۳۴۹ . صفحه ۳۴۹
نهم آذر :
نفیسه:
(آیه 106)- آنها در پاسخ این سؤال اعتراف مىکنند و «مىگویند: (آرى چنین است) پروردگارا! بدبختى ما، بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهى بودیم» (قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا وَ کُنَّا قَوْماً ضالِّینَ).
(آیه 107)- شاید با این اعترافات مىخواهند جلب رحمت پروردگار کنند لذا بلافاصله اضافه مىکنند: «پروردگارا! ما را از این آتش بیرون ببر» و به دنیا بازگردان تا عمل صالح انجام دهیم (رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها).
«هرگاه بار دیگر برنامههاى سابق را تکرار کردیم ما قطعا ستمگریم» و شایسته عفو تو نخواهیم بود (فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ).
آنها این سخن را در حالى مىگویند که گویى از این واقعیت بىخبرند که سراى آخرت دار جزاست نه عمل، و بازگشت به دنیا دیگر امکانپذیر نیست.
(آیه 108)- به همین دلیل با قاطعیت تمام به آنها پاسخ داده مىشود خداوند «مىگوید: دور شوید (و همچنان در دوزخ بمانید، خاموش شوید) و با من سخن مگوئید»! (قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ).
(آیه 109)- سپس دلیل این سخن را چنین بیان مىکند: آیا فراموش کردهاید «که گروهى از بندگانم مىگفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را ببخش و بر ما رحم کن، و تو بهترین رحم کنندگانى»؟! (إِنَّهُ کانَ فَرِیقٌ مِنْ عِبادِی یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ).
(آیه 110)- «اما شما آنها را به باد مسخره گرفتید (و آنقدر در این کار اصرار کردید) تا شما را از یاد من غافل کردند و شما به آنان مىخندیدید» (فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ).
(آیه 111)- «ولى من امروز به خاطر آن صبر و استقامت و پایمردى (در مقابل آن همه استهزا و عدم تزلزل در برنامههاى الهیشان) آنها را پاداش دادم، آنها پیروز و رستگارند» (إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ).
و اما شما ... شما امروز در بدترین حالات و دردناکترین عذاب گرفتارید و کسى به فریادتان نمىرسد و باید هم چنین باشید که مستحق این کیفرید.
(آیه 112)- کوتاهى عمر این جهان: در تعقیب آیات گذشته در اینجا نوعى دیگر از مجازاتهاى روانى دوزخیان که به صورت سرزنشهاى الهى است مطرح شده نخست مىگوید: در آن روز خداوند آنها را مخاطب قرار داده «مىگوید: چند سال در روى زمین توقف (و زندگى) کردید»؟ (قالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ).
(آیه 113)- اما آنها در این مقایسه زندگى دنیا را به قدرى کوتاه مىبینند که «در پاسخ مىگویند: ما تنها به اندازه یک روز، یا (حتى کمتر از آن) به اندازه بعضى از یک روز، در دنیا توقف داشتیم» (قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ).
در حقیقت عمرهاى طولانى در دنیا گویى لحظههاى زود گذرى هستند در برابر زندگى آخرت، که هم نعمتهایش جاویدان است و هم مجازاتهایش نامحدود.
سپس براى تأکید سخن خود، یا براى این که پاسخ دقیقترى گفته باشند، عرض مىکنند: خداوندا! «از آنها که مىتوانند بشمارند بپرس»! (فَسْئَلِ الْعادِّینَ).
(آیه 114)- اینجاست که خداوند به عنوان سرزنش و توبیخ به آنها «مىگوید:
(آرى) شما مقدار کمى (در دنیا) توقف کردید اگر مىدانستید» (قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا لَوْ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
(آیه 115)- در این آیه از راهى دیگر، راهى بسیار مؤثر و آموزنده براى بیدار ساختن این گروه وارد بحث مىشود و مىگوید: «آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریدهایم، و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد»؟! (أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ).
این جمله کوتاه و پرمعنى یکى از زندهترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مىکند، و آن این که اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با این همه تشکیلات و مقدمات و برنامههایى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بىمعنى مىباشد.
(آیه 116)- و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت، سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد در این آیه اضافه مىکند: «پس برتر است خداوندى که فرمانرواى حق است (از این که شما را بىهدف آفریده باشد) معبودى جز او نیست و او پروردگار عرش کریم است»
(فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ).
(آیه 117)- رستگاران و نارستگاران: از آنجا که در آیات گذشته سخن از مسأله «معاد» بود در این آیه اشاره به توحید و نفى هرگونه شرک کرده و بحث «مبدء و معاد» را به این وسیله تکمیل کرده، مىفرماید: «و هر کس با خدا معبود دیگرى را بخواند- و مسلما هیچ دلیلى بر آن نخواهد داشت- حساب او نزد پروردگارش خواهد بود» (وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ).
آرى! مشرکان معاد را با آن دلائل روشن انکار مىکنند اما شرک را با نداشتن هیچ گونه دلیل پذیرا مىشوند.
و در پایان آیه مىفرماید: «یقینا کافران رستگار نخواهند شد» (إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ).
چه جالب است که این سوره با «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» آغاز شد و با «لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ» بحثهایش به پایان مىرسد، و این است دور نماى زندگى مؤمنان و کافران از آغاز تا انجام.
(آیه 118)- در آخرین آیه این سوره شریفه به عنوان یک نتیجه گیرى کلى روى سخن را به پیامبر گرامى صلّى اللّه علیه و آله کرده، مىگوید: «بگو: پروردگارا! مرا ببخش، و مشمول رحمت خود قرار ده و تو بهترین رحم کنندگانى» (وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ).
اکنون که گروهى در بیراهه شرک سرگردانند و جمعى گرفتار ظلم و ستم، تو خود را به خدا بسپار و در پناه لطف و رحمت او قرار ده و از او آمرزش و غفران بطلب.
درسهایی از سوره شریفه مومنون
97-و قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین
116-فتعالی الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم
3-کارها و سخنان مومن باید منطقی و هدفمند باشد و از هرگونه کار لغو و بیهوده دوری نماید.
12،13،14-خودشناسی مقدمه خداشناسی است.
18-ارزش نعمتهای الهی وقتی روشن میشود که برای مدتی کوتاه آنها را از دست بدهیم.چنانکه کاهش نزولات آسمانی، موجب خشکسالی و قحطی میشود و در این مورد کاری از دست بشر ساخته نیست.
51-لازمه توفیق عمل صالح،تغذیه حلال است.لقمه حرام انسان را از کار نیک باز میدارد.
55،56-به مال و فرزند و امکانات خود مغرور نشویم که هیچکدام عامل نجات و رستگاری انسان نیست.
61-اهل دنیا،در جمع مال و ثروت با یکدیگر مسابقه میدهند ولی اهل ایمان در انجام کارهای نیک و خیررسانی به مردم بر یکدیگر سبقت میگیرند.
62-معیار خداوند در تکالیف دینی و کیفر و پاداش اخروی ظرفیتهای عقلی،جسمی و مالی انسانهاست.
71-افراد بسیاری از مردم دوست دارند دستورات دین مطابق با امیال و خواسته های آنها باشد.در حالیکه دین تابع حق و حقیقت است نه هوی وهوس افراد.
76-کافران خودسر ولجوج نه با لطف و رحمت الهی هدایت می یابند و نه با قهر و عذاب دنیوی از خواب غفلت بیدار میشوند.
84تا89-در بحث با منکران از آنچه به آن اقرار دارند و می پذیرند،برای اثبات سخن خود بهره بگیریم.
95-از اینکه عاقبت کفار را به چشم خود نمی بینیم در قدرت خداوند شک نکنیم.
96-بهترین شیوه دعوت مخالفان،سخن منطقی و رفتار پسندیده ،در برابر سخنان نابجا و رفتارهای ناپسند آنهاست.
97،98-وقتی پیامبران معصوم باید از خطر وسوسه های شیطانی به خدا پناه ببرند،تکلیف ما انسانهای معمولی و جایزالخطا روشن است.
100-ضایع کردن عمر،سبب حسرت در هنگام مرگ است و بهترین توشه برای عالم پس از مرگ ،عمل صالح است.
101-رضای خدا را بر رضایت دیگران،حتی نزدیکان ترجیح دهیم،زیرا در قیامت هیچ کس جز خدا به کار ما نمی آید.
102،103-بزرگترین خسارت ،هدر دادن سرمایه عمر و استعدادهای انسانی است،نه زیانهای مالی و اقتصادی.
107-تا در دنیا هستیم و فرصت باقی است کاری کنیم تا در قیامت اندوه و حسرت ما کمتر باشد.
109-لازمه ایمان ، استغفار از گناهان و طلب آمرزش از خداوند است.زیرا مومن همواره خود را در پیشگاه الهی مقصر می بیند .
111-رستگاری در آخرت ،در سایه صبر و پایداری حاصل میشود.
114-دنیا مانند پلی است که در یک روز یا قسمتی از روز از آن عبور میکنیم.مراقب باشیم که مناظر زیبای اطراف پل ما را از توجه به آن سوی -که زندگی ابدی در آخرت است -باز ندارد.
115-مقصود نهایی از آفرینش انسان در جهان آخرت حاصل می شود و تصور دنیای بدون آخرت تصوری ناقص و مبهم از انسان است.
118-وقل رب اغفر و ارحم و انت خیرالراحمین