154 . صفحه 154
بیست و نهم اردیبهشت :
نفیسه :
(آیه 31)- در این آیه به عنوان یک قانون همیشگى که شامل تمام اعصار و قرون مىشود دستور مىدهد که، «اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید» (یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ).این جمله مىتواند هم اشاره به «زینتهاى جسمانى» باشد که شامل پوشیدن لباسهاى مرتب و پاک و تمیز، و شانه زدن موها، و به کار بردن عطر و مانند آن مىشود، و هم شامل «زینتهاى معنوى»، یعنى صفات انسانى و ملکات اخلاقى و پاکى نیت و اخلاص.در جمله بعد اشاره به مواهب دیگر یعنى خوردنیها و آشامیدنیهاى پاک و پاکیزه مىکند، مىگوید از آنها «بخورید و بنوشید» (وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا).اما چون طبع زیاده طلب انسان، ممکن است از این دو دستور سوء استفاده کند و به جاى استفاده عاقلانه و اعتدال آمیز از پوشش و تغذیه صحیح، راه تجمل پرستى و اسراف و تبذیر را پیش گیرد، بلافاصله اضافه مىکند: «ولى اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست نمىدارد» (وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ).کلمه «اسراف» کلمه بسیار جامعى است که هرگونه زیادهروى در کمیت و کیفیت و بیهودهگرایى و اتلاف و مانند آن را شامل مىشود.
جمله کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، در آیه فوق آمده، گرچه بسیار ساده به نظر مىرسد، اما امروز ثابت شده است که یکى از مهمترین دستورات بهداشتى همین است، زیرا تحقیقات دانشمندان به این نتیجه رسیده که سر چشمه بسیارى از بیماریها، غذاهاى اضافى است که به صورت جذب نشده در بدن انسان باقى مىماند، این مواد اضافى هم بار سنگینى است براى قلب و سایر دستگاههاى بدن و هم منبع آمادهاى است براى انواع عفونتها و بیماریها! عامل اصلى تشکیل این مواد مزاحم، اسراف و زیادهروى در تغذیه و به اصطلاح «پرخورى» است، و راهى براى جلوگیرى از آن جز رعایت اعتدال در غذا نیست، کسانى که این دستور را ساده فکر مىکنند خوب است در زندگى خود آن را بیازمایند تا اهمیت رعایت این دستور را در سلامت جسم و تن خود ببینند.
(آیه 32)- در این آیه با لحن تندترى به پاسخ آنها که گمان مىبرند، تحریم زینتها و پرهیز از غذاها و روزیهاى پاک و حلال، نشانه زهد و پارسایى و مایه قرب به پروردگار است پرداخته، مىگوید: اى پیامبر! «بگو: چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگانش آفریده و همچنین مواهب و روزیهاى پاکیزه را تحریم کرده است» (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ).سپس براى تأکید اضافه مىکند: به آنها «بگو: این نعمتها و موهبتها براى افراد با ایمان در این زندگى دنیا آفریده شده (اگرچه دیگران نیز بدون داشتن شایستگى از آن استفاده مىکنند) ولى در روز قیامت و زندگى عالیتر (که صفوف کاملا از هم مشخص مىشوند) اینها همه در اختیار افراد با ایمان و درستکار قرار مىگیرد» و دیگران بکلى از آن محروم مىشوند! (قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ).در پایان آیه به عنوان تأکید مىگوید: «این چنین آیات و احکام خود را براى جمعیتى که آگاهند و مىفهمند تشریح مىکنیم» (کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ).در مورد استفاده از انواع زینتها، اسلام مانند تمام موارد، حدّ اعتدال را انتخاب کرده است و استفاده کردن از زیباییهاى طبیعت، لباسهاى زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها، و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده بلکه به آن توصیه و سفارش نیز شده است.
(آیه 33)- محرمات الهى! بارها دیدهایم که قرآن مجید هرگاه سخن از امر مباح یا لازمى به میان مىآورد، بلافاصله از نقطه مقابل آن یعنى زشتیها و محرمات سخن مىگوید، تا هر دو بحث، یکدیگر را تکمیل کنند، در اینجا نیز به دنبال اجازه استفاده از مواهب الهى و زینتها و نفى تحریم آنها، سخن از محرمات به میان آورده و بطور عموم، و سپس بطور خصوص انگشت روى چند نقطه مهم مىگذارد.در آغاز از تحریم فواحش سخن مىگوید، مىفرماید: اى پیامبر!«بگو:
پروردگار من تنها اعمال زشت و قبیح را حرام کرده است، اعم از این که آشکار باشد یا پنهان»(قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ).سپس موضوع را تعمیم داده، مىگوید: «و (همچنین) گناه و ستم به ناحق را» (وَ الْإِثْمَ).بار دیگر انگشت روى چند قسمت از بزرگترین گناهان گذاشته، مىگوید:«و هرگونه ستم و تجاوز به ناحق به حقوق دیگران» (وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ).سپس اشاره به مسأله شرک کرده، مىگوید: و نیز پروردگار من، حرام کرده «این که چیزى را که خداوند دلیلى براى آن نازل نکرده، شریک او قرار دهید» (وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً).آخرین چیزى را که به عنوان محرمات روى آن تکیه مىکند، نسبت دادن چیزى به خدا بدون علم و آگاهى است، مىفرماید:«و این که به خدا مطلبى نسبت دهید که نمىدانید» (وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).
(آیه 34)- هر جمعیتى سر انجامى دارد! در این آیه خداوند به یکى از قوانین آفرینش یعنى فنا و نیستى ملتها، اشاره مىکند و بحثهاى مربوط به زندگى فرزندان آدم در روى زمین و سر انجام و سرنوشت گنهکاران که در آیات قبل گفته شد با این بحث روشنتر مىشود نخست مىگوید: «براى هر امتى زمان و مدت معینى وجود دارد» (وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ).«و به هنگامى که این اجل فرا رسد، نه لحظهاى تأخیر خواهند کرد و نه لحظهاى بر آن پیشى مىگیرند» (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ).یعنى، ملتهاى جهان همانند افراد، داراى مرگ و حیاتند، ملتهایى از صفحه زمین برچیده مىشوند، و به جاى آنها ملتهاى دیگرى قرار مىگیرند، قانون مرگ و حیات مخصوص افراد انسان نیست، بلکه اقوام و جمعیتها و جامعهها را نیز در بر مىگیرد با این تفاوت که مرگ ملتها غالبا بر اثر انحراف از مسیر حق و عدالت و روى آوردن به ظلم و ستم و غرق شدن در دریاى شهوات و فرو رفتن در امواج تجمل پرستى و تنپرورى مىباشد.هنگامى که ملتهاى جهان در چنین مسیرهایى گام بگذارند، و از قوانین مسلم آفرینش منحرف گردند، سرمایههاى هستى خود را یکى پس از دیگرى از دست خواهند داد و سر انجام سقوط مىکنند.
(آیه 35)- دستور دیگرى به همه فرزندان آدم! بار دیگر خداوند فرزندان آدم را مخاطب ساخته، مىگوید: «اى فرزندان آدم! اگر رسولانى از خودتان (از طرف من) به سوى شما آمدند که آیات مرا به شما عرضه مىدارند (از آنها پیروى کنید) زیرا آنها که پرهیزکارى پیشه کنند و در اصلاح خویشتن و دیگران بکوشند نه وحشتى از مجازات الهى خواهند داشت و نه اندوه و غمى» (یا بَنِی آدَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
(آیه 36)- و در این آیه اضافه مىکند: «اما آنها که آیات ما را تکذیب کنند و در برابر آن تکبر ورزند آنها اصحاب دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند»(وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).
(آیه 37)- از این آیه به بعد قسمتهاى مختلف از سرنوشت شومى که در انتظار افترا گویان و تکذیب کنندگان آیات خداست، بیان شده، نخست مىگوید:«چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مىبندند و یا آیات او را تکذیب مىکنند»؟ (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ).سپس وضع آنها را به هنگام مرگ چنین توصیف مىکند: «آنان چند روزى بهره خود را از آنچه برایشان مقدر شده است مىبرند و از نعمتهاى مختلف سهم خود را مىگیرند، تا (پیمانه عمرشان لبریز گردد و به اجل نهایى برسد) در این هنگام فرشتگان ما که مأمور گرفتن ارواحند به سراغ آنها مىآیند تا جانشان را بگیرند»(أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا یَتَوَفَّوْنَهُمْ).به هر حال از لحظه مرگ مجازاتهاى آنها شروع مىشود، نخستین بار با توبیخ و سرزنش فرشتگان پروردگار که مأمور گرفتن جانشان هستند رو برو مىشوند،«آنها مىپرسند کجا هستند معبودهایى که غیر از خدا مىپرستیدید» و یک عمر از آنها دم مىزدید و همه چیز خود را نابخردانه در پاى آنها مىریختید؟ (قالُوا أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ).آنها چون دست خود را از همه چیز کوتاه مىبینند و پندارهایى را که در باره معبودهاى ساختگى داشتند همچون نقش برآب مشاهده مىکنند، در پاسخ مىگویند: «آنها همه گم شدند و از ما دور گشتند» (قالُوا ضَلُّوا عَنَّا).
اثرى از آنها نمىبینیم و هیچ گونه قدرتى بر دفاع از ما ندارند، و تمام عبادات ما براى آنها بیهوده بود، «و به این ترتیب خودشان بر ضدّ خود گواهى مىدهند که کافر بودند» (وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ).در حالى که راه بازگشت به روى آنها بسته است و این نخستین تازیانه آتشین مجازات الهى است که بر روح آنها نواخته مىشود.
خانم زینالی :
تقواوعصمت باعث می شود که اطاعت امر کرده وزینت خود را در معرض دید همگان قرار ندهیم وتوصیه خداوند هم این است که وقتی با خدایت صحبت می کنی زینت کن وپاکیزه وزیبا باش وجایگاه زیبایی محضر خداست
خوردن واشامیدن به اندازه و با تانی هم زیبایی خاص خودش را دارد که با زینت در یک ایه امده واسراف زشتی ونا هماهنگی را در پی دارد وخداوند می فزماید من اسراف کاران را دوست ندارم
وقتی پذیرش داشته باشی ومطیع خداوند باشی از زیباییها وزینتها وروزیها انطور استفاده می کنی که خدا می خواهد پس همیشه در محضر خدایی ودر اخرت هم از تمام نعمات خدا بهره می بری(خالصه یوم القیامه)
قل(ابراز جدی) انجام عمل زشت چه اشکار چه پنهانی قدغن وحرام نباید انجام دا د وستم و ظلم نباید به کسی کرد (تو چه کارهای)وشریک برای خدا قایل نشو
گاهی کارهایی از انسان سر می زند که فکر می کند عقل مطلق است اما اشتباه است ود ر جاییچوبش را می خورد مخصوصا اگر مومن باشد
در موقع معین (زمان مرگ)دیگر کاری از دستت بر نمی اید
وقتی خلوص وتقوا نباشد چیزهایی را به خدا نسبت می دهیم که حرام است
ایه۳۵
پرهیز کاران وصالحان ایات خداوندی را از پیامبران پذیرا هستند وتکذیب کننذگان با غرو ر وتکبرایات را کذب می دانندومزدشان اصحاب النار است
تکبر اجازه پذیرش به انها نمی دهد برای همین کارشان تکذیب ودروغ بستن به خداست
و خداوند می فرمایدتمام انسانها از نعمتها ومواهب این جهان بهره می برند وستمکاران این نعمت رااز جانب خود می دانند نه خدا
وقتی زمان مرگشان فرا می رسد عاجز می شوند و در این هنگام فرشتگان می گویند معبودتان را بخونید برای کمک خود وانها به کفر خود یقین پیدا می کنندوشهدو گواهی می دهند که گمراه بوده اند وبه دوزخ جاودان گرفتار می شوند