قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۴۶ ق.ظ

86 . صفحه 86

 

بیست و یکم اسفند :

نفیسه :

45.این آیه مى‏فرماید: اینها اگر چه در لباس دوست، خود را جلوه مى‏دهند، دشمنان واقعى شما هستند «و خداوند از دشمنان شما آگاهتر است» چه دشمنى از آن بالاتر که با سعادت و هدایت شما مخالفند، گاهى به زبان خیرخواهى و گاهى از طریق بدگویى و هر زمان به شکلى به دنبال تحقق بخشیدن به اهداف شوم خود هستند.ولى شما هرگز از عداوت آنها وحشت نکنید، شما تنها نیستید «همین قدر کافى است که خداوند رهبر و ولىّ شما باشد و کافى است که خدا یاور شما باشد»


46.این آیه به دنبال آیات قبل، صفات جمعى از دشمنان اسلام را تشریح مى‏کند و به گوشه‏اى از اعمال آنها اشاره مى‏نماید.یکى از کارهاى آنها، تحریف حقایق و تغییر چهره دستورهاى خداوند بوده است، آیه مى‏فرماید: «جمعى از یهودیان سخنان را از محل خود تحریف مى‏نمایند»این تحریف ممکن است جنبه لفظى داشته باشد و یا جنبه معنوى و عملى، اما جمله‏هاى بعد مى‏رساند که منظور از تحریف در اینجا همان تحریف لفظى و تغییر عبارت است زیرا آنها مى‏گویند: «ما شنیدیم و مخالفت کردیم»!یعنى، به جاى این که بگویند: سمعنا و اطعنا«شنیدیم و فرمانبرداریم» مى‏گویند شنیدیم و مخالفیم.و بعد اشاره به قسمت دیگرى از سخنان عداوت آمیز و آمیخته با جسارت و بى‏ادبى آنها کرده، مى‏گوید: آنها مى‏گویند:«بشنو که هرگز نشنوى». علاوه بر این از روى سخریه مى‏گفتند: (راعِنا).توضیح این که: مسلمانان راستین در آغاز دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله براى این که بهتر سخنان او را بشنوند و به دل بسپارند در برابر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله این جمله را مى‏گفتند:راعنا یعنى، ما را مراعات کن و به ما مهلت بده!ولى این دسته از یهود این جمله را دستاویز قرار داده و آن را مقابل حضرت تکرار مى‏کردند و منظورشان معنى عبرى این جمله که «بشنو که هرگز نشنوى» بود و یا معنى دیگر عربى آن را یعنى «ما را تحمیق کن»! اراده مى‏کردند.تمام اینها به منظور آن بود که «با زبان خود حقایق را از محور اصلى بگردانند و در آیین حق طعن زنند»

اما اگر آنها به جاى این همه لجاجت و دشمنى با حق و جسارت و بى‏ادبى، راه راست را پیش مى‏گرفتند و مى‏گفتند:«ما کلام خدا را شنیدیم و از در اطاعت در آمدیم، سخنان ما را بشنو و ما را مراعات کن و به ما مهلت بده (تا حقایق را کاملا درک کنیم) به نفع آنها بود و با عدالت و منطق و ادب کاملا تطبیق داشت»«اما آنها بر اثر کفر و سرکشى و طغیان از رحمت خدا به دور افتاده‏اند (و دلهاى آنها آن چنان مرده است که به این زودى در برابر حق، زنده و بیدار نمى‏گردد)فقط دسته کوچکى از آنها افراد پاکدلى هستند که آمادگى پذیرش حقایق را دارند و سخنان حق را مى‏شنوند و ایمان مى‏آورند»

47.در دنبال بحثى که در آیات سابق در باره اهل کتاب بود،در اینجا روى سخن را به خود آنها کرده مى‏فرماید: «اى کسانى که کتاب آسمانى به شما داده شده است ایمان بیاورید به آنچه نازل کردیم (آیات قرآن مجید) که هماهنگ است با نشانه‏هایى که در کتب شما در باره آن وارد شده است» و مسلما شما با داشتن این همه نشانه‏ها از دیگران سزاوارترید که به این آیین پاک بگروید.سپس آنها را تهدید مى‏کند که سعى کنید پیش از آن که گرفتار یکى از دو عقوبت شوید در برابر حق تسلیم گردید، نخست این که:«صورتهاى شما را بکلى محو کرده (و تمام اعضایى که به وسیله آن حقایق را مى‏بینید و مى‏شنوید و درک مى‏کنید از میان برده) سپس صورتهاى شما را به پشت سر بازگردانیم» و اما مجازات دوم که به آن تهدید شده‏اند این است که: «آنها را از رحمت خود دور مى‏سازیم همان طور که اصحاب سبت را دور ساختیم»به این ترتیب اهل کتاب با اصرار و پافشارى در مخالفت با حق عقب‏گرد و سقوط مى‏کنند و یا نابود مى‏شوند، منظور از«طمس و محو و بازگرداندن به عقب» در آیه فوق همان محو فکرى و روحى و عقب‏گرد معنوى است.در پایان آیه براى تأکید این تهدیدها مى‏فرماید: «فرمان خدا در هر حال انجام مى‏شود» و هیچ قدرتى مانع از آن نخواهد بود

48.امیدبخش‏ترین آیات قرآن! این آیه صریحا اعلام مى‏کند که همه گناهان ممکن است مورد عفو و بخشش واقع شوند، ولى «خداوند (هرگز) شرک را نمى‏بخشد و پایین‏تر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى‏بخشد» ارتباط این آیه با آیات سابق از این نظر است که یهود و نصارى هر یک به نوعى مشرک بودند، و قرآن به وسیله این آیه به آنها اعلام خطر مى‏کند که این عقیده را ترک گویند که گناهى است غیر قابل بخشش، سپس در پایان آیه دلیل این موضوع را بیان کرده مى‏فرماید: «کسى که براى خدا شریکى قائل شود گناه بزرگى مرتکب شده است» طبق روایتى که از امیر مؤمنان على علیه السّلام نقل شده این آیه امیدبخش‏ترین آیات قرآن است و افراد موحد را به لطف و رحمت پروردگار دلگرم مى‏سازد، زیرا در این آیه خداوند امکان بخشش همه گناهان را غیر از شرک بیان کرده است.از آیات قرآن استفاده مى‏شود که وسائل آمرزش و بخشودگى گناه متعدد است از جمله:
1- توبه و بازگشت به سوى خدا که توأم با پشیمانى از گناهان گذشته و تصمیم بر اجتناب از گناه در آینده و جبران عملى اعمال بد به وسیله اعمال نیک بوده باشد.
2- کارهاى نیک فوق العاده‏اى که سبب آمرزش اعمال زشت مى‏گردد.
3- شفاعت که شرح آن در ذیل آیه 48 سوره بقره گذشت.
4- پرهیز از گناهان «کبیره» که موجب بخشش گناهان «صغیره» مى‏باشد.
5- عفو الهى که شامل افرادى مى‏شود که شایستگى آن را دارند.

49.یهود و نصارى براى خود امتیازاتى قائل بودند و همان طور که در آیات قرآن نقل شده گاهى مى‏گفتند: «ما فرزندان خداییم» (مائده: 18) و گاهى مى‏گفتند:«بهشت مخصوص ماست و غیر از ما، در آن راهى ندارد». (بقره: 111) این آیه و آیه بعد نازل شد و به این پندارهاى باطل پاسخ گفت.در این آیه به یکى از صفات نکوهیده اشاره شده که گریبانگیر بسیارى از افراد و ملتها مى‏شود و آن خودستایى و خویشتن را پاک نشان دادن و فضیلت براى خود ساختن است، مى‏گوید. «آیا ندیدى کسانى را که خودستایى مى‏کنند»سپس مى‏فرماید: «خداوند هر که را بخواهد مى‏ستاید» و تنها اوست که از روى حکمت و مشیت بالغه بدون کم و زیاد، افراد را طبق شایستگیهایى که دارند، مدح و ستایش مى‏کند «و هرگز به هیچ کس، سر سوزنى ستم نخواهد شد» در حقیقت فضیلت چیزى است که خداوند آن را فضیلت بداند نه آنچه خودستایان براى خود از روى خودخواهى قائل مى‏شوند و به خویش و دیگران ستم مى‏کنند.

50.در این آیه برترى طلبیها را یک نوع افترا و دروغ به خدا بستن و گناه بزرگ و آشکار معرفى مى‏کند، مى‏فرماید: «ببین این جمعیت چگونه با ساختن فضائل دروغین و نسبت دادن آنها به خدا، به پروردگار خویش دروغ مى‏بندند، آنها اگر گناهى جز همین گناه نداشته باشند، براى مجازات آنان کافى است»

51.بعد ازحادثه «احد» یکى از بزرگان یهود به نام «کعب بن اشرف» به اهل مکه پیشنهاد کرد که سى نفر از شما و سى نفر از ما به کنارخانه کعبه برویم و شکمهاى خود را بر دیوار خانه کعبه بگذاریم وبا پروردگارکعبه عهد کنیم که درنبرد با محمد کوتاهى نکنیم،این برنامه انجام شد،و پس از پایان آن،ابوسفیان رو به«کعب»کرده، گفت: تو مرد دانشمندى هستى و ما بیسواد و درس نخوانده! به عقیده تو، «ما» و «محمد» کدام به حق نزدیکتریم، کعب گفت: آیین خود را براى من کاملا تشریح کن. ابوسفیان گفت: ما براى حاجیان، شتران بزرگ قربانى مى‏کنیم، و به آنها آب مى‏دهیم، میهمان را گرامى مى‏داریم، و اسیران را آزاد کرده، و صله رحم به‏جا مى‏آوریم، خانه پروردگار خود را آباد نگه مى‏داریم، و بر گرد آن طواف مى‏کنیم، و ما اهل حرم خدا سرزمین مکّه‏ایم! ولى محمد قطع پیوند خویشاوندى کرده، و از حرم خدا و آیین کهن ما بیرون رفته و آیین محمد آیینى است تازه و نوپا- کعب گفت: به خدا سوگند آیین شما از آیین محمد بهتر است! در این هنگام آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

این آیه یکى دیگر از صفات ناپسند یهود را منعکس مى‏کند که آنها براى پیشبرد اهدافشان آن چنان سازشکارى با هر جمعیتى نشان مى‏دادند که حتى براى جلب نظر بت‏پرستان در برابر بتهاى آنها سجده مى‏کردند و آنچه را که در باره عظمت اسلام و صفات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دیده یا خوانده بودند زیر پا مى‏گذاشتند، و حتى براى خوشایند بت‏پرستان آیین خرافى و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح مى‏دادند، با این که اهل کتاب بودند و قدر مشترکشان با اسلام به مراتب بیش از بت‏پرستان بود، لذا آیه به عنوان تعجب مى‏گوید:«آیا ندیدى کسانى را که سهمى از کتاب خدا داشتند، اما در برابر بت سجده کردند و به طغیانگران اظهار ایمان نمودند» به این هم قناعت نکردند «و در باره مشرکان مى‏گویند: آنان از کسانى که ایمان آورده‏اند هدایت‏ یافته‏ ترند»!

 

اعظم :

آیه 47 : عبارت "ان نطمس علی وجوها فنردها علی اعقابها" برام جالب توجه بود .... که به عنوان یه مجازات برای اهل کتاب برشمرده بود ...با این معنی که صورتهای اونا رو به کلی محو می کنیم و بعد اونا رو به پشت سر باز می گردونیم . کنایه از یه حرکت عقبگرد و قهقهرایی که در این حالت به هر طرفی که خیر خودشون ببینن و مصلحتشون تشخیص بده حرکت می کنن اما چون مقصدشون رو با صورتی که در پشت سر هستش تشخیص می دیدن لذا با هر حرکتی که به سمت هدف برمی دارن در واقع از هدف دور میشن و عقب تر می رن ... خیلی وحشتناکه ها .... این سرنوشت هر کسی هستش که به اون چیزی که فطرتا و بر اساس مدارکی که داره بر حقانیت دین ولی به تعالیمش پشت پا میزنه و با لجبازی در میر انحراف گام بر می داره .... فکر هم میکنه داره به جلو میره در صورتی که هی داره از میر حقیقت دورو دورتر میشه


آیه 49 : این آیه هم برای من خیلی جالب بود چون خیلی به وضوح دیدم اینو که آدم هر خوبیی که در وجودش هست از لطف و فضل خداوند هستش و هر کس فکر کنه که صفات نیک وجودش حاصل یه برتری یا تلاشی از جانب خداوند هتش کاملا در اشتباهه و باید مرتب به خاطر صفت خوبش قدردان خداوند باشه و از داوند طلب کنه که اون خوبیها رو هی به کمال خوبی نزدیکتر کنه و ازش نگیره .... مثلا کسی که فکر می کنه مثلا آدم حسودی نیست .... در صورتی که حالا یا شرایطش پیش نیومده که به موردی خاص حسادت کنه یا ...یا مثلا بخیل نیست ... این صفات مثل خیلی همه چیزای خوب دیگه تو زندگی نعمتی هستش از جانب خداوند که خیلی باید بنده بابتش از خداوند تشکر کنه و اون خوبی و خیر رو از جانب خودش ندونه که اگه لطف خداوند نباشه اون هم دست کمی از کانی که اون صفت رو ندارن نیست

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی