قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۲۴ ب.ظ

261 . صفحه 261



دوازدهم شهریور :


نفیسه :



(آیه 43)- مجازاتهاى روز حساب آنقدر وحشتناک است که ستمگران، از شدت هول «گردنهاى خود را برافراشته، سر به آسمان بلند کرده، و حتى پلکهاى چشمهاشان بى‏حرکت مى‏ماند و دلهایشان (از شدت نگرانى و پریشانى) بکلى تهى مى‏شود» (مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُؤُسِهِمْ لا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ).

آنها که خود را «عقل کل» مى‏پنداشتند و دیگران را بى‏خرد مى‏انگاشتند، آنچنان عقل و هوش خود را از دست مى‏دهند که نگاهشان نگاه دیوانگان بلکه مردگان است، نگاهى خشک، بى‏تفاوت، بى‏حرکت و پر از ترس و وحشت! به راستى قرآن هنگامى که مى‏خواهد منظره‏اى را مجسم نماید در کوتاهترین عبارت کاملترین ترسیم‏ها را مى‏کند که نمونه آن آیه کوتاه بالاست.


(آیه 44)- سپس براى این که تصور نشود مجازاتهاى الهى به گروه خاصى مربوط است به عنوان یک دستور کلى به پیامبرش مى‏فرماید: «همه مردم را از روزى که عذاب دردناک پروردگار به سراغشان مى‏آید انذار کن (هنگامى که ظالمان نتائج وحشتناک اعمال خود را مى‏بینند، پشیمان مى‏شوند و به فکر جبران مى‏افتند و) عرض مى‏کنند: پروردگارا! ما را تا مدت کوتاه دیگرى مهلت ده» (وَ أَنْذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرْنا إِلى‏ أَجَلٍ قَرِیبٍ).
تا از این مهلت کوتاه استفاده کرده، «دعوت تو را اجابت نماییم و از پیامبرانت پیروى کنیم» (نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ).
منظور از این روز، روز نزول پاره‏اى از بلاها و مجازاتهاى دنیوى است، همانند عذابهایى که بر قوم لوط و قوم عاد و ثمود و قوم نوح و فرعونیان نازل گردید و از میان رفتند.
اما فورا دست رد بر سینه آنها زده مى‏شود و به آنها این پیام تکان دهنده را مى‏دهند: چنین چیزى محال است، دوران عمل پایان گرفت «آیا شماها نبودید که در گذشته سوگند یاد مى‏کردید، هرگز زوال و فنایى براى حیات و قدرت شما نیست» (أَ وَ لَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَکُمْ مِنْ زَوالٍ).


(آیه 45)- «شما همانها نبودید که در کاخها و منازل و مساکن کسانى که به خویشتن ستم کرده بودند سکونت جستید» (وَ سَکَنْتُمْ فِی مَساکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ).
«و براى شما این واقعیت به خوبى آشکار شده بود که ما بر سر آنها چه آوردیم» (وَ تَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنا بِهِمْ).
«و براى شما مثالها (ى تکان دهنده از حالات امتهاى پیشین) ذکر کردیم» (وَ ضَرَبْنا لَکُمُ الْأَمْثالَ).
اما هیچ یک از این درسهاى عبرت در شما مؤثر نیفتاد و همچنان به اعمال ننگین و ظلم و ستم خویش ادامه دادید.


(آیه 46)- توطئه‏هاى ستمگران به جایى نمى‏رسد: در آیات گذشته به قسمتى از کیفرهاى ظالمان اشاره شده، در اینجا نیز نخست اشاره به گوشه‏اى از کارهاى آنها کرده، سپس قسمتى دیگر از کیفرهاى سخت و دردناکشان را بیان مى‏کند مى‏فرماید: «آنها مکر خود را به کار زدند و (تا آنجا که قدرت داشتند) به توطئه و شیطنت پرداختند» (وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ).
خلاصه کارى نبود که دشمنان تو براى محو و نابودى اسلام، انجام ندهند.
«و همه مکرها (و توطئه‏هایشان) نزد خدا آشکار است» (وَ عِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ).
به هر حال نگران مباش، این نیرنگها و نقشه‏ها و طرحهاى آنها اثرى در تو نخواهد کرد «هر چند مکرشان چنان باشد که کوهها را از جا بر کند» (وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ).


(آیه 47)- بار دیگر روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، به عنوان تهدید ظالمان و بدکاران مى‏فرماید: «گمان مبر که خداوند وعده‏اى را که به پیامبران داده مخالفت مى‏کند» (فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ).
چرا که تخلف از کسى سر مى‏زند که یا قادر و توانا نباشد، و یا کیفر و انتقام در قاموس او نیست، ولى «خداوند هم تواناست و هم صاحب انتقام» (إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ).
این آیه در حقیقت مکمّل آیه‏اى است که قبلا داشتیم وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ).
یعنى اگر مى‏بینى ظالمان و ستمگران، مهلتى یافته‏اند نه به خاطر غفلت پروردگار از اعمال آنهاست و نه به خاطر آن است که از وعده خود تخلف خواهد کرد، بلکه همه حسابهاى آنها را یک روز رسیده و کیفر عادلانه آنها را خواهد داد.


(آیه 48)- در این آیه اضافه مى‏کند: این مجازات «در روزى خواهد بود که این زمین به زمین دیگرى و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدّل مى‏شود» (یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ).
در آن روز همه چیز پس از ویرانى، نو مى‏شود، و انسان با شرایط تازه در عالم نوى گام مى‏نهد، عالمى که همه چیزش با این عالم متفاوت است، وسعتش، نعمتها و کیفرهایش، و در آن روز هر کس هرچه دارد با تمام وجودش «در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى‏گردند»! (وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار) «بروز» انسانها در برابر خداوند در قیامت به معنى ظهور تمام وجود انسان و درون و برونش در آن صحنه است. البته تعبیر بروز و ظهور در مقایسه با تفکر ما است، نه با مقایسه به علم خدا! به هر حال توصیف خداوند در این حال به «قهاریت» دلیل بر تسلط او بر همه چیز و سیطره او بر درون و برون همگان مى‏باشد.


(آیه 49)- در این آیه حال مجرمان را به نحو دیگرى ترسیم مى‏کند، مى‏فرماید: «و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر مى‏بینى» که دستها و گردنهایشان را به هم بسته است (وَ تَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ).
این غل و زنجیرها تجسمى است از پیوند عملى و فکرى این گنهکاران در این جهان که دست به دست هم مى‏دادند، و به کمک هم مى‏شتافتند و در طریق ظلم و فساد با یکدیگر رابطه و پیوند و همکارى داشتند و این ارتباط در آنجا به صورت زنجیرهایى مجسم مى‏شود که آنان را به یکدیگر مرتبط مى‏سازد.


(آیه 50)- سپس به بیان لباس آنها مى‏پردازد که خود عذاب بزرگى است براى آنان، و مى‏گوید: «لباسهایشان از قطران [ماده چسبنده بد بوى قابل اشتعال‏] است و صورت آنها را (شعله‏هاى) آتش مى‏پوشاند» (سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى‏ وُجُوهَهُمُ النَّارُ).
به این ترتیب به جاى لباس، بدنهاى آنها را از نوعى ماده سیاه رنگ بدبوى قابل اشتعال مى‏پوشانند، لباسى که هم زشت و بدمنظر است و هم بدبو، و هم خود قابل سوختن و شعله‏ور شدن و با داشتن این عیوب چهارگانه بدترین لباس محسوب مى‏شود چرا که لباس را براى آن مى‏پوشند که زینت باشد و هم انسان را از گرما و سرما حفظ کند، این لباس به عکس همه لباسها هم زشت است و هم سوزاننده و آتش زننده.


(آیه 51)- اینها براى آن است، «تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد»! (لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ).
جالب این که نمى‏گوید: «جزاى» اعمالشان را به آنها مى‏دهد، بلکه مى‏گوید: آنچه را انجام داده‏اند به عنوان جزا به آنها خواهند داد و این آیه با این تعبیر خاص دلیل دیگرى بر مسأله تجسم اعمال است.
و در پایان مى‏فرماید: «خداوند سریع الحساب است» (إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ).
کاملا روشن است هنگامى که اعمال انسان از میان نرود و با تغییر چهره به سراغ آدمى بیاید دیگر حسابى از آن سریعتر نخواهد بود، و در واقع حسابش همراه خودش است! در بعضى از روایات مى‏خوانیم: «خداوند به اندازه یک چشم بر هم زدن حساب همه خلایق را مى‏رسد».
اصولا محاسبه پروردگار نیاز به زمان ندارد و آنچه در روایت فوق آمده، در حقیقت براى اشاره به کوتاهترین زمان است.


(آیه 52)- و از آنجا که آیات این سوره و همچنین تمامى این قرآن جنبه دعوت به توحید و ابلاغ احکام الهى به مردم و انذار آنها در برابر تخلفاتشان دارد، در آخرین آیه این سوره مى‏فرماید: «این (قرآن) ابلاغ عمومى براى همه مردم است» (هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ).
«تا همه به وسیله آن انذار شوند» (وَ لِیُنْذَرُوا بِهِ).
«و بدانند او خداى یکتاست» (وَ لِیَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ).
و منظور این است که: «صاحبان مغز و اندیشه پند گیرند» (وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ).


آغاز و ختم سوره ابراهیم-
همان گونه که دیدیم سوره «ابراهیم» از بیان نقش حساس قرآن در خارج ساختن انسان از ظلمات جهل و شرک به نور علم و توحید، آغاز شد، و با بیان نقش قرآن در انذار همه توده‏ها و تعلیم توحید و تذکر اولوا الالباب پایان مى‏گیرد.
این «آغاز» و «پایان» بیانگر این واقعیت است که همه آنچه را مى‏خوانیم در همین قرآن است، و به گفته امیر مؤمنان على علیه السّلام فیه ربیع القلب و ینابیع العلم «بهار دلها و سرچشمه علوم و دانشها همه در قرآن است».
و همچنین درمان همه بیماریهاى فکرى و اخلاقى و اجتماعى و سیاسى را باید در آن جست «فاستشفوه من ادوائکم».
این بیان دلیل بر این است که بر خلاف سیره بسیارى از مسلمانان امروز که به قرآن به عنوان یک کتاب مقدس که تنها براى خواندن و ثواب بردن نازل شده مى‏نگرند کتابى است براى دستورالعمل در سراسر زندگى انسانها.
و بالاخره کتابى است که هم دانشمند را تذکر مى‏دهد، و هم توده مردم از آن الهام مى‏گیرند.
فراموش کردن این کتاب بزرگ آسمانى و روى آوردن به مکتبهاى انحرافى شرق و غرب یکى از عوامل مؤثر عقب افتادگى و ضعف و ناتوانى مسلمین است. ان شاء الله از این توفیق الهی روزانه بی بهره نباشیم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی