310 . صفحه 310
سی ام مهر :
نفیسه :
(آیه 65)-جبرییل در ادامه آیه قبل اضافه مىکند: اینها همه به فرمان پروردگار توست «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان این دو قرار دارد» (رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما).
حال که چنین است و همه خطوط به او منتهى مىشود، «پس تنها او را پرستش کن» (فَاعْبُدْهُ). عبادتى توأم با توحید و اخلاص.
و از آنجا که در این راه- راه بندگى و اطاعت و عبادت خالصانه خدا- مشکلات و سختیها فراوان است، اضافه مىکند: «و در راه عبادت او صابر و شکیبا باش» (وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ).
و در آخرین جمله مىگوید: «آیا مثل و مانندى براى او (خداوند) مىیابى»؟
(هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا).
این جمله در حقیقت دلیلى است بر آنچه در جمله قبل آمده، یعنى، مگر براى ذات پاکش شریک و مانندى هست که دست به سوى او دراز کنى و او را پرستش نمائى؟!
(آیه 66) - شأن نزول: این آیه و چهار آیه بعد در مورد «ابىّ بن خلف» یا «ولید بن مغیره» نازل شده که قطعه استخوان پوسیدهاى را در دست گرفته بودند و آن را با دست خود نرم مىکردند و در برابر باد مىپاشیدند، تا هر ذرهاى از آن به گوشهاى پراکنده گردد، و مىگفتند: محمّد را بنگرید که گمان مىکند خداوند ما را بعد از مردن و پوسیده شدن استخوانهایمان مثل این استخوان، بار دیگر زنده مىکند، چنین چیزى ابدا ممکن نیست!
تفسیر: در آیات گذشته بحثهاى قابل ملاحظهاى درباره رستاخیز و بهشت و دوزخ به میان آمد. در این آیه گفتار منکران معاد را چنین بازگو مىکند «و انسان مىگوید: آیا هنگامى که من مردم، در آینده زنده مىشوم و سر از قبر بر مىدارم»؟! (وَ یَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا).
یعنى چنین چیزى امکان ندارد.
(آیه 67)- بلافاصله با همان لحن و تعبیر به آن پاسخ مىگوید: «آیا انسان (این واقعیت را) به یاد نمىآورد که ما او را پیش از این آفریدیم، و او ابدا چیزى نبود»؟! (أَ وَ لا یَذْکُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً).
(آیه 68)- در این آیه با لحن بسیار قاطع، منکران معاد و گنهکاران بىایمان را تهدید کرده، مىگوید: «قسم به پروردگارت که ما همه آنها را با شیاطینى (که آنان را وسوسه مىکردند و یا معبودشان بودند، همه را) محشور مىکنیم» (فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیاطِینَ).
«سپس همه آنها را گردا گرد جهنم در حالى که به زانو در آمدهاند حاضر مىکنیم» (ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا).
این آیه نشان مىدهد که دادگاه افراد بىایمان و گنهکار در نزدیکى جهنم است!
(آیه 69)- و از آنجا که اولویتها در آن دادگاه عدل منظور مىشود در این آیه مىگوید: ما اول به سراغ سرکشترین و یاغىترین افراد مىرویم، «سپس ما از هر گروه و جمعیتى افرادى را که از همه در برابر خداوند رحمان سرکشتر بودند جدا مىکنیم» (ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شِیعَةٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِیًّا).
همان بىشرمانى که حتى مواهب خداى «رحمان» را به دست فراموشى سپردند و در برابر ولى نعمت خود به گستاخى، طغیان و یاغیگرى برخاستند،آرى اینها از همه به آتش دوزخ سزاوارترند!
(آیه 70)- باز روى این معنى تأکید کرده، مىگوید: «سپس ما به خوبى از کسانى که براى سوختن در آتش اولویت دارند آگاهیم» (ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِیًّا). دقیقا آنها را انتخاب مىکنیم و در این انتخاب هیچ گونه اشتباهى رخ نخواهد داد.
(آیه 71)- همه وارد جهنم مىشوند! همچنان بحث در ویژگیهاى رستاخیز و پاداش و کیفر است نخست به مطلبى که شاید شنیدنش براى غالب مردم شگفتانگیز باشد اشاره کرده، مىگوید: «و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنّم مىشوید» (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها).
«این امرى است حتمى و قطعى بر پروردگارت» (کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا).
(آیه 72)- «سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن نجات مىدهیم، و ظالمان و ستمگران را در حالى که (از ضعف و ذلت) به زانو در آمدهاند در آن رها مىکنیم» (ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا).
در تفسیر دو آیه فوق باید بگوییم همه انسانها بدون استثناء، نیک و بد، وارد جهنم مىشوند، منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود همان گونه که آتش نمرود بر ابراهیم «یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ»
چرا که آتش با آنها سنخیت ندارد گویى از آنان دور مىشود و فرار مىکند، و هر جا آنها قرار مىگیرند خاموش مىگردد، ولى دوزخیان که تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالى که به آتش برسد فورا شعلهور مىشوند.
در حقیقت مشاهده دوزخ و عذابهاى آن، مقدمهاى خواهد بود که مؤمنان از نعمتهاى خدا داد بهشت حد اکثر لذت را ببرند و دوزخیان نیز از مشاهده سلامت بهشتیان مجازات بیشترى مىبینند.
(آیه 73)- به دنبال بحثى که در آیات قبل، پیرامون ظالمان بىایمان شد، در اینجا گوشهاى از منطق و سرنوشت آنها را شرح مىدهد.
مىدانیم نخستین گروهى که به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله ایمان آوردند مستضعفان پاکدلى بودند که دستشان از مال و منال دنیا تهى بود.
از آنجا که معیار ارزش در جامعه جاهلى آن زمان- همچون هر جامعه جاهلى دیگر- همان زر و زیور و پول و مقام و هیأت ظاهر بود، ثروتمندان ستمکار بر گروه مؤمنان فقیر، فخر فروشى کرده، مىگفتند: نشانه شخصیت ما با ماست، و نشانه شخصیت شما همان فقر و محرومیتتان است! این خود دلیل بر حقانیت ما و عدم حقانیت شماست! چنانکه قرآن مىگوید: «و هنگامى که آیات روشن ما بر آنها خوانده شود کافران (مغرور و ستمگر) به کسانى که ایمان آوردهاند مىگویند کدامیک از دو گروه ما و شما جایگاهش بهتر، جلسات انس و مشورتش زیباتر، و بذل و بخشش او بیشتر است»؟ (وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَیُّ الْفَرِیقَیْنِ خَیْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِیًّا).
(آیه 74)- ولى قرآن با بیانى کاملا مستدل و در عین حال قاطع و کوبنده، به آنها چنین پاسخ مىگوید: اینها گویا فراموش کردهاند تاریخ گذشته بشر را «و چه بسیار اقوامى را پیش از آنان نابود کردیم که هم مال و ثروتشان از آنها بهتر بود، و هم ظاهرشان آراستهتر» (وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْیاً).
آیا پول و ثروت آنها و مجالس پر زرق و برق و لباسهاى فاخر و چهرههاى زیبایشان توانست جلو عذاب الهى را بگیرد؟
(آیه 75)- سپس هشدار دیگرى به آنها مىدهد، که به آنها بگو: گمان نکنید اى ستمگران بىایمان این مال و ثروت شما مایه رحمت است، بلکه چه بسا، این دلیل عذاب الهى باشد «بگو: کسى که در گمراهى است (و اصرار بر ادامه این راه دارد) باید خداوند به او مهلت دهد» و این زندگى مرفّه همچنان ادامه یابد (قُلْ مَنْ کانَ فِی الضَّلالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا). این همان چیزى است که در بعضى از آیات قرآن- مانند آیه 182 و 183 سوره اعراف- به عنوان مجازات «استدراج» ذکر شده است.
«تا زمانى که وعدههاى الهى را با چشم خود ببینند یا عذاب (این دنیا) یا (عذاب) قیامت»! (حَتَّى إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ).
«پس (آن روز) خواهند دانست، چه کسى مکان و مجلسش بدتر و لشکرش ناتوانتر است»! (فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً).
(آیه 76)- این عاقبت و سرنوشت ستمگران و فریفتگان زرق و برق و لذات دنیاست «و اما کسانى که در راه هدایت گام نهادند خداوند بر هدایتشان مىافزاید» (وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدىً).
بدیهى است هدایت درجاتى دارد هنگامى که درجات نخستین آن به وسیله انسان پیموده شود خداوند دست او را مىگیرد و به درجات عالىتر مىبرد.
در پایان آیه به آنها که بر زیورهاى زود گذرشان در دنیا تکیه کرده، و آن را وسیله تفاخر بر دیگران قرار دادهاند پاسخ مىدهد: «آثار و اعمال صالحى که از انسان باقى مىماند در پیشگاه پروردگار تو ثوابش بیشتر و عاقبتش ارزشمندتر است» (وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ مَرَدًّا).