177 . صفحه 177
نفیسه :
محتوای سوره:
"انفال" معنى بهره ها و غنائم جنگ و ثروت هاى عمومى است. نام دیگر سوره انفال، «فاضحه» است.1
انفال نام هشتمین سوره قرآن مجید مى باشد که از آیه اوّل این سوره گرفته شده است. بعضى موضوعات مطرح شده در این سوره عبارتند از: انفال و غنائم، صفات مؤمنان واقعى، داستان جنگ بدر، واقعه تاریخى شب هجرت رسول خدا(ص) از مکّه به مدینه، حکم اسیران جنگى، احکام جهاد، حکم خمس، خرافات مشرکان و راه شناخت منافقان و مبارزه با آنان. این سوره 75 آیه دارد و در مدینه نازل شده است.
فضیلت سوره انفال:
در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: هر کس سوره های «انفال» و «توبه» را قرائت نماید من شفاعت کننده و گواهی دهنده برای او، در روز قیامت خواهم بود، مبنی بر اینکه او از نفاق به دور است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنیا، به او ده حسنه داده می شود و ده گناه از او پاک می شود و ده درجه بالا برده می شود و عرش و حاملان آن در ایام زندگی او در دنیا بر او درود می فرستند.3
امام جعفر صادق علیه السلام: هر کس سوره های «انفال» و «توبه» را قرائت کند هرگز نفاق وارد قلب او نمی شود و در زمره شیعیان از امر حسابرسی فراغت یابند.3
ابی بن کعب از نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده است:
که هر کس سوره انفال و توبه را بخواند روز قیامت من شفیع و گواه او خواهم بود او از نفاق بری است و به عدد هر منافقی در دنیا، ده حسنه به او داده می شود و ده گناه از او برداشته می شود و ده درجه بر درجاتش افزوده می شود و عرش و حاملان آن در ایام زندگی برایش طلب رحمت می کنند و روز قیامت از خوان های بهشت می خورد تا مردم از حساب تمام شوند.4
آثار و برکات سوره:
1) غالب شدن بر خصم
نقل از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله: هر کس سوره انفال را بنویسد و آن را با خود همراه داشته باشد، در برابر هر حاکم زورمندی قرار گیرد، می تواند حق خود را بستاند و حاجتش برآورده می شود و هیچ کس بر او تعدّی و تجاوز نمی کند و با هر کسی منازعه کند بر او غالب می شود، این نوشته مایه حفظ و امان او می شود. 5
2) ادای قرض
هر کس آیه 66 سوره انفال را به مدت یک هفته در عقب هر نماز واجبی بخواند، به طوری که ابتدای آن نمازی که این آیات بعد از آن خوانده می شود اگر روز جمعه باشد، خداوند بار وام را از گردن او برمی دارد. 6
(1) درمان با قرآن، ص41
(2)جمع البیان، ج5، ص6
(3)تفسیرالعیاشی، ج2، ص46
(4) درمان با قرآن،ص 43
(5) تفسیرالبرهان، ج2، ص639
(6)خواص الآیات،ص69
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی،محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛» و «درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»
(آیه 1)-از «ابن عباس» چنین نقل شده که: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در روز جنگ «بدر» براى تشویق جنگجویان اسلام جوایزى براى آنها تعیین کرد، هنگامى که جنگ «بدر» پایان پذیرفت، جوانان براى گرفتن پاداش افتخارآمیز خود به خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شتافتند. در این موقع میان دو نفر از انصار مشاجره لفظى پیدا شد و راجع به غنائم جنگ با یکدیگر گفتگو کردند، آیه نازل شد و صریحا غنائم را متعلق به پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله معرفى کرد که هرگونه بخواهد با آن رفتار کند.آیه پیرامون غنائم جنگى صحبت مىکند و به صورت قانون کلى، یک حکم وسیع اسلامى را بیان مىدارد، خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىگوید: «از تو درباره انفال سؤال مىکنند» (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ).«بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) است» (قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ).بنابراین «تقوا را پیشه کنید و در میان خود اصلاح کنید و برادرانى را که با هم ستیزه کردهاند آشتى دهید» (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ).«و اطاعت خدا و پیامبرش کنید، اگر ایمان دارید» (وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
یعنى، تنها ایمان با سخن نیست، بلکه جلوهگاه ایمان، اطاعت بىقید و شرط در همه مسائل زندگى از فرمان خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است.
انفال چیست؟ مفهوم اصلى انفال نه تنها غنائم جنگى بلکه همه اموالى را که مالک خصوصى ندارد- مثل بیشهزارها، جنگلها، درّهها و سرزمینهاى موات- شامل مىشود و تمام این اموال متعلق به خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و قائم مقام اوست، و به تعبیر دیگر متعلق به حکومت اسلامى است و در مسیر منافع عموم مسلمین مصرف مىگردد.نکته دیگر این که در شأن نزول خواندیم در میان بعضى از مسلمانان مشاجرهاى در مورد غنائم جنگى واقع شد و براى قطع این مشاجره نخست ریشه آن که مسأله غنیمت بود زده شد و بطور دربست در اختیار پیامبر صلّى اللّه علیه و آله قرار گرفت، سپس دستور اصلاح میان مسلمانان و افرادى که با هم مشاجره کردند، به دیگران داد.اصولا «اصلاح ذات البین» و ایجاد تفاهم و زدودن کدورتها و دشمنیها و تبدیل آن به صمیمیت و دوستى، یکى از مهمترین برنامههاى اسلامى است.و در تعلیمات اسلامى به اندازهاى به این موضوع اهمیت داده شده که به عنوان یکى از برترین عبادات معرفى گردیده است.امیر مؤمنان على علیه السّلام در آخرین وصایایش به هنگامى که در بستر شهادت بود به فرزندانش فرمود: «من از جدّ شما پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که مىفرمود: اصلاح رابطه میان مردم از انواع نماز و روزه مستحب هم برتر است».
(آیه 2)- پنج صفت ویژه مؤمنان: در آیه گذشته به تناسب گفتگویى که در امر غنایم میان بعضى از مسلمانان روى داده بود سخن از تقوا و پرهیزکارى و ایمان به میان آمد، براى تکمیل این موضوع به پنج قسمت از صفات برجسته مؤمنان اشاره کرده که سه قسمت آن، جنبه معنوى و باطنى دارد و دو قسمت آن جنبه عملى و خارجى، سه قسمت اول عبارتند از «احساس مسؤولیت» و «تکامل ایمان» و «توکل» و دو قسمت دیگر عبارتند از «ارتباط با خدا» و «ارتباط و پیوند با خلق خدا».نخست مىگوید:«مؤمنان تنها کسانى هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهاى آنها (به خاطر درک عظمت او و احساس مسؤولیت در پیشگاهش) ترسان مىگردد» (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ).سپس دومین صفت آنها را چنین بیان مىکند: آنها همواره در مسیر تکامل پیش مىروند و لحظهاى آرام ندارند «و هنگامى که آیات خدا بر آنها خوانده شود بر ایمانشان افزوده مىشود» (وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً).آنها همچنان مردگان زنده نما در جا نمىزنند و در یک حال رکود و یکنواختى مرگبار نیستند، هر روز که نو مىشود فکر و ایمان و صفات آنها هم نو مىشود.سومین صفت بارز آنها این است که: «تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکل مىکنند» (وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ).مفهوم توکل خودسازى و بلند نظرى و عدم وابستگى به این و آن و ژرف نگرى است، استفاده از عالم اسباب جهان طبیعت و حیات، عین توکل بر خداست، زیرا هر تأثیرى در این اسباب است به خواست خدا و طبق اراده اوست.
(آیه 3)- پس از ذکر این سه قسمت، از صفات روحانى و نفسانى مؤمنان راستین مىگوید: آنها در پرتو احساس مسؤولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگرى توکل، از نظر عمل داراى دو پیوند محکمند، پیوند و رابطه نیرومندى با خدا و پیوند و رابطه نیرومندى با بندگان خدا «آنها کسانى هستند که نماز را (که مظهر رابطه با خداست) برپا مىدارند و از آنچه به آنها روزى دادهایم در راه بندگان خدا انفاق مىکنند» (الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).تعبیر به «اقامه نماز» (به جاى خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز مىخوانند بلکه کارى مىکنند که این رابطه محکم با پروردگار همیشه و در همه جا برپا باشد.
