533 . صفحه 533
دوازدهم خرداد :
نفیسه :
(آیه 41)- در روز قیامت سؤال نمىشود، بلکه «مجرمان از چهرههایشان شناخته مىشوند» (یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ).
گروهى داراى چهرههاى بشاش نورانى و درخشانند که بیانگر ایمان و عمل صالح آنهاست، و گروهى دیگر صورتهائى سیاه و تاریک و زشت و عبوس دارند که نشانه کفر و گناه آنهاست، چنانکه در آیات 39 تا 41 سوره عبس مىخوانیم: «در آن روز چهرههائى درخشان و نورانیند، و چهرههائى تاریک، که سیاهى مخصوصى آن را پوشانیده».
سپس مىافزاید: «و آنگاه آنها را از موهاى پیش سر، و پاهایشان مىگیرند» و به دوزخ مىافکنند! (فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ).
گرفتن مجرمان با موى پیش سر، و پاها، ممکن است به معنى حقیقى آن باشد که مأموران عذاب این دو را مىگیرند و آنها را از زمین برداشته، با نهایت ذلت به دوزخ مىافکنند، و یا کنایه از نهایت ضعف و ناتوانى آنها در چنگال مأموران عذاب الهى است، که این گروه را با خوارى تمام به دوزخ مىبرند، و چه صحنه دردناک و وحشتناکى است آن صحنه!
(آیه 42)- باز از آنجا که یادآورى این مسائل در زمینه معاد هشدار و لطفى است به همگان مىافزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را تکذیب مىکنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 43)- در این آیه مىفرماید: «این همان دوزخى است که مجرمان پیوسته آن را انکار مىکردند» (هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ).
(آیه 44)- باز در توصیف جهنم و عذابهاى دردناک آن مىافزاید: مجرمان «امروز در میان آن و آب سوزان در رفت و آمدند» (یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ).
آنها از یکسو در میان شعلههاى سوزان جهنم مىسوزند و تشنه مىشوند و تمناى آن مىکنند و از سوى دیگر آب جوشان به آنها مىدهند (یا بر آنها مىریزند) و این مجازاتى است دردناک.
از آیات 71 و 72 سوره مؤمن استفاده مىشود که چشمه سوزان حمیم در کنار جهنم است که نخست دوزخیان را در آن مىبرند و سپس در آتش دوزخ مىافکنند.
(آیه 45)- باز به دنبال این هشدار و اخطار شدید بیدار کننده که لطفى است از ناحیه خداوند، مىفرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 46)- این دو بهشت در انتظار خائفان است! در اینجا دوزخیان را به حال خود رها کرده، به سراغ بهشتیان مىرود، و از نعمتهاى دلپذیر و بىنظیر و شوق انگیز بهشت قسمتهائى را بر مىشمرد، تا در مقایسه با کیفرهاى شدید و دردناک دوزخیان اهمیت هرکدام روشنتر گردد.
مىفرماید: «براى کسى که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشتى است» (وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ).
خوف از پروردگار سرچشمههاى مختلفى دارد: گاه همان اعمال ناپاک و افکار آلوده است، و گاه براى مقربان، به خاطر قرب به ذات پاکش کمترین ترک اولى و غفلت مایه وحشت آنهاست، و گاه بدون همه اینها هنگامى که تصور آن ذات نامحدود و عظمت بىانتها را مىکنند در مقابل او احساس حقارت کرده و حالت خوف به آنها دست مىدهد، این خوفى است که از نهایت معرفت پروردگار حاصل مىشود و مخصوص عارفان و مخلصان درگاه اوست.
(آیه 47)- باز به دنبال این نعمت بزرگ همگان را مخاطب ساخته، مىگوید:
«پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 48)- سپس در توصیف این دو بهشت مىافزاید: «داراى انواع نعمتها و درختان پرطراوت است» (ذَواتا أَفْنانٍ).
(آیه 49)- و به دنبال این نعمت باز همان سؤال تکرار مىشود که: «کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 50)- از آنجا که یک باغ سرسبز و خرّم و پرطراوت، علاوه بر درختان، باید چشمههاى آب جارى داشته باشد در این آیه مىافزاید: «در آن دو (بهشت) دو چشمه همیشه جارى است» (فِیهِما عَیْنانِ تَجْرِیانِ).
(آیه 51)- باز در برابر این نعمت همان سؤال مطرح مىشود: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید» (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 52)- در این آیه که نوبت به میوههاى این دو باغ بهشتى مىرسد، مىفرماید: «در آن دو از هر میوهاى دو نوع وجود دارد» هر یک از دیگرى بهتر (فِیهِما مِنْ کُلِّ فاکِهَةٍ زَوْجانِ).
نوعى که در دنیا نمونه آن را دیدهاید، و نوعى که هرگز شبیه و نظیر آن را در این جهان ندیدهاید.
(آیه 53)- باز مىافزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 54)- در آیات پیشین سه قسمت از ویژگیهاى این دو باغ بهشتى مطرح شد، اکنون به ویژگى چهارم پرداخته، مىفرماید: «این در حالى است که آنها بر فرشهائى تکیه کردهاند با آسترهائى از دیبا و ابریشم» (مُتَّکِئِینَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ).
این تعبیر نشانه آرامش کامل روح بهشتیان است.
در اینجا گران قیمتترین پارچهاى که در دنیا تصور مىشود آستر این فرشها ذکر شده، اشاره به این که قسمت روئین آن چیزى است که از لطافت و زیبائى و جذابیت در وصف نمىگنجد.
و بالاخره در پنجمین نعمت به چگونگى نعمتهاى این باغ بهشتى اشاره کرده، مىگوید: «و میوههاى رسیده آن دو باغ بهشتى در دسترس است» (وَ جَنَى الْجَنَّتَیْنِ دانٍ).
آرى! زحمتى که معمولا در چیدن میوههاى دنیا وجود دارد در آنجا به هیچ وجه نیست.
(آیه 55)- و باز همگان را در اینجا مخاطب ساخته، مىگوید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 56)- همسران زیباى بهشتى: در آیات گذشته پنج قسمت از مواهب و ویژگیهاى این دو باغ بهشتى عنوان شده بود، در اینجا ششمین نعمت را بازگو مىکند و آن همسران پاک بهشتى است، مىفرماید: «در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران خود عشق نمىورزند» (فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ).
«و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنها تماس نگرفته است» (لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ).
بنابراین آنها دوشیزهاند، و دست نخورده، و پاک از هر نظر.
از «أبوذر» نقل شده است که: «همسر بهشتى به شوهرش مىگوید: سوگند به عزت پروردگارم که در بهشت چیزى را بهتر از تو نمىیابم، سپاس مخصوص خداوندى است که مرا همسر تو، و تو را همسر من قرار داد».
(آیه 57)- باز در تعقیب این نعمت بهشتى تکرار مىکند: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 58)- سپس به توصیف بیشترى از این همسران بهشتى پرداخته، مىگوید: «آنها همچون یاقوت و مرجانند»! (کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ).
به سرخى و صفا و درخشندگى «یاقوت» و به سفیدى و زیبائى شاخه «مرجان» که هنگامى که این دو رنگ (یعنى سفید و سرخ شفاف) به هم آمیزند زیباترین رنگ را به آنها مىدهند.
(آیه 59)- بار دیگر به دنبال این نعمت بهشتى مىفرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 60)- و در پایان این بحث مىگوید: «آیا جزاى نیکى جز نیکى است»؟
(هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ).
آیا آنها که در دنیا کار نیک کردهاند جز پاداش نیک الهى انتظارى در باره آنها مىرود؟
«احسان» چیزى برتر از عدالت است، زیرا عدالت این است که انسان آنچه بر عهده اوست بدهد، و آنچه متعلق به اوست بگیرد، ولى احسان این است که انسان بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد، و کمتر از آنچه حق اوست بگیرد.
(آیه 61)- باز در اینجا از بندگان اقرار مىگیرد که: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
چرا که این قانون یعنى جزاى احسان به احسان خود نعمتى است بزرگ از ناحیه خداوند بزرگ، و نشان مىدهد که پاداش او در برابر اعمال بندگان نیز در خور کرم اوست نه در خور اعمال آنها، تازه اگر آنها عملى دارند و اطاعتى مىکنند آن هم به توفیق و لطف خداست و برکاتش نیز به خودشان مىرسد.
(آیه 62)- دو بهشت دیگر با اوصاف شگفت آورش! در ادامه بحث گذشته که پیرامون دو بهشت خائفان با ویژگیهاى والا سخن مىگفت در اینجا از دو بهشت سخن مىگوید که در مرحله پایینتر و طبعا براى افرادى است که در سطح پائینترى از ایمان و خوف از پروردگار قرار دارند، و به تعبیر دیگر هدف بیان وجود سلسله مراتب به تناسب ایمان و عمل صالح است.
نخست مىفرماید: «و پایینتر از آنها دو باغ بهشتى دیگر است» (وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ).
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله مىخوانیم که در تفسیر این آیه فرمود:
«دو بهشت که بناى آنها و هر چه در آنهاست از نقره است، و دو بهشت است که بناى آنها و هر چه در آنهاست از طلاست». برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 66
تعبیر به طلا و نقره ممکن است اشاره به تفاوت ارزش مواهب آنها باشد.
لذا در حدیث دیگرى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمده است: «دو بهشت از طلا است براى مقربان، و دو بهشت از نقره براى اصحاب الیمین».
(آیه 63)- سپس مىافزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید» (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 64)- بعد به پنج ویژگى این دو بهشت- که بعضى با آنچه درباره دو بهشت سابق گفته شد شباهت دارد و بعضى متفاوت است- پرداخته، مىگوید: «هر دو خرّم و سرسبزند» (مُدْهامَّتانِ).
(آیه 65)- باز در اینجا اضافه مىکند: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
(آیه 66)- در این آیه به توصیف دیگرى پرداخته، مىگوید: «در آنها دو چشمه جوشنده است»ِیهِما عَیْنانِ نَضَّاخَتانِ).
(آیه 67)- دگر بار از جن و انس مىپرسد: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).