قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۲ ب.ظ

532 . صفحه 532



یازدهم خرداد : 


نفیسه : 


(آیه 17)- در این آیه به بیان یکى دیگر از نعمتهاى الهى پرداخته، مى‏گوید: «او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است» (رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ).

درست است که خورشید در هر روزى از ایام سال از نقطه‏اى طلوع و در نقطه‏اى غروب مى‏کند، و به این ترتیب به تعداد روزهاى سال مشرق و مغرب دارد، ولى با توجه به حداکثر «میل شمالى» آفتاب، و «میل جنوبى» آن، در حقیقت دو مشرق و دو مغرب دارد، و بقیه در میان این دو مى‏باشد.

این نظام که مبدأ پیدایش فصول چهارگانه سال با برکات فراوانى است در حقیقت تأکید و تکمیلى است براى آنچه در آیات قبل آمده، آنجا که سخن از حساب سیر خورشید و ماه در میان است، و همچنین سخن از وجود میزان در آفرینش آسمانها، و در مجموع هم بیانگر نظام دقیق آفرینش و حرکت زمین و ماه و خورشید مى‏باشد، و هم اشاره‏اى است به نعمتها و برکاتى که از این رهگذر عاید انسان مى‏شود.


(آیه 18)- به هر حال بعد از ذکر این نعمت باز جن و انس را مخاطب ساخته، مى‏گوید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 19)- دریاها با ذخائر گرانبهایشان! در ادامه شرح نعمتهاى پروردگار سخن از دریاها به میان مى‏آورد، اما نه همه دریاها بلکه کیفیت خاصى در پاره‏اى از دریاها که هم پدیده‏اى است عجیب و نشانه‏اى است از قدرت بى‏پایان حق، و هم وسیله‏اى است براى پدید آمدن بعضى از متاعهاى مورد استفاده انسانها.

مى‏فرماید: «دو دریاى مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد در حالى که با هم تماس دارند» (مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ).


(آیه 20)- در میان آن دو، برزخى است که یکى بر دیگرى غلبه نمى‏کند» و به هم نمى‏آمیزند (بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ).

منظور از این دو دریا به گواهى آیه 53 سوره فرقان دو دریاى آب «شیرین» و «شور» است، آنجا که مى‏فرماید: «او کسى است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکى گوارا و شیرین است و دیگرى شور و تلخ، و در میان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند».

رودخانه‏هاى عظیم آب شیرین هنگامى که به دریاها و اقیانوسها مى‏ریزند معمولا دریائى از آب شیرین در کنار ساحل تشکیل مى‏دهند آب شور را به عقب مى‏رانند و عجب این که تا مدت زیادى این دو آب شیرین و شور به خاطر تفاوت درجه غلظت به هم آمیخته نمى‏شوند و هزاران کیلومتر راه را به همان صورت مى‏پیمایند.


(آیه 21)- بار دیگر بندگان را مخاطب ساخته و در برابر این نعمتها از آنها سؤال کرده، مى‏فرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 22)- سپس در ادامه همین سخن مى‏افزاید: «از آن دو (دریا) لؤلؤ و مرجان خارج مى‏شود»! (یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ).


(آیه 23)- «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).

«لؤلؤ» مروارید دانه شفاف و قیمتى است که در درون صدف در اعماق دریاها پرورش مى‏یابد، و هر قدر درشت‏تر باشد گرانبهاتر است.

و «مرجان» موجود زنده‏اى است شبیه شاخه کوچک درخت که در اعماق دریاها مى‏روید، و تا مدتها دانشمندان آن را نوعى «گیاه» مى‏پنداشتند، ولى بعدا روشن شد که نوعى حیوان است.

بهترین نوع مرجان زینتى «مرجان سرخ رنگ» است و هر قدر سرختر باشد قیمتى‏تر است.


(آیه 24)- باز در ادامه همین بخش از نعمتها به مسأله کشتیها که در حقیقت بزرگترین و مهمترین وسیله حمل و نقل بشر در گذشته و حال بوده است اشاره کرده، مى‏فرماید: «و براى اوست کشتیهاى ساخته شده که در دریا به حرکت در مى‏آیند و همچون کوهى هستند»! (وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ).

جالب این که در عین تعبیر به «منشئات» که حکایت از مصنوع بودن کشتى به وسیله انسان مى‏کند مى‏فرماید «و له» (از براى خداست) اشاره به این که مخترعان و سازندگان کشتى از خواص خداداد که در مصالح مختلفى که در کشتیها به کار مى‏رود استفاده مى‏کنند همچنین از خاصیت سیّال بودن آب دریاها، و نیروى وزش بادها بهره مى‏گیرند، و خداست که در آن مواد، و در دریا و باد این خواص و آثار را آفریده.


(آیه 26)- ما همه فانى و بقا بس تو را است! باز در ادامه شرح نعمتهاى الهى در اینجا مى‏افزاید: «همه کسانى که روى آن [- زمین‏] هستند فانى مى‏شوند» (کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ).

اما چگونه «مسأله فنا» مى‏تواند در زمره نعمتهاى الهى قرار گیرد؟ ممکن است از این نظر باشد که این فنا به معنى فناى مطلق نیست، بلکه دریچه‏اى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است که شرط وصول به سراى جاویدان عبور از آن است.

و یا از این نظر که ذکر نعمتهاى فراوان گذشته ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنیا و انواع خوردنیها و نوشیدنیها و لؤلؤ و مرجان و مرکبهاى را هوارش گردد، لذا یادآورى مى‏کند که این دنیا جاى بقا نیست، و این تذکر خود نعمتى است بزرگ.


(آیه 25)- و بار دیگر این سؤال پر معنى را تکرار کرده، مى‏فرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 26)- ما همه فانى و بقا بس تو را است! باز در ادامه شرح نعمتهاى الهى در اینجا مى‏افزاید: «همه کسانى که روى آن [- زمین‏] هستند فانى مى‏شوند» (کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ).

اما چگونه «مسأله فنا» مى‏تواند در زمره نعمتهاى الهى قرار گیرد؟ ممکن است از این نظر باشد که این فنا به معنى فناى مطلق نیست، بلکه دریچه‏اى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است که شرط وصول به سراى جاویدان عبور از آن است.

و یا از این نظر که ذکر نعمتهاى فراوان گذشته ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنیا و انواع خوردنیها و نوشیدنیها و لؤلؤ و مرجان و مرکبهاى را هوارش گردد، لذا یادآورى مى‏کند که این دنیا جاى بقا نیست، و این تذکر خود نعمتى است بزرگ.


(آیه 27)- در این آیه مى‏افزاید «تنها ذات ذو الجلال و گرامى پروردگارت باقى مى‏ماند» (وَ یَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ).

«وجه» از نظر لغت به معنى صورت است که به هنگام مقابله با کسى با آن مواجه و رو برو مى‏شویم، ولى هنگامى که در مورد خداوند به کار مى‏رود منظور ذات پاک او است.

اما «ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ» که توصیفى است براى «وجه» اشاره به صفات جمال و جلال خداست، زیرا ذو الجلال از صفاتى خبر مى‏دهد که خداوند «اجل» و برتر از آن است (صفات سلبیه) و «اکرام» به صفاتى اشاره مى‏کند که حسن و ارزش چیزى را ظاهر مى‏سازد و آن «صفات ثبوتیه» خداوند مانند علم و قدرت و حیات اوست. بنابراین معنى آیه روى هم رفته چنین مى‏شود تنها ذات پاک خداوندى که متصف به صفات ثبوتیه و منزه از صفات سلبیه است در این عالم باقى و برقرار مى‏ماند.


(آیه 28)- بار دیگر خلایق را مخاطب ساخته، مى‏فرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 29)- محتواى این آیه در واقع نتیجه‏اى است از آیات قبل، زیرا مى‏فرماید: «تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند همواره (نیازهاى خود را) از او تقاضا مى‏کنند» (یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

چرا چنین نباشد؟ در حالى که همه فانیند و او باقى و اگر لحظه‏اى نظر لطفش را از کائنات برگیرد «فرو ریزند قالبها»! با این حال مگر کسى جز او هست که اهل آسمانها و زمین از وى تقاضا کنند؟! سپس مى‏افزاید: «و او (خداوند) هر روز در شأن و کارى است» (کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ).

آرى! خلقت او دائم و مستمر است، و پاسخگوئى او به نیازهاى سائلان و نیازمندان نیز چنین است، و هر روز و هر زمان طرح تازه‏اى ابداع مى‏کند.

یک روز اقوامى را قدرت مى‏دهد، روز دیگرى آنها را بر خاک سیاه مى‏نشاند، یک روز سلامت و جوانى مى‏بخشد، روز دیگر ضعف و ناتوانى مى‏دهد، یک روز غم و اندوه را از دل مى‏زداید، روز دیگر مایه اندوهى مى‏آفریند، خلاصه هر روز طبق حکمت و نظام احسن، پدیده تازه و آفرینش و حادثه جدیدى دارد.

توجه به این حقیقت، از یکسو نیاز مستمر ما را به ذات پاک او روشن مى‏کند، و از سوى دیگر پرده‏هاى یأس و نومیدى را از دل کنار مى‏زند.

و از سوى سوم غرور و غفلت را درهم مى‏شکند.


(آیه 30)- و باز به دنبال این نعمت مستمر و پاسخگوئى به نیازهاى همه مخلوقات و اهل آسمانها و زمین تکرار مى‏کند که «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 31)- نعمتهائى که تاکنون در آیات این سوره مطرح شده مربوط به این جهان بوده است، ولى در اینجا از محاسبه قیامت و بعضى دیگر از خصوصیات معاد سخن مى‏گوید که در عین تهدید بودن براى مجرمان وسیله تربیت و آگاهى و بیدارى و هم وسیله تشویق و دلگرمى مؤمنان است، و به همین جهت نعمت محسوب مى‏شود، لذا بعد از ذکر هر کدام همان سؤال را که درباره نعمتهاست تکرار مى‏کند.

نخست مى‏فرماید: «به زودى به حساب شما مى‏پردازیم اى دو گروه انس و جن»! (سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلانِ).

آرى! در آن روز خداوند عالم قادر دقیقا همه اعمال و گفتار و نیات انس و جن را مورد بررسى و حساب دقیق قرار داده، و کیفر و پاداش مناسب را براى آنها تعیین مى‏کند.


(آیه 32)- بعد از ذکر این معنى باز این سؤال را تکرار مى‏فرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید» (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 33)- در تعقیب آیه قبل که از مسأله حساب دقیق الهى سخن مى‏گفت باز جن و انس را مخاطب ساخته، مى‏گوید: «اى گروه جن و انس! (هرگاه به راستى مى‏خواهید از مجازات و کیفر الهى بر کنار مانید) اگر مى‏توانید از مرزهاى آسمانها و زمین بگذرید (و از حیطه قدرت او خارج شوید) پس بگذرید ولى هرگز نمى‏توانید مگر با نیروئى» الهى و فوق العاده اما چنین نیروئى در اختیار شما نیست (یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ).

به این ترتیب شما هرگز یاراى فرار از دادگاه عدل خدا و پیامدهاى آن را ندارید، هر جا بروید ملک خداست، و هر کجا باشید محل حکومت اوست، آرى این موجود ضعیف و ناتوان کجا مى‏تواند از عرصه قدرت خداوند بگریزد همان گونه که امیرمؤمنان على علیه السّلام در دعاى روح پرور کمیل عرضه مى‏دارد:

«و لا یمکن الفرار من حکومتک پروردگارا! فرار از حکومت تو ممکن نیست»! البته به نظر مى‏رسد که این آیه مربوط به فرار از چنگال عدالت الهى در قیامت باشد، و مؤید آن بعضى از اخبار است که در منابع اسلامى در این زمینه نقل شده از جمله در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «روز قیامت خداوند بندگان را در محل واحدى جمع مى‏کند و به فرشتگان آسمان پائین وحى مى‏فرستد فرود آیید، آنها- که دو برابر جمعیت روى زمین از جن و انس هستند- فرود مى‏آیند، سپس اهل آسمان دوم که آنها نیز دو برابر همه مى‏باشند فرود مى‏آیند، و به همین ترتیب فرشتگان هفت آسمان فرود مى‏آیند و همچون هفت حجاب گرداگرد انس و جن را احاطه مى‏کنند، اینجاست که منادى صدا مى‏زند: اى جمعیت جن و انس اگر مى‏توانید از اقطار آسمانها و زمین بگذرید، اما هرگز نمى‏توانید جز با قدرت الهى و در اینجا مى‏بینند اطراف آنها را هفت گروه عظیم از فرشتگان فرا گرفته‏اند- و راهى براى فرار از چنگال عدالت نیست.»


(آیه 34)- باز در اینجا دو گروه را مخاطب ساخته، مى‏گوید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).

درست است که تهدید فوق به ظاهر در مسیر مجازات و کیفر است، ولى از آنجا که ذکر آن هشدارى است به همه انسانها، و عاملى است براى اصطلاح و تربیت، طبعا لطف و نعمتى محسوب مى‏شود، و اصولا وجود حساب در هر دستگاه نعمت بزرگى است چرا که به خاطر آن سرهاى همه به حساب خواهد آمد!


(آیه 35)- این آیه براى تأکید آنچه در آیه قبل دائر بر عدم قدرت انس و جن بر فرار از چنگال عدالت آمده، مى‏افزاید: «شعله‏هائى از آتش بى‏دود، و دودهائى متراکم بر شما فرستاده مى‏شود (و آن چنان شما را از هر سو احاطه مى‏کنند که راهى براى فرار نیست) و نمى‏توانید از کسى یارى بطلبید» (یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ).

از یکسو فرشتگان شما را احاطه کرده‏اند و از سوى دیگر شعله‏هاى گرم و سوزان آتش و دودهاى تیره و تار و خفقان آور اطراف محشر را فرا مى‏گیرد و راهى براى گریز نیست.


(آیه 36)- باز مى‏فرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).

تعبیر به نعمت در اینجا نیز به خاطر همان لطفى است که در آیه قبل به آن اشاره شد.


(آیه 37)- در تعقیب آیات گذشته که بعضى از حوادث رستاخیز را بازگو مى‏کرد، در اینجا همچنان ادامه همان بحث و ذکر خصوصیات دیگرى از صحنه قیامت، و چگونگى حساب، و مجازات، و کیفر است.

نخست مى‏فرماید: «در آن هنگام که آسمان شکافته شود، و همچون روغن مذاب گلگون گردد» حوادث هولناکى رخ مى‏دهد که تاب تحمل آن را نخواهید داشت (فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَکانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهانِ).

از مجموع آیات «قیامت» به خوبى استفاده مى‏شود که در آن روز نظام کنونى جهان بکلى در هم مى‏ریزد، و حوادث بسیار هولناکى در سرتاسر عالم رخ مى‏دهد، کواکب و سیارات و زمین و آسمان دگرگون مى‏شوند، و مسائلى که تصور آن امروز براى ما مشکل است واقع مى‏گردد، از جمله چیزى است که در آیه فوق آمده که کرات آسمانى از هم مى‏شکافد و به رنگ سرخ و به صورت مذاب همچون روغن در مى‏آید.


(آیه 38)- و از آنجا که اعلام وقوع این حوادث هولناک در صحنه قیامت، و یا قبل از آن هشدارى است به همه مجرمان و مؤمنان، و لطفى است از الطاف الهى، بعد از آن، همان جمله سابق را تکرار فرموده، مى‏گوید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 39)- در این آیه از حوادث تکوینى قیامت، به وضع انسان گنهکار در آن روز، پرداخته، مى‏افزاید: «در آن روز هیچ کس از انس و جن از گناهش سؤال نمى‏شود» (فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ).

چرا سؤال نمى‏کنند؟ براى این که همه چیز روشن است، و در چهره انسانها همه چیز خوانده مى‏شود. قیامت یک روز بسیار طولانى است، و انسان از مواقف و گذرگاههاى متعددى باید بگذرد و در هر صحنه و موقفى باید مدتى بایستد، در بعضى از این مواقف مطلقا سؤالى نمى‏شود.

و در بعضى از مواقف مهر بر دهان انسان گذارده مى‏شود و اعضاى بدن به شهادت بر مى‏خیزند. و در بعضى، از انسانها دقیقا پرسش مى‏شود.

خلاصه هر صحنه‏اى شرایطى دارد.


(آیه 40)- و باز در تعقیب آن همگان را مخاطب ساخته، مى‏گوید «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را تکذیب مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی