قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۲ ب.ظ

305 . صفحه 305



بیست و چهارم مهر :



نفیسه :


سوره مریم نوزدهمین سوره قرآن است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و 98 آیه دارد.‏
محتواى سوره:
بطور کلى محتواى این سوره در سه بخش خلاصه مى‏شود:
1- مهمترین بخش این سوره را قسمتى از سرگذشت زکریا و مریم و حضرت مسیح (ع) و یحیى و ابراهیم قهرمان توحید و فرزندش اسماعیل و ادریس و بعضى دیگر از پیامبران بزرگ الهى، تشکیل مى‏دهد که داراى نکات تربیتى خاصى است.
2- قسمتى دیگر مسائل مربوط به قیامت و چگونگى رستاخیز و سرنوشت مجرمان و پاداش پرهیزکاران و مانند آن است.
3- بخش دیگر اشارات مربوط به قرآن و نفى فرزند از خداوند و مسأله شفاعت است که مجموعا برنامه تربیتى مؤثرى را براى سوق نفوس انسانى به ایمان و پاکى و تقوا تشکیل مى‏دهد.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «هر کس مداومت به خواندن این سوره کند از دنیا نخواهد رفت مگر این که خدا به برکت این سوره او را از نظر جان و مال و فرزند بى‏نیاز مى‏کند».
این غنا و بى‏نیازى مسلما بازتابى است از پیاده شدن محتواى سوره در درون جان انسان و انعکاسش در خلال اعمال و رفتار و گفتار او.


بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(آیه 1)- بار دیگر در آغاز این سوره به حروف مقطعه بر خورد مى‏کنیم «ک، ه، ى، ع، ص» (کهیعص).
در خصوص حروف مقطعه این سوره دو دسته از روایات در منابع اسلامى دیده مى‏شود:
نخست روایاتى است که هر یک از این حروف را اشاره به یکى از اسما بزرگ خداوند (الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏) مى‏داند «ک» اشاره به کافى و «ه» اشاره به هادى، و «ى» اشاره به ولى، و «ع» اشاره به عالم و «ص» اشاره به «صادق الوعد» (کسى که در وعده خود صادق است).
دوم روایاتى است که این حروف مقطعه را به داستان قیام امام حسین (ع) در کربلا تفسیر کرده است: «ک» اشاره به «کربلا»، «هاء» اشاره به «هلاک خاندان پیامبر» (ص) و «ى» به «یزید» و «ع» به مسأله «عطش» و «ص» به «صبر و استقامت» حسین و یاران جانبازش.
البته آیات قرآن تاب معانى مختلف را دارد که در عین تنوع منافاتى هم با هم ندارند.


(آیه 2)- دعاى گیراى زکریّا- بعد از ذکر حروف مقطعه، نخستین سخن از داستان زکریا (ع) شروع مى‏شود، مى‏فرماید: «این یادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده‏اش زکریّا ...» (ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا).


(آیه 3)- «در آن هنگام که (از نداشتن فرزندى، سخت ناراحت و غمناک بود) پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند ...» (إِذْ نادى‏ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا).


(آیه 4)- «گفت: پروردگارا! استخوانم (که ستون پیکر من و محکمترین اعضاى تن من است) سست شده (قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی).
«و شعله پیرى تمام سرم را فرا گرفته» (وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً).
سپس مى‏افزاید: پروردگارا! «و من هرگز در دعاى تو از اجابت محروم نبوده‏ام» (وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا). تو همواره در گذشته مرا به اجابت دعاهایم عادت دادى و هیچ‏گاه محرومم نساخته‏اى، اکنون که پیر و ناتوان شده‏ام سزاوارترم که دعایم را اجابت فرمایى و نومید باز نگردانى.


(آیه 5)- سپس حاجت خود را چنین شرح مى‏دهد: پروردگارا! «من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسدارى از آیین تو را نگاه ندارند! و (از طرفى) همسرم نازا و عقیم است، تو از نزد خود جانشینى به من ببخش ...» (وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا).


(آیه 6)- «جانشینى که وارث من و دودمان یعقوب باشد، و او را مورد رضایتت قرار ده!» (یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا).
به عقیده ما «ارث» در اینجا مفهوم وسیعى دارد که هم ارث اموال را شامل مى‏شود و هم ارث مقامات معنوى را، چرا که اگر افراد فاسدى صاحب اختیار اموال فراوان او مى‏شدند به راستى نگران کننده بود، و نیز اگر رهبرى معنوى مردم به دست افراد ناصالح مى‏افتاد آن نیز بسیار مایه نگرانى بود بنابراین خوف زکریا در هر دو صورت قابل توجیه است.


(آیه 7)- زکریّا به آرزوى خود رسید: این آیه استجابت دعاى زکریا را در پیشگاه پروردگار، استجابتى آمیخته با لطف و عنایت ویژه او بیان مى‏کند، و با این جمله شروع مى‏شود «اى زکریا! ما تو را بشارت به پسرى مى‏دهیم که نامش یحیى است پسرى (بى‏سابقه) که همنامى براى او پیش از این قرار نداده‏ایم» (یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیى‏ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا).


(آیه 8)- اما زکریا که اسباب ظاهر را براى رسیدن به چنین مطلوبى مساعد نمى‏دید از پیشگاه پروردگار تقاضاى توضیح کرد و «گفت: پروردگارا! چگونه براى من فرزندى خواهد بود؟ در حالى که همسرم نازا و عقیم است و من نیز از شدّت پیرى افتاده شده‏ام» (قالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا).


(آیه 9)- اما به زودى زکریا در پاسخ سؤالش این پیام را از درگاه خداوند دریافت داشت: «فرمود: مطلب همین گونه است که پروردگار تو گفته و این بر من آسان است» (قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ).
این مسأله عجیبى نیست که از پیرمردى همچون تو و همسرى ظاهرا نازا فرزندى متولد شود «من تو را قبلا آفریدم در حالى که هیچ نبودى» (وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً).
خدایى که توانایى دارد از هیچ، همه چیز بیافریند، چه جاى تعجب که در این سنّ و سال و این شرایط فرزندى به تو عنایت کند.


(آیه 10)- زکریا با شنیدن سخن فوق بسیار دلگرم و خوشحال شد و نور امید سر تا پاى وجودش را فرا گرفت اما از آنجا که این پیام از نظر او بسیار سر نوشت ساز و پراهمیت بود از خدا تقاضاى نشانه‏اى بر این کار کرد و «گفت: پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار ده» (قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً).
بدون شک زکریا به وعده الهى ایمان داشت ولى براى اطمینان بیشتر- همان گونه که ابراهیم مؤمن به معاد تقاضاى شهود چهره معاد در این زندگى کرد تا قلبش اطمینان بیشترى یابد- زکریا از خدا تقاضاى چنین نشانه و آیتى نمود.
«خدا به او فرمود: نشانه تو آن است که سه شبانه روز تمام (در حالى که زبانت سالم است) قدرت سخن گفتن با مردم را نخواهى داشت» تنها زبانت به ذکر خدا و مناجات با او گردش مى‏کند (قالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا).
این نشانه آشکارى است که انسان با داشتن زبان سالم و قدرت بر هر گونه نیایش با پروردگار، در برابر مردم توانایى سخن گفتن را نداشته باشد.

(آیه 11)- «بعد از این (بشارت و این آیت روشن) زکریا از محراب عبادتش به سراغ مردم آمد و با اشاره به آنها چنین گفت: صبح و شام تسبیح پروردگار بگویید» (فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا).
چرا که نعمت بزرگى که خدا به زکریا ارزانى داشته دامنه آن همه قوم را فرا مى‏گرفت و در سرنوشت آینده همه آنها تأثیر داشت.
از این گذشته این موهبت که اعجازى محسوب مى‏شد مى‏توانست پایه‏هاى ایمان را در دلهاى افراد محکم کند.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی