

سیزدهم خرداد
نفیسه
(آیه 150)- عکس العمل شدید در برابر
گوساله پرستان! در این آیه و آیه بعد ماجراى درگیرى موسى (ع) با گوساله پرستان به هنگام
بازگشت از میعادگاه، که در آیه قبل تنها اشارهاى به آن شده بود تشریح گردیده.نخست
مىگوید:«هنگامى که موسى خشمناک و اندوهگین به سوى قوم خود بازگشت (و صحنه زننده و
نفرت انگیز گوساله پرستى را مشاهده نمود) به آنها گفت بد جانشینانى براى من بودید و
آیین مرا ضایع کردید» (وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ
بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی).سپس موسى (ع) به آنها گفت:«آیا در فرمان پروردگار
خود، عجله نمودید»(أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ).منظور این است که شما در برابر
فرمان خدا نسبت به تمدید مدت سى شب به چهل شب، عجله به خرج دادید و در قضاوت شتاب نمودید،
نیامدن مرا دلیل بر مرگ و یا خلف وعده گرفتید.
موسى (ع) در اینجا باید خشم
شدید خود را آشکار سازد، در غیر این صورت بازگشت آنها به آسانى ممکن نبود.قرآن عکس
العمل شدید موسى (ع) را در برابر این صحنه و در این لحظات بحرانى و توفانى چنین بازگو
مىکند:«موسى بىدرنگ الواح تورات را از دست خود بیفکند (و به سراغ برادرش هارون رفت)
و سر و ریش او را گرفت و به سوى خود کشید»! (وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ
أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ).در حقیقت این واکنش از یک سو روشنگر حال درونى موسى (ع)
و التهاب و بىقرارى و ناراحتى شدید او در برابر بت پرستى و انحراف آنها بود، و از
سوى دیگر وسیله مؤثرى براى تکان دادن مغزهاى خفته بنى اسرائیل و توجه دادن آنها به
زشتى فوق العاده اعمالشان.
سپس قرآن مىگوید:هارون
براى برانگیختن عواطف موسى (ع) و بیان بىگناهى خود «گفت: فرزند مادرم! این جمعیت نادان
مرا در ضعف و اقلیت قرار دادند آنچنان که نزدیک بود مرا به قتل برسانند (بنابراین من
بىگناهم بىگناه) کارى نکن که دشمنان به شماتت من برخیزند و مرا در ردیف این جمعیت
ظالم و ستمگر قرار مده» (قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا
یَقْتُلُونَنِی فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).
(آیه 151)- آتش خشم موسى کمى فرو نشست
و به درگاه پروردگار متوجه شد و «عرض کرد: پروردگارا! من و برادرم را بیامرز و ما را
در رحمت بىپایانت داخل کن، تو مهربانترین مهربانانى» (قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی
وَ أَدْخِلْنا فِی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ).تقاضاى بخشش و آمرزش
براى خود و برادرش نه به خاطر آن است که گناهى از آنها سرزده بلکه یک نوع خضوع به درگاه
پروردگار و بازگشت به سوى او و ابراز تنفر از اعمال زشت بت پرستان و همچنین سرمشقى
است براى همگان تا فکر کنند جایى که موسى و برادرش که انحرافى پیدا نکرده بودند چنین
تقاضایى از پیشگاه خدا کنند، دیگران باید حساب خود را برسند.
(آیه 152)- واکنش شدید موسى (ع) سر
انجام کار خود را کرد، و گوساله پرستان بنى اسرائیل که اکثریت قوم را تشکیل مىدادند
از کار خود پشیمان شدند ولى براى این که تصور نشود تنها این ندامت و پشیمانى براى توبه
آنها از چنین گناه عظیمى کافى بوده است، قرآن چنین اضافه مىکند:«کسانى که گوساله را
معبود خود انتخاب کردند به زودى خشم پروردگار و ذلت درندگى این جهان به آنها خواهد
رسید» (إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ
ذِلَّةٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).و نیز براى این که تصور نشود این قانون اختصاصى به
آنها دارد، اضافه مىکند: «همه کسانى را که افترا (بر خدا) مىبندند این چنین کیفر
مىدهیم» (وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ).
(آیه 153)- در این آیه این موضوع را
تکمیل کرده، و به صورت یک قانون کلى چنین مىگوید: «اما آنها که اعمال بدى انجام دهند،
سپس توبه کنند (و شرایط توبه همگى انجام گیرد) و ایمان خود را به خدا تجدید نمایند
و از هرگونه شرک و نافرمانى بازگردند، پروردگار تو بعد از آن (آنها را مىبخشد، او)
بخشنده و مهربان است»(وَ الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها
وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِیمٌ).
(آیه 154)- در این آیه مىگوید:«هنگامى
که آتش خشم موسى فرو نشست (و آن نتیجهاى را که انتظار داشت گرفت) دست کرد و الواح
تورات را از زمین برداشت، الواحى که نوشتههاى آن سراسر هدایت و رحمت بود (اما هدایت
و رحمت) براى کسانى که احساس مسؤولیت مىکردند و از خدا مىترسیدند و در برابر فرمانش
تسلیم بودند» (وَ لَمَّا سَکَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِی نُسْخَتِها
هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ).
(آیه 155)- نمایندگان بنى اسرائیل
در میعادگاه خدا! در این آیه و آیه بعد بار دیگر قرآن به جریان رفتن موسى (ع) به میعادگاه
«طور» با جمعى از بنى اسرائیل بازگشت نموده و قسمت دیگرى از همان حادثه را بازگو مىکند.نخست
مىگوید:«موسى (ع) هفتاد نفر از قوم خود را براى میعاد ما انتخاب کرد» (وَ اخْتارَ
مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا).ولى بنى اسرائیل چون کلام خدا را شنیدند،
از موسى (ع) تقاضا کردند از او بخواهد خود را نشان دهد «در این هنگام زلزله عظیمى درگرفت
(و جمعیت هلاک شدند و موسى (ع) مدهوش بر زمین افتاد، هنگامى که به هوش آمد) عرض کرد:پروردگارا!
اگر تو مىخواستى مىتوانستى آنها و مرا پیش از این هلاک کنى» (فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ
الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیَّایَ).یعنى،
من چگونه پاسخ قوم را بگویم که بر نمایندگان آنها چنین گذشته است.سپس گفت: پروردگارا!
این درخواست نابهجا تنها کار جمعى از سفهاى ما بود، «آیا ما را به خاطر کار سفیهانمان
هلاک مىکنى؟» (أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا).سپس موسى (ع) به دنبال
این تضرع و تقاضا از پیشگاه خدا عرضه مىدارد:«این جز آزمایش تو چیز دیگرى نیست که
هر که را بخواهى (و مستحق ببینى) با آن گمراه مىکنى و هر کس را بخواهى (و شایسته بدانى)
هدایت مىنمایى» (إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی
مَنْ تَشاءُ).
و در پایان آیه، موسى
(ع) عرض مىکند: بار الها! «تنها تو ولىّ و سرپرست مایى، ما را ببخش، و مشمول رحمت
خود قرار ده، تو بهترین آمرزندگانى» (أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا
وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ).از مجموع آیات و روایات استفاده مىشود که سر انجام
هلاک شدگان بار دیگر زندگى را از سر گرفتند و به اتفاق موسى (ع) به سوى بنى اسرائیل
بازگشتند، و آنچه را دیده بودند براى آنها بازگو نمودند و به تبلیغ و ارشاد آن مردم
بىخبر پرداختند.
اعظم :
یه 150 : خیلی نکته
های زیادی داره
خداوند باز هم قوم موسی رو
امتحان کرد وعده ی شب موسی رو به چهل روز افزایش داد و بعد بر اثر این تغییر یه انحراف
عظیم در اعتقادات مردم رخ داد ... انحراف در اصل و اون هم گوساله پرستی بود
اینقدر به پیامبر ایمان نداشتند
که ایشون کاری رو با هوی و هوس خودش انجام نمی ده و دیر اومدنش در واقع امر پروردگارش
بوده
جایی که انحرافات در اصل رخ
میده الواح که یه سری قوانین و ... است رو باید کنار گذاشت و به درست کردن اصل پرداخت
آیه 150 : به خاطر
مقام و موقعیّت و خویشاوندى، از لغزش دیگران چشمپوشى نکنیم. «اخذ برأس اخیه» گاهى
توبیخ به موقع نزدیکان و در میان جمع، براى نشان دادن اهمیّت مطلب و هشدار و زهر چشم
گرفتن از بیگانگان است. «اخذ برأس اخیه» چنانکه خداوند پیامبرش را چنین مورد خطاب قرار
داده است. «لئن اشرکت لیحبطنّ عملک و لتکوننّ من الخاسرین»
آیه 150 : هنگام توبیخ
دوستان، باید مواظب بود که دشمن از آن سوء استفاده نکند. «فلاتشمت بى الاعداء»

آ
یه 151: هر عملی که
شائبه ذره ای غفلت در خود داشته باشد برای انبیاء سزاوار استغفار می باشد و در آخر
هم برای جلب مغفرت پروردگار او را به وصف (ارحم الراحمین ) یاد می کند.
آآیه 152 : غضب اولیاى
خدا، غضب خداست. «غضبان أسفاً - غضب من ربّهم»
آیه 152 :امام باقر
علیه السلام ذیل این آیه فرمودند: هر کس در دین الهى بدعت گذارد، در همین دنیا ذلیل
و خوار مىشود.
آیه 155:موسی (ع
) در دعای خویش نهایت تذلل و حیا را بکار برد و گفت : این امرتنها امتحانی ازجانب توست
و امتحان تو، به گونه ایست که هر کس را بخواهی باآن هدایت می کنی و هر کس را که بخواهی
گمراه می سازی و تو خدایی هستی که رحمتت بر غضبت پیشی گرفته و سنت تو چنین نیست که
در عقاب بدکاران تعجیل کنی ، و آنگاه در مقام دعا حاجت خود را بین دو صفت ولایت و آمرزش
خداوند قرار داد و این دو صفت را کافی دانست و به حاجت خود که زنده ساختن آن 70 نفر
بود تصریح نکرد و در آخر گفت : خدایا تو بهترین آمرزندگانی ، پس با این دعای من شفاعت
آنان را بکن ،یعنی از گناهشان درگذرو آنها را مجددا زنده گردان .