قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۸ ب.ظ

212. صفحه 212




بیست و پنجم تیر :


نفیسه :


(آیه 26)- رو سفیدان و رو سیاهان! در آیات گذشته اشاره به سراى آخرت و روز رستاخیز شده بود، به همین مناسبت، این آیه و آیه بعد سرنوشت نیکوکاران و آلودگان به گناه را در آنجا تشریح مى‏کند.
نخست مى‏گوید: «کسانى که کار نیک انجام دهند پاداش نیک و زیاده بر آن دارند» (لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِیادَةٌ).
منظور از «زِیادَةٌ» در این جمله ممکن است پاداشهاى مضاعف و فراوانى باشد که گاهى ده برابر و گاهى هزاران برابر بر آن افزوده مى‏شود.
سپس اضافه مى‏کند: نیکوکاران در آن روز چهره‏هاى درخشانى دارند «و تاریکى و ذلت، صورت آنها را نمى‏پوشاند» (وَ لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ).
و در پایان آیه مى‏فرماید: «این گروه یاران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند» (أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).


(آیه 27)- در این آیه سخن از دوزخیان به میان مى‏آید که در نقطه مقابل گروه اولند مى‏گوید: «کسانى که مرتکب گناهان مى‏شوند جزاى بدى به مقدار عملشان دارند» (وَ الَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئاتِ جَزاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِها).
در اینجا سخنى از «زیاده» در کار نیست، چرا که در پاداش، «زیاده» فضل و رحمت است اما در کیفر، عدالت ایجاب مى‏کند که ذره‏اى بیش از گناه نباشد.
ولى آنها به عکس گروه اول چهره‏هایى تاریک دارند «و ذلت، صورت آنها را مى‏پوشاند» (وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ).
و این خاصیت و اثر عمل است که از درون جان انسان به بیرون منعکس مى‏گردد.
به هر حال ممکن است بدکاران گمان کنند راه فرار و نجاتى خواهند داشت و یا بتها و مانند آنها مى‏توانند برایشان شفاعت کنند اما جمله بعد صریحا مى‏گوید:
«هیچ کس و هیچ چیز نمى‏تواند آنها را از مجازات الهى دور نگه دارد» (ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ).
تاریکى چهره‏هاى آنها به اندازه‏اى زیاد است که «گویى پاره‏هایى از شب تاریک و ظلمانى، یکى پس از دیگرى بر صورت آنها افکنده شده است» (کَأَنَّما أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً).
«آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن مى‏مانند» (أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).


(آیه 28)- یک صحنه از رستاخیز بت پرستان! این آیه نیز بحثهاى گذشته را در زمینه «مبدأ» و «معاد» و وضع مشرکان دنبال مى‏کند.
نخست مى‏گوید: به خاطر بیاورید «روزى را که همه بندگان را جمع و محشور مى‏کنیم» (وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً).
«سپس به مشرکان مى‏گوییم شما و معبودهایتان در جاى خود باشید» تا به حسابتان رسیدگى شود (ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ).
سپس اضافه مى‏کند: «ما این دو گروه (معبودان و عابدان) را از یکدیگر جدا مى‏کنیم» (فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ).
و از هر کدام جداگانه سؤال مى‏نماییم- همان گونه که در تمام دادگاهها این مسأله معمول است که از هر کس جداگانه بازپرسى به عمل مى‏آید.
از بت پرستان سؤال مى‏کنیم به چه دلیل این بتها را شریک خدا قرار دادید و عبادت کردید؟ و از معبودان نیز مى‏پرسیم به چه سبب شما معبود واقع شدید و یا تن به این کار دادید؟
«در این هنگام شریکانى را که آنها ساخته بودند، به سخن مى‏آیند و مى‏گویند:
شما هرگز ما را پرستش نمى‏کردید» (وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیَّانا تَعْبُدُونَ). شما در حقیقت هوى و هوسها و اوهام و خیالات خویش را مى‏پرستیدید.

(آیه 29)- سپس براى تأکید بیشتر مى‏گویند: «همین بس که خدا گواه میان ما و شماست که ما به هیچ وجه از عبادات شما آگاه نبودیم» (فَکَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلِینَ).

(آیه 30)- به هر حال همان گونه که قرآن در این آیه مى‏گوید: «در آن هنگام هر کس اعمال خویش را که قبلا انجام داده است مى‏آزماید» (هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ).
و نتیجه بلکه خود آن را مى‏بیند چه عبادت کنندگان و چه معبودهاى گمراهى که مردم را به عبادت خویش دعوت مى‏کردند، چه مشرکان و چه مؤمنان از هر گروه و از هر قبیل.
«و در آن روز همگى به سوى «اللّه» که مولى و سرپرست حقیقى آنان است باز مى‏گردند» و دادگاه محشر نشان مى‏دهد که تنها حکومت به فرمان اوست (وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ).
«و سر انجام تمام بتها و معبودهاى ساختگى که به دروغ آنها را شریک خدا قرار داده بودند، گم و نابود مى‏شوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ).
چرا که آنجا عرصه ظهور و بروز تمام اسرار مکتوم بندگان است و هیچ حقیقتى نمى‏ماند مگر این که خود را آشکار مى‏سازد.

(آیه 31)- در این آیه سخن از نشانه‏هاى وجود پروردگار و شایستگى او براى عبودیت است.
نخست مى‏فرماید: به مشرکان و بت پرستانى که در بیراهه سرگردانند «بگو:
چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مى‏دهد؟» (قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).
البته زمین تنها به وسیله مواد غذایى خود ریشه گیاهان را تغذیه مى‏کند و شاید به همین دلیل است که در آیه فوق سخن از ارزاق آسمان و سپس ارزاق زمین به میان آمده است (به تفاوت درجه اهمیت).
سپس به دو قسمت از مهمترین حواس انسان که بدون آن دو، کسب علم و دانش براى بشر امکان پذیر نیست اشاره کرده، مى‏گوید: و بگو «چه کسى است که مالک و خالق گوش و چشم و قدرت دهنده این دو حس آدمى است»؟ (أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ).
بعد، از دو پدیده مرگ و حیات که عجیب‏ترین پدیده‏هاى عالم آفرینش است سخن به میان آورده، مى‏گوید: «و چه کسى زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج مى‏کند»؟ (وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ).
این همان موضوعى است که تاکنون عقل دانشمندان و علماى علوم طبیعى و زیست شناسان در آن حیران مانده است که چگونه موجود زنده از موجود بى‏جان به وجود آمده است؟
آیه فوق علاوه بر مرگ و حیات مادى مرگ و حیات معنوى را نیز شامل مى‏شود، زیرا انسانهاى هوشمند و پاکدامن و با ایمان را مى‏بینیم که گاهى از پدر و مادرى آلوده و بى‏ایمان متولد مى‏شوند، عکس آن نیز مشاهده شده است.
بعد اضافه مى‏کند: «و چه کسى است که امور این جهان را تدبیر مى‏کند»؟
(وَ مَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ).
در حقیقت نخست سخن از آفرینش مواهب، سپس سخن از حافظ و نگهبان و مدبر آنهاست.

بعد از آن که قرآن این سؤالات سه گانه را مطرح مى‏کند بلافاصله مى‏گوید:«آنها به زودى در پاسخ خواهند گفت: خدا» (فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ).
از این جمله به خوبى استفاده مى‏شود که حتى مشرکان و بت پرستان عصر جاهلیت خالق و رازق و حیاتبخش و مدبر امور جهان هستى را خدا مى‏دانستند.
و در آخر آیه به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد: «به آنها بگو: آیا با این حال تقوا را پیشه نمى‏کنید» (فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ).

(آیه 32)- پس از آن که نمونه‏هایى از آثار عظمت و تدبیر خداوند را در آسمان و زمین بیان کرد و وجدان و عقل مخالفان را به داورى طلبید و آنها به آن معترف گردیدند، در این آیه با لحنى قاطع مى‏فرماید: «این است اللّه، پروردگار بر حق شما»! (فَذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ). نه بتها، و نه سایر موجوداتى را که شریک خداوند در عبودیت قرار داده‏اید و در برابر آنها سجده و تعظیم مى‏کنید.
سپس نتیجه‏گیرى مى‏کند: «اکنون (که حق را به روشنى شناختید) آیا بعد از حق چیزى جز ضلال و گمراهى وجود دارد»؟ (فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ).
«با این حال چگونه از عبادت و پرستش خدا روى گردان مى‏شوید» با این که مى‏دانید معبود حقى جز او نیست؟! (فَأَنَّى تُصْرَفُونَ).
این آیه در حقیقت یک راه منطقى روشن را براى شناخت باطل و ترک آن پیشنهاد مى‏کند، و آن این که نخست باید از طریق وجدان و عقل براى شناخت حق گام برداشت، هنگامى که حق شناخته شد، هر چه غیر آن و مخالف آن است باطل و گمراهى است، و باید کنار گذاشته شود.

(آیه 33)- در این آیه براى بیان این نکته که چرا آنها با وضوح مطلب و روشنایى حق به دنبال آن نمى‏روند مى‏گوید: «این گونه فرمان خدا در باره این افراد که (از روى علم و عمد برخلاف عقل و وجدان) سر از اطاعت پیچیده‏اند صادر شده که آنها ایمان نیاورند» (کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا یُؤْمِنُونَ).
در واقع این خاصیت اعمال نادرست و مستمر آنهاست که قلبشان را چنان تاریک و روحشان را چنان آلوده مى‏کند که با وضوح و روشنى حق آن را نمى‏بینند و به بیراهه مى‏روند.


اعظم :


ایه 21 :
در المیزان اومده که مراد ار این ایه قرآن است که بعد از دوران جهالت و تنگی معیشت و تفرفه و حاکنیت بغصو کینه بر مشرکان نازل شد و هدایت و رحمتی بود از جانب خدا بر اونا
ولی استحقاقش رو نداشتن چون نه تنها شکر نکردن بلکه گفتن یه قرآن دیگه بیار و یا همینو تغییر بده و اینا مکرهایی بود که در مورد قرآن کردن
ولی در واقع همین که ایات الهی رو نپذیرفتن و و توفیق هدایت با این قرآن ازشون گرفته سد این مکر خداست

ایه 21 : گاهی وفتها ما و خیلی از اونایی که دین و مذهب رو کنار گذاشتن فکر می کنیم که خب ما به این قرآن و اهل بیت و اینا اعتقادی نداریم و این اعنقاد نداشتن هیچ ضرری به حال ما نداشته
داریم زندگیمون رو می کنیم قارغ از این مسایل نازه خوش و راحت هم هستیم فکر می کنیم خب خدا و اینا رو دور زدیم و پیچوندیم

حال انکه همین که توفیق استفاده از این منابع رو نداریم خودش مکری هستش از جانب خداوند
این دوری از این منابع فیض خودش بدترین عذاب هستش

آیه 22:
این ایه تا اینجای قرآن بارها تکرار شده
اینکه در سختیها و شداید یاد خدا می کنیم اگر چه نشان فطری بودن خداشناسی در انسانه ولی برای همه تاثیر عمیق و ریشه ای نداره
ادم تو سختیها یه چیزایی میگه یه قولهایی به خدا میده
سختیها که برطرف شد اصلا یادش میره چه قولهایی داده بود
بدتر از اون این که حتی یادش میره اصلا سختیی بوده و حالس در اون دوران چی بوده
ادمیزاد اینقدر فراموشکار و ناسپاسه

ایه 23:
فکر می کنیم که این خدافراموشی احیانا به ضرر خداونده در صورتیکه این غفلت ضرری هستس که خودمون به خودمون می رسونیم و در واقع ظلمی هستش از طرف خود ما بر خودمون

انگیره مون هم طمع برخورداری از بهره های دنیایی هستش ولی بدونیم این دنیا چند ردزی بیشتر نیست و تموم میشه

ایه 24 :
تو ایه قبل گفت طمع برخورداری از دنیاست که ما رو به خدافراموشی میکشونه و باعث میشه ظلم در حق خودمون کنیم
اینجا حقیقت دنیا رو در قالب مثال میگه
که چقدر در معرض نابودی و فناست
و درست اون موقعی که فکر میکنی دیگه مالک بخشی از دنیا شدی و به خواسته هات رسیدی
خداوند قادره همه اون دنبای مطلوب و در ارزوی تو رو پودر و نابود کنه
یعنی ای بشر حواست به ناپایداری دنیا باشه
البته اینا رو فقط ادمایی که فکر میکن و ژرف اندیشن درک میکنن (لقوم یتفکرون )

ایه 25:
به دنیایی هستش در پس این دنیا
که دارالسلامه
یعنی جایی که از جمیع افات ظاهری و باطنی مصونه
و هیچ ضرر و شری توش نیست (بر عکس این دنیا که مثال فانی بودن و ضرر کردنش تو ایه قبل اومد )
خداوند به این دنیا دعوت میکنه بادایاتش با ارسال پیامبرانش و این دعوت
هستش که کسایی که پا در مسیر اجابت این دعوت میرن تو صراط مستقیم قدم بر میدارن

نظرات  (۱)

غ7ف6ق876عغ

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی