476 . صفحه 476
هفدهم فروردین :
نفیسه :
اخبار متعدّدى در منابع مختلف اسلامى وارد شده که پیامبران الهى 124 هزار نفر بودند.
و از آنجا که مشرکان و کافران بهانهجو و لجوج هر روز در برابر انبیاى الهى تقاضاى معجزه دلخواه خود را داشتند، و مشرکان زمان پیامبر صلّى اللّه علیه و اله نیز همین شیوه را تکرار مىکردند، قرآن در دنباله این سخن اضافه مىکند: «هیچ پیامبرى حق نداشت و نمىتوانست معجزهاى جز به فرمان خدا بیاورد»! (وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).
اصولا همه معجزات در اختیار خداست، و بازیچه دست کفار نمىتواند باشد.
سپس با لحنى جدّى و تهدیدآمیز به کسانى که مىگفتند اگر راست مىگویى چرا عذاب الهى به سراغ ما نمىآید هشدار مىدهد که: «هنگامى که فرمان الهى (براى مجازات این منکران لجوج) صادر شود در میان آنها به حق داورى خواهد شد، و پیروان باطل در آن هنگام زیان خواهند کرد» (فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ).
در آن روز درهاى توبه بسته مىشود و رهروان راه باطل به روشنى مىبینند که تمام سرمایههاى هستى خود را از کف داده و متاعى نخریدند.
(آیه 79)- منافع گوناگون چهارپایان: بار دیگر به نشانههاى قدرت خداوند و مواهب گستردهاش نسبت به انسانها باز مىگردد، و گوشه دیگرى از آن را شرح مىدهد، تا هم به عظمت او آشناتر شوند، و هم حسّ شکرگزارى را که وسیلهاى براى معرفت اللّه است در آنها برانگیزد.
مىفرماید: «خداوند همان کسى است که چهارپایان را براى شما آفرید، تا بر آنها سوار شوید، و از آنها تغذیه کنید» (اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْکَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْکُلُونَ).بعضى از آنها تنها براى تغذیه مورد استفاده قرار مىگیرند همچون گوسفند، و بعضى هم براى سوارى و هم براى تغذیه مانند شتر که هم کشتى بیابانهاى خشک و سوزان است و هم وسیلهاى براى تغذیه آدمیان!
(آیه 80)- از این گذشته استفادههاى فراوان دیگرى نیز از آنها مىشود، همانگونه که آیه شریفه به آن اشاره کرده، مىفرماید: «و براى شما در آنها منافع بسیارى (جز اینها) است» (وَ لَکُمْ فِیها مَنافِعُ).
از شیر و پشم و پوست و سایر اجزاى آنها استفاده مىکنید و حتى فضولات بدن آنها نیز در کشاورزى و غیره قابل استفاده است.
سپس مىافزاید منظور دیگر از آفرینش آنها این بوده: «تا بوسیله آنها به مقصدى که در دل دارید برسید» (وَ لِتَبْلُغُوا عَلَیْها حاجَةً فِی صُدُورِکُمْ).
تعبیر فوق مىتواند اشاره به استفادههاى تفریحى، هجرت و سیاحت، مسابقهها و گاه کسب ابهت و مانند آن باشد.
و از آنجا که اینها همه وسیله مسافرت در خشکى هستند، در پایان آیه مىافزاید: «و بر آنها (چهار پایان) و بر کشتیها سوار مىشوید» (وَ عَلَیْها وَ عَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ).
در کشتیها خاصیتى آفرید که با تمام ثقل و سنگینى بر روى آب باقى بماند، و جریان بادها را آن چنان منظم قرار داده که مىتوان از آنها در مسیرهاى معینى پیوسته استفاده کرد و «با آن به دیدار آشنا رسید».
(آیه 81)- در این آیه براى تأکید و گرفتن اقرار از همگان مىفرماید: «و خدا آیاتش را همواره به شما نشان مىدهد، پس (بگویید) کدامیک از آیات خدا را مىتوانید انکار کنید»؟!َ(و یُرِیکُمْ آیاتِهِ فَأَیَّ آیاتِ اللَّهِ تُنْکِرُونَ).
آیا آیات و نشانههاى او را در «آفاق» مىتوانید انکار کنید یا آیات او را در انفس؟
به راستى با این که آیات و نشانههاى او براى همگان روشن است چرا گروهى راه انکار را پیش مىگیرند؟
(آیه 82)- آخرین آیات سوره مؤمن در حقیقت یک نوع نتیجه گیرى از بحثهاى گذشته است.
نخست مىگوید: آیا آنها در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها مىزیستند چگونه شد»؟! (أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
همان کسانى «که از نظر تعداد نفرات از آنها بیشتر، و از نظر قوت و آثارشان در زمین از آنها فزونتر بود» (کانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِی الْأَرْضِ).
کثرت نفرات آنها را از قبورشان مىتوان شناخت، و قدرت و آثارشان را در زمین از آنچه از آنها به یادگار مانده! تعبیر به «آثارا فى الارض» ممکن است اشاره به پیشرفت گسترده کشاورزى آنها باشد- چنانکه در آیه 9 سوره روم آمده- و یا اشاره به ساختمانهاى عظیم و بناهاى محکم اقوام پیشین در دل کوهها و بر صحنه دشتها- چنانکه در آیه 128 و 129 سوره شعرا بیان شده است.
ولى به هر حال «نیروهایى را که به دست مىآورند هرگز (به هنگام وزش طوفان بلا و عذاب الهى) نتوانست آنها را بىنیاز سازد و نجات دهد» (فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ). بلکه تمام این قدرتها در لحظاتى کوتاه درهم کوبیده شدند.
(آیه 83)- در این آیه به چگونگى برخورد آنها با پیامبران و معجزات و دلائل روشن انبیا اشاره کرده، مىگوید: «هنگامى که رسولان آنها با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنها آمدند (از آنان روى گرداندند، و) تنها به معلوماتى که خود داشتند دل بستند و خوشحال بودند» و غیر آن را هیچ شمردند (فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ).
و همین امر سبب شد تا «آنچه را از عذاب و تهدیدهاى الهى به باد استهزا مىگرفتند بر سر آنان فرود آید» (وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
یعنى با اتکاى به علوم محدود بشرى، خواه در معارف عقلى و اعتقادات یا در دنیا و یا شبهات واهى که آن را علم مىپنداشتند، علومى را که از سرچشمه وحى صادر شده بود نفى مىکردند و به باد استهزا مىگرفتند، و به علوم اندک خوشحال بودند و خویشتن را بکلى از انبیا بىنیاز مىدیدند.
(آیه 84)- قرآن نتیجه این خودخواهى و غرور را در این آیه و آیه بعد چنین بیان کرده: «پس هنگامى که شدت عذاب ما را دیدند (عذابى که براى ریشه کن کردن آنها نازل شده بود و فرمان قطعى پروردگار را در زمینه نابودیشان به همراه داشت، از کرده خود پشیمان شدند، خود را موجودى ضعیف و ناتوان دیدند و رو به درگاه حق آوردند و فریادشان بلند شد و) گفتند: اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم، و نسبت به معبودهایى که شریک او مىشمردیم کافر شدیم»! (فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ).
(آیه 85)- «اما هنگامى که عذاب ما را مشاهده کردند ایمان آنها به حالشان سودى نداشت» (فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا). چرا که به هنگام نزول «عذاب استیصال» درهاى توبه بسته مىشود.
این حکم مخصوص افراد یا اقوام معینى نیست، بلکه چنانکه قرآن در دنبال همین سخن مىگوید: «این سنت الهى است که در مورد بندگان گذشته نیز اجرا شده است» (سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ).
سپس آیه را با این جمله پایان مىدهد: «و در آن هنگام (که عذاب الهى دامانشان را فرو گرفت) خسران و زیان کافران آشکار شد» (وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ).
آن روز فهمیدند که سرمایهاى جز مشتى غرور و پندار نداشتند، و آنچه را آب حیات خیال مىکردند سرابى بیش نبود.
و به این ترتیب سوره مؤمن که با توصیف حال کافران مغرور آغاز شده بود، با پایان زندگى دردناک آنها خاتمه مىیابد!
درسهایی از سوره غافر (مومن)
65-هو الحی لا اله الا هو فادعوه مخلصین له الدین الحمدلله رب العالمین
2-مومن باید بین خوف و رجاء باشد،زیرا خداوند هم آمرزنده است و هم کیفر دهنده.
9-رستگاری در رفاه دنیوی نیست بلکه در تقواست.
11-عجز و نیاز دوزخیان به قدری است که برای نجات خود به لحظه های خروج از دوزخ قانعند.
34-شک اگر مقدمه ی تحقیق و حرکت شود ارزش دارد ولی اگر سبب رکود و سوءظن شود یک آفت است.
55-انگیزه صبر رسیدن به وعده های الهی است.
56-انسان اگر از خود مراقبت نکند،تکبر تمام وجودش را میگیرد به نحوی که در دل او جز تکبر هیچ چیز دیگری نخواهد بود.
59-یاد قیامت بهترین وسیله ی تذکر و غفلت زدایی است.
65-از آداب دعا پرستش پروردگار است.
67-بهترین بستر تعقل،آفرینش خود انسان است.
77-صبر در برابر ناملایمات حدی ندارد و تا پایان عمر باید صبر کرد.
85-ایمان اضطراری که فرصت عمل برای انسان نمیگذارد،خسارت است.
7-ربنا وسعت کل شیء رحمه و علما فاغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک وقهم عذاب الجحیم