد ایمان نمىآورند» (فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّى یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ).
مباحثه آیات سوال برانگیز :
آیه 82 سوره یونس :
معصومه :
ایه ۸۲
ایا نکته خاصی در خطاب دادن فرعون بعنوان مجرم هست!؟
جرم فرعون چه بوده؟
البته تلقی من از جرم هموون تلقی فعلی در فارسیه که جرم , تخطی از قانونه.
حتما تو عربی معنای گسترده تری داره.
به ایه 75 دقت کن
حضرت موسی با برادرش به همراه ایات و نشانه هاش رفت ولی پذیرفته نشد
استکبار ورزیدند ، ایینش رو قبول نکردن
و این نپذیرفتن جرم اونا بود
در جایی نوشته بود ذیل این ایه :
خداى
تعالى در بین اوصاف فرعونیان تنها صفت مجرم بودنشان را یادآور شده و این
بدان جهت است که در این ماده معناى قطع کردن هست، پس گویا خواسته است
بفهماند که فرعونیان راه حق را به روى خود قطع کرده اند، و بنیان خود را بر
این اساس نهادهاند، و نتیجه این وضع این شده که از ظهور حق کراهت داشته
باشند. و به همین جهت است که خداى تعالى وقتى کراهت از ظهور حق را به آنان
نسبت میدهد به دنبالش در جمله مورد بحث میفهماند علت کراهتشان اینست که
مجرمند، و در همین معنا جمله فاستکبروا و کانوا قوما مجرمین است که در اول
این آیات قرار داشت.
آیه 83 سوره یونس :
معصومه :
ایه ۸۳
اگر اشتباه نکنم اولین کسانیکه ب حضرت سی ایمان اوردند همان ساحران بودند,
پس چرا در تفسیر ایه ۸۱ , خطاب مفسدین ب اونها برگشته.
و در این ایه گفته شده نخستین ایمان اوردندگان از ذریه اش بودند؟
در مورد سوال دوم
بله ساحران به موسی علیه السلام ایمان اوردن در چند جای قرآن اشاره شده
تا اینجای قرآن هم که خوندیم به اون ایات رسیدیم
اعراف 120 -122
ایمانشون هم به قدر محکم بود که از عذاب فرعون نترسیدن و دست و پتهاشون رو به خلاف هم برید و ....
در این ایه گویا مربوط به قبل این واقعه بوده
تازه بحث اینه که ضمیر "ه" در قومه به فرعون بر میگرده یا موسی
کامل بحث رو میتونی اینجا بخونی
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa28994
و اما در مورد مفسدین :
خداوند عمل مفسدین رو اصلاح نمی کنه
انگار ضرب المثل فارسی ما باشه
بارکج به منزل نمیرسه
یعنی عملی که بالذات فساده (سحر و جادوگری) خداوند با قوانین علت و معلولیش بنا به صلاح و عاقبت به خیری این عمل نداره
یعنی تا مادامی که اونا جادوگرن و ساحر عملشون فساده و اونایی که این عمل رو انجام میدن معسدن
حالا بعد اگه ایمان اوردن و کنار گذاشتن خب قصه جور دیگه ای میشه
در مورد بحث بالا توضیحات زیر رو از سایت پورتال انهار خوندم . مبسوطش اینه 👇
سحر،
کارش این است که غیر حق و غیر واقع را در حس مردم و انظار آنان به صورت حق
و واقع جلوه دهد، و چون این عمل فى نفسه کارى است باطل، و چون خداى تعالى
طبق سنت جارییى که بر مستقر کردن حق و احقاق آن در عالم تکوین و نیز بر محو
باطل دارد و زود آن را ابطال خواهد کرد، لاجرم دولت، همواره براى حق بوده
هر چند که باطل احیانا جولتى داشته باشد.
و به همین جهت جمله (ان
اللّه سیبطله ) را چنین تعلیل کرد که : (ان اللّه لا یصلح عمل المفسدین )،
براى اینکه صلاح و فساد دو امر متقابل و ضد یکدیگرند، و سنت الهى بر این
جارى است که آنچه را صلاحیت اصلاح دارد اصلاح کند، و آنچه را صلاحیت فساد
دارد فاسد سازد، به این معنا که اثر متناسب و مختص به هر یک از صلاح و فساد
را بر صالح و فاسد مترتب کند. و اثر عمل صالح اینست که بتواند با سایر
حقایق عالم در جریان نظام عالم همدست و هماهنگ شود، و معلوم است که چنین
عملى قهرا با سایر حقایق ممزوج و مخلوط مى شود، و به طفیل اینکه خداى تعالى
کل نظام را اصلاح مى کند آن عمل را نیز اصلاح مى کند و آن را طبق مقتضایى
که طبیعتش دارد به جریان میاندازد، و اثر عمل فاسد اینست که مناسب و ملایم
با سایر حقایق عالم در مقتضاى طبع آنها نباشد، و در جریان آن حقایق طبق طبع
و جبلتى که دارند این یک عمل بر خلاف آن جریان حرکت کند، پس چنین عملى فى
نفسه امرى است استثنایى، و معلوم است که اگر با حفظ فسادش خداى تعالى
بخواهد آن را اصلاح کند، باید کل نظام را فاسد سازد و کل اسباب و حقایق
عالم را بر طبق مسیر آن یک عمل فاسد به جریان اندازد.
و چون چنین
چیزى ممکن نیست، قهرا سایر اسباب عالم با همه قوا و وسایل مؤ ثرش با آن عمل
فاسد معارضه مى کند، اگر توانست آن را به سیره صالح بر میگرداند، و گرنه
بطور قطع آن را باطل و فانى و از صفحه وجود محو مى سازد.
و این
حقیقت لازمهاى دارد و آن اینست که سحر و هر باطل دیگرى در عالم وجود دوام
نمییابد، و خداى تعالى در مواردى از کلام مجیدش به این لازمه تصریح نموده و
جنبه منفى آن را امضاء فرموده، از آن جمله مى فرماید: (و اللّه لا یهدى
القوم الظالمین )، و نیز فرموده : (و اللّه لا یهدى القوم الفاسقین )، و
نیز فرموده : (آن اللّه لا یهدى من هو مسرف کذاب )، و از همین آیات است آیه
مورد بحث که مى فرماید: (ان اللّه لا یصلح عمل المفسدین).
آیه 85 سوره یونس :
معصومه :
و دیگر این که ان یفتنهم یعنی خدا مومنان را ازمایش کند یا فرعون را بوسیله مومنان مورد ازمایش قرار دهد؟
همچنین کلمه فتنه در ایه ۸۵ یعنی چه؟ جمله اخر این ایه میگه خدایا ما را وسیله فتنه ظالمان قرار مده؟
در مورد ان یفتنهم و کلا معنای فتنه در قران
چیزی که من خوندم فتنه و مشتقاتش 60 بار در قرآن به کار رفته که حدودا کمتر از یک چهارمش مشخصا معنای ازمایش داره
معانی دیگری با توجه به قرینه ها ازش استخراج میشه
فتنه به معنتی ازمایش ( فرزندان ، اموال ، شر و نیکی بعضی عامل امتحان دیگری )
به معنای شرک به خدا
به معنای بلا و مصیبت دنیایی
به معنای عذاب یا اسباب عذاب اخروی
به معنای اغفال تفرقه افکنی و ایجاد نفاق
با بحث کاملش رو میتونی اینجا بخونی
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=126923
آیه 87 سوره یونس :
معصومه :
ایه ۸۷
ایا هارون نیز مقام پیامبری داشته؟
خیلی برام جالبه که اسمش در قران مکرر اومده ولی همیشه در کنار حضرت موسی.
در مورد نبوت هارون
یا هارون برادر موسى(ع)پیامبر بوده است؟
قرآن
کریم به پیامبر بودن هارون تصریح نموده مى فرماید: (وَ وَهَبْنَا لَهُو
مِن رَّحْمَتِنَآ أَخَاهُ هَـرُونَ نَبِیًّا ) ما از رحمت خود، برادرش
هارون را، که پیامبر بود، به او بخشیدیم.
ایه 53 مریم
هم پیامبر بوده و هم یه جورایی همکار و و در کنار برادر
روزی
که از جانب خداوند خطاب رسید: ای موسی! مردم بنی اسرائیل را از مصر نجات
ده و به کنعان آور، موسی گفت:خدایا، برایم شریکی مقرر فرما و او هارون
برادر من باشد، زیرا او از من فصیح تر است و خداوند نیز چنین کرد. هارون
چون بلیغ و رسا سخن می گفت، به همین دلیل شریعت برادرش را به بهترین نحو
تبلیغ می کرد.
آیه 87 سوره یونس :
معصومه :
نکته روبروی هم ساختن خانه ها در چیه؟
نوشنه شده بود
خانه های روبروی هم از نظر تنرکز حفاظت و نظارت و انس با همدیگه بهتره
به معنای رو به قبله هم اورده شده بود
در تفسیر نور از این ایه استنباط شده بود که شهرسازی اسلامی و معماری اون باید با اهداف مکتبی سازگار باسه
آیه 88 سوره یونس :
معصومه :
ایه ۸۸
ملاک این که یک شخص رو دیگه قابل هدایت ندونیم چیه؟
ایا این قضاوت بعهده انسان معمولی (غیر پیامبر و غیر معصوم) میتونه باشه.
چون اینجا خود حضرت موسی میگه که
انها هیچ امادگی برای ایمان ندارند.
یا مثلا برخی میگن چرا لعن میکنین شمر و یزید رو.
شاید اونها در اخرین لحظات توبه کردند و پاک شدند,
منظورم اینه که اگه خدا بگه که اینا دیگه غیر قابل هدایتندخب خداست و درست اما من انسان از کجا میتونم حکم غیر قابل هدایت بودن رو صادر کنم؟
اعظم :
در مورد قسمت اخر سوالت
البته که ما انسانهای معمولی نمی تونیم حکم بر غیر قابل هدایت بودن ادما بدیم
مگر قراین اونقدر قوی باشه با توجه به ایات و روایات و شهود که بشه حکم داد
ولی در مورد ادمای معمولی این حکم دادن کاملا غلطه و بسیار هم نکوهش شده در دین اسلام
در مورد شمر و این جور ادمها خب اگر اعتقاد به احادیث و روایات داشته باشیم و امامان رک قبول داشته باشیم از نظد سند حرفی
که حرفی باقی نمی مونه
فکر نکنم در تاریخ هم امده باشه که احیانا اینا توبه کردن اگر هم دم مرگ توبه کردن که دیگه توبه شون طبق سند قرآنی (که توبه فرعون در زمان مرگ) پذیدفته نشد
و کلا توبه موقع مرگ پذیرفته نمیشه
باز هم طبق ایات
دیگه حرفی باقی نمی مونهد
فکر کنم دیگه همه رو یه جوابی دادم
نمی دونم تا چه حد قانع کننده بود
دیگه بضاعت ما همین بود . همین قدر تونستم جستجو کنم