85 . صفحه 85
بیستم اسفند :
نفیسه :
38.این آیه به یکى دیگر از صفات متکبران خود خواه اشاره کرده، مىفرماید: «و آنها کسانى هستند که اموال خود را براى نشان دادن به مردم (و کسب شهرت و مقام) انفاق مىکنند و ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارند»و از آنجا که هدف آنها جلب رضایت خالق نیست بلکه خدمت به خلق است، دائما در این فکرند که چگونه انفاق کنند تا بیشتر بتوانند از آن بهرهبردارى به سود خود نموده، و موقعیت خود را تثبیت کنند.آنها شیطان را دوست و رفیق خود انتخاب کردند «و کسى که شیطان قرین اوست بد قرینى براى خود انتخاب کرده» و سرنوشتى بهتر از این نخواهد داشت از این آیه استفاده مىشود که رابطه «متکبران» با «شیطان و اعمال شیطانى» یک رابطه مستمر است نه موقت و گاهگاهى.
39.در
این آیه به عنوان اظهار تأسف به حال این عده مىفرماید: «چه مىشد اگر
آنها (از این بیراههها باز مىگشتند و) ایمان به خدا و روز رستاخیز
مىآوردند و از مواهبى که خداوند در اختیار آنها گذاشته با اخلاص نیت و فکر
پاک به بندگان خدا مىدادند» و از این راه براى خود کسب سعادت و خوشبختى
دنیا و آخرت مىکردند.«و در هر حال خداوند از نیات و اعمال آنها باخبر است»
و بر طبق آن به آنها جزا و کیفر مىدهد»
40.این
آیه به افراد بىایمان و بخیل که حال آنها در آیات قبل گذشت
مىگوید:«خداوند حتى به اندازه سنگینى ذرهاى ستم نمىکند»«ذرّه» در اصل به
معنى مورچههاى بسیار کوچکى است که به زحمت دیده مىشود، ولى تدریجا به هر
چیز کوچکى ذرّه گفته شده است، و امروز به «اتم» که کوچکترین جزء اجسام است
نیز ذرّه گفته مىشود. و از آنجا که «مثقال» به معنى «سنگینى» است، تعبیر
«مثقال ذرّة» به معنى سنگینى یک جسم فوق العاده کوچک مىباشد.سپس اضافه
مىکند،خداوند تنها ستم نمىکند، بلکه «اگر کار نیکى انجام شود آن را مضاعف
مىنماید، و پاداش عظیم از طرف خود در برابر آن مىدهد» چرا خداوند ظلم
نمىکند؟!از آنجا که ظلم و ستم معمولا یا بر اثر جهل است و یا احتیاج و یا
کمبودهاى روانى، کسى که نسبت به همه چیز و همه کس عالم و از همه بىنیاز و
هیچ کمبودى در ذات مقدس او نیست، ظلم کردن در باره او ممکن نیست نه این که
نمىتواند ظلم کند، بلکه در عین توانایى به خاطر این که حکیم و عالم است از
ظلم کردن، خوددارى مىنماید.
41.در
تعقیب آیات گذشته که در مورد مجازاتها و پاداشهاى بدکاران و نیکوکاران سخن
مىگفت، این آیه اشاره به مسأله شهود و گواهان رستاخیز کرده، مىگوید:
«حال این افراد چگونه خواهد بود آن روز که براى هر امتى گواهى بر اعمال
آنها مىآوریم و تو را گواه بر آنان خواهیم آورد» و به این ترتیب علاوه بر
گواهى اعضاى پیکر آدمى، و گواهى زمینى که بر آن زیست کرده، و گواهى فرشتگان
خدا بر اعمال او، هر پیامبرى نیز گواه اعمال امت خویش است، و بدکاران با
وجود این همه گواه چگونه مىتوانند حقیقتى را انکار کنند و خود را از کیفر
اعمال خویش دور دارند.
42.در
این آیه به نتیجه اعمال آنها اشاره کرده، مىگوید: «در آن روز آنها که
کافر شدند، و با فرستاده پروردگار به مخالفت برخاستند (دادگاه عدل خدا را
مىبینند و شهود و گواهان غیر قابل انکارى در این دادگاه مشاهده مىکنند،
آن چنان از کار خود پشیمان مىشوند که) آرزو مىکنند اى کاش خاک بودند و با
خاکهاى زمین یکسان مىشدند». «و در آن روز (با آن همه گواهان) سخنى را
نمىتوانند از خدا پنهان کنند» زیرا با آن همه شهود و گواهان راهى براى
انکار نیست.
43.چند حکم فقهى! از این آیه چند حکم اسلامى استفاده مىشود:
1- باطل بودن نماز در حال مستى:
آیه
شریفه مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! در حال مستى به نماز
نزدیک نشوید، تا بدانید چه مىگویید»فلسفه آن هم روشن است، زیرا نماز
گفتگوى بنده و راز و نیاز او با خداست و باید در نهایت هوشیارى انجام گردد و
افراد مست از این مرحله دور و بیگانهاند.البته در تفسیر دیگری از امام
محمدباقر وامام صادق علیهما السلام آمده بود که در این آیه منظور مستی خواب
یا به اصطلاح خودمان حالت خواب آلودگی است چون مومن مست نمیشود.
2- باطل بودن نماز در حال جنابت:
همان
گونه که قرآن مىگوید:«و همچنین هنگامى که جنب هستید» به نماز نزدیک نشوید
سپس استثنایى براى این حکم بیان فرموده، مىگوید: «مگر این که مسافر
باشید» و در مسافرت گرفتار بىآبى شوید. که در این حال نماز خواندن به شرط
تیمم که در ذیل آیه خواهد آمد جایز است.
3- سپس در مورد جواز نماز خواندن و یا عبور از مسجد مىفرماید:
«تا غسل کنید»
4- تیمم براى معذورین-
در
جمله بعد که در حقیقت تمام موارد تشریع تیمم جمع است، نخست به موردى که آب
براى بدن ضرر داشته باشد اشاره کرده و مىفرماید: «و اگر بیمار باشید و یا
در سفر» و یا «هنگامى که یکى از شما از قضاى حاجت برگشت و یا با زنان
آمیزش جنسى داشتهاید»«و در این حال آب براى وضو یا غسل نیابید»«در این
موقع با خاک پاکیزهاى تیمم کنید»در جمله بعد طرز تیمم را بیان فرموده،
مىگوید: «سپس صورت و دستهاى خود را مسح کنید»در پایان آیه اشاره به این
حقیقت میکند که دستور مزبور یک نوع تسهیل وتخفیف برای شماست "چون خداوند
بخشنده و آمرزنده است".
44.در
این آیه خداوند با تعبیرى حاکى از تعجب به پیامبر خود، خطاب مىکند که:
«آیا ندیدى جمعیتى که بهرهاى از کتاب آسمانى را در اختیار داشتند، (اما به
جاى این که با آن، هدایت و سعادت براى خود و دیگران بخرند) هم براى خود
گمراهى خریدند هم مىخواهند شما گمراه شوید»و به این ترتیب آنچه وسیله
هدایت خود و دیگران بود بر اثر سوء نیّاتشان تبدیل به وسیله گمراه شدن و
گمراه کردن گشت، چرا که آنها هیچ گاه دنبال حقیقت نبودند، بلکه به همه چیز
با عینک سیاه نفاق و حسد و مادیگرى مىنگریستند.
اعظم :
در مورد انفاق بارها و بارها خداوند تا ابنجای قرآن که خوندیم تاکید فرمودن
در مورد کیفیت مالی که انفاق میشه
دلیل انفاق ،تاثیر انفاق ....
اینجا هم که در موردانفاق ریایی برای نشان دادن به مردم
ایه اخر صفحه قبل هم که در مورد بخل بود و اینکه نعمتهای خداوند رو کتمان میکنن
برداشت من این بوده که در امتحانات خداوند در مورد مال و کلا هر انچه به ادم روزی میده خیلی براش مهمه
که اون رو عانل اصلی بدونیم
بدونیم که اونه روزی رسونه
ایمان داشتن ما به رزاقیتش براش خیلی مهمه
اصلا اینجوری اگه باشه یعنی ما اونا عانل اصلی می دونیم که اگه میخواست میتوتست نده ،حالا که داده میتونه به راحتی بگیره
اینکه نگاهمون در سلسله عوامل به خود خدا باشه برای خدا خیلی مهمه
اینکه ریا می کنیم
بخل می کنیم
چون فکر می کنیم خودمون همه کاره بودیم در این داشتنها
ایه 39 میگه چه زیانی واسشون داشت اگه انفاق میکردن
ما فکر می کنیم اگه ببخشیم از مالمون کم میشه
فکر می کنیم حساب از ندع دو دو تا چارتای خودمونه در صورتی که خداوند در سوره بقره تا 700 برابر هم امید پاداش دادن
اینکه انفاق به مال ادم اضافه میکنه
بر عکس ربا
متاسفانه چشمای ما رو مال و داشتنها گرفته و همه چیزو با حیاب خودمون میخوایم پیش ببریم
ایه 43: در مورد نماز و حال مستی
در
شبه جزیره عربستان شرابخواری یک عادت عمومی بود و مبارزه قطعی و اصولی به
زمان نیاز داشت. به همین جهت خداوند در قرآن کریم در چند مرحله حکم قطعی
تحریم شراب را بیان فرمود:
در مرحله اول، فرمود:« شما از خرما و انگور،
شراب درست میکنید و روزی نیکو نیز به دست میآورید » (سوره نحل آیه 67) و
به این صورت به مسلمانان فهماند که شراب، روزی نیکو نیست.
در مرحله بعد، در سوره بقره آیه 116 فرمود نفع شراب در برابر مضرات بیشمارش اندک است.
در
مرحله بعد نیز در سوره نساء آیه 46 تصریح فرمود که چون مسکر و شراب،
هوشیاری و متانت و هوش و وقار انسان را سلب میکند، کسی نباید در حال مستی
به نماز بایستد.
و سرانجام در مرحله چهارم تصریح فرمود که شراب و قمار و
بتها و ازلام (نوعی ابزار بخت آزمایی) پلید و نحساند و باید از تمام
آنها اجتناب کرد. با این آیه، حکم قطعی تحریم شراب صادر شد و یکی دیگر از
محرمات دین اسلام به صورت صریح و شفاف به مسلمین ابلاغ گردید. (مائده 90)
کلا عادتی که ریشه دار شده به این راحتی ها از بین نمیره
خداوند هم این نکته رو در مورد منع شراب لحاظ کرده
و اما ایه 42 :خیلی وحشتناکه ... خیلی
ادم یه روزی ارزو میکنه کاش با خاک یکسان میشد و نابود میشد کلا
چه روز سختی
پناه بر خدای مهربان
علتش هم کفری که داشت و عدم تبعیت از پیامبر هستش
این ایه منو یاد پستی انداخت که در مورد ایه "یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا "
خونده بودم
جایی که کافر ارزو میکنه که کاش مشتی خاک بود
پست رو براتون میذارم
سر
تا پای خودم را که خلاصه کنم، می شوم ته یک کف دست خاک که ممکن بود یک تکه
آجر باشد توی دیوار یک خانه، یا قلوه سنگ روی شانه یک کوه،
یا مشتی سنگ ریزه که ته اقیانوس؛ یا حتی خاک یک گلدان باشد، خاک همین گلدان پشت پنجره!
یک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت، هیچ اسمی نداشته باشد و تا همیشه خاک باقی بماند؛ فقط خاک...
اما
حالا یک کف دست خاک وجود دارد که خدا به او اجازه داده نفس بکشد، ببیند ،
بشنود ، بفهمد ،جان داشته باشد ، انتخاب کند ، عوض بشود ، تغییر کند...
وای خدای بزرگ!
من
چقدر خوشبختم! من همان خاک انتخاب شده هستم، همان خاکی که با بقیه خاک ها
فرق می کند. من آن خاکی هستم که توی دست های خدا ورزیده شده ام و خدا از
نفسش در آن دمیده
من آن خاک قیمتی ام. حالا می فهمم چرا فرشته ها حسودی شان می شد؟
اما اگر این خاک، این خاک برگزیده ، خاکی که اسم دارد ، قشنگترین اسم دنیا را ، خاکی که نور چشمی و عزیز دردانه خداست...
اگر
نتواند تغییر کند ، اگر نتواند عوض شود ، اگر نتواند عوض شود ، اگر نتواند
انتخاب کند ، اگر همین طور خاک باقی بماند ، اگر آن آخر که قرارست برگردد و
خود جدیدش را تحویل بدهد ،
سرش را بیندازد پایین و بگوید: ( یا لیتنی کنت ترابا ) ای کاش خاک بودم...
این وحشتناک ترین جمله است که یک آدم می تواند بگوید: یعنی این که حتی نتوانسته خاک باشد، چه برسد به آدم!
یعنی اینکه...
خدایا دستمان را بگیر و نیاور آن روزی را که هیچ آدمی چنین بگوید.