174 . صفحه 174
لَّهِ الْأَسْماءُ الْ
نوزدهم خرداد :
نفیسه :
(آیه 179)- نشانههاى دوزخیان: در این آیه و دو آیه بعد مردم به دو گروه تقسیم شدهاند و صفات هر کدام توضیح داده شده: «گروه دوزخیان و گروه بهشتیان».نخست درباره دوزخیان با سوگند و تأکید چنین مىگوید:«ما بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم» (وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ).گرچه خداوند همه را پاک آفریده، ولى گروهى با اعمال خویش خود را نامزد دوزخ مىکنند و سر انجامشان شوم و تاریک است و گروهى با اعمال خود، خود را نامزد بهشت مىسازند و عاقبت کارشان خوشبختى و سعادت است.سپس صفات گروه دوزخى را در سه جمله خلاصه مىکند:
نخست این که:«آنها قلبهایى دارند که با آن درک و اندیشه نمىکنند» (لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها).
دیگر این که: «چشمهاى روشن و حقیقت بین دارند اما با آن چهره حقایق را نمىنگرند» و همچون نابینایان از کنار آن مىگذرند (وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها).
سوم این که: «با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمىشنوند» و همچون کران خود را از شنیدن حرف حق محروم مىسازند (وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها).
«اینها در حقیقت همچون چهارپایانند» (أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ). چرا که امتیاز آدمى از چهارپایان در فکر بیدار و چشم بینا و گوش شنواست که متأسفانه آنها همه را از دست دادهاند «بلکه آنها از چهارپایان گمراهتر و پستتر مىباشند» (بَلْ هُمْ أَضَلُّ).چرا که چهارپایان داراى این استعدادها و امکانات نیستند، ولى آنها با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا امکان همه گونه ترقى و تکامل را دارند، اما بر اثر هوى پرستى و گرایش به پستیها این استعدادها را بلااستفاده مىگذارند.«آنها افراد غافل و بیخبرى هستند» و به همین جهت در بیراهههاى زندگى سرگردانند (أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ).چشمه آب حیات کنار دستشان، ولى از تشنگى فریاد مىکشند، درهاى سعادت در برابر رویشان باز است، اما حتى به آن نگاه نمىکنند.
(آیه 180)- در این آیه اشاره به وضع گروه بهشتى کرده، صفات آنان را بیان مىکند، نخست براى بیرون آمدن از صف دوزخیان مردم را به توجه عمیق به اسماء حسناى خدا دعوت نموده، مىفرماید: «براى خدا نامهاى نیکى است، خدا را به آنها بخوانید» (وَ لِحُسْنى فَادْعُوهُ بِها). منظور از «اسماء حسنى»، صفات مختلف پروردگار است که همگى نیک و همگى «حسنى» است.و منظور از خواندن خدا به اسماء حسنى تنها این نیست که الفاظ را بر زبان جارى کنیم و مثلا بگوییم یا عالم، یا قادر، یا ارحم الرّاحمین، بلکه در واقع این است که این صفات را در وجود خودمان به مقدار امکان پیاده کنیم، و به تعبیر دیگر متصف به اوصاف او و متخلق به اخلاقش گردیم، و نیز اگر در بعضى روایات مانند روایتى که از امام صادق علیه السّلام در تفسیر این آیه نقل شده مىخوانیم: نحن و اللّه الاسماء الحسنى به خدا سوگند ما اسماء حسناى خدا هستیم، اشاره به آن است که پرتو نیرومندى از آن صفات الهى در وجود ما منعکس شده و شناخت ما به شناخت ذات پاکش کمک مىکند.سپس مردم را از این نکته برحذر مىدارد که اسامى خدا را تحریف نکنند و مىگوید: «آنها که اسماء خدا را تحریف کردهاند رها سازید، آنها به زودى به جزاى اعمال خویش گرفتار خواهند شد» (وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ سَیُجْزَوْنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).منظور از الحاد در اسماء خدا این است که الفاظ و مفاهیم آن را تحریف کنیم، یا او را به اوصافى توصیف نماییم که شایسته آن نیست، همانند مسیحیان که قائل به تثلیث و خدایان سه گانه شدهاند، و یا این که صفات او را بر مخلوقاتش تطبیق نماییم.
(آیه 181)- این آیه به دو قسمت که اساسىترین صفات گروه بهشتیان است اشاره مىکند، مىفرماید: «و از کسانى که آفریدیم، امت و گروهى هستند که مردم را به حق هدایت مىکنند و به آن حکم مىکنند» (وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ).در واقع آنها دو برنامه ممتاز دارند، فکر، هدف، دعوت و فرهنگشان حق و به سوى حق است، و نیز عمل و برنامهها و حکومتشان بر اساس حق و حقیقت مىباشد.
(آیه 182)- مجازات استدراج: در این آیه و آیه بعد یکى از مجازاتهاى الهى که به صورت یک سنّت درباره بسیارى از گنهکاران سرکش اجرا مىشود، بیان شده و آن «عذاب استدراج» است.
استدراج در دو مورد از قرآن مجید آمده است.یکى در آیه مورد بحث و دیگرى در آیه 44 سوره قلم و هر دو مورد در باره انکار کنندگان آیات الهى است.خداوند در این آیه مىفرماید: «آنها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند تدریجا، مرحله به مرحله، از راهى که نمىدانند، در دام مجازات گرفتارشان مىکنیم» و زندگى آنها را درهم مىپیچیم (وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ).
(آیه 183)- در این آیه همان مطلب را به این صورت تأکید مىکند: چنان نیست که با شتابزدگى چنین کسانى را فورا مجازات کنم، بلکه «به آنها مهلت و فرصت کافى (براى تنبه و بیدارى) مىدهم» و هنگامى که بیدار نشدند، گرفتارشان مىسازم (وَ أُمْلِی لَهُمْ). زیرا کسانى شتاب و عجله مىکنند که قدرت کافى ندارند و مىترسند فرصت از دستشان برود «ولى نقشه من و مجازاتهایم آنچنان قوى و حساب شده است» که هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست (إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ).این آیه به همه گنهکاران هشدار مىدهد که تأخیر کیفر الهى را دلیل بر پاکى و درستى خود، و یا ضعیف و ناتوانى پروردگار، نگیرند، و ناز و نعمتهایى را که در آن غرقند، نشانه تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزیها و نعمتهایى که به آنها مىرسد مقدمه مجازات استدراجى پروردگار باشد، خدا آنها را غرق نعمت مىکند و به آنها مهلت مىدهد و بالا و بالاتر مىبرد، اما سر انجام چنان بر زمین مىکوبد که اثرى از آنها باقى نماند و تمام هستى و تاریخشان را درهم مىپیچد.از امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه فوق چنین نقل شده که فرمود:«منظور از این آیه بنده گنهکارى است که پس از انجام گناه، خداوند او را مشمول نعمتى قرار مىدهد ولى او نعمت را به حساب خوبى خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش مىسازد»
(آیه 184)-مفسران اسلامى چنین نقل کردهاند: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله هنگامى که در مکّه بود، شبى بر کوه صفا برآمد و مردم را به سوى توحید و یکتاپرستى دعوت نمود، مخصوصا تمامى طوائف قریش را صدا زد و آنها را از مجازات الهى برحذر داشت، تا مقدار زیادى از شب گذشت، بت پرستان مکّه گفتند: «رفیق ما دیوانه شده، از شب تا صبح نعره مىکشید»! در این موقع آیه نازل شد و به آنها در این زمینه پاسخ دندانشکنى داد.
تهمتها و بهانهها- در این آیه نخست خداوند به گفتار بىاساس بت پرستان دائر به جنون پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چنین پاسخ مىگوید:«آیا آنها فکر و اندیشه خود را به کار نینداختند که بدانند همنشین آنها (پیامبر) هیچ گونه آثارى از جنون ندارد» (أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ).بیش از چهل سال در میان آنها رفت و آمد داشته، و همواره فکر، عقل و تدبیرش را دیدهاند، چگونه یکباره چنین وصلهاى را به وى چسباندند، و به دنبال این جمله مىگوید: «او فقط بیم دهنده آشکارى است» که جامعه خویش را از خطراتى که با آن رو برو است برحذر مىدارد (إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ).
(آیه 185)- در این آیه براى تکمیل این بیان آنها را به مطالعه عالم هستى، آسمانها و زمین، دعوت مىکند و مىگوید: «آیا در حکومت آسمانها و زمین و مخلوقاتى که خدا آفریده از روى دقت و فکر نظر نیفکندند» (أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ).تا بدانند این عالم وسیع آفرینش با این نظام حیرت انگیز بیهوده آفریده نشده و هدفى براى آن بوده است، و دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در حقیقت دنباله همان هدف آفرینش، یعنى تکامل و تربیت انسان است.سپس براى این که آنها را از خواب غفلت بیدار سازد، مىفرماید: آیا در این موضوع نیز اندیشه نکردند که: ممکن است پایان زندگى آنها نزدیک شده باشد، (اگر امروز ایمان نیاورند، و دعوت این پیامبر را نپذیرند، و قرآنى را که بر او نازل شده است با این همه نشانههاى روشن قبول نکنند) به کدام سخن بعد از آن ایمان خواهند آورد»؟ (وَ أَنْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ).
(آیه 186)- سر انجام در این آیه سخن را با آنها چنین پایان مىدهد که «هر کس را خداوند (به خاطر اعمال زشت و مستمرش) گمراه سازد، هیچ هدایت کنندهاى ندارد، و خداوند آنها را همچنان در طغیان و سرکشى رها مىسازد تا حیران و سرگردان شوند» (مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِیَ لَهُ وَ یَذَرُهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ).این گونه تعبیرات مخصوص به گروهى است که آن چنان در برابر حقایق، لجوج و متعصب و معاندند که گویى پرده بر چشم و گوش و قلبشان افتاده، پردههاى تاریکى که نتیجه اعمال خود آنهاست، و منظور از «اضلال الهى» نیز همین است.
(آیه 187)-طایفه قریش به چند نفر مأموریت دادند که به نجران سفر کنند، و از دانشمندان یهود که (علاوه بر مسیحیان) در آنجا ساکن بودند مسائل پیچیدهاى را سؤال کنند، و در بازگشت آنها را در برابر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مطرح سازند (به گمان این که پیامبر از پاسخ آنها عاجز مىماند) از جمله سؤالات این بود که در چه زمانى قیامت برپا مىشود، هنگامى که آنها این پرسش را از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کردند، آیه مورد بحث نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
کى قیامت برپا مىشود؟ با این که براى آیه شأن نزول خاصى ذکر شده در عین حال پیوند روشنى نیز با آیات قبل دارد، زیرا در آیات قبل اشاره به مسأله قیامت و لزوم آمادگى براى چنین روزى شده بود، طبعا به دنبال چنین بحثى این سؤال براى بسیارى از مردم پیش مىآید که قیامت کى برپا خواهد شد، لذا قرآن مىگوید: «از تو درباره ساعت (روز رستاخیز) مىپرسند، که در چه زمانى وقوع مىیابد»؟ (یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها).سپس اضافه مىکند که اى پیامبر! در پاسخ این سؤال صریحا «بگو: این علم تنها نزد پروردگار من است، و هیچ کس جز او نمىتواند وقت آن را آشکار سازد» (قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ).ولى دو نشانه سر بسته براى آن بیان مىکند، نخست مىگوید: «قیام ساعت در آسمانها و زمین، مسأله سنگینى است»(ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
حادثهاى ممکن است از این سنگینتر بوده باشد، در حالى که در آستانه قیامت، همه کرات آسمانى به هم مىریزند، آفتاب خاموش، ماه تاریک، ستارگان بىفروغ و اتمها متلاشى مىگردند، و از بقایاى آنها جهانى نو با طرحى تازه ریخته مىشود.دیگر اینکه قیام ساعت، بدون مقدمات تدریجى، و به شکل انقلابى، تحقق مىیابد «و جز بطور ناگهانى به سراغ شما نمىآید» (لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً).بار دیگر مىگوید: «چنان از تو سؤال مىکنند که گویى تو از زمان وقوع قیامت با خبرى»!(یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْها).
بعد اضافه مىکند که در جواب آنها «بگو: این علم تنها نزد خداست ولى بیشتر مردم از این حقیقت آگاهى ندارند»که چنین علمى مخصوص ذات پاک اوست، لذا پىدرپى از آن مىپرسند (قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ).
خانم زینالی :
آیه 179 :وقتی سمع وبصروعقل مخلوق هدایت ودعوت خدا رادرک وپذیرش نکنندبدانند جهنم دنیا واخرت برای انهاست
آیه 180 : صفات ونامهای خدا راسعی کنیم
در خود رشد وشکوفا کنیم که اگر غیر از این باشد اسیب شدیدی خواهیم خورد
هدایت برای انسان است وباید
به حق هدایت کند
واگر غیر این باشد وپذیرش نباشد همیشه گرفتاریم
آیه 180 و 181 : وبواسطه عمل نادرست مجازات
خواهیم شد
آیه 183 :طرح ونقشه خداحساب شده است ما باورمان نمی شود از کجا خورده ایم
آیه 184 : بیم دهنده برای کسی که پذیرش
ندارد سنگین است چون سخنانش باب میل او نیست
غرور واستکبار در انسان باعث
ندیدن حق می شود وخود بینی چون خود پذیرشی دارد تحمل اعتراض را ندارد وحق را سر گوب
می کند واین در تمام جوامع عیان است
آیه 185 : زندگی انسانها به نظم زمین واسمان بسته است واگر به امرخدا این نظم بهم بخورد پایان زندگی است پس باید هشیار بود
آیه 187 : با خواست خداست که نظم دنیا
بهم بخورد و قیامت اشکار شود وحق را همه احساس کنند ومتوجه طغیانشان در دنیا