564 . صفحه 564
دوازدهم تیر :
نفیسه :
(آیه 27)- در ادامه آیات قبل، این آیه مىافزاید: «هنگامى که آن (وعده الهى) را از نزدیک مىبینند صورت کافران زشت و سیاه مىگردد» به گونهاى که آثار غم و اندوه از آن مىبارد (فلما راوه زلفة سیئت وجوه الذین کفروا).
«و به آنها گفته مىشود: این همان چیزى است که تقاضاى آن را داشتید»! (و قیل هذا الذى کنتم به تدعون).
(آیه 28)- این آیه و دو آیه بعد که آخرین آیات سوره «ملک» است و همه با کلمه «قل» خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شروع مىشود ادامه بحثهائى است که در آیات قبل با کفار شده، که جنبههاى دیگرش در این آیات، منعکس است.
نخست به آنها که غالبا انتظار مرگ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و یارانش را داشتند و گمان مىکردند که با مرگ وى آئین او برچیده مىشود و همه چیز پایان مىیابد- و غالب دشمنان شکست خورده درباره رهبران راستین همیشه همین انتظار را دارند- مىفرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند مرا و تمام کسانى که با من هستند، هلاک کند، یا مورد ترحم قرار دهد چه کسى کافران را از عذاب دردناک پناه مىدهد»؟ (قل ا رایتم ان اهلکنى الله و من معى او رحمنا فمن یجیر الکافرین من عذاب الیم).
کافران مکه، به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مسلمانان نفرین مىکردند و تقاضاى مرگ او را داشتند به گمان این که اگر آن حضرت از دنیا برود، دعوتش نیز برچیده مىشود، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.
(آیه 29)- و در ادامه همین سخن مىافزاید: «به آنها بگو: او خداوند رحمان است، ما به او ایمان آورده، و بر او توکل کردهایم، و به زودى مىدانید چه کسى در گمراهى آشکار است» (قل هو الرحمن آمنا به و علیه توکلنا فستعلمون من هو فى ضلال مبین).
یعنى، اگر ما به خدا ایمان آوردهایم، و او را ولى و وکیل و سرپرست خود برگزیدهایم، دلیلش روشن است، او خداى رحمان است، رحمت عامش همه جا رسیده، و فیض انعامش دوست و دشمن را فرا گرفته، اما معبودهاى شما چه کارى کردهاند؟!
(آیه 30)- در آخرین آیه به عنوان ذکر یک مصداق از رحمت عام خداوند که بسیارى از مردم از آن غافلند، مىگوید: «به آنها بگو: به من خبر دهید اگر آبهاى (سرزمین) شما در زمین فرو رود چه کسى مىتواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد»؟! (قل ا رایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بماء معین).
در روایاتى که از ائمه اهل بیت علیهم السّلام به ما رسیده، آیه اخیر به ظهور حضرت مهدى- عج- و عدل جهان گستر او تفسیر شده است که همه از باب «تطبیق» است، و به تعبیر دیگر ظاهر آیه مربوط به آب جارى است که مایه حیات موجودات زنده است، و باطن آیه مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهان گستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى است.
سوره قلم،شصت و هشتمین سوره قرآن است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 52 آیه میباشد.
محتواى سوره:
محتواى آیات این سوره کاملا هماهنگ با سورههاى «مکّى» است چرا که بیش از هر چیز بر محور مسأله نبوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله، و مبارزه با دشمنانى که او را مجنون مىخواندند، و دعوت به صبر و استقامت، و انذار و تهدید مخالفان به عذاب الهى، دور مىزند.
روى هم رفته مباحث این سوره را مىتوان در هفت بخش خلاصه کرد:
1- نخست به ذکر قسمتى از صفات ویژه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مخصوصا اخلاق برجسته او مىپردازد، و آن را با قسمتهاى مؤکدى تأکید مىکند.
2- سپس قسمتى از صفات زشت و اخلاق نکوهیده دشمنان او را بازگو مىنماید.
3- در بخش دیگرى داستان «اصحاب الجنّة» که در حقیقت هشدارى است به مشرکان زشت سیرت بیان شده.
4- در قسمت دیگرى مطالب گوناگونى راجع به قیامت و عذاب کفار در آن روز آمده است.
5- در بخش دیگرى انذارها و تهدیدهائى نسبت به مشرکان بازگو شده.
6- در بخش دیگرى به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله دستور مىدهد که در برابر دشمنان سرسخت، استقامت و صبر نشان دهد.
7- سرانجام در پایان سوره نیز سخن از عظمت قرآن و توطئههاى مختلف دشمنان بر ضد پیامبر به میان آورده.
انتخاب نام «قلم» براى این سوره به تناسب نخستین آیه آن است، بعضى نیز نام آن را سوره «ن» ذکر کردهاند، و از بعضى از روایات که در فضیلت این سوره آمده استفاده مىشود که نام آن سوره «ن و القلم» است.
فضیلت تلاوت سوره:
از پیغمبر گرامى اسلام نقل شده که فرمود: «کسى که سوره «ن و القلم» را تلاوت کند خداوند ثواب کسانى را که داراى حسن اخلاقند به او مىدهد».
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «کسى که سوره ن و القلم را در نماز واجب یا نافله بخواند خداوند او را براى همیشه از فقر در امان مىدارد، و هنگامى که بمیرد او را از فشار قبر پناه مىدهد».
این ثوابها تناسب خاصى با محتواى سوره دارد، و نشان مىدهد که هدف تلاوتى است که توأم با آگاهى و به دنبال آن عمل باشد.
(آیه 1)- این سوره تنها سورهاى است که با حرف مقطع «ن» آغاز شده است، مىفرماید: «ن» (ن).
سپس به دو موضوع از مهمترین مسائل زندگى بشر سوگند یاد کرده، مىافزاید: «سوگند به قلم و آنچه مىنویسند» (و القلم و ما یسطرون).
در واقع آنچه به آن در اینجا سوگند یاد شده است ظاهرا موضوع کوچکى است: یک قطعه نى، و یا چیزى شبیه به آن، و کمى ماده سیاه رنگ، و سپس سطورى که بر صفحه کاغذ ناچیز رقم زده مىشود.
اما در واقع این همان چیزى است که سرچشمه پیدایش تمام تمدنهاى انسانى، و پیشرفت و تکامل علوم، و بیدارى اندیشهها و افکار، و شکل گرفتن مذهبها، و سرچشمه هدایت و آگاهى بشر است، تا آنجا که دوران زندگى بشر را به دو دوران تقسیم مىکند «دوران تاریخ» و «دوران قبل از تاریخ»، دوران تاریخ بشر از زمانى شروع مىشود که خط اختراع شد، و انسان توانست ماجراى زندگى خود را بر صفحات نقش کند، عظمت این سوگند هنگامى آشکارتر مىشود که توجه داشته باشیم آن روزى که این آیات نازل گشت، نویسنده و ارباب قلمى در آن محیط وجود نداشت، و اگر کسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آنها در کل سرزمین «مکّه» که مرکز عبادى و سیاسى و اقتصادى حجاز بود به بیست نفر نمىرسید، آرى سوگند به قلم یاد کردن در چنین محیطى عظمت خاصى دارد.
(آیه 2)- سپس به چیزى که سوگند براى آن یاد شده پرداخته، مىفرماید:
«به (برکت) نعمت پروردگارت تو مجنون نیستى» (ما انت بنعمة ربک بمجنون).
دیوانه آنها هستند که مظهر عقل کل را متهم به جنون مىکنند، و رهبر و راهنماى انسانها را با این نسبت ناروا از خود دور مىسازند.
(آیه 3)- و به دنبال آن مىافزاید: «و براى تو پاداشى عظیم و همیشگى است» (و ان لک لاجرا غیر ممنون).
«ممنون» از ماده «من» یعنى، اجر و پاداشى که هرگز قطع نمىشود و دائما باقى است.
(آیه 4)- این آیه در توصیف دیگرى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىگوید: «و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى» (و انک لعلى خلق عظیم).
اخلاقى که عقل در آن حیران است لطف و محبتى بىنظیر صفا و صمیمیتى بىمانند، صبر و استقامت و تحمل و حوصلهاى توصیف ناپذیر.
اگر مردم را به بندگى خدا دعوت مىکنى تو خود بیش از همه عبادت مىنمائى، و اگر از کار بد باز مىدارى تو قبل از همه خوددارى مىکنى آزارت مىکنند و تو اندرز مىدهى، ناسزایت مىگویند و براى آنها دعا مىکنى، بر بدنت سنگ مىزنند و خاکستر داغ بر سرت مىریزند و تو براى هدایت آنها دست به درگاه خدا بر مىدارى! در حدیثى آمده است که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «انّما بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق من براى این مبعوث شدهام که فضائل اخلاقى را تکمیل کنم».
و در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده است: «مؤمن با حسن خلق خود به درجه کسى مىرسد که شبها به عبادت مىایستد، و روزها روزهدار است».
(آیه 5)- و به دنبال آن مىافزاید: «به زودى تو مىبینى و آنان نیز مىبینند» (فستبصر و یبصرون).
(آیه 6)- «که کدامیک از شما مجنونند»! (بایکم المفتون).
حرکتها و موضعگیرى تو در آینده و پیشرفت و نفوذ سریع اسلام در سایه آن نشان خواهد داد که تو منبع بزرگ عقل و درایتى، دیوانه خفاشانى هستند که با نور این آفتاب به ستیز برخاستند.
و البته در قیامت این حقایق باز هم روشنتر و آشکارتر خواهد بود.
(آیه 7)- باز براى تأکید بیشتر مىافزاید: «پروردگارت بهتر از هر کس مىداند چه کسى از راه او گمراه شده و او هدایت یافتگان را نیز بهتر مىشناسد» (ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین).
چرا که راه، راه اوست و او بهتر از هر کس راه خود را مىشناسد، و به این ترتیب به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله اطمینان بیشتر مىدهد که او در مسیر هدایت و دشمنانش در مسیر ضلالتند.
(آیه 8)- از آنها که داراى این صفاتند پیروى مکن بعد از ذکر اخلاق عظیم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در اینجا به ذکر اخلاق دشمنان او مىپردازد تا در یک مقایسه، فاصله میان این دو کاملا روشن شود.
نخست مىفرماید: «از تکذیب کنندگان (ى که خدا و پیامبر و روز رستاخیز و آئین او را تکذیب مىکنند) اطاعت مکن» (فلا تطع المکذبین).
(آیه 9)- سپس به تلاش و کوشش آنها براى به سازش کشیدن پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اشاره کرده، مىافزاید: «آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا آنها (هم) نرمش نشان دهند» نرمشى توأم با انحراف از مسیر حق (ودوا لو تدهن فیدهنون).
(آیه 10)- سپس بار دیگر از اطاعت آنها نهى کرده و صفات نه گانه مذمومى را که هر یک به تنهائى مىتواند مانع اطاعت و تبعیت گردد بر مىشمرد، مىفرماید:
«و از هر کسى که بسیار سوگند یاد مىکند و پست است اطاعت مکن» (و لا تطع کل حلاف مهین).
(آیه 11)- سپس مىافزاید: «کسى که بسیار عیبجوست و به سخن چینى آمد و شد مىکند» و در این کار اصرار دارد. (هماز مشاء بنمیم).
(آیه 12)- در پنجمین و ششمین و هفتمین وصف مىگوید: کسى که «بسیار مانع کار خیر و تجاوزگر گناهکار است» (مناع للخیر معتد اثیم).
نه تنها خودکار خیرى نمىکند و راه خیرى ارائه نمىدهد، بلکه سدى است در مقابل خیر و برکت دیگران، به علاوه انسانى است متجاوز از حدود الهى و حقوقى که خدا براى هر انسانى تعیین کرده، و اضافه بر این صفات، آلوده هرگونه گناهى نیز هست، بطورى که گناه جزء طبیعت او شده است.
(آیه 13)- و سرانجام به هشتمین و نهمین صفات آنها اشاره کرده، مىفرماید: «علاوه بر اینها کینهتوز و پرخور، و خشن و بدنام است» (عتل بعد ذلک زنیم).
به این ترتیب قرآن روشن مىسازد که مخالفان اسلام و قرآن و مخالفان شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چگونه افرادى بودهاند، افرادى دروغگو، پست، عیبجو، سخن چین، متجاوز گنهکار، بىاصل و نسب، و به راستى از غیر چنین افرادى مخالفت با چنان مصلح بزرگى انتظار نمىرود.
(آیه 14)- در این آیه هشدار مىدهد «مبادا به خاطر این که صاحب مال و فرزندان فراوان است» از او پیروى کنى (ان کان ذا مال و بنین).
بدون شک پیامبر هرگز تسلیم نمىشد، و این آیات در حقیقت تأکیدى است بر این معنى، تا خط مکتبى و روش عملى او بر همه آشکار گردد، و هیچ کس از دوست و دشمن چنین انتظارى نداشته باشد.
(آیه 15)- این آیه عکس العمل این گونه افراد را که داراى چنین صفات پست هستند در برابر آیات الهى نشان داده، مىگوید: «هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود مىگوید: اینها افسانههاى خرافى پیشینیان است»! (اذا تتلى علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین).
و با این بهانه و این برچسب زشت از آیات خداوند فاصله مىگیرد.