قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۰۸ ق.ظ

82 . صفحه 82

 

هفدهم اسفند :



نفیسه :


24.این آیه، بحث آیه گذشته را درباره زنانى که ازدواج با آنها حرام است دنبال مى‏ کند:«ازدواج و آمیزش جنسى با زنان شوهردار نیز حرام است».تنها استثنایى که به این حکم خورده است در مورد زنان غیر مسلمانى است که در جنگها به اسارت مسلمانان درآمده اند:«مگر آنها را که (از طریق اسارت) مالک شده‏ اید».زیرا اسارت آنها به منزله حکم طلاق است و اسلام اجازه مى‏ دهد بعد از تمام شدن عدّه با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود.سپس براى تأکید احکام گذشته که در مورد محارم و مانند آن وارد شده مى‏ فرماید: «اینها احکامى است که خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است». بنابراین، به هیچ وجه قابل تغییر و عدول نیست.سپس مى‏ گوید: غیر از این چند طایفه «زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد) براى شما حلال است، که با اموال خود آنان را اختیار کنید در حالى که پاکدامن باشید و از زنا خوددارى کنید».جمله أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ اشاره به این است که رابطه زناشویى یا باید به شکل ازدواج با پرداخت مهر و یا به شکل مالک شدن کنیز با پرداخت قیمت باشد.در قسمت بعد، اشاره به ازدواج موقت و به اصطلاح «متعه» کرده، مى‏ گوید: «زنانى را که متعه مى‏ کنید مهر آنها را به عنوان یک واجب باید بپردازید».بعد از ذکر لزوم پرداخت مهر اشاره به این مطلب مى‏ فرماید که: «اگر طرفین عقد، با رضایت خود مقدار مهر را بعدا کم و زیاد کنند مانعى ندارد».احکامى که در آیه به آن اشاره شد، احکامى است که متضمن خیر و سعادت افراد بشر است زیرا:«خداوند از مصالح بندگان آگاه و در قانونگذارى خود حکیم است».قابل ذکر است که اصل مشروع بودن این نوع ازدواج در زمان پیامبر قطعى است و هیچگونه دلیل قابل اعتمادی درباره نسخ شدن در دست نیست.

25.در تعقیب بحثهاى مربوط به ازدواج، این آیه، شرایط ازدواج با کنیزان را بیان مى‏ کند، نخست مى‏ گوید:«کسانى که قدرت ندارند که با زنان (آزاد) پاکدامن با ایمان ازدواج کنند مى‏ توانند با کنیزان با ایمان ازدواج نمایند»که مهر و سایر مخارج آن معمولا سبک تر و سهل تر است.سپس مى‏ گوید: شما براى تشخیص ایمان آنها مأمور به ظاهر اظهارات آنان هستید، و اما در باره باطن و اسرار درونى آنان «خداوند به ایمان و عقیده شما آگاه تر است».و از آنجا که بعضى در مورد ازدواج با کنیزان کراهت داشتند، قرآن مى‏ گوید:شما همه از یک پدر و مادر به وجود آمده‏ اید«و بعضى از بعض دیگرید». بنابراین، نباید از ازدواج با آنها کراهت داشته باشید.سپس به یکى از شرایط این ازدواج اشاره کرده، مى‏ فرماید: «این ازدواج باید به اجازه مالک صورت گیرد» و بدون اجازه او باطل است.در جمله بعد مى‏ فرماید:«و مهرشان را به خودشان بدهید».از این جمله استفاده مى‏ شود که باید مهر متناسب و شایسته‏ اى براى آنها قرار داد و آن را به خود آنان داد. همچنین استفاده مى‏ شود که بردگان نیز مى‏ توانند مالک اموالى گردند که از طرق مشروع به آن دست یافته‏ اند.یکى دیگر از شرایط این ازدواج آن است که کنیزانى انتخاب شوند «که پاکدامن باشند، نه مرتکب زنا به طور آشکار شوند». «و نه دوست پنهانى بگیرند».در جمله بعد به تناسب احکامى که در باره ازدواج با کنیزان و حمایت از حقوق آنها گفته شد بحثى در باره مجازات آنها به هنگام انحراف از جاده عفت به میان آمده، و آن این که اگر مرتکب عمل منافى عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد در باره آنان، جارى مى‏ شود» یعنى تنها پنجاه تازیانه باید به آنها زد.

سپس مى‏ گوید: «این ازدواج با کنیزان براى کسانى است که از نظر غریزه جنسى شدیدا در فشار قرار گرفته‏ اند، و قادر به ازدواج با زنان آزاد نیستند» بنابراین، براى غیر آنها مجاز نیست.اما بعد مى‏ فرماید:«خوددارى کردن از ازدواج با کنیزان (تا آنجا که توانایى داشته باشید و دامان شما آلوده گناه نگردد) به سود شماست».در پایان آیه مى‏ فرماید:«و خداوند (نسبت به آنچه در گذشته بر اثر بى خبرى انجام داده‏ اید) آمرزنده و مهربان است».

26.به دنبال احکام مختلف در زمینه ازدواج که در آیات پیش بیان شد ممکن است این سؤال پیش آید که منظور از این همه محدودیت ها و قید و بندهاى قانونى چیست؟در این آیه و دو آیه بعد پاسخ به این سؤالات مى‏ دهد، و مى‏ گوید:«خداوند مى‏ خواهد (با این دستورات راه هاى خوشبختى و سعادت را) براى شما آشکار سازد».وانگهى شما در این برنامه تنها نیستید «و (خداوند مى‏ خواهد شما را) به سنت هاى (صحیح) پیشینیان رهبرى کند».علاوه بر این «توبه شما را بپذیرد» و نعمتهاى خود را که بر اثر انحرافات شما قطع شده بار دیگر به شما باز گرداند و این در صورتى است که شما از آن راه هاى انحرافى که در زمان جاهلیت و قبل از اسلام داشتید، باز گردید.در پایان آیه مى‏ فرماید:«خداوند دانا و حکیم است». از اسرار احکام خود آگاه، و روى حکمت خود، آنها را براى شما تشریع کرده است.

 

وحیده : 


ایه 24: کلمه‌ی «محصنات» از نظر لغوی، یعنی آنچه در حصن و حریم باشد و از دسترسی دیگران منع شود. ریشه این کلمه در قرآن، در مورد سه گروه استعمال شده است:
1- زنان عفیف وپاکدامن. چنانکه خداوند درباره حضرت مریم می‌فرماید: «التی احصنت فرجها»
2- زنان شوهردار. زیرا شوهر نقش حفاظت از عفت زن را به عهده دارد. مراد از «المحصنات من النساء» در آیه مورد بحث، همین معنی است.
3- زنان آزاده که اسیر جنگی نبوده و کنیز نیستند. زیرا اسارت سبب پاره شدن پرده‌های عفت و حیای زن می‌گردد و بی‌عفتی در میان کنیزان شایع بوده است.

مراد از «المحصنات المؤمنات» در آیه بعد، این معناست.
کلمه‌ی «مسفحین» از «سفاح» به معنای زنا می‌باشد.
اسارت برای زنان کافر، به منزله‌ی طلاق آنان از شوهران است. مثل ایمان آوردن زن، که اگر شوهرش به کفر ادامه دهد، ایمان آوردن او را از شوهر جدا می‌کند.
ازدواج با زن شوهردار، از نظر اسلام حرام است، از هر مذهب وملت که باشد. ولی چون اسارت به منزله‌ی طلاق است، زن اسیر، پس از اسارت به مدت یکبار قاعده شدن، و اگر باردار است تا وضع حمل باید عده نگهدارد و در مدت عده هیچ گونه ارتباط زناشویی با او جایز نیست. این طرح زناشویی بعنوان همسر یا کنیز، از طرح بازگرداندن به کفار یا رها کردن و بی‌سرپرست گذاشتن، بهتر است.

کلمه‌ی «متعة» همچون کلمه‌ی حج، صلوة، ربا و غنیمت، دارای معنای شرعی است، نه لغوی. بنابراین به قول علامه در تفسیر المیزان شکی در آن نیست که مراد از جمله‌ی «استمتعتم» متعه است.
پرداخت اجر، «آتوهن اجورهن» در متعه مربوط به استمتاع است، «فما استمتعتم» در حالی که اگر مراد آیه نکاح دائم باشد، باخواندن عقد مهریه لازم است، خواه استمتاع بشود یا نشود، لکن قبل از آمیزش اگر طلاق صورت گرفت، نصف مهریه پرداخت می‌شود.
جمله‌ی «فمااستمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن» به فرموده اهل‌بیت‌علیهم السلام واکثر تفاسیر اهل‌سنت، مربوط به ازدواج موقت است که خلیفه دوم آن را حرام کرد، با آنکه کسی حق تحریم حکم خدا را ندارد. واگر حرام نمی‌شد به گفته روایات،کسی مرتکب زنا نمی‌شد مگر افراد شقی. ازدواج موقت یک طرح صحیح است و دنیا بخاطر نداشتن آن، زنا را آزاد کرده است. ازدواج موقت یک ضرورت اجتماع است و در روایات اهل‌سنت می‌خوانیم، جواز متعه به خاطر دوری از همسر و بروز جنگ‌ها بوده که الآن نیز همان شرایط موجود است. متعه طرحی برای حل این مشکل اجتماعی و جلوگیری از فساد است وتا قیامت هم جنبه شرعی دارد.
دستاویز بعضی این است که در قرآن موضوع عده و ارث و حفظ فروج، نسبت به ازدواج مطرح است و متعه ازدواج نیست. ولی پاسخ ما این است:
اولا نام ازدواج به متعه هم گفته می‌شود، و ثانیا در متعه هم عده لازم است وفقط قانون ارث زن از مرد یا بالعکس، در متعه استثنا شده است.


**چند پرسش:
1- آیا ازدواج موقت نقابی بر چهره‌ی فحشا نیست؟
پاسخ: خیر، زیرا:
الف: در ازدواج موقت زن فقط در اختیار یک نفر است.
ب: حداقل چهل و پنج روز باید عده نگاه دارد.
ج: مولود متعه همچون مولود همسر دائمی است.
2- آیا مردان هوسباز از این قانون سوء استفاده نمی‌کنند؟
پاسخ: ممکن است از هر قانون مفید و ضروری افرادی سوء استفاده کنند. مگر از انگور شراب نمی‌سازند؟ مگر زمانی که بعضی از سفر حج سوء استفاده کردند، باید منکر سفر حج شد؟
3- تکلیف فرزندان متعه چیست؟
پاسخ: در حقوق و ارث و امثال آن، هیچ فرقی با فرزندان همسر دائم ندارند.


ایه 25: چنانکه در نکته‌های آیه قبل گفته شد، مراد از «المحصنات المؤمنات» در این آیه، زنان آزاد است. زیرا در مقابل آن، «فتیاتکم المؤمنات» بکار رفته که به معنای کنیزان است. قرآن در جای دیگر نیز در مورد کنیزان، واژه‌ی «فتیات» را بکار برده و می‌فرماید: «لاتکرهوافتیاتکم‌علی‌البغاء» کنیزان خود را برارتکاب زنا اجبار نکنید.
کلمه‌ی «اخدان»، جمع «خدن» به معنای دوست ورفیق است، اما معمولا در مورد کسانی به کار می‌رود که ارتباط با آنها به صورت پنهانی وبرای امور نامشروع است. این کلمه در مقابل «مسافحات» بکار رفته که به معنای کسانی است که زنای آشکار و علنی دارند.
کلمه‌ی «طول» به معنای توانایی و داشتن امکانات است و کلمه‌ی «عنت» به معنای سختی و رنج و مشکلات اشت.
کسانی که مالک کنیز می‌شوند، بدون آنکه نیازی به عقد ازدواج باشد، حق آمیزش با او را دارند.

لذا مراد از ازدواج با کنیزان که در این آیه مطرح شده است، ازدواج با کنیز دیگران است که باید با اجازه‌ی صاحبان آنها باشد.
گرچه ازدواج با کنیزان نکوهیده است، اما در میان آنها زنان برجسته‌ی بسیاری بوده‌اند که صاحب کمالات بوده و به همین جهت برخی اولیای خدا آنان را به همسری گرفته و از آنان صاحب فرزندانی بزرگ شده‌اند.

ایه 26:
**سنت خداوند، هدایت، بیان و ابلاغ است. «لیبین لکم و یهدیکم»

**از سنت‌های خوب گذشتگان باید تبعیت و تقلید کرد. «سنن‌الذین من قبلکم»

**احکام و مقررات اسلام درباره‌ی ازدواج، همانند احکام سایر ادیان آسمانی گذشته است. «سنن‌الذین من قبلکم»


**موارد مجاز یا ممنوع ازدواج، براساس علم وحکمت ومصلحت است. «والله علیم حکیم»

...........................................................................................................................

 

مباحثه آیات سوال برانگیز :


فاطمه :


فقط چیزی که به ذهن خودم میرسه اینه که این بحث کنیز چون الان در جامعه نا متعارفه یکم قابل درک نیست و بعضی آیات به وضوح احکام مربوط به همون مقطع رو بیان کردن که قطعا به وضعیت بی سرو سامان و بلا تکلیف اسرا رسیدگی میکرده

ولی الان دیگه کنیزی نیست که بخاد به اون شکل باشه و در موردش بحث کرد

ساجده :


ولی مگر قران کتابی نیست برای همه زمان ها؟؟ و هیچ وقت کهنه یا احکامش از کار افتاده نمیشن؟؟


فاطمه :


در مورد صیغه هم باز هم نظر شخصی من اینه که با توچه به فرهنگ جوامع فرق میکنه و در جامعه ما پذیرفته شده نیست و این یه تناقض فرهنگی اسلامی ایجاد کرده
چرا ولی یه بحثی داشتیم به نام احکام ثانویه که خیلی چیزها با گذشت زمان حکمش فرق میکنه

به نظرم خیلی آیات تمثیله و برای فهم بیان شده و بعضی احکام این چنینی مربوط به اون زمان بوده و با شرایط الان همخوانی نداره

وقتی کنیزی نیست پس این همه بحث واسه چیه؟

در فرهنگ ما بعضی مسایل قابل درک نیست ولی مثلا عربها چون از اول تو فرهنگشون یه چیزایی بوده واسشون عادیه


معصومه :


در ضمن این رو هم گوشه ذهن داشته باشیم ک ما ایات محکم و متشابه و منسوخ داریم

اعظم :


و اما بحثهای دوستان، مسلما من مرجع خوبی برای پاسخ نیستم ولی با همین عقل ناقص و خونده هام چیزایی به ذهنم میرسه که اونا رو می نویسم و البته همون طور که گفتم از اونجایی که این مساله زیاد به دل و حس زنها مربوط میشه ، قدر تر از ما هم که بیان و علت بگن تا آدم خودش و دلش رو راضی نکنه قانع نمیشه و راضی شدن دل هم نهایت به نظرم حاصل نمیشه مگه بحث تسلیم در مقابل خداوندی حاصل بشه که هیچ کار بی حکمتی نمی کنه

و اما سوالهای فاطمه جان :

ببین عزیزم اگه آیات سوره رو از ابتدا تو ذهن بیاری و به خصوص آیات صفحه قبل رو خداوند در آیه آخر صفحه قبل زنهایی که ازدواج با اونا حرام هستش رو عنوان کردن (محارم که فکر کنم 14 دسته بودن ) تو این صفحه داره میگه که خب حالا چه انواع حلال شدنی موجود هستش

1. ازدواج 2. کنیز داشتن 3 . متعه

از اونجایی که خداوند دستوراتش رو کامل بیان می کنه کل موارد حلال شدن رو باید بگه ... خداوند در این آیات میگه به غیر از این سه راه راه دیگه ای برای حلال شدن رابطه زن و مرد موجود نیست ... اینکه حالا مثلا مورد دوم در زمان ما اتفاق نمی افته چیزی از اینکه بحث به صورت کامل بیان بشه کم نمی کنه و باید احکام دقیق گفته بشه ... خارج از این موضوع اینکه کلا مورد دوم محال عقلی نیست ، یعنی اینجور نیست که بگیم اصلا امکان وقوعش دیگه به کل از بین رفته

شما مثلا میخواین به صورت کامل برای کسی روشهای تولید آتش رو مطرح کنین کل روشها رو میگین اون چیزایی که کلا از عهد آدم تا حالا برای تولید آتش استفاده شده

حالا اگه ما راحت با یه کبریت تو خونه مون آتیش روشن می کنیم و یا با فندک دلیل نمیشه که اون روشها دیگه جواب نده

پس به نظر من لازم بوده گفته بشه کما اینکه این مساله تا سالهای متمادی چیز ساری و جاریی در جوامع اسلامی بوده


و اما معصومه جان در مورد آیات متشابه و منسوخ و محکم ما کمی در صفحه اول سوره آل عمران و یه مقداری هم ذیل آیات تغییر قبله بحث کردیم


آیات متشابه آیاتی بودن مه مربوط به صفات خداوند و معاد و ... بود که یه جورایی که انگار توش تشبیه داشت مثلا (یدالله ) یا مثلا صفاتی مثل مکر و استهزاء و خشم و ... در مورد خداوند

آیات منسوخ هم آیاتی بودن که در قرآن اومدن و مال یه برحه زمانی خاص بودن و بعد از موعدش گذشته و یه حکم دیگه اومده

ولی قیدی در این آیت وجود داره که نشون میده این آیه زمانداره و یا اینکه با توجه به سایر آیات قران و در برخی از موارد توسط احادیث و روایات منسوخ بودنشون قطعی هستش

مثلا آیه 15 همین سوره که در مورد زندانی کردن زنان زانی در خونه بود آخر آیه گفته بود (او یجعل الله لهن سبیلا )که بعد ها که حکم مجازات زانی اومد شلاق و سنگسار اون جکم قبلی از بین رفت .... یا صدقه برای حرف زدن با پیامبر و یا تغییر قبله و ...

اما علمای شیعه که دستی در تاریخ اسلام و سند روایات و احادیث داشتن و وبر آیات مسلط بودن همگی معتقدن که آیه صیغه مثلا جزء آیات منسوخ نیست

حالا از اینجای بحث رو دیگه هیچ کی نپرسید ولی خب در مورد صیغه به نظر خودم اینا می رسه (بازم نمی گم مشکل راضی شدن خودمون رو حل می کنه ها )


از اونجایی که صیغه دختران باید به اذن پدر باشه که معمولا هم این اذن رو به خاطر مشکلاتی که برای دختر پیش میاد نمیدن و اینکه زنان همسردار نمی تونن صیغه کسی بشن ... فقط زنانی می مونن که بیوه ان حالا یا مطلقه یا همسر مرده .... بالاخره نمیشه منکر شد که این دسته از زنان نیاز جنسی دارن .... میشه منکر شد ؟ اینا نیاز جنسی خودشون رو از چه راهی ارضا کنن که گناه نباشه .... توجه داشته باشین که در جامعه مساله جنسی یه مساله ای هستش که خیلی روش مانور داده نمیشه و افراد اصلا در مورد نیازشون حرف نمی زنن چون خیلی خیلی ناپسنده ... ولی واقعیت اینه که هستش و شدید هم هستش و خداوند ابایی از اینکه رو این مساله مانور بده نداره

یه دختر 15-16 و ... در کشور ما در اوج نیاز جنسی هستش که اگه مسائل تقوایی رو در مورد حجاب و نگاه و تماشای انواع و اقسام فیلم ها و عکسها و کلیپها نکنه تو ورطه گناه میفته حالا یا خودارضایی یا روابط نامشروع ولی همین دختر اگه امکان ازدواجش براش پیش میاد درس رو بهانه می کنه ، پدر و مادرش اجازه نمیدن و خلاصه با هزار و یه دلیل ازدواج رو دور میزنه ولی اون نیاز و ارضای حرامش وجود داره


اینا درده

یا مثلا خانم جوانی که همسرش می میره هنوز ازدواج مجددش کلی تو جامعه ما بحث برانگیزه خیلی ها هستن که اصلا بد می دونن کلی حرف واسش در میارن ، خانواده همسر سابقش کلی پاپیچش میشن


اینا هیچ کدوم اسلامی نیستش

ما می ستاییم زنی رو که بعد از مرگ همسرش ازدواج نکرده باشه .... نه اینکه بد باشه ها ولی خب خیلی تقوا می خواد ، خیلی خویشتن داری می خواد که در واقع یه تکلیف بعضی اوقات ما فوق طاقت هستش که زن بنا به مصالحی بر خودش تحمیل می کنه

در صورتی که دستور صریح قرآن هستش که مانع ازدواج کردن اینا نشین (حالا مانع حتما با چوب و چماق نیستا ، نگاههای عجیب و غریب مثلا ) و یا هیچ زن و مردی بی همسر نباشن چون واقعا با ازدواج بخش عظیمی از انرژیی که صرف مهار نیروی جنسی شده در جهت مثبت دیگه ای آزاد میشه


اینو نوشتم که بگم ،گوشه ذهنمون وقتی با حلال بودن 4 زن و صیغه درگیریم این مساله همجنسان خودمون رو لحاظ کنیم

 

آیه 25 سوره نساء :

مریم :

 چرا میگه با کنیزان تا میتونید ازدواج نکنید؟!

 نفیسه :

بهره گیری حلال از کنیز به دوصورت است :

 

صورت اول : از راه ملکیت یا هبه یا تحلیل از طرف مالک آن که در این صورت بدون عقد ،کنیز بر مالک یا کسی که مالک، کنیز را برایش مباح نموده ،حلال است و هرگونه بهره جنسی حتی تولد فرزند جایز و بلا مانع می باشد.

*آیه 6سوره مومنون.*

 

صورت دوم : ازدواج با کنیزی که در ملکیت دیگری است با خواستگاری کردن از مالک و خواندن عقد ازدواج و زوجیت ؛که در این صورت کنیز به آن شخص محرم شده و حکم زن و شوهر دارند اما ملکیتش با مالک اوست

 

این نوع بهره گیری از کنیزمکروه بوده و برای ضرورت لحاظ شده است و صبر و خویشتن داری از این ازدواج بهتر است. *آیه25سوره نساء

 

اعظم :

درواقع ازدواج با اونها رو مشروط میکنه برکسیکه تحت فشاره وچاره ی دیگه ای نداره؟!؟

خب اصولا اینجوری بوده که کنیران اون موقع مثل املاک شخصی کسی بودن و اون شانیت خاص اجتماعی رو نداشتن

شهروند درجه 2

همونطور که تو اون لینک گذاشته بودی اینا با تدابیری که اسلام اندیشید به مرور در جامعه اسلامی جذب میشدن و شهروند درجه یک میشدن

و تا اون موقع جو جامعه خیلی نگاه خوبی به کنیزان و بردگان نداشته و اونا یا با هم ازدواج میکردن (کنیز و برده)

یا در اختیار مالکشون بودن

 

خداوند میگه اونا با شما برابرن ولی چون این اکراه در جامعه وجود داره

بهتره با زنان ازاد ازدواج کنید تا کنیزان

چون این مدلی هم بوده

که اونا در صورت ازدواج هم فقط در امورات جنسی با اون شخص بودن و همچنان در ملک صاحبشون بودن

مگه اینکه صاحب اونا رو ازاد میکرده

 

حالا جالب اینه که داریم :

سوره بقره آیه ۲۲۱

وَلاَ تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلاَ تُنکِحُواْ الْمُشِرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُوْلَـئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ یَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.

زنان مشرکه را تا ایمان نیاورده اند به زنی نگیرید و کنیز (برده) مومنه بهتر از آزاد زن مشرکه است، هرچند شما را از او خوش آید. و به مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند زن مومنه مدهید. و بنده (برده) مومن بهتر از مشرک است، هرچند شما را از او خوش آید. اینان به سوی آتش دعوت میکنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آیات خود را آشکار بیان میکند، باشد که پند گیرند

 

باز هم ایمان بر ازادگی غلبه داره

 

 نفیسه :

این سوره نساء خیلی شبهه زیاد داره.الان فرصت خوبیه که به بهانه خوندن سوره شبهه های ذهنیمونو برطرف کنیم واز هم کمک بگیریم شاید درکمون از سوره ان شاءالله بالاتر بره. داشتم به موضوع برده وکنیز فکرمیکردم به ذهنم رسید که اگه در قران ازدواج با این افراد مکروه شده (بهتره که ازدواج نکنین و...)اماما که سمت مکروه نمیرفتن پس چرا امام علی(ع) وامام حسن عسکری(ع) زنشون کنیز بودند.از طرفی قبول داریم اسلام وقران به همه انسانها به یه دید نگاه میکنه ومعیار تقواست. و اگه حتی دید جامعه اشتباها نسبت به گروهی بده اونو اصلاح میکنه نکه دامن بزنه به اون.برای همین مطلبی که گذاشتم فکر میکنم به واقعیت نزدیکتره .که ازدواج با برده به دو صورت بوده اینکه 1.مالک برده میشدن واین یعنی ازدواج که مشکلی نداشته وقرانم کراهتی نشون نداده2.از مالک، برده رو خواستگاری میکردن وهمچنان برده ی اون مالک میمونده.اینجا قران میگه اینکار کراهت داره چون طرف ازدواج کرده ولی زنش تحت مالکیت کس دیگه است هرچند ازنظر جنسی نبوده ولی بالاخره حتما برای مرد وزن خصوصا مرد مشکلاتی داشته.حالا اعظم خانم ودوستان اگه فکر میکنین برداشتم اشتباه بوده بیان کنین ممنون.ببخشید یه خورده فاصله افتاده.

 

اعظم:

نفیسه جان من هم برداشتم از بحث ازدواح با کنیز همونی هستش که شما نوشتی
در مورد مادر گرامی امام زمان (ملیکا=نرگس) که اصلا قصه مفصلی هستش و تقدیر بسیار نیکویی که براش رقم خورده بسیار جالب هستش و از الطاف الهی و صد البته شایستگی ایشون
ایشون مسیحی بودن و طبق روایات نوه سزار روم که بر اثر خوابهایی که می بینن خیلی قبل از همسری امام حسن عسکری مسلمون شده بودن و بنابر نصلحت ایمانشون رو کتمان می کردن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی