قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوره تحریم» ثبت شده است

چهارشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ب.ظ

561 . صفحه 561



نهم تیر : 


نفیسه : 



(آیه 8)- این آیه در حقیقت راه نجات از آتش دوزخ را نشان مى‏دهد، مى‏گوید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! به سوى خدا توبه کنید، توبه‏اى خالص» (یا ایها الذین آمنوا توبوا الى الله توبة نصوحا).

آرى! نخستین گام براى نجات، توبه از گناه است، توبه‏اى که از هر نظر خالص باشد، توبه‏اى که محرک آن فرمان خدا بوده باشد.

در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم هنگامى که «معاذ بن جبل» از توبه نصوح سؤال کرد، در پاسخ فرمود: «آن است که شخص توبه کننده به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند آن چنان که شیر به پستان هرگز باز نمى‏گردد»! این تعبیر لطیف بیانگر این واقعیت است که توبه نصوح چنان انقلابى در انسان ایجاد مى‏کند که راه بازگشت به گذشته را بکلى بر او مى‏بندد همان گونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است.

سپس به آثار این توبه نصوح اشاره کرده، مى‏افزاید: «امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد» (عسى ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم).

«و شما را در باغهائى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند» (و یدخلکم جنات تجرى من تحتها الانهار).

این کار «در روزى خواهد بود که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار نمى‏کند» (یوم لا یخزى الله النبى و الذین آمنوا معه).

«این در حالى است که نور (ایمان و عمل صالح) آنها از پیشاپیش و از سوى راستشان در حرکت است» و عرصه محشر را روشن مى‏سازد، و راه آنها را به سوى بهشت مى‏گشاید (نورهم یسعى بین ایدیهم و بایمانهم).

در اینجاست که آنها رو به درگاه خداوند آورده «و مى‏گویند: پروردگارا! نور ما را کامل کن، و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانایى» (یقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا انک على کل شى‏ء قدیر).


(آیه 9)- از آنجا که منافقان از افشاى اسرار درونى خانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و بروز مشاجرات و اختلافهائى در میان همسران او که در آیات قبل به آن اشاره شده قطعا خوشحال بودند، بلکه به شایعات در این زمینه دامن مى‏زدند شاید به همین مناسبت در این آیه دستور شدت عمل درباره آنها داده، مى‏فرماید: «اى پیامبر! با کفّار و منافقین پیکار کن و بر آنان سخت بگیر جایگاهشان جهنم است و بدفرجامى است» (یا ایها النبى جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم و ماواهم جهنم و بئس المصیر).

این جهاد در مورد کفار ممکن است به صورت مسلحانه یا غیر مسلحانه بوده باشد، ولى در مورد منافقان بدون شک جهاد مسلحانه نیست، زیرا در هیچ تاریخى نقل نشده که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با منافقان پیکار مسلحانه کرده باشد، بلکه مراد از جهاد با آنها همان توبیخ و سرزنش و تهدید و انذار و رسوا ساختن آنها، و یا در بعضى از موارد تألیف قلوب آنهاست.

البته بعد از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله امیر مؤمنان على علیه السّلام با منافقان مسلح به نبرد برخاست.


(آیه 10)- الگوهائى از زنان مؤمن و کافر: بار دیگر به ماجراى همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله باز مى‏گردد، و براى این که درس عملى زنده‏اى به آنها بدهد به ذکر سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بى‏تقوا که در خانه دو پیامبر بزرگ خدا بودند، و سرنوشت دو زن مؤمن و ایثارگر که یکى از آنها در خانه یکى از جبارترین مردان تاریخ بود مى‏پردازد.

نخست مى‏فرماید: «خداوند براى کسانى که کافر شده‏اند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است» (ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأت نوح و امرات لوط).

«آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند» (کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما).

«اما ارتباط با این دو (پیامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانى که وارد مى‏شوند» (فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین).

و به این ترتیب، به دو همسر پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله که در ماجراى افشاى اسرار و آزار آن حضرت دخالت داشتند هشدار مى‏دهد که گمان نکنند همسرى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به تنهائى مى‏تواند مانع کیفر آنها باشد و در ضمن هشدارى است به همه مؤمنان در تمام قشرها که پیوندهاى خود را با اولیاء اللّه در صورت گناه و عصیان مانع عذاب الهى نپندارند.

به هر حال این دو زن به این دو پیامبر بزرگ خیانت کردند، البته خیانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود، زیرا هرگز همسر هیچ پیامبرى آلوده به بى‏عفتى نشده است، چنانکه در حدیثى از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله صریحا آمده است: «همسر هیچ پیامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفت نشد».


(آیه 11)- سپس دو مثال براى افراد با ایمان ذکر کرده، مى‏گوید: «و خداوند براى مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش» (و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لى عندک بیتا فى الجنة و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمین).

معروف این است که نام همسر فرعون «آسیه» و نام پدرش «مزاحم» بوده است، گفته‏اند هنگامى که معجزه موسى علیه السّلام را در مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد، و از همان لحظه به موسى ایمان آورد او پیوسته ایمان خود را مکتوم مى‏داشت، هنگامى که فرعون از ایمان او با خبر شد بارها او را نهى کرد، ولى این زن با استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد.

سرانجام فرعون دستور داد دست و پاهایش را با میخها بسته، در زیر آفتاب سوزان قرار دهند، و سنگ عظیمى بر سینه او بیفکنند، هنگامى که آخرین لحظه‏هاى عمر خود را مى‏گذراند دعایش این بود «پروردگارا! براى من خانه‏اى در بهشت در جوار خودت بنا کن و مرا از فرعون و اعمالش رهائى بخش و مرا از این قوم ظالم نجات ده»! خداوند نیز دعاى این مؤمن پاکباز فداکار را اجابت فرمود و او را در کنار بهترین زنان جهان مانند مریم قرار داد.

در روایتى از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «برترین زنان اهل بهشت چهار نفرند «خدیجه» دختر خویلد و «فاطمه» دختر محمد صلّى اللّه علیه و آله و «مریم» دختر عمران و «آسیه» دختر مزاحم همسر فرعون».


(آیه 12)- سپس به دومین زن با شخصیت که الگوئى براى افراد با ایمان محسوب مى‏شود اشاره کرده، مى‏فرماید: و نیز خداوند مثلى زده است به «مریم  دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت» (و مریم ابنت عمران التى احصنت فرجها).

«و ما از روح خود در آن دمیدیم» (فنفخنا فیه من روحنا).

و او به فرمان خدا بدون داشتن همسر، فرزندى آورد که پیامبر اولوا العزم پروردگار شد.

سپس مى‏افزاید: «او سخنان پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد» و به همه آنها ایمان آورد (و صدقت بکلمات ربها و کتبه).

«و از مطیعان فرمان خدا بود» (و کانت من القانتین).

از نظر ایمان در سرحد اعلى قرار داشت، و به تمام کتب آسمانى و اوامر الهى مؤمن، و از نظر عمل پیوسته مطیع اوامر الهى بود، و بنده‏اى بود جان و دل بر کف، و چشم بر امر و گوش بر فرمان داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۱
* مسافر
سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ب.ظ

560 . صفحه 560

هشتم تیر : 



نفیسه :



سوره تحریم،شصت و ششمین سوره قرآن است.

این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 12 آیه میباشد.‏

محتواى سوره:

این سوره عمدتا از چهار بخش تشکیل شده است:

بخش اول که از آیه یک تا پنج ادامه دارد مربوط به ماجراى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با بعضى از همسرانش مى‏باشد.

بخش دوم که از آیه 6 تا 8 ادامه دارد خطابى است کلى به همه مؤمنان در مورد مراقبت در امر تعلیم و تربیت خانواده، و لزوم توبه از گناهان.

بخش سوم که تنها یک آیه است، خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در مورد جهاد با کفار و منافقین است.

در بخش چهارم که شامل آیه 10 تا 12 مى‏باشد، خداوند براى تبیین بخشهاى قبل شرح حال دو نفر از زنان صالح (مریم و همسر فرعون) و دو نفر از زنان ناصالح (همسر نوح و همسر لوط) را بیان کرده است.

فضیلت تلاوت سوره:

در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «هر کس سوره طلاق و تحریم را در نماز فریضه بخواند، خداوند او را در قیامت از ترس و اندوه پناه مى‏دهد، و از آتش دوزخ رهائى مى‏بخشد، و او را به خاطر تلاوت این سوره و مداومت بر آن، وارد بهشت مى‏کند، زیرا این دو سوره، از آن پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله است».



(آیه 1)-

شأن نزول:

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله گاه که نزد «زینب بنت جحش» (یکى از همسرانش) مى‏رفت زینب او را نگاه مى‏داشت و از عسلى که تهیه کرده بود خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏آورد، این سخن به گوش «عایشه» رسید، و بر او گران آمده، مى‏گوید: من با «حفصه» (یکى دیگر از همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله) قرار گذاشتیم که هر وقت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نزد یکى از ما آمد فورا بگوئیم، آیا صمغ «مغافیر» خورده‏اى؟! «مغافیر» صمغى بود که یکى از درختان حجاز به نام «عرفط» تراوش مى‏کرد و بوى نامناسبى داشت و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مقیّد بود که هرگز بوى نامناسبى از دهان یا لباسش استشمام نشود.

روزى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نزد «حفصه» آمد، او این سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله گفت.

حضرت فرمود: من «مغافیر» نخورده‏ام، بلکه عسلى نزد زینب بنت جحش نوشیدم، و من سوگند یاد مى‏کنم که دیگر از آن عسل ننوشم ولى این سخن را به کسى مگو- مبادا به گوش مردم برسد، و بگویند چرا پیامبر غذاى حلالى را بر خود تحریم کرده، و یا از کار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت کنند، و یا به گوش زینب برسد و او دل شکسته شود.

ولى سرانجام او این راز را افشا کرد، و بعدا معلوم شد اصل این قضیه توطئه‏اى بوده است، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله سخت ناراحت شد و پنج آیه اول این سوره نازل گشت- و ماجرا را چنان پایان داد که دیگر این گونه کارها در درون خانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله تکرار نشود.

تفسیر:

سرزنش شدید نسبت به بعضى از همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بدون شک مرد بزرگى همچون پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله تنها به خودش تعلق ندارد، بلکه به تمام جامعه اسلامى و عالم بشریت متعلق است، بنابر این اگر در داخل خانه او توطئه‏هایى بر ضد وى، هر چند به ظاهر کوچک و ناچیز، انجام گیرد نباید به سادگى از کنار آن گذشت.

آیه مورد بحث در حقیقت قاطعیتى است از سوى خداوند بزرگ در برابر چنین حادثه‏اى، و براى حفظ حیثیت پیامبرش.

نخست روى سخن را به خود پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مى‏گوید: «اى پیامبر! چرا چیزى را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام مى‏کنى»؟! (یا ایها النبى لم تحرم ما احل الله لک تبتغى مرضات ازواجک).

معلوم است که این تحریم، تحریم شرعى نبود، بلکه بطورى که از آیات بعد استفاده مى‏شود سوگندى از ناحیه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله یاد شده بود و مى‏دانیم که قسم خوردن بر ترک بعضى از مباحات گناهى ندارد.

بنابراین جمله «لم تحرّم» (جرا بر خود حرام مى‏کنى؟) به عنوان عتاب و سرزنش نیست بلکه نوعى دلسوزى و شفقت است.

سپس در پایان آیه مى‏افزاید: «و خداوند آمرزنده و رحیم است» (و الله غفور رحیم).

این عفو و رحمت نسبت به همسران است که موجبات آن حادثه را فراهم کردند که اگر راستى توبه کنند مشمول آن خواهند بود.


(آیه 2)- در این آیه اضافه مى‏کند: «خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته است» (قد فرض الله لکم تحلة ایمانکم).

به این ترتیب که کفّاره قسم را بدهید و خود را آزاد سازید.

سپس مى‏افزاید: «و خداوند مولاى شماست و او دانا و حکیم است» (و الله مولاکم و هو العلیم الحکیم).

لذا او راه نجات از این گونه سوگندها را براى شما هموار ساخته، و طبق علم و حکمتش مشکل را براى شما گشوده است.

از روایات استفاده مى‏شود که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بعد از نزول این آیه برده‏اى آزاد کرد و آنچه را بر خود از طریق قسم حرام کرده بود حلال نمود.


(آیه 3)- در این آیه شرح بیشترى پیرامون این ماجرا داده، مى‏فرماید:

«به خاطر بیاورید هنگامى را که پیامبر یکى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى که وى آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو کرد و از قسمت دیگر خوددارى نمود» (و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض).

این راز دو مطلب بود: یکى نوشیدن عسل نزد همسرش زینب بنت جحش، و دیگرى تحریم نوشیدن آن بر خود در آینده بود، و منظور از همسر غیر رازدارش در این آیه «حفصه» بود، که او این سخن را شنید و به «عایشه» بازگو کرد.

به هرحال «هنگامى که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه کسى تو را از این راز آگاه ساخت»؟ (فلما نباها به قالت من انبأک هذا).

«گفت: خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت» (قال نبأنى العلیم الخبیر).

از مجموع این آیه بر مى‏آید که بعضى از همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مى‏کردند بلکه مسأله رازدارى که از مهمترین شرائط یک همسر باوفاست نیز در آنها نبود.


(آیه 4)- سپس روى سخن را به این دو همسر- که در توطئه بالا دست داشتند- کرده، مى‏گوید: «اگر شما از کار خود توبه کنید (و دست از آزار پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بردارید به نفع شماست زیرا) دلهایتان با این عمل از حق منحرف گشته» و به گناه آلوده شده (ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما).

منظور از این دو نفر به اتفاق مفسران شیعه و اهل سنّت، «حفصه» و «عایشه» است که به ترتیب دختران «عمر» و «ابوبکر» بودند.

سپس اضافه مى‏کند: «و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید (کارى از پیش نخواهید برد) چرا که خداوند یاور اوست، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان او هستند» (و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین و الملائکة بعد ذلک ظهیر).

این تعبیر، نشان مى‏دهد که تا چه حد این ماجرا در قلب پاک پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و روح عظیم او تأثیر منفى گذاشت، تا آنجا که خداوند به دفاع از او پرداخته، و با این که قدرت خودش از هر نظر کافى است، حمایت جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان دیگر را نیز اعلام مى‏دارد.

«صالح المؤمنین» معنى وسیعى دارد که همه مؤمنان صالح و با تقوا و کامل الایمان را شامل مى‏شود، اما در این که مصداق اتم و اکمل. آن در اینجا کیست؟ از روایات متعددى استفاده مى‏شود که منظور امیر مؤمنان على علیه السّلام است.


(آیه 5)- در این آیه خداوند روى سخن را به تمام زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، با لحنى که خالى از تهدید نیست مى‏فرماید: «امید است اگر او شما را طلاق گوید پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت کننده، زنانى غیر باکره و باکره» (عسى ربه ان طلقکن ان یبدله ازواجا خیرا منکن مسلمات مؤمنات قانتات تائبات عابدات سائحات ثیبات و ابکارا).

به این ترتیب به آنها هشدار مى‏دهد تصور نکنند که پیامبر هرگز آنها را طلاق نخواهد داد، و نیز تصور نکنند که اگر آنها را طلاق دهد همسرانى بهتر از آنان جانشین آنها نمى‏شود.

در آیه فوق قرآن شش وصف براى همسران خوب شمرده است که مى‏تواند الگوئى براى همه مسلمانان به هنگام انتخاب همسر باشد.


(آیه 6)- خانواده خود را از آتش دوزخ نجات دهید! به دنبال اخطار و سرزنش نسبت به بعضى از همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله، خداوند در این آیه، روى سخن را به همه مؤمنان کرده، و دستوراتى در باره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها مى‏دهد.

نخست مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید» (یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة).

نگهدارى خویشتن به ترک معاصى و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است، و نگهدارى خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهى از منکر، و فراهم ساختن محیطى پاک و خالى از هرگونه آلودگى، در فضاى خانه و خانواده است.

این برنامه‏اى است که باید از نخستین سنگ بناى خانواده، یعنى از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه‏ریزى صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.

سپس مى‏افزاید: «فرشتگانى بر آن آتش گمارده شده، که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى‏کنند، و آنچه فرمان داده شده‏اند (بطور کامل) اجرا مى‏کنند» (علیها ملائکة غلاظ شداد لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون).

و به این ترتیب، نه راه گریزى وجود دارد و نه گریه و التماس و جزع و فزع مؤثر است.


(آیه 7)- در این آیه کفار را مخاطب ساخته، و وضع آنها را در آن روز بازگو مى‏کند مى‏فرماید: «اى کسانى که کافر شده‏اید! امروز عذرخواهى نکنید، چرا که تنها به اعمالتان جزا داده مى‏شوید» (یا ایها الذین کفروا لا تعتذروا الیوم انما تجزون ما کنتم تعملون).



..................................................................................................

 

مباحثه آیات سوال برانگیز :

 


آیه 1 سوره تحریم :


معصومه : 

کاش نظر اهل سنت در مورد این ایات و تفسیرشون رو.هم بدونیم.

بخصوص ک خداوند مستقیما عایشه رو مذمت کرده.

ایا توجیهی براش دارند؟؟؟


اعظم : 


من این رو در مورد تفسیر این آیات شنیده بودم (البته گویا روایات مختلفی در مورد این آیه وجودداره) : 


از ابن عباس در تفسیر این آیه «یا ایها النبى ...» نقل شده است که گفت: عائشه و حفصه یکدیگر را دوست مى‌داشتند و هر دو همسر رسول خدا بودند . حفصه پیش پدرش رفته تا با او سخن بگوید، در این زمان رسول خدا یکى از کنیزان خود را خواست و با او در خانه حفصه ماندند و آن روزى بود که عائشه (پیش رسول خدا) مى‌آمد. حفصه وقتى برگشت رسول خدا و آن کنیز را در خانه خود یافت، منتظر خروج آن‌ها ماند و حسادت او به شدت به جوش آمد، وقتى رسول خدا کنیزش را فرستاد، حفصه وارد شد و گفت: من آن کسى را که نزد تو بودم دیدم، به خدا قسم که مرا ناراحت کردی، رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: به خدا سوگند که تو را راضى خواهم کرد، من رازى با تو در میان مى‌گذارم، آن را حفظ کن، حفصه گفت: آن راز چیست؟ فرمود: من پیش تو شهادت مى‌دهم که به خاطر رضایت تو همخوابى با او بر من حرام باشد.


حفصه و عائشه که علیه زنان رسول خدا همدست بودند، پس حفصه پیش عائشه رفت و راز را با او در میان گذاشت و گفت: بشارت باد که رسول خدا همخوابى با کنیزان را بر خود حرام کرد. وقتى راز رسول خدا را فاش کرد، خداوند رسولش را از این قضیه آگاه کرد و هنگامى که آن دو بر ضدّ رسول خدا همدست شدند، خداوند این آیه را نازل کرد که اى پیامبر! چرا چیزى را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام مى‏کنى؟! ..(نام کنیز ماریه قبطیه )



اینجا می تونی بخونی بعضی توضیحات رو 

چون خیلی از مفسران شیعه می گن دل عایشه مایل به کفر شد ...



http://www.askdin.com/showthread.php?t=15728


درواقع میگن قضیه حسادت زنانه بوده وکاملا طبیعی هستش

http://www.pasokhgoo.ir/node/13366


آیه 2 سوره تحریم :


معصومه : 

در مورد شکستن قسم, ایا دادن کفاره برای هر نوع شکستن قسمی صدق میکند؟؟؟ یا فقط درین مورد خاص بوده؟؟


اعظم : 


درموردخطاب "یا ایها النبی"....


خداوند پیغمبر خود را با عبارت ” یا أَیُّهَا النَّبِیُ‏”  مورد خطاب قرار داده اند و نه به عنوان رسول ، و این مطلب دلالت دارد که مساله مورد نظر مربوط به خود اوست و جزو رسالتهاى او براى مردم نمی باشد . بنابراین ، محروم کردن شراب عسل بر خود ، نه خدشه بر عصمت ایشان وارد می کند و نه مخل برنامه رسالت ایشان می باشد .



آیه 6 سوره تحریم :


معصومه : 



و ی سوال کلی تر ک شاید ابعاد خیلی گسترده ای داشته باشه و نشه فقط ذیل تفسیر یک ایه بهش پرداخت.

من موارد متعددی میبینم از ادم ها(مرد یا زن) که با عقاید قوی و ایمان بالا هستند اما فرزندانشون اصلا هم راستا با والدینشون نیستند.

هم از نزدیکان و اشنایان خودم , هم ادم های انقلابی ک همه مون میشناسیم, هم بزرگان تاریخ.

همیشه ب این موضوع فکر میکردم ک چرا بچه های این ادم ها با والدین شون زاویه دارند ک گاهی این مقدار زاویه به ۱۸۰ میرسه و میبینی بچه, پدرش رو انکار میکنه.

(کم نداریم تو انقلاب خودمون و همین الان در میان بزرگان و...)

خب یه اصل مهم به اسم اختیار و انتخاب هست که از موضوع سوال من خارجه.

ما پسر نوح رو داریم ک با پدرش کاملا مخالف بود و این نه نتیجه تربیت پدر, ک نتیجه انتخاب و اختیار خودش بود.

این علت رو بزاریم کنار.


علل تربیتی دیگه رو مدنظرم هست.


برای روشن شدن سوالم ی مثال میزنم.

یکی از سرداران جنگ, ک زمان جنگ واقعا تلاش های حیرت اوری داشتند, پسرشون پناهنده میشه و کلا براءت میکنه از پدرش.

بعد سالها تو مصاحبه هاش میگفت من پدر نداشتم, بابام هیچ وقت خونه نبود, همیشه تو جنگ بود, زندگی مون جنگی بود, ارامش نداشتیم ولی من بچه بودم...


خب شرایط خاص پدر ایجاب میکرده ک چنین زندگی داشته باشه, مادر هم شاید نتونسته نیازهای بچه ش رو تامین کنه و بچه بالکل از هرچی جنگه متنفر میشه و از نظام ک پدرش بخاطر اون میرفته جنگ متنفر میشه.

اما واقعا حضور چنین ادمی در جنگ ما واقعا موثر بوده, کلیدی بوده.

حالا تربیت فرزندش لنگ میزده.


اینجا اولویت با چیه؟؟!

با خونواده ؟ یا نظام؟


حالا مثال های ریز و درشت دیگه ای هم دارم, مثل مادری ک معلمه و تو کارش واقعا متبحره, اما بخاطر کارش نمیتونه ب تربیت بچه هاش برسه.

ایا تربیت مثلا ۱۰۰ تا بچه مدرسه مهمتره یا ۲ تا بچه خودش؟؟


گاهی من تو ایات میبینم ک اولویت با خانواده ست.

مثل ایه 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ و َأَهْلِیکُمْ



اعظم : 


نمیدونم جواب درستش چیه ولی خودم یه فکرایی دارم ان شاءالله بعد می نویسمش


اعظم : 



این صوت از خانم عبدالباقی هستش 

درمورد آیات ابتدایی سوره تحریم صحبت می کنن و جالبه


http://rasekhoon.net/media/show/411031/%D8%AA%D8%AF%D8%A8%D9%91%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86/


البته درمورد نگاه قرآن به زن هستش ولی از دقیقه 15 به بعدش این ایه رو می گه



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۱
* مسافر