95 . صفحه 95
اول فروردین :
نفیسه :
102.هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با عدهاى از مسلمانان به عزم «مکّه» وارد سرزمین «حدیبیه» شدند و جریان به گوش قریش رسید، خالد بن ولید به سرپرستى یک گروه دویست نفرى براى جلوگیرى از پیشروى مسلمانان به سوى مکّه، در کوههاى نزدیک مکّه مستقر شد، هنگام ظهر «بلال» اذان گفت و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با مسلمانان نماز ظهر را به جماعت ادا کردند، خالد از مشاهده این صحنه در فکر فرو رفت و به نفرات خود گفت در موقع نماز عصر باید از فرصت استفاده کرد و در حال نماز کار مسلمانان را یکسره ساخت در این هنگام آیه نازل شد و دستور نماز خوف را به مسلمانان داد، و این خود یکى از نکات اعجاز قرآن است که قبل از اقدام دشمن، نقشههاى آنها را نقش بر آب کرد.در تعقیب آیات مربوط به جهاد، این آیه کیفیت نماز خوف را که به هنگام جنگ باید خوانده شود به مسلمانان تعلیم مىدهد، آیه خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مىفرماید: «هنگامى که در میان آنها هستى و براى آنها نماز جماعت بر پا مىدارى باید مسلمانان به دو گروه تقسیم شوند، نخست عدهاى با حمل اسلحه با تو به نماز بایستند»سپس هنگامى که این گروه سجده کردند (و رکعت اول نماز آنها تمام شد، تو در جاى خود توقف مىکنى) و آنها با سرعت رکعت دوم را تمام نموده و به میدان نبرد باز مىگردند و در برابر دشمن مىایستند و گروه دوم که نماز نخواندهاند، جاى گروه اول را مىگیرند و با تو نماز مىگزارند»
«گروه دوم نیز باید وسایل دفاعى و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمین نگذارند»این طرز نماز گزاردن براى این است که دشمن شما را غافلگیر نکند، «زیرا دشمن همواره در کمین است که از فرصت استفاده کند و دوست مىدارد که شما از سلاح و متاع خود غافل شوید و یکباره به شما حملهور شود»ولى از آنجا که ممکن است ضرورتهایى پیش بیاید که حمل سلاح و وسایل دفاعى هر دو با هم به هنگام نماز مشکل باشد، در پایان آیه چنین دستور مىدهد:«و گناهى بر شما نیست اگر از باران ناراحت باشید و یا بیمار شوید که در این حال سلاح خود را بر زمین بگذارید»«ولى در هر صورت از همراه داشتن وسایل محافظتى و ایمنى (مانند زره و خود و امثال آن) غفلت نکنید و حتى در حال عذر، حتما آنها را با خود داشته باشید» که اگر احیانا دشمن حمله کند بتوانید تا رسیدن کمک، خود را حفظ کنید شما این دستورات را به کار بندید و مطمئن باشید پیروزى با شماست "زیرا خداوند برای کافران مجازات خوارکننده ای آماده کرده است".
103.اهمیت فریضه نماز! به دنبال دستور نماز خوف در آیه قبل و لزوم بپاداشتن نماز حتى در حال جنگ در این آیه مىفرماید: «پس از اتمام نماز یاد خدا را فراموش نکنید، و در حال ایستادن و نشستن و زمانى که بر پهلو خوابیدهاید به یاد خدا باشید و از او کمک بجویید» منظور از یاد خدا در حال قیام و قعود و بر پهلو خوابیدن، ممکن است همان حالات مختلف جنگى که سربازان گاهى در حال ایستادن و زمانى نشستن و زمانى به پهلو خوابیدن، سلاحهاى مختلف جنگى از جمله وسیله تیراندازى را به کار مىبرند، بوده باشد.آیه فوق در حقیقت اشاره به یک دستور مهم اسلامى است، که معنى نماز خواندن در اوقات معین این نیست که در سایر حالات انسان از خدا غافل بماند.سپس قرآن مىگوید:دستور نماز خوف یک دستور استثنایى است و «به مجرد این که حالت خوف زائل گشت، باید نماز را به همان طرز عادى انجام دهید»و در پایان سرّ این همه سفارش و دقت را در باره نماز چنین بیان مىدارد:«زیرا نماز وظیفه ثابت و معینى براى مؤمنان است»
104.از ابن عباس چنین نقل شده که:پس از حوادث دردناک جنگ احد پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله بر فراز کوه احد رفت و أبوسفیان نیز بر کوه احد قرار گرفت و با لحنى فاتحانه فریاد زد:«اى محمد! یک روز پیروز شدیم و روز دیگر شما» یعنى این پیروزى ما در برابر شکستى که در بدر داشتیم، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به مسلمانان فرمود: فورا به او پاسخ گویید، مسلمانان گفتند: «هرگز وضع ما با شما یکسان نیست،شهیدان ما در بهشتند و کشتگان شما در دوزخ».ابوسفیان فریاد زد: «لنا العزّى و لا عزّى لکم ما داراى بت بزرگ «عزّى» هستیم و شما ندارید.پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: شما هم در برابر شعار آنها بگویید:اللّه مولینا و لا مولى لکم سرپرست و تکیه گاه ما خداست و شما سرپرست و تکیه گاهى ندارید.ابوسفیان که خود را در مقابل این شعار زنده اسلامى ناتوان دید، دست از بت «عزّى» برداشت و به دامن بت «هبل» درآویخت و فریاد زد:اعل هبل! سر بلند باد هبل.پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور داد که این شعار جاهلى را نیز با شعارى نیرومندتر ومحکمتر بکوبند و بگویند: اللّه اعلى و اجلّ! خداوند برتر و بالاتر است.ابوسفیان که از این شعارهاى گوناگون خود بهرهاى نگرفت فریاد زد: میعادگاه ما سرزمین بدر صغرى است.مسلمانان از میدان جنگ بازگشتند در حالى که از حوادث دردناک احد سخت ناراحت بودند در این هنگام آیه نازل شد و به آنها هشدار داد که در تعقیب مشرکان کوتاهى نکنند و از این حوادث دردناک ناراحت نشوند.
از
شان نزول می آموزیم که مسلمانان باید هیچ یک از تاکتیکهاى دشمن را از نظر
دور ندارند در برابر منطق دشمنان،منطقهاى نیرومندتر و در برابر سلاحهاى
آنها سلاحهاى برتر و گرنه حوادث به نفع دشمن تغییر شکل خواهد داد و
بنابراین،در عصرى همچون عصر ما باید به جاى تأسف خوردن در برابر حوادث
دردناک و مفاسد وحشتناکى که مسلمانان را از هر سو احاطه کرده بطور فعالانه
دست به کار شوند،در برابر کتابها و مطبوعات ناسالم،کتب و مطبوعات سالم
فراهم کنند،و در مقابل وسایل تبلیغاتى مجهز دشمنان از مجهزترین وسایل
تبلیغاتى روز استفاده کنند،و در مقابل طرحها و تزها و دکترینهایى که
مکتبهاى مختلف سیاسى و اقتصادى و اجتماعى ارائه مىدهند طرحهاى جامع اسلامى
را به شکل روز در اختیار همگان قرار دهند،تنها با استفاده از این روش است
که مىتوانند موجودیت خود را حفظ کرده و به صورت یک گروه پیشرو در جهان
درآیند.به دنبال آیات مربوط به جهاد و هجرت،این آیه براى زنده کردن روح
فداکارى در مسلمانان چنین مىگوید:«هرگز از تعقیب دشمن سست نشوید»اشاره به
این که در مقابل دشمنان سرسخت،روح تهاجم را در خود حفظ کنید زیرا از نظر
روانى اثر فوق العادهاى در کوبیدن روحیه دشمن دارد.سپس استدلال زنده و
روشنى براى این حکم بیان مىکند و مىگوید: چرا شما سستى به خرج دهید«در
حالى که اگر شما در جهاد گرفتار درد و رنج مىشوید دشمنان شما نیز از این
ناراحتیها سهمى دارند، با این تفاوت که شما امید به کمک و رحمت وسیع
پروردگار عالم دارید و آنها فاقد چنین امیدى هستند»و در پایان براى تاکید
بیشتر میفرماید:"فراموش نکنید که تمام این ناراحتیها ورنجها وتلاشهاوکوششها
واحیانا سستی ها ومسامحه کاریهای شما از دیدگاه علم خدا مخفی
نیست".وبنابراین نتیجه همه آنها را خواهید دید.
105.در
شأن نزول این آیه و آیه بعد نقل شده که:طایفه بنى ابیرق طایفهاى نسبتا
معروف بودند سه برادر از این طایفه به نام «بشر» و «بشیر» و «مبشر» نام
داشتند، «بشیر» به خانه مسلمانى به نام«رفاعه» دستبرد زد و شمشیر و زره و
مقدارى از مواد غذایى را به سرقت برد، فرزند برادر او به نام «قتاده» که از
مجاهدان بدر بود جریان را به خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عرض کرد.
برادران
سارق وقتى باخبر شدند، یکى از سخنوران قبیله خود را دیدند که با جمعى به
خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بروند و با قیافه حق به جانب سارق را
تبرئه کنند، و قتاده را به تهمت ناروا زدن متهم سازند.پیامبر صلّى اللّه
علیه و آله طبق وظیفه «عمل به ظاهر» شهادت این جمعیت را پذیرفت و قتاده را
مورد سرزنش قرار داد، قتاده که بیگناه بود از این جریان بسیار ناراحت شد و
به سوى عموى خود بازگشت و جریان را با اظهار تأسف فراوان بیان کرد، عمویش
او را دلدارى داد و گفت: نگران مباش خداوند پشتیبان ما است.این آیه و آیه
بعد نازل شد و این مرد بیگناه را تبرئه کرد و خائنان واقعى را مورد سرزنش
شدید قرار داد.
از خائنان حمایت نکنید- در این آیه خداوند نخست به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله توصیه مىکند که هدف از فرستادن این کتاب آسمانى این است که اصول حق و عدالت در میان مردم اجرا شود، مىفرماید: «ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته است در میان مردم قضاوت کنى»سپس به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله هشدار مىدهد، مىگوید:«هرگز از کسانى مباش که از خائنان حمایت نمایى»گر چه روى سخن در این آیه به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است ولى شک نیست که این حکم یک حکم عمومى نسبت به تمام قضات و داوران مىباشد، و به همین دلیل چنین خطابى مفهومش این نیست که ممکن است چنین کارى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله سر بزند!
اعظم :
آیه 102 :
1- نماز، حتّى در صحنهى جنگ تعطیل نمىشود و رزمنده، بىنماز نیست. «اقمت لهم الصلوة....و لیأخذوا اسلحتهم»
2- در اهمیّت نماز جماعت همین بس که در جبههى جنگ با دشمن، حتّى با یک
رکعت هم برپا مىشود. «و لتأت طائفة اُخرى لم یُصلّوا فلیُصلّوا»
3- در هنگام پیش آمدن دو وظیفه (جهاد و نماز)، نباید یکى فداى دیگرى شود. «فلتقم... ولیأخذوا»
4- در همه حال، هشیارى لازم است، حتّى نماز نباید مسلمانان را از خطر دشمن غافل کند. «و لیأخذوا اسلحتهم»
5 - رهبر، محور وحدت و عبادت است. «کنت فیهم ... اقمت لهم الصلوة»
6-
تقسیم کار، تعاون و شریک کردن دیگران در کارهاى خیر، حتّى در حسّاسترین
موارد، از عوامل الفت جامعه است. در این آیه، دو رکعت نماز جماعت میان دو
گروه تقسیم شده، تا تبعیضى پیش نیاید و همه در خیر شریک باشند. «و لتأت
طائفة اُخرى...»
7- فرمانهاى الهى به تناسب شرایط، متفاوت است. (این آیه مربوط به نماز خوف در برابر دشمن است.) «فلتقم طائفة منهم»
8 - نماز جماعت در جبهه، نشان عشق به هدف و خدا و رهبر و پایبندى به ارزشهاست. «اذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلوة»
9- در جبهه باید جابه جایى نیروها در فاصلهى یک رکعت نماز، امکان پذیر بوده باشد. «و لتأت طائفة اُخرى لم یُصلّوا فلیُصلّوا»
10-
هر چه مدّت نماز در جبهه بیشتر شود، فرصت دشمن براى حمله افزایش مىیابد.
پس باید حفاظت بیشترى داشت. در رکعت اوّل، داشتن اسلحه کافى است ولى در
رکعت دوّم، هم اسلحه و هم ابزار دفاع. «ولیأخذوا اسلحتهم... ولیأخذوا حذرهم
و اسلحتهم»
11- خداوند، پیامبرش را از توطئهها و نقشههاى پنهانى
دشمن آگاه مىکند. (با توجّه به شأن نزول که ولید قصد کرد تا هنگام نماز
جماعت حمله کند و با این آیه طرح او لغو شد.)
12- حرکت با اخلاص شما،
سبب امدادهاى الهى در وقت خود است. (نزول این آیه و فرمان نماز خوف، یک
امداد الهى در مقابل آن توطئه بود.) 13- در جبهه، مراسم عبادى نباید طولانى
شود و کارهاى مانع هوشیارى، ممنوع است. «ودّ الذین کفروا لو تغفلون»
14- از آرزوهاى دشمن، آگاه باشید. «ودّالذین»
15- عبادت، وسیلهى غفلت از دشمن نشود. «تغفلون»
16- احتمال غفلت در مسلمانان واقعى ضعیف است. (کلمه «لو» در جمله «لو تغفلون» نشانهى این معناست.)
17- با هوشیارى، باید از امکانات نظامى و اقتصادى حفاظت کرد. «اسلحتکم و امتعتکم»
18- غفلت امّت اسلامى، شبیخون کفّار را در پى خواهد داشت. «میلة واحدة»
19- هر سخن و برنامه و حرکتى که مسلمانان را غافل کند، گامى است در جهت اهداف و خواستههاى دشمن. «ودّ الذین کفروا لو تغفلون»
20- ملاک و مجوّز معافیّت از جبهه و سربازى، مرض و ضرر است. «بکم أذىً... او کنتم مرضى»
21- بارانى مجوّز زمین گذاشتن اسلحه است که با ضرر و آزار همراه باشد. در
باران بى ضرر رزمنده سلاح بر زمین نمىگذارد. «بکم أذىً من مطرٍ»
22- در هیچ حالى، رزمنده نباید از وسائل حفاظتى دور باشد. حتّى اگر اسلحه ندارد، زره بر تن داشته باشد. «خذوا حذرکم»
23- تهدید کفّار و امید و دلگرمى دادن به مؤمنان، از شیوههاى قرآن است. «أعدّ للکافرین عذاباً مهیناً»
24- در آینده، ذلّت از آنِ کافران است. «للکافرین عذاباً مهیناً»
ایه 103:
1- کمبودهاى نماز خوف، با یاد خدا جبران مىشود. «فاذا قضیتم الصلوة فاذکروااللَّه»
2- نماز و یاد خدا در هر حال لازم است، در جبههى جنگ یا بستر بیمارى. «قیاماً و قعوداً و على جنوبکم»
3- سلاح رزمنده مسلمان، نماز و یاد خداست. «فاذا قضیتم الصلوة فاذکروا اللّه»
4- نماز خوف، یک استثناست. پس از برطرف شدن حالت اضطرار، نماز باید به صورت عادّى خوانده شود. «فاذا اطمأننتم فاقیموا الصلوة»
5 - نماز، از واجبات قطعى الهى در همهى عصرها و براى همهى نسلها است. «کانت على المؤمنین کتابا»
6- وجوب هر نماز، در وقت مخصوص خودش است. «موقوتاً»
7- تعیین وقت براى نماز، رمز تداوم، نظم و عامل مواظبت بر آن است که خود
درس نظم و عامل نظم بخشیدن به امور مسلمانان است. «کتاباً موقوتاً»
ایه 104:
1- مسلمانان باید روحیّهى قوى داشته باشند و شکستهاى موردى (مثل اُحد) آنان را سست نکند. «ولا تهنوا»
2- به جاى موضع تدافعى، در تعقیب دشمن و در حالت تهاجمى باشید. «لاتهنوا فى ابتغاء القوم»
3- از عوامل روحیّه گرفتن مؤمنان، مقایسهى دردهاى خود با رنج دیگران و
امید و توجّه به امدادهاى الهى و آگاهى اوست. «فانهم یألمون کماتألمون»
4- با همهى آسیبها و تلخىهاى جنگ، شما پیروزید، چون امید به الطاف الهى دارید. «ترجون من الله»
5 - مسلمانان، امیدهاى گونهگون از خدا دارند. امید به امدادهاى غیبى،
پیروزى، مرعوب شدن دشمن، پاداشهاى معنوى و امثال آن. (مورد امید در آیه
ذکر نشده و هر امیدى را شامل مىشود). «ترجون من الله»
6- امید، بزرگترین اهرم حرکت و سرمایهى روحى رزمنده است. یا شهادت و سعادت، یا پیروزى. «ترجون من الله ما لا یرجون»
7- رنج و مشقّت مؤمنان در جنگها، در مدار علم و حکمت خداوند است و لذا از آن جلوگیرى نمىکند. «علیماً حکیماً»
ایه 105 :
1- قرآن، پایهى قضاوت و عدالت میان مردم است. «انا انزلنا الیک الکتاب»
2- قاضى باید از قانونِ قرآن، آگاهى کامل داشته باشد. «انزلنا الیک الکتاب لتحکم»
3- فراگیرى قرآن و سنّت شرط قاضى شدن است. «انزلنا الیک الکتاب... لتحکم... اراک اللَّه»
4- چون نزول قرآن بر اساس حقّ است، قضاوتها هم باید بر مبناى حقّ باشد،
نه وابستگىهاى حزبى، گروهى، منطقهاى و نژادى. «بما اریک اللَّه»
5 - رفتار به عدالت، حتّى نسبت به غیر مسلمانان هم ضرورى است. (با توجّه به شأن نزول دوّم) «لتحکم... بما اریک اللّه»
6- قضاوت، از شئون انبیاست. تنها ابلاغ احکام کافى نیست، اجراى احکام نیز وظیفه است. «لتحکم بین النّاس»
7- کفر اشخاص، دلیل تهمت به آنان نمىشود. (با توجّه به شأن نزول)
8 - پیامبر، علاوه بر قانون و کتاب، از امدادهاى الهى برخوردار است. «اراک الله»
9- خداوند علاوه بر قرآن برنامههاى دیگرى به پیامبرش نشان داد. «اراک اللَّه» و نفرمود: «لتحکم بین الناس به»
10- خداوند، پیامبرش راحفظ مىکند و توطئهها و صحنهسازىها را فاش مىسازد. «اراک اللَّه»
11- قانون محترم است، ولى براى جلوگیرى از سوء استفادهها باید چارهاى جست. در اینجا، امداد الهى چارهى کار شد. «بما اراک اللَّه»
12- دفاع و حمایت از خائن ممنوع است. «و لا تکن للخائنین خصیماً»
13- خائنان نباید امیدى به حمایت رهبران دینى داشته باشند. «و لاتکن للخائنین خصیماً»
14- قضاوت، مقامى است که متصدى آن، اگر معصوم هم باشد باز استغفار مىطلبد. «واستغفرالله»
15- از افتخارات اسلام این است که حتّى اگر به یک یهودى ظلم شود، شخص اوّل
اسلام براى مسلمانانى که سوء قصدى داشتهاند باید استغفار کند.
«واستغفرالله»
16- اگر قرآن، ساخته و پرداختهى خود پیامبر بود، هرگز آیاتش فرمان استغفار به رسول خدا نمىداد. «و استغفر اللَّه»
17- قاضى باید همواره براى دورى از هواى نفس استغفار کند. «استغفر اللَّه»
18- استغفار، مایهى بهرهگیرى از مغفرت و رحمت پروردگار است. «غفوراً رحیماً»
19- خداوند علاوه بر بخشیدن گناه مهربان است. «غفوراً رحیماً»
اعظم :
ایه 102:
نمی دونستم نماز خوف یک رکعته !
جالبه نفس نماز خوندن اینقدر مهمه که در اون حال تعطیل بردار و مثل روزه جبران پذیر نیست
کلا نماز خیلی مهمه
خیلی
ایه 103: در حال ارامش ادم در هیچ لحظه ای نباید از یاد خدا غافل باشه
نعمت امنیت نعمت بزرگیه چه بهتر که با یاد خدا بگذره و دور از غفلت
آیه 104:
خیلی فرقه میون کسی که کاری رو با نیت خدایی انجام میده
با کسی که همون کارو با نیت غیر خدایی و یا حای انجام وظیفه انجام میده
حتی کار خونه
حتی بچه داری
فرق داره
روح اعمال با هم فرق میکنه
حتی در ایجاد نشاط درونی و عدم افسرگی و خستگی
ایه 105:
خیانت کاری قابل دفاع نیست
جانب خیانتکار رو نباید بگیریم
...........................................................................................................................
مباحثه آیات سوال برانگیز :
آیه 102 سوره نساء :
نفیسه :
با
توجه به آیه 102سوره نساء و روایات روش خواندن نماز خوف در منابع فقهی
چنین آمده است: نماز خوف در حال جنگ، در نماز دو رکعتی (صبح) و نمازهای
چهار رکعتی (ظهر، عصر، عشاء) –به صورت شکسته و دو رکعتی- به این صورت
خوانده میشود: لشکر اسلام دو دسته شوند و امام جماعت با یک دسته از آنها
نماز را شروع کند و یک رکعت را با آنها بخواند آنگاه این دسته خود فوراً
رکعت دیگر را بجا آورده و سلام دهند و به جنگ روند تا دسته بعدى بیایند و
امام جماعت همچنان نشسته باشد تا آنها بیایند و رکعت دوّم را با این دسته
دوم شروع کند و پس از بجا آوردن دو سجده، در حال تشهد بنشیند تا آنها رکعت
بعدى را بجاى آورند و تشهد و سلام را با یکدیگر بدهند. در نماز مغرب؛ امام
جماعت دو رکعت را با یک دسته و رکعت دیگر را با دسته دیگر بخواند و در
تقدیم و تأخیر مختار است.
یاد آوری میشود که امروزه به جهت تغییر سبک جنگها و فقدان جنگ تن به تن، نماز خوف کاربرد چندانی ندارد.
برگرفته از وسایل الشیعه جلد 8 صفحات 433 تا 439
اعظم :
ممنون نفیسه جان
کلا با اومن بند در تفسیر نور درگیر بودم
نفیسه :
خواهش میکنم.البته مطلبی که شما در نکته 2 برای صفحه 95 اوردی در اهمیت نماز جماعت بوده که میگه یک رکعت این نماز به جماعت خونده میشه