156 . صفحه 156
سی و یکم اردیبهشت :
نفیسه :
(آیه 44)- از این آیه استفاده مىشود که بهشتیان و دوزخیان از جایگاه خود مىتوانند با یکدیگر سخن بگویند نخست مىگوید:«بهشتیان، دوزخیان را مخاطب ساخته و صدا مىزنند که ما وعده پروردگار خویش را حق یافتیم، آیا شما هم به آنچه خدا به وسیله فرستادگانش وعده داده بود، رسیدید؟» (وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا).در پاسخ «مىگویند: آرى» همه را عین حقیقت دیدیم (قالُوا نَعَمْ).سپس اضافه مىکند:«در این هنگام ندا دهندهاى در میان آنها ندا در مىدهد (آنچنان که صداى او به گوش همگان مىرسد) که: لعنت خدا بر ستمگران باد» (فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ).
(آیه 45)- سپس ستمگران را چنین معرفى مىکند: «همانها که مردم را از راه راست باز مىداشتند (و با تبلیغات مسموم و زهرآگین خود، ایجاد شک و تردید در ریشههاى عقاید مردم مىکردند) و جاده مستقیم الهى را کج و معوج نشان مىدادند، و به سراى دیگر نیز ایمان نداشتند» (الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کافِرُونَ).این مؤذّن در روایات اسلامى، غالبا به امیر مؤمنان على علیه السّلام تفسیر شده است.
حاکم «ابو القاسم حسکانى» که از دانشمندان اهل سنّت است به سند خود از «محمّد بن حنفیه» از «على» علیه السّلام نقل مىکند که فرمود: انا ذلک المؤذّن: «آن که این ندا را سر مىدهد منم» و همچنین به سند خود از ابن عباس نقل مىکند که على علیه السّلام در قرآن نامهایى دارد که مردم آنها را نمىدانند، از جمله «مؤذّن» در آیه شریفه فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ على علیه السّلام است که این ندا را سر مىدهد و مىگوید: الا لعنة اللّه على الّذین کذّبوا بولایتى و استخفّوا بحقّى «لعنت خدا بر آنها باد که ولایت مرا تکذیب کردند و حق مرا کوچک شمردند».
(آیه 46)- اعراف گذرگاه مهمى به سوى بهشت!در تعقیب بیان سرگذشت بهشتیان و دوزخیان این آیه و سه آیه بعد از آن درباره «اعراف» که منطقهاى است حد فاصل میان بهشت و دوزخ، با ویژگیهایى که دارد سخن مىگوید.نخست به حجابى که در میان بهشتیان و دوزخیان کشیده شده است اشاره کرده، مىگوید: «میان این دو گروه حجابى قرار دارد» (وَ بَیْنَهُما حِجابٌ).از آیات بعد چنین استفاده مىشود که حجاب مزبور همان «اعراف» است که مکان مرتفعى است در میان این دو گروه، که مانع از مشاهده یکدیگر مىشود، البته کسانى که بر اعراف یعنى قسمتهاى بالاى این مانع مرتفع قرار دارند، هر دو گروه را مىتوانند ببینند.سپس قرآن مىگوید:«بر اعراف مردانى قرار دارند که هر یک از جهنمیان و دوزخیان را (در جایگاه خود مىبینند و) از سیمایشان آنها را مىشناسند» (وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ).سپس مىگوید: مردانى که بر اعراف قرار دارند «بهشتیان را صدا مىزنند و مىگویند: درود بر شما باد، اما خودشان وارد بهشت نشدهاند، اگرچه بسیار تمایل دارند» (وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ).
(آیه 47)- «اما به هنگامى که به سوى دیگر نگاه مىکنند و دوزخیان را در دوزخ مىبینند(به درگاه خدا راز و نیاز مىکنند و)مىگویند: پروردگارا! ما را با جمعیت ستمگران قرار مده» (وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).
(آیه 48)- در این آیه اضافه مىکند که: «و اصحاب اعراف مردانى از دوزخیان را که از چهره و سیمایشان مىشناسند صدا مىزنند (و مورد ملامت و سرزنش قرار مىدهند که دیدید عاقبت) گردآورى اموال و نفرت در دنیا و تکبر ورزیدن از قبول حقّ، به شما سودى نداد» چه شد آن مالها؟ و کجا رفتند آن نفرات؟ و چه نتیجهاى گرفتید از آن همه کبر و خودپرستى؟ (وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ).
(آیه 49)- بار دیگر با همان زبان ملامت و سرزنش در حالى که اشاره به جمعى از ضعفاى مؤمنان که بر اعراف قرار گرفتهاند مىکنند، مىگویند: «آیا اینها همان کسانى هستند که شما سوگند یاد کردید هیچ گاه خداوند آنان را مشمول رحمت خود قرار نخواهد داد» (أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا یَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ).سر انجام رحمت الهى شامل حال این دسته از ضعفاى مؤمنان شده و به آنها خطاب مىشود که:«وارد بهشت شوید نه ترسى بر شماست و نه در آنجا غم و اندوهى دارید» (ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ).«اصحاب اعراف» چه کسانى هستند؟از مجموع آیات و روایات چنین استفاده مىشود که «اعراف» گذرگاه سخت و صعب العبورى بر سر راه بهشت سعادت جاویدان است، طبیعى است که افراد نیرومند و قوى یعنى صالحان و پاکان با سرعت از این گذرگاه عبور مىکنند اما افرادى که خوبى و بدى را به هم آمیختند در این مسیر وا مىمانند.همچنین طبیعى است که سرپرستان جمعیت و پیشوایان قوم در گذرگاههاى سخت همانند فرماندهانى که در این گونه موارد در آخر لشکر راه مىروند تا همه سپاهیان بگذرند، در آنجا توقف مىکنند تا به کمک ضعفاى مؤمنان بشتابند و آنها که شایستگى نجات را دارند در پرتو امدادشان رهایى یابند.بنابراین در اعراف، دو گروه وجود دارند، ضعیفان و آلودگانى که در رحمتند و پیشوایان بزرگ (یعنى انبیاء، امامان و صالحان) که در همه حال یار و یاور ضعیفانند.
(آیه 50)- نعمتهاى بهشتى بر دوزخیان حرام است! پس از آن که بهشتیان و دوزخیان هر کدام در محل مناسب خود مستقر شدند گفتگوهایى در میان آنها رد و بدل مىشود که نتیجه آن مجازات و کیفرى است روحانى و معنوى براى دوزخیان، نخست مىفرماید: «دوزخیان، بهشتیان را صدا مىزنند که (محبت کنید) و مقدارى آب یا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما ببخشید» تا عطش سوزان خود را تسکین دهیم و از آلام خود بکاهیم (وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ).ولى بلافاصله بهشتیان دست ردّ بر سینه آنها زده، و «مىگویند: خداوند اینها را بر کافران تحریم کرده است» (قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرِینَ).
1- جمله «مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ» (از آنچه خدا به شما روزى داده) که تعبیرى است سر بسته و توأم با یک نوع ابهام نشان مىدهد که حتى دوزخیان نمىتوانند از ماهیت و انواع نعمتهاى بهشتى آگاه شوند.
2- جمله «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرِینَ»(خداوند آنها را بر کافران حرام کرده) اشاره به این است که بهشتیان مضایقهاى از بخشیدن این نعمتها ندارند زیرا نه چیزى از آنها کم مىشود و نه در درون سینه، کینهاى نسبت به کسى دارند، ولى وضع دوزخیان آنچنان است که نمىتوانند از نعمتهاى بهشتى بهره گیرند، این تحریم در حقیقت یک نوع «تحریم تکوینى» است، همانند محرومیت بسیارى از بیماران از غذاهاى لذیذ و رنگارنگ.
(آیه 51)- در این آیه سبب محرومیت آنها را تشریح مىکند و با ذکر صفات دوزخیان روشن مىسازد که این سرنوشت شوم را خودشان براى خویشتن فراهم ساختهاند نخست مىگوید: «آنها کسانى هستند که دین و مذهب خود را به سرگرمى و بازى گرفتند» (الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً).«و زندگى دنیا آنها را فریب داد و مغرور ساخت» (وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا).این امور سبب شد که آنها در لجنزار شهوات فرو روند و همه چیز حتى رستاخیز را به دست فراموشى بسپارند و گفتار پیامبران و آیات الهى را انکار کنند، لذا به دنبال آن اضافه مىکند:«پس امروز هم ما آنها را فراموش خواهیم کرد همان گونه که آنها لقاى چنین روزى را فراموش کردند و همان گونه که آیات ما را انکار نمودند»(فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا وَ ما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ).ضمنا از این آیه استفاده مىشود که نخستین مرحله گمراهى و انحراف آن است که انسان مسائل سرنوشت ساز خود را جدّى نگیرد و با آنها به عنوان یک سرگرمى و بازیچه رفتار کند.
خانم زینالی :
آیه 44 : نادی تذکر
اذن موذن سمع شنیدن
در ان دنیاحقیقت دیده وشنیده می شود وهمه به یقین می رسند
ندا دهنده علی ع است المیزان صفحه۱۴۲،
مراقبت از هوای نفس در دنیا که تحت ثاثیر کسانی نباشیم که به جای قانون خدا از خود برنامه می چیننند ب رای خود و دیگران
الذین یصدون عن سبیل الله ویبغونها وعوجا
ایه۴۶
اعراف جایگاه بزرگان دین که بر اعمال بهشتیان حساب رسی می کنند(نمونه ص۶)،
یعرفون بسیماهم حجاب
نادو
ایستگاه پاک سازی مومنان وقدر شناخت ایمان وراضی از این که ستمکار نبودند
ایه۴۸شناخت ایمان وکفر مومنان
مومنان کافران را از چهره می شناسند وخوشحال از انتخاب راه حق (بالاترین لذت)
وپی بردن به این که نعمت های دنیا نسبت به ان دنیا هیچ است
ایه۴۹یاداور می شود که بندگانی دچار لغزش هایی در دنیا شده اندکه در عرفات توقف دارند برای پاک سازی
وامید وار برای پاک شدن وبهشت رفتن
ایه۵۰
جهنمیان هم نا امید از بخشش خداوند از بهشتیان تقاضا دارند(افیضو)کاملا پی به نا حق بودن خودشان برده اند
غرور به نا دیده گرفتن حق در دنیا وسر کشی وبهره نابه جا از دنیا ولگد مال حق وانکار حق در ان دنیا خداوند انها را نادیده می گیرد