قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب

۲۲ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ب.ظ

12 . صفحه 12

هفتم دی ماه :

 

وحیده :

ایه 77؛ایمان به حضور و علم خداوند,انسان را از خطا باز مى دارد.


ایه 78: بنی اسرائیل دو گروهند یاباسواد مغرض که کتاب خدا را تحریف می کنند و یا بی سواد و نادان که مشتی خرافات را به عنوان کتاب آسمانی پذیرفته اند،(و ان هم الا یظنون )


مردم عوام که از محتواى کتاب آسمانى خبرى نداشتند، با آرزو و خیال زندگى مى کردند. آنها فکر مى کردند که یهود، نژاد برتر و فرزندان و محبوبان خدا هستند و به جهنّم نمى روند و اگر مجازاتى هم براى آنان باشد، چند روزى بیشتر نیست

امّى بودن و بى سواد بودن ، نقص است و باید براى دست یابى به کتاب حقّ، همه تلاش کنند تا مورد انتقاد قرار نگیرند.

توقّعات و انتظارات ، باید بر مبناى علم باشد نه خیال


 انان از عمل تحریف  و افتراى به دین هدفى جز فروش دین و به دست اورزن متاع دنىا نداشته و ندارند.
شدید ترین عذاب ها متوجه کسانى است که  به تفکر و  اعتقاد مردم خیانت مى کنند.


امام صادق مى فرماىند. اگر عوام ما هم از علمای خود فسق آشکار و تعصب شدید و حرص به دنیا و اموال حرام ببینند و از آنها پیروی کنند، مثل یهود خواهند بود که خداوند آنان را به خاطر پیروی از علما ی فاسق نکوهش کرده است." سپس امام فرمود:" عوام باید از دانشمندانی تقلید کنند که پاکی روح خود را حفظ می کنند، دین خود را نگه می دارند و مخالف هوی و هوس و مطیع فرمان خداوندهستند....


 80: امتیاز طلبى از جمله خصوصىیات یهود است
همه در برابر قانون خدا یکسان هستند و خداوند .


کیفر و پاداش براساس آرزو نیست ، بلکه براساس عمل است .

 و آن دسته از گناهان کیفر دارند که آگاهانه و از روى عمد و اختیار مرتکب شده باشیم ، نه بر اساس جهل یا جبر.

انسان فطرتا پاک است ، ولى گناه و خطایا بر او عارض شده ، او را احاطه کرده و جوهر او را عوض مى کنند...


احسان ، جامع ترین و وسیع ترین واژه در باب نیکى است .
 در حال فقر والدین : احسان مادّى
در حال غناى آنان : احسان روحى چنانکه احسان به یتیم شامل ؛ تاءدیب ، حفظ حقوق ، محبّت و تعلیم او مى شود.

(اصول همه ى ادیان یکى است . )

احسان باید همراه با ادب و بدون منّت باشد. در کنار احسان ، جمله (قولوا للناس حسنا) آمده است .

اگرچه به همه ى مردم نمى توان احسان کرد، ولى با همه مى توان خوب سخن گفت .

نماز ورابطه با خداوند، از زکات ورابطه با فقرا جدا نیست .

اداى حقوق ، داراى مراتب و مراحلى است . اوّل حقّ خداوند، سپس والدین ، سپس خویشاوندان ، سپس یتیمان که کمبود محبّت دارند وآنگاه مساکین که کمبود مادّیات دارند.

 

اعظم :

ایه 77
در ادامه دو ایه پیش هستش و رد تفکر مادیت یهود
که اونا معتقد بودن اگه هم کیشانشون به مسلمونا جریان تورات و وعده های امدن پیامبر رو نگن که مسلمونا علیه اونا احتجاج کنن ، خدا هم خبر دار نمیشه !!!!
خدا تو این ایه میگه هر چی رو پنهان کنین و اشکار همه رو میدونه


چون از جنس ماده و دارای خصوصیات جسمانی بشری نیست


 ایه 77 و 78 هم که توضیحات کامل داده شد
موضوع تحریف تورات و با هر چیزی که از پیس خودمون بنویسیم و به خدا نسبت بدیم هم که تکلیفش روشنه


کلمه "ویل" به معنای وای
یعنب هلاکت و عذاب شدید و هر چیزی که انسان براش سخت و غیر قابل تحمله و ازش دوری میکنه


تو ایه 81 هم منظور از "احاطت خطیئة "
یعنی کلا محصور در گناه هستش و هیچ راه نفوذی به بیرون نداره و امید خیری ازش نیست
عذاب سخت و جاودان در انتظارشه


 ایه 83 هم که در ترتیب و اولویت نیکی رسوندن هستش
و اهمیت نیکی به پدر و مادر مورد تاکید قرار گرفته
(تو پرانتز بگم که همسران خیلی خوبه که کمک هم کنن که به والدینشون کمک کنن و مانع خیر رسونی به والدین طرف مقابل نشن )


و قولوا للناس حسنا
که خوب صحبت کردن با دیگران رو مشروط به نوع دین نکرده و به صورت عام فرموده "ناس"

وحیده :

 دعاى امام سجاد (ع) براى پدر و مادر:
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و در دلم انداز که هر وظیفه را که در برابر ایشان بر عهده‌ی من است، بشناسم، و آگاهی از آن وظیفه را، به کمال، در من فراهم آر،
و چنان کن که آنچه را به من الهام کرده‌ای، به کار بندم، و توفیق ده تا آنچه بینش آن را به من داده‌ای، به جای آورم،
و چیزی از آنچه به من آموخته‌ای، فرو نگذارم، و اعضای بدنم از پرداختن به آنچه مرا الهام کرده‌ای، در نمانَد.
خدایا، هر آزاری که از من به آن دو رسیده، و هر ناپسندی که از من در حقّ ایشان سر زده، و هر حقی از آن دو را که من تباه کرده‌ام، همه را سبب آمرزش گناهان‌شان و بلندی مرتبه‌شان و افزونی حَسَناتشان قرار ده؛ ای آن که بدی‌ها را به چندین برابر نیکی‌ها دگرگون می‌سازی.

 

طیبه :

اینکه خداوند مى‏فرماید: «امّا یبلغنّ عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلا تقل لهما افٍّ و لا تنهرهما؛هرگاه یکى از آن دو یا هر دوى آنها به سن پیرى رسیدند، کمترین اهانتى به آنان روا مدار! و بر آنها فریاد مزن!».

یعنى اگر ترا ناراحت کردند تو کوچکترین سخن را در عتاب و آزار آنان بر زبان میاور! گرچه ترا کتک بزنند بلکه با آنان کریمانه سخن بگو:«و قل لهما قولاً کریماً؛(10) و گفتار لطیف، سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!» امام صادق (ع) فرمود: یعنى در مقابل درشتى و تندخوئى والدین بگو: خداوند شما را ببخشاید! خداوند فرمود: «واخفض لهما جناح الذّل من الرّحمة و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانى صغیرا؛(11) و بالهاى تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده!». امام در توضیح این آیه مى‏فرماید: با نگاه تند و آزار دهنده آنان را مرنجان فقط با نگاههاى مهرآمیز و محبت‏انگیز دلهایشان را بدست آر! صداى خود را بلندتر از آن‏ها نکن! دست خود را بالاتر از دست آنان نبر و خود را مقدم بر آنان قرار نده!(12)
حضرت امام صادق(ع) راحتى در هنگام مرگ و آسان شدن سکرات موت را از دیگر آثار نیکى به والدین شمرده است و به فرزندان صالحى که با والدین خود خوشرفتارى مى‏کنند مژده داد که: هر کس دوست دارد خداوند متعال در لحظه مرگ بر او آسان بگیرد به بستگان خود صله رحم کرده و به پدر و مادرش نیکى کند. در این صورت علاوه بر این که در لحظه جان دادن احساس آرامش و راحتى خواهد کرد، در دنیا نیز در زندگى خود به فقر و بیچارگى دچار نخواهد شد.(19)

اگر پدر و مادر در خانواده طوری رفتار کنند که فرزندانشان احترام به پدر و مادر را از صمیم دل رعایت کنند و شأن آنها را نگه دارند، ولایتمداری در فرزندانشان تحقق پیدا خواهد کرد و اِلا بعید است فرزندی که نسبت به پدر و مادر خود بی‌ادب است، ولایتمدار شود.

اعظم :

هر چیری که انجامش برای ادمیزاد سخت بوده خداوند در قرآن تاکید بیشتری روش کرده
مثل همین نیکی به پدر و مادر
نسبت به نیکی کردن به فرزند

چون دومی معمولا در وجود ادم هست ولی برای از زیر اولی در رفتن بهانه زیاده
حداوند حقشون رو بر ما ببخشه من که تا یه زمانی کوتاهیهایی کردم
امیدوارم فرصت جبران رو از دست ندم

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۵۹
* مسافر
شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۵۵ ق.ظ

11. صفحه 11



امروز ششم دی

 

میتونین امروز صفحه 11 رو  از این سایت دانلود کنین و از تلاوت دلنشینش استفاده کنید

http://www.quranhefz.ir/SoundClips/category-50-1.aspx

وحیده :

در اىه 66؛
و بیاد آورید هنگامى را که موسى به قوم خود گفت: خدا به شما فرمان مى دهد که گاوى را با این ویژگیها سر ببرید...

گفتند: آیا ما را به تمسخر مى گیرى؟! ما از تو درمورد عامل قتل مى پرسیم و تو دستور کشتن گاو را به ما مى دهى؟!

روشن است که این بهت زدگى و سخن آنان بدان جهت بود که رابطه اى میان پرسش خود و پاسخ موسى (ع) نمى دیدند و به راز این دستور آگاه نبودند.
گاهى اوقات دستورى که به ما مى رسد با ذهن وسلىقه ما جور در نمى اید  , اما چون دستور دستور خداست باید انجام دهىم حتى اگر رازش را نمى فهمیم.

درایه 67.موسى گفت: پناه مى برم به خدا از اینکه از نادانان باشم.

این تعبیر، بیانگر این درس است که استهزاى دیگران جز کار عناصر نادان و کودن نیست
جهل در مقابل عقل است نه در مقابل علم,انسان باسواد هم مى تواند جاهل باشد.
زمانى که غرایز بر عقل حاکم شود جهل  مى شود.
مسخره کردن کار انسان جاهل است.

بهانه تراشى هاى مکرر بنى اسرایىل براى انجام ندادن فرمان خداوند بیشتر کا را پیچیده مى کرد.


دل هاى ان ها بعد از دیدن معجزه به جاى نرم شدن سخت تر شد.


دل هاىى که از یاد خدا دور باشند سخت مى شوند.و پذیراى حق نیستند


خدا در هر مرحله از گمراهى بنى اسرایىل باز هم همراهشان است این به واسطه رحمت خداوند است.

 اعظم :

 بنی اسراییل به حساب خودشون خیلی عقل گرا بودن و ساده لوح نبودن . رو این حساب مادی گرا بودن و به باور خودشون چیزایی که می دیدن و منطقی بود باور می کردن
پس این قصه الان مادیون و به حساب عقل گراها نو نیست و قدمتش به عهد موسی علیه السلام میرسه


مثل ایه 55 که خواستن از موسی که خدا رو بهشون تشون بده
و با اوت عذابی هم که سرشون اومد (مردن و دوباره زنده شدن )
اخرش هم رفتن یه گوساله درست کردن و گفتن اینم حدایی که دیده میشه و صدا میده


 توداستان بقره هم این داستان اتفاق میفته
یه ادمی رو میکشن و خونش رو کسی گردن نمی گیرهد
از حضرت موسی داوری میخوان اون هم به فرمان خدا میگه گاو بکشین
به نظر بنی اسراییل کشتن گاو و داوری با هم جور در نمیاد
تسلیم هم که نیستن
میگن "اتتخذنا هزوا"
ما رو مسخره میکنی
یعنی ما حالیمون هست که ربط متطقیی بین این دو تا برقرارنیست


خدا گفت یه گاو بکشین
اونا هم به حساب اینکه میخواستن اشکال تراشی کنن هی از شکل و شمایل گاو پرسیدن


کاملاهم از کلمات ایه ها مشخصه که با چه لحنی می گفتن
" برو از خدات بپرس "
"قالوادع لنا ربک"
نه برو از خدامون بپرس


اخر ایه 67 هم موسی میگه پناه می برم به خدا از اینکه از جاهلان باشم
یه توضیحی بدم در مورد عقل حضرت علی میگه عاقل کسی که به هر مرتبه ای از شناخت دست یافت عمل خود را تابع ان می کند (رو این حرف ما همه مون ادمای ناعاقلی هستیم )
حضرت موسی که خدا رو شناخته و به حکمت قبولش داره وقتی خدا بهش میگه گاو رو بکش دیگه چون و چرا نمیگه
این یعنی ادم عاقل وقتی بهش میگن تو ما رو مسخره میکنی میگه خدا نکنه من جاهل باشم
یعنی مثل شما
که این همه معجزه (مردن و زنده شدن ،مسخ شدن ،کوه بالاسرتون اومدن و ....)
دیدین و هنوز انکار میکنین


 اخر ایه 73 هم میگه " لعلکم تعقلون "
یعنی یه بار دیگه بهتون قدرت خدا ثابت میشه ( با زنده شدن اون ادم مرده با زدن گاو بهش )
شاید عاقل بشید


 نکته کلیدی
به مفهوم عقل
علم و جهل
دوباره دقت کنیم


 ایه 74 هم جالبه
"ثم قست قلوبکم "
این بار از فلب نام برده شده
دقت کنیم قلب هم در مقابل عقل نیست
هی میگن مجادله عقل ودل
این بنی اسراییلی ها که بعد این معجزه هم "عاقل" نشدن
خدا میگه
قلباشون قساوت داره و از سنگ سخت تره
قلب اینجا مرکز ادراکه و نه حس و مترادف عقل


ایه 75م
یهودیها قبل اسلام هی به ظهور پیامبر مژده میدادن
میگفتن تو تورات ما به اومدنش مژده داده
نشونه های پیامیر رو هم میگفتن ولی بعد بعثت که دیدن پیامبد تز قوم اونا نیست
زدن زیر حرفای خودشون
مسلمونا امید داشتن که یهودیها بیشتر از همه با علم و کتابی که داشتن ایمان بیارن ولی خدا تو این ایه میگه
امیدوار نباشین
این موجودات با این که میدونن ولی باز تحریف میکننو ایمان نمیارن


ایه 76 هم میگه
همین یهودیها با اهل ایمان که هستن میگن ما ایمان اوردیم
ولی ور خلوت و به هم دینان خودشون (یهودیهای ساده ای که یعد بعثت هم همه جا میگفتن که تورات به اومدن همین پیامبر مژده داده) میگفتن
نرین به این مسلمونا بگین که ما اینا رو می دونستیم
چون بعدا پیش خدا میگن که اینا میدونستن
اینجا باز تفکر مادی یهودیت دیده میشه
چون فکر میکنن خدا تا اونا نگن توی دلشون چیه نمی دونه چه خبره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۳ ، ۰۷:۵۵
* مسافر