(آیه 4)- در این آیه موقعیت و مقام والا و پاداشهاى فراوان این گونه مؤمنان راستین را بیان مىکند، نخست مىگوید: «مؤمنان حقیقى تنها آنها هستند»(أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا).سپس سه پاداش مهم آنها را بیان مىکند: «آنها درجات مهمى نزد پروردگارشان دارند»(لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ).درجاتى که میزان و مقدار آن تعیین نشده، و همین ابهام دلالت بر فوق العادگى آن دارد.به علاوه آنها «مشمول مغفرت (و رحمت و آمرزش) او خواهند شد» (وَ مَغْفِرَةٌ). «و روزیهاى کریم (یعنى مواهب بزرگ و مستمر و همیشگى که نقص و عیبى در آن راه ندارد و حد و حسابى براى آن نیست) در انتظارشان مىباشد» (وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ)
(آیه 5)- در آیه اول این سوره خواندیم که پارهاى از مسلمانان تازه کار از چگونگى تقسیم غنائم «بدر» تا حدى ناراضى بودند، در این آیه خداوند به آنها مىگوید: این تازگى ندارد که چیزى ناخوشایند شما باشد در حالى که صلاحتان در آن است، همان گونه که اصل جنگ بدر که فعلا گفتگو بر سر غنائم آن است براى بعضى ناخوشایند بود و دیدید سر انجام چه نتایج درخشانى براى مسلمانان دربرداشت.آیه مىگوید: این ناخشنودى پارهاى از افراد از طرز تقسیم غنائم بدر «همانند آن است که خداوند تو را به حق از خانه و جایگاهت در مدینه بیرون فرستاد در حالى که بعضى از مؤمنان کراهت داشتند»(کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکارِهُونَ).
(آیه 6)- این گروه ظاهربین و کم حوصله در مسیر راه به سوى بدر «مرتبا با تو مجادله و گفتگو در این فرمان حق داشتند، و با این که این واقعیت را دریافته بودند» که این فرمان خداست، ولى باز دست از اعتراض خویش برنمىداشتند (یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ).و آنچنان ترس و وحشت سراسر وجود آنها را فراگرفته بود که «گویى به سوى مرگ رانده مىشوند و مرگ و نابودى خویش را با چشم خود مىبینند» (کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ).ولى حوادث بعد نشان داد که آنها چقدر گرفتار اشتباه و ترس و وحشت بىدلیل بودند، و این جنگ چه پیروزیهاى درخشانى براى مسلمانان به بار آورده، با دیدن چنین صحنهاى چرا بعد از جنگ بدر، در مورد غنائم زبان به اعتراض مىگشایند.
(آیه7)-غزه بدر نخستین جنگ مسلحانه اسلام وکفر:در این آیه نخست اشاره به وعده پیروزى اجمالى خداوند در جریان جنگ بدر شده، و مىگوید: «به یاد بیاورید هنگامى را که خداوند به شما وعده داد که یکى از دو گروه (کاروان تجارى قریش یا لشکر آنها) در اختیار شما قرار خواهد گرفت» (وَ إِذْ یَعِدُکُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّها لَکُمْ).اما شما براى پرهیز از دردسرهاى جنگ و تلفات و ناراحتیهاى ناشى از آن«دوست مىداشتید کاروان در اختیارتان قرار بگیرد، نه لشکر قریش» (وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَةِ تَکُونُ لَکُمْ).یعنى، گروهى از شما روى حس راحت طلبى یا علاقه به منافع مادى، ترجیح مىدادند که با مال التجاره دشمن رو برو شوند، نه با سربازان مسلح، در حالى که پایان جنگ نشان داد، صلاح و مصلحت قطعى آنها در این بود که قدرت نظامى دشمن را درهم بکوبند، تا راه براى پیروزیهاى بزرگ آینده هموار گردد.
لذا به دنبال آن مىگوید:«خدا مىخواهد به این وسیله حق را با کلمات خود تثبیت کند (و آیین اسلام را تقویت نماید) و ریشه کافران را قطع کند» (وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرِینَ).این تنها درسى براى مسلمان آن روز نبود، بلکه مسلمانان امروز نیز باید از این تعلیم آسمانى الهام بگیرند، هرگز به خاطر مشکلات و ناراحتیها و زحمات طاقت فرسا از برنامههاى اصولى چشم نپوشند و به سراغ برنامههاى غیر اصولى و ساده و کم زحمت نروند.
(آیه 8)- در این آیه باز هم بطور آشکارتر پرده از روى مطلب بر مىدارد که هدف اصلى این برنامه (درگیرى مسلمانان با لشکر دشمن در میدان بدر) این بود که حق (یعنى توحید و اسلام و عدالت و آزادى بشر از چنگال خرافات و اسارتها و مظالم) تثبیت و جاى گیر شود و باطل (یعنى شرک و کفر و بىایمانى و ظلم و فساد) ابطال گردد و از میان برود، هر چند مجرمان کراهت داشته باشند» (لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ).