قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۲ ب.ظ

582 . صفحه 582


سی ام تیر :


نفیسه :



سوره نبأ سوره هفتاد و هشتم قرآن است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 40 آیه میباشد.‏
محتواى سوره:
اصولا اکثریت قریب به اتفاق سوره‏هاى جزء آخر قرآن در «مکّه» نازل شده، و بیش از همه چیز روى مسأله مبدأ و معاد، و بشارت و انذار تکیه مى‏کند.
محتواى این سوره را مى‏توان در چند بخش خلاصه کرد.
1- سؤالى که در آغاز سوره، از حادثه بزرگ (نبأ عظیم) یعنى روز قیامت مطرح شده است.
2- سپس به بیان نمونه‏هائى از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمین و زندگى انسانها- به عنوان دلیلى بر امکان معاد و رستاخیز- مى‏پردازد.
3- در بخش دیگر قسمتى از نشانه‏هاى آغاز رستاخیز را بیان مى‏دارد.
4- در بخش دیگرى گوشه‏اى از عذابهاى دردناک طغیانگران را.
5- به دنبال آن قسمتى از نعمتها و مواهب بهشتى را شرح مى‏دهد.
6- سرانجام با انذار شدیدى از عذاب قریب، و سپس ذکر سرنوشت غم‏انگیز کافران سوره پایان مى‏گیرد.
ضمنا نامگذارى این سوره به خاطر تعبیرى است که در آیه دوم آن آمده است، و گاه از آن به عنوان سوره «عمّ» به تناسب آیه نخستین آن تعبیر مى‏شود.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله آمده است:
«کسى که سوره عمّ یتسائلون را بخواند خداوند از نوشیدنى خنک و گواراى بهشتى در قیامت سیرابش مى‏کند».
و نیز در حدیث دیگرى از آن حضرت نقل شده که فرمود: «کسى که آن را بخواند و حفظ کند حساب او در روز قیامت (چنان سریع انجام مى‏گیرد که) به مقدار خواندن یک نماز خواهد بود».


(آیه 1)- خبر مهم! در نخستین آیه سوره به عنوان یک استفهام آمیخته با تعجب مى‏فرماید: «آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال مى‏کنند»؟ (عم یتساءلون).

(آیه 2)- سپس بى‏آنکه در انتظار پاسخ آنها باشد خود به پاسخگوئى پرداخته، مى‏افزاید: «از خبر بزرگ و پراهمیّت» رستاخیز (عن النبا العظیم).

(آیه 3)- «همان خبرى که پیوسته در آن اختلاف دارند» (الذى هم فیه مختلفون).
در این که منظور از این خبر بزرگ «نبأ عظیم» چیست؟
دقت در مجموع آیات این سوره مخصوصا تعبیراتى که در آیات بعد آمده و جمله «انّ یوم الفصل کان میقاتا» که بعد از ذکر نشانه‏هاى قدرت خداوند در زمین و آسمان آمده و توجه به این حقیقت که شدیدترین مخالفت مشرکان در مسأله «معاد» بود، روى هم رفته تفسیر به روز معاد و رستاخیز را تأیید مى‏کند.
ولى این مانع نمى‏شود که آیه مصداقهاى دیگرى نیز داشته باشد چرا که قرآن داراى بطون مختلفى است، یعنى یک آیه ممکن است معانى متعددى داشته باشد که از میان آنها یک معنى ظاهر است، و معانى دیگر بطون قرآن است که به کمک قرائن مختلفى از آن استفاده مى‏شود، لذا در روایات زیادى که از طرق اهل بیت علیهم السّلام و بعضى از طرق اهل سنت نقل شده «نبأ عظیم» (خبر بزرگ) به مسأله ولایت و امامت امیرمؤمنان على علیه السّلام که مورد اختلاف و گفتگو از سوى جمعى بود، یا به مسأله ولایت بطور اعم تفسیر شده است.

(آیه 4)- سپس مى‏افزاید: «چنین نیست که آنها فکر مى‏کنند و به زودى مى‏فهمند» (کلا سیعلمون).

(آیه 5)- «باز هم چنین نیست و به زودى مى‏فهمند» (ثم کلا سیعلمون).
«آن روز با خبر مى‏شوند که فریاد وا حسرتاى آنها بلند است، و از تفریط و کوتاهى خود سخت پشیمان مى‏شوند». (زمر/ 56) آن روز که امواج عذاب گرداگرد آنها را مى‏گیرد، و تقاضاى بازگشت به دنیا را مى‏کنند «آیا راهى به بازگشت وجود دارد». (شورى/ 44) حتى در لحظه مرگ که حجابها از برابر چشم انسان کنار مى‏رود و حقایق عالم دیگر در برابر او آشکار مى‏شود و به برزخ و معاد یقین پیدا مى‏کند در همان لحظه نیز فریادش بلند مى‏شود که:
«مرا بازگردانید تا عمل صالحى انجام دهم». (مؤمنون/ 99 و 100).

(آیه 6)- همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار ...
از این آیه به بعد در حقیقت پاسخى است به سؤالاتى که منکران معاد و اختلاف کنندگان در این نبأ عظیم داشته‏اند، زیرا در این آیات گوشه‏اى از نظام حکیمانه این عالم هستى که نقش بسیار مؤثرى در زندگى انسانها دارد بیان شده است، که از یک سو دلیل روشنى بر قدرت خدا بر همه چیز و از جمله تجدید حیات مردگان است و از سوى دیگر اشاره به این است که این نظام حکیمانه نمى‏تواند بیهوده و عبث باشد، در حالى که اگر با پایان این زندگى مادّى دنیا همه چیز پایان یابد، مسلما طرحى عبث و بیهوده خواهد بود.
و به این ترتیب از دو جهت، استدلال براى مسأله معاد محسوب مى‏شود، از طریق «برهان قدرت» و «برهان حکمت».
و در یازده آیه به دوازده نعمت مهم، با تعبیراتى آمیخته با لطف و محبت، و توأم با استدلال و تحریک عواطف، اشاره شده است، نخست از زمین شروع کرده، مى‏فرماید: «آیات زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم»؟! (ا لم نجعل الارض مهادا).
انتخاب این تعبیر براى زمین، بسیار پر معنى است، چرا که از یکسو قسمتهاى زیادى از زمین آن چنان نرم و صاف و مرتب است که انسان به خوبى مى‏تواند در آن خانه سازى کند، زراعت و باغ احداث نماید.
از سوى دیگر همه نیازمندیهاى او بر سطح زمین یا در اعماق آن به صورت مواد اولیه و معادن گرانبها نهفته است.
و از سوى سوم مواد زائد او را به خود جذب مى‏کند و اجساد مردگان با دفن در آن به زودى تجزیه و متلاشى مى‏شوند و انواع میکربها به واسطه اثر مرموزى که دست آفرینش در خاک نهاده است نابود مى‏گردد.
و از سوى چهارم با حرکت نرم و سریع به دور خورشید و به دور خود، شب و روز و فصول چهارگانه را که نقش عمده‏اى در حیات انسان دارند می آفریند.

(آیه 7)- و از آنجا که ممکن است در برابر نرمى زمینهاى مسطح، اهمیت کوهها و نقش حیاتى آنها، فراموش شود، در این آیه مى‏افزاید: «و (آیا) کوهها را میخهاى زمین» قرار ندادیم؟ (و الجبال اوتادا).
کوهها علاوه بر این که ریشه‏هاى عظیمى در اعماق زمین دارند، و همچون زرهى پوسته زمین را در برابر فشار ناشى از مواد مذاب درونى، و تأثیر جاذبه جزر و مد آفرین ماه از بیرون حفظ مى‏کنند، دیوارهاى بلندى در برابر طوفانهاى سخت و سنگین محسوب مى‏شوند.
و از سوى سوم کانونى هستند براى ذخیره آبها و انواع معادن گرانبها.
علاوه بر همه اینها در اطراف کره زمین قشر عظیمى از هوا وجود دارد که بر اثر وجود کوهها که به صورت دنده‏هاى یک چرخ، پنجه در این قشر عظیم افکنده‏اند همراه زمین حرکت مى‏کنند، دانشمندان مى‏گویند: اگر سطح زمین صاف بود، قشر هوا به هنگام حرکت زمین روى آن مى‏لغزید، و طوفانهاى عظیم ایجاد مى‏شد، و هم ممکن بود این اصطکاک دائمى سطح زمین را داغ و سوزان و غیر قابل سکونت کند.

(آیه 8)- بعد از بیان این دو نمونه از مواهب و آیات آفاقى به سراغ مواهب درونى وجودى انسان و آیات انفسى مى‏رود، مى‏فرماید: «و شما را به صورت زوجها آفریدیم» (و خلقناکم ازواجا).
 «ازواج» جمع «زوج» به معنى جفت، و جنس «مذکر و مؤنث» است، و آفرینش انسان از این دو جنس علاوه بر این که ضامن بقاى نسل اوست، سبب آرامش جسم و جان او محسوب مى‏شود، چنانکه در آیه 21 سوره روم مى‏خوانیم: «از نشانه‏هاى (عظمت) خداوند این است که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش بیابید، و در میان شما محبت و رحمت قرار داد.»

(آیه 9)- سپس به پدیده «خواب» که از مواهب بزرگ الهى بر انسان است و نقش عظیمى در سلامت جسم و جان او دارد اشاره کرده، مى‏افزاید: «و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم» (و جعلنا نومکم سباتا).
با این که یک سوم زندگى انسان را «خواب» فرا گرفته، و همیشه انسان با این مسأله مواجه بوده، هنوز اسرار خواب به خوبى شناخته نشده است، و حتى این که چه عاملى سبب مى‏شود که در لحظه معینى بخشى از فعالیتهاى مغزى از کار بیفتد، و سپس پلک چشمها بر هم آمده، و تمام اعضاى تن در سکون و سکوت و استراحت فرو رود، هنوز به درستى روشن نیست! گرچه آیه فوق ناظر به خواب به عنوان یک نعمت الهى است، ولى از آنجا که «خواب» شباهت به «مرگ» و «بیدارى» شباهتى به «رستاخیز» دارد، مى‏تواند اشاره‏اى به این مطلب نیز باشد.

(آیه 10)- سپس در رابطه با مسأله خواب سخن از موهبت «شب» به میان آورده، مى‏فرماید: «و شب را پوششى (براى شما) قرار دادیم» (و جعلنا اللیل لباسا).

(آیه 11)- و بلافاصله مى‏افزاید: «و روز را وسیله‏اى براى زندگى و معاش» (و جعلنا النهار معاشا).
مطابق آیات فوق پرده شب لباس و پوششى است بر اندام زمین، و تمام موجودات زنده‏اى که روى آن زیست مى‏کنند، فعالیتهاى خسته کننده زندگى را به حکم اجبار تعطیل مى‏کند، و تاریکى را که مایه سکون و آرامش و استراحت است بر همه چیز مسلط مى‏سازد، تا اندامهاى فرسوده مرمّت گردد و روح خسته تجدید نشاط کند، چرا که خواب آرام جز در تاریکى میسّر نیست.
از این گذشته با فرو افتادن پرده شب، نور آفتاب برچیده مى‏شود که اگر بطور مداوم بتابد تمام گیاهان و حیوانات را مى‏سوزاند، و زمین جاى زندگى نخواهد بود! آخرین سخن این که آمد و شد شب و روز و نظام دقیق تغییرات تدریجى آنها یکى از آیات خلقت و نشانه‏هاى خداست، به علاوه سر چشمه پیدایش یک تقویم طبیعى براى نظام بندى زمانى زندگى انسانها محسوب مى‏شود.

(آیه 12)- پس از زمین به «آسمان» پرداخته، مى‏فرماید: «و بر فراز شما هفت (آسمان) محکم بنا کردیم» (و بنینا فوقکم سبعا شدادا).
عدد «هفت» در اینجا ممکن است عدد تکثیر و اشاره به کرات متعدد آسمان، و مجموعه‏هاى منظومه‏ها و کهکشانها و عوالم متعدد جهان هستى باشد، که داراى خلقتى محکم و ساختمانى عظیم و قوى هستند و یا عدد تعداد. به این ترتیب که آنچه ما از ستارگان مى‏بینیم همه به حکم آیه 6 سوره صافّات: «ما آسمان پایین را با ستارگان زینت بخشیدیم» متعلق به آسمان اول است و ماوراى آن شش عالم و آسمان دیگر وجود دارد که از دسترس علم بشر بیرون است.

(آیه 13)- بعد از اشاره اجمالى به آفرینش آسمانها به سراغ نعمت بزرگ آفتاب عالمتاب رفته، مى‏فرماید: «و چراغى روشن و حرارتبخش آفریدیم» (و جعلنا سراجا وهاجا).«وهاج» از ماده «وهج» به معنى نور و حرارتى است که از آتش صادر مى‏شود بنابراین، ذکر این وصف براى این چراغ پر فروغ آسمانى اشاره‏اى به دو نعمت بزرگ است که خمیر مایه همه مواهب مادى این جهان است «نور» و «حرارت».
نور خورشید نه تنها صحنه زندگى انسان و تمام منظومه شمسى را روشن مى‏سازد، بلکه تأثیر عمیقى در پرورش موجودات زنده دارد.
حرارت آن نیز علاوه بر تأثیرى که در حیات انسان و حیوان و گیاه بطور مستقیم دارد، منبع اصلى وجود ابرها، وزش بادها، نزول بارانها و آبیارى سرزمینهاى خشک است.
خورشید به خاطر اشعه مخصوص «ماوراء بنفش» تأثیر فراوانى در کشتن میکربها دارد، و نورى سالم و مجانى و دائمى و از فاصله‏اى مناسب، نه چندان گرم و سوزان، و نه سرد و بى‏روح، در اختیار همه ما مى‏گذارد.

(آیه 14)- به دنبال نعمت نور و حرارت از ماده حیاتى مهم دیگرى که ارتباط نزدیکى با تابش خورشید دارد سخن به میان آورده، مى‏افزاید: «و از ابرهاى باران‏زا آبى فراوان نازل کردیم» (و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا).

(آیه 15)- گرچه نزول باران به خودى خود مایه خیر و برکت است، هوا را لطیف مى‏کند، آلودگیها را مى‏شوید، کثافات را با خود مى‏برد، گرماى هوا را فرو مى‏نشاند و حتى سرما را تعدیل مى‏کند، از عوامل بیمارى مى‏کاهد و به انسان روح و نشاط مى‏دهد، ولى با این همه در آیات بعد به سه فایده مهم آن اشاره کرده، مى‏فرماید: هدف از نزول باران این است «تا به وسیله آن دانه و گیاه بسیار برویانیم» (لنخرج به حبا و نباتا).

(آیه 16)- «و باغهایى پر درخت» (و جنات الفافا).
در دو آیه فوق به تمام مواد غذائى که انسان و حیوان از آن استفاده مى‏کنند، و از زمین مى‏روید، اشاره شده است، زیرا قسمت مهمى از آنها را دانه‏هاى غذائى تشکیل مى‏دهد (حبّا) و قسمت دیگرى سبزیها و ریشه‏هاست (و نباتا) و بخش دیگرى نیز میوه‏ها مى‏باشد (و جنات).

(آیه 17)- سرانجام روز موعود فرا مى‏رسد در آیات قبل اشاراتى به دلایل مختلف معاد آمده بود، در این آیه به عنوان یک نتیجه‏گیرى، مى‏فرماید: «روز جدائى (روز رستاخیز) میعاد همگان است» (ان یوم الفصل کان میقاتا).
تعبیر به «یوم الفصل» تعبیر بسیار پرمعنائى است که بیانگر جدائیها در آن روز عظیم است:
جدائى حق از باطل.
جدائى صفوف مؤمنان صالح از مجرمان بدکار.
جدائى پدر و مادر از فرزند، و برادر از برادر.

(آیه 18)- سپس به شرح بعضى از ویژگیها و حوادث آن روز بزرگ پرداخته، مى‏گوید: «روزى که در صور دمیده مى‏شود، و شما فوج فوج به (محشر) مى‏آیید» (یوم ینفخ فى الصور فتأتون افواجا).
از آیات قرآن به خوبى استفاده مى‏شود که دو حادثه عظیم به عنوان «نفخ صور» واقع مى‏شود، در حادثه اول نظام جهان هستى به هم مى‏ریزد، و تمام اهل زمین و همه کسانى که در آسمانها هستند مى‏میرند، و در حادثه دوم، جهان نوسازى مى‏شود، و مردگان به حیات جدید باز مى‏گردند و رستاخیز بزرگ انجام مى‏گیرد.
و این آیه اشاره به نفخ دوم است.

(آیه 19)- و به دنبال آن مى‏افزاید: «و آسمان گشوده مى‏شود، و به صورت درهاى متعددى در مى‏آید» (و فتحت السماء فکانت ابوابا).
ممکن است منظور از این «درها» و گشوده شدن آنها این باشد که: درهاى عالم «غیب» به عالم «شهود» گشوده مى‏شود، حجابها کنار مى‏رود، و عالم فرشتگان به عالم انسان راه مى‏یابد.

(آیه 20)- و بالاخره در این آیه وضع کوهها را در قیامت، منعکس کرده، مى‏فرماید: «و کوهها به حرکت در مى‏آید و به صورت سرابى مى‏شود»! (و سیرت الجبال فکانت سرابا). بطورى که از جمع‏بندى آیات مختلف قرآن در باره سرنوشت کوهها در قیامت به دست مى‏آید، کوهها مراحلى را طى مى‏کند، نخست کوهها به حرکت در مى‏آید. (طور/ 10) سپس از جا کنده و سخت در هم کوفته خواهد شد. (حاقّه/ 14) و بعدا به صورت توده‏اى از شنهاى متراکم در مى‏آید. (مزّمّل/ 14) و بعد به صورت پشم زده شده در مى‏آید که با تندباد حرکت مى‏کند.
 (قارعه/ 5) و سپس به صورت گرد و غبار در مى‏آید که در فضا پراکنده مى‏شود.
 (واقعه/ 5 و 6) و بالاخره چنان که در آیه مورد بحث آمده تنها اثرى از آن باقى مى‏ماند و همچون سرابى از دورنمایان خواهد شد.

(آیه 21)- جهنم کمینگاه بزرگ! بعد از بیان بعضى از دلایل معاد، و قسمتى از حوادث رستاخیز، به سراغ سرنوشت دوزخیان و بهشتیان مى‏رود، نخست از دوزخیان شروع کرده، مى‏فرماید: «مسلما (در آن روز) جهنم کمینگاهى است بزرگ» (ان جهنم کانت مرصادا).
از این گذرگاه عمومى احدى از سرکشان نمى‏توانند بگذرند، یا فرشتگان عذاب آنها را مى‏ربایند، و یا جاذبه شدید جهنم.

(آیه 22)- «و محل بازگشتى براى طغیانگران»! (للطاغین مآبا).

(آیه 23)- «مدتهاى طولانى در آن مى‏مانند» (لابثین فیها احقابا).

(آیه 24)- سپس به گوشه کوچکى از عذابهاى بزرگ جهنم اشاره کرده، مى‏افزاید: «در آنجا نه چیز خنکى مى‏چشند (که گرماى وحشتناک دوزخ را فرو نشاند) و نه نوشیدنى گوارائى» که عطش شدید آنها را تسکین بخشد (لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا).

(آیه 25)- «جز آبى سوزان و مایعى از چرک و خون» (الا حمیما و غساقا).
و جز سایه دودهاى غلیظ و داغ و خفقان‏آور آتش که در آیه 43 سوره واقعه آمده است «و ظل من یحموم».
این در حالى است که بهشتیان از چشمه‏هاى گواراى شراب طهور به وسیله پروردگارشان سیراب مى‏شوند. (دهر/ 21).

(آیه 26)- و از آنجا که ممکن است وجود این کیفرهاى سخت و شدید در نظر بعضى عجیب آید، در این آیه مى‏افزاید: «این مجازاتى است موافق و مناسب» اعمالشان (جزاء وفاقا).
چرا چنین نباشد؟ در حالى که آنها در این دنیا قلبهاى مظلومان را سوزاندند، روح و جان آنها را به آتش کشیدند و با ظلم و ستم و طغیان خود بر کسى رحم نکردند.

(آیه 27)- سپس به توضیح علت این مجازات پرداخته، مى‏فرماید: «چرا که آنها هیچ امیدى به حساب (و ترسى از عقاب خداوند) نداشتند» (انهم کانوا لا یرجون حسابا).
و همین بى‏اعتنائى به حساب و روز جزا مایه طغیان و سرکشى و ظلم و ستم آنها شد، و آن ظلم و فساد چنین سرنوشت دردناکى را براى آنان فراهم ساخت.
چرا که آنها حساب روز قیامت را از برنامه زندگى خود کاملا حذف کرده بودند.

(آیه 28)- و لذا بلافاصله مى‏افزاید: «و آیات ما را بکلى تکذیب کردند» (و کذبوا بآیاتنا کذابا).
هواى نفس آن چنان بر آنها چیره شده بود که همه آیات بیدارگر الهى را شدیدا انکار کردند، تا به هوسهاى سرکش خود ادامه دهند، و به خواسته‏ها و تمنیات نامشروع خویش لباس عمل بپوشانند.

(آیه 29)- سپس به عنوان هشدار به این طغیانگران و هم براى تأکید بر مسأله وجود موازنه میان «جرم» و «جریمه» و حاکمیت «جزاى وفاق» مى‏افزاید:
«و ما همه چیز را شمارش و ثبت کرده‏ایم» (و کل شى‏ء احصیناه کتابا).تا گمان نکنید چیزى از اعمال شما بى‏حساب و مجازات مى‏ماند و نیز هرگز فکر نکنید این کیفرهاى شدید غیر عادلانه است.
این حقیقت در بسیارى از آیات قرآن منعکس است.
در یک جا مى‏فرماید: «هر کارى را که انجام دادند در نامه‏هاى اعمالشان ثبت است و هر عمل کوچک و بزرگى نوشته مى‏شود». (قمر/ 52 و 53) و در جاى دیگر مى‏خوانیم: ما آنچه را از پیش فرستاده‏اند و همچنین تمام آثار آنها را مى‏نویسیم». (یس/ 12) و لذا هنگامى که نامه اعمال مجرمان را به دست آنها مى‏دهند فریادشان بلند مى‏شود، مى‏گویند: «اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ کار کوچک و بزرگى نیست مگر این که آن را ثبت و شماره کرده است»؟! (کهف/ 49) این اعتقاد مانع بزرگى میان انسان و گناه ایجاد مى‏کند و از عوامل مهم تربیت محسوب مى‏شود.

(آیه 30)- در این آیه، لحن سخن را تغییر داده و از «غیبت» به «خطاب» مبدل نموده، آنها را مخاطب ساخته، و ضمن جمله تهدید آمیز و خشم آلود و تکان دهنده‏اى مى‏فرماید: «پس بچشید که چیزى جز عذاب بر شما نمى‏افزائیم»! (فذوقوا فلن نزیدکم الا عذابا).
این جزاى کسانى است که وقتى در مقابل دعوت پر مهر انبیاى الهى به سوى ایمان و تقوا قرار مى‏گرفتند، مى‏گفتند: «براى ما یکسان است مى‏خواهى اندرز ده، یا اندرز مده»! (شعراء/ 136) در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: «این آیه شدیدترین آیه‏اى است که در قرآن مجید درباره دوزخیان آمده است»!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی