قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ق.ظ

589 . صفحه589

ششم مرداد :


نفیسه :



(آیه 35)- در آیه قبل خواندیم که روز قیامت مومنان به کفار می خندند لذا در این آیه مى‏افزاید: «در حالى که بر تختهاى آراسته بهشتى نشسته و (به سرنوشت شوم آنها) مى‏نگرند» (على الارائک ینظرون).

به چه چیز نگاه مى‏کنند! به آن همه نعمتهاى بى‏پایان الهى، به آن مواهب عظیم و به آن عذابهاى دردناکى که کفار مغرور و خودخواه در نهایت ذلت و زبونى به آن گرفتارند.

(آیه 36)- سرانجام در آخرین آیه این سوره به صورت یک جمله استفهامیه، مى‏فرماید: «آیا (با این حال) کافران پاداش اعمال خود را گرفتند»؟! (هل ثوب الکفار ما کانوا یفعلون).
این سخن خواه از ناحیه خداوند باشد، یا فرشتگان، و یا مؤمنان، نوعى طعن و استهزا نسبت به افکار و ادعاهاى این مغروران مستکبر است که انتظار داشتند در مقابل اعمال زشتشان جایزه و پاداشى هم از خداوند دریافت دارند، در برابر این پندار غلط و خیال خام مى‏فرماید: «آیا آنها پاداش اعمالشان را گرفتند»؟




سوره انشقاق،سوره هشتاد و چهارم قرآن است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 25 آیه میباشد.‏
محتواى سوره:
این سوره مانند بسیارى از سوره‏هاى جزء اخیر قرآن مجید از مباحث معاد سخن مى‏گوید، در آغاز اشاراتى به حوادث هولناک و تکان دهنده پایان جهان و شروع قیامت مى‏کند، و در مرحله بعد به مسأله رستاخیز و حساب اعمال نیکوکاران و بدکاران، و سرنوشت آنها، و در مرحله سوم به بخشى از اعمال و اعتقاداتى که موجب عذاب و کیفر الهى مى‏شود، و در مرحله چهارم بعد از ذکر سوگندهائى به مراحل سیر انسان در مسیر زندگى دنیا و آخرت اشاره مى‏کند و سرانجام در مرحله پنجم باز سخن از اعمال نیک و بد و کیفر و پاداش آنهاست.
درباره فضیلت تلاوت این سوره‏ در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم:
«کسى که سوره انشقاق را بخواند خداوند او را از این که در قیامت نامه اعمالش به پشت سرش داده شود در امان مى‏دارد»!



(آیه 1)- همان گونه که در شرح محتواى سوره گفتیم در آغاز این سوره نیز به حوادث عظیم و عجیب پایان جهان اشاره شده، مى‏فرماید: «در آن هنگام که آسمان [- کرات آسمانى‏] شکافته شود» (اذا السماء انشقت).
نظیر آنچه در آغاز سوره انفطار آمده که مى‏فرماید: «در آن زمان که آسمان (و کرات آسمانى) شکافته و ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند».
و این اعلام پایان دنیا و خرابى و فناى آن است.
در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السّلام در تفسیر آیه آمده که فرمود: «در آستانه قیامت این کواکب را که ما مشاهده مى‏کنیم از کهکشان جدا مى‏شود، و نظام همگى به هم مى‏خورد».

(آیه 2)- سپس مى‏افزاید: «و تسلیم فرمان پروردگارش شود و شایسته است چنین باشد» (و اذنت لربها و حقت).
مبادا تصور شود که آسمان با آن عظمت کمترین مقاومتى در مقابل این فرمان الهى مى‏کند.
چگونه مى‏تواند تسلیم نباشد در حالى که فیض وجود لحظه به لحظه از سوى خداوند به آن مى‏رسد، و اگر یک آن این رابطه قطع گردد متلاشى و نابود خواهد شد.

(آیه 3)- و در مرحله بعد به وضع «زمین» اشاره کرده، مى‏فرماید: «و در آن هنگام که زمین گسترده شود» (و اذا الارض مدت).
کوهها- به شهادت آیات فراوانى از قرآن- بکلى متلاشى و بر چیده مى‏شوند و تمام بلندیها و پستیها از میان مى‏رود، زمین صاف و گسترده و آماده حضور همه بندگان در صحنه مى‏شود.

(آیه 4)- و در سومین مرحله، مى‏افزاید: «و (زمین) آنچه در درون دارد بیرون افکنده و خالى مى‏شود» (و القت ما فیها و تخلت).
معروف در میان مفسران این است که مفهوم آیه این است که تمام مردگانى که در درون خاک و داخل قبرها آرمیده‏اند یکباره همه به بیرون پرتاب مى‏شوند، و لباس حیات و زندگى بر تن مى‏کنند.
بعضى دیگر گفته‏اند علاوه بر انسانها، معادن و گنجهاى نهفته درون زمین نیز همگى بیرون مى‏ریزد.این احتمال نیز وجود دارد که مواد مذاب درون زمین با زلزله‏هاى هولناک و وحشتناک بکلى بیرون مى‏ریزد، و همه پستیها را پر مى‏کند و سپس درون زمین خالى و آرام مى‏گردد.

(آیه 5)- باز به دنبال این سخن، مى‏افزاید: «و تسلیم فرمان پروردگارش گردد و شایسته است» که تسلیم باشد (و اذنت لربها و حقت).
این حوادث عظیم که با تسلیم کامل همه موجودات توأم است، از یکسو بیانگر فناى این دنیاست، فناى زمین و آسمان و انسانها و گنجها و گنجینه‏ها، و از سوى دیگر دلیل بر ایجاد نقطه عطفى است در جهان آفرینش، و مرحله نوین و تازه هستى.
و از سوى سوم نشانه قدرت خداوند بزرگ است، بر همه چیز مخصوصا بر مسأله معاد و رستاخیز.
آرى! هنگامى که این حوادث واقع شود، انسان، نتیجه اعمال نیک و بد خود را مى‏بیند- و این جمله‏اى است که در تقدیر است.

(آیه 6)- تلاشى پر رنج به سوى کمال مطلق! سپس انسانها را مخاطب ساخته و سرنوشت آنها را در مسیرى که در پیش دارند براى آنها روشن کرده، مى‏فرماید: «اى انسان تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مى‏روى، و او را ملاقات خواهى کرد» (یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه).
این آیه اشاره به یک اصل اساسى در حیات همه انسانهاست، که همواره زندگى، آمیخته با زحمت و رنج و تعب است، حتى اگر هدف رسیدن به متاع دنیا باشد، تا چه رسد به این که هدف آخرت و سعادت جاویدان و قرب پروردگار باشد، این طبیعت زندگى دنیاست، حتى افرادى که در نهایت رفاه زندگى مى‏کنند آنها نیز از رنج و زحمت و درد برکنار نیستند.
تعبیر به «ملاقات پروردگار» در اینجا، خواه اشاره به ملاقات صحنه قیامت که صحنه حاکمیّت مطلقه اوست باشد، یا ملاقات جزا و پاداش و کیفر او، یا ملاقات خود او از طریق شهود باطن، نشان مى‏دهد که این رنج و تعب تا آن روز ادامه خواهد یافت، و زمانى به پایان مى‏رسد که پرونده این دنیا بسته شود و انسان با عملى پاک خداى خویش را ملاقات کند.
آرى! راحتى بى‏رنج و تعب، تنها در آنجاست.
تکیه بر عنوان «ربّ» (پروردگار) اشاره به این است که این سعى و تلاش جزئى از برنامه ربوبیت خداوند و تکامل و تربیت انسان است.

(آیه 7)- ولى در اینجا انسانها به دو گروه تقسیم مى‏شوند همان گونه که مى‏فرماید: «پس کسى که نامه اعمالش به دست راستش داده شود» (فاما من اوتى کتابه بیمینه).

(آیه 8)- «به زودى حساب آسانى براى او مى‏شود» (فسوف یحاسب حسابا یسیرا).

(آیه 9)- «و خوشحال به اهل و خانواده‏اش باز مى‏گردد» (و ینقلب الى اهله مسرورا).
اینها کسانى هستند که در مدار اصلى آفرینش، در همان مدارى که خداوند براى این انسان و سرمایه‏ها و نیروهاى او تعیین کرده حرکت مى‏کنند، و تلاش و کوشش آنها همواره براى خدا، و سعى و حرکتشان به سوى خداست، در آنجا نامه اعمالشان را به دست راستشان مى‏دهند که این نشانه پاکى عمل و صحّت ایمان و نجات در قیامت است، و مایه سر افرازى و سر بلندى در برابر اهل محشر.
منظور از «حساب یسیر» حساب سهل و آسان است که سخت‏گیرى و دقت در آن نباشد، از سیئات بگذرد و حسنات را پاداش دهد و حتى سیئات آنها را به حسنات تبدیل کند.

(آیه 10)- آنها که از شرم نامه اعمال را پشت سر مى‏گیرند! به دنبال بحثى که در آیات قبل پیرامون اصحاب الیمین (مؤمنانى که نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى‏شود) گذشت در اینجا از کفّار و مجرمان و چگونگى نامه اعمال آنها سخن مى‏گوید.
نخست مى‏فرماید: «و اما کسى که نامه اعمالش به پشت سرش داده شود»(و اما من اوتى کتابه وراء ظهره).

(آیه 11)- «به زودى فریاد مى‏زند: اى واى بر من که هلاک شدم»! (فسوف یدعوا ثبورا).

(آیه 12)- «و در شعله‏هاى سوزان آتش مى‏سوزد» (و یصلى سعیرا).
«اصحاب الیمین» با سرافرازى و افتخار و مباهات نامه اعمالشان را به دست راست گرفته و صدا مى‏زنند: هاؤم اقرؤا کتابیه اى اهل محشر! بیایید و نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید» (حاقه/ 19).
اما وقتى مجرمان تبهکار نامه اعمالشان را به دست چپشان مى‏دهند آنها از شرمسارى و ذلت دست را پشت سر مى‏گیرند، تا این سند جرم و فضاحت کمتر دیده شود، ولى چه فایده که در آنجا چیزى پنهان شدنى نیست.

(آیه 13)- سپس به بیان علت این سرنوشت شوم پرداخته، مى‏فرماید: «چرا که او در میان خانواده‏اش پیوسته (از کفر و گناه خود) مسرور بود» (انه کان فى اهله مسرورا).
سرورى آمیخته با غرور، و غرورى آمیخته با غفلت و بى‏خبرى از خدا، سرورى که نشانه دلبستگى سخت به دنیا و بى‏اعتنایى به جهان پس از مرگ بود.

(آیه 14)- و لذا در این آیه، مى‏افزاید: این به خاطر آن است که «او گمان مى‏کرد هرگز بازگشت نمى‏کند» و معادى در کار نیست! (انه ظن ان لن یحور).
در حقیقت منشأ اصلى بدبختى او اعتقاد فاسد و گمان باطلش دائر بر نفى معاد بود، و همین اعتقاد باعث غرور و سرور او شد، او را از خدا دور ساخت و در شهوات و انواع گناهان غوطه‏ور نمود، تا آنجا که دعوت انبیا را به باد استهزا گرفت، و وقتى به سراغ خانواده خود مى‏آمد از این استهزا و سخریه شاد و خوشحال بود، همین معنى در آیه 31 سوره مطففین نیز آمده است.

(آیه 15)- در این آیه، براى نفى عقائد باطل آنها مى‏فرماید: «آرى پروردگارش نسبت به او بینا بود» و اعمالش را براى حساب ثبت کرد! (بلى ان ربه کان به بصیرا).تعبیر این آیه همانند آیه «یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه».
مى‏تواند به منزله دلیلى بر مسأله معاد محسوب شود، بخصوص این که در هر دو آیه روى عنوان «رب» تکیه شده است، چرا که سیر تکاملى انسان به سوى پروردگار هرگز نمى‏تواند با مرگ متوقف گردد، و زندگى دنیا کمتر از آن است که هدف چنین سیرى باشد.
و نیز بصیر بودن خداوند نسبت به اعمال آدمى، و ثبت و ضبط آنها حتما باید مقدمه‏اى براى حساب و جزا باشد و گرنه بیهوده است.

(آیه 16)- به دنبال بحثى که در آیات گذشته پیرامون سیر تکاملى انسان به سوى خداوند آمد، در اینجا براى تأکید این مطلب و توضیح بیشتر، مى‏فرماید:
«سوگند به شفق» (فلا اقسم بالشفق).

(آیه 17)- «و سوگند به شب و آنچه را (از امور پراکنده) جمع‏آورى مى‏کند» (و اللیل و ما وسق).

(آیه 18)- «و سوگند به ماه آنگاه که بدر کامل مى‏شود» (و القمر اذا اتسق).

(آیه 19)- «که همه شما پیوسته از حالى به حال دیگر منتقل مى‏شوید» تا به کمال برسید (لترکبن طبقا عن طبق).
منظور از «شفق» در اینجا همان روشنى آمیخته با تاریکى در آغاز شب است.
و از آنجا که ظهور «شفق» خبر از یک حالت تحول و دگرگونى عمیق در جهان مى‏دهد، و اعلام پایان روز و آغاز شب است، به علاوه جلوه و زیبائى خاصى دارد، و از همه گذشته وقت نماز مغرب است، خداوند به آن سوگند یاد فرموده تا همگان را وادار به اندیشه در این پدیده زیباى آسمانى کند.
و اما سوگند به شب به خاطر آثار و اسرار زیادى است که در آن نهفته شده و در گذشته مشروحا از آن سخن گفته‏ایم.
تعبیر به «ما وسق» با توجه به این که «وسق» به معنى جمع کردن پراکنده‏هاست اشاره به بازگشت انواع حیوانات و پرندگان و حتى انسانها به خانه‏ها و لانه‏هاى خود به هنگام شب است، که نتیجه آن آرامش و آسایش عمومى جانداران مى‏باشد، و یکى از اسرار و آثار پر اهمیت شب محسوب مى‏شود.
قابل توجه این که هر چهار موضوعى که در آیات فوق به آن سوگند یاد شده است (شفق، شب، موجوداتى که شب آنها را گردآورى مى‏کند، ماه در حالت بدر کامل) همه موضوعاتى است مربوط به هم و مکمل یکدیگر، و مجموعه‏اى زیبا و منسجم را تشکیل مى‏دهد که اندیشه انسان را تحریک مى‏کند، تا در قدرت عظیم آفرینش بیندیشد، و از این دگرگونیهاى سریع به مسأله معاد و قدرت خداوند بر آن آشناتر شود.
جمله «لترکبنّ طبقا عن طبق» بیانگر حالات مختلفى است که انسان در مسیر زندگى خود یکى پس از دیگرى پیدا مى‏کند.
از جمله حالات گوناگونى که انسان در طریق پر رنج و مشقت خود به سوى خداوند و کمال مطلق پیدا مى‏کند، نخست عالم دنیا، بعد جهان برزخ و سپس رستاخیز و حالات مختلف آن.

(آیه 20)- سپس به عنوان یک نتیجه‏گیرى کلى از بحثهاى گذشته، مى‏فرماید: «پس چرا هنگامى که آنها ایمان نمى‏آورند»؟! (فما لهم لا یؤمنون).
با این که دلائل حق روشن و آشکار است هم دلائل توحید و خداشناسى و هم دلائل معاد، هم آیات آفاقى و هم آیات انفسى.

(آیه 21)- سپس از کتاب «تکوین» به سراغ کتاب «تدوین» مى‏رود، مى‏افزاید: «و (چرا) هنگامى که قرآن بر آنها خوانده مى‏شود سجده نمى‏کنند»؟
 (و اذا قرئ علیهم القرآن لا یسجدون).
قرآنى که نور اعجاز از جوانب مختلف آن مى‏درخشد، و هر ناظر بى‏طرف مى‏داند ممکن نیست زائیده مغز بشرى باشد.

(آیه 22)- در این آیه، مى‏افزاید: «بلکه کافران پیوسته آیات الهى را تکذیب مى‏کنند» (بل الذین کفروا یکذبون).
به کار بردن «فعل مضارع» (یکذّبون) در اینجا که معمولا براى استمرار مى‏آید گواه بر این معنى است که آنها در تکذیبهاى خود اصرار داشتند، اصرارى که از روح لجاج و عناد سرچشمه مى‏گرفت.

(آیه 23)- سپس با لحنى تهدیدآمیز مى‏فرماید: «و خداوند آنچه را در دل پنهان مى‏دارند به خوبى مى‏داند» (و الله اعلم بما یوعون).
خداوندا از نیات و اهداف آنها، و انگیزه‏هائى که سبب این تکذیبهاى مستمر مى‏گردد، با خبر است هر قدر آنها بر آن پرده پوشى کنند و سرانجام کیفر همه آن را به آنها خواهد داد.

(آیه 24)- و در این آیه، مى‏فرماید: «پس آنها را به عذابى دردناک بشارت ده» (فبشرهم بعذاب الیم).
تعبیر به «بشارت» که معمولا در خبرهاى خوش به کار مى‏رود در اینجا نوعى طعن و سرزنش است، این در حالى است که مؤمنان را حقیقتا بشارت به نعمتهاى گسترده بهشتى مى‏دهد، تا تکذیب کنندگان دوزخى در حسرت و اندوه فرو روند.

(آیه 25)- در آخرین آیه این سوره، به صورت یک استثناء بار دیگر به سرنوشت مؤمنان صالح العمل اشاره کرده، مى‏فرماید: «مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند که براى آنها پاداشى است قطع نشدنى» (الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم اجر غیر ممنون).
این آیه راه بازگشت را به روى کفار مى‏گشاید، و مى‏فرماید: این عذاب الیم از کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و اعمال صالح انجام دهند قطعا برداشته شده و پاداش دائم و نقصان ناپذیر به آنها داده مى‏شود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی