562 . صفحه 562
دهم تیر :
نفیسه :
سوره ملک ،شصت و هفتمین سوره قران است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 30 آیه میباشد.
محتواى سوره:
سوره ملک- که نام دیگرش «منجیه» (نجاتبخش) و نام سومش «واقیه» یا «مانعه» است زیرا تلاوت کننده خود را از عذاب الهى یا عذاب قبر نگاه مىدارد- از سورههاى بسیار پرفضیلت قرآن مىباشد، و مسائل زیادى در آن مطرح شده که عمدتا بر سه محور دور مىزند.
1- بحثهائى پیرامون «مبدأ» و صفات خداوند، و نظام شگفتانگیز خلقت مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان، و آفرینش زمین و مواهب آن، و همچنین آفرینش پرندگان، و آبهاى جارى و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت.
2- بحثهائى پیرامون «معاد» و عذاب دوزخ، و گفتگوهاى مأموران عذاب با دوزخیان، و مانند آن.
3- انذار و تهدید کافران و ظالمان به انواع عذابهاى دنیا و آخرت.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از امام باقر علیه السّلام مىخوانیم که فرمود: «سوره ملک سوره «مانعه» است، یعنى از عذاب قبر ممانعت مىکند، و در تورات به همین نام ثبت است، کسى که آن را در شبى بخواند بسیار خوانده، و خوب خوانده، و از غافلان محسوب نمىشود».
البته این همه آثار عظیم مربوط به خواندن بدون فکر و عمل نیست، هدف خواندنى است آمیخته با الهام گرفتن براى عمل.
(آیه 1)- این سوره با مسأله مهم مالکیت و حاکمیت خداوند و جاودانگى ذات پاک او آغاز مىشود که در واقع کلید همه بحثهاى این سوره است.
مىفرماید: «پر برکت و زوال ناپذیر است کسى که حکومت جهان هستى به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست» (تبارک الذى بیده الملک و هو على کل شىء قدیر).
(آیه 2)- در این آیه به هدف آفرینش مرگ و حیات انسان که از شؤون مالکیت و حاکمیت خداست اشاره کرده، مىفرماید: «آن کسى که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل مىکنید» (الذى خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا).
منظور از آزمایش خداوند نوعى پرورش است، به این معنى که انسانها را به میدان عمل مىکشد تا ورزیده و آزموده و پاک و پاکیزه شوند. و لایق قرب خدا گردند.
به این ترتیب عالم میدان آزمایش بزرگى است براى همه انسانها و وسیله آزمایش، مرگ و حیات، و هدف این آزمون بزرگ رسیدن به حسن عمل، که مفهومش «تکامل معرفت، و اخلاص نیّت، و انجام هر کار خیر» است.
و از آنجا که در این میدان آزمایش بزرگ، انسان گرفتار لغزشهاى فراوانى مىشود و نباید این لغزشها او را مأیوس کند، و از تلاش و کوشش براى اصلاح خویش باز دارد، در پایان آیه به بندگان وعده یارى و آمرزش داده مىگوید: «و او شکست ناپذیر و بخشنده است» (و هو العزیز الغفور).
(آیه 3)- بعد از بیان نظام مرگ و زندگى، به نظام کلى جهان پرداخته، و انسان را به مطالعه مجموعه عالم هستى دعوت مىکند، تا از این طریق خود را براى آن آزمون بزرگ آماده کند، مىفرماید: «همان کسى که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید» (الذى خلق سبع سماوات طباقا).
و به دنبال آن مىافزاید: «در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبى نمىبینى» (ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت).
با تمام عظمتى که عالم هستى دارد هر چه هست نظم است و استحکام، و انسجام، و ترکیبات حساب شده، و قوانین دقیق و اگر بىنظمى در گوشهاى از جهان راه مىیافت آن را به نابودى مىکشید.
و در پایان آیه براى تأکید بیشتر مىفرماید: «بار دیگر نگاه کن (و عالم را با دقت بنگر) آیا هیچ شکاف و خلل و اختلافى (در جهان) مشاهده مىکند»؟! (فارجع البصر هل ترى من فطور).
منظور این است که هرچه انسان در جهان آفرینش دقت کند کمترین خلل و ناموزونى در آن نمىبیند.
(آیه 4)- و لذا در این آیه براى تأکید همین معنى مىافزاید: «بار دیگر به عالم هستى بنگر، سرانجام چشمانت به سوى تو باز مىگردد در حالى که خسته و ناتوان شده» و در جستجوى خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است! (ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا و هو حسیر).
(آیه 5)- این آیه، نظرى به صفحه آسمان افکنده، و از ستارگان درخشنده و زیبا سخن به میان آورده، مىگوید: «ما آسمان پایین را با چراغهاى فروزانى زینت بخشیدیم، و آنها [- شهابها] را تیرهائى براى شیاطین قرار دادیم، و براى آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختیم» (و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح و جعلناها رجوما للشیاطین و اعتدنا لهم عذاب السعیر).
این آیه بار دیگر این حقیقت را تأکید مىکند که تمام ستارگانى که ما مىبینیم همه بخشى از آسمان اول است، آسمانى که از میان آسمانهاى هفتگانه به ما نزدیکتر مىباشد، و به همین دلیل به عنوان «السماء الدنیا» (آسمان نزدیک و پائین) از آن تعبیر شده است.
(آیه 6)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از نشانههاى عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفرینش بود، در اینجا سخن از کسانى مىگوید که این دلائل را نادیده گرفته، و راه کفر و شرک را پیش مىگیرند، و همچون شیاطین، عذاب الهى را به جان مىخرند.
نخست مىفرماید: «براى کسانى که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است و بدفرجامى است» (و للذین کفروا بربهم عذاب جهنم و بئس المصیر).
(آیه 7)- سپس به شرح گوشهاى از این عذاب وحشتناک پرداخته، مىافزاید: «هنگامى که (کفّار) در آن افکنده شوند صداى وحشتناکى از آن مىشنوند و این در حالى است که پیوسته مىجوشد» (اذا القوا فیها سمعوا لها شهیقا و هى تفور).
آرى! هنگامى که آنها با نهایت ذلت و حقارت در آن پرتاب مىشوند فریاد وحشتناک و طولانى جهنم برمىخیزد، و تمام وجود آنها را در وحشت فرو مىبرد.
(آیه 8)- سپس براى مجسم ساختن شدت خشم «دوزخ» مىافزاید: «نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود»! (تکاد تمیز من الغیظ).
درست همانند ظرف عظیمى که روى آتش فوق العاده پرحرارتى گذاردهاند و چنان مىجوشد و زیر و رو مىشود که هر زمان بیم متلاشى شدن آن مىرود.
سپس ادامه مىدهد: «هر زمان که گروهى در آن افکنده مىشوند نگهبانان دوزخ (از روى تعصب و توبیخ) از آنها مىپرسند (مگر شما رهبر و راهنما نداشتید؟) مگر بیم دهنده الهى به سراغ شما نیامد»؟ پس چرا به این روز سیاه افتادهاید؟! (کلما القى فیها فوج سالهم خزنتها ا لم یاتکم نذیر).
(آیه 9)- ولى آنان در پاسخ «مىگویند: آرى بیم دهنده به سراغ ما آمد، ولى ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزى نازل نکرده (تا به هواى نفس خویش ادامه دهیم، حتى به آنها گفتیم) شما در گمراهى عظیمى هستید»! (قالوا بلى قد جاءنا نذیر فکذبنا و قلنا ما نزل الله من شىء ان انتم الا فى ضلال کبیر).
نه تنها آنها را تصدیق نکردیم، و به پیام حیات بخششان گوش فرا ندادیم، بلکه به مخالفت برخاسته، و این طبیبان روحانى را گمراه خواندیم، و از خود راندیم.
(آیه 10)- بعد به دلیل اصلى بدبختى و گمراهى خود اشاره کرده «و مىگویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم، و یا تعقل مىکردیم، در میان دوزخیان نبودیم»! (و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فى اصحاب السعیر).
(آیه 11)- آرى «اینجاست که به گناه خود اعتراف مىکنند، دور باشند دوزخیان از رحمت خدا»! (فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعیر).
از یکسو خداوند گوش شنوا عقل و هوش داده، و از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن فرستاده، اگر این دو با هم ضمیمه شوند سعادت انسان تأمین است.
و گرنه بدبختى و دورى از رحمت خدا نصیب انسان خواهد شد.
(آیه 12)- به دنبال بحثهائى که در آیات گذشته پیرامون کفّار و سرنوشت آنها در قیامت بیان شد، قرآن در اینجا به سراغ مؤمنان و پاداشهاى عظیم آنها مىرود.
نخست مىفرماید: «کسانى که از پروردگارشان در نهان مىترسند مسلما آمرزش و پاداش بزرگى دارند»! (ان الذین یخشون ربهم بالغیب لهم مغفرة و اجر کبیر).