قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ

170 . صفحه 170






چهاردهم خرداد :



نفیسه :

 

 

(آیه 156)- در این آیه دنباله تقاضاى موسى (ع) از پروردگار و تکمیل مسأله توبه که در آیات قبل به آن اشاره شد چنین آمده است.خداوندا! «در این جهان و در سراى دیگر نیکى براى ما مقرر بدار» (وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ).سپس دلیل این تقاضا را چنین بیان مى‏کند: «ما به سوى تو بازگشت کرده‏ایم» (إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ). و از سخنانى که سفیهان ما گفته‏اند که شایسته مقام با عظمت تو نبود، پوزش طلبیده‏ایم.سر انجام خداوند دعاى موسى (ع) را به اجابت مى‏رساند و توبه او را مى‏پذیرد، ولى نه بدون قید و شرط، بلکه با شرایطى که در ذیل آیه آمده است، مى‏گوید:«خداوند فرمود: عذاب و کیفرم را به هر کس بخواهم (و مستحق ببینم) مى‏رسانم» (قالَ عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ).سپس اضافه مى‏کند:«اما رحمت من همه چیز را در برگرفته است» (وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ).ولى براى این که کسانى خیال نکنند، پذیرش توبه و یا وسعت رحمت پروردگار و عمومیت آن، بى‏قید و شرط و بدون حساب و کتاب است، در پایان آیه اضافه مى‏کند:«من به زودى رحمتم را براى (کسانى که سه کار را انجام مى‏دهند) مى‏نویسم، آنها که تقوا پیشه مى‏کنند، و آنها که زکات مى‏پردازند، و آنها که به آیات ما ایمان مى‏آورند» (فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ).

 

(آیه 157)- از چنین پیامبرى پیروى کنید: این آیه در حقیقت، مکمل آیه گذشته در باره صفات کسانى است که مشمول رحمت واسعه پروردگار هستند، یعنى پس از ذکر صفات سه گانه تقوا و اداء زکات و ایمان به آیات پروردگار، در این آیه صفات دیگرى به عنوان توضیح براى آنها ذکر مى‏کند و آن پیروى از پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله است، زیرا ایمان به خدا از ایمان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و پیروى از مکتبش جدایى ناپذیر است، لذا مى‏گوید: «کسانى مشمول این رحمت مى‏شوند که از فرستاده پروردگار پیروى کنند»(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ).

سپس براى این رسول، شش صفت علاوه بر مقام رسالت بیان مى‏کند:

1- او «پیامبر خداست» (النَّبِیَّ).«نبى» به کسى گفته مى‏شود که پیام خدا را بیان مى‏کند و به او، وحى نازل مى‏شود- هر چند مأمور به دعوت و تبلیغ نباشد- اما«رسول» کسى است که علاوه بر مقام نبوت، مأمور به دعوت و تبلیغ به سوى آیین خدا و ایستادگى در این مسیر مى‏باشد.

2- «پیامبرى که درس نخوانده و از میان توده جمعیت برخاسته، از سرزمین مکه امّ القرى» کانون اصلى توحید طلوع کرده است (الْأُمِّیَّ).

3- «پیامبرى که صفات و علامات و نشانه‏ها و دلائل حقانیت او را در (کتب آسمانى پیشین) تورات و انجیل مشاهده مى‏کنند» (الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ).

4- پیامبرى که محتواى دعوت او با فرمان عقل کاملا سازگار است «به نیکیها و آنچه خرد آن را مى‏شناسد و نزدش معروف است، دعوت مى‏کند، و از بدیها و زشتیها و آنچه نزد خرد ناشناس است، نهى مى‏نماید» (یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ).

 

5- محتواى دعوت او با فطرت سلیم هماهنگ است، «طیبات و آنچه را طبع سلیم مى‏پسندد، براى آنها حلال مى‏شمرد، و آنچه خبیث و تنفر آمیز باشد بر آنها تحریم مى‏کند» (وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ).

6- او بسان مدعیان دروغین نبوت و رسالت که هدفشان به زنجیر کشیدن توده‏هاى مردم و استعمار و استثمار آنهاست، نیست نه تنها بندى بر آنها نمى‏گذارد، بلکه «بارها را از دوش آنان بر مى‏دارد، و غل و زنجیرهایى را که بر دست و پا و گردنشان سنگینى مى‏کرد، مى‏شکند» (وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ).و چون این صفات ششگانه به ضمیمه مقام رسالت که مجموعا هفت صفت مى‏شود، روى هم رفته نشانه روشن و دلیل آشکارى بر صدق دعوت اوست اضافه مى‏کند:«پس کسانى که به او ایمان بیاورند و مقامش را بزرگ بشمرند و او را در ابلاغ رسالتش یارى کنند، و از نور آشکارى که با او نازل شده (یعنى قرآن مجید) پیروى کنند، بدون شک چنین افرادى رستگارانند» (فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).

 

پنج دلیل براى نبوت در یک آیه!

نخست این که او «امّى» بود و درس نخوانده، اما با این حال کتابى آورد که نه تنها سرنوشت مردم حجاز را دگرگون ساخت، بلکه نقطه بازگشت مهمى در تاریخ بشریت بود.

دوم این که: دلایل نبوت او با تعبیرات مختلف در کتب آسمانى پیشین وجود دارد آنچنان که انسان را به حقانیت او مطمئن مى‏سازد.

سوم این که: محتویات دعوت او با عقل و خرد سازگار است.

چهارم: محتویات دعوت او با طبع سلیم و فطرت هماهنگ است.

پنجم: اگر او از طرف خدا نبود، حتما به خاطر منافع خویش دست به چنین کارى مى‏زد و در این صورت نه تنها نباید غل و زنجیرها را از مردم بگشاید بلکه باید آنها را همچنان در جهل و بى‏خبرى نگهدارد تا بهتر بتواند آنها را استثمار کند، در حالى که مى‏بینیم او زنجیرهاى گران را از دست و پاى بشریت گشود.زنجیر جهل و نادانى از طریق دعوت پى‏گیر و مستمر به علم و دانش.

زنجیر انواع تبعیضات و زندگى طبقاتى! و زنجیرهاى دیگر، هر یک از اینها به تنهایى دلیلى است بر حقانیت دعوت او و مجموع آنها دلیلى روشنتر.

بشارت ظهور پیامبر در کتب عهدین:

گرچه شواهد قطعى تاریخى و همچنین محتویات کتب مقدسه یهود و نصارى (تورات و انا جیل) نشان مى‏دهد که اینها کتابهاى آسمانى نازل شده بر موسى و عیسى (ع) نیستند و دست تحریف به سوى آنها دراز شده است بلکه بعضى از میان رفته‏اند و آنچه امروز به نام کتب مقدسه در میان آنهاست مخلوطى است از زائیده‏هاى افکار بشرى و قسمتى از تعلیماتى که بر موسى (ع) و عیسى (ع) نازل گردیده و در دست شاگردان بوده، ولى با این حال در همین کتب تحریف یافته عباراتى دیده مى‏شود که اشارات قابل ملاحظه‏اى به ظهور این پیامبر بزرگ دارد.

 


(آیه 158)- دعوت جهانى پیامبر: در حدیثى از امام مجتبى علیه السّلام چنین مى‏خوانیم: عده‏اى از یهود نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: اى محمد تویى که گمان مى‏برى فرستاده خدایى و همانند موسى (ع) بر تو وحى فرستاده مى‏شود؟! پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کمى سکوت کرد، سپس فرمود: آرى منم سیّد فرزندان آدم و به این افتخار نمى‏کنم، من خاتم پیامبران و پیشواى پرهیزکاران و فرستاده پروردگار جهانیانم.آنها سؤال کردند به سوى چه کسى؟ به سوى عرب یا عجم یا ما؟

خداوند آیه مورد بحث را نازل کرد، و رسالت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را به تمام جهانیان با صراحت در ضمن آن شرح داد.نخست به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد: «بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم» (قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً).این آیه همانند آیات بسیار دیگرى از قرآن مجید، دلیل روشنى بر جهانى بودن دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است.سپس خدایى را که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به سوى او دعوت مى‏کند با سه صفت معرفى مى‏کند: «خداوندى که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست» (الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).خداوندى که «معبودى شایسته پرستش، جز او وجود ندارد» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).خداوندى که «زنده مى‏کند و مى‏میراند» و نظام حیات و مرگ به فرمان اوست (یُحیِی وَ یُمِیتُ).

 

و در پایان از همه مردم جهان دعوت مى‏کند که«به خدا و فرستاده او پیامبر درس نخوانده و قیام کننده از میان توده‏هاى جمعیت، ایمان بیاورید» (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ).«پیامبرى که (تنها دیگران را دعوت به این حقایق نمى‏کند، بلکه در درجه اول خودش به آنچه مى‏گوید، یعنى) به خدا و سخنان او ایمان دارد» (الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ).نه تنها آیاتى را که بر خودش نازل شده مى‏پذیرد، بلکه تمام کتب راستین انبیاء پیشین را نیز مى‏پذیرد.تمام تاریخ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به این حقیقت گواهى مى‏دهد، که او بیش از همه به تعلیمات خویش و آیات قرآن پاى بند بود و ایمان داشت.آرى! از چنین پیامبرى باید پیروى کنید، تا نور هدایت در قلب شما بتابد و در مسیر سعادت قرار گیرید، مى‏فرماید: «و از او پیروى کنید تا هدایت یابید» (وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ).اشاره به این که ایمان به تنهایى کافى نیست، بلکه در صورتى مفید خواهد بود که با پیروى عملى تکمیل گردد.

 

 

(آیه 159)- در این آیه باز سخن پیرامون بنى اسرائیل و سرنوشت و رویدادهاى تاریخ آنهاست، نخست اشاره به واقعیتى مى‏کند که شبیه آن را در قرآن بسیار دیده‏ایم واقعیتى که حکایت از روح حق طلبى قرآن دارد، و آن احترام به موقعیت اقلیتهاى صالح است یعنى: چنان نبود که بنى اسرائیل یکپارچه فاسد و مفسد باشند و این نژاد عموما مردمى گمراه و سرکش معرفى شوند، بلکه در برابر اکثریت مفسده جو، اقلیتى وجود داشتند صالح و ناهماهنگ با کارهاى اکثریت، قرآن براى این اقلیت صالح اهمیت خاصى قائل شده است.مى‏گوید: «از قوم موسى (ع) گروهى هستند که دعوت به سوى حق مى‏کنند و حاکم به حق و عدالتند» (وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ).این آیه ممکن است اشاره به گروه کوچکى باشد که در برابر سامرى و دعوت او تسلیم نشدند و همه جا حامى و طرفدار مکتب موسى (ع) بودند و یا گروههاى صالح دیگرى که بعد از موسى (ع) به روى کار آمدند.



خانم زینالی :



آیه 156 :رحمت وعذاب در دست خداست وانقدر رحمان است که به هرکسی به اندازه عملش میدهد. هم معنوی هم مادی

 

رحمت بدون قید وشرط برای کسی است که تقوا داشته باشد وزکات (از مال خود به امر خدا بگذرد) بدهد




آیه 157 :پیامبری را که امی (معمولی مکتب نرفته)اگر سواد داشت بهانه می گرفتند که از خودش کتاب نوشته

 

بود پذیرفتند وبه او ایمان اوردند حلالش را حلال وحرامش را حرام دانستندواو را یاری کردند رستگارانند




آیه 158 :لازمه هدایت این است که پذیرش خدایی را داشته باشیم که مرگ وزندگی به دست اوست وبر زمین واسمان حکومت می کند




آیه 159 :

یومن بالله وکلمته

ایین وشریعتی که خداوند بر پیامبرانش نازل کرده وعمل به انرا واجب کرده وکسانی که انرا انجام دهند در هر زمانی هدایت می شوند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی