قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۲ ب.ظ

533 . صفحه 533


دوازدهم خرداد : 


نفیسه : 



(آیه 41)- در روز قیامت سؤال نمى‏شود، بلکه «مجرمان از چهره‏هایشان شناخته مى‏شوند» (یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ).

گروهى داراى چهره‏هاى بشاش نورانى و درخشانند که بیانگر ایمان و عمل صالح آنهاست، و گروهى دیگر صورتهائى سیاه و تاریک و زشت و عبوس دارند که نشانه کفر و گناه آنهاست، چنانکه در آیات 39 تا 41 سوره عبس مى‏خوانیم: «در آن روز چهره‏هائى درخشان و نورانیند، و چهره‏هائى تاریک، که سیاهى مخصوصى آن را پوشانیده».

سپس مى‏افزاید: «و آنگاه آنها را از موهاى پیش سر، و پاهایشان مى‏گیرند» و به دوزخ مى‏افکنند! (فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ).

گرفتن مجرمان با موى پیش سر، و پاها، ممکن است به معنى حقیقى آن باشد که مأموران عذاب این دو را مى‏گیرند و آنها را از زمین برداشته، با نهایت ذلت به دوزخ مى‏افکنند، و یا کنایه از نهایت ضعف و ناتوانى آنها در چنگال مأموران عذاب الهى است، که این گروه را با خوارى تمام به دوزخ مى‏برند، و چه صحنه دردناک و وحشتناکى است آن صحنه!


(آیه 42)- باز از آنجا که یادآورى این مسائل در زمینه معاد هشدار و لطفى است به همگان مى‏افزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را تکذیب مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 43)- در این آیه مى‏فرماید: «این همان دوزخى است که مجرمان پیوسته آن را انکار مى‏کردند» (هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ).


(آیه 44)- باز در توصیف جهنم و عذابهاى دردناک آن مى‏افزاید: مجرمان «امروز در میان آن و آب سوزان در رفت و آمدند» (یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ).

آنها از یکسو در میان شعله‏هاى سوزان جهنم مى‏سوزند و تشنه مى‏شوند و تمناى آن مى‏کنند و از سوى دیگر آب جوشان به آنها مى‏دهند (یا بر آنها مى‏ریزند) و این مجازاتى است دردناک.

از آیات 71 و 72 سوره مؤمن استفاده مى‏شود که چشمه سوزان حمیم در کنار جهنم است که نخست دوزخیان را در آن مى‏برند و سپس در آتش دوزخ مى‏افکنند.


(آیه 45)- باز به دنبال این هشدار و اخطار شدید بیدار کننده که لطفى است از ناحیه خداوند، مى‏فرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 46)- این دو بهشت در انتظار خائفان است! در اینجا دوزخیان را به حال خود رها کرده، به سراغ بهشتیان مى‏رود، و از نعمتهاى دلپذیر و بى‏نظیر و شوق انگیز بهشت قسمتهائى را بر مى‏شمرد، تا در مقایسه با کیفرهاى شدید و دردناک دوزخیان اهمیت هرکدام روشنتر گردد.

مى‏فرماید: «براى کسى که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشتى است» (وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ).

خوف از پروردگار سرچشمه‏هاى مختلفى دارد: گاه همان اعمال ناپاک و افکار آلوده است، و گاه براى مقربان، به خاطر قرب به ذات پاکش کمترین ترک اولى و غفلت مایه وحشت آنهاست، و گاه بدون همه اینها هنگامى که تصور آن ذات نامحدود و عظمت بى‏انتها را مى‏کنند در مقابل او احساس حقارت کرده و حالت خوف به آنها دست مى‏دهد، این خوفى است که از نهایت معرفت پروردگار حاصل مى‏شود و مخصوص عارفان و مخلصان درگاه اوست.


(آیه 47)- باز به دنبال این نعمت بزرگ همگان را مخاطب ساخته، مى‏گوید:

«پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 48)- سپس در توصیف این دو بهشت مى‏افزاید: «داراى انواع نعمتها و درختان پرطراوت است» (ذَواتا أَفْنانٍ).


(آیه 49)- و به دنبال این نعمت باز همان سؤال تکرار مى‏شود که: «کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 50)- از آنجا که یک باغ سرسبز و خرّم و پرطراوت، علاوه بر درختان، باید چشمه‏هاى آب جارى داشته باشد در این آیه مى‏افزاید: «در آن دو (بهشت) دو چشمه همیشه جارى است» (فِیهِما عَیْنانِ تَجْرِیانِ).


(آیه 51)- باز در برابر این نعمت همان سؤال مطرح مى‏شود: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید» (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 52)- در این آیه که نوبت به میوه‏هاى این دو باغ بهشتى مى‏رسد، مى‏فرماید: «در آن دو از هر میوه‏اى دو نوع وجود دارد» هر یک از دیگرى بهتر (فِیهِما مِنْ کُلِّ فاکِهَةٍ زَوْجانِ).

نوعى که در دنیا نمونه آن را دیده‏اید، و نوعى که هرگز شبیه و نظیر آن را در این جهان ندیده‏اید.


(آیه 53)- باز مى‏افزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 54)- در آیات پیشین سه قسمت از ویژگیهاى این دو باغ بهشتى مطرح شد، اکنون به ویژگى چهارم پرداخته، مى‏فرماید: «این در حالى است که آنها بر فرشهائى تکیه کرده‏اند با آسترهائى از دیبا و ابریشم» (مُتَّکِئِینَ عَلى‏ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ).

این تعبیر نشانه آرامش کامل روح بهشتیان است.

در اینجا گران قیمت‏ترین پارچه‏اى که در دنیا تصور مى‏شود آستر این فرشها ذکر شده، اشاره به این که قسمت روئین آن چیزى است که از لطافت و زیبائى و جذابیت در وصف نمى‏گنجد.

و بالاخره در پنجمین نعمت به چگونگى نعمتهاى این باغ بهشتى اشاره کرده، مى‏گوید: «و میوه‏هاى رسیده آن دو باغ بهشتى در دسترس است» (وَ جَنَى الْجَنَّتَیْنِ دانٍ).

آرى! زحمتى که معمولا در چیدن میوه‏هاى دنیا وجود دارد در آنجا به هیچ وجه نیست.


(آیه 55)- و باز همگان را در اینجا مخاطب ساخته، مى‏گوید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 56)- همسران زیباى بهشتى: در آیات گذشته پنج قسمت از مواهب و ویژگیهاى این دو باغ بهشتى عنوان شده بود، در اینجا ششمین نعمت را بازگو مى‏کند و آن همسران پاک بهشتى است، مى‏فرماید: «در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران خود عشق نمى‏ورزند» (فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ).

«و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنها تماس نگرفته است» (لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ).

بنابراین آنها دوشیزه‏اند، و دست نخورده، و پاک از هر نظر.

از «أبوذر» نقل شده است که: «همسر بهشتى به شوهرش مى‏گوید: سوگند به عزت پروردگارم که در بهشت چیزى را بهتر از تو نمى‏یابم، سپاس مخصوص خداوندى است که مرا همسر تو، و تو را همسر من قرار داد».


(آیه 57)- باز در تعقیب این نعمت بهشتى تکرار مى‏کند: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 58)- سپس به توصیف بیشترى از این همسران بهشتى پرداخته، مى‏گوید: «آنها همچون یاقوت و مرجانند»! (کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ).

به سرخى و صفا و درخشندگى «یاقوت» و به سفیدى و زیبائى شاخه «مرجان» که هنگامى که این دو رنگ (یعنى سفید و سرخ شفاف) به هم آمیزند زیباترین رنگ را به آنها مى‏دهند.


(آیه 59)- بار دیگر به دنبال این نعمت بهشتى مى‏فرماید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).


(آیه 60)- و در پایان این بحث مى‏گوید: «آیا جزاى نیکى جز نیکى است»؟

(هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ).

آیا آنها که در دنیا کار نیک کرده‏اند جز پاداش نیک الهى انتظارى در باره آنها مى‏رود؟

«احسان» چیزى برتر از عدالت است، زیرا عدالت این است که انسان آنچه بر عهده اوست بدهد، و آنچه متعلق به اوست بگیرد، ولى احسان این است که انسان بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد، و کمتر از آنچه حق اوست بگیرد.


(آیه 61)- باز در اینجا از بندگان اقرار مى‏گیرد که: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).

چرا که این قانون یعنى جزاى احسان به احسان خود نعمتى است بزرگ از ناحیه خداوند بزرگ، و نشان مى‏دهد که پاداش او در برابر اعمال بندگان نیز در خور کرم اوست نه در خور اعمال آنها، تازه اگر آنها عملى دارند و اطاعتى مى‏کنند آن هم به توفیق و لطف خداست و برکاتش نیز به خودشان مى‏رسد.


(آیه 62)- دو بهشت دیگر با اوصاف شگفت آورش! در ادامه بحث گذشته که پیرامون دو بهشت خائفان با ویژگیهاى والا سخن مى‏گفت در اینجا از دو بهشت سخن مى‏گوید که در مرحله پایینتر و طبعا براى افرادى است که در سطح پائینترى از ایمان و خوف از پروردگار قرار دارند، و به تعبیر دیگر هدف بیان وجود سلسله مراتب به تناسب ایمان و عمل صالح است.

نخست مى‏فرماید: «و پایین‏تر از آنها دو باغ بهشتى دیگر است» (وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ).

در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود:

 «دو بهشت که بناى آنها و هر چه در آنهاست از نقره است، و دو بهشت است که بناى آنها و هر چه در آنهاست از طلاست».                      برگزیده تفسیر نمونه، ج‏5، ص: 66

 تعبیر به طلا و نقره ممکن است اشاره به تفاوت ارزش مواهب آنها باشد.

لذا در حدیث دیگرى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمده است: «دو بهشت از طلا است براى مقربان، و دو بهشت از نقره براى اصحاب الیمین».




(آیه 63)- سپس مى‏افزاید: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید» (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).




(آیه 64)- بعد به پنج ویژگى این دو بهشت- که بعضى با آنچه درباره دو بهشت سابق گفته شد شباهت دارد و بعضى متفاوت است- پرداخته، مى‏گوید: «هر دو خرّم و سرسبزند» (مُدْهامَّتانِ).




(آیه 65)- باز در اینجا اضافه مى‏کند: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟ (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).



(آیه 66)- در این آیه به توصیف دیگرى پرداخته، مى‏گوید: «در آنها دو چشمه جوشنده است»ِیهِما عَیْنانِ نَضَّاخَتانِ).


(آیه 67)- دگر بار از جن و انس مى‏پرسد: «پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی