534 . صفحه 534
سیزدهم خرداد :
نفیسه :
(آیه 68)-در چند آیه قبل از دو بهشتی با برخی از اوصاف آن سخن به میان آمده ،حال این آیه درباره میوههاى این دو بهشت چنین مىگوید: «در آنها میوههاى فراوان و درخت خرما و انار است» (فِیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ).
(آیه 69)- باز همان سؤال را تکرار کرده، مىفرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 70)- باز هم همسران بهشتى! در ادامه شرح نعمتهاى دو بهشتى که در آیات سابق آمده است در اینجا نیز به قسمتهاى دیگرى از این مواهب اشاره شده است.
نخست مىفرماید: «و در آن باغهاى بهشتى زنانى نیکو خلق و زیبایند» (فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ). زنانى که جمع میان «حسن سیرت» و «حسن صورت» کردهاند.
در روایاتى که در تفسیر این آیه وارد شده صفات نیک بسیارى براى همسران بهشتى شمرده شده که مىتواند اشارهاى به صفات عالى زنان دنیا نیز باشد، و الگوئى براى همه زنان محسوب شود، از جمله خوش زبان بودن، نظافت و پاکى، آزار نرسانیدن، نظرى به بیگانگان نداشتن و مانند آن.
(آیه 71)- و به دنبال ذکر این نعمت باز مىافزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 72)- سپس در ادامه توصیف این زنان بهشتى اضافه مىکند: «حوریانى که در خیمههاى بهشتى مستورند» (حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ).
«حور» جمع «حوراء» و «احور» به کسى مىگویند که سیاهى چشمش کاملا مشکى و سفیدى آن کاملا شفاف است، و گاه به زنان سفید چهره نیز اطلاق شده است.
(آیه 73)- و بار دیگر همان سؤال پر معنى را تکرار کرده، مىگوید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 74)- این آیه توصیف دیگرى است درباره حوریان بهشتى، مىفرماید:
«هیچ، جن و انس پیش از این با آنها تماس نگرفته» و دوشیزهاند (لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ).
البته چنانکه از آیات دیگر قرآن استفاده مىشود زنان و مردانى که در این دنیا همسر یکدیگرند هرگاه هر دو با ایمان و بهشتى باشند در آنجا به هم ملحق مىشوند، و با هم در بهترین شرائط و حالات زندگى مىکنند.
و حتى از روایات استفاده مىشود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحى که در این جهان انجام دادهاند.
(آیه 75)- سپس مىافزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 76)- در آخرین توصیفى که در این آیات از نعمتهاى بهشتى کرده، مىگوید: «این در حالى است که بهشتیان بر تختهائى تکیه زدهاند که با بهترین و زیباترین پارچههاى سبز رنگ پوشانده شده است» (مُتَّکِئِینَ عَلى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِیٍّ حِسانٍ).
(آیه 77)- سپس براى آخرین بار (و سى و یکمین مرتبه) این سؤال را از انس و جن و از تمام افراد مىکند: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟
(فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
نعمتهاى معنوى، یا نعمتهاى مادى، نعمتهاى این جهان، یا نعمتهاى بهشتى؟ نعمتهائى که سر تا پاى وجود شما را فرا گرفته و دائما غرق در آنید، و گاه بر اثر غرور و غفلت همه آنها را به دست فراموشى مىسپرید، و از بخشنده این همه نعمتها و کسى که در انتظار نعمتهایش در آینده هستید غافل مىشوید؟
کدامیک را منکرید؟
(آیه 78)- و در آخرین آیه این سوره مىفرماید: «پر برکت و زوال ناپذیر است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو» (تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ).
این تعبیر به خاطر آن است که در این سوره انواع نعمتهاى الهى، در زمین و آسمان، در خلقت بشر، و در دنیا و آخرت آمده است، و از آنجا که اینها همه از وجود پر برکت پروردگار افاضه مىشود، مناسبترین تعبیر همان است که در این آیه آمده است.
جالب این که این سوره با نام خداوند «رحمن» آغاز شد، و با نام پروردگار ذو الجلال و الاکرام پایان مىگیرد، و هر دو هماهنگ با مجموعه محتواى سوره است.
سوره واقعه پنجاه و ششمین سوره قران میباشد.
این سوره «در مکّه» نازل شده و داراى 96 آیه است.
محتواى سوره:
در «تاریخ القرآن» از «ابن ندیم» نقل شده که سوره «واقعه» چهل و چهارمین سورهاى است که بر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نازل شده قبل از آن سوره «طه» و بعد از آن «شعرا» بوده است.
این سوره- همان گونه که از لحن آن پیداست، و مفسران نیز تصریح کردهاند- در مکّه نازل شده است، هر چند بعضى گفتهاند آیه 81 و 82 در مدینه نازل گردیده، ولى دلیلى براى این گفته در دست نیست، و نشانهاى در آیات مزبور بر این ادعا وجود ندارد.
سوره واقعه چنانکه از نامش پیداست از قیامت و ویژگیهاى آن سخن مىگوید، و این معنى در تمام آیات 96 گانه سوره مسأله اصلى است، اما از یک نظر مىتوان محتواى سوره را در هشت بخش خلاصه کرد:
1- آغاز ظهور قیامت و حوادث سخت و وحشتناک مقارن آن.
2- گروه بندى انسانها در آن روز و تقسیم آنها به «اصحاب الیمین»، «اصحاب الشمال» و «مقربین».
3- بحث مشروحى از مقامات «مقربین» و انواع پاداشهاى آنها در بهشت.
4- بحث مشروحى درباره «اصحاب الیمین» و انواع مواهب الهى بر آنها.
5- بحثى درباره «اصحاب الشمال» و مجازاتهاى دردناک آنها در دوزخ.
6- ذکر دلائل مختلفى پیرامون مسأله معاد از طریق بیان قدرت خداوند، و خلقت انسان از نطفه ناچیز، و تجلّى حیات در گیاهان، و نزول باران.
7- ترسیمى از حالت احتضار و انتقال از این جهان به جهان دیگر.
8- نظر اجمالى دیگرى روى پاداش و کیفر مؤمنان و کافران.
فضیلت تلاوت سوره:
درباره تلاوت این سوره روایات زیادى در منابع اسلامى ذکر شده است، از جمله در حدیثى از رسول خدا مىخوانیم: «کسى که سوره واقعه را بخواند نوشته مىشود که این فرد از غافلان نیست». چرا که آیات سوره آن قدر تکان دهنده و بیدار کننده است که جائى براى غفلت انسان باقى نمىگذارد.
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم «هر کس سوره واقعه را در هر شب جمعه بخواند خداوند او را دوست دارد و او را نزد همه مردم محبوب مىکند، و هرگز در دنیا ناراحتى نمىبیند، و فقر و فاقه و آفتى از آفات دنیا دامنگیرش نمىشود، و از دوستان امیرمؤمنان على علیه السّلام خواهد بود».
روشن است که تنها نمىتوان با لقلقه زبان این همه برکات را در اختیار گرفت، بلکه باید به دنبال تلاوت، فکر و اندیشه، و به دنبال آن حرکت و عمل باشد.
(آیه 1)- واقعه عظیم! مسائل مربوط به قیامت در قرآن مجید معمولا با ذکر حوادث عظیم و انقلابى و کوبنده در آغاز آن توأم است، و این در بسیارى از سورههاى قرآن که بحث از قیامت مىکند کاملا به چشم مىخورد در سوره واقعه که بر محور معاد دور مىزند نیز همین معنى کاملا در نخستین آیاتش مشهود است.
در آغاز مىفرماید: «هنگامى که واقعه عظیم (قیامت) واقع شود» (إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ).
(آیه 2)- «هیچ کس نمىتواند آن را انکار کند» (لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَةٌ).
چرا که حوادث پیش از آن به قدرى عظیم و شدید است که آثار آن در تمام ذرات جهان آشکار مىشود.
(آیه 3)- به هر حال رستاخیز نه تنها با دگرگونى کائنات توأم است بلکه انسانها هم دگرگون مىشوند همان گونه که در آیه مورد بحث مىفرماید: گروهى را پائین مىآورد و گروهى را بالا مىبرد»! (خافِضَةٌ رافِعَةٌ).
مستکبران گردنکش و ظالمان صدرنشین سقوط مىکنند، و مستضعفان مؤمن و صالح بر اوج قلّه افتخار قرار مىگیرند، گروهى در قعر جهنم سقوط مىکنند، و گروه دیگرى در اعلا علیین بهشت جاى مىگیرند، و این است خاصیت یک انقلاب بزرگ و گسترده الهى! و لذا در روایتى از امام على بن الحسین علیه السّلام مىخوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: «رستاخیز خافضه است چرا که به خدا سوگند دشمنان خدا را در آتش ساقط مىکند، و واقعه است چرا که به خدا سوگند اولیاء اللّه را به بهشت بالا مىبرد.»
(آیه 4)- سپس به توصیف بیشترى در این زمینه پرداخته مىگوید: «در آن هنگام که زمین به شدت به لرزه در مىآید» (إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا).
(آیه 5)- این زلزله به قدرى عظیم و شدید است که «کوهها درهم کوبیده مىشود» (وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا).
(آیه 6)- «و به صورت غبار پراکنده در مىآید» (فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا).
اکنون باید اندیشید که آن زلزله و انفجار تا چه حد سنگین است که مىتواند کوههاى عظیم را که در صلابت و استحکام ضرب المثل است آن چنان متلاشى کند که تبدیل به غبار پراکنده کند، و فریادى که از این انفجار عظیم بر مىخیزد از آن هم وحشتناکتر است.
(آیه 7)- بعد از بیان وقوع این واقعه عظیم و رستاخیز بزرگ به چگونگى حال مردم در آن روز پرداخته، و قبل از هر چیز آنها را به سه گروه تقسیم کرده، مىگوید: «و شما (در آن روز) سه گروه خواهید بود» (وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً).
(آیه 8)- در مورد دسته اول مىفرماید: « (نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند) چه سعادتمندان و خجستگانى»! (فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ).
منظور از «أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ» کسانى هستند که نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند و این امر در قیامت رمز و نشانهاى براى مؤمنان نیکوکار و سعادتمند و اهل نجات است، چنانکه بارها در آیات قرآن به آن اشاره شده.
تعبیر به «ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ» (چه گروه سعادتمندى؟) براى بیان این حقیقت است که حد و نهایتى براى خوشبختى و سعادت آنها متصور نیست.
(آیه 9)- سپس به ذکر گروه دوم پرداخته، مىافزاید: «گروه دیگر شقاوتمندان و شومانند چه شقاوتمندان و شومانى» (وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ).
گروهى بدبخت و تیره روز و بیچاره و بینوا که نامههاى اعمالشان را به دست چپشان مىدهند که خود نشانه و رمزى است براى تیره بختى و جرم و جنایت آنها.
تعبیر به «ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» نیز در اینجا نهایت بدبختى و شقاوت آنها را منعکس مىسازد.
(آیه 10)- سرانجام گروه سوم را چنین توصیف مىکند: «و پیشگامان، پیشگامند» (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ).
«سابقون» کسانى هستند که نه تنها در ایمان پیشگامند، که در اعمال خیر و صفات و اخلاق انسانى نیز پیشقدمند، آنها «اسوه» و «قدوه» مردمند، و امام و پیشواى خلقند، و به همین دلیل مقربان درگاه خداوند بزرگند.
و اگر در روایات اسلامى گاه «سابقون» به چهار نفر «هابیل» و «مؤمن آل فرعون» و «حبیب نجار» که هر کدام در امت خود پیشگام بودند، و همچنین امیر مؤمنان علىّ بن ابی طالب علیه السّلام که نخستین مسلمان از مردان بود تفسیر شده، در حقیقت بیان مصداقهاى روشن آن است، و به معنى محدود ساختن مفهوم آیه نیست.
(آیه 11)- «آنها مقربانند» (أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ).
(آیه 12)- سپس در یک جمله کوتاه مقام والاى مقربان را روشن ساخته، مىگوید: مقربان «در باغهاى پر نعمت بهشت» جاى دارند (فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ).تعبیر «جَنَّاتِ النَّعِیمِ» انواع نعمتهاى مادى و معنوى بهشت را شامل مىشود.
(آیه 13)- این آیه به چگونگى تقسیم نفرات آنها در امم گذشته و این امت اشاره کرده، مىگوید:«گروه زیادى (از آنها) از امتهاى نخستینند» (ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ).
(آیه 14)- «و (گروه) اندکى از امت آخرین» (وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ).
طبق دو آیه فوق گروه زیادى از مقربان از امتهاى پیشینند، و تنها کمى از آنها از امت محمّد صلّى اللّه علیه و آله مىباشند.
(آیه 15)- نعمتهاى بهشتى که در انتظار مقربان است! در اینجا انواع نعمتهاى بهشتى را که نصیب گروه سوم یعنى مقربان مىشود بازگو مىکند، نعمتهائى که هر یک از دیگرى دل انگیزتر و روح پرورتر است، نعمتهائى که مىتوان آنها را در هفت بخش خلاصه کرد.
نخست مىفرماید: آنها «بر تختهائى که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند» (عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ).
(آیه 16)- «در حالى که بر آن تکیه زده و رو به روى یکدیگرند» و مجلسى پر از انس و سرور دارند (مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ).
در قرآن مجید کرارا از تختهاى بهشتى و مجالس دسته جمعى بهشتیان توصیفهاى جالبى شده که نشان مىدهد یکى از مهمترین لذات آنها همین جلسات انس و انجمنهاى دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چیست؟
کسى به درستى نمىداند.