قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ب.ظ

564 . صفحه 564


دوازدهم تیر :



نفیسه : 



(آیه 27)- در ادامه آیات قبل، این آیه مى‏افزاید: «هنگامى که آن (وعده الهى) را از نزدیک مى‏بینند صورت کافران زشت و سیاه مى‏گردد» به گونه‏اى که آثار غم و اندوه از آن مى‏بارد (فلما راوه زلفة سیئت وجوه الذین کفروا).

«و به آنها گفته مى‏شود: این همان چیزى است که تقاضاى آن را داشتید»! (و قیل هذا الذى کنتم به تدعون).


(آیه 28)- این آیه و دو آیه بعد که آخرین آیات سوره «ملک» است و همه با کلمه «قل» خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شروع مى‏شود ادامه بحثهائى است که در آیات قبل با کفار شده، که جنبه‏هاى دیگرش در این آیات، منعکس است.

نخست به آنها که غالبا انتظار مرگ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و یارانش را داشتند و گمان مى‏کردند که با مرگ وى آئین او برچیده مى‏شود و همه چیز پایان مى‏یابد- و غالب دشمنان شکست خورده درباره رهبران راستین همیشه همین انتظار را دارند- مى‏فرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند مرا و تمام کسانى که با من هستند، هلاک کند، یا مورد ترحم قرار دهد چه کسى کافران را از عذاب دردناک پناه مى‏دهد»؟ (قل ا رایتم ان اهلکنى الله و من معى او رحمنا فمن یجیر الکافرین من عذاب الیم).

کافران مکه، به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مسلمانان نفرین مى‏کردند و تقاضاى مرگ او را داشتند به گمان این که اگر آن حضرت از دنیا برود، دعوتش نیز برچیده مى‏شود، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.


(آیه 29)- و در ادامه همین سخن مى‏افزاید: «به آنها بگو: او خداوند رحمان است، ما به او ایمان آورده، و بر او توکل کرده‏ایم، و به زودى مى‏دانید چه کسى در گمراهى آشکار است» (قل هو الرحمن آمنا به و علیه توکلنا فستعلمون من هو فى ضلال مبین).

یعنى، اگر ما به خدا ایمان آورده‏ایم، و او را ولى و وکیل و سرپرست خود برگزیده‏ایم، دلیلش روشن است، او خداى رحمان است، رحمت عامش همه جا رسیده، و فیض انعامش دوست و دشمن را فرا گرفته، اما معبودهاى شما چه کارى کرده‏اند؟!


(آیه 30)- در آخرین آیه به عنوان ذکر یک مصداق از رحمت عام خداوند که بسیارى از مردم از آن غافلند، مى‏گوید: «به آنها بگو: به من خبر دهید اگر آبهاى (سرزمین) شما در زمین فرو رود چه کسى مى‏تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد»؟! (قل ا رایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بماء معین).

در روایاتى که از ائمه اهل بیت علیهم السّلام به ما رسیده، آیه اخیر به ظهور حضرت مهدى- عج- و عدل جهان گستر او تفسیر شده است که همه از باب «تطبیق» است، و به تعبیر دیگر ظاهر آیه مربوط به آب جارى است که مایه حیات موجودات زنده است، و باطن آیه مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهان گستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى است.



سوره قلم،شصت و هشتمین سوره قرآن است.

این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 52 آیه میباشد. ‏

محتواى سوره:

محتواى آیات این سوره کاملا هماهنگ با سوره‏هاى «مکّى» است چرا که بیش از هر چیز بر محور مسأله نبوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله، و مبارزه با دشمنانى که او را مجنون مى‏خواندند، و دعوت به صبر و استقامت، و انذار و تهدید مخالفان به عذاب الهى، دور مى‏زند.

روى هم رفته مباحث این سوره را مى‏توان در هفت بخش خلاصه کرد:

1- نخست به ذکر قسمتى از صفات ویژه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مخصوصا اخلاق برجسته او مى‏پردازد، و آن را با قسمتهاى مؤکدى تأکید مى‏کند.

2- سپس قسمتى از صفات زشت و اخلاق نکوهیده دشمنان او را بازگو مى‏نماید.

3- در بخش دیگرى داستان «اصحاب الجنّة» که در حقیقت هشدارى است به مشرکان زشت سیرت بیان شده.

4- در قسمت دیگرى مطالب گوناگونى راجع به قیامت و عذاب کفار در آن روز آمده است.

5- در بخش دیگرى انذارها و تهدیدهائى نسبت به مشرکان بازگو شده.

6- در بخش دیگرى به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد که در برابر دشمنان سرسخت، استقامت و صبر نشان دهد.

 7- سرانجام در پایان سوره نیز سخن از عظمت قرآن و توطئه‏هاى مختلف دشمنان بر ضد پیامبر به میان آورده.

انتخاب نام «قلم» براى این سوره به تناسب نخستین آیه آن است، بعضى نیز نام آن را سوره «ن» ذکر کرده‏اند، و از بعضى از روایات که در فضیلت این سوره آمده استفاده مى‏شود که نام آن سوره «ن و القلم» است.

فضیلت تلاوت سوره:

از پیغمبر گرامى اسلام نقل شده که فرمود: «کسى که سوره «ن و القلم» را تلاوت کند خداوند ثواب کسانى را که داراى حسن اخلاقند به او مى‏دهد».

در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «کسى که سوره ن و القلم را در نماز واجب یا نافله بخواند خداوند او را براى همیشه از فقر در امان مى‏دارد، و هنگامى که بمیرد او را از فشار قبر پناه مى‏دهد».

این ثوابها تناسب خاصى با محتواى سوره دارد، و نشان مى‏دهد که هدف تلاوتى است که توأم با آگاهى و به دنبال آن عمل باشد.


(آیه 1)- این سوره تنها سوره‏اى است که با حرف مقطع «ن» آغاز شده است، مى‏فرماید: «ن» (ن).

سپس به دو موضوع از مهمترین مسائل زندگى بشر سوگند یاد کرده، مى‏افزاید: «سوگند به قلم و آنچه مى‏نویسند» (و القلم و ما یسطرون).

در واقع آنچه به آن در اینجا سوگند یاد شده است ظاهرا موضوع کوچکى است: یک قطعه نى، و یا چیزى شبیه به آن، و کمى ماده سیاه رنگ، و سپس سطورى که بر صفحه کاغذ ناچیز رقم زده مى‏شود.

اما در واقع این همان چیزى است که سرچشمه پیدایش تمام تمدنهاى انسانى، و پیشرفت و تکامل علوم، و بیدارى اندیشه‏ها و افکار، و شکل گرفتن مذهبها، و سرچشمه هدایت و آگاهى بشر است، تا آنجا که دوران زندگى بشر را به دو دوران تقسیم مى‏کند «دوران تاریخ» و «دوران قبل از تاریخ»، دوران تاریخ بشر از زمانى شروع مى‏شود که خط اختراع شد، و انسان توانست ماجراى زندگى خود را بر صفحات نقش کند، عظمت این سوگند هنگامى آشکارتر مى‏شود که توجه داشته باشیم آن روزى که این آیات نازل گشت، نویسنده و ارباب قلمى در آن محیط وجود نداشت، و اگر کسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آنها در کل سرزمین «مکّه» که مرکز عبادى و سیاسى و اقتصادى حجاز بود به بیست نفر نمى‏رسید، آرى سوگند به قلم یاد کردن در چنین محیطى عظمت خاصى دارد.


(آیه 2)- سپس به چیزى که سوگند براى آن یاد شده پرداخته، مى‏فرماید:

«به (برکت) نعمت پروردگارت تو مجنون نیستى» (ما انت بنعمة ربک بمجنون).

دیوانه آنها هستند که مظهر عقل کل را متهم به جنون مى‏کنند، و رهبر و راهنماى انسانها را با این نسبت ناروا از خود دور مى‏سازند.


(آیه 3)- و به دنبال آن مى‏افزاید: «و براى تو پاداشى عظیم و همیشگى است» (و ان لک لاجرا غیر ممنون).

«ممنون» از ماده «من» یعنى، اجر و پاداشى که هرگز قطع نمى‏شود و دائما باقى است.


(آیه 4)- این آیه در توصیف دیگرى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏گوید: «و تو اخلاق عظیم و برجسته‏اى دارى» (و انک لعلى خلق عظیم).

اخلاقى که عقل در آن حیران است لطف و محبتى بى‏نظیر صفا و صمیمیتى بى‏مانند، صبر و استقامت و تحمل و حوصله‏اى توصیف ناپذیر.

اگر مردم را به بندگى خدا دعوت مى‏کنى تو خود بیش از همه عبادت مى‏نمائى، و اگر از کار بد باز مى‏دارى تو قبل از همه خوددارى مى‏کنى آزارت مى‏کنند و تو اندرز مى‏دهى، ناسزایت مى‏گویند و براى آنها دعا مى‏کنى، بر بدنت سنگ مى‏زنند و خاکستر داغ بر سرت مى‏ریزند و تو براى هدایت آنها دست به درگاه خدا بر مى‏دارى! در حدیثى آمده است که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «انّما بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق من براى این مبعوث شده‏ام که فضائل اخلاقى را تکمیل کنم».

و در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده است: «مؤمن با حسن خلق خود به درجه کسى مى‏رسد که شبها به عبادت مى‏ایستد، و روزها روزه‏دار است».


(آیه 5)- و به دنبال آن مى‏افزاید: «به زودى تو مى‏بینى و آنان نیز مى‏بینند» (فستبصر و یبصرون).


(آیه 6)- «که کدامیک از شما مجنونند»! (بایکم المفتون).

حرکتها و موضعگیرى تو در آینده و پیشرفت و نفوذ سریع اسلام در سایه آن نشان خواهد داد که تو منبع بزرگ عقل و درایتى، دیوانه خفاشانى هستند که با نور این آفتاب به ستیز برخاستند.

و البته در قیامت این حقایق باز هم روشنتر و آشکارتر خواهد بود.


(آیه 7)- باز براى تأکید بیشتر مى‏افزاید: «پروردگارت بهتر از هر کس مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده و او هدایت یافتگان را نیز بهتر مى‏شناسد» (ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین).

چرا که راه، راه اوست و او بهتر از هر کس راه خود را مى‏شناسد، و به این ترتیب به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله اطمینان بیشتر مى‏دهد که او در مسیر هدایت و دشمنانش در مسیر ضلالتند.


(آیه 8)- از آنها که داراى این صفاتند پیروى مکن بعد از ذکر اخلاق عظیم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در اینجا به ذکر اخلاق دشمنان او مى‏پردازد تا در یک مقایسه، فاصله میان این دو کاملا روشن شود.

نخست مى‏فرماید: «از تکذیب کنندگان (ى که خدا و پیامبر و روز رستاخیز و آئین او را تکذیب مى‏کنند) اطاعت مکن» (فلا تطع المکذبین).


(آیه 9)- سپس به تلاش و کوشش آنها براى به سازش کشیدن پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اشاره کرده، مى‏افزاید: «آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا آنها (هم) نرمش نشان دهند» نرمشى توأم با انحراف از مسیر حق (ودوا لو تدهن فیدهنون).


(آیه 10)- سپس بار دیگر از اطاعت آنها نهى کرده و صفات نه گانه مذمومى را که هر یک به تنهائى مى‏تواند مانع اطاعت و تبعیت گردد بر مى‏شمرد، مى‏فرماید:

«و از هر کسى که بسیار سوگند یاد مى‏کند و پست است اطاعت مکن» (و لا تطع کل حلاف مهین).


(آیه 11)- سپس مى‏افزاید: «کسى که بسیار عیبجوست و به سخن چینى آمد و شد مى‏کند» و در این کار اصرار دارد. (هماز مشاء بنمیم).


(آیه 12)- در پنجمین و ششمین و هفتمین وصف مى‏گوید: کسى که «بسیار مانع کار خیر و تجاوزگر گناهکار است» (مناع للخیر معتد اثیم).

نه تنها خودکار خیرى نمى‏کند و راه خیرى ارائه نمى‏دهد، بلکه سدى است در مقابل خیر و برکت دیگران، به علاوه انسانى است متجاوز از حدود الهى و حقوقى که خدا براى هر انسانى تعیین کرده، و اضافه بر این صفات، آلوده هرگونه گناهى نیز هست، بطورى که گناه جزء طبیعت او شده است.


(آیه 13)- و سرانجام به هشتمین و نهمین صفات آنها اشاره کرده، مى‏فرماید: «علاوه بر اینها کینه‏توز و پرخور، و خشن و بدنام است» (عتل بعد ذلک زنیم).

به این ترتیب قرآن روشن مى‏سازد که مخالفان اسلام و قرآن و مخالفان شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چگونه افرادى بوده‏اند، افرادى دروغگو، پست، عیبجو، سخن چین، متجاوز گنهکار، بى‏اصل و نسب، و به راستى از غیر چنین افرادى مخالفت با چنان مصلح بزرگى انتظار نمى‏رود.


(آیه 14)- در این آیه هشدار مى‏دهد «مبادا به خاطر این که صاحب مال و فرزندان فراوان است» از او پیروى کنى (ان کان ذا مال و بنین).

بدون شک پیامبر هرگز تسلیم نمى‏شد، و این آیات در حقیقت تأکیدى است بر این معنى، تا خط مکتبى و روش عملى او بر همه آشکار گردد، و هیچ کس از دوست و دشمن چنین انتظارى نداشته باشد.


(آیه 15)- این آیه عکس العمل این گونه افراد را که داراى چنین صفات پست هستند در برابر آیات الهى نشان داده، مى‏گوید: «هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود مى‏گوید: اینها افسانه‏هاى خرافى پیشینیان است»! (اذا تتلى علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین).

و با این بهانه و این برچسب زشت از آیات خداوند فاصله مى‏گیرد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی