قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوره ملک» ثبت شده است

شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ب.ظ

564 . صفحه 564


دوازدهم تیر :



نفیسه : 



(آیه 27)- در ادامه آیات قبل، این آیه مى‏افزاید: «هنگامى که آن (وعده الهى) را از نزدیک مى‏بینند صورت کافران زشت و سیاه مى‏گردد» به گونه‏اى که آثار غم و اندوه از آن مى‏بارد (فلما راوه زلفة سیئت وجوه الذین کفروا).

«و به آنها گفته مى‏شود: این همان چیزى است که تقاضاى آن را داشتید»! (و قیل هذا الذى کنتم به تدعون).


(آیه 28)- این آیه و دو آیه بعد که آخرین آیات سوره «ملک» است و همه با کلمه «قل» خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شروع مى‏شود ادامه بحثهائى است که در آیات قبل با کفار شده، که جنبه‏هاى دیگرش در این آیات، منعکس است.

نخست به آنها که غالبا انتظار مرگ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و یارانش را داشتند و گمان مى‏کردند که با مرگ وى آئین او برچیده مى‏شود و همه چیز پایان مى‏یابد- و غالب دشمنان شکست خورده درباره رهبران راستین همیشه همین انتظار را دارند- مى‏فرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند مرا و تمام کسانى که با من هستند، هلاک کند، یا مورد ترحم قرار دهد چه کسى کافران را از عذاب دردناک پناه مى‏دهد»؟ (قل ا رایتم ان اهلکنى الله و من معى او رحمنا فمن یجیر الکافرین من عذاب الیم).

کافران مکه، به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مسلمانان نفرین مى‏کردند و تقاضاى مرگ او را داشتند به گمان این که اگر آن حضرت از دنیا برود، دعوتش نیز برچیده مى‏شود، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.


(آیه 29)- و در ادامه همین سخن مى‏افزاید: «به آنها بگو: او خداوند رحمان است، ما به او ایمان آورده، و بر او توکل کرده‏ایم، و به زودى مى‏دانید چه کسى در گمراهى آشکار است» (قل هو الرحمن آمنا به و علیه توکلنا فستعلمون من هو فى ضلال مبین).

یعنى، اگر ما به خدا ایمان آورده‏ایم، و او را ولى و وکیل و سرپرست خود برگزیده‏ایم، دلیلش روشن است، او خداى رحمان است، رحمت عامش همه جا رسیده، و فیض انعامش دوست و دشمن را فرا گرفته، اما معبودهاى شما چه کارى کرده‏اند؟!


(آیه 30)- در آخرین آیه به عنوان ذکر یک مصداق از رحمت عام خداوند که بسیارى از مردم از آن غافلند، مى‏گوید: «به آنها بگو: به من خبر دهید اگر آبهاى (سرزمین) شما در زمین فرو رود چه کسى مى‏تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد»؟! (قل ا رایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بماء معین).

در روایاتى که از ائمه اهل بیت علیهم السّلام به ما رسیده، آیه اخیر به ظهور حضرت مهدى- عج- و عدل جهان گستر او تفسیر شده است که همه از باب «تطبیق» است، و به تعبیر دیگر ظاهر آیه مربوط به آب جارى است که مایه حیات موجودات زنده است، و باطن آیه مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهان گستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى است.



سوره قلم،شصت و هشتمین سوره قرآن است.

این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 52 آیه میباشد. ‏

محتواى سوره:

محتواى آیات این سوره کاملا هماهنگ با سوره‏هاى «مکّى» است چرا که بیش از هر چیز بر محور مسأله نبوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله، و مبارزه با دشمنانى که او را مجنون مى‏خواندند، و دعوت به صبر و استقامت، و انذار و تهدید مخالفان به عذاب الهى، دور مى‏زند.

روى هم رفته مباحث این سوره را مى‏توان در هفت بخش خلاصه کرد:

1- نخست به ذکر قسمتى از صفات ویژه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مخصوصا اخلاق برجسته او مى‏پردازد، و آن را با قسمتهاى مؤکدى تأکید مى‏کند.

2- سپس قسمتى از صفات زشت و اخلاق نکوهیده دشمنان او را بازگو مى‏نماید.

3- در بخش دیگرى داستان «اصحاب الجنّة» که در حقیقت هشدارى است به مشرکان زشت سیرت بیان شده.

4- در قسمت دیگرى مطالب گوناگونى راجع به قیامت و عذاب کفار در آن روز آمده است.

5- در بخش دیگرى انذارها و تهدیدهائى نسبت به مشرکان بازگو شده.

6- در بخش دیگرى به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد که در برابر دشمنان سرسخت، استقامت و صبر نشان دهد.

 7- سرانجام در پایان سوره نیز سخن از عظمت قرآن و توطئه‏هاى مختلف دشمنان بر ضد پیامبر به میان آورده.

انتخاب نام «قلم» براى این سوره به تناسب نخستین آیه آن است، بعضى نیز نام آن را سوره «ن» ذکر کرده‏اند، و از بعضى از روایات که در فضیلت این سوره آمده استفاده مى‏شود که نام آن سوره «ن و القلم» است.

فضیلت تلاوت سوره:

از پیغمبر گرامى اسلام نقل شده که فرمود: «کسى که سوره «ن و القلم» را تلاوت کند خداوند ثواب کسانى را که داراى حسن اخلاقند به او مى‏دهد».

در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «کسى که سوره ن و القلم را در نماز واجب یا نافله بخواند خداوند او را براى همیشه از فقر در امان مى‏دارد، و هنگامى که بمیرد او را از فشار قبر پناه مى‏دهد».

این ثوابها تناسب خاصى با محتواى سوره دارد، و نشان مى‏دهد که هدف تلاوتى است که توأم با آگاهى و به دنبال آن عمل باشد.


(آیه 1)- این سوره تنها سوره‏اى است که با حرف مقطع «ن» آغاز شده است، مى‏فرماید: «ن» (ن).

سپس به دو موضوع از مهمترین مسائل زندگى بشر سوگند یاد کرده، مى‏افزاید: «سوگند به قلم و آنچه مى‏نویسند» (و القلم و ما یسطرون).

در واقع آنچه به آن در اینجا سوگند یاد شده است ظاهرا موضوع کوچکى است: یک قطعه نى، و یا چیزى شبیه به آن، و کمى ماده سیاه رنگ، و سپس سطورى که بر صفحه کاغذ ناچیز رقم زده مى‏شود.

اما در واقع این همان چیزى است که سرچشمه پیدایش تمام تمدنهاى انسانى، و پیشرفت و تکامل علوم، و بیدارى اندیشه‏ها و افکار، و شکل گرفتن مذهبها، و سرچشمه هدایت و آگاهى بشر است، تا آنجا که دوران زندگى بشر را به دو دوران تقسیم مى‏کند «دوران تاریخ» و «دوران قبل از تاریخ»، دوران تاریخ بشر از زمانى شروع مى‏شود که خط اختراع شد، و انسان توانست ماجراى زندگى خود را بر صفحات نقش کند، عظمت این سوگند هنگامى آشکارتر مى‏شود که توجه داشته باشیم آن روزى که این آیات نازل گشت، نویسنده و ارباب قلمى در آن محیط وجود نداشت، و اگر کسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آنها در کل سرزمین «مکّه» که مرکز عبادى و سیاسى و اقتصادى حجاز بود به بیست نفر نمى‏رسید، آرى سوگند به قلم یاد کردن در چنین محیطى عظمت خاصى دارد.


(آیه 2)- سپس به چیزى که سوگند براى آن یاد شده پرداخته، مى‏فرماید:

«به (برکت) نعمت پروردگارت تو مجنون نیستى» (ما انت بنعمة ربک بمجنون).

دیوانه آنها هستند که مظهر عقل کل را متهم به جنون مى‏کنند، و رهبر و راهنماى انسانها را با این نسبت ناروا از خود دور مى‏سازند.


(آیه 3)- و به دنبال آن مى‏افزاید: «و براى تو پاداشى عظیم و همیشگى است» (و ان لک لاجرا غیر ممنون).

«ممنون» از ماده «من» یعنى، اجر و پاداشى که هرگز قطع نمى‏شود و دائما باقى است.


(آیه 4)- این آیه در توصیف دیگرى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏گوید: «و تو اخلاق عظیم و برجسته‏اى دارى» (و انک لعلى خلق عظیم).

اخلاقى که عقل در آن حیران است لطف و محبتى بى‏نظیر صفا و صمیمیتى بى‏مانند، صبر و استقامت و تحمل و حوصله‏اى توصیف ناپذیر.

اگر مردم را به بندگى خدا دعوت مى‏کنى تو خود بیش از همه عبادت مى‏نمائى، و اگر از کار بد باز مى‏دارى تو قبل از همه خوددارى مى‏کنى آزارت مى‏کنند و تو اندرز مى‏دهى، ناسزایت مى‏گویند و براى آنها دعا مى‏کنى، بر بدنت سنگ مى‏زنند و خاکستر داغ بر سرت مى‏ریزند و تو براى هدایت آنها دست به درگاه خدا بر مى‏دارى! در حدیثى آمده است که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «انّما بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق من براى این مبعوث شده‏ام که فضائل اخلاقى را تکمیل کنم».

و در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده است: «مؤمن با حسن خلق خود به درجه کسى مى‏رسد که شبها به عبادت مى‏ایستد، و روزها روزه‏دار است».


(آیه 5)- و به دنبال آن مى‏افزاید: «به زودى تو مى‏بینى و آنان نیز مى‏بینند» (فستبصر و یبصرون).


(آیه 6)- «که کدامیک از شما مجنونند»! (بایکم المفتون).

حرکتها و موضعگیرى تو در آینده و پیشرفت و نفوذ سریع اسلام در سایه آن نشان خواهد داد که تو منبع بزرگ عقل و درایتى، دیوانه خفاشانى هستند که با نور این آفتاب به ستیز برخاستند.

و البته در قیامت این حقایق باز هم روشنتر و آشکارتر خواهد بود.


(آیه 7)- باز براى تأکید بیشتر مى‏افزاید: «پروردگارت بهتر از هر کس مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده و او هدایت یافتگان را نیز بهتر مى‏شناسد» (ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین).

چرا که راه، راه اوست و او بهتر از هر کس راه خود را مى‏شناسد، و به این ترتیب به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله اطمینان بیشتر مى‏دهد که او در مسیر هدایت و دشمنانش در مسیر ضلالتند.


(آیه 8)- از آنها که داراى این صفاتند پیروى مکن بعد از ذکر اخلاق عظیم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در اینجا به ذکر اخلاق دشمنان او مى‏پردازد تا در یک مقایسه، فاصله میان این دو کاملا روشن شود.

نخست مى‏فرماید: «از تکذیب کنندگان (ى که خدا و پیامبر و روز رستاخیز و آئین او را تکذیب مى‏کنند) اطاعت مکن» (فلا تطع المکذبین).


(آیه 9)- سپس به تلاش و کوشش آنها براى به سازش کشیدن پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اشاره کرده، مى‏افزاید: «آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا آنها (هم) نرمش نشان دهند» نرمشى توأم با انحراف از مسیر حق (ودوا لو تدهن فیدهنون).


(آیه 10)- سپس بار دیگر از اطاعت آنها نهى کرده و صفات نه گانه مذمومى را که هر یک به تنهائى مى‏تواند مانع اطاعت و تبعیت گردد بر مى‏شمرد، مى‏فرماید:

«و از هر کسى که بسیار سوگند یاد مى‏کند و پست است اطاعت مکن» (و لا تطع کل حلاف مهین).


(آیه 11)- سپس مى‏افزاید: «کسى که بسیار عیبجوست و به سخن چینى آمد و شد مى‏کند» و در این کار اصرار دارد. (هماز مشاء بنمیم).


(آیه 12)- در پنجمین و ششمین و هفتمین وصف مى‏گوید: کسى که «بسیار مانع کار خیر و تجاوزگر گناهکار است» (مناع للخیر معتد اثیم).

نه تنها خودکار خیرى نمى‏کند و راه خیرى ارائه نمى‏دهد، بلکه سدى است در مقابل خیر و برکت دیگران، به علاوه انسانى است متجاوز از حدود الهى و حقوقى که خدا براى هر انسانى تعیین کرده، و اضافه بر این صفات، آلوده هرگونه گناهى نیز هست، بطورى که گناه جزء طبیعت او شده است.


(آیه 13)- و سرانجام به هشتمین و نهمین صفات آنها اشاره کرده، مى‏فرماید: «علاوه بر اینها کینه‏توز و پرخور، و خشن و بدنام است» (عتل بعد ذلک زنیم).

به این ترتیب قرآن روشن مى‏سازد که مخالفان اسلام و قرآن و مخالفان شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چگونه افرادى بوده‏اند، افرادى دروغگو، پست، عیبجو، سخن چین، متجاوز گنهکار، بى‏اصل و نسب، و به راستى از غیر چنین افرادى مخالفت با چنان مصلح بزرگى انتظار نمى‏رود.


(آیه 14)- در این آیه هشدار مى‏دهد «مبادا به خاطر این که صاحب مال و فرزندان فراوان است» از او پیروى کنى (ان کان ذا مال و بنین).

بدون شک پیامبر هرگز تسلیم نمى‏شد، و این آیات در حقیقت تأکیدى است بر این معنى، تا خط مکتبى و روش عملى او بر همه آشکار گردد، و هیچ کس از دوست و دشمن چنین انتظارى نداشته باشد.


(آیه 15)- این آیه عکس العمل این گونه افراد را که داراى چنین صفات پست هستند در برابر آیات الهى نشان داده، مى‏گوید: «هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود مى‏گوید: اینها افسانه‏هاى خرافى پیشینیان است»! (اذا تتلى علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین).

و با این بهانه و این برچسب زشت از آیات خداوند فاصله مى‏گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۳
* مسافر
جمعه, ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۲ ب.ظ

563 . صفحه 563

یازدهم تیر: 



نفیسه : 


(آیه 13)-خداوند براى تأکید مى‏ فرماید: «گفتار خود را پنهان کنید یا آشکار (تفاوتى نمى‏کند) او به آنچه در سینه‏هاست آگاه است» (و اسروا قولکم او اجهروا به انه علیم بذات الصدور).

بعضى از مفسران شأن نزولى براى این آیه از «ابن عباس» نقل کرده‏اند که جمعى از کفار یا منافقان پشت سر پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله سخنان ناروائى مى‏گفتند و جبرئیل به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خبر مى‏داد، بعضى از آنها به یکدیگر گفتند: «سخنان خود را پنهانى بگوئید تا خداى محمّد نشنود»! آیه فوق نازل شد و گفت: چه آشکار بگوئید و چه پنهان، خدا از آن آگاه است.


(آیه 14)- این آیه در حقیقت به منزله دلیلى است براى آنچه در آیه قبل آمد، مى‏فرماید: «آیا آن کسى که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟ در حالى که او (از اسرار دقیق) با خبر و آگاه است» (ا لا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر).


(آیه 15)- به دنبال بحثهائى پیرامون دوزخیان و بهشتیان، و کافران و مؤمنان که در آیات پیشین گذشت در اینجا براى ترغیب و تشویق به پیوستن به صفوف بهشتیان، و بر حذر بودن از راه و رسم دوزخیان، به ذکر بخشى از نعمتهاى الهى، و سپس به قسمتى از عذابهاى او، اشاره کرده، مى‏فرماید: «او کسى است که زمین را براى شما رام کرد» (هو الذى جعل لکم الارض ذلولا).

 «بر شانه‏هاى آن راه بروید، و از روزیهاى پروردگار بخورید، و (بدانید) بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست» (فامشوا فى مناکبها و کلوا من رزقه و الیه النشور).

«ذلول» به معنى «رام» جامعترین تعبیرى است که درباره زمین ممکن است بشود. چرا که این مرکب راهوار با حرکات متعدد و بسیار سریعى که دارد آن چنان آرام به نظر مى‏رسد که گوئى مطلقا ساکن است، بعضى از دانشمندان مى‏گویند: زمین چهارده نوع حرکت مختلف دارد که سه قسمت آن حرکت به دور خود، و حرکت به دور خورشید، و حرکت همراه مجموعه منظومه شمسى در دل کهکشان است، این حرکات که سرعت زیادى دارد چنان نرم و ملایم است که تا براهین قطعى بر حرکت زمین اقامه نشده بود کسى باور نمى‏کرد حرکتى در کار باشد! از سوى دیگر، پوسته زمین نه چنان سفت و خشن است که قابل زندگى نباشد، و نه چنان سست و نرم است که قرار و آرام نگیرد، بلکه کاملا براى زندگى بشر رام است.

از سوى سوم، فاصله آن از خورشید نه چندان کم است که همه چیز از شدت گرما بسوزد، و نه چندان دور است که همه چیز از سرما بخشکد، فشار هوا بر کره زمین آن چنان است که آرامش انسان را تأمین کند، جاذبه زمین نه آنقدر زیاد است که استخوانها را در هم بشکند، و نه آن قدر کم است که با یک حرکت انسان از جا کنده شود و در فضا پرتاب شود! خلاصه از هر نظر «ذلول» و رام و مسخر فرمان انسان است.

در عین حال تا گامى برندارد و تلاشى نکند بهره‏اى از روزیهاى زمین نخواهد داشت! ولى بدانید اینها هدف نهائى آفرینش شما نیست، اینها همه وسائلى است در مسیر «نشور» و رستاخیز و حیات ابدى شما.


(آیه 16)- به دنبال این تشویق و تبشیر به سراغ تهدید و انذار مى‏رود، و مى‏افزاید: «آیا خود را از عذاب کسى که حاکم بر آسمان است در امان مى‏دانید که دستور دهد زمین بشکافد و شما را در خود فرو برد، و دائما به لرزش خود ادامه دهد»؟! بطورى که حتى قبر شما هم آرام نباشد (أ امنتم من فى السماء ان یخسف بکم الارض فاذا هى تمور).

آرى! اگر او دستور دهد این زمین ذلول و آرام طغیان مى‏کند، و به صورت حیوان چموشى در مى‏آید، زلزله‏ها شروع مى‏شود، شکافها در زمین ظاهر مى‏گردد و شما و خانه‏ها و شهرهایتان را در کام خود فرو مى‏بلعد، و باز هم به لرزه و اضطراب خود ادامه مى‏دهد.


(آیه 17)- سپس مى‏افزاید: لازم نیست حتما زلزله‏ها به سراغ شما آید بلکه مى‏تواند این فرمان را به تندبادها دهد «آیا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان مى‏دانید که تندبادى پر از سنگریزه بر شما فرستد» و شما را زیر کوهى از آن مدفون سازد؟! (ام امنتم من فى السماء ان یرسل علیکم حاصبا).

«و به زودى خواهید دانست تهدیدهاى من چگونه است»! (فستعلمون کیف نذیر).


(آیه 18)- در حقیقت آیات فوق به این معنى اشاره مى‏کند که عذاب آنها منحصر به عذاب قیامت نیست، در این دنیا نیز خداوند با مختصر تکان زمین، یا حرکت بادها، مى‏تواند به زندگى آنها پایان دهد، و بهترین دلیل این امکان، وقوع آن در امتهاى پیشین است.

لذا در این آیه مى‏گوید: «کسانى که پیش از آنان بودند (آیات الهى و رسولان او را) تکذیب کردند، اما (ببین) مجازات من چگونه بود»؟! (و لقد کذب الذین من قبلهم فکیف کان نکیر).

گروهى را با زلزله‏هاى ویرانگر، و اقوامى را با صاعقه‏ها، و جمعى را با طوفان یا تندباد مجازات کردیم، و شهرهاى ویران شده و خاموش آنها را به عنوان درس عبرتى باقى گذاردیم.


(آیه 19)- به این پرندگان بالاى سر خود بنگرید! در آیات آغاز این سوره به هنگامى که بحث از قدرت و مالکیت خداوند بود سخن از آسمانهاى هفتگانه و ستارگان و کواکب آنها به میان آمد، در این آیه همین مسأله قدرت با ذکر یکى از موجودات به ظاهر کوچک عالم هستى تعقیب مى‏شود، مى‏فرماید: «آیا به پرندگانى که بالاى سرشان است و گاه بالهاى خود را گسترده و گاه جمع مى‏کنند نگاه نکردند؟! (ا و لم یروا الى الطیر فوقهم صافات و یقبضن). همه پرواز مى‏کنند اما هر کدام برنامه مخصوصى دارند.

این اجسام سنگین بر خلاف قانون جاذبه از زمین برمى‏خیزند، و به راحتى تمام بر فراز آسمان، ساعتها، و گاه هفته‏ها و ماهها پشت سر هم به حرکت سریع و نرم خود ادامه مى‏دهند، بى‏آنکه هیچ مشکلى داشته باشند.

چه کسى بدن آنها را به گونه‏اى آفریده که به راحتى در هوا سیر مى‏کنند؟! و چه کسى این قدرت را به بالهاى آنها بخشیده؟

لذا در پایان آیه مى‏افزاید: «جز خداوند رحمان کسى آنها را بر فراز آسمان نگه نمى‏دارد، چرا که او به هر چیز بیناست،» و نیاز هر مخلوقى را مى‏داند (ما یمسکهن الا الرحمن انه بکل شى‏ء بصیر).

اوست که وسائل و نیروهاى مختلف را براى پرواز در اختیار آنها گذارده،نگهدارنده پرندگان در آسمان، همان نگهدارنده زمین و موجودات دیگر است و هر زمان اراده کند نه پرنده قدرت پرواز دارد و نه زمین آرامش خود را حفظ مى‏کند.


(آیه 20)- در این آیه به این معنى اشاره مى‏کند که کافران در برابر قدرت خداوند هیچ گونه یار و مددکارى ندارند، مى‏فرماید: «آیا این کسى که لشکر شماست مى‏تواند شما را در برابر خداوند رحمان یارى دهد»؟! (امن هذا الذى هو جند لکم ینصرکم من دون الرحمن).

نه تنها نمى‏توانند شما را در گرفتاریها یارى دهند، بلکه اگر بخواهد همانها را مأمور عذاب و نابودى شما مى‏کند.

 «ولى کافران تنها گرفتار فریبند» (ان الکافرون الا فى غرور).

پرده‏هاى غرور و جهل بر عقلهاى آنها افتاده، و به آنان اجازه نمى‏دهد این همه درس عبرت را بر صفحات تاریخ یا در گوشه و کنار زندگى خود ببینند.


(آیه 21)- باز براى تأکید بیشتر مى‏افزاید: «یا آن کس که شما را روزى مى‏دهد اگر روزیش را باز دارد» چه کسى مى‏تواند نیاز شما را تأمین کند؟ (امن هذا الذى یرزقکم ان امسک رزقه).

هرگاه به آسمان دستور دهد نبارد، و زمینها گیاهى نرویاند، و یا آفات مختلف نباتى محصولات را نابود کنند، چه کسى توانائى دارد غذائى در اختیار شما بگذارد؟ و یا اگر روزیهاى معنوى و وحى آسمانى را از شما قطع کند چه کسى توانائى راهنمائى شما را دارد؟

اینها حقایقى است آشکار، ولى لجاجت و خیره سرى، حجابى است در برابر درک و شعور آدمى، و لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «بلکه آنها در سرکشى و فرار از حقیقت لجاجت مى‏ورزند» (بل لجوا فى عتو و نفور).


(آیه 22)- راست قامتان جاده توحید! در تعقیب آیات گذشته، پیرامون کافران و مؤمنان، در این آیه وضع حال این دو گروه را در ضمن مثال جالبى منعکس ساخته، مى‏فرماید: «آیا کسى که به رو افتاده حرکت مى‏کند، به هدایت نزدیکتر است، یا کسى که راست قامت در صراط مستقیم گام بر مى‏دارد» و پیش مى‏رود. (ا فمن یمشى مکبا على وجهه اهدى امن یمشى سویا على صراط مستقیم).

در اینجا افراد بى‏ایمان و ظالمان لجوج مغرور، به کسى تشبیه شده‏اند که از جاده‏اى ناهموار و پرپیچ و خم، مى‏گذرد، در حالى که به رو افتاده، و با دست و پا، یا به سینه حرکت مى‏کند، نه راه را به درستى مى‏بیند، و نه قادر بر کنترل خویشتن است، نه از موانع با خبر است و نه سرعتى دارد؟ کمى راه مى‏رود و درمانده مى‏شود.

ولى مؤمنان را به افراد راست قامتى تشبیه مى‏کند که از جاده‏اى هموار و صاف و مستقیم با سرعت و قدرت و آگاهى تمام، به راحتى پیش مى‏رود.

چه تشبیه جالب و دقیقى؟ که آثار آن در زندگى این دو گروه کاملا نمایان است و با چشم خود مى‏بینیم.


(آیه 23)- در این آیه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را مخاطب ساخته، مى‏افزاید: «بگو: او کسى است که شما را آفرید، و براى شما گوش و چشم و قلب قرار داد، اما کمتر سپاسگزارى مى‏کنید» (قل هو الذى انشاکم و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة قلیلا ما تشکرون).

خداوند، هم وسیله مشاهده و تجربه را در اختیار شما قرار داد (چشم) و هم وسیله آگاهى بر نتیجه افکار دیگران (گوش) و هم وسیله اندیشیدن در علوم عقلى (قلب) را، خلاصه تمام ابزار لازم براى آگاهى به علوم عقلى و نقلى را در اختیار شما گذارده است، اما کمتر کسى سپاس این همه نعمتهاى بزرگ را به جا مى‏آورد، زیرا شکر نعمت آن است که هر نعمتى در مسیر هدفى که به خاطر آن آفریده شده است به کار گرفته شود.


(آیه 24)- بار دیگر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را مخاطب ساخته، مى‏فرماید: «بگو: او کسى است که شما را در زمین آفرید و به سوى او محشور مى‏شوید» (قل هو الذى ذراکم فى الارض و الیه تحشرون).

پیام این سه آیه این است که: در راه راست و صراط مستقیم ایمان و اسلام گام بردارید، و از تمام ابزار شناخت بهره گیرید، و به سوى زندگى جاویدان حرکت کنید.


(آیه 25)- سپس در همین رابطه، به گفتار منکران معاد و پاسخ آنها پرداخته، مى‏فرماید: «آنها (از روى استهزاء) مى‏گویند: اگر راست مى‏گوئید این وعده قیامت چه زمانى است»؟! (و یقولون متى هذا الوعد ان کنتم صادقین).


(آیه 26)- در این آیه به آنها چنین پاسخ مى‏گوید: «به آنها بگو: علم آن تنها نزد خداست، و من تنها بیم دهنده آشکارى هستم» (قل انما العلم عند الله و انما انا نذیر مبین).

و باید چنین باشد چرا که اگر تاریخ قیامت معلوم بود هرگاه فاصله زیادى داشت مردم در غفلت فرو مى‏رفتند، و اگر فاصله کم بود حالتى شبیه به اضطرار پیدا مى‏کردند، و در هر حال، هدفهاى تربیتى ناتمام مى‏ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۲
* مسافر
پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۲ ب.ظ

562 . صفحه 562

دهم تیر : 


نفیسه : 



سوره ملک ،شصت و هفتمین سوره قران است.

این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 30 آیه میباشد.‏

محتواى سوره:

سوره ملک- که نام دیگرش «منجیه» (نجاتبخش) و نام سومش «واقیه» یا «مانعه» است زیرا تلاوت کننده خود را از عذاب الهى یا عذاب قبر نگاه مى‏دارد- از سوره‏هاى بسیار پرفضیلت قرآن مى‏باشد، و مسائل زیادى در آن مطرح شده که عمدتا بر سه محور دور مى‏زند.

1- بحثهائى پیرامون «مبدأ» و صفات خداوند، و نظام شگفت‏انگیز خلقت مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان، و آفرینش زمین و مواهب آن، و همچنین آفرینش پرندگان، و آبهاى جارى و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت.

2- بحثهائى پیرامون «معاد» و عذاب دوزخ، و گفتگوهاى مأموران عذاب با دوزخیان، و مانند آن.

3- انذار و تهدید کافران و ظالمان به انواع عذابهاى دنیا و آخرت.

فضیلت تلاوت سوره:

در حدیثى از امام باقر علیه السّلام مى‏خوانیم که فرمود: «سوره ملک سوره «مانعه» است، یعنى از عذاب قبر ممانعت مى‏کند، و در تورات به همین نام ثبت است، کسى که آن را در شبى بخواند بسیار خوانده، و خوب خوانده، و از غافلان محسوب نمى‏شود».

البته این همه آثار عظیم مربوط به خواندن بدون فکر و عمل نیست، هدف خواندنى است آمیخته با الهام گرفتن براى عمل.


(آیه 1)- این سوره با مسأله مهم مالکیت و حاکمیت خداوند و جاودانگى ذات پاک او آغاز مى‏شود که در واقع کلید همه بحثهاى این سوره است.

مى‏فرماید: «پر برکت و زوال ناپذیر است کسى که حکومت جهان هستى به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست» (تبارک الذى بیده الملک و هو على کل شى‏ء قدیر).


(آیه 2)- در این آیه به هدف آفرینش مرگ و حیات انسان که از شؤون مالکیت و حاکمیت خداست اشاره کرده، مى‏فرماید: «آن کسى که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل مى‏کنید» (الذى خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا).

منظور از آزمایش خداوند نوعى پرورش است، به این معنى که انسانها را به میدان عمل مى‏کشد تا ورزیده و آزموده و پاک و پاکیزه شوند. و لایق قرب خدا گردند.

به این ترتیب عالم میدان آزمایش بزرگى است براى همه انسانها و وسیله آزمایش، مرگ و حیات، و هدف این آزمون بزرگ رسیدن به حسن عمل، که مفهومش «تکامل معرفت، و اخلاص نیّت، و انجام هر کار خیر» است.

و از آنجا که در این میدان آزمایش بزرگ، انسان گرفتار لغزشهاى فراوانى مى‏شود و نباید این لغزشها او را مأیوس کند، و از تلاش و کوشش براى اصلاح خویش باز دارد، در پایان آیه به بندگان وعده یارى و آمرزش داده مى‏گوید: «و او شکست ناپذیر و بخشنده است» (و هو العزیز الغفور).


(آیه 3)- بعد از بیان نظام مرگ و زندگى، به نظام کلى جهان پرداخته، و انسان را به مطالعه مجموعه عالم هستى دعوت مى‏کند، تا از این طریق خود را براى آن آزمون بزرگ آماده کند، مى‏فرماید: «همان کسى که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید» (الذى خلق سبع سماوات طباقا).

و به دنبال آن مى‏افزاید: «در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبى نمى‏بینى» (ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت).

با تمام عظمتى که عالم هستى دارد هر چه هست نظم است و استحکام، و انسجام، و ترکیبات حساب شده، و قوانین دقیق و اگر بى‏نظمى در گوشه‏اى از جهان راه مى‏یافت آن را به نابودى مى‏کشید.

و در پایان آیه براى تأکید بیشتر مى‏فرماید: «بار دیگر نگاه کن (و عالم را با دقت بنگر) آیا هیچ شکاف و خلل و اختلافى (در جهان) مشاهده مى‏کند»؟! (فارجع البصر هل ترى من فطور).

منظور این است که هرچه انسان در جهان آفرینش دقت کند کمترین خلل و ناموزونى در آن نمى‏بیند.


(آیه 4)- و لذا در این آیه براى تأکید همین معنى مى‏افزاید: «بار دیگر به عالم هستى بنگر، سرانجام چشمانت به سوى تو باز مى‏گردد در حالى که خسته و ناتوان شده» و در جستجوى خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است! (ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا و هو حسیر).


(آیه 5)- این آیه، نظرى به صفحه آسمان افکنده، و از ستارگان درخشنده و زیبا سخن به میان آورده، مى‏گوید: «ما آسمان پایین را با چراغهاى فروزانى زینت بخشیدیم، و آنها [- شهابها] را تیرهائى براى شیاطین قرار دادیم، و براى آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختیم» (و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح و جعلناها رجوما للشیاطین و اعتدنا لهم عذاب السعیر).

این آیه بار دیگر این حقیقت را تأکید مى‏کند که تمام ستارگانى که ما مى‏بینیم همه بخشى از آسمان اول است، آسمانى که از میان آسمانهاى هفتگانه به ما نزدیکتر مى‏باشد، و به همین دلیل به عنوان «السماء الدنیا» (آسمان نزدیک و پائین) از آن تعبیر شده است.


(آیه 6)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از نشانه‏هاى عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفرینش بود، در اینجا سخن از کسانى مى‏گوید که این دلائل را نادیده گرفته، و راه کفر و شرک را پیش مى‏گیرند، و همچون شیاطین، عذاب الهى را به جان مى‏خرند.

نخست مى‏فرماید: «براى کسانى که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است و بدفرجامى است» (و للذین کفروا بربهم عذاب جهنم و بئس المصیر).


(آیه 7)- سپس به شرح گوشه‏اى از این عذاب وحشتناک پرداخته، مى‏افزاید: «هنگامى که (کفّار) در آن افکنده شوند صداى وحشتناکى از آن مى‏شنوند و این در حالى است که پیوسته مى‏جوشد» (اذا القوا فیها سمعوا لها شهیقا و هى تفور).

آرى! هنگامى که آنها با نهایت ذلت و حقارت در آن پرتاب مى‏شوند فریاد وحشتناک و طولانى جهنم برمى‏خیزد، و تمام وجود آنها را در وحشت فرو مى‏برد.


(آیه 8)- سپس براى مجسم ساختن شدت خشم «دوزخ» مى‏افزاید: «نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود»! (تکاد تمیز من الغیظ).

درست همانند ظرف عظیمى که روى آتش فوق العاده پرحرارتى گذارده‏اند و چنان مى‏جوشد و زیر و رو مى‏شود که هر زمان بیم متلاشى شدن آن مى‏رود.

سپس ادامه مى‏دهد: «هر زمان که گروهى در آن افکنده مى‏شوند نگهبانان دوزخ (از روى تعصب و توبیخ) از آنها مى‏پرسند (مگر شما رهبر و راهنما نداشتید؟) مگر بیم دهنده الهى به سراغ شما نیامد»؟ پس چرا به این روز سیاه افتاده‏اید؟! (کلما القى فیها فوج سالهم خزنتها ا لم یاتکم نذیر).


(آیه 9)- ولى آنان در پاسخ «مى‏گویند: آرى بیم دهنده به سراغ ما آمد، ولى ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزى نازل نکرده (تا به هواى نفس خویش ادامه دهیم، حتى به آنها گفتیم) شما در گمراهى عظیمى هستید»! (قالوا بلى قد جاءنا نذیر فکذبنا و قلنا ما نزل الله من شى‏ء ان انتم الا فى ضلال کبیر).

نه تنها آنها را تصدیق نکردیم، و به پیام حیات بخششان گوش فرا ندادیم، بلکه به مخالفت برخاسته، و این طبیبان روحانى را گمراه خواندیم، و از خود راندیم.


(آیه 10)- بعد به دلیل اصلى بدبختى و گمراهى خود اشاره کرده «و مى‏گویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم، و یا تعقل مى‏کردیم، در میان دوزخیان نبودیم»! (و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فى اصحاب السعیر).


(آیه 11)- آرى «اینجاست که به گناه خود اعتراف مى‏کنند، دور باشند دوزخیان از رحمت خدا»! (فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعیر).

از یکسو خداوند گوش شنوا عقل و هوش داده، و از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن فرستاده، اگر این دو با هم ضمیمه شوند سعادت انسان تأمین است.

و گرنه بدبختى و دورى از رحمت خدا نصیب انسان خواهد شد.


(آیه 12)- به دنبال بحثهائى که در آیات گذشته پیرامون کفّار و سرنوشت آنها در قیامت بیان شد، قرآن در اینجا به سراغ مؤمنان و پاداشهاى عظیم آنها مى‏رود.

نخست مى‏فرماید: «کسانى که از پروردگارشان در نهان مى‏ترسند مسلما آمرزش و پاداش بزرگى دارند»! (ان الذین یخشون ربهم بالغیب لهم مغفرة و اجر کبیر).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۲
* مسافر