94 . صفحه 94
بیست و نهم اسفند :
نفیسه :
95.در
آیات گذشته سخن از جهاد در میان بود، این آیه مقایسهاى در میان مجاهدان و
غیر مجاهدان به عمل آورده، مىگوید: «افراد با ایمانى که از شرکت در میدان
جهاد خوددارى مىکنند، و بیمارى خاصى که آنها را از شرکت در این میدان
مانع شود ندارند، هرگز با مجاهدانى که در راه خدا و اعلاى کلمه حق با مال و
جان خود جهاد مىکنند یکسان نیستند» سپس برترى مجاهدان را بار دیگر به
صورت صریحتر و آشکارتر بیان کرده، مىفرماید:«خداوند مجاهدانى را که با مال
و جان خود در راهش پیکار مىکنند بر خوددارىکنندگان از شرکت در میدان
جهاد برترى عظیمى بخشیده» ولى چون نقطه مقابل این دسته از مجاهدان افرادى
هستند که جهاد براى آنها واجب عینى نبوده و یا این که به خاطر بیمارى و
ناتوانى و علل دیگر قادر به شرکت در میدان جنگ نبودهاند لذا براى این که
پاداش نیت صالح و ایمان و سایر اعمال نیک آنها نادیده گرفته نشود به آنها
نیز وعده نیک داده، مىفرماید: «به هر دو دسته (مجاهدان و غیر مجاهدان)
وعده نیک داده است» ولى از آنجا که اهمیت جهاد در منطق اسلام از این هم
بیشتر است بار دیگر به سراغ مجاهدان رفته و تأکید مىکند که «خداوند
مجاهدان را بر قاعدان اجر عظیمى بخشیده است»
96.این اجر عظیم در این آیه چنین تفسیر شده: «درجات مهمى از طرف خداوند و آمرزش و رحمت او»و در پایان آیه مىفرماید:اگر در این میان افرادى ضمن انجام وظیفه خویش مرتکب لغزشهایى شدهاند و از کرده خویش پشیمانند خدا به آنها نیز وعده آمرزش داده «زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است»
97.قبل از آغاز جنگ بدر سران قریش اخطار کردند که همه افراد ساکن مکّه که آمادگى براى شرکت در میدان جنگ دارند، باید براى نبرد با مسلمانان حرکت کنند و هر کس مخالفت کند خانه او ویران و اموالش مصادره مىشود، به دنبال این تهدید، عدهاى از افرادى که ظاهرا اسلام آورده بودند ولى به خاطر علاقه شدید به خانه و زندگى و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند، نیز با بتپرستان به سوى میدان جنگ حرکت کردند، و در میدان در صفوف مشرکان ایستادند و از کمى نفرات مسلمانان به شک و تردید افتادند و سر انجام در این میدان کشته شدند، آیه نازل گردید و سرنوشت شوم آنها را شرح داد.در تعقیب بحثهاى مربوط به جهاد، در این آیه اشاره به سرنوشت شوم کسانى مىشود که دم از اسلام مىزدند ولى برنامه مهم اسلامى یعنى «هجرت» را عملى نساختند، قرآن مىگوید:«کسانى که فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالى که به خود ستم کرده بودند، و از آنها پرسیدند (شما اگر مسلمان بودید) پس چرا در صفوف کفار قرار داشتید و با مسلمانان جنگیدید»؟از جمله فوق استفاده مىشود که گرفتن ارواح به دست یک فرشته معین نیست و اگر مىبینیم که در بعضى آیات این موضوع به ملک الموت (فرشته مرگ) نسبت داده شده از این نظر است که او بزرگ فرشتگان مأمور قبض ارواح است.آنها در پاسخ به عنوان عذرخواهى مىگویند «ما در محیط خود تحت فشار بودیم و به همین جهت توانایى بر اجراى فرمان خدا نداشتیم».
اما این اعتذار از آنان پذیرفته نمىشود و به زودى «از فرشتگان خدا پاسخ مىشنوند که: مگر سرزمین پروردگار وسیع و پهناور نبود که مهاجرت کنید و خود را از آن محیط آلوده و خفقان بار برهانید»!و در پایان به سرنوشت آنان اشاره کرده، مىفرماید: «این گونه اشخاص) که با عذرهاى واهى و مصلحت اندیشىهاى شخصى شانه از زیر بار هجرت خالى کردند و زندگى در محیط آلوده و خفقانبار را بر آن ترجیح دادند) جایگاهشان دوزخ و بد سر انجامى دارند».
98.در این آیه مستضعفان و ناتوانهاى واقعى (نه مستضعفان دروغین) را استثناء کرده، مىفرماید:«مردان و زنان و کودکانى که هیچ چارهاى براى هجرت و هیچ طریقى براى نجات از آن محیط آلوده نمىیابند، از این حکم مستثنا هستند»زیرا واقعا این دسته معذورند و خداوند ممکن نیست تکلیف ما لا یطاق کند.
99.در این آیه مىفرماید: «ممکن است اینها مشمول عفو خداوند شوند و خداوند همواره بخشنده و آمرزنده بوده است»مستضعف کیست؟از بررسى آیات قرآن و روایات استفاده مىشود افرادى که از نظر فکرى یا بدنى یا اقتصادى آنچنان ضعیف باشند که قادر به شناسایى حق از باطل نشوند، و یا این که با تشخیص عقیده صحیح بر اثر ناتوانى جسمى یا ضعف مالى و یا محدودیتهایى که محیط بر آنها تحمیل کرده قادر به انجام وظایف خود بطور کامل نباشند و نتوانند مهاجرت کنند آنها را مستضعف مىگویند.از امام موسى بن جعفر علیه السّلام پرسیدند که مستضعفان چه کسانى هستند؟ امام در پاسخ این سؤال نوشتند:«مستضعف کسى است که حجت و دلیل به او نرسیده باشد و به وجود اختلاف (در مذاهب و عقاید که محرک بر تحقیق است) پى نبرده باشد، اما هنگامى که به این مطلب پى برد، دیگر مستضعف نیست».
100.هجرت یک دستور سازنده اسلامى! به دنبال بحث در باره افرادى که بر اثر کوتاهى در انجام فریضه مهاجرت، به انواع ذلتها و بدبختیها تن در مىدهند، در این آیه با قاطعیت تمام در باره اهمیت هجرت در دو قسمت بحث شده است: نخست اشاره به آثار و برکات هجرت در زندگى این جهان کرده، مىفرماید: «و کسانى که در راه خدا و براى خدا مهاجرت کنند، در این جهان پهناور خدا، نقاط امن فراوان و وسیع پیدا مىکنند» که مىتوانند حق را در آنجا اجرا کنند و بینى مخالفان را به خاک بمالند.سپس به جنبه معنوى و اخروى مهاجرت اشاره کرده مىفرماید: «اگر کسانى از خانه و وطن خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خارج شوند و پیش از رسیدن به هجرتگاه، مرگ آنها را فرا گیرد، اجر و پاداششان بر خداست، و خداوند آمرزنده و مهربان است» و گناهان آنها را مىبخشد.بنابراین مهاجران در هر دو صورت به پیروزى نائل مىگردند.جالب این است که هجرت- آن هم نه براى حفظ خود، بلکه براى حفظ آیین اسلام- مبدء تاریخ مسلمانان مىباشد، و زیر بناى همه حوادث سیاسى، تبلیغى و اجتماعى ما را تشکیل مىدهد، و در هر عصر و زمان و مکانى اگر همان شرایط پیش آید، مسلمانان موظف به هجرتند!
101.در تعقیب آیات گذشته که در باره «جهاد» و «هجرت» بحث مىکرد در این آیه به مسأله «نماز مسافر» اشاره کرده، مىفرماید:«هنگامى که مسافرت کنید مانعى ندارد که نماز را کوتاه کنید اگر از خطرات کافران بترسید، زیرا کافران دشمن آشکار شما هستند»البته جاى شک نیست که نماز مسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد.
اعظم :
ایه 95 و 96:
برتری مجاهدین بر غیر مجاهدین
جالب بود در ابن ایه جهاد مالی هم ذکر شده
مال و جان دو تا از سخت ترین چیزایی هستن که انسان احساس مالکیت بهشون داره
با هر دو امتحان میشه
آیه 97:
نمی دونستم فرشته هایی غیر از عزراییل هستن که جون ادما رو می گیرن
....
فرشته ها موقع قبض رو از حال ایمانیمون سوال میکنن
جالبه اونجا هم ادم میخواد زیر ابی بره و علت تراشی کنه تا اینکه ایمانش رو شرح بده (پیش قاضی و معلق بازی)
...
دلیل اینکه محیط مناسب نبود برای اینکه ما مومن باشیم دلیل قابل قبولی نیست
قابل توجه همه ما اگه خانواده و قوم و خویش و سنتهای دست و پاگیر و خلاصه جو نا مساعد رو دلیل ضعف ایمانمون می دونیم
آیه 98 و 99: خداوند تو هر حکمی که داده استثناات رو بیان کرده (روزه،جهاد و ... )
ما هم خوبه این خصلت رو جایی که قانونی میذاریم داشته باشیم
100.زمین خداوند وسیعه
نترسیم از رفتن
موندن به قیمت از دست دادن ایمان هیچ ارزشی نداره
101. خیلی برام جالب بود که از این ایه نماز مسافر استخراج شده
به نظرم نماز خوف بود
ولی نوشته بود که طبق روایات و سنت پیامبر که خیلی خیلی هم زیاده
نماز مسافر و شکسته بودنش استخراج شده