قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۸ ب.ظ

537 . صفحه 537


نفیسه :


شانزدهم فروردین :



(آیه 77)- اکنون ببینیم قسم عظیم براى چه منظورى ذکر شده؟ آیه مورد بحث پرده از روى آن برداشته، مى‏گوید: «آن (چه محمد صلّى اللّه علیه و آله آورده) قرآن کریمى است» (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ).

و به این ترتیب به مشرکان لجوج که پیوسته اصرار داشتند این آیات نوعى از کهانت است، و یا- العیاذ باللّه- سخنانى است جنون آمیز، یا همچون اشعار شاعران، یا از سوى شیاطین است، پاسخ مى‏گوید: که این وحى آسمانى است و سخنى است که آثار و عظمت و اصالت از آن ظاهر و نمایان است، و محتواى آن حاکى از مبدأ نزول آن مى‏باشد.آرى! هم گوینده قرآن، کریم است، و هم خود قرآن، و هم آورنده آن، و هم اهداف قرآن کریم است.


(آیه 78)- سپس به توصیف دوم این کتاب آسمانى پرداخته، مى‏افزاید: این آیات «در کتاب محفوظى جاى دارد» (فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ).
در همان «لوح محفوظ» در «علم خدا» که از هر گونه خطا و تغییر و تبدیل محفوظ است.


(آیه 79)- و در سومین توصیف مى‏فرماید: «این کتاب را «جز پاکان نمى‏توانند به آن دست زنند» [- دست یابند] (لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ).
بسیارى از مفسران به پیروى از روایاتى که از امامان معصوم علیهم السّلام وارد شده این آیه را به عدم جواز مس کتابت قرآن بدون غسل و وضو تفسیر کرده‏اند.
از سوى دیگر حقایق و مفاهیم عالى قرآن را جز پاکان درک نمى‏کنند و حد اقل پاکى که روح «حقیقت جوئى» است براى درک حداقل مفاهیم آن لازم است، و هر قدر پاکى و قداست بیشتر شود درک انسان از مفاهیم قرآن و محتواى آن افزون خواهد شد.


(آیه 80)- در چهارمین و آخرین توصیف از قرآن مجید مى‏فرماید: این قرآن «از سوى پروردگار عالمیان نازل شده» (تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ).
خدائى که مالک و مربى تمام جهانیان است این قرآن را براى تربیت انسانها بر قلب پاک پیامبرش نازل کرده است، و همان گونه که در جهان تکوین مالک و مربى اوست، در جهان تشریع نیز هر چه هست از ناحیه او مى‏باشد.


(آیه 81)- سپس مى‏افزاید: «آیا این سخن را [- قرآن را با اوصافى که گفته شد] سست و کوچک مى‏شمرید»؟! (أَ فَبِهذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ).
در حالى که نشانه‏هاى صدق و حقانیت از آن به خوبى آشکار است و باید کلام خدا را با نهایت جدیت پذیرفت و به عنوان یک واقعیت بزرگ با آن رو برو شد.


(آیه 82)- در این آیه مى‏فرماید: «و به جاى شکر روزیهائى که به شما داده شده آن را تکذیب مى‏کنید»؟ (وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ).


(آیه 83)- هنگامى که جان به گلوگاه مى‏رسد! از لحظات حساسى که آدمى را سخت در فکر فرو مى‏برد، لحظه احتضار و پایان عمر انسانهاست، در آن لحظه که کار از کار گذشته، و اطرافیان مأیوس و نومید به شخص محتضر نگاه مى‏کنند، و مى‏بینند همچون شمعى که عمرش پایان گرفته آهسته آهسته خاموش مى‏شود، با زندگى وداع مى‏گوید، و هیچ کارى از دست هیچ کس ساخته نیست.
قرآن مجید در تکمیل بحثهاى معاد و پاسخگوئى به منکران و مکذبان، ترسیم گویائى از این لحظه کرده، مى‏گوید: «پس چرا هنگامى که جان به گلوگاه مى‏رسد» توانائى بازگرداندن آن را ندارید؟! (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ).


(آیه 84)- «و شما در این حال نظاره مى‏کنید» و کارى از دستتان ساخته نیست (وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ).
مخاطب در اینجا اطرافیان محتضرند، از یکسو نظاره حال او را مى‏کنند، و از سوى دیگر ضعف و ناتوانى خود را مشاهده مى‏نمایند و از سوى سوم توانائى خدا را بر همه چیز و بودن مرگ و حیات در دست او، و نیز مى‏دانند خودشان هم چنین سرنوشتى را در پیش دارند.


(آیه 85)- سپس مى‏افزاید: «و ما از شما به او نزدیکتریم (و فرشتگان ما که آماده قبض روح او هستند نیز نزدیکتر از شما مى‏باشند) ولى شما نمى‏بینید» (وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ).
ما به خوبى مى‏دانیم در باطن جان محتضر چه مى‏گذرد؟ و در عمق وجودش چه غوغائى برپاست؟ و مائیم که فرمان قبض روح او را در سرآمد معینى صادر کرده‏ایم، ولى شما تنها ظواهر حال او را مى‏بینید، و از چگونگى انتقال او از این سرا به سراى دیگر بى‏خبرید.
به هرحال نه تنها در این موقع بلکه در همه حال خداوند از همه کس به ما نزدیکتر است حتى او نزدیکتر از ما به ماست.


(آیه 86)- سپس براى تأکید بیشتر، و روشن ساختن همین حقیقت، مى‏افزاید:
«اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمى‏شوید ...» (فَلَوْ لا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ).


(آیه 87)- «پس آن (روح) را بازگردانید اگر راست مى‏گوئید» (تَرْجِعُونَها إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
این ضعف و ناتوانى شما دلیلى است بر این که مالک مرگ و حیات دیگرى است، و پاداش و جزا در دست اوست، و اوست که مى‏میراند و زنده مى‏کند.


(آیه 88)- سرانجام نیکوکاران و بدکاران! قرآن در اینجا یک نوع جمع‏بندى از آیات آغاز سوره و آیات اخیر مى‏کند، و تفاوت حال انسانها را به هنگامى که در آستانه مرگ قرار مى‏گیرند مجسم مى‏سازد که چگونه بعضى در نهایت آرامش و راحتى و شادى چشم از جهان مى‏پوشند، و جمعى دیگر با مشاهده دورنماى آتش سوزان جهنم با چه اضطراب و وحشتى جان مى‏دهند؟
نخست مى‏فرماید: کسى که در حالت احتضار و واپسین لحظات زندگى قرار مى‏گیرد «پس اگر او از مقربان باشد ...» (فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ).


(آیه 89)- «در روح و ریحان و بهشت پرنعمت است» (فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ).
«روح» و «ریحان» الهى شامل تمام وسائل راحتى و آرامش انسان و هرگونه نعمت و برکت الهى مى‏گردد.


(آیه 90)- سپس مى‏افزاید: «اما اگر از اصحاب یمین باشد» (وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ).
همان مردان و زنان صالحى که نامه اعمالشان به نشانه پیروزى و قبولى به دست راستشان داده مى‏شود.


(آیه 91)- به او گفته مى‏شود: «سلام بر تو از سوى دوستانت که از اصحاب یمینند» (فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ).
به این ترتیب فرشتگان قبض روح در آستانه انتقال از دنیا سلام یارانش را به او مى‏رسانند، همان گونه که در آیه 26 همین سوره در توصیف اهل بهشت خواندیم: «إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً».


(آیه 92)- سپس به سراغ گروه سوم مى‏رود که در اوائل سوره از آنها به عنوان اصحاب الشمال یاد شده بود، مى‏فرماید: «اما اگر او از تکذیب کنندگان گمراه باشد» (وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ).
تعبیر «مکذّبین ضالّین» مى‏تواند اشاره به این نکته باشد که در میان گمراهان افرادى هستند مستضعف و جاهل قاصر، و عناد و لجاجتى در برابر حق ندارند، آنها ممکن است مشمول الطاف الهى گردند، اما تکذیب کنندگان لجوج و معاند حتما گرفتار عذاب الهى مى‏شوند.


(آیه 93)- «با آب جوشان دوزخ (و حرارت و سموم آن) از او پذیرایى مى‏شود»! (فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ).


(آیه 94)- «و سرنوشت او ورود در آتش جهنم است» (وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ).
آرى! در همان آستانه مرگ نخستین عذابهاى الهى را مى‏چشند و طعم تلخ کیفرهاى قیامت در قبر و برزخ در کام جانشان فرو مى‏رود.


(آیه 95)- و در پایان این سخن، مى‏افزاید: «این مطلب حق و یقین است» (إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ).
«هذا» اشاره به احوال گروههاى سه‏گانه‏اى است که قبلا ذکر شده.


(آیه 96)- «حال که چنین است: «پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح کن» و او را منزه بشمار (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ).
تعبیر به «فسبّح» (پس تسبیح کن) اشاره به این حقیقت است که آنچه در باره این گروههاى سه گانه گفته شد عین عدالت است، و بنابراین خداوندت را از هرگونه ظلم و بى‏عدالتى پاک و منزه بشمار، و یا این که اگر مى‏خواهى به سرنوشت گروه سوم گرفتار نشوى او را از هرگونه شرک و بى‏عدالتى که لازمه انکار قیامت است پاک و منزه بدان.
بسیارى از مفسران نقل کرده‏اند که پس از نزول این آیه پیامبر فرمود: «آن را در رکوع خود قرار دهید» سبحان ربّى العظیم بگوئید.




سوره حدید،سوره پنجاه و هفتم قران کریم است.
این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 29 آیه است.‏
محتواى سوره:
محتواى این سوره را به هفت بخش مى‏توان تقسیم کرد:
1- آیات نخستین سوره بحث جامع و جالبى پیرامون توحید و صفات خدا دارد و در حدود بیست صفت از صفات الهى در آن منعکس است.
2- بخش دیگرى از عظمت قرآن این نور الهى که در ظلمات شرک تابید سخن مى‏گوید.
3- در بخش سوم از وضع مؤمنان و منافقان در قیامت که گروه اول در پرتو نور ایمان راه خود را به سوى بهشت مى‏گشایند، و گروه دوم در ظلمات شرک و کفر مى‏مانند، بحث مى‏کند.
4- در بخش دیگرى دعوت به ایمان و خروج از شرک، و سرنوشت جمعى از اقوام کافر پیشین منعکس شده است.
5- بخش مهمى از این سوره پیرامون انفاق در راه خدا و مخصوصا براى تقویت پایه‏هاى جهاد فى سبیل اللّه، و بى‏ارزش بودن اموال دنیا مى‏باشد.
6- در بخشى کوتاه، اما گویا و مستدل، سخن از عدالت اجتماعى به میان آمده که یکى از اهداف مهم انبیاست.
7- و بالاخره در بخش دیگرى مسأله رهبانیت و انزواى اجتماعى مورد مذمت قرار گرفته، و جدائى خط اسلام از آن مشخص شده است. ضمنا نامگذارى این سوره به «حدید» به خاطر تعبیرى است که در آیه 25 سوره آمده است.
فضیلت تلاوت سوره:
در روایات اسلامى نکته‏هاى جالب توجهى پیرامون فضیلت تلاوت این سوره آمده، البته تلاوتى که توأم با فکر، و تفکرى که توأم با عمل باشد.
در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که قبل از خواب «مسبحات» را تلاوت مى‏فرمود (مسبّحات سوره‏هائى است که با «سبح للّه» یا «یسبح للّه» آغاز مى‏شود و آن پنج سوره است: سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن) و مى‏فرمود: «در آنها آیه‏اى است که از هزار آیه برتر است»! در حدیث دیگرى از امام باقر علیه السّلام مى‏خوانیم: «کسى که «مسبحات» (سوره‏هاى پنج گانه فوق) را پیش از خواب بخواند از دنیا نمى‏رود تا حضرت مهدى علیه السّلام را درک کند، و اگر قبلا از دنیا برود در جهان دیگر در همسایگى رسول خدا خواهد بود».



(آیه 1)- آیات ژرف اندیشان! گفتیم این سوره با یک بخش توحیدى که جامع حدود «بیست وصف» از اوصاف الهى است آغاز مى‏شود، اوصافى که شناخت آنها سطح معرفت انسانى را بالا مى‏برد و به ذات مقدس او آشنا مى‏کند، و هر قدر اندیشمندان بیشتر در آن بیندیشند به حقایق تازه‏اى دست مى‏یابند.
در حدیثى از امام على بن الحسین علیه السّلام مى‏خوانیم: که فرمود: «خداوند متعال مى‏دانست که در آخر زمان اقوامى مى‏آیند که در مسائل تعمق و دقت مى‏کنند، لذا سوره قل هو اللّه احد و آیات آغاز سوره حدید را نازل فرمود.
به هر حال، نخستین آیه این سوره از تسبیح و تنزیه خدا شروع کرده، مى‏فرماید: «آنچه در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى‏گویند، و او عزیز و حکیم است» (سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).


(آیه 2)- بعد از ذکر دو وصف از صفات ذات پاک خداوند یعنى «عزّت» و «حکمت» به «مالکیت و تدبیر و تصرفش در عالم هستى» که لازمه قدرت و حکمت است پرداخته، مى‏افزاید: «مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست» (لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
او «زنده مى‏کند و مى‏میراند» (یُحْیِی وَ یُمِیتُ). آرى حیات و مرگ در تمام اشکالش به دست قدرت اوست.
«و او بر هر چیز تواناست» (وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ).
مالکیت خداوند نسبت به عالم هستى مالکیت اعتبارى و تشریعى نیست، بلکه مالکیت حقیقى و تکوینى است، یعنى او به همه چیز احاطه دارد و همه جهان در قبضه قدرت او، و تحت اراده و فرمان اوست، لذا به دنبال آن سخن از زنده کردن و میراندن و توانائى بر هر چیز به میان آمده است.
تفاوت «عزت» و «قدرت» در این است که عزت بیشتر توجه به درهم شکستن مدافع دارد، و قدرت توجه به ایجاد اسباب، بنابر این دو وصف مختلف محسوب مى‏شوند، هرچند در ریشه توانائى با هم مشترکند- دقت کنید.


(آیه 3)- سپس به بیان پنج وصف دیگر پرداخته، مى‏فرماید: «اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست و او به هر چیز داناست» (هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ).
توصیف به اول و آخر بودن تعبیر لطیفى است از ازلیت و ابدیت او، زیرا مى‏دانیم او وجودى است بى‏انتها و واجب الوجود، یعنى هستیش از درون ذات اوست نه از بیرون، تا پایان گیرد یا آغازى داشته باشد، و بنابراین از ازل بوده و تا ابد خواهد بود.
او سرآغاز و ابتداى عالم هستى است، و اوست که بعد از فناى جهان نیز خواهد بود.
بنابراین تعبیر به اول و آخر هرگز زمان خاصى را در بر ندارد و اشاره به مدت معینى نیست. توصیف به ظاهر و باطن نیز تعبیر دیگرى از احاطه وجودى او نسبت به همه چیز است، از همه چیز ظاهرتر است چرا که آثارش همه جا را گرفته، و از همه چیز مخفى‏تر است چون کنه ذاتش بر کسى روشن نیست.
و یکى از نتائج این امور همان است که در پایان آیه آمده: «وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ» زیرا کسى که از آغاز بوده و تا پایان باقى است و در ظاهر و باطن جهان است چنین کسى قطعا از همه چیز آگاه مى‏باشد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی