216 . صفحه 216
بیست و نهم تیر :
نفیسه :
منظور غمهاى مادى و ترسهاى دنیوى است، و گر نه دوستان خدا وجودشان از خوف او مالامال است، ترس از عدم انجام وظایف و مسؤولیتها، و اندوه بر آنچه از موفقیتها از آنان فوت شده، که این ترس و اندوه جنبه معنوى دارد و مایه تکامل وجود انسان و ترقى اوست به عکس ترس و اندوههاى مادى که مایه انحطاط و تنزّل است.
اولیاء خدا کسانى هستند، که میان آنان و خدا حائل و فاصلهاى نیست، حجابها از قلبشان کنار رفته، و در پرتو نور معرفت و ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل چنان مىبینند که هیچ گونه شک و تردیدى به دلهایشان راه نمىیابد، و به خاطر همین آشنایى با خدا ماسواى خدا در نظرشان کوچک و کم ارزش و ناپایدار و بىمقدار است.
(آیه 63)- این آیه «اولیاء خدا» را معرفى کرده، مىگوید: «آنها کسانى هستند که ایمان آوردهاند و بطور مداوم تقوا و پرهیزکارى را پیشه خود ساختهاند» (الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ).
(آیه 64)- در این آیه روى مسأله عدم وجود ترس و غم و وحشت در اولیاى حق با این عبارت تأکید مىکند که: «براى آنان در زندگى دنیا و در آخرت بشارت است» (لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ).
باز براى تأکید اضافه مىکند: «سخنان پروردگار و وعدههاى الهى تغییر و تبدیل ندارد» و خداوند به این وعده خود نسبت به دوستانش وفا مىکند (لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ).
«و این پیروزى و سعادت بزرگى است» براى هر کس که نصیبش شود (ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ).
(آیه 65)- و در این آیه روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله که سر سلسله اولیاء و دوستان خداست کرده و به صورت دلدارى و تسلى خاطر به او مىگوید: «سخنان ناموزون مخالفان و مشرکان غافل و بىخبر تو را غمگین نکند» (وَ لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ).
«چرا که تمام عزت و قدرت از آن خداست» و در برابر اراده حق از دشمنان کارى ساخته نیست (إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً).
او از تمام نقشههاى آنها باخبر است «زیرا او شنوا و داناست» (هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
(آیه 66)- قسمتى از آیات عظمت خداوند: این آیه بار دیگر به مسأله توحید و شرک که یکى از مهمترین مباحث اسلام و مباحث این سوره است بازگشته، مشرکان را به محاکمه مىکشد و ناتوانى آنها را به ثبوت مىرساند.
نخست مىگوید: «آگاه باشید تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند از آن خدا مىباشند» (أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ).
جایى که اشخاص ملک او باشند، اشیایى که در این جهان مىباشند به طریق اولى از آن او هستند، بنابراین او مالک تمام عالم هستى است.
سپس اضافه مىکند: «و آنها که غیر خدا را همتاى او مىخوانند از دلیل و منطقى پیروى نمىکنند» و هیچ سند و شاهدى بر گفتار خود ندارند (وَ ما یَتَّبِعُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَکاءَ).
«آنها تنها از پندار (ها و گمانهاى) بىاساس پیروى مىکنند» (إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ).
«بلکه آنها فقط با مقیاس حدس و تخمین سخن مىگویند، و دروغ مىگویند»! (وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ).
اصولا راستى و صدق براساس قطع و یقین استوار است و دروغ براساس تخمینها و پندارها و شایعهها!
(آیه 67)- سپس براى تکمیل این بحث و نشان دادن راه خداشناسى، و دورى از شرک و بت پرستى، به گوشهاى از مواهب الهى که نشانه عظمت و قدرت و حکمت «اللّه» است اشاره کرده، مىگوید: «او کسى است که شب را براى شما مایه آرامش قرار داد و روز را روشنى بخش» (هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً).
آرى! «در این نظام حساب شده آیات و نشانههایى (از توانایى آفریدگار است، اما) براى آنها که گوش شنوا دارند و حقایق را مىشنوند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ). آنها که مىشنوند و درک مىکنند، و آنها که پس از درک حقیقت،آن را به کار مىبندند.
(آیه 68)- این آیه نیز همچنان بحث با مشرکان را ادامه داده یکى از دروغها و تهمتهاى آنها را نسبت به ساحت مقدس خداوند بازگو مىکند، نخست مىگوید: «آنها گفتند: خداوند براى خود فرزندى اختیار کرده است»! (قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً).
این سخن را در درجه اول مسیحیان در مورد حضرت «مسیح» سپس بت پرستان عصر جاهلى در مورد «فرشتگان» که آنها را دختران خدا مىپنداشتند، و یهود در مورد «عزیر» مىگفتند.
قرآن از دو راه به آنها پاسخ مىگوید نخست این که: «خداوند از هر عیب و نقص منزه است، و از همه چیز بىنیاز است» (سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ).
اشاره به این که نیاز به فرزند یا به خاطر احتیاج جسمانى به نیرو، و کمک اوست، و یا به خاطر نیاز روحى و عاطفى، از آنجا که خداوند از هر عیب و نقصى و از هر کمبود و ضعفى منزه است و ذات پاکش یک پارچه غنا و بىنیازى است ممکن نیست براى خود فرزندى انتخاب کند.
«او مالک همه موجوداتى است که در آسمانها و زمین است» (لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).
دومین پاسخى را که قرآن به آنها مىگوید این است که: هر کس ادّعایى دارد باید دلیل بر مدّعاى خود اقامه کند آیا شما بر این سخن دلیلى دارید؟ نه «هیچ دلیلى نزد شما براى این مدّعا وجود ندارد» (إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا).
با این حال «آیا به خدا نسبتى مىدهید که (حد اقل) از آن آگاهى ندارید» (أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).
(آیه 69)- در این آیه سرانجام شوم افترا و تهمت بر خدا را بازگو مىکند روى سخن را متوجه پیامبرش کرده و مىگوید: «به آنها بگو: کسانى که بر خدا افترا مىبندند و دروغ مىگویند هرگز روى رستگارى را نخواهند دید» (قُلْ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ).
(آیه 70)- فرضا که آنها بتوانند با دروغها و افتراهاى خود چند صباحى به مال و منال دنیا برسند «این تنها یک متاع زود گذر این جهان است،سپس بازگشتشان به سوى ماست و ما عذاب شدید را در مقابل کفرشان به آنها مىچشانیم» (مَتاعٌ فِی الدُّنْیا ثُمَّ إِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِیدَ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ).
اعظم :
ایه 62 و 63 :
ایمان و تقوا خصلت اولیای الهی است
این ایمان و تقوای دایمی انسان باعث رفع کلیه نگرانیها و اضرابهاست
نه اندوه گذشته و نه ترس اینده
ایه 64 :
شاید زندگی اولیای الهی و دوسنداران خداوند از دور زندگی سختی به نظر برسه
ولی اونا چون غرق ایمان و تقوا هستن و خودشون رو شناور کردن در دریای لطف خدا و ترس و اندوهی ندارن
همین دنیا هم براشون بشارته
(لهم البشری فی الحیاه ادنیا و الاخره)
ایه 65 :
ناسزاها و حرفهای مسموم و زشت مومن رو تحت تاثیر قرار نمیده
چون میدونه عزت دست خداست و نه دست کس دیگه
ایه 66:
اصولا راستى و صدق براساس قطع و یقین استوار است و دروغ براساس تخمینها و پندارها و شایعه ها!