425 . صفحه 425
بیست و پنجم بهمن :
نفیسه :
(آیه 51)-
شأن نزول:
در
تفسیر آیه 28 و 29 همین سوره و بیان شأن نزول آنها گفتیم که جمعى از
همسران پیامبر- بنا بر آنچه مفسران نقل کردهاند- به پیامبر صلّى اللّه
علیه و آله عرض کردند که بر نفقه و هزینه زندگى ما بیفزا از این گذشته در
چگونگى تقسیم اوقات زندگى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در میان آنها نیز
با هم رقابتهایى داشتند که پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را با آن همه
گرفتارى و اشتغالات مهم در مضیقه قرار مىداد، هر چند آن حضرت کوشش لازم را
در زمینه عدالت در میان آنها رعایت مىکرد.
آیه نازل شد و پیامبر را در تقسیم اوقاتش در میان آنها کاملا آزاد گذاشت.
تفسیر:
رفع
یک مشکل دیگر از زندگى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله یک رهبر بزرگ الهى
همچون پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آن هم در زمانى که در کوره حوادث سخت
گرفتار است، و توطئههاى خطرناکى از داخل و خارج براى او مىچینند،
نمىتواند فکر خود را زیاد مشغول زندگى شخصى و خصوصیش کند، باید در زندگى
داخلى خود داراى آرامش نسبى باشد تا بتواند به حل انبوه مشکلاتى که از هر
سو او را احاطه کرده است با فراغت خاطر بپردازد.در عین حال گاه اختلاف میان
همسران و رقابتهاى زنانه متداول آنها، طوفانى در درون خانه پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله بر مىانگیخته، و فکر او را به خود مشغول مىداشته است.
اینجاست
که خداوند یکى دیگر از ویژگیها را براى پیامبرش قائل شده، و براى همیشه به
این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را از
این نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد.
و چنانکه در آیه مىخوانیم فرمود:
(موعد) هر یک از این زنان را بخواهى مىتوانى به تأخیر اندازى و هر کدام
را بخواهى نزد خود جاى دهى» (تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی
إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ).
مىدانیم یکى از احکام اسلام در مورد همسران
متعدد آن است که شوهر اوقات خود را در میان آنها بطور عادلانه تقسیم کند، و
از این موضوع در کتب فقه اسلامى به عنوان «حق قسم» تعبیر مىکنند.
یکى
از خصایص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله این بود که به خاطر شرائط خاص
زندگى، رعایت حق قسم به حکم این آیه از او ساقط بود هر چند او با این حال
حتى الامکان مساوات و عدالت را رعایت مىکرد.
سپس مىافزاید: «و هرگاه
بعضى از آنها را که بر کنار ساختهاى بخواهى نزد خود جاى دهى گناهى بر تو
نیست» (وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ).
و به این ترتیب نه تنها در آغاز، اختیار با توست، در ادامه کار نیز این تخییر برقرار است.
«این
حکم الهى براى روشنى چشم آنها و این که غمگین نشوند و همه آنها راضى به
آنچه در اختیارشان مىگذارى گردند نزدیکتر است» (ذلِکَ أَدْنى أَنْ
تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ
کُلُّهُنَّ).
چرا که این یک حکم عمومى درباره همه آنهاست که از ناحیه
خدا براى مصالح مهمى تشریع شده، بنابراین آنها باید با رضا و رغبت به آن تن
دهند.
در پایان آیه مطلب را با این جمله ختم مىکند: «خدا آنچه را در
قلوب شماست مىداند، و خداوند (از همه اعمال و مصالح بندگان باخبر) است، و
در عین حال حلیم است» و در کیفر آنها عجله نمىکند (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما
فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً).
آرى! خدا مىداند شما در برابر کدامین حکم قلبا رضا و تسلیم دارید، و در برابر کدامین ناخشنود هستید.(آیه
52)- یک حکم مهم دیگر در ارتباط با همسران پیامبر در این آیه حکم دیگرى از
احکام مربوط به همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بیان شده، مىفرماید:
«بعد
از این دیگر زنى بر تو حلال نیست، و نمىتوانى همسرانت را به همسران دیگرى
مبدّل کنى [بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى به جاى او برگزینى] هر چند
جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو در
آید، و خداوند ناظر و مراقب بر هر چیز است» و با این حکم فشار قبایل عرب را
در اختیار همسر از آنان از تو برداشتیم (لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ
بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ
حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ
شَیْءٍ رَقِیباً).
(آیه 53)-
شأن نزول:
هنگامى که رسول خدا با «زینب بنت جحش» ازدواج کرد، ولیمه نسبتا مفصلى به مردم داد.
انس
که خادم مخصوص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بود مىگوید: پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله به من دستور داد که اصحابش را به غذا دعوت کنم، من همه را
دعوت کردم، دسته دسته مىآمدند و غذا مىخوردند و از اتاق خارج مىشدند،
تا این که عرض کردم: اى پیامبر خدا! کسى باقى نمانده که من او را دعوت
نکرده باشم، فرمود: اکنون که چنین است سفره را جمع کنید، سفره را برداشتند و
جمعیت پراکنده شدند، اما سه نفر همچنان در اتاق پیامبر صلّى اللّه علیه و
آله ماندند و مشغول بحث و گفتگو بودند.
آیه نازل شد و دستورات لازم را
بیان کرد و نیز از بعضى قرائن استفاده مىشود که گاهى همسایگان و سایر مردم
طبق معمول براى عاریت گرفتن اشیائى نزد بعضى از زنان پیامبر صلّى اللّه
علیه و آله مىآمدند براى حفظ حیثیت همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله
آیه نازل شد و به مؤمنان دستور داد که هرگاه مىخواهند چیزى از آنها بگیرند
از پشت پرده بگیرند. در روایت دیگرى آمده است که بعضى از مخالفان پیامبر
صلّى اللّه علیه و آله گفتند: به خدا سوگند هرگاه او چشم از جهان بپوشد ما
با همسران او ازدواج خواهیم کرد! آیه نازل شد و ازدواج با زنان پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله را بعد از او بکلى ممنوع ساخت، و به این توطئه نیز پایان
داد.
تفسیر:
باز روى سخن در این آیه به مؤمنان است و بخشى دیگر از
احکام اسلام مخصوصا آنچه مربوط به آداب معاشرت با پیامبر صلّى اللّه علیه و
آله و خانواده نبوت بوده است ضمن جملههاى کوتاه و گویا و صریح بیان
مىکند.
نخست مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! هرگز در اتاقهاى
پیامبر سر زده داخل نشوید، مگر این که براى صرف غذا به شما اجازه داده شود،
(آن هم مشروط به این که به موقع وارد شوید) نه این که از مدتى قبل بیایید و
در انتظار وقت غذا بنشینید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا
بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلى طَعامٍ غَیْرَ
ناظِرِینَ إِناهُ).
مسلما این حکم اختصاص به پیامبر ندارد، در هیچ مورد
بدون اجازه نباید وارد خانه کسى شد. به علاوه به هنگامى که دعوت به طعام
مىشوند باید وقت شناس باشند و مزاحمت بىموقع براى صاحب خانه فراهم نکنند.
سپس
به دومین حکم پرداخته، مىگوید: «ولى هنگامى که دعوت شدید وارد شوید، و
هنگامى که غذا خوردید پراکنده شوید» (وَ لکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا
فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا).
در سومین حکم مىفرماید: پس از صرف
غذا «مجلس انس و گفتگو (در خانه پیامبر و هیچ میزبان دیگرى) تشکیل ندهید»
(وَ لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ).
البته ممکن است میزبان خواهان چنین مجلس انسى باشد در این صورت مستثناست.
سپس
علت این حکم را چنین بیان مىکند: «این کار پیامبر را آزار مىداد، اما او
از شما شرم مىکرد، ولى خداوند از بیان حق شرم نمىکند و ابا ندارد»
(إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ
لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ). البته پیامبر خدا نیز از بیان حق در
مواردى که جنبه شخصى و خصوصى نداشت هیچ ابا نمىکرد ولى بیان حق اشخاص از
ناحیه خودشان زیبا نیست اما از ناحیه کسان دیگر جالب و زیباست.
سپس
چهارمین حکم را در زمینه «حجاب» چنین بیان مىدارد: «و هنگامى که چیزى از
متاع و وسائل زندگى از همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بخواهید از پشت
حجاب (پرده) بخواهید» (وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ
مِنْ وَراءِ حِجابٍ).
روشن است قرار گرفتن همسران پیامبر در معرض دید
مردم (هرچند با حجاب اسلامى باشد) کار خوبى نبود لذا دستور داده شده که از
پشت پرده یا پشت در بگیرند.
قرآن بعد از این دستور فلسفه آن را چنین
بیان مىفرماید: «این براى پاکى دلهاى شما و آنان بهتر است» (ذلِکُمْ
أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ).
پنجمین حکم را به این صورت
بیان مىفرماید: «شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید» (وَ ما کانَ لَکُمْ
أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ).
گرچه عمل ایذائى در خود این آیه منعکس است ولى مفهوم آیه عام است و هرگونه اذیت و آزار را شامل مىشود.
سرانجام
ششمین و آخرین حکم را در زمینه حرمت ازدواج با همسران پیامبر بعد از او
چنین بیان مىکند: «شما هرگز حق ندارید که همسران او را بعد از او به همسرى
خویش در آورید که این کار در نزد خدا عظیم است» (وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا
أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ
عَظِیماً).
(آیه 54)- این آیه به
مردم شدیدا هشدار داده، مىگوید: «اگر چیزى را آشکار کنید یا پنهان دارید
خداوند از همه امور آگاه است» (إِنْ تُبْدُوا شَیْئاً أَوْ تُخْفُوهُ
فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً).
گمان نکنید خدا از
برنامههاى ایذائى شما نسبت به پیامبرش با خبر نیست، چه آنها که بر زبان
جارى کردند و چه آنها که در دل تصمیم داشتند همه را به خوبى مىداند، و با
هر کس متناسب کار و نیّتش رفتار مىکند.
دوستانی
که علاقمند به دانستن در مورد تعدد زوجات پیامبر هستن تفسیرهایی که در
مورد سوره احزاب هستش نکات خوب و جالبی داره .(در کل می گم ها نه فقط
تفسیرهای اینجا )
پیامبر از عنفوان جوانی یعنی 25 سالگی که با حضرت
خدیجه سلام الله علیها که 40 ساله بودن و بیوه ازدواج کردن تا 53 سالگی که
ایشون فوت می کنن ازدواج دیگه ای نداشتن
بقیه ازدواجهاشون هم که هر
کدوم به مصلحتهایی بودن در 10 سال آخر عمر شریفشون بوده با زنان بیوه و مسن
بوده به جز عایشه که اونم خیلی واضح و مبرهن هستش که دلایل سیاسی عظیمی
داشته
آیه 52 به شخصه برای من خیلی
از گره های ذهنی رو در مورد مردان و نحوه خلقتشون و اینکه امتحان بزرگی در
زمینه کنترل شهوت
..................................................................................................
مباحثه آیات سوال برانگیز :
هانیه:
برعکس
این ایه منو اذیت می کنه ... اول یک سوال چرادر ترجمه اینه از کنیز نام
برده شده ؟ این مالکیتی که می گه نم یتوونه فقط مخصوص همسرانشون باشه؟
اعظم :
تفسیر :
یک
حکم مهم دیگر در ارتباط با همسران پیامبر در این آیه حکم دیگرى از احکام
مربوط به همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بیان شده ، مى
فرماید(بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست ، و حق ندارى همسرانت را به
همسران دیگرى تبدیل کنى ، هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر
آنهائى که به صورت کنیز در اختیار تو قرار گیرند، و خداوند ناظر و مراقب بر
هر چیز است )) (لا یحل لک النساء من بعد و لا ان تبدل بهن من ازواج و لو
اعجبک حسنهن الا ما ملکت یمینک و کان الله على کل شى ء رقیبا). مفسران و
فقهاى اسلام در تفسیر این آیه بحثهاى فراوانى دارند، و روایات مختلفى نیز
در این زمینه در منابع اسلامى وارد شده است ، ما قبلا آنچه را که از ظاهر
آیه در ارتباط با آیات گذشته و آینده - قطع نظر از گفته هاى مفسران به نظر
مى رسد ذکر مى کنیم بعد به سراغ مطالب دیگر مى رویم . ظاهر تعبیر ((من
بعد)) این است که بعد از این ، ازدواج مجدد براى تو حرام است ، بنابراین
((بعد یا به معنى )) بعد زمانى است یعنى بعد از این زمان دیگر همسرى انتخاب
مکن ، یا بعد از آنکه همسرانت را طبق فرمان الهى در آیات گذشته مخیر در
میان زندگى ساده در خانه تو و یا جدا شدن کردى و آنها با میل و رغبت ترجیح
دادند که به همسرى با تو ادامه دهند، دیگر بعد از آنها نباید با زن دیگرى
ازدواج کنى . و نیز نمى توانى بعضى از آنها را طلاق داده ، و همسر دیگرى
بجاى او برگزینى ، به تعبیر دیگر نه بر تعداد آنها بیفزاى و نه افراد موجود
را عوض کن . ۱ - فلسفه این حکم این محدودیت براى شخص پیامبر (صلى اللّه
علیه و آله و سلّم ) نقصى محسوب نمى شود و حکمى است که فلسفه بسیار حساب
شده اى دارد زیرا: طبق شواهدى که از تواریخ استفاده مى شود پیامبر اسلام
(صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از ناحیه افراد و قبائل مختلف تحت فشار بود
که از آنها همسر بگیرد، و هر یک از قبائل مسلمان افتخار مى کردند که زنى
از آنها به همسرى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در آید، حتى
چنانکه گذشت بعضى از زنان بدون هیچگونه مهریه ، حاضر بودند خود را به عنوان
((هبه )) در اختیار آن حضرت بگذارند و بى هیچ قید و شرط با او ازدواج
کنند. البته پیوند زناشوئى با این قبائل و اقوام تا حدى براى پیامبر (صلى
اللّه علیه و آله و سلّم ) و اهداف اجتماعى و سیاسى او مشکل گشا بود، ولى
طبیعى است اگر از حد بگذرد، خود مشکل آفرین مى شود، و هر قوم و قبیله اى
چنین انتظارى را دارد، و اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بخواهد
به انتظارات آنها پاسخ گوید و زنانى را هر چند به صورت عقد، و نه به صورت
عروسى ، در اختیار خود گیرد، دردسرهاى فراوانى ایجاد مى شود. لذا خداوند
حکیم با یک قانون محکم جلو این کار را گرفت و او را از هر گونه ازدواج مجدد
و یا تبدیل زنان موجود نهى کرد. در این وسط شاید افرادى بودند که براى
رسیدن به مقصود خود به این بهانه متوسل مى شدند که همسران تو غالبا بیوه
هستند، و در میان آنها زنان مسنى یافت مى شوند که هیچ بهره اى از جمال
ندارند، شایسته است که با زنى صاحب جمال ازدواج کنى ، قرآن مخصوصا روى این
مساله نیز تکیه و تاکید مى کند که حتى اگر زنان صاحب جمالى نیز باشند حق
ازدواج با آنها نخواهى داشت . بعلاوه حق شناسى ایجاب مى کرد که بعد از
وفادارى همسرانش با او و ترجیح دادن زندگى ساده معنوى پیامبر (صلى اللّه
علیه و آله و سلّم ) را بر هر چیز دیگر، خداوند براى حفظ مقام آنها چنین
دستورى را به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بدهد. و اما در مورد
کنیز که مجاز شده به خاطر آنست که مشکل و گرفتارى پیامبر (صلى اللّه علیه و
آله و سلّم ) از ناحیه زنان آزاد بود، لذا ضرورتى نداشت که این حکم در این
مورد محدود شود هر چند پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از این
استثناء نیز طبق گواهى تاریخ استفاده نکرد. این چیزى است که از ظاهر آیه به
نظر مى رسد.
در مورد کنیز به طورمفصل در سوره نساء بحث کردیم
یه نکته ای درمورد آیه 52 هستش که در مورد نگاه کردن به زن قبل ازاردواج به قصد ازدواج ازش برداشت میشه :
آیا
قبل از ازدواج مى توان به همسر آینده نگاه کرد؟ جمعى از مفسران جمله و لو
اعجبک حسنهن را دلیل بر حکم معروفى گرفته اند که در روایات اسلامى نیز به
آن اشاره شده ، و آن اینکه : کسى که مى خواهد با زنى ازدواج کند مى تواند
قبلا به او نگاه کند، نگاهى که وضع قیافه و اندام او را براى وى مشخص کند.
فلسفه این حکم این است که انسان با بصیرت کامل همسر خود را انتخاب کند، و
از ندامت و پشیمانیهاى آینده که پیمان زناشوئى را به خطر مى افکند جلوگیرى
شود، چنانکه در حدیثى از پیامبر اسلام آمده است که به یکى از یاران خود که
که مى خواست با زنى ازدواج کند فرمود: انظر الیها فانه اجدر ان یدوم
بینکما: ((قبلا به او نگاه کن که این سبب مى شود مودت و الفت میان شما
پایدار شود)). <۱۲۵> در حدیثى دیگر از امام صادق (علیه السلام ) مى
خوانیم که : در پاسخ این سؤ ال که : ((آیا مرد مى تواند به هنگام تصمیم بر
ازدواج با زنى او را به دقت بنگرد، و به صورت و پشت سر او نگاه کند))؟
فرمود: نعم لا باس ان ینظر الرجل الى المراءة اذا اراد ان یتزوجها، ینظر
الى خلفها و الى وجه ها: ((آرى مانعى ندارد هنگامى که مردى بخواهد با زنى
ازدواج کند به او نگاه کند و به صورت و پشت سر او بنگرد)). <۱۲۶>
البته احادیث در این زمینه فراوان است ، ولى در بعضى از آنها تصریح شده که
نباید در این هنگام نگاه از روى شهوت ، و به قصد لذت بردن باشد. این نیز
روشن است که این حکم مخصوص مواردى است که انسان به راستى مى خواهد در باره
زنى تحقیق کند که اگر شرایط در او جمع بود با او ازدواج کند، اما کسى که
هنوز تصمیم بر ازدواج نگرفته ، تنها به احتمال ازدواج ، یا به عنوان
جستجوگرى ، نمى تواند به زنان نگاه کند. البته بعضى در آیه فوق این احتمال
را داده اند که اشاره به نگاههائى باشد که بى اختیار و تصادفا به زنى مى
افتد، در این صورت آیه دلالتى بر حکم مزبور ندارد و مدرک این حکم تنها
روایات خواهد بود، ولى جمله ((ولو اعجبک حسنهن )): هر چند زیبائى آنها
اعجاب تو را برانگیزد با نگاههاى تصادفى و زود گذر هماهنگ نیست ، بنابراین
دلالتش بر حکم فوق بعید به نظر نمى رسد.
هانیه :
ممنون اعظم جان از پاسخ تون :)