قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
سه شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۲ ب.ظ

581 . صفحه 581

بیست و نهم تیر :


نفیسه :



(آیه 20)-این آیه دست منکران رستاخیز را گرفته، به عالم جنین مى‏برد، و عظمت و قدرت خداوند، و کثرت مواهب او را در این جهان اسرار آمیز، به آنها نشان مى‏دهد، تا از یک سو به قدرت خدا بر مسأله رستاخیز و معاد پى‏ببرند، و از سوى دیگر خود را مدیون نعمتهاى بى‏شمارش بدانند، و سر تعظیم بر آستانش فرود آورند.

مى‏فرماید: «آیا ما شما را از آبى پست و ناچیز نیافریدیم»؟! (ا لم نخلقکم من ماء مهین).


(آیه 21)- «سپس آن را در قرارگاهى محفوظ و آماده قرار دادیم» (فجعلناه فى قرار مکین).
قرارگاهى که تمام شرائط حیات و پرورش و رشد و محافظت نطفه انسان در آن از هر نظر تأمین شده، و آنقدر عجیب و جالب و موزون است که هر انسانى را در شگفتى فرو مى‏برد.

(آیه 22)- سپس مى‏افزاید: قرار گرفتن نطفه در آن جایگاه محفوظ «تا مدتى معین» ادامه دارد (الى قدر معلوم).
مدتى که آن را هیچ کس جز خدا نمى‏داند، مدتى مملوّ از تغییرات و دگرگونیها و تحولات بسیار که هر روز لباس تازه‏اى از حیات و زندگى بر نطفه پوشانیده مى‏شود، و او را در مسیر تکامل در آن مخفیگاه پیش مى‏برد.

(آیه 23)- سپس نتیجه‏گیرى مى‏کند «ما قدرت بر این کار داشتیم (که از نطفه بى‏ارزش و حقیر و ناچیزى چنان انسان شریف و کاملى بسازیم) پس ما قدرتمند خوبى هستیم» (فقدرنا فنعم القادرون).
این همان دلیلى است که قرآن بارها براى اثبات مسأله معاد روى آن تکیه کرده است، از جمله در آیات آغاز سوره حج مى‏گوید: چگونه در بازگشت مردگان به حیات جدید تردید مى‏کنید با این که قدرت او را در آفرینش این انسان از یک نطفه بى‏ارزش مشاهده مى‏کنید که هر روزش معاد و رستاخیزى است؟! چه تفاوتى میان خاک و آن نطفه بى‏ارزش است؟

(آیه 24)- در پایان باز همان جمله را تکرار فرموده، مى‏گوید: «واى در آن روز بر تکذیب کنندگان» (ویل یومئذ للمکذبین).
واى بر آنها که این همه آثار قدرت او را مى‏بینند و باز او را انکار مى‏کنند.

(آیه 25)- در بخش دیگرى از این آیات به بیان قسمتى از آیات و نشانه‏هاى آفاقى خداوند و نعمتها و مواهب او در جهان بزرگ مى‏پردازد که هم دلیل بر قدرت و رحمت واسعه اوست، و هم دلیلى بر امکان معاد، در حالى که در آیات گذشته سخن از آیات انفسى و مواهب خداوند در آفرینش خود انسان بود.
مى‏فرماید: «آیا ما زمین را مرکز اجتماع انسانها قرار ندادیم»؟ (ا لم نجعل الارض کفاتا).

(آیه 26)- «هم در حال حیاتشان و هم مرگشان» (احیاء و امواتا).
منظور این است که زمین قرارگاهى است براى همه انسانها، زندگان را روى خود جمع مى‏کند، و تمام حوائج و نیازهایشان را در اختیارشان مى‏گذارد، و مردگان آنها را نیز در خود جاى مى‏دهد، که اگر زمین، آماده براى دفن مردگان نبود عفونت و بیماریهاى ناشى از آن فاجعه‏اى براى همه زندگان به وجود مى‏آورد.

(آیه 27)- سپس به یکى از نعمتهاى بزرگ الهى در کره زمین اشاره کرده، مى‏افزاید: «و در آن کوههاى استوار و بلندى قرار دادیم» (و جعلنا فیها رواسى شامخات).این کوهها که سر به آسمان کشیده، و ریشه‏هاى آن به یکدیگر پیوسته است از یک سو همچون زرهى زمین را در برگرفته، و در برابر فشار داخلى و فشارهاى ناشى از جزر و مد خارجى حفظ مى‏کند، و از سوى دیگر جلو اصطکاک قشر هوا را با زمین مى‏گیرد، و پنجه در هوا انداخته و آن را با خود به گردش در مى‏آورد، و از سوى سوم طوفانها و بادهاى عظیم را کنترل مى‏کند، و به این ترتیب از جهات مختلف به اهل زمین آرامش مى‏بخشد.
و در ذیل همین آیه به یکى دیگر از برکات کوهها اشاره کرده، مى‏افزاید:
«و آبى گوارا به شما نوشاندیم» (و اسقیناکم ماء فراتا).
آبى که هم براى شما گوارا و مایه حیات است، و هم براى حیوانات شما و زراعتها و باغهایتان.
بسیارى از چشمه‏ها و قناتها از کوهها مى‏جوشد، و سرچشمه بسیارى از نهرها و شطهاى عظیم از برفهاى متراکمى است که بر قله‏هاى کوهها مى‏نشیند، و مهمترین ذخائر آبى انسانها را تشکیل مى‏دهد.

(آیه 28)- در پایان این قسمت باز مى‏فرماید: «واى در آن روز بر تکذیب کنندگان» (ویل یومئذ للمکذبین).
همان کسانى که این همه آیات و نشانه‏هاى قدرت حق را با چشم خود مى‏بینند، و این همه نعمتهاى الهى را که در آن غرقند مشاهده مى‏کنند باز هم رستاخیز و دادگاه قیامت را که مظهر عدل و حکمت اوست انکار مى‏نمایند.

(آیه 29)- در این جا سرنوشت نهائى تکذیب کنندگان قیامت، و منکران آن دادگاه عدل الهى بیان شده است، بیانى که به راستى انسان را در وحشتى عمیق فرو مى‏برد، و ابعاد فاجعه را روشن مى‏سازد.
مى‏فرماید: در آن روز به آنها گفته مى‏شود: «بى‏درنگ به سوى همان چیزى که پیوسته آن را انکار مى‏کردید بروید»! (انطلقوا الى ما کنتم به تکذبون).
رهسپار شوید به سوى جهنم سوزان که همیشه آن را به باد استهزا مى‏گرفتید به سوى انواع عذابها که با اعمالتان آن را از پیش فراهم ساخته‏اید.

(آیه 30)- سپس به توضیح بیشترى درباره این عذاب پرداخته، مى‏گوید:
«بروید به سوى سایه سه شاخه» دودهاى خفقان بار و آتش زا! (انطلقوا الى ظل ذى ثلاث شعب).
شاخه‏اى از بالاسر، و شاخه‏اى از طرف راست، و شاخه‏اى از طرف چپ، و به این ترتیب از هر طرف این دود غلیظ مرگبار آنها را احاطه مى‏کند، و در کام خود فرو مى‏برد.

(آیه 31)- «سایه‏اى که نه آرام بخش است، و نه از شعله‏هاى آتش جلوگیرى مى‏کند» (لا ظلیل و لا یغنى من اللهب). چه این که خود برخاسته از آتش است.

(آیه 32)- سپس در توصیف دیگرى از آن آتش سوزان مى‏افزاید:
«شراره‏هایى از خود پرتاب مى‏کند مانند یک کاخ» (انها ترمى بشرر کالقصر).
نه همچون جرقه‏هاى آتش این دنیا که گاه به اندازه سر سوزنى بیش نیست.

(آیه 33)- در این آیه به توصیف دیگرى از شراره‏ها و جرقه‏هاى این آتش سوزان پرداخته، مى‏فرماید: «گویى (در سرعت و کثرت) همچون شتران زرد رنگى هستند» که به هر سو پراکنده مى‏شوند! (کانه جمالت صفر).
جائى که جرقه‏ها این چنین باشد، پیداست که خود آن آتش سوزان چگونه است؟ و در کنار آن چه عذابهاى دردناک دیگرى قرار گرفته؟

(آیه 34)- بار دیگر در پایان این بخش از آیات، همان هشدار را تکرار کرده، مى‏فرماید: «واى در آن روز بر تکذیب کنندگان» (ویل یومئذ للمکذبین).

(آیه 35)- سپس فصل دیگرى از مشخصات آن روز هولناک را شروع کرده، مى‏افزاید: «امروز، روزى است که سخن نمى‏گویند» و قادر بر دفاع از خویش نیستند (هذا یوم لا ینطقون).
آرى! خداوند در آن روز بر دهان مجرمان و گناهکاران مهر سکوت مى‏زند همان گونه که در آیه 65 سوره یس آمده است: «الیوم نختم على افواههم امروز بر دهانشان مهر مى‏نهیم».

(آیه 36)- سپس مى‏افزاید: «و به آنها اجازه داده نمى‏شود که عذرخواهى کنند» (و لا یؤذن لهم فیعتذرون).
نه اجازه سخن گفتن دارند، و نه عذر خواهى و دفاع از خویشتن، چرا که همه حقایق در آنجا روشن است، و چیزى براى گفتن ندارند، آرى این زبان پشت هم انداز که در دنیا از آزادى خود سوء استفاده کرده، به تکذیب انبیا و استهزاء اولیاء و باطل کردن حق و حق جلوه دادن باطل، مى‏پرداخت در آنجا باید به کیفر آن اعمال قفل شود، و از کار بیفتد، که این خود عذاب و شکنجه دردناکى است.
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام آمده است که: «خداوند برتر و عادلتر و بزرگتر از آن است که بنده‏اش عذر موجهى داشته باشد و به او اجازه عذرخواهى ندهد، بلکه آنها در حقیقت هیچ عذر موجهى ندارند که مطرح کنند».

(آیه 37)- باز در پایان این مقطع مى‏گوید: «واى در آن روز بر تکذیب کنندگان» (ویل یومئذ للمکذبین).

(آیه 38)- در مقطع دیگر روى سخن را به مجرمان کرده، به عنوان حکایت از صحنه آن روز، مى‏گوید: «امروز همان روز جدائى (حق از باطل) است که همه شما و پیشینیان را در آن جمع کرده‏ایم» (هذا یوم الفصل جمعناکم و الاولین).
امروز همه انسانها را بدون استثنا از اولین گرفته، تا آخرین، همه را براى حسابرسى و فصل خصومت در این عرصه و دادگاه بزرگ گردآورده‏ایم.
آرى! امروز روز جدایى حق از باطل و ظالم از مظلوم است.

(آیه 39)- «اکنون اگر چاره‏اى در برابر من (براى فرار از چنگال مجازات) دارید انجام دهید» (فان کان لکم کید فکیدون).
آیا مى‏توانید از قلمرو حکومت من بگریزید؟ یا توانائى دارید با پرداختن فدیه‏اى آزاد شوید؟ و یا قدرت دارید مأموران حسابرسى را فریب دهید؟
هر کار از دست شما ساخته است انجام دهید، ولى بدانید کارى از شما ساخته نیست.

(آیه 40)- و باز همان جمله تهدیدآمیز و بیدارکننده را تکرار کرده، مى‏فرماید: «واى در آن روز بر تکذیب کنندگان» (ویل یومئذ للمکذبین).

(آیه 41)- مى‏دانیم برنامه قرآن آمیختن انذار به بشارت، و تهدید به تشویق است، و همچنین ذکر سرنوشت مؤمنان در برابر سرنوشت، مجرمان تا با قرینه مقابله مسائل بهتر درک شود.
براساس همین سنّت، قرآن به دنبال بیان مجازاتهاى گوناگون مجرمان در قیامت، اشاره پر معنى و کوتاهى درباره وضع پرهیزکاران در آن روز کرده، مى‏فرماید:
«پرهیزکاران در سایه‏هاى (درختان بهشتى) و در میان چشمه‏ها قرار دارند» (ان المتقین فى ظلال و عیون).

(آیه 42)- سپس مى‏افزاید: «و (آنها) در میان انواع میوه‏ها از آنچه مایل باشند» قرار دارند (و فواکه مما یشتهون).

(آیه 43)- جالب این که آنها در این میهمان سراى الهى به عالیترین وجهى پذیرائى مى‏شوند، همان گونه که در این آیه آمده که به آنها گفته مى‏شود: «بخورید و بنوشید گوارا، اینها در برابر اعمالى است که انجام مى‏دادید»! (کلوا و اشربوا هنیئا بما کنتم تعملون).
تعبیر «بما کنتم تعملون» (در مقابل اعمالى که انجام مى‏دادید) اشاره به این است که این مواهب را بدون حساب به کسى نمى‏دهند، و با ادعا و خیال و پندار به دست نمى‏آید، تنها به وسیله تقوا، اعمال صالح و احسان و نیکوکارى فراهم مى‏شود.
«هنى‏ء» هر چیزى است که مشقتى به دنبال ندارد، و ناراحتى تولید نمى‏کند، و این اشاره به آن است که میوه‏ها و غذاها و نوشابه‏هاى بهشتى، همانند آب و غذاى دنیا نیست که گاه آثار سوئى در بدن مى‏گذارد یا عوارض نامطلوبى به دنبال دارد.

(آیه 44)- در این آیه باز روى این مطلب تکیه مى‏کند که این نعمتها بى‏حساب نیست، مى‏افزاید: «ما این گونه، نیکوکاران را پاداش مى‏دهیم» (انا کذلک نجزى المحسنین).

(آیه 45)- و در پایان این مقطع باز تکرار مى‏کند: «واى در آن روز بر تکذیب کنندگان» (ویل یومئذ للمکذبین).
واى بر آنها که از تمام این نعمتها و محبتها محروم مى‏شوند، که حسرت این محرومیت آزارش کمتر از آتش سوزان دوزخ نیست؟

(آیه 46)- و از آنجا که یکى از عوامل انکار معاد پرداختن به لذات زود گذر دنیا، و تمایل به آزادى بى‏قید و شرط براى بهره‏گیرى از این لذات است، در این آیه روى سخن را به مجرمان کرده، با لحنى تهدید آمیز مى‏فرماید: «بخورید و بهره گیرید در این مدت کم (از زندگى دنیا و بدانید عذاب الهى در انتظار شماست) چرا که شما مجرمید» (کلوا و تمتعوا قلیلا انکم مجرمون).
جمله «انکم مجرمون» (این تهدید به خاطر آن است که شما مجرمید) نشان مى‏دهد که سرچشمه عذاب الهى جرم و گناه انسان است که از بى‏ایمانى یا اسارت در چنگال شهوات ناشى مى‏شود.

(آیه 47)- سپس این تهدید را بار دیگر با جمله: «واى در آن روز بر تکذیب کنندگان» تکمیل مى‏کند (ویل یومئذ للمکذبین).
همانها که به زرق و برق دنیا و لذات و شهوات آن مغرور و فریفته شدند، و عذاب الهى را براى خود خریدند.

(آیه 48)- در این آیه به یکى دیگر از عوامل انحراف و بدبختى و آلودگى آنها اشاره کرده، مى‏افزاید: «و (چنان از باده غرور سرمستند) هنگامى که به آنان گفته شود (در برابر پروردگار) رکوع کنید رکوع نمى‏کنند» (و اذا قیل لهم ارکعوا لا یرکعون).
آنها نه فقط از رکوع و سجود ابا دارند بلکه این روح غرور و نخوت در تمامى افکار و زندگیشان منعکس است نه در برابر خدا تسلیمند و نه در برابر دستورات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و نه حقوق مردم را به رسمیت مى‏شناسند.

(آیه 49)- و بعد براى دهمین و آخرین بار در این سوره مى‏فرماید: «واى در آن روز بر تکذیب کنندگان» (ویل یومئذ للمکذبین).

(آیه 50)- و در آخرین آیه سوره با لحنى آمیخته از عتاب، و مملوّ از سرزنش، به صورت یک استفهام آمیخته با تعجب مى‏فرماید: اگر آنها به این قرآن- که دلائل صدقش از تمام آیاتش نمایان است، و حقانیتش در تمام تعبیراتش منعکس مى‏باشد- ایمان نمى‏آورند «پس به کدام سخن بعد از آن ایمان مى‏آورند»؟! (فباى حدیث بعده یؤمنون).
کسى که به قرآنى که اگر بر کوهها نازل مى‏شد لرزان و خاشع مى‏شدند و از هم مى‏شکافتند ایمان نیاورد، در برابر هیچ کتاب آسمانى، و هیچ منطق عقلانى تسلیم نخواهد شد، و این نشانه روح عناد و لجاج است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی