417 . صفحه 417
هفدهم بهمن :
نفیسه :

مىفرماید: «به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) مىچشانیم، شاید باز گردند» (وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).
مسلما «عذاب ادنى» معنى گستردهاى دارد که احتمالاتى را در بر مىگیرد.
از جمله این که منظور مصائب و درد و رنجهاست. یا قحطى و خشکسالى شدید هفت سالهاى که مشرکان در مکّه به آن گرفتار شدند، تا آنجا که مجبور گشتند از لاشه مردارها تغذیه کنند! یا ضربه شدیدى است که بر پیکر آنها در جنگ «بدر» وارد شد.
و اما «عذاب اکبر» به معنى عذاب روز قیامت است که از هر مجازاتى بزرگتر و دردناکتر است.
(آیه 22)- و از آنجا که هرگاه هیچ یک از وسائل بیدار کننده، حتى مجازات الهى سود ندهد راهى جز انتقام پروردگار از این گروه که ظالمترین افرادند وجود ندارد. در این آیه مىفرماید: «چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآورى شده و او از آن روى گردانده است» (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها).
«مسلما ما از این مجرمان بىایمان انتقام خواهیم گرفت» (إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ).
اینها در حقیقت کسانى هستند که نه مواهب و نعمتهاى الهى در آنها مؤثر افتاده، و نه عذاب و بلاى هشدار دهنده او، بنابراین ظالمتر از اینها کسى نیست، و اگر از آنها انتقام گرفته نشود از چه کسى انتقام گرفته شود؟!
(آیه 23)- در اینجا اشاره کوتاه و زودگذرى به داستان «موسى» و «بنى اسرائیل» مىکند تا پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان نخستین را تسلّى و دلدارى دهد.
نخست مىگوید: «ما به موسى، کتاب آسمانى دادیم» (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ).
«و شک نداشته باش که او، آیات الهى را دریافت داشت» (فَلا تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقائِهِ).
«و ما آن (کتاب آسمانى موسى، تورات) را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ).
(آیه 24)- در این آیه به افتخاراتى که نصیب بنى اسرائیل در سایه استقامت و ایمان شد اشاره مىکند، تا درسى براى دیگران باشد، مىفرماید: «و از آنها امامان و پیشوایانى قرار دادیم، که به فرمان ما امر هدایت خلق خدا را بر عهده گرفتند زیرا آنها شکیبائى کردند و به آیات ما یقین داشتند» (وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ).
در اینجا رمز پیروزى و شرط پیشوایى و امامت را دو چیز شمرده: یکى ایمان و یقین به آیات الهى، دیگر صبر و استقامت و شکیبائى.
(آیه 25)- و از آنجا که بنى اسرائیل- همچون سایر امم- بعد از این پیشوایان راستین باز دست به اختلاف زدند راههاى مختلفى را پیمودند و منشأ تفرقه در میان مردم شدند، در این آیه با لحن تهدیدآمیزى مىگوید: «پروردگار تو میان آنها در روز قیامت در مورد اختلافاتى که داشتند داورى مىکند»، و هرکس را به سزاى اعمالش مىرساند (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
آرى! سرچشمه اختلاف همیشه آمیختن «حق» با «هوى و هوسها» است، و از آنجا که قیامت روزى است که هوى و هوسها در آن بىرنگ و محو مىشود.
اینجاست که خداوند با فرمان خود به اختلافات پایان مىدهد، و این یکى دیگر از فلسفههاى معاد است.
(آیه 26)- آیات گذشته با تهدید مجرمان بىایمان آمیخته بود، و این آیه توضیح و تکمیلى بر این تهدید است، مىفرماید: «آیا همین براى هدایت آنها کافى نیست که افراد زیادى از مردمى که در قرون پیش از آنها زندگى داشتند هلاک کردیم و آنها را به کیفر اعمالشان رساندیم»؟ (أَ وَ لَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ).
«اینها در مساکن ویران شده آنان راه مىروند» و آثار آن اقوام نفرین شده را با چشم خود مىبینند (یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ).
لذا در پایان آیه مىافزاید: «در این نشانههائى است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان) آیا نمىشنوند»؟ (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ أَ فَلا یَسْمَعُونَ).
(آیه 27)- در این آیه به یکى از مهمترین نعمتهاى الهى که مایه آبادى همه سرزمینها و وسیله حیات همه موجودات زنده است اشاره مىکند تا روشن شود همان گونه که خداوند قدرت بر ویران ساختن سرزمین تبهکاران دارد، قدرت بر آباد کردن زمینهاى ویران و مرده، و اعطاى همه گونه موهبت را به بندگانش دارد.
مىفرماید: «آیا ندیدند که ما آب را به سوى زمینهاى خشک مىرانیم، و به وسیله آن زراعتهایى مىرویانیم که هم چارپایانشان از آن مىخورند، و هم خودشان تغذیه مىکنند؟ آیا نمىبینند»؟ (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا یُبْصِرُونَ).
(آیه 28)- و از آنجا که آیات گذشته مجرمان را تهدید به انتقام، و مؤمنان را بشارت به امامت و پیشوایى و پیروزى مىداد، در اینجا کفار از روى غرور و نخوت این سؤال را مطرح مىکنند که این وعدهها و وعیدها کى عملى خواهد شد؟
چنانکه قرآن مىفرماید: «آنان مىگویند: اگر راست مىگویید این پیروزى شما کى خواهد بود»؟! (وَ یَقُولُونَ مَتى هذَا الْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
(آیه 29)- قرآن بلافاصله به آنها پاسخ مىگوید و به پیامبر دستور مىدهد:
«بگو: روز پیروزى (فرا مىرسد، اما در آن روز) ایمان آوردن سودى به حال کافران نخواهد داشت، و به آنها هیچ مهلت داده نمىشود»! (قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ).
یعنى اگر منظورتان این است که صدق وعدههاى الهى را که از زبان پیامبر شنیدهاید ببینید و ایمان بیاورید، آن روز دیگر دیر شده است، و ایمان براى شما هیچ فایدهاى ندارد.
(آیه 30)- سرانجام در آخرین آیه با یک تهدید گویا و پرمعنى سخن را پایان داده، مىگوید: اى پیامبر! «اکنون که چنین است از آنها روى بگردان و منتظر باش، آنها نیز منتظرند» (فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ).
حالا که نه بشارت در آنها اثر مىکند و نه انذار، نه اهل منطقند تا با مشاهده آثار الهى در پهنه آفرینش، او را بشناسند و غیر او را پرستش نکنند و نه وجدانى بیدار دارند که از درون جان به نغمه توحید گوش فرا دهند، از آنها روى بگردان. تو منتظر رحمت خدا باش و آنها منتظر عذاب او، که آنها فقط لایق عذابند!
درسهایی از سوره شریفه ی سجده
6-ذلک عالم غیب و الشهاده العزیز الرحیم
7،8-آفرینش حضرت آدم با آفرینش بنی آدم متفاوت است. آفرینش حضرت آدم از خاک بود ولی نسل او از نطفه و آب آفریده شدند.
9-از نشانه های شرافت انسان ،دمیده شدن روح الهی در اوست.
9-توجه به دورانهای پیدایش انسان ،راهی به سوی خودشناسی و خداشناسی و شکرگذاری است.
11-همان خدایی که جانها را میگیرد،روزی با یک اراده همه انسانها را به سوی خود برمیگرداند.
12-سرکشی امروز مجرمان سرافکندگی فردای قیامت را در پیش دارد.
13-پذیرفتن هدایت باید اختیاری باشد و نه اجباری.
14-یاد معاد کلید نجات است و غفلت از آن سرچشمه ی اعمال فاسد.
15-سجده ای ارزش دارد که بدنبالش غرور و تکبر نباشد.
16-مورد انفاق تنها مال نیست بلکه شامل علم و آبرو و دیگر سرمایه های انسانی نیز میشود.
16،17-سحرخیزی ،نماز شب و کمک به محرومان ،بالاترین پاداشها را دارد.
19-ایمان از عمل جدا نیست.
21-رسول خدا (ص)فرمودند:مراد از "العذاب الادنی" مصیبتها،بیماری ها و رنج هایی است که انسان در دنیا به آن گرفتار میشود.
24-یقین و صبر دو شرط لازم برای رهبری است.یعنی رهبر باید به هدف یقین داشته و تا آخرین مرحله مقاوت کند.
25-تمام اختلافات در قیامت فیصله خواهند یافت.
26-اگر گوش شنوا باشد،خرابه های خاموش نیز برایمان پیام دارند.
27-از نظام بارش باران و رویش گیاهان،ساده نگذریم.