261 . صفحه 261
دوازدهم شهریور :
نفیسه :
(آیه 43)- مجازاتهاى روز حساب آنقدر وحشتناک است که ستمگران، از شدت هول «گردنهاى خود را برافراشته، سر به آسمان بلند کرده، و حتى پلکهاى چشمهاشان بىحرکت مىماند و دلهایشان (از شدت نگرانى و پریشانى) بکلى تهى مىشود» (مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُؤُسِهِمْ لا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ).
آنها که خود را «عقل کل» مىپنداشتند و دیگران را بىخرد مىانگاشتند، آنچنان عقل و هوش خود را از دست مىدهند که نگاهشان نگاه دیوانگان بلکه مردگان است، نگاهى خشک، بىتفاوت، بىحرکت و پر از ترس و وحشت! به راستى قرآن هنگامى که مىخواهد منظرهاى را مجسم نماید در کوتاهترین عبارت کاملترین ترسیمها را مىکند که نمونه آن آیه کوتاه بالاست.
(آیه 44)- سپس براى این که تصور نشود مجازاتهاى الهى به گروه خاصى مربوط است به عنوان یک دستور کلى به پیامبرش مىفرماید: «همه مردم را از روزى که عذاب دردناک پروردگار به سراغشان مىآید انذار کن (هنگامى که ظالمان نتائج وحشتناک اعمال خود را مىبینند، پشیمان مىشوند و به فکر جبران مىافتند و) عرض مىکنند: پروردگارا! ما را تا مدت کوتاه دیگرى مهلت ده» (وَ أَنْذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرْنا إِلى أَجَلٍ قَرِیبٍ).
تا از این مهلت کوتاه استفاده کرده، «دعوت تو را اجابت نماییم و از پیامبرانت پیروى کنیم» (نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ).
منظور از این روز، روز نزول پارهاى از بلاها و مجازاتهاى دنیوى است، همانند عذابهایى که بر قوم لوط و قوم عاد و ثمود و قوم نوح و فرعونیان نازل گردید و از میان رفتند.
اما فورا دست رد بر سینه آنها زده مىشود و به آنها این پیام تکان دهنده را مىدهند: چنین چیزى محال است، دوران عمل پایان گرفت «آیا شماها نبودید که در گذشته سوگند یاد مىکردید، هرگز زوال و فنایى براى حیات و قدرت شما نیست» (أَ وَ لَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَکُمْ مِنْ زَوالٍ).
(آیه 45)- «شما همانها نبودید که در کاخها و منازل و مساکن کسانى که به خویشتن ستم کرده بودند سکونت جستید» (وَ سَکَنْتُمْ فِی مَساکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ).
«و براى شما این واقعیت به خوبى آشکار شده بود که ما بر سر آنها چه آوردیم» (وَ تَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنا بِهِمْ).
«و براى شما مثالها (ى تکان دهنده از حالات امتهاى پیشین) ذکر کردیم» (وَ ضَرَبْنا لَکُمُ الْأَمْثالَ).
اما هیچ یک از این درسهاى عبرت در شما مؤثر نیفتاد و همچنان به اعمال ننگین و ظلم و ستم خویش ادامه دادید.
(آیه 46)- توطئههاى ستمگران به جایى نمىرسد: در آیات گذشته به قسمتى از کیفرهاى ظالمان اشاره شده، در اینجا نیز نخست اشاره به گوشهاى از کارهاى آنها کرده، سپس قسمتى دیگر از کیفرهاى سخت و دردناکشان را بیان مىکند مىفرماید: «آنها مکر خود را به کار زدند و (تا آنجا که قدرت داشتند) به توطئه و شیطنت پرداختند» (وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ).
خلاصه کارى نبود که دشمنان تو براى محو و نابودى اسلام، انجام ندهند.
«و همه مکرها (و توطئههایشان) نزد خدا آشکار است» (وَ عِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ).
به هر حال نگران مباش، این نیرنگها و نقشهها و طرحهاى آنها اثرى در تو نخواهد کرد «هر چند مکرشان چنان باشد که کوهها را از جا بر کند» (وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ).
(آیه 47)- بار دیگر روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، به عنوان تهدید ظالمان و بدکاران مىفرماید: «گمان مبر که خداوند وعدهاى را که به پیامبران داده مخالفت مىکند» (فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ).
چرا که تخلف از کسى سر مىزند که یا قادر و توانا نباشد، و یا کیفر و انتقام در قاموس او نیست، ولى «خداوند هم تواناست و هم صاحب انتقام» (إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ).
این آیه در حقیقت مکمّل آیهاى است که قبلا داشتیم وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ).
یعنى اگر مىبینى ظالمان و ستمگران، مهلتى یافتهاند نه به خاطر غفلت پروردگار از اعمال آنهاست و نه به خاطر آن است که از وعده خود تخلف خواهد کرد، بلکه همه حسابهاى آنها را یک روز رسیده و کیفر عادلانه آنها را خواهد داد.
(آیه 48)- در این آیه اضافه مىکند: این مجازات «در روزى خواهد بود که این زمین به زمین دیگرى و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدّل مىشود» (یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ).
در آن روز همه چیز پس از ویرانى، نو مىشود، و انسان با شرایط تازه در عالم نوى گام مىنهد، عالمى که همه چیزش با این عالم متفاوت است، وسعتش، نعمتها و کیفرهایش، و در آن روز هر کس هرچه دارد با تمام وجودش «در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مىگردند»! (وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار) «بروز» انسانها در برابر خداوند در قیامت به معنى ظهور تمام وجود انسان و درون و برونش در آن صحنه است. البته تعبیر بروز و ظهور در مقایسه با تفکر ما است، نه با مقایسه به علم خدا! به هر حال توصیف خداوند در این حال به «قهاریت» دلیل بر تسلط او بر همه چیز و سیطره او بر درون و برون همگان مىباشد.
(آیه 49)- در این آیه حال مجرمان را به نحو دیگرى ترسیم مىکند، مىفرماید: «و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر مىبینى» که دستها و گردنهایشان را به هم بسته است (وَ تَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ).
این غل و زنجیرها تجسمى است از پیوند عملى و فکرى این گنهکاران در این جهان که دست به دست هم مىدادند، و به کمک هم مىشتافتند و در طریق ظلم و فساد با یکدیگر رابطه و پیوند و همکارى داشتند و این ارتباط در آنجا به صورت زنجیرهایى مجسم مىشود که آنان را به یکدیگر مرتبط مىسازد.
(آیه 50)- سپس به بیان لباس آنها مىپردازد که خود عذاب بزرگى است براى آنان، و مىگوید: «لباسهایشان از قطران [ماده چسبنده بد بوى قابل اشتعال] است و صورت آنها را (شعلههاى) آتش مىپوشاند» (سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ).
به این ترتیب به جاى لباس، بدنهاى آنها را از نوعى ماده سیاه رنگ بدبوى قابل اشتعال مىپوشانند، لباسى که هم زشت و بدمنظر است و هم بدبو، و هم خود قابل سوختن و شعلهور شدن و با داشتن این عیوب چهارگانه بدترین لباس محسوب مىشود چرا که لباس را براى آن مىپوشند که زینت باشد و هم انسان را از گرما و سرما حفظ کند، این لباس به عکس همه لباسها هم زشت است و هم سوزاننده و آتش زننده.
(آیه 51)- اینها براى آن است، «تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد»! (لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ).
جالب این که نمىگوید: «جزاى» اعمالشان را به آنها مىدهد، بلکه مىگوید: آنچه را انجام دادهاند به عنوان جزا به آنها خواهند داد و این آیه با این تعبیر خاص دلیل دیگرى بر مسأله تجسم اعمال است.
و در پایان مىفرماید: «خداوند سریع الحساب است» (إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ).
کاملا روشن است هنگامى که اعمال انسان از میان نرود و با تغییر چهره به سراغ آدمى بیاید دیگر حسابى از آن سریعتر نخواهد بود، و در واقع حسابش همراه خودش است! در بعضى از روایات مىخوانیم: «خداوند به اندازه یک چشم بر هم زدن حساب همه خلایق را مىرسد».
اصولا محاسبه پروردگار نیاز به زمان ندارد و آنچه در روایت فوق آمده، در حقیقت براى اشاره به کوتاهترین زمان است.
(آیه 52)- و از آنجا که آیات این سوره و همچنین تمامى این قرآن جنبه دعوت به توحید و ابلاغ احکام الهى به مردم و انذار آنها در برابر تخلفاتشان دارد، در آخرین آیه این سوره مىفرماید: «این (قرآن) ابلاغ عمومى براى همه مردم است» (هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ).
«تا همه به وسیله آن انذار شوند» (وَ لِیُنْذَرُوا بِهِ).
«و بدانند او خداى یکتاست» (وَ لِیَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ).
و منظور این است که: «صاحبان مغز و اندیشه پند گیرند» (وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ).
آغاز و ختم سوره ابراهیم-
همان گونه که دیدیم سوره «ابراهیم» از بیان نقش حساس قرآن در خارج ساختن انسان از ظلمات جهل و شرک به نور علم و توحید، آغاز شد، و با بیان نقش قرآن در انذار همه تودهها و تعلیم توحید و تذکر اولوا الالباب پایان مىگیرد.
این «آغاز» و «پایان» بیانگر این واقعیت است که همه آنچه را مىخوانیم در همین قرآن است، و به گفته امیر مؤمنان على علیه السّلام فیه ربیع القلب و ینابیع العلم «بهار دلها و سرچشمه علوم و دانشها همه در قرآن است».
و همچنین درمان همه بیماریهاى فکرى و اخلاقى و اجتماعى و سیاسى را باید در آن جست «فاستشفوه من ادوائکم».
این بیان دلیل بر این است که بر خلاف سیره بسیارى از مسلمانان امروز که به قرآن به عنوان یک کتاب مقدس که تنها براى خواندن و ثواب بردن نازل شده مىنگرند کتابى است براى دستورالعمل در سراسر زندگى انسانها.
و بالاخره کتابى است که هم دانشمند را تذکر مىدهد، و هم توده مردم از آن الهام مىگیرند.
فراموش کردن این کتاب بزرگ آسمانى و روى آوردن به مکتبهاى انحرافى شرق و غرب یکى از عوامل مؤثر عقب افتادگى و ضعف و ناتوانى مسلمین است. ان شاء الله از این توفیق الهی روزانه بی بهره نباشیم.