قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۶ ق.ظ

258 . صفحه 258


نهم شهریور :


نفیسه :



(آیه 19)- آفرینش براساس حق است: به دنبال بحث از باطل در آیه قبل و این که همچون خاکستر پراکنده و بى‏قرار است که دائما با وزش باد از نقطه‏اى به نقطه دیگر منتقل مى‏شود، در این آیه سخن از حق و استقرار آن به میان آمده است.
روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به عنوان الگویى براى همه حق طلبان جهان کرده، مى‏گوید: «آیا ندیدى که خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است؟ (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).
«حقّ» به معنى «مطابقت و هماهنگى» است. و در اینجا ساختمان عالم آفرینش، آسمان و زمین، همگى نشان مى‏دهد که در آفرینش آنها، نظام و حساب و حکمت و هدفى بوده است، نه خداوند به آفرینش آنها نیاز داشته و نه کمبودى را با آن مى‏خواهد در ذات خود برطرف سازد چرا که او بى‏نیاز از همه چیز است.
سپس اضافه مى‏کند دلیل بر این که نیازى به شما و ایمان آوردن شما ندارد این است که: «اگر اراده کند شما را مى‏برد و خلق تازه‏اى (به جاى شما) مى‏آورد» (إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ).
خلقى که همه ایمان داشته باشند و هیچ یک از کارهاى نادرست شما را انجام ندهند.


(آیه 20)- «و این کار براى خدا به هیچ وجه مشکل نیست» (وَ ما ذلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ).
شاهد این سخن آن که در سوره نساء آیه 131- 133 مى‏خوانیم: «اگر شما کافر شوید (به خدا زیانى نمى‏رساند) چرا که آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست و خداوند بى‏نیاز و شایسته ستایش است ... هرگاه بخواهد شما را اى مردم مى‏برد و گروه دیگرى مى‏آورد، و خداوند بر این کار تواناست».


(آیه 21)- در چند آیه قبل اشاره‏اى به مجازات سخت و دردناک منحرفان لجوج و بى‏ایمان شده بود در اینجا همین معنى را تعقیب و تکمیل مى‏کند.
نخست مى‏گوید: «و در قیامت همه آنها (جباران و ظالمان و کافران اعم از تابع و متبوع، پیرو و پیشوا) در پیشگاه خداوند ظاهر مى‏شوند» (وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعاً).
و «در این هنگام ضعفاء (یعنى پیروان نادانى که با تقلید کور کورانه، خود را به وادى ضلالت افکندند) به مستکبران (و رهبران گمراه) مى‏گویند: ما پیروان شما بودیم آیا (اکنون که به خاطر رهبرى شما به این همه عذاب و بلا گرفتار شده‏ایم) حاضرید شما سهمى از عذاب الهى را بپذیرید و از ما بردارید»؟ (فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ).
اما آنها بلافاصله مى‏گویند: «اگر خدا ما را (به سوى نجات از این کیفر و عذاب) هدایت مى‏کرد ما هم شما را راهنمایى مى‏کردیم» (قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَیْناکُمْ).
ولى افسوس که کار از این حرفها گذشته است، «بر ما یکسان است چه بى‏تابى و جزع کنیم و چه صبر و شکیبایى، راه نجاتى براى ما وجود ندارد» (سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِیصٍ).


(آیه 22)- گفتگوى صریح شیطان و پیروانش! در این آیه به صحنه دیگرى از مجازاتهاى روانى جباران و گنهکاران و پیروان شیاطین در روز رستاخیز پرداخته چنین مى‏گوید: «و شیطان هنگامى که کار حساب بندگان صالح و غیر صالح پایان پذیرفت (و هر کدام به سرنوشت و پاداش و کیفر قطعى خود رسیدند) به پیروان خود چنین مى‏گوید: خداوند به شما وعده حق داد و من نیز به شما وعده دادم (وعده‏اى پوچ و بى‏ارزش چنانکه خودتان مى‏دانستید) سپس از وعده‏هاى خود تخلف جستم» (وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ).
و به این ترتیب شیطان نیز با سایر مستکبرانى که رهبران راه ضلالت بودند هم آواز شده و تیرهاى ملامت و سرزنش خود را به این پیروان بدبخت نشانه‏گیرى مى‏کند.
و بعد اضافه مى‏کند: «من بر شما تسلط و اجبار و الزامى نداشتیم، تنها این بود که از شما دعوت کردم، شما هم با میل و اراده خود پذیرفتید» (وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی).
«بنابراین مرا هرگز سرزنش نکنید، بلکه خویشتن را سرزنش کنید» که چرا دعوت شیطنت آمیز و ظاهر الفساد مرا پذیرفتید (فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ).
خودتان کردید که لعنت بر خودتان باد! به هر حال «نه من مى‏توانم (در برابر حکم قطعى و مجازات پروردگار) به فریاد شما برسم و نه شما مى‏توانید فریادرس من باشید» (ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ).

«من اکنون (اعلام مى‏کنم که) از شرک شما درباره خود که از قبل داشتید (و این که اطاعت مرا هم ردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزارم و کافرم» (إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ).
اکنون فهمیدم که این «شرک در اطاعت» هم مرا بدبخت کرد و هم شما را، همان بدبختى و بیچارگى که راهى براى اصلاح و جبران آن وجود ندارد.
بدانید «براى ستمکاران قطعا عذاب دردناکى است» (إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
از این آیه به خوبى استفاده مى‏شود که وسوسه‏هاى شیطان هرگز اختیار و آزادى اراده را از انسان نمى‏گیرد بلکه او یک دعوت کننده بیش نیست، و این انسانها هستند که با اراده خودشان دعوت او را مى‏پذیرند.


(آیه 23)- در این آیه به دنبال بیان حال جباران عنید و بى‏ایمان و سرنوشت دردناک آنها، به ذکر حال مؤمنان و سر انجام آنها پرداخته، مى‏گوید: «و آنها را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به باغهاى بهشت وارد مى‏کنند باغهایى که نهرها از زیر درختانش جارى است» (وَ أُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
«جاودانه به اذن پروردگارشان در آن (باغهاى بهشت) مى‏مانند» (خالِدِینَ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ).
«و تحیت آنان در آنجا سلام است» (تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ).
سلامت از هرگونه ناراحتى و گزند روحى و جسمى.


(آیه 24)- شجره طیبه و شجره خبیثه: در اینجا صحنه دیگرى از تجسم حق و باطل، کفر و ایمان، طیب و خبیث را ضمن یک مثال جالب و بسیار عمیق و پرمعنى بیان کرده، و بحثهاى آیات گذشته را که در این زمینه بود تکمیل مى‏کند.
نخست مى‏فرماید: «آیا ندیدى چگونه خدا مثالى براى کلام پاکیزه زده، و آن را به شجره طیبه و پاکى تشبیه کرده است»؟ (أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ).
سپس به ویژگیهاى این شجره طیّبه (درخت پاکیزه و پربرکت) مى‏پردازد و به تمام ابعاد آن ضمن عبارات کوتاهى اشاره مى‏کند.
1- موجودى است داراى رشد و نمو «شجره» نه بى‏روح، و نه جامد و بى‏حرکت.
2- این درخت پاک است و «طیب» از هر نظر، میوه‏اش شکوفه و گلشن و نسیمى که از آن برمى‏خیزد همه پاکیزه است.
3- این شجره داراى نظام حساب شده‏اى است ریشه‏اى دارد و شاخه‏ها و هر کدام مأموریت و وظیفه‏اى دارند.
4- «اصل و ریشه آن ثابت و مستحکم است» بطورى که توفانها و تند بادها نمى‏تواند آن را از جا برکند (أَصْلُها ثابِتٌ).
5- شاخه‏هاى این شجره طیبه در یک محیط پست و محدود نیست بلکه بلند آسمان جایگاه اوست، این شاخه‏ها سینه هوا را شکافته و در آن فرو رفته، آرى «شاخه‏هایش در آسمان است» (وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ).
روشن است هر قدر شاخه‏ها برافراشته‏تر باشند از آلودگى گرد و غبار زمین دورترند و میوه‏هاى پاکترى خواهند داشت.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی