قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۱ ق.ظ

214 . صفحه 214



بیست و هفتم تیر :



نفیسه :



(آیه 43)- «و گروهى دیگر از آنان چشم به تو مى‏دوزند و اعمال تو را مى‏نگرند» که هر یک نشانه‏اى از حقانیت و صدق گفتار تو را در بر دارد، اما گویى کورند و نابینا (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْکَ).

«آیا با این حال تو مى‏توانى این نابینایان را هدایت کنى هر چند فاقد بصیرت باشند» (أَ فَأَنْتَ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ لَوْ کانُوا لا یُبْصِرُونَ).


(آیه 44)- ولى این نارسایى فکر و ندیدن چهره حق و ناشنوایى در برابر گفتار خدا،چیزى نیست که با خود از مادر به این جهان آورده باشند، و خداوند به آنها ستمى کرده باشد، بلکه این خود آنها بوده‏اند که با اعمال نادرستشان و دشمنى و عصیان در برابر حق روح خود را تاریک و چشم بصیرت و گوش شنوایشان را از کار انداختند «چرا که خداوند به هیچ کس از مردم ستم نمى‏کند، ولى مردمند که به خویشتن ستم روا مى‏دارند» (إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً وَ لکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).


(آیه 45)- به دنبال شرح بعضى از صفات مشرکان در آیات گذشته، در اینجا اشاره به وضع دردناکشان در قیامت کرده، مى‏گوید: «به خاطر بیاور آن روز را که خداوند همه آنها را محشور و جمع مى‏کند در حالى که چنان احساس مى‏کنند که تمام عمرشان در این دنیا بیش از ساعتى از یک روز نبوده، به همان مقدار که یکدیگر را ببینند و بشناسند» (وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ).
سپس اضافه مى‏کند: در آن روز به همه آنها ثابت مى‏شود «افرادى که روز رستاخیز و ملاقات پروردگار را تکذیب کردند، زیان بردند»، و تمام سرمایه‏هاى وجود خود را از دست دادند بى‏آنکه نتیجه‏اى بگیرند (قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ).
«و اینها (به خاطر این تکذیب و انکار و اصرار بر گناه و لجاجت) آمادگى هدایت نداشتند» (وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ). چرا که قلبشان تاریک و روحشان ظلمانى بود.


(آیه 46)- در این آیه به عنوان تهدید کفار و تسلى خاطر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چنین مى‏گوید:«اگر ما قسمتى از مجازاتهایى را که به آنها وعده داده‏ایم به تو نشان دهیم (و در زمان حیات خود عذاب و مجازات آنها را ببینى) و یا اگر (پیش از آن که به چنین سرنوشتى گرفتار شوند) تو را از این دنیا ببریم به هر حال بازگشتشان به سوى ماست. سپس خداوند شاهد و گواه اعمالى است که انجام مى‏دادند» (وَ إِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلى‏ ما یَفْعَلُونَ).


(آیه 47)- در این آیه یک قانون کلى درباره همه پیامبران و از جمله پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و همه امتها از جمله امتى که در عصر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏زیسته‏اند بیان کرده، مى‏گوید: «هر امتى رسول و فرستاده‏اى از طرف خدا دارد» (وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ).
«هنگامى که فرستاده آنها آمد (و ابلاغ رسالت کرد و گروهى در برابر حق تسلیم شدند و پذیرفتند و گروهى به مخالفت و تکذیب برخاستند) به عدالت در میان آنها داورى مى‏شود و به هیچ کس ستمى نمى‏شود»، مؤمنان و نیکان مى‏مانند و بدان و مخالفان یا نابود مى‏شوند و یا محکوم به شکست (فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).
همان گونه که در باره پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و امت معاصرش چنین شد.
بنابراین قضاوت و داورى که در این آیه به آن اشاره شده همان قضاوت تکوینى و اجرایى در این دنیاست.


(آیه 48)- به دنبال تهدیدهایى که در آیات سابق راجع به عذاب و مجازات منکران حق ذکر شد در این آیه از قول آنها چنین نقل مى‏کند که از روى استهزاء و مسخره و انکار «مى‏گویند: این وعده‏اى که در مورد نزول عذاب مى‏دهى اگر راست مى‏گویى چه موقع است»؟! (وَ یَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
آنها با این تعبیر مى‏خواستند بى‏اعتنایى کامل خود را به تهدیدهاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نشان دهند.


(آیه 49)- مجازات الهى در دست من نیست! در برابر این سؤال خداوند به پیامبرش دستور مى‏دهد که از چند راه به آنها پاسخ گوید نخست این که مى‏فرماید:
«به آنها بگو: (وقت و موعد این کار در اختیار من نیست) من مالک سود و زیانى براى خود نیستم (تا چه رسد براى شما) مگر آنچه خدا بخواهد و اراده کند» (قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ).
من تنها پیامبر و فرستاده اویم، تعیین موعد نزول عذاب، تنها به دست اوست.
این جمله در حقیقت اشاره به توحید افعالى است که در این عالم همه چیز به خدا باز مى‏گردد، و هر کار از ناحیه اوست، اوست که با حکمتش مؤمنان را پیروزى مى‏دهد و اوست که با عدالتش منحرفان را مجازات مى‏کند.
بدیهى است این منافات با آن ندارد که خداوند به ما نیروها و قدرتهایى داده است که به وسیله آن مالک قسمتى از سود و زیان خویش هستیم و مى‏توانیم در باره سرنوشت خویش تصمیم بگیریم.
سپس قرآن به پاسخ دیگرى پرداخته، مى‏گوید: «هر قوم و جمعیتى زمان و اجل معینى دارند، به هنگامى که اجل آنها فرا رسد نه ساعتى از آن تأخیر خواهند کرد و نه ساعتى پیشى خواهند گرفت» (لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ).
در واقع قرآن به مشرکان اخطار مى‏کند که بى‏جهت عجله نکنند، به هنگامى که اجل آنها فرا برسد، لحظه‏اى این عذاب تأخیر و تقدیم نخواهد داشت.


(آیه 50)- در این آیه سومین پاسخ را مطرح کرده، مى‏گوید: «به آنها بگو: اگر عذاب پروردگار شب هنگام یا در روز به سراغ شما بیاید» امر غیر ممکنى نیست، و آیا شما مى‏توانید این عذاب ناگهانى را از خود دفع کنید؟ (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُهُ بَیاتاً أَوْ نَهاراً).
«با این حال مجرمان و گنهکاران در برابر چه چیز عجله مى‏کنند» (ما ذا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ).

(آیه 51)- و در این آیه چهارمین پاسخ را به آنها چنین مى‏گوید: «یا این که آنگاه که واقع شد، به آن ایمان مى‏آورید» و گمان مى‏کنید که ایمان شما پذیرفته مى‏شود، این خیال باطلى است (أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ).
چرا که پس از نزول عذاب، درهاى توبه به روى شما بسته مى‏شود و ایمان کمترین اثرى ندارد، بلکه به شما گفته مى‏شود:«حالا ایمان مى‏آورید، در حالى که قبلا (از روى استهزاء و انکار) براى عذاب عجله مى‏کردید»؟ (آلْآنَ وَ قَدْ کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ).


(آیه 52)- این مجازات دنیاى آنهاست، «سپس در روز رستاخیز به کسانى که ستم کردند، گفته مى‏شود بچشید عذاب ابدى را!» (ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ).
«آیا جز بدانچه انجام دادید کیفر داده مى‏شوید»؟ (هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ).
این در واقع اعمال خود شماست که دامانتان را گرفته است، همانهاست که در برابرتان مجسم شده و شما را براى همیشه آزار مى‏دهد.

(آیه 53)- در مجازات الهى تردید نکنید! در آیات گذشته سخن از کیفر و مجازات و عذاب مجرمان در این جهان و جهان دیگر بود. این آیه نیز موضوع را دنبال مى‏کند.
نخست مى‏گوید: مجرمان و مشرکان از روى تعجب و استفهام «از تو سؤال مى‏کنند که آیا این وعده مجازات الهى در این جهان و جهان دیگر حق است»؟
(وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ).
خداوند به پیامبرش دستور مى‏دهد که در برابر این سؤال با تأکید هر چه بیشتر «بگو: آرى! به پروردگارم سوگند این یک واقعیت است» و هیچ شک و تردیدى در آن نیست (قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ).
و اگر فکر مى‏کنید، مى‏توانید از چنگال مجازات الهى فرار کنید اشتباه بزرگى کرده‏اید، زیرا «هرگز شما نمى‏توانید (از آن جلوگیرى کنید و) او را با قدرت خود نات



اعظم :



ایه 42 و 43:
خدا نکنه که ادم نخواد بشنوه و نخواد ببینه
در این صورته که حتی پیامبر هم با اون نفوذ کلام و اخلاق و قدرت هدایتگری
قادر به هدایت چنین ادمایی نیست


ایه 42:
شنیدن مهم نیست اونچه در هدایت مهمه تعقل هستش (یستمعون ، لایعقلون )


ایه 44:
ابزار هدایت شدن چشم و گوش نیست
یه دل غیر بیمار هستش
که خداوند از کسی دریغش نکرده


ایه 45 :
وقتی حقیقت توحید در اخرت برای شخص مشحص میشه
وقتی طولانی بودن و جاوبدان بودن زمان اخرت برای ادم مشخص میشه
تازه می فهمه که دنیا گویا ساعتی بیش نبوده که با غفلت و کوردلی و ناشنوایی سپریش کرده

اوقات خوش ان بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصلی و بوالهوسی بود
...........

روز فراغ را که نهد در شمار عمر


عمری که با بی خدایی گذشته باشه عمر نبست تباهی و خسرانه


ایه 47 :
 در مورد اینکه هر امتی پیامبری دارد که رسالات پروردگارشان را به آنان می رساند و دوم ):آنکه قهرا ابلاغ رسالت آن پیامبر موجب ایجاد اختلاف می گردد، که یک طائفه به او می گروند و طائفه دیگراو را تکذیب می نمایند و در آن زمان خداوند قضای دیگری رانده و میان آنان به عدالت قضاوت می کند، بدون اینکه در راندن این قضاوت و حکم مرتکب ستم و ظلمی در حق آنان گردد و چنانچه عذاب بر آنها نازل فرماید، به مقتضای عدالت عمل می نماید.


ایه 51:
وقتی عذاب نازل شود در آن هنگام می خواهید به خدا و قرآن و دین حق ایمان بیاورید و ایمانتان را تا زمان نزول عذاب تأخیر انداخته اید، در حالیکه ایمان آوردن در زمانی که شما عذاب را به چشم دیده و مشرف به هلاکت هستید هیچ سودی ندارد و شمادر دنیا عمری را به استهزاء وتمسخر در باره نزول عذاب سپری کردید و آن راامری حقیر و عاری از حقیقت می پنداشتید، لذا در دنیا عذاب خود را بچشید که در آخرت هم عذاب الیمی در انتظار شماست .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی