قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۲ ب.ظ

534 . صفحه 534



سیزدهم خرداد : 


نفیسه : 



(آیه 68)-در چند آیه قبل از دو بهشتی با برخی از اوصاف آن سخن به میان آمده ،حال این آیه درباره میوه‏هاى این دو بهشت چنین مى‏گوید: «در آنها میوه‏هاى فراوان و درخت خرما و انار است» (فِیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ).



(آیه 69)- باز همان سؤال را تکرار کرده، مى‏فرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).



(آیه 70)- باز هم همسران بهشتى! در ادامه شرح نعمتهاى دو بهشتى که در آیات سابق آمده است در اینجا نیز به قسمتهاى دیگرى از این مواهب اشاره شده است.

نخست مى‏فرماید: «و در آن باغهاى بهشتى زنانى نیکو خلق و زیبایند» (فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ). زنانى که جمع میان «حسن سیرت» و «حسن صورت» کرده‏اند.

در روایاتى که در تفسیر این آیه وارد شده صفات نیک بسیارى براى همسران بهشتى شمرده شده که مى‏تواند اشاره‏اى به صفات عالى زنان دنیا نیز باشد، و الگوئى براى همه زنان محسوب شود، از جمله خوش زبان بودن، نظافت و پاکى، آزار نرسانیدن، نظرى به بیگانگان نداشتن و مانند آن.



(آیه 71)- و به دنبال ذکر این نعمت باز مى‏افزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).



(آیه 72)- سپس در ادامه توصیف این زنان بهشتى اضافه مى‏کند: «حوریانى که در خیمه‏هاى بهشتى مستورند» (حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ).

«حور» جمع «حوراء» و «احور» به کسى مى‏گویند که سیاهى چشمش کاملا مشکى و سفیدى آن کاملا شفاف است، و گاه به زنان سفید چهره نیز اطلاق شده است.


(آیه 73)- و بار دیگر همان سؤال پر معنى را تکرار کرده، مى‏گوید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 74)- این آیه توصیف دیگرى است درباره حوریان بهشتى، مى‏فرماید:

«هیچ، جن و انس پیش از این با آنها تماس نگرفته» و دوشیزه‏اند (لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ).

البته چنانکه از آیات دیگر قرآن استفاده مى‏شود زنان و مردانى که در این دنیا همسر یکدیگرند هرگاه هر دو با ایمان و بهشتى باشند در آنجا به هم ملحق مى‏شوند، و با هم در بهترین شرائط و حالات زندگى مى‏کنند.

و حتى از روایات استفاده مى‏شود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحى که در این جهان انجام داده‏اند.


(آیه 75)- سپس مى‏افزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 76)- در آخرین توصیفى که در این آیات از نعمتهاى بهشتى کرده، مى‏گوید: «این در حالى است که بهشتیان بر تختهائى تکیه زده‏اند که با بهترین و زیباترین پارچه‏هاى سبز رنگ پوشانده شده است» (مُتَّکِئِینَ عَلى‏ رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِیٍّ حِسانٍ).


(آیه 77)- سپس براى آخرین بار (و سى و یکمین مرتبه) این سؤال را از انس و جن و از تمام افراد مى‏کند: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟

 (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).

نعمتهاى معنوى، یا نعمتهاى مادى، نعمتهاى این جهان، یا نعمتهاى بهشتى؟ نعمتهائى که سر تا پاى وجود شما را فرا گرفته و دائما غرق در آنید، و گاه بر اثر غرور و غفلت همه آنها را به دست فراموشى مى‏سپرید، و از بخشنده این همه نعمتها و کسى که در انتظار نعمتهایش در آینده هستید غافل مى‏شوید؟

کدامیک را منکرید؟


(آیه 78)- و در آخرین آیه این سوره مى‏فرماید: «پر برکت و زوال ناپذیر است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو» (تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ).

این تعبیر به خاطر آن است که در این سوره انواع نعمتهاى الهى، در زمین و آسمان، در خلقت بشر، و در دنیا و آخرت آمده است، و از آنجا که اینها همه از وجود پر برکت پروردگار افاضه مى‏شود، مناسبترین تعبیر همان است که در این آیه آمده است.

جالب این که این سوره با نام خداوند «رحمن» آغاز شد، و با نام پروردگار ذو الجلال و الاکرام پایان مى‏گیرد، و هر دو هماهنگ با مجموعه محتواى سوره است.




سوره واقعه پنجاه و ششمین سوره قران میباشد.

این سوره «در مکّه» نازل شده و داراى 96 آیه است.‏

محتواى سوره:

در «تاریخ القرآن» از «ابن ندیم» نقل شده که سوره «واقعه» چهل و چهارمین سوره‏اى است که بر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نازل شده قبل از آن سوره «طه» و بعد از آن «شعرا» بوده است.

این سوره- همان گونه که از لحن آن پیداست، و مفسران نیز تصریح کرده‏اند- در مکّه نازل شده است، هر چند بعضى گفته‏اند آیه 81 و 82 در مدینه نازل گردیده، ولى دلیلى براى این گفته در دست نیست، و نشانه‏اى در آیات مزبور بر این ادعا وجود ندارد.

سوره واقعه چنانکه از نامش پیداست از قیامت و ویژگیهاى آن سخن مى‏گوید، و این معنى در تمام آیات 96 گانه سوره مسأله اصلى است، اما از یک نظر مى‏توان محتواى سوره را در هشت بخش خلاصه کرد:

1- آغاز ظهور قیامت و حوادث سخت و وحشتناک مقارن آن.

2- گروه بندى انسانها در آن روز و تقسیم آنها به «اصحاب الیمین»، «اصحاب الشمال» و «مقربین».

3- بحث مشروحى از مقامات «مقربین» و انواع پاداشهاى آنها در بهشت.

4- بحث مشروحى درباره «اصحاب الیمین» و انواع مواهب الهى بر آنها.

5- بحثى درباره «اصحاب الشمال» و مجازاتهاى دردناک آنها در دوزخ.

6- ذکر دلائل مختلفى پیرامون مسأله معاد از طریق بیان قدرت خداوند، و خلقت انسان از نطفه ناچیز، و تجلّى حیات در گیاهان، و نزول باران.

7- ترسیمى از حالت احتضار و انتقال از این جهان به جهان دیگر.

8- نظر اجمالى دیگرى روى پاداش و کیفر مؤمنان و کافران.

فضیلت تلاوت سوره:

درباره تلاوت این سوره روایات زیادى در منابع اسلامى ذکر شده است، از جمله در حدیثى از رسول خدا مى‏خوانیم: «کسى که سوره واقعه را بخواند نوشته مى‏شود که این فرد از غافلان نیست». چرا که آیات سوره آن قدر تکان دهنده و بیدار کننده است که جائى براى غفلت انسان باقى نمى‏گذارد.

در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم «هر کس سوره واقعه را در هر شب جمعه بخواند خداوند او را دوست دارد و او را نزد همه مردم محبوب مى‏کند، و هرگز در دنیا ناراحتى نمى‏بیند، و فقر و فاقه و آفتى از آفات دنیا دامنگیرش نمى‏شود، و از دوستان امیرمؤمنان على علیه السّلام خواهد بود».

روشن است که تنها نمى‏توان با لقلقه زبان این همه برکات را در اختیار گرفت، بلکه باید به دنبال تلاوت، فکر و اندیشه، و به دنبال آن حرکت و عمل باشد.


(آیه 1)- واقعه عظیم! مسائل مربوط به قیامت در قرآن مجید معمولا با ذکر حوادث عظیم و انقلابى و کوبنده در آغاز آن توأم است، و این در بسیارى از سوره‏هاى قرآن که بحث از قیامت مى‏کند کاملا به چشم مى‏خورد در سوره واقعه که بر محور معاد دور مى‏زند نیز همین معنى کاملا در نخستین آیاتش مشهود است.

در آغاز مى‏فرماید: «هنگامى که واقعه عظیم (قیامت) واقع شود» (إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ).


(آیه 2)- «هیچ کس نمى‏تواند آن را انکار کند» (لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَةٌ).

چرا که حوادث پیش از آن به قدرى عظیم و شدید است که آثار آن در تمام ذرات جهان آشکار مى‏شود.


(آیه 3)- به هر حال رستاخیز نه تنها با دگرگونى کائنات توأم است بلکه انسانها هم دگرگون مى‏شوند همان گونه که در آیه مورد بحث مى‏فرماید: گروهى را پائین مى‏آورد و گروهى را بالا مى‏برد»! (خافِضَةٌ رافِعَةٌ).

مستکبران گردنکش و ظالمان صدرنشین سقوط مى‏کنند، و مستضعفان مؤمن و صالح بر اوج قلّه افتخار قرار مى‏گیرند، گروهى در قعر جهنم سقوط مى‏کنند، و گروه دیگرى در اعلا علیین بهشت جاى مى‏گیرند، و این است خاصیت یک انقلاب بزرگ و گسترده الهى! و لذا در روایتى از امام على بن الحسین علیه السّلام مى‏خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: «رستاخیز خافضه است چرا که به خدا سوگند دشمنان خدا را در آتش ساقط مى‏کند، و واقعه است چرا که به خدا سوگند اولیاء اللّه را به بهشت بالا مى‏برد.»


(آیه 4)- سپس به توصیف بیشترى در این زمینه پرداخته مى‏گوید: «در آن هنگام که زمین به شدت به لرزه در مى‏آید» (إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا).


(آیه 5)- این زلزله به قدرى عظیم و شدید است که «کوهها درهم کوبیده مى‏شود» (وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا).


(آیه 6)- «و به صورت غبار پراکنده در مى‏آید» (فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا).

اکنون باید اندیشید که آن زلزله و انفجار تا چه حد سنگین است که مى‏تواند کوههاى عظیم را که در صلابت و استحکام ضرب المثل است آن چنان متلاشى کند که تبدیل به غبار پراکنده کند، و فریادى که از این انفجار عظیم بر مى‏خیزد از آن هم وحشتناک‏تر است.


(آیه 7)- بعد از بیان وقوع این واقعه عظیم و رستاخیز بزرگ به چگونگى حال مردم در آن روز پرداخته، و قبل از هر چیز آنها را به سه گروه تقسیم کرده، مى‏گوید: «و شما (در آن روز) سه گروه خواهید بود» (وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً).


(آیه 8)- در مورد دسته اول مى‏فرماید: « (نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند) چه سعادتمندان و خجستگانى»! (فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ).

منظور از «أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ» کسانى هستند که نامه اعمالشان را به دست راستشان مى‏دهند و این امر در قیامت رمز و نشانه‏اى براى مؤمنان نیکوکار و سعادتمند و اهل نجات است، چنانکه بارها در آیات قرآن به آن اشاره شده.

تعبیر به «ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ» (چه گروه سعادتمندى؟) براى بیان این حقیقت است که حد و نهایتى براى خوشبختى و سعادت آنها متصور نیست.



(آیه 9)- سپس به ذکر گروه دوم پرداخته، مى‏افزاید: «گروه دیگر شقاوتمندان و شومانند چه شقاوتمندان و شومانى» (وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ).

گروهى بدبخت و تیره روز و بیچاره و بینوا که نامه‏هاى اعمالشان را به دست چپشان مى‏دهند که خود نشانه و رمزى است براى تیره بختى و جرم و جنایت آنها.

تعبیر به «ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» نیز در اینجا نهایت بدبختى و شقاوت آنها را منعکس مى‏سازد.



(آیه 10)- سرانجام گروه سوم را چنین توصیف مى‏کند: «و پیشگامان، پیشگامند» (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ).

«سابقون» کسانى هستند که نه تنها در ایمان پیشگامند، که در اعمال خیر و صفات و اخلاق انسانى نیز پیشقدمند، آنها «اسوه» و «قدوه» مردمند، و امام و پیشواى خلقند، و به همین دلیل مقربان درگاه خداوند بزرگند.

و اگر در روایات اسلامى گاه «سابقون» به چهار نفر «هابیل» و «مؤمن آل فرعون» و «حبیب نجار» که هر کدام در امت خود پیشگام بودند، و همچنین امیر مؤمنان علىّ بن ابی طالب علیه السّلام که نخستین مسلمان از مردان بود تفسیر شده، در حقیقت بیان مصداقهاى روشن آن است، و به معنى محدود ساختن مفهوم آیه نیست.



(آیه 11)- «آنها مقربانند» (أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ).




(آیه 12)- سپس در یک جمله کوتاه مقام والاى مقربان را روشن ساخته، مى‏گوید: مقربان «در باغهاى پر نعمت بهشت» جاى دارند (فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ).تعبیر «جَنَّاتِ النَّعِیمِ» انواع نعمتهاى مادى و معنوى بهشت را شامل مى‏شود.



(آیه 13)- این آیه به چگونگى تقسیم نفرات آنها در امم گذشته و این امت اشاره کرده، مى‏گوید:«گروه زیادى (از آنها) از امتهاى نخستینند» (ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ).



(آیه 14)- «و (گروه) اندکى از امت آخرین» (وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ).

طبق دو آیه فوق گروه زیادى از مقربان از امتهاى پیشینند، و تنها کمى از آنها از امت محمّد صلّى اللّه علیه و آله مى‏باشند.



(آیه 15)- نعمتهاى بهشتى که در انتظار مقربان است! در اینجا انواع نعمتهاى بهشتى را که نصیب گروه سوم یعنى مقربان مى‏شود بازگو مى‏کند، نعمتهائى که هر یک از دیگرى دل انگیزتر و روح پرورتر است، نعمتهائى که مى‏توان آنها را در هفت بخش خلاصه کرد.

نخست مى‏فرماید: آنها «بر تختهائى که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند» (عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ).



(آیه 16)- «در حالى که بر آن تکیه زده و رو به روى یکدیگرند» و مجلسى پر از انس و سرور دارند (مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ).

در قرآن مجید کرارا از تختهاى بهشتى و مجالس دسته جمعى بهشتیان توصیفهاى جالبى شده که نشان مى‏دهد یکى از مهمترین لذات آنها همین جلسات انس و انجمنهاى دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چیست؟

کسى به درستى نمى‏داند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی