قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۳ ب.ظ

583 . صفحه 583

سی ویکم تیر :


نفیسه :



(آیه 31)- بخشى از پاداش عظیم پرهیزکاران. در آیات پیشین سخن از سرنوشت طغیانگران و قسمتى از کیفرهاى دردناک آنها و علت این بدبختى بود، در اینجا به شرح نقطه مقابل آنها پرداخته، از مؤمنان راستین و پرهیزکاران و قسمتى از مواهب آنها در قیامت سخن مى‏گوید، تا در یک  مقایسه رویارو میان این دو حقایق روشنتر گردد.

نخست مى‏فرماید: «براى پرهیزکاران نجات و پیروزى بزرگى است» (ان للمتقین مفازا).


(آیه 32)- سپس به شرح این فوز و سعادت پرداخته، مى‏افزاید: «باغهائى سرسبز و (محفوظ با میوه‏هائى از) انواع انگورها» (حدائق و اعنابا).
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «بهترین میوه‏هاى شما انگور است».


(آیه 33)- سپس به همسران بهشتى که یکى دیگر از مواهب پرهیزکاران است اشاره کرده، مى‏افزاید: «و (براى آنها) حوریانى بسیار جوان و هم سنّ و سال» است (و کواعب اترابا).


(آیه 34)- سپس چهارمین نعمت بهشتى را که در انتظار پرهیزکاران است چنین شرح مى‏دهد: «و جامهائى لبریز و پیاپى» از شراب طهور! (و کأسا دهاقا).
اما نه شرابى همچون شرابهاى آلوده دنیا که عقل را مى‏زداید، بلکه شرابى که عقل‏آور، و نشاط آفرین و جان پرور و روح افزاست.


(آیه 35)- و از آنجا که سخن از جام و شراب تداعى معنى نامطلوب آن را در دنیا مى‏کند، در حالى که شراب بهشتى درست نقطه مقابل شرابهاى شیطانى دنیاست بلافاصله مى‏افزاید: بهشتیان «در آنجا نه سخن لغو و بیهوده‏اى مى‏شنوند، و نه دروغى» (لا یسمعون فیها لغوا و لا کذابا).
یکى از مواهب بزرگ معنوى بهشتیان این است که در آنجا اثرى از دروغ پردازیها، بیهوده‏گوییها، تهمتها و افتراها، تکذیب حق و توجیه باطل، و گفتگوهاى ناهنجارى که قلب پرهیزکاران را در این دنیا آزار مى‏دهد وجود نخواهد داشت و به راستى چه زیباست آن محیطى که اثرى از این سخنان ناموزون و رنج‏آور در آن وجود ندارد، و طبق آیه 62 سوره مریم «در آنجا هرگز گفتار لغو و بیهوده‏اى نمى‏شنوند و جز سلام در آنجام سخنى نیست».


(آیه 36)- و در پایان ذکر این نعمتها به نعمت معنوى دیگرى اشاره می کند که از همه بالاتر است، مى‏فرماید: «این پاداشى است از سوى پروردگارت، و عطیّه‏اى است کافى» (جزاء من ربک عطاء حسابا).
چه بشارت و نعمتى از این برتر و بالاتر که بنده ضعیف، مورد نوازش و الطاف و محبتهاى مولاى کریم خود قرار گیرد.
و به گفته شاعر:
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها مى‏کنى اى خاک درت تاج سرم‏

(آیه 37)- سپس در این آیه، مى‏افزاید: «همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان» (رب السماوات و الارض و ما بینهما الرحمن).
در حقیقت، آیه فوق اشاره‏اى به این واقعیت است که اگر خداوند چنین وعده‏هائى را به متقین مى‏دهد گوشه‏اى از آن را در این دنیا، به صورت رحمت عامش، به اهل آسمانها و زمین نشان داده است.
و در پایان آیه مى‏فرماید: «و (در آن روز) هیچ کس حق ندارد بى‏اجازه او سخنى بگوید» یا شفاعتى کند (لا یملکون منه خطابا).
زیرا آن قدر حساب الهى دقیق و عادلانه است که جائى براى «چون و چرا» باقى نمى‏ماند.

(آیه 38)- در آیات گذشته قسمتهاى قابل ملاحظه‏اى از کیفرها و مجازاتهاى طغیانگران و مواهب و پاداشهاى پرهیزکاران در روز رستاخیز بیان شد، در اینجا به معرفى آن روز بزرگ پرداخته، بخشى از اوصاف آن روز و حوادث آن را شرح مى‏دهد.
مى‏فرماید: اینها همه در «روزى (است) که روح و ملائکه در یک صف مى‏ایستند و هیچ یک، جز به اذن خداوند رحمان سخن نمى‏گویند و (آنگاه که مى‏گویند) درست مى‏گویند» (یوم یقوم الروح و الملائکة صفا لا یتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا).بدون شک قیام «روح» و «فرشتگان» در آن روز در یک صف، و سخن نگفتن جز به اذن خداوند رحمان، فقط براى اجراى فرمان اوست، آنها در این جهان نیز «مدبرات امر» و مجرى فرمانهاى او هستند، و در عالم آخرت این امر آشکارتر و واضحتر و گسترده‏تر خواهد بود.
و منظور از «روح» در اینجا یکى از فرشتگان بزرگ الهى است که بر طبق بعضى از روایات حتى از جبرئیل برتر است، چنانکه در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «او فرشته‏اى است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل»! به هر حال این مخلوق بزرگ الهى در قیامت همراه ملائکه آماده اطاعت فرمان او هستند، چنان هول و اضطراب محشر، همه را فرا گرفته که هیچ کس را یاراى سخن گفتن نیست.
در حدیثى آمده است که از امام صادق علیه السّلام درباره این آیه سؤال کردند، فرمود: «روز قیامت به ما اجازه داده مى‏شود و سخن مى‏گوئیم».
راوى سؤال مى‏کند در آن روز شما چه مى‏گوئید؟
فرمود: «تمجید و ستایش پروردگارمان را مى‏کنیم، و بر پیامبرمان درود مى‏فرستیم، و براى پیروانمان شفاعت مى‏کنیم، و خداوند شفاعت ما را رد نمى‏کند».
از این روایت استفاده مى‏شود که انبیاء و امامان معصوم نیز در صف فرشتگان و روح قرار مى‏گیرند، و از کسانى که به آنها اجازه سخن گفتن و مدح و ثناى خداوند و شفاعت داده مى‏شود آنها هستند.

(آیه 39)- سپس اشاره به این روز بزرگ- که هم روز قیامت انسانها و هم فرشتگان و هم یوم الفصل و روز کیفر طاغین و پاداش متقین است- کرده، مى‏فرماید: «آن روز حق است» (ذلک الیوم الحق).
«حقّ» به معنى چیزى است که ثابت است، واقعیت دارد و تحقق مى‏یابد، و این معنى درباره قیامت کاملا صادق است بعلاوه روزى است که «حق» هر کس به او داده مى‏شود، حقوق مظلومان از ظالمان گرفته خواهد شد، و «حقایق» و اسرار درون به ظهور مى‏پیوندند، بنابراین روزى است به تمام معنى حق.
و چون توجه به این واقعیت مى‏تواند مؤثرترین انگیزه انسان براى حرکت به سوى پروردگار، و اطاعت فرمان او گردد، بلافاصله مى‏افزاید: «پس هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش بر مى‏گزیند» و به سوى او باز مى‏گردد (فمن شاء اتخذ الى ربه مآبا).
یعنى تمام اسباب این حرکت الهى فراهم است، انبیا به قدر کافى ابلاغ فرمان حق کرده‏اند، عقل انسانى نیز- که پیامبرى از درون او است- راه او را روشن کرده سرنوشت طاغیان و پرهیزکاران نیز به خوبى تبیین شده، تنها چیزى که باقى مانده تصمیم قاطع انسان است که با استفاده از اختیارى که خدا به او داده است راه را برگزیند و پیش رود.

(آیه 40)- سپس به عنوان تأکید روى مسأله مجازات مجرمان، و بیان نزدیک بودن آن روز بزرگ در برابر کسانى که آن را دور یا نسیه‏اش مى‏پندارند، مى‏افزاید:
«و ما شما را از عذاب نزدیکى بیم دادیم»(انا انذرناکم عذابا قریبا).
امیرمؤمنان على علیه السّلام مى‏فرماید: «هر چیزى که مى‏آید قریب و نزدیک است».
چرا نزدیک نباشد در حالى که مایه اصلى عذاب الهى اعمال خود انسانها است که همیشه با آنهاست «و جهنم هم اکنون کافران را احاطه کرده» (عنکبوت/ 54).
و از آنجا که در آن روز گروه عظیمى غرق حسرت و اندوه شده، نادم و پشیمان مى‏گردند، حسرتى که به حالشان سودى نخواهد داشت و ندامتى که نتیجه‏اى ندارد، به دنبال این هشدار مى‏افزاید: «این عذاب در روزى خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهاى خود فرستاده مى‏بیند، و کافر مى‏گوید: اى کاش خاک بودم» و گرفتار عذاب نمى‏شدم!(یوم ینظر المرء ما قدمت یداه و یقول الکافر یا لیتنى کنت ترابا).
اصولا یکى از بهترین پاداشهاى نیکوکاران، و یکى از بدترین کیفرهاى بدکاران همین اعمال مجسم آنهاست که همراهشان خواهد بود.
آرى! کار انسانى که اشرف مخلوقات است گاه بر اثر کفر و گناه به جائى مى‏رسد که آرزو مى‏کند در صف یکى از موجودات بى‏روح و پست باشد.
در آیات قرآن مى‏خوانیم: کفار و مجرمان هنگامى که صحنه قیامت و دادرسى پروردگار و جزاى اعمال را مشاهده مى‏کنند، عکس العملهاى مختلفى نشان مى‏دهند که همگى حکایت از شدت تأثر و تأسف آنها مى‏کند.
گاه مى‏گویند: «واى بر ما از این حسرت که در اطاعت فرمان خدا کوتاهى کردیم» (زمر/ 56).
و گاه مى‏گویند: «خداوندا! ما را به دنیا بازگردان تا عمل صالح انجام دهیم» (الم سجده/ 12).
و گاه مى‏گویند: «اى کاش خاک بودیم و هرگز زنده نمى‏شدیم» همان گونه که در آیات مورد بحث آمده است.



سوره نازعات سوره هفتاد و نهم قرآن است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 46 آیه میباشد.‏
محتواى سوره:
محتواى این سوره در شش بخش خلاصه مى‏شود:
1- نخست با قسمهاى مؤکدى که ارتباط با مسأله معاد دارد روى تحقق این روز بزرگ تأکید مى‏کند.
2- سپس به قسمتى از مناظر هول انگیز و وحشتناک آن روز اشاره مى‏نماید.
3- و بعد اشاره کوتاه و گذرائى به داستان موسى و سرنوشت فرعون طغیانگر دارد که هم مایه تسلى خاطر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان است و هم هشدار به مشرکان طغیانگر، و هم اشاره‏اى است به این که انکار معاد انسان را به چه گناهانى آلوده مى‏کند.
4- در بخش بعد نمونه‏هایى را از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمین که خود دلیلى است براى امکان معاد و حیات بعد از مرگ بر مى‏شمرد.
5- بار دیگر به شرح قسمتى دیگر از حوادث وحشتناک آن روز بزرگ و سرنوشت طغیانگران و پاداش نیکوکاران مى‏پردازد.
6- سرانجام در پایان سوره بر این حقیقت تأکید مى‏کند که: هیچ کس از تاریخ آن روز با خبر نیست، ولى همین اندازه مسلم است که نزدیک است.
انتخاب نام «نازعات» براى این سوره به خاطر نخستین آیه آن است.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله آمده است: «کسى که  سوره نازعات را بخواند توقف و حساب او در روز قیامت تنها به اندازه خواندن یک نماز روزانه است، و بعد از آن وارد بهشت مى‏شود».
مسلم است کسى که محتواى این سوره را که آیات تکان دهنده‏اش ارواح خفته را بیدار و متوجه وظائف خود مى‏سازد در جان خویش پیاده کند از چنان پاداشهائى برخوردار خواهد شد، نه آنها که فقط به خواندن الفاظ قناعت مى‏کنند.



(آیه 1)- سوگند به این فرشتگان پر تلاش! در آغاز سوره به پنج موضوع مهم، قسم یاد شده و هدف از این سوگندها بیان حقانیت و تحقق مسأله معاد و رستاخیز است.مى‏فرماید: «سوگند به فرشتگانى که (جان مجرمان را بشدت از بدنهایشان) بر مى‏کشند» (و النازعات غرقا).



(آیه 2)- «و فرشتگانى که (روح مؤمنان را) با مدارا و نشاط جدا مى‏سازند» (و الناشطات نشطا).

(آیه 3)- «و سوگند به فرشتگانى که (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حرکت مى‏کنند» (و السابحات سبحا).


(آیه 4)- «و سپس بر یکدیگر سبقت مى‏گیرند» (فالسابقات سبقا).


(آیه 5)- «و آنها که امور را تدبیر مى‏کنند» (فالمدبرات امرا).
منظور از این سوگندها «فرشتگانى» است که مأمور قبض ارواح کفار و مجرمانند که آنها را به شدت از بدنهایشان بر مى‏کشند، ارواحى که هرگز حاضر به تسلیم در برابر حق نبودند.
و فرشتگانى که مأمور قبض ارواح مؤمنانند که با مدارا و نرمش و نشاط آنها را جدا مى‏سازند.
و فرشتگانى که در اجراى فرمان الهى با سرعت حرکت مى‏کنند.سپس بر یکدیگر پیشى مى‏گیرند.
و سرانجام امور جهان را به فرمان او تدبیر مى‏کنند.


(آیه 6)- معاد تنها با یک صیحه عظیم رخ مى‏دهد! بعد از آن که با قسم‏هاى مؤکد وقوع قیامت به عنوان یک امر حتمى در آیات گذشته بیان شد، در اینجا به شرح بعضى از نشانه‏ها و حوادث این روز بزرگ مى‏پردازد، مى‏فرماید: این بعث و رستاخیز «در آن روز است که زلزله‏هاى وحشتناک همه چیز را به لرزه در مى‏آورد» (یوم ترجف الراجفة).


(آیه 7)- «و به دنبال آن، حادثه دومین [- صیحه عظیم محشر] رخ مى‏دهد» (تتبعها الرادفة).
منظور از «راجفه» همان صیحه نخستین یا نفخ صور اول است که شیپور فناى جهان و زلزله نابودى دنیاست و «رادفه» اشاره به صیحه دوم یا نفخ صور ثانى است که نفخه حیات و رستاخیز و بازگشت به زندگى جدید است.


(آیه 8)- سپس مى‏افزاید: «دلهائى در آن روز سخت مضطرب است» (قلوب یومئذ واجفة).
دلهاى مجرمان و گنهکاران و طغیانگران همه بشدت مى‏لرزد، و نگران حساب و جزا و کیفر است.


(آیه 9)- این اضطراب درونى به قدرى شدید است که آثار آن در تمام وجود گنهکاران ظاهر مى‏شود، لذا در این آیه مى‏افزاید: «و چشمهاى آنان از شدت ترس فرو افتاده است» (ابصارها خاشعة).
در آن روز چشمها به گودى مى‏نشیند، از حرکت باز مى‏ایستد و خیره مى‏شود، و گوئى دید خود را از شدت ترس از دست مى‏دهد.


(آیه 10)- آنگاه سخن را از قیامت به دنیا مى‏کشاند، مى‏فرماید: ولى امروز «مى‏گویند: آیا ما به زندگى مجدد باز مى‏گردیم»؟! (یقولون أ إنا لمردودون فى الحافرة).


(آیه 11)- این آیه ادامه سخنان آنها را نقل کرده، مى‏گوید: «آیا هنگامى که استخوانهاى پوسیده‏اى شدیم» ممکن است زنده شویم؟ (أ إذا کنا عظاما نخرة).
این همان چیزى است که همواره منکران معاد روى آن تکیه مى‏کردند، و مى‏گفتند: باور کردنى نیست که استخوانهاى پوسیده بار دیگر لباس حیات در تن بپوشد، در حالى که فراموش کرده بودند در آغاز نیز از همان خاک آفریده شده‏اند.


(آیه 12)- منکران معاد به این هم قناعت نمى‏کنند، بلکه به استهزاى «معاد» برخاسته و به عنوان مسخره، «مى‏گویند: اگر قیامتى در کار باشد بازگشتى است زیانبار» و حال ما در آن روز سخت و دردناک خواهد بود! (قالوا تلک اذا کرة خاسرة).


(آیه 13)- در این آیه بار دیگر به مسأله قیام قیامت و برپاشدن رستاخیز باز مى‏گردد، و با لحنى قاطع و کوبنده، مى‏فرماید: «این بازگشت تنها با یک صیحه عظیم است» (فانما هى زجرة واحدة).


(آیه 14)- «ناگهان همگى بر عرصه زمین ظاهر مى‏گردند» (فاذا هم بالساهرة).
این کار پیچیده و مشکلى نیست، همین که به فرمان خدا نفخه دوم دمیده شود و بانگ حیات و زندگى برخیزد، تمام این خاکها و استخوانهاى پوسیده یک مرتبه جمع مى‏شوند و جان مى‏گیرند، و از قبرها بیرون مى‏پرند!


(آیه 15)- بعد از بیانات نسبتا مشروحى که در آیات قبل درباره مسأله معاد و انکار و مخالفت مشرکان آمد، در اینجا به داستان یکى از طغیانگران بزرگ تاریخ یعنى فرعون و سرنوشت دردناک او اشاره مى‏کند، تا هم مشرکان عرب بدانند که افراد نیرومندتر از آنها نتوانستند در برابر خشم و عذاب الهى مقاومت کنند، و هم مؤمنان را دلگرم سازد که از برترى نیروى ظاهرى دشمن هراسى به دل راه ندهند، چرا که در هم کوبیدن آنها براى خداوند بسیار سهل و آسان است.
نخست از اینجا شروع مى‏کند: «آیا داستان موسى به تو رسیده است»؟ (هل اتاک حدیث موسى).

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